من در اینجا پیشنهاد می کنم که طبقه کارگر نقش منحصر به فردی را در مبارزه با گرمایش جهانی ایفا می کند، زیرا طبقات مالک و اداره کننده دارای منافعی هستند که به یک سیستم اقتصادی گره خورده است که تمایل ذاتی به سمت ویرانی زیست محیطی دارد در حالی که طبقه کارگر دارای گرایش ذاتی به سمت ویرانی زیست محیطی است. نمی کند.
هیئت بین دولتی تغییرات اقلیمی سازمان ملل متحد در هشدار خود با عنوان "کد قرمز برای بشریت" در سال 2021 گفت: "زنگ های هشدار کر کننده هستند و شواهد غیرقابل انکار هستند: انتشار گازهای گلخانه ای ناشی از سوزاندن سوخت های فسیلی و جنگل زدایی سیاره ما را خفه می کند. میلیاردها نفر را در معرض خطر فوری قرار می دهد. گرمای جهانی همه مناطق روی زمین را تحت تأثیر قرار داده است...» با وجود خرابه های ناشی از تشدید طوفان ها و مرگ مردم در اثر امواج گرما، ممکن است به نظر برسد که هر کس در پروژه پایداری زیست محیطی و پایان دادن سریع به سوزاندن سوخت های فسیلی سهم دارد. همانطور که می دانیم، با این حال، بخش های مختلفی از طبقات مالک و مدیریت به دنبال سود حاصل از استخراج سوخت های فسیلی، پالایش و سوزاندن سوخت های فسیلی هستند. آنها از سرمایه گذاری های غرق شده در زیرساخت های مبتنی بر سوخت فسیلی (مانند نیروگاه های گاز سوز) محافظت می کنند یا استراتژی های بسیار غیرقابل قبولی (مانند جذب و ذخیره کربن) را پیشنهاد می کنند. بنابراین بسیاری از بخش های طبقات برتر در جامعه ما سد راه پایداری زیست محیطی هستند.
طبقه کارگر، از سوی دیگر، در مبارزه برای آینده ای قابل زندگی سهمی دارد و همچنین قدرت بالقوه ای برای انجام کاری در مورد آن دارد. طبقه کارگر اکثریت بزرگی از جامعه را تشکیل میدهد و بنابراین تعداد زیادی نیروی اصلی را دارد. موقعیت آنها در محل کار به این معنی است که کارگران پتانسیل سازماندهی و مقاومت در برابر رفتارهای مخرب محیطی کارفرمایان را دارند.
مبانی بحران زیست محیطی
در اینجا یک مشکل اساسی وجود دارد: پویایی سرمایه داری گرایش ذاتی به سمت ویرانی زیست محیطی دارد. برای درک اینکه چرا چنین است، باید ببینیم که چگونه شرکت ها دائماً به دنبال راه هایی برای به حداقل رساندن هزینه های خود هستند. به این ترتیب آنها اطمینان حاصل می کنند که شرکت می تواند حداکثر سود را کسب کند. از آنجا که سرمایه داری از شرکت های نسبتاً مستقل تشکیل شده است، آنها در رقابت هستند. اگر یک شرکت به طور مداوم به دنبال راه هایی برای کسب سود نباشد، نمی تواند تجارت خود را گسترش دهد، به بازارهای جدید حرکت کند و در فناوری جدید سرمایه گذاری کند. سایر شرکت ها با آنها رقابت خواهند کرد. و به حداقل رساندن هزینه ها برای دستیابی به سود بسیار مهم است. بنابراین به حداقل رساندن هزینهها برای بقای شرکتهای سرمایهداری نقش اساسی دارد. و برای انجام این کار، شرکتها هزینهها را به هزینه کارگران و محیط زیست تغییر میدهند.
اولاً، شرکتها سعی میکنند تا جایی که میتوانند غرامت به کارگران را کم کنند. آنها ممکن است به دنبال کاهش مالیات هایی باشند که از خدماتی حمایت می کند که مردم طبقه کارگر به آنها اعتماد دارند. آنها سعی میکنند اشکال جدیدی از فناوری یا راههای جدیدی برای سازماندهی کار بیابند که تعداد ساعات کارگری را که برای تولید یک واحد خروجی لازم است، کاهش دهد. آنها ممکن است یک عملیات تولید را با روباتها خودکار کنند، یا به دنبال راههایی برای تشدید کار از طریق روشهای «تولید ناب» خواهند بود. به عنوان مثال، آنها از ردیابی رایانه ای یک کارگر انبار که اقلامی را برای سفارش انتخاب می کند، استفاده می کنند تا پس از اتمام سفارش، زمان استراحتی نداشته باشند، اما از طریق کنترل رایانه ای به سمت یک کار جدید سوق داده شوند. تشدید کار و نظارت کامپیوتری کارگران را تحت استرس بیشتری قرار می دهد که می تواند در طول زمان اثرات مخربی بر سلامتی داشته باشد. این بدان معناست که کارفرمایان هزینه های انسانی را بر کارگران تحمیل می کنند. اگر کارگران در یک کارخانه مبلمان دائماً در حال تنفس هستند یا رنگهایی که روی مبلمان در فضای باز پاشیده میشوند، یا مونتاژکنندگان لوازم الکترونیکی در حال تنفس دود لحیم هستند، این موارد نیز مواردی است که سرمایه هزینهها را به کارگران منتقل میکند. و این مواردی است که می توان از هزینه ها جلوگیری کرد. به عنوان مثال، ابزارهای لحیم کاری هستند که دارای خلاء برای مکیدن دود لحیم کاری هستند تا کارگران آن را تنفس نکنند، اما ممکن است شرکتی نخواهد هزینه نصب آن تجهیزات را پرداخت کند. اینها نمونه هایی از این هستند که چگونه شیوه تولید سرمایه داری تمایل دارد هزینه ها را به کارگران منتقل کند.
دوم، انتشار در هوا و آب شکل دیگری از تغییر هزینه است. یک شرکت برق ممکن است برای تولید برق زغال سنگ بسوزاند. این امر باعث ایجاد گازهای گلخانه ای می شود که به سیستم تنفسی مردم منطقه آسیب می رساند و همچنین به گرم شدن کره زمین کمک می کند. اما شرکت برق ملزم به پرداخت این خسارت ها نیست. این هزینهها برای دیگران ناشی از انتشار گازهای گلخانهای، برای معامله بازار بین شرکت برق و مشتریانش که هزینه برق را پرداخت میکنند، «خارجی» است. این نمونه ای از یک "برونیت منفی" است. بیرونی ها ویژگی فراگیر شیوه تولید سرمایه داری هستند. صنعت سوختهای فسیلی «عوارض خارجی منفی» زیادی ایجاد میکند. عملیات فرکینگ مواد شیمیایی را در زیر زمین وارد می کند که می تواند منابع آب زیرزمینی را آلوده کند. یک میدان گازی بزرگ یا یک پالایشگاه نفتی نشتی، مقادیر زیادی از ترکیبات آلی فرار - از جمله مواد سرطانزا و اختلالات غدد درون ریز را تولید میکند. مطالعات میدانهای گازی اثراتی را در مناطق اطراف مانند گلههای بز و گربههای انباری نشان میدهد که توانایی داشتن فرزندان زنده را به دلیل اختلالات غدد درون ریز از دست میدهند. میادین گازی نیز با نشت مقادیر زیادی متان در گرم شدن زمین نقش دارند. برخلاف ادعاهای صنعت گاز، نیروگاه های گازی به دلیل نشت گاز متان، به اندازه نیروگاه های زغال سنگ در گرم شدن زمین نقش دارند.
در اینجا متوجه خواهید شد که من بر چگونگی ریشهیابی تخریب محیطزیست تمرکز میکنم تولید - نه مصرف برخی از دوستداران محیط زیست سعی می کنند با بررسی شیوه های مصرف، مشکل گرمایش جهانی را درک کنیم و از ایده هایی مانند "ردپای کربن" یک فرد برای تمرکز بر مصرف شخصی استفاده می کنند. اما مصرفکنندگان برق بر تصمیمات شرکتهای برق در مورد روشهای تولید برق، یا اینکه شرکتهای فناوری برای جابجایی محمولهها در زنجیرههای تامین جهانی به چه چیزی متکی هستند، کنترلی ندارند.
مفهوم مفید دیگر در اینجا این است توان. توان عملیاتی تولید شامل دو چیز است: (1) همه مواد استخراج شده از طبیعت برای فرآیند تولید، و (2) همه انتشارات مخرب ("عواید خارجی منفی") از فرآیند تولید. علاوه بر انتشارات مخرب در هوا و آب، سرمایهداری یک رژیم استخراجگرا با سابقه طولانی غصب زمین برای به حداقل رساندن هزینهها است - مانند اینکه دولت ایالات متحده ثروت معدنی را به شرکتهای معدنی، زمینهایی برای مزرعهداری تجاری و استخراج کندهها واگذار کرد. و بقایای چوب از جنگل ها برای صنایع چوب و کاغذ. جستجو برای سودهای کوتاه مدت می تواند منجر به شیوه های ناپایدار مانند قطع جنگل ها یا استفاده از تورهای بزرگ برای از بین بردن تمام ماهی های یک منطقه ساحلی بدون توجه به آینده آن ماهیگیری شود.
با مفهوم توان عملیاتی، می توانیم مفهومی از را تعریف کنیم بهره وری زیست محیطی. اگر فرآیند تولید به روشی تغییر کند که میزان آسیب ناشی از انتشار (یا مقدار منبع استخراج شده) را به ازای هر واحد سود انسانی کاهش دهد، آن تغییر کارایی اکولوژیکی را بهبود می بخشد. و در اینجا یک مشکل ساختاری اساسی سرمایه داری وجود دارد: هیچ گرایش ذاتی به سمت کارایی اکولوژیکی ندارد. اگر طبیعت بهعنوان محل تخلیه زبالههای آزاد در نظر گرفته شود، هیچ تمایلی برای به حداقل رساندن انتشارات مخرب به ازای هر واحد منفعت انسان از تولید وجود نخواهد داشت. همچنین، هیچ تمایلی برای به حداقل رساندن مواد استخراج شده از طبیعت وجود نخواهد داشت، مگر به میزانی که شرکت ها برای این منابع هزینه پرداخت کنند.
یک سیستم تولیدی که بتواند کارایی اکولوژیکی فزاینده ای ایجاد کند، به سمت کاهش آلودگی و استخراج منابع گرایش دارد. این امر مستلزم یک نوع غیر انتفاعی و غیر بازاری از اقتصاد اکو سوسیالیستی است که در آن سازمانهای تولیدی از نظر اجتماعی پاسخگو هستند - باید به طور سیستماتیک هزینههای اکولوژیکی خود را درونی کنند. گرایش سرمایهداری به تخریب محیطزیست هر چه بیشتر به این دلیل اتفاق میافتد که شرکتها انگیزهای دارند نه هزینه های خود را درونی کنید، اما آنها را به گردن دیگران بیندازید.
ویرانی ناشی از پویایی تغییر هزینه سرمایه داری به گرمایش جهانی محدود نمی شود. سرمایه داری از تکامل شیوه های کشاورزی که هدفشان بالاترین بازده با کمترین هزینه مالی برای شرکت است، طرفداری کرده است. رقابت شدید منجر به تمرکز بیشتر در مالکیت زمین های کشاورزی شده است. ساختار سرمایهداری به کشاورزان این امکان را میدهد که به پیمانکاران نیروی کار تکیه کنند تا حداقل ممکن را به کارگران بپردازند و از شر کارگرانی که سعی در سازماندهی دارند خلاص شوند. کشاورزان اغلب زمینهایی را در مکانهای مختلف دارند و محصولات مختلفی را دنبال میکنند تا خطرات خود را به حداقل برسانند. با تشویق صنایع شیمیایی، تولیدکنندگان با افزایش استفاده از سموم دفع آفات و کودهای معدنی در طول زمان، تولید صنعتی یک محصول را در یک مزرعه بزرگ اتخاذ کردند. کودهای معدنی معمولاً ترکیبی از نیتروژن، فسفر و کلسیم را فراهم می کنند. استفاده بیش از حد از این کودها منجر به رواناب بیش از حد، جریان های آب آلوده و منجر به ایجاد "نقاط مرده" اقیانوسی در اطراف دهانه رودخانه ها شده است. بنابراین اثرات مخرب بر شیلات یکی از اثرات منفی کشاورزی سرمایه داری است.
از زمان جنگ جهانی دوم تولید آفت کش های شیمیایی در سراسر جهان از 2 تن به 0.1 میلیون تن در سال 52 و 1976 میلیون تن در سال 300 افزایش یافته است. روی غذا استفاده بیش از حد از آفت کش ها همچنین شکارچیان طبیعی حشرات را از بین می برد و آفات مقاوم به آفت کش ها را پرورش می دهد. این منجر به نوعی مسابقه تسلیحاتی کشاورزی می شود زیرا به آفت کش های بیشتری نیاز است. همانطور که فرد مگداف و کریس ویلیامز گزارش می دهند ایجاد یک انجمن زیست محیطیآفتکشها همچنین حضور موجوداتی را در خاک کاهش میدهند که گیاهان را به تولید مواد شیمیایی برای دفاع از خود تحریک میکنند.
مانند آفتکشها، صنایع شیمیایی نیز تولید پلاستیکهای مبتنی بر نفت را به شدت افزایش داده است که تجزیه زیستی نمیشوند، اما در نهایت به عنوان بلای عظیم آلودگی در اقیانوسها تبدیل میشوند. استفاده از کیسه های پلاستیکی افزایش یافته است زیرا تولید آنها انرژی بسیار کمتری نسبت به کیسه های کاغذی مصرف می کند و در نتیجه هزینه کمتری نیز دارد. طبق گزارش انجمن تجاری پلاستیک اروپا، تولید از کمتر از 5 تن در سال 1950 به بیش از 340 میلیون تن در سال 2014 افزایش یافته است. حداقل یک سوم کل پلاستیک تولید شده دوباره بازپس گرفته نمی شود، اما بیشتر به اقیانوس ختم می شود که برای موجودات زنده مخرب است. صنعت پلاستیک مجبور نیست برای اثرات منفی بر موجودات زنده در اقیانوس ها هزینه کند.
اگر ما تعریف خود را از توانآلودگی و ریختن زباله ها یک جنبه است، اما ما باید به گرایش های استخراج گرای مخرب در سرمایه داری نیز نگاه کنیم، مانند قطع جنگل ها یا صید بیش از حد. با توجه به الف مطالعه 2003از زمان شروع ماهیگیری صنعتی با تورهای عظیم در دهه 90، "1950 درصد همه ماهی های بزرگ در نیم قرن گذشته از اقیانوس های جهان ناپدید شده اند." چه ماهی تن زرد باله در مناطق استوایی، چه ماهی تن باله آبی در آب های سرد، یا ماهی تن آلباکور در میان، الگوی آن همیشه یکسان است. به گفته رانسوم مایرز، زیست شناس شیلات در دانشگاه دالهوسی در هالیفاکس، تعداد ماهی ها به سرعت کاهش یافته است. برای رسیدگی به این مشکل، بسیاری از کشورها شبکههای دریفت طولانی و خطوط طولانی بدون مراقبت را ممنوع کردهاند، و سیستمهای دقیقی برای صدور مجوز ایجاد کردهاند، و سهمیهها و ناظران شخص ثالثی را که روی قایقها کار میکنند، وضع کردهاند. با این وجود، لباس های ماهیگیری سرمایه داری اغلب این قوانین را نادیده می گیرند یا از آنها طفره می روند.
منافع اکولوژیکی طبقه کارگر
طبقه کارگر علاقه طبقاتی مشخصی به پایداری اکولوژیکی دارد که طبقه کارگر را در تقابل با سرمایه قرار می دهد. چندین دلیل برای این وجود دارد:
- کارگران اغلب بیشترین تأثیرات آلودگی و گرمایش زمین را تحمل می کنند. به عنوان مثال، افزایش آتش سوزی های وحشی به این معنی است که آتش نشانان از تنفس دود تحت تأثیر قرار می گیرند. کارگران حمل و نقل مانند رانندگان کامیون در معرض گرمای شدید کابین ها هستند زیرا کارفرمایان از ارائه تهویه مطبوع خودداری می کنند.
- پویایی تغییر هزینه که عامل اساسی گرمایش جهانی و تخریب محیط زیست است نیز به طرق مختلف برای کارگران مخرب است: استرس ناشی از تشدید کار، استانداردهای ایمنی ناکافی، امتناع از تایید اثرات سلامتی مانند بیماری ریوی ناشی از گرد و غبار در محیط های کاری، انتشار آلاینده های صنعتی که به محله های طبقه کارگر مجاور سرازیر می شود و قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی مانند مسمومیت کارگران مزرعه با آفت کش ها و علف کش ها. این به کارگران علاقه مند می شود که در برابر این پویایی عقب نشینی کنند.
- جستوجوی سرمایهداری برای به حداقل رساندن هزینهها نیز به شیوههای مخرب استخراجگرایانه در جستجوی سودهای کوتاهمدت منجر میشود. به عنوان مثال، اعمال آسیب رساندن به سلامت کارگران در صنایع معدنی و ذوب، ماهیگیری بیش از حد با تورهای بزرگ که همه چیز را در منطقه ای از اقیانوس روسری می کند یا برش زمین های جنگلی - اقداماتی که اشتغال طولانی مدت در شیلات و جنگلداری را تضعیف می کند. کارگران این صنایع در شیوه های پایدارتر سهم دارند.
- آسیب طولانی مدت ناشی از افزایش پخت و پز زمین به طور کلی تهدیدی برای بشریت است. پس چرا یک علاقه خاص طبقه کارگر؟ مشکل سرمایهگذاریهای غرقشده سرمایهداران در ذخایر سوخت فسیلی، تأسیسات تولید برق و سایر تجهیزاتی است که متکی به سوزاندن سوختهای فسیلی است. این امر باعث میشود که بخشهای عمده سرمایه در برابر تبدیل سریع تکنولوژیک مورد نیاز مقاومت کنند. علاوه بر این، شناخت منبع بحران گرمایش جهانی در عملکرد عادی اقتصاد سرمایه داری بازاری شده با پویایی تغییر هزینه آن به عنوان تهدیدی برای رژیم سرمایه داری تلقی می شود. طبقه کارگر در دفاع از سرمایه داری چنین سهمی ندارد.
اتحادیه گرایی به عنوان منبع مقاومت
طبقه کارگر سهم مستقیمی در ایجاد مقاومت در برابر قدرت کارفرما بر ما در محل کار دارد. به عبارت دیگر، کارگران علاقه مند به مبارزه بر سر کنترل تولید هستند. به میزانی که کارگران بتوانند در این مبارزه قدرت بسازند - از طریق ایجاد اتحادیه ها و کمپین های کارگری جمعی و اقداماتی که در برابر مدیریت مقاومت می کنند - این قدرت همچنین می تواند برای مقاومت در برابر اقدامات و سیاست های مخرب محیطی کارفرمایان استفاده شود. اتحادیه سبز بیان منطقی منافع متمایز اکولوژیکی طبقه کارگر است.
طبقه کارگر اکثریت جامعه است و کار ما برای تداوم جریان سود به سمت کارفرمایان ضروری است. به عنوان چنین کارگرانی قدرت بالقوه ای برای مقاومت در برابر اقدامات مخرب محیطی کارفرمایان دارند. با گذشت زمان میتوانیم اشکالی از این ظهور را ببینیم.
همانطور که من این سطور را می نویسم، اعضای اتحادیه کارگران برق متحد در Erie Locomotive Works of Wabtec (که قبلا متعلق به جنرال الکتریک بود) هستند. در اعتصاب. آنها خواستار احیای حق خود برای اعتصاب در مورد شکایات در طول مدت قرارداد کار خود هستند. اما آنها همچنین خواستار همکاری شرکت با آنها در تغییر جهت تولید لوکوموتیوهای سبز هستند. این شامل موتورهای دیزلی-الکتریکی کارآمدتر است که آلایندگی کمتری تولید می کنند و همچنین موتورهای الکتریکی با باتری برای انجام سوئیچینگ در یاردها.
مبارزه برای کاهش نرخ کرایه حملونقل در آلمان در ماه مارس هم با اعتراضات آب و هوایی «جمعهها برای آینده» و هم اتحادیه کارگران ترانزیت آلمان که در اعتصاب هشداردهنده یک روزه خود برای دستمزد بیشتر برای کارگران ترانزیت از این خواسته حمایت کردند. گفت: "ما در کنار جمعه ها برای آینده ایستاده ایم." ماتیاس کورک اتحادیه ای که نماینده کارگران حمل و نقل عمومی است.
ژوئن گذشته کارگران صنعت ماهیگیری در ناوگان اسپانیایی و فرانسوی که در سواحل آفریقا ماهیگیری می کردند دست به اعتصاب زدند. بر اساس نگهبان"در اقدامی بیسابقه شامل 64 کشتی و تقریبا 2,000 خدمه از سنگال و ساحل عاج80 درصد ناوگان اتحادیه اروپا در خلیج گینه و اقیانوس هند دست به اعتصاب زدند. اتحادیه اروپا به ناوگان اسپانیایی و فرانسه اجازه داده بود تا کارگران آفریقای غربی را برای کار طاقت فرسا در کشتیها استخدام کنند، کشتیهایی که ماهی تن بسیار ارزشمند استوایی صید میکردند. اما ناوگان دستمزدهای بسیار پایینی (حداقل 54 دلار در هفته) پرداخت می کردند و قوانین اتحادیه اروپا برای ماهیگیری پایدار را نقض می کردند. ناظرانی که دادههای مربوط به صید را جمعآوری میکنند اغلب مفقود بودند. کارگران در اعتراض به شیوه های ماهیگیری بیش از حد که به پایداری ماهیگیری غرب آفریقا آسیب می رساند، اعتراض داشتند. به ویژه شرکت بزرگ ماهیگیری ماهی تن اسپانیایی Albacora SA، توسط ائتلاف شفافیت مالی به عنوان یکی از ده شرکت برتر درگیر در شیوه های ماهیگیری غیرقانونی نامگذاری شده است.
اینها همه نمونه هایی از اتحادیه سبز در عمل است.
آیا مبارزه با گرمایش جهانی با منافع کارگران در تضاد است؟
برخی افراد برای تضاد بین حفاظت از مشاغل و حفاظت از محیط زیست و در نتیجه تضاد بین مبارزه برای پایداری محیط زیست و منافع کارگران استدلال می کنند. اگر معادن زغال سنگ تعطیل شود یا فرکینگ ممنوع شود، آیا کارگران شغل خود را از دست نمی دهند؟ برای پاسخ به این، باید به تصویر بزرگتر نگاه کنیم - تصویری که آسیبهای ناشی از شیوههای سرمایهداری به سلامت کارگران، آسیبهای بالقوه عظیم ناشی از گرم شدن کره زمین، و مشاغلی که تحت یک گذار سبز باز خواهند شد را در نظر میگیرد.
از دست دادن مشاغل در واقع یک تهدید ناشی از تعطیلی صنایع آلاینده است. اما اینجا جایی است که تقاضا برای "انتقال عادلانه" مطرح می شود. این عبارت اولین بار توسط تونی مازوچی - یکی از مقامات اتحادیه کارگران نفت، مواد شیمیایی و اتمی ابداع شد. این ایده این است که هزینه دور شدن از صنایع آلاینده نباید توسط کارگران این صنایع، از طریق از دست دادن شغل خود، یا دستمزد کمتر در پروژه های "سبز" متحمل شود. اگر فرکینگ تعطیل شود، یا پالایشگاه ها کوچک شوند یا معادن زغال سنگ تعطیل شوند، درآمد یا مشاغل قابل مقایسه برای این کارگران باید تضمین شود. اگر قرار است به سمت پروژههای انرژی «سبز» روی بیاوریم، باید اطمینان حاصل کنیم که اتحادیهها در این مشاغل حضور دارند و از این که این فقط یک بخش جدید با دستمزد پایین نباشد که سرمایهداران میتوانند از شعارهای «سبز» سود ببرند، خودداری کنیم. .
ایده «انتقال عادلانه» کاربرد اصل همبستگی طبقاتی است. همانطور که طبقه کارگر به طور کلی در مقاومت در برابر آلودگی محله های ما، قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی در محل کار، و گرمای مضر ناشی از گرمایش جهانی سهم دارد، طبقه کارگر نیز باید برای اطمینان از اینکه کارگران آواره از حمایت درآمد، بازآموزی و جابجایی برخوردار هستند، اقدام کند. هزینه ها، و اطمینان از اینکه انتقال به تولید سبز برای پرداخت کمتر به مردم یا تحمیل شرایط بدتر استفاده نمی شود.
«انتقال عادلانه» این ایده است که هزینه دور شدن از صنایع آلاینده نباید توسط کارگران آن صنایع، از طریق از دست دادن شغلشان، متحمل شود. اگر فرکینگ تعطیل شود، یا پالایشگاه ها کوچک شوند یا معادن زغال سنگ تعطیل شوند، درآمد یا مشاغل قابل مقایسه برای این کارگران باید تضمین شود. اگر قرار است به سمت پروژههای انرژی «سبز» روی بیاوریم، باید اطمینان حاصل کنیم که اتحادیهها در این مشاغل حضور دارند و از این که این فقط یک بخش جدید با دستمزد پایین نباشد که سرمایهداران میتوانند از شعارهای «سبز» سود ببرند، خودداری کنیم. . همانطور که من می نویسم، این تضاد در کشمکش بین اتحادیه کارگران خودروسازی و شرکت های بزرگ خودرو بر سر شرایط و غرامت مربوط به تولید خودروهای الکتریکی و باتری رخ می دهد. برای تبدیل "انتقال عادلانه" به واقعیت واقعی، یک مبارزه بزرگ ضروری است.
از مقاومت تا رهایی
این علاقه مستقیم اکولوژیکی پرولتاریا کلیدی است زیرا طبقه کارگر قدرت بالقوه ای برای تغییر شیوه تولید دارد – برای ساختن روشی متفاوت برای تولید کالاها و خدمات از نیروی کار و طبیعت. با توجه به روشی که سرمایه داری ذاتاً در یک پویایی ویرانگر اکولوژیکی گیر کرده است، نیروهای اجتماعی قدرتمندی مورد نیاز هستند تا بتوانند به سمت شیوه تولید سازگارتر با محیط زیست حرکت کنند. طبقه کارگر به دو دلیل می تواند یک نیروی اجتماعی بالقوه با قدرت انجام این کار باشد. اول، به این دلیل که طبقه کارگر اکثریت بزرگی از جامعه است. و ثانیاً به دلیل موقعیتی که کارگران در سیستم تولید و توزیع دارند. طبقه کارگر با ایجاد سازمانهای مقاومت در محیطهای کار و ایجاد حرکتی از مبارزه با قدرت رئیس، روز به روز، میتواند قدرت یا اهرم اجتماعی خود را ایجاد کند تا بهعنوان نیرویی عمل کند تا تصمیمات مدیریتی را در جهتی مطلوب به خواستههای کارگران تغییر دهد. و در فرآیند انجام این کار، کارگران می توانند ظرفیت خود را برای مبارزه و آرزوهای خود برای تغییر توسعه دهند و می کنند.
اینجاست که راهبرد سندیکالیستی مطرح می شود. از طریق توسعه یک جنبش کارگری که توسط کارگر کنترل می شود و در حال توسعه آگاهی طبقاتی و آرزوها برای رهایی از رژیم سرمایه داری، راهی برای تغییر مستقیم به یک شیوه متفاوت تولید باز می شود که کارگران در موقعیت ایجاد آن هستند. از پایین، از طریق جنبش سازمان یافته خودشان.
دیدگاه سندیکالیستی سوسیالیسم خودگردان، مبنایی قابل قبول برای راه حلی برای بحران زیست محیطی فراهم می کند، زیرا یک شکل فدراتیو توزیع شده از برنامه ریزی دموکراتیک، قدرت را در جوامع محلی و کارگران در صنایع قرار می دهد، و بنابراین آنها قدرت جلوگیری از تصمیمات مخرب زیست محیطی را دارند. برای سندیکالیست ها، سوسیالیسم مربوط به رهایی انسان است – و بخش مرکزی آن رهایی طبقه کارگر از انقیاد و استثمار در رژیمی است که طبقات سرکوبگر در بالای آن قرار دارند. بنابراین برای سندیکالیسم، گذار به سوسیالیسم به این معناست که کارگران تمام صنایع - از جمله خدمات عمومی - را به دست گرفته و به طور جمعی مدیریت می کنند. این به کارگران این امکان را می دهد که:
- به دست آوردن کنترل بر توسعه فناوری،
- سازماندهی مجدد مشاغل و آموزش به منظور حذف تمرکز بوروکراتیک قدرت در دستان مدیران و متخصصان سطح بالا، توسعه مهارت های کارگری، و کار برای ادغام تصمیم گیری و مفهوم سازی با انجام کار فیزیکی،
- هفته کاری را کاهش دهید و مسئولیت های کاری را بین همه کسانی که می توانند کار کنند تقسیم کنید
- یک منطق جدید توسعه برای فناوری ایجاد کنید که برای کارگران و محیط زیست دوستانه باشد.
"واقع گرا" بودن
برخی افراد استدلال خواهند کرد که این یک استراتژی "واقع بینانه" برای بحران گرمایش جهانی نیست، زیرا نیاز است در آینده نزدیک از سوزاندن سوخت های فسیلی دوری کنیم. روند سازماندهی و ایجاد یک جنبش کارگری قدرتمند مردمی احتمالاً بسیار طولانی خواهد بود. بنابراین، «سوسیالیستهای دموکراتیک» مختلف استدلال خواهند کرد که انجام اصلاحات از طریق سیستمهای انتخاباتی عملیتر است.
اما این استراتژی با مشکل بدنام گرایش ذاتی بوروکراسیهای سیاسی و سیاستمداران به دنبال سازگاری با منافع سرمایهداری مواجه است. سوسیالیستهایی که از استراتژی الکترالیستی حمایت میکنند، تصدیق خواهند کرد که به پتانسیل مبارزه و اخلال در مقیاس تودهای نیاز دارند تا رهبران سیاسی را به سمت سیاستهای اصلاحی مانند «معامله جدید سبز» سوق دهند - فشار برای تغییر سریع بخشهای تولید برق و حملونقل به دور از اتکا به سوزاندن سوخت های فسیلی اما بهترین راه برای ایجاد ظرفیت طبقه کارگر برای درگیر شدن در این سطح از مبارزه و اختلال اجتماعی، از طریق نوعی ساخت جنبش مردمی است که سندیکالیست های سبز از آن دفاع می کنند. بنابراین، در واقع، استراتژی ما واقع بینانه است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا