من نمی فهمم که چگونه یک فرد عاقل، حداقل یک اقتصاددان یا سیاست گذار، می تواند این پارادوکس را توجیه کند. اقتصاد ایالات متحده در بحران است و بسیاری از کسب و کارها با سطوح بی سابقه نقدینگی در ترازنامه خود نشسته اند. بر اساس گزارش جی پی مورگان، در میان فصل درآمد ضعیفی که بسیاری از شرکتها انتظارات فروش خود را از دست دادهاند، موجودیهای نقدی ۱۴ درصد افزایش یافته و در مسیر رسیدن به ۱.۵ تریلیون دلار برای استاندارد اند پورز ۵۰۰ قرار دارد.(CNBC.com 23 اکتبر 2012.). اپل به تنهایی بیش از 117 میلیارد دلار دارد.
اوضاع در اروپا چگونه است؟ به گفته ارنست اند یانگ، "در منطقه یورو، شرکت ها به طور کلی حدود 2 تریلیون یورو، در بریتانیا FTSE 100 دارای 750 میلیارد پوند استرلینگ هستند، و شرکت های آمریکایی بیش از 2 تریلیون دلار آمریکا دارند."
باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده، که وارد دومین دوره ریاست جمهوری خود می شود، به طور مداوم در مورد "ثروتمندانی که سهم خود را پرداخت می کنند" برای حمایت از اقتصاد در حال سقوط صحبت کرده بود. بسیاری معتقدند که او برنده شد زیرا به زبان اکثریت یعنی 99 درصد صحبت می کرد. اما به محض اینکه نتایج انتخابات اعلام شد، وقتی میبینم که اقتصاددانان اصلی علیه وعده انتخاباتی او مبنی بر اعمال مالیاتهای بیشتر بر ثروتمندان، غوغا میکنند. شما می توانید آنها را در حال بیان فرضیه معیوب خود در CNN تماشا کنید، می توانید آنها را در آن بخوانید اکونومیستو البته صدای آنها در رسانه های تحت کنترل شرکت ها در سراسر جهان طنین انداز می شود.
استدلال "صخره مالی" آنقدر قوی و به خوبی در تفکر سیاسی جا افتاده است که دولت های اروپایی نیز کورکورانه آن را برای غلبه بر بحران بدهی منطقه یورو اتخاذ کرده اند. با این حال، هیچ دولتی برای مهار فساد که به راحتی می تواند از بین برود هیچ حمله ای را انجام نمی دهد. بنابراین این فقرا هستند که باید رنج بکشند تا ثروتمندان را در زین نگه دارند.
در هند، در زمانی که تولید ناخالص داخلی در مسیر سراشیبی قرار دارد، گزارشهای روزنامهها میگویند: «در پایان سال مالی گذشته، شرکت هند روی پول نقد و معادلهای نقدی – سرمایهگذاریهای نقدی که میتوان به راحتی به پول نقد تبدیل کرد – بیش از 9.3 لک کرور یا 166 میلیارد دلار بود."(بار اقتصادی, 20 اوت 2012.) و هنوز هم، دولت هند گونگ هو در مورد گشایش سرمایه گذاری مستقیم خارجی در خرده فروشی است و انتظار دارد در پنج سال آینده فقط 3 میلیارد دلار داشته باشد!
در زمانی که این همه پول در دست چند شرکت است، من هیچ توجیهی نمی بینم که اصطلاح «صخره مالی» در همه جا به رخ بکشد. تضمین ریاضت به معنای کاهش کسری بودجه است. این همان چیزی است که صندوق بینالمللی پول/بانک جهانی برای کمکهای مالی وام میدهند. اما به دلایلی عجیب، ریاضت به معنای ارائه امتیازات مالیاتی به ثروتمندان و قدرتمندان نیست. در زمانی که جهان بسته های نجات اقتصادی (پس از فروپاشی اقتصادی 2008-09) تقریباً 20 تریلیون دلاری را ارائه کرد، هیچ اقتصاددانی درباره "صخره مالی" هشدار نداد. هیچ اقتصاددانی به ما نگفت که از پول مالیات دهندگان عمومی برای نجات بانک ها و شرکت ها استفاده نکنید.
به عبارت ساده، 20 تریلیون دلار برای حمایت از سرمایه های بزرگ، بیمه، بانک ها و صنعت هزینه شده است. ثروت بیشتری در دست ثروتمندان فراهم می کرد. در چنین روزهای سختی که بسته های نجات باید برای اشتغال، بهداشت، آموزش و غذای بیشتر برای نیازمندان می بود، به جیب ثروتمندان رفت. قطره چکان اتفاق نیفتاد، در واقع هرگز اتفاق نمی افتد. بنابراین، کل سیستم اقتصادی بر اساس اصل اساسی اما کاملاً معیوب کار میکند: «خصوصیسازی سود، و اجتماعیسازی هزینهها».
در ایالات متحده، علیرغم لفاظی های عمومی پرزیدنت اوباما، این واقعیت همچنان باقی است نیویورک تایمز می گوید: کاخ سفید موافقت کرد که حداقل 250 میلیارد دلار از مدیکر در 10 سال آینده و 800 میلیارد دلار دیگر در دهه بعد از آن کاهش دهد، تا حدی با افزایش سن واجد شرایط بودن. و سایر برنامه های مراقبت های بهداشتی با 110 میلیارد دلار بیشتر در دهه دوم و در اقدامی که مسلماً شورش در صفوف دموکرات ها را برانگیخت، اوباما مایل بود از فرمول جدید و کمتر سخاوتمندانه ای برای محاسبه مزایای تامین اجتماعی استفاده کند که از سال 250 شروع می شد. " حتی برای برنامه کمک های تغذیه تکمیلی که بسیار مورد نیاز است، پیشنهاد کاهش هزینه ها به میزان 127 میلیارد دلار است.
در اروپا، همانطور که رویترز گزارش می دهد (در 15,2012 نوامبر XNUMX):دادهها نشان میدهد در پرتغال و یونان - هر دو با بودجههای اروپایی و تحت برنامههای ریاضتی سختگیرانه نجات یافتهاند - رکود اقتصادی در سه ماهه سوم تشدید شد. بیکاری پرتغالی به رکورد 15.8 درصد رسید در حالی که در همسایگی اسپانیا، از هر چهار نیروی کار یک نفر بیکار است. تولید اقتصادی یونان در سه ماهه سوم سالانه 7.2 درصد کاهش یافت زیرا این کشور پر از بدهی در آستانه ششمین سال رکود خود قرار دارد. نزدیک به 26 میلیون نفر در اتحادیه اروپا بیکار هستند، در حالی که هدف دولت ها صرف هزینه های مراقبت های بهداشتی جهانی و مدارس دولتی است. اسپانیا، پرتغال و یونان همه هزینه های بازنشستگی، دستمزد بخش دولتی، بیمارستان ها و مدارس را کاهش داده اند. اما با تشدید کاهش رکود، ناامیدی افزایش یافته است. در اسپانیا، بیشتر پساندازها برای پرداخت سود بیشتر به بدهیهای ملی که به دلیل هزینههای نجات بانکها پس از ترکیدن حباب املاک و مستغلات متورم شده، بلعیده شدهاند.
با تجمع میلیونها کارگر در خیابانها در سراسر اروپا در اعتراض به کاهش هزینهها که رکود را تشدید کرده و منجر به بیکاری گسترده شده است، ناامیدی در حال افزایش است. چه ایالات متحده باشد، چه اروپا یا هند، شهروندان عادی از سیاست هایی که باعث کاهش بودجه تامین اجتماعی می شود و در زمان رکود اقتصادی کار را برای آنها دشوارتر می کند، عصبانی هستند. اما آیا این یک قربانی است که فقرا باید متحمل شوند؟ تا چه زمانی می توان مردم عادی را در رنج و عذاب قرار داد در حالی که ثروتمندان در کنار هزاران پول نقد احتکار شده نشسته اند؟ نظام اقتصادی تا چه زمانی میتواند اجازه دهد که ثروت به دست عدهای معدود متمرکز شود، در حالی که جهان برای یک معیشت مناسب تلاش میکند؟
با دانستن اینکه جان مینارد کینز گفته بود: "رونق، نه رکود، زمان مناسب برای ریاضت است"به پل کروگمن برگشتم تا ببینم آیا راه حل دیگری تجویز می کند یا خیر. اینجا او می رود:
در سال 2010، شاهینهای خودخوان - که بهتر به عنوان سرزنش کسری بودجه توصیف میشود- بیشتر گفتمان سیاسی ما را در اختیار گرفتند. کسری بودجه، سرزنش ها اکثر طبقه سیاسی ما را متقاعد کردند که کسری بودجه به جای شغل باید اولویت اصلی اقتصادی ما باشد.(شاهین ها و منافقین کمبود. نیویورک تایمز).
با خواندن پل کروگمن و مشاهده اعتراضات گسترده در سراسر جهان، کاملاً واضح است که چند شرکت اقتصادی را برای باج گرفتن نگه می دارند. به مانموهان سینگ نخست وزیر هند نگاه کنید. برای غلبه بر وضعیت دشوار اقتصادی حاکم، او از 25 شرکت ثروتمند بخش دولتی میخواهد که 2.5 لک کرور (46 میلیارد دلار) مازادی را که دارند سرمایهگذاری کنند تا اقتصاد را احیا کنند. اما چنین جذابیتی برای شرکتهای بخش خصوصی که روی پول نقد انباشتهشده انبوهی که تخمین زده میشود بیش از 9 لک کرور یا 166 میلیارد دلار باشد، نمیشود. آیا او از اذیت کردن شرکت ها می ترسد؟ بله، او است. و پرزیدنت اوباما هم همینطور است، مگر اینکه پیاده روی کند. اجازه دهید منتظر باشیم و منتظر ژانویه 2013 باشیم که او به «صخره مالی» می رسد.
بعید به نظر میرسد که دولتها در سراسر جهان تلاشی هماهنگ برای وادار کردن کسبوکارهای بزرگ به سرفه کردن پول نقدی که روی آن نشستهاند انجام دهند. این به این دلیل است که همانطور که پل کروگمن می گوید ما به شاهین های کسری بودجه اجازه داده ایم که دستور کار اقتصادی را ربوده باشند. به این دلیل است که وقتی شاهین ها کنترل می کنند سکوت می کنیم. تقصیر ما هم به اندازه آنهاست.
(دویندر شارما محقق و تحلیلگر معروف توسعه بین المللی و اقتصاد مستقر در هند است. تماس: [ایمیل محافظت شده])
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا