دو پدیده را در نظر بگیرید که ممکن است نامرتبط به نظر برسند.
پاییز امسال، مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها داده های جدیدی را منتشر کرد که نشان دهنده افزایش قابل توجه مرگ و میر ناشی از مصرف بیش از حد در سطح ملی است. نورا ولکو، مدیر موسسه ملی سوء مصرف مواد مخدر، گفته شده سیانان پیشبینی میکرد که مرگومیر ناشی از مصرف بیش از حد پس از افزایش شدید در طول همهگیری کاهش یابد. در عوض، چنین تلفاتی فقط افزایش یافته است.
در همین حال، در پایان ماه نوامبر، دونالد ترامپ سوار بر این بود نزدیک به 60٪ حمایت در انتخابات مقدماتی جمهوری خواهان در 43 سال گذشته، بر طبق la واشنگتن پست، هیچ نامزدی چنین پیشتازی نداشته و نتوانسته نامزدی حزب خود را به دست آورد.
در ظاهر، به نظر میرسد که اعداد حیرتانگیز او در نظرسنجی هیچ ارتباطی با افزایش مداوم مرگ و میر ناشی از مصرف بیش از حد ندارد. با این حال، همانطور که اتفاق می افتد، این دو پدیده به طرز وحشتناکی در هم تنیده شده اند و به یک سوال اساسی مرتبط هستند که بسیاری از آمریکایی ها با آن دست و پنجه نرم می کنند: در جهانی که به طور فزاینده ای احساس تنهایی و اغلب ناامید می کند، چگونه می توانیم احساس بهتری داشته باشیم؟
در مورد تنهایی خود صادق باشیم
یکی از ما، Mattea، نویسندهای است که در حال حاضر از مواد مخدر استفاده میکند و دیگری، شان، پزشکی است که در دوره بهبودی طولانی مدت از یک اختلال مصرف مواد به سر میبرد. هر دوی ما به این باور تربیت شدیم که دستاوردهای ما معیار ارزش ما هستند و چیزی در آنجا - موقعیت، پول، تمجیدها - ما را کامل می کند. هر دوی ما مدارج تحصیلی مختلفی را کسب کردیم و رزومه های تحسین برانگیزی داشتیم، اما هیچ کدام از ما نفهمیدیم که چنین دستاوردهایی احساس کامل بودن را به همراه دارد. در واقع، اغلب به نظر میرسد که هر چه تأثیرگذارتر ظاهر میشویم، احساس پوچیتری میکنیم.
حدود 40 سال طول کشید تا متوجه شدیم که تلاش ما برای به نتیجه رسیدن و بهتر از سایر افراد در واقع باعث ناامیدی ما شده است. و امروز می نویسیم چون درد داریم و می خواهیم در مورد آن صادق باشیم. ما متوجه شده ایم که حتی آن دسته از افرادی که به نظر می رسد در اوج هستند، اغلب احساس پوچی می کنند و سعی می کنند با کار، داروهای ضد افسردگی، حشیش، شراب، بنزودیازپین ها پر کنند.
در همین حال، آگاهی نوپای اما رو به رشدی در جوامع پزشکی و بهبودی وجود دارد که تنهایی هست در ریشه از این همه اعتیاد - و این تنهایی در حال افزایش است. به گفته جراح ژنرال Vivek Murthy، تنهایی در آمریکا واقعاً به یک بحران بهداشت عمومی تبدیل شده است. در اوایل سال جاری، مورتی a گزارش با عنوان «اپیدمی تنهایی و انزوای ما»، که در آن او یک تور بینالمللی و شنیدن تعداد بیشماری از آمریکاییها با هر پیشینهای را که فاش میکنند احساس میکنند نامرئی، بیاهمیت و منزوی هستند، توصیف میکند. تجربه تنهایی همراه با تروما و طیف وسیعی از چالشهای سلامت روان، اکنون در تار و پود زندگی آمریکایی پاره میشود و سطوح جدیدی از ناامیدی و مرگ را به وجود میآورد که بیشتر آن مربوط به مواد مخدر است، که خانوادهها و جوامع را درگیر کرده و کاهش میدهد. امید به زندگی.
در چنین منظرهای تاریک، یکی از راههای احساس بهتر این است که امید خود را به یک رهبر مغناطیسی بسپارید که به شما احساس میکند بخشی از چیزی معنادار هستید. راه دیگر این است که یک مارتینی و هر ماده ای که خلق و خو یا ذهن را تغییر می دهد - هر چیزی که درد را بی حس کند، داشته باشید.
این یک مشکل فردی نیست. این یک نقص اخلاقی یا نقص در شیمی مغز ما (یا شما) نیست. این یک مشکل اجتماعی گسترده است، مشکلی که به نفع دونالد است.
قطع ارتباط کشور جهان
بروس الکساندر استاد بازنشسته روانشناسی در دانشگاه سیمون فریزر در بریتیش کلمبیا و نویسنده کتاب است جهانی شدن اعتیاد. او در جوانی با الکل مبارزه کرد و سپس ایالات متحده را به مقصد کانادا ترک کرد و در آنجا زندگی حرفه ای خود را وقف مطالعه اعتیاد کرد. او بر اهمیت «ادغام روانی اجتماعی» تمرکز کرد، یعنی وابستگی متقابل سالم با جامعه که یک فرد زمانی تجربه میکند که هم احساس ارزشمندی و هم تعلق به یک کل بزرگتر داشته باشد. به عقیده الکساندر، یکپارچگی روانی-اجتماعی چیزی است که زندگی انسان را قابل تحمل می کند و فقدان آن را «دررفتگی» یا به اصطلاح رایج قطع ارتباط می نامند.
به یک معنا، قطع ارتباط با جامعه مدرن بازار آزاد ما همراه است. بسیاری از منابع بالقوه یکپارچگی روانی اجتماعی مانند اشتراک غذا در میان همه اعضای یک جامعه، امروزه با بازارهای آزاد ناسازگار یا از نظر لجستیکی غیرقابل قبول تلقی می شوند. در عوض، هر فردی قرار است در جهت منافع شخصی خود عمل کند. به عقیده اسکندر، این امر باعث قطع ارتباط نه وضعیت اعضای نسبتاً معدودی از جامعه، بلکه وضعیت اکثریت می شود.
چنین قطع ارتباطی عموماً از نظر روانی تجربهای دردناک است که اغلب به سردرگمی، شرم و ناامیدی منجر میشود. به عنوان یک فرد، ما تمایل داریم با بی حس کردن خود یا دستیابی به جایگزینی برای ارتباط واقعی یا هر دو، چنین احساساتی را مدیریت کنیم. این امر باعث می شود که توده های مردم به طور اجباری به کار، رسانه های اجتماعی، دارایی های مادی، رابطه جنسی، الکل، مواد مخدر و موارد دیگر معتاد شوند. البته، صرف دنبال کردن هر یک از این موارد به این معنی نیست که فرد معتاد است. ممکن است یک رابطه سالم با کار یا یک رابطه ناسالم داشته باشید - و این تقریباً در مورد هر چیزی صادق است.
در این دیدگاه از هستی مدرن، اعتیاد پاسخی بسیار انسانی به شرایطی است که در آن قرار داریم. مطابق با پزشک و متخصص مشهور تروما و اعتیاد دوران کودکی، گابور ماته، اعتیاد آنقدر در دنیای ما رایج است که اکثر مردم حتی وجود آن را نمی شناسند.
با این حال، برچسب زدن به مردم "معتاد به مواد مخدر" به معنای سلب انسانیت آنها و سپردن آنها به پایین ترین رده ها جامعه ما این اصطلاحی است که به طور ضمنی اعتبار تجربه یک فرد را تضعیف می کند و ارزش آنها را نفی می کند. اگرچه انواع مختلف اعتیاد - به عنوان مثال به مواد مخدر یا پول - ذاتاً مشابه هستند، اولی مورد انگ است، در حالی که دومی قابل قبول یا حتی مورد احترام است.
طرد کردن معتاد به مواد مخدر به گونهای که با بقیه ما متفاوت است، تکبر و خودسرانه است.» می نویسد: ماته، که در مورد اعتیاد خود - به کار و خرید - صادقانه صحبت می کند تا جایی که تجربیات خود را با بیماران معتاد به مواد مخدر به اشتراک می گذارد. او گزارش می دهد که بیمارانش از این که او «دقیقاً مثل بقیه ما» بود، شگفت زده شدند.
ماته در پاسخ گفت: «نکته مصاحبه با نگهبان اوایل سال جاری، «آیا ما هستیم تمام دقیقا مثل بقیه ی ما."
پس از بیش از نیم قرن مطالعه اعتیاد، بروس الکساندر دیگر مصرف اجباری مواد مخدر را از سایر وابستگی ها جدا نمی کند. او اعتیاد به الکل، مواد مخدر، غذا، قمار، قدرت، احساس برتری، و بسیاری از چیزهای دیگر را به عنوان پاسخ به همان درد اصلی طبقه بندی می کند.
با این حال او یک طعم از اعتیاد را متمایز از بقیه می داند.
"خطرناک ترین اعتیاد در قرن بیست و یکم چیست؟" او در گفتگو با یکی از ما در زوم سال گذشته پرسید. و بعد خودش به سوال خودش جواب داد. به گفته این پروفسور هشت ساله که زندگی خود را وقف روانشناسی اعتیاد کرده است خطرناک ترین اعتیاد امروزه افزایش وسواس جهانی نسبت به رهبران سیاسی فرقه ای مانند دونالد ترامپ است.
وجه مشترک مواد مخدر و استبداد
امروزه، آگاهی در میان متخصصان پزشکی وجود دارد که تنهایی در پس بحران اعتیاد ما نهفته است. اما دانشمندان علوم سیاسی مدتهاست میدانند که تنهایی میتواند منجر به فروپاشی اجتماعی شود و ثبات سیاسی را به روشهای نگرانکنندهای از بین ببرد.
هانا آرنت، مورخ و فیلسوف، انزوا و تنهایی را به عنوان شرایط ضروری برای ظهور یک حاکم مستبد می دانست. برای اینکه یک سیاستمدار قدرت مطلق را به دست بگیرد، او در سال 1951 نوشت ریشه های توتالیتاریسم، مردم باید از یکدیگر جدا شوند. مدتها پیش، او از انزوای گسترده به عنوان یک دولت «پیش توتالیتر» یاد می کرد، و پیشنهاد می کرد که سلطه توتالیتر «خود را بر تنهایی، بر تجربه اصلاً تعلق نداشتن به جهان استوار می کند، که یکی از رادیکال ترین و ناامیدکننده ترین تجارب است. مرد."
آرنت در زمان خود، تبلیغات سیاسی را هم هنر و هم علمی میدانست که دیکتاتور آلمان، آدولف هیتلر و جوزف استالین اتحاد جماهیر شوروی، آن را به کمال رسانده بودند. او آن را «هنر حرکت تودهها» نامید. اگر او در زمان ما زندگی می کرد، بدون شک از راه هایی که علم شیمی دارو و هنر تبلیغات سیاسی به اوج خود رسیده است، شگفت زده می شد. به هر حال، ما شب و روز کامپیوترهای کوچکی را در جیب خود حمل می کنیم که اغلب اطلاعات نادرست را ارائه می دهند، در حالی که عرضه دارو به قدری قوی شده است که مصرف بیش از حد کشنده هم از طریق قرص های تجویزی قانونی و هم از مجموعه ای از داروهای غیرقانونی که به طور مداوم در حال تغییر هستند، به طور مرتب رخ می دهد.
این باید وحشتناک باشد، اما ما همچنین از تجربیات خودمان و سایر افرادی که مواد مخدر مصرف میکنند چیزهای مهمی آموختهایم. داروی انتخابی هر فرد - هر چه که باشد - به عنوان یک مکانیسم مقابله استراتژیک شایسته درک و احترام است. دارو را تا درد زیر دنبال کنید. شعار گابور ماته این است: "نپرس چرا اعتیاد، بپرس چرا درد."
مهم نیست که مردم رنج خود را با مواد مخدر، الکل، تلویزیون، یا با پیروی از رهبری که تنها و تنها در دنیای خود هستند، کاهش دهند یا بی حس کنند، این استراتژی هدف مهمی را در زندگی آنها دنبال می کند. و این درست است حتی اگر اعتیاد گسترده امروزی به یک آمریکایی تماماً آمریکایی باشد دیکتاتور قرار بود به اعطای قدرت و کنترل غیرقابل انکار بر بزرگترین انبار هسته ای جهان به یک عوام فریب انتقام جو منجر شود. درک این نکته مهم است که یک رابطه عاشقانه با یک دارو یا با دونالد ترامپ (یا هر دو) به افراد کمک می کند تا درد خود را تحمل کنند - اغلب، درد ناشی از این که در دنیا جایی ندارند.
این مولکول من را درک می کند، من را قضاوت نمی کند. این مرد من را درک می کند، او من را قضاوت نمی کند.
آرنت خیلی زود متوجه شد که دروغ های تبلیغات سیاسی واقعیت دیگری را ارائه می دهد، و وقتی توده های مردم از یک رهبر خودکامه حمایت می کنند، علیه جهان آنطور که می شناسند رای می دهند - دنیایی که با تنهایی مشخص شده است. این چنین تنهایی است که به حمایت از سیاستمداران مشت آهنین دامن می زند، در حالی که گرسنگی برای مولکول های بی حس کننده ایجاد می کند، که هر دو انگیزه ناشی از نیاز ناامید کننده برای ارتباط هستند. به عنوان یک نیویورک بار عنوان به عبارت دیگر، مواد افیونی احساس عشق می کنند (و به همین دلیل است که در مواقع سخت بسیار کشنده هستند). این که می توان عشق را از طریق مواد مخدر تجربه کرد، ممکن است برای بسیاری خارق العاده به نظر برسد - اما چنین عشقی بیش از حد واقعی است و احساس بهتری نسبت به عدم عشق دارد.
در میان تنهایی بومی، مواد مخدر و خودکامگی، هر یک از واقعیتی که غیرقابل تحمل به نظر می رسد، فرار می کند.
ما تصمیم گرفتیم که شاهد دردهای یکدیگر باشیم
فرهنگی ما طرز عمل قضاوت در مورد افرادی است که مواد مخدر مصرف می کنند یا در گیرودار اعتیاد هستند - در نظر گرفتن مصرف مواد یک نقص اساسی شخصیت، یک مشکل عمیق اخلاقی. در سال 2022، یکی از ما یک نظرسنجی ملی بهداشت عمومی را رهبری کرد که یافت 69 درصد از پاسخ دهندگان در سراسر ایالات متحده معتقدند که جامعه افرادی را که به طور مشکل دار مواد مخدر مصرف می کنند، «تا حدودی، بسیار یا کاملاً پست» می بیند. به عبارت دیگر، اکثریت قریب به اتفاق ما معتقدیم افرادی که مواد مخدر مصرف میکنند مطرود هستند. در همین حال، نظام حقوقی ما برخی از مواد را جرم انگاری می کند (در حالی که مولکول های مشابه یا حتی مشابه قانونی هستند و به طور گسترده تجویز می شوند) و افرادی که از آنها استفاده می کنند به عنوان بازیگران بدی تلقی می کنند که باید در زندان ها و زندان ها یا از طریق آزادی مشروط یا مشروط مجازات و نظارت شوند.
اما هنگامی که مشکل اساسی را درک کردید - اینکه مردم تنها هستند، آسیب دیده اند و درد دارند - کاملاً واضح می شود که حبس یا سایر مجازات های مشابه راه حل نیست. آنها در واقع نشان دهنده بدترین سیاستی هستند که می توانید علیه افرادی که در حال صدمه زدن هستند و در تلاش برای احساس بهتر خود درمانی می کنند، اعمال کنید. دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل به تازگی دعوت شده است همه کشورها مصرف مواد مخدر را یک موضوع بهداشت عمومی بدانند و اقدامات تنبیهی برای مقابله با آن را مهار کنند. در ایالات متحده، حتی به عنوان وجود دارد آگاهی سحرگاهی بسیاری از مقامات منتخب (و ریاست جمهوری) که جنگ علیه مواد مخدر یک شکست تلخ بوده است نامزد) فقط می خواهید سیاست های خشن را دوچندان کنید.
یکی از ما شخصاً مجازات کیفری را برای مصرف مواد تجربه کرده است, و شرم از قضاوت و تنبیه شدن آنقدر از نظر جسمی محسوس است که مساوی است با چاقو خوردن و سپس چرخاندن دوباره چاقو در شما. در بالای ویرانگر پیامدهای که همه ابعاد زندگی حرفه ای و مدنی شما را تحت تأثیر قرار می دهد، معمولاً به دلیل مصرف مواد توسط دوستان، خانواده و همسایگان - تقریباً همه کسانی که می شناسید، بد قضاوت می شوند. این به نوبه خود باعث میشود که بهبودی از یک اختلال مصرف مواد غیرممکن به نظر برسد، زیرا داروها شرم را بیحس میکنند.
بنابراین، ما شخصا تصمیم گرفتیم چیزی متفاوت را امتحان کنیم. ما دو نفر هستیم که تنهایی را تجربه کردهایم و به جای قضاوت کردن یکدیگر، انتخاب کردهایم که شاهد درد یکدیگر باشیم. این بدان معناست که به تجربیات خود بدون کاهش، انحراف یا تلاش برای رفع مشکل گوش دهیم. و آنچه ما دریافتیم این است که این ما را کمتر تنها می کند و معیار قوی برای شفا را فراهم می کند.
قابل ذکر است تحقیق نشان می دهد که حمایت غیرقانونی از همتایان یک استراتژی واقعا موثر برای رسیدگی به اختلال مصرف مواد است. در حالی که زندانی شدن یا تنبیه یا اخراج به عنوان ضعیف یا کثیف مانعی برای سلامت عاطفی است (و اغلب اوقات اثبات می کند کشنده) حمایت همسالان و عزیزان مورد اعتماد با کاهش درد روانی همراه است که در وهله اول افراد را به سمت مصرف مواد سوق می دهد.
این با آنچه هانا آرنت فکر می کرد نیز مطابقت دارد. که در ریشه های توتالیتاریسماو نوشت که تنهایی «از دست دادن خود» است، زیرا ما موجوداتی اجتماعی هستیم و هویت خود را از طریق «مشارکت قابل اعتماد و قابل اعتماد همتایان [مان] تأیید میکنیم». یعنی ما به یکدیگر نیاز داریم تا کامل ترین خودمان باشیم.
به بیان دیگر، در مورد اعتیاد، چه به مواد مخدر و چه به یک رهبر خطرناک، درست است پزشکی ارتباط با یکدیگر است
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا