در اواسط سال 1980، فروش بانیتا، دختر خردسال اهل کالاهندی در اوریسا، ملت را شوکه کرده بود. دو دهه بعد، مردم حتی متوجه گریه یک نوزاد یک ماهه نشدند که توسط مادرش فقط به قیمت 10 روپیه (تقریباً 21 سنت) فروخته شد. برای سومیترا بهرا، 35 ساله، ساکن روستای بدیباهال در منطقه انگول اوریسا، فروش دختر یک ماههاش شاید تنها راه برای سیر کردن دو دختر دیگرش - اورباشی، 10 ساله و بانباسی، 2 ساله بود. در ماه دسامبر 2003. سه خانواده دیگر که در انگول، پوری و کیونجهار در اوریسا با گرسنگی دست و پنجه نرم می کردند، فرزندان خود را فروخته بودند.
دو دهه قبل از آن، وقتی یک روزنامه بزرگ زنی را به قیمت 2000 روپیه خرید، ملت احساس خشم کردند. خبرنگار بی باک، که جان خود را برای تحقیق در مورد تجارت نامرغوب و غیرانسانی به خطر انداخت، در ستون های خود نوشت که حتی یک جفت کفش هزینه بیشتری خواهد داشت. دیگر نیازی به مهارتهای تحقیقی آشوینی سارین برای برداشتن حجابی نیست که چهره پنهان هند درخشنده در پشت آن باقی مانده است. اکنون می توانید یک کودک را با قیمتی کمتر از آنچه برای یک بطری آب معدنی می پردازید بخرید.
از آنجایی که فقر افتضاح در پشت نمای عامل احساس خوب مدفون است، هیجانی در هوا وجود دارد. شرکت خودروسازی لوکس آلمانی دایملر کرایسلر از عرضه لوکس ترین خودروی جهان در هند خبر داد. با 5 کرور روپیه در هر قطعه، موبایل های رو به بالا قبلاً شروع به صف کرده اند. این درحالی است که ساچین تندولکار فرم خود را بازیافته است. همچنین زمانی که آمیتاب باچان به عنوان سفیر برند اوتار پرادش نامگذاری شده است.
فروش رویاها دیگر حق بالیوود نیست.
علیرغم اینکه کمیسیون برنامه ریزی درصد فقرا و فقر زده را از اسناد خوانده نشده خود پایین می آورد، ترفند جادویی بازی با اعداد هیچ تفاوتی در افزایش نابرابری ایجاد نکرده است. در میان انتخابات سیاسی مکرر، و تبلیغات وقیحانه بازاریابی برای فروش تصاویر رشد و توسعه، پارادوکس شرمآور گرسنگی در زمانهای فراوان، بیصدا در زیر انبوهی از غلات مدفون شده است که همچنان در فضای باز پوسیده میشوند. این که 75 هزار نفر، بیشتر از جمعیت سوئیس، فقط برای 38,000 شغل کم دستمزد در راه آهن هند درخواست داده بودند، در مواقعی که کشور در یک شاهراه اطلاعاتی سریع قرار دارد، دیگر جای نگرانی نیست. بدون نادیده گرفتن دستاوردهای فناوری اطلاعات، واقعیت این است که فناوری اطلاعات تنها پنج میلیون فرصت شغلی را فراهم کرده است.
در همین حال، گرسنگی در هند به رشد خود ادامه می دهد، هندی که به تنهایی یک سوم از 860 میلیون نفر تخمین زده شده در جهان را دارد که گرسنه به رختخواب می روند و این نیز در مواقع فراوانی. در واقع، گرسنگی و فقر ثابت شده است که به شدت پایدار هستند. گزارشهایی از گرسنگی و گرسنگی در راجستان، مادیا پرادش و اوریسا که مستقیماً به بیکاری فزاینده مربوط میشود، بارها و بارها به سرفصلهای خبری ملی تبدیل شد. در سال 2002، گزارشهایی مبنی بر مرگ و میر ناشی از گرسنگی و گرسنگی نیز به طور مرتب از سوی دولتهای سایبری مترقی و با رشد اقتصادی سریع در کشور - آندرا پرادش و کارناتاکا، سرازیر شده است.
در عین حال، هند همچنان به ایجاد فضایی برای صادرات مازاد غلات غذایی ادامه می دهد. این که تخمین زده می شود 320 میلیون نفر به شدت به غذا نیاز دارند، با وجود بیش از 60 میلیون تن موجود در فضای باز در آغاز قرن، نتوانست هیچ مصلحت سیاسی را برانگیزد. در واقع، 17 میلیون تن از غذای مازاد در واقع برای گرسنگان در سال 2002 با قیمت های زیر خط فقر صادر شد. هیچ رهبر سیاسی، از جمله اعضای برجسته منتخب راجیا سبها، حتی به این فکر نکردند که این پارادوکس شرم آور را به گوش پارلمان برساند.
در حالی که مردم از گرسنگی می میرند، دولت بالای کوهی از غلات غذا می نشیند. در سال 2001، مرگ و میر ناشی از گرسنگی در بیش از 13 ایالت گزارش شد، در حالی که انبارهای شرکت غذای هند (FCI) پر از غلات بود، برخی از آنها پوسیده و آلوده به موش صحرایی بود. زمانی که بازارهای صادراتی برای این مازاد پیدا نمی شد، پیشنهادی برای ریختن آن در دریا وجود داشت تا فضای ذخیره سازی برای محصول بعدی ایجاد شود. مقدار غذا در فضای باز به حدی بود که اگر هر کیسه بر روی هم چیده می شد، نیازی به راه اندازی یک اکتشاف علمی برای قرار دادن یک انسان در ماه نبود. شما می توانید به سادگی به ماه بروید و برگردید.
در همان سال، پرونده ای توسط برخی از سازمان های غیردولتی در دادگاه عالی هند تشکیل شد که در آن خواستار راهنمایی برای تضمین حق اساسی غذا برای هر شهروند شد. هیئتی متشکل از قاضی BNKripal و Justice KG Balakrishnan به دولت دستور داده بود تا "طرحی را طراحی کند که در آن هیچ فردی گرسنه نماند وقتی انبارهای غلات پر هستند و مقدار زیادی به دلیل در دسترس نبودن فضای ذخیره سازی هدر می رود." به ادعای دادستان کل مبنی بر اینکه ابداع چنین طرحی حداقل به دو هفته نیاز دارد، دادگاه برای مدت زمان کافی اجازه داده است. همچنین از دولتهای ایالتی اوریسا، راجستان، چاتیسگار، ماهاراشترا، گجرات و هیماچال پرادش درخواست سوگندنامههایی برای پاسخگویی به وضعیت بیسابقه «کمبود در میان افراد» کرده است.
این در سال 2001 بود. دو سال بعد، سومیترا بهرا مجبور شد فرزند یک ماهه خود را بفروشد تا دو فرزند دیگرش را سیر کند. یک بررسی سدسازی که گاهی در مادیا پرادش، در مرکز هند انجام میشود، نشان میدهد که 6,785 کودک در 43 بلوک منطقه شیوپوری به شدت دچار سوءتغذیه هستند - به طور متوسط 160 کودک در هر بلوک. وضعیت در سایر ایالت ها به همان اندازه ناامیدکننده است. سوءتغذیه همچنان در حال افزایش است، بیشتر در میان کودکان و زنان. میزان سوءتغذیه ای که در کشور وجود دارد پنهان مانده است. خبر تکان دهنده ای نیست. حتی گرسنگی فقط زمانی خبر می دهد که کسی بمیرد.
واقعیت های زمینی با لفاظی ها و آماری که مصونیت در برابر شفقت ایجاد کرده است، فاصله زیادی دارد. همه ما بخشی از یک سیستم جهانی هستیم که فقر و محرومیت را تداوم می بخشد. ما با بیرون راندن واقعیتهای آشکار فقر و گرسنگی از انظار عمومی، ادعاهای بلندی درباره احساس خوب داریم. بنابراین، در واقع ما عامل گرسنگی هستیم. رفتار کردن مانند شترمرغ مطمئناً گرسنگی را از صفحه رادار سیاسی-اقتصادی حذف نخواهد کرد. نیاز به عزم و اراده دارد.
· گرسنگی صفر: اول و مهمتر از همه، رهبری سیاسی را می طلبد که گستردگی بحران را بپذیرد، بپذیرد که گرسنگی در کشور وجود دارد و سپس یک برنامه زمان بندی شده برای ریشه کن کردن گرسنگی راه اندازی کند. اگر برزیل بتواند برنامه ای برای «گرسنگی صفر» راه اندازی کند، دلیلی وجود ندارد که هند نتواند بلوغ سیاسی برای مبارزه با شرم ملی نشان دهد.
· کارگروه: اگر بتوان وزارتخانهای برای سرمایهگذاریها، وزارتخانهای برای فناوری اطلاعات، و وزارتخانه دیگری برای فرآوری مواد غذایی ایجاد کرد، دلیلی وجود ندارد که یک کارگروه عالی رتبه با دستور قطعی رفع گرسنگی تشکیل نشود. کارگروه باید مستقیماً زیر نظر نخست وزیر باشد.
· سیاست عمومی: کارگروه باید بر سیاست های اقتصادی نظارت کند تا اطمینان حاصل شود که هیچ تناقضی در تصمیم دولت وجود ندارد. گرسنگی صفر نباید به عنوان یک برنامه غذای انبوه در میان روز تلقی شود، بلکه باید به سمت ایجاد معیشت پایداری هدایت شود که به ایجاد ظرفیت فقرا برای خروج از فقر و گرسنگی کمک می کند.
گرسنگی نفرینی نیست که برخی از ما مجبور به زندگی با آن باشیم. گرسنگی بازتابی از تاکید نابجای ما بر رشد برای تعداد کمی است. گرسنگان به همدردی ما نیاز ندارند. آنها به کمک نیاز دارند و می توانند بقیه کارها را انجام دهند. #
(دویندر شارما یک تحلیلگر سیاست غذایی در دهلی نو است)
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا