هامبرتو مونتز د اوکا، دبیر روابط داخلی اتحادیه کارگران برق مکزیک (SME) است. او در اصل یک دانشجوی هنر طبقه کارگر بود که در جنبش های سیاسی چپ در دوره جنگ کثیف مکزیک (دهه 1970 تا اوایل دهه 1980) فعال شد. او به عنوان یک اقدام سیاسی برای تبدیل شدن به بخشی از جنبش رادیکال طبقه کارگر کشور به SME پیوست و به یکی از مهمترین رهبران آن تبدیل شد.
در سال 2009، دولت فیلیپه کالدرون، شرکت برق و نور مکزیک مرکزی را منحل کرد، یکی از دو تامین کننده ملی برق کشور. سپس اعلام کرد که اتحادیه وجود ندارد و 44,000 عضو آن را خاتمه داد. در حالی که دولتهای دیگر، SME، یکی از قدیمیترین، دموکراتیکترین و رادیکالترین اتحادیههای مکزیک را بهعنوان یک مخالف سیاسی در نظر میگرفتند، هیچ دولتی پیش از این چنین اقدام افراطی را انجام نداده بود.
حدود 16,000 نفر از اعضای اتحادیه تصمیم گرفتند در برابر حمله مقاومت کنند و تلاشی را آغاز کردند که امروز نیز برای بازیابی مشاغل و حقوق محل کار خود از جمله قرارداد اتحادیه ادامه دارد. آنها ساختار و مقر اتحادیه را دست نخورده نگه داشتند و سپس یک تعاونی کارگران متحد را برای تولید کار و کمک به بقای اعضا راه اندازی کردند. سایر اعضا بسته قطعی دولت را گرفتند و از حقوق صنفی و شغلی خود صرف نظر کردند.
در این مصاحبه که به عنوان روایت اول شخص ارائه شده است، مونتس د اوکا وضعیت فعلی اتحادیه و رابطه آن با دولت مترقی رئیس جمهور آندرس مانوئل لوپز اوبرادور (AMLO) را توصیف می کند.
وضعیت فعلی اصلاحات کار
امروز ما در شرایطی هستیم که توسط اصلاحات آزادی انجمن در سال 2019 ایجاد شده است. تا حدودی این اصلاحات تحت فشار اتحادیهها در کانادا و ایالات متحده، به عنوان بخشی از مذاکرات توافقنامه تجارت آزاد جدید T-MEC (Tratado–Mexico Estados Unidos Canada، USCMA به انگلیسی) بر دولت تحمیل شد. فشار بر مکزیک وارد شد تا تغییراتی در نمایندگی اتحادیه ایجاد کند زیرا قراردادهای charrismo و حفاظت از کارفرما برای ارزان کردن نیروی کار مکزیکی ها استفاده می شد. کارگران در کانادا و ایالات متحده در وضعیت بدی قرار داشتند. سرمایه گذاری سرمایه به دلیل این شرایط مطلوب تر به مکزیک می آید.
در مکزیک، آن اتحادیه ها استدلال کردند، کارگران باید توانایی بیشتری برای دفاع از منافع خود برای افزایش مزایا و درآمد خود داشته باشند. این اصلاح با این منطق اجرا شد. از همه اتحادیهها میخواهد که نشان دهند نمایندگان قانونی کارگران هستند و قراردادهای کار جمعی قانونی ایجاد کنند. اتحادیه های حمایت از شرکت ها و کارفرمایان با این اصلاحات مخالفت کردند زیرا این اصلاحات برخلاف منافع آنها است. اما آنها همچنین با ابداع یک استراتژی که در آن فرآیند را طی می کنند، تنظیم شده اند، حتی اگر همه چیز در واقع ثابت بماند.
درست است که اتحادیه های ایالات متحده و کانادا به دنبال ادغام اصلاحات کارگری در قوانین مکزیک در فصل کارگری T-MEC بودند. اما این نیز درست است که در اتحادیهگرایی مکزیکی سنت مبارزه دموکراتیک وجود دارد. بقای ما به عنوان یک اتحادیه مبارزه برای دموکراسی اتحادیه در نبردهای سخت در دهه های 70، 80 و 90 بوده است.
اما اصلاحات ارگان هایی مانند مرکز ثبت کار فدرال را ایجاد کرد که قدرت بسیار خودسرانه را به گونه ای اعمال می کنند که با روح قانون مطابقت ندارد. این خطر وجود دارد که خود اتحادیه ها استقلال خود و جنبش کارگری استقلال خود را از دست بدهند.
با این حال گروه هایی از کارگران هستند که از این موقعیت برای رهایی از شر اتحادیه های کارگری سوء استفاده می کنند. مثال پیروزی اتحادیه مستقل در کارخانه جنرال موتورز در سیلائو واضح ترین نمونه است. ما میتوانیم ببینیم که کارگران با استفاده از این فرآیند مشروعیتبخشی، میتوانند اتحادیههای کارگری را جابجا کنند و به معاملههای جمعی معتبر دست یابند.
بنابراین دو نوع نتیجه وجود دارد. از یک سو، یک فرآیند ساختگی به اتحادیههای چاررو و اتحادیههای حفاظتی اجازه میدهد تا از طریق رویهای متقلبانه قانونی شوند. از سوی دیگر، یک فرآیند معتبر امکان جابجایی چارروس ها و ایجاد اتحادیه های دموکراتیک جدید را فراهم می کند.
متأسفانه، هنوز هیچ تعهدی نسبت به چالش گسترده اتحادیههای مستقل تأسیس شده با ساختار قدیمی کنفدراسیون کارگران مکزیک (CTM) وجود ندارد. اتحادیه های دموکراتیک از هم پاشیده شده اند.
در عین حال، چپ دیگر از اتحادیه ها صحبت نمی کند. ارتباط خود را با کارگران از دست می دهد. ما به جنبش کارگری نیاز داریم که خود را به عنوان یک طبقه، فراتر از بخش ها یا شاخه های منفرد بداند. اوبررو مرکزی جدید و سازمانهایی در بخشهای دیگر که خواهان جنبشی برای دموکراتیکسازی اتحادیه در کشور ما هستند، باید گرد هم آیند. ما مسائل مشترکی داریم: آزادی تشکل، دموکراسی اتحادیه، امنیت اجتماعی، بازنشستگی، بازنشستگی، حقوق - مبنای ایجاد یک جنبش. در آن جنبش جا برای تلاشهای زیادی وجود دارد، از جمله Casas Obreras، اتحادیهها و فدراسیونهای در حال ظهور جدید، و ستونهای قدیمی اتحادیهگرایی دموکراتیک مانند SME.
شاید در میان مدت و بلندمدت یک گروه بندی مجدد صورت گیرد. حتی اگر برخی در حال حاضر در آن جهت حرکت نمی کنند، شاید بعداً متقاعد شوند که این مورد نیاز است و می توانند به ایجاد این روند کمک کنند.
ملی کردن صنعت انرژی
ما ایده ملی شدن صنعت برق را با دولت شریک هستیم. ما در گذشته از صنعت برق ملی شده در مقابل خصوصی سازی تدریجی که در دولت های گذشته صورت گرفت، دفاع کردیم.
امروز ما خواستار معکوس کردن اصلاحات ساختاری خصوصی سازی انریکه پنیا نیتو هستیم که در سال 2013 تحمیل شد. اما ما می خواهیم یک بعد اجتماعی، به رسمیت شناختن حق بشر بر انرژی به عنوان یک حق قانون اساسی، و مدیریت اجتماعی این منطقه استراتژیک با مشارکت گسترده اضافه کنیم. تکنسین ها، کارگران و مصرف کنندگان انرژی. ما به محققانی نیاز داریم که بتوانند این شرکت دولتی را مدیریت کنند و آن را به ابزار سیاسی دولت و حزب در قدرت تبدیل نکنند. این همان چیزی است که در کشورمان، در مورد شرکتهای دولتی، اغلب دیدهایم.
ملی کردن یا ملی کردن مجدد صنعت انرژی کافی نیست. ما به مدیریت اجتماعی صنایع استراتژیک برای منافع عمومی با مشارکت گسترده جامعه، کارگران، متخصصان و خود مصرف کنندگان انرژی نیاز داریم. حق انرژی یک حق مسلم بشری است. راه حل به این سادگی نیست که بگوییم «اجازه دهید عمومی شود و تمام». آنچه اکنون داریم بوروکراتیزاسیون مدیریت است - مقامات دولتی که به جای منافع عمومی جامعه از منطق تجاری پیروی می کنند.
کمیسیون فدرال الکتریسیته، شرکتی که انرژی الکتریکی را تامین می کند، یک شرکت عمومی است، اما این بدان معنا نیست که دارای ویژگی اجتماعی است. در صورت عدم پرداخت، شرکت همچنان ارتباط شما را قطع خواهد کرد.
روابط دشوار با اداره لوپز اوبرادور
AMLO در سال 2010، در جریان اعتصاب غذا که در آن اتحادیه ما با حمله ای که هدف آن نابودی ما بود، مبارزه کرد، نامزد شد. یک بار آمد تا با ما باشد. او نامهای به ما داد که در آن قول داده بود وقتی رئیسجمهور شد، ما را دوباره وارد نیروی کار خواهد کرد. او تا به امروز به این تعهد عمل نکرده است و به اتحادیه استماع نکرده است.
در عوض، AMLO از رهبران سابق اتحادیه ما حمایت کرده است که در سال 2009 خواستار تسلیم شدن SME شدند. آنها می خواستند حقوق پایان کار را جمع آوری کنند، بنابراین از اتحادیه استعفا دادند و سعی کردند آن را منحل کنند و دارایی های آن را تصفیه کنند و پول را بین کارگران تقسیم کنند. ما متعهد شدیم که در برابر فرمان انقراض مقاومت کنیم و مبارزه کنیم. آنها این دعوا را رها کردند و با این حال، بعد از 14 سال جنگیدن ما، نزدیکان رئیس جمهور هستند.
برخی از مقامات، مانند ژسوس رامیرز کوواس، سخنگوی ریاست جمهوری و مانوئل بارتلت دیاز، مدیر کمیسیون فدرال برق، از این گروه های مخالف برای حمله به اتحادیه استفاده می کنند. آنها تهدید می کنند که با خشونت امکانات ما را تصاحب می کنند و یک کمپین رسانه ای تهمت راه اندازی می کنند.
مردم در این حکومت معتقدند که حزب حاکم باید اتحادیه های مفید، وفادار و تابع داشته باشد. برای آنها، یک SME شرکتی مفید خواهد بود. از آنجایی که ما هیچ تبعیتی نشان ندادهایم و از خودمختاری خود محافظت میکنیم، آنها این را دوست ندارند.
سازمان ما همیشه منتقد بوده است. ما می دانیم که رئیس جمهور تلاش می کند تا حاکمیت انرژی کشور را بازیابی کند، اما انتقاداتی نیز به سیاست کارگری آن داریم. درگیری ها و اعتصابات حل نشده زیادی وجود دارد، مانند اعتصاب سه ساله در Sur Notimex و اعتصاب معدنچیان در Cananea. هیچ راه حلی برای همکاران ما در سازمان هماهنگی کشوری کارکنان آموزش و پرورش وجود ندارد. به طور خلاصه، سیاست کارگری رژیم آن چیزی نیست که می توان از یک دولت دموکراتیک انتظار داشت.
بر خلاف ترقی گرایی در آمریکای جنوبی، که روسای جمهوری مانند لولا، چاوز و اوو مورالس ارتباط زیادی با جنبش های اجتماعی داشتند، دولت کنونی گفتگوی کمی با جنبش های اجتماعی دارد. در مکزیک، بسیاری از جنبشهای اجتماعی که از MORENA [حزب حاکم فعلی] در سال 2018 حمایت کردند، احساس ناامیدی میکنند، زیرا وضعیت خود را بهبود نمیبخشند یا به خواستههای خود توجه نکردهاند. دولت ارتباط مستقیم با مردم را بدون واسطه پیشنهاد می کند. از نظر آن اتحادیه، تشکل محله ای یا تشکلی متشکل از دانشگاهیان یا پژوهشگران یک واسطه است. در عوض، دولت از طریق سیاست های اجتماعی و برنامه های کمکی خود از مردم حمایت می کند.
این یک سیاست انتخاباتی مشتری مدارانه است و در مکزیکو سیتی، MORENA اکثریت شهرداری ها را در انتخابات گذشته از دست داد. این شهر مهد جنبش اجتماعی چپ در مکزیک بوده است، اما رابطه خوبی بین دولت و جنبش های اجتماعی آن وجود ندارد.
وضعیت SME امروز
در حال حاضر ما عضویتی متشکل از 15,000 کارگر فعال و 10,000 بازنشسته داریم که از شرکت سابق Luz y Fuerza del Centro می آیند. ما در کارخانههای تولیدی که از آن شرکت دولتی بازیابی شدهاند، و سایر سرمایهگذاریهای اقتصادی که قراردادهای جمعی داریم، داریم. ما با Generadora Fénix قرارداد جمعی داریم و با شرکت پرتغالی Mota-Engil قرارداد داریم که در آن بخشی از شرکت با مسئولیت محدود عمومی هستیم که برق تولید می کند. ما حق 50 درصد سود شرکت را داریم.
ما قراردادهای دسته جمعی دیگری با سایر شرکت ها داریم، قراردادهای کوچکتر، که به ما امکان می دهد ثبت ملی صنایع اتحادیه خود را حفظ کنیم. ما همچنین افرادی داریم که در تعاونی LF del Centro کار می کنند. این اتحادیه متشکل از کارگرانی است که تحت قرارداد کار دسته جمعی کار می کنند، کارگران تعاونی که در پروژه های اقتصاد اجتماعی و همبستگی اتحادیه کار می کنند و کارگرانی که شغل ندارند.
ما فرزندان کارگران مقاومت را نه تنها در جستجوی کار، بلکه فضاسازی برای جوانان و فرزندانمان به عضویت خود در می آوریم. گروه هایی برای زنان و مستمری بگیران و بازنشستگان داریم. بر اساس قوانین مکزیک، ما یک رهبری قانونی و قانونی و منتخب دموکراتیک داریم. ما می خواهیم فضاهایی برای مشارکت فراهم کنیم.
ما در ایالت های مرکزی مکزیک، با ساختار اتحادیه در مورلوس، میچوآکان، هیدالگو، ایالت مکزیک و مکزیکوسیتی، حضور قوی داریم. ما یک اتحاد استراتژیک قوی با استفاده کنندگان از انرژی الکتریکی - مجمع ملی انرژی الکتریکی - حفظ می کنیم و روزهای مبارزه را در یازدهم هر ماه برگزار می کنیم. هدف ما ادغام مجدد نیروی کار در صنعت برق ملی شده است. برای کاربران، ما خواهان به رسمیت شناختن حق بشر برای انرژی هستیم. کاربران به یک لوح تمیز نیاز دارند تا بدهی های آنها بخشیده شود.
ما روابط بسیار خوبی با اتحادیه های ایالات متحده و کانادا داریم. ما به دلیل کمک اتحادیه های هر دو کشور توانستیم شکایتی را تحت فصل کارگری نفتا قدیمی ارائه کنیم. آن شکایت به ما کمک کرد تا بر دولت پنیا نیتو فشار بیاوریم تا راه حلی سیاسی برای درگیری ما پیدا کند. ما برای حفظ این روابط کار می کنیم.
این پیوند بین اتحادیه ها برای دفاع از منافع طبقه کارگر در سه کشور ما ضروری است. در واقع در مکزیک حمایت بیشتر و آزادی بیشتری برای کارگران نسبت به ایالات متحده وجود دارد، جایی که حقوق کار بسیار محدود شده است. ماده 123 قانون اساسی ما و قانون کار فدرال محصول جنبش های اجتماعی ما هستند. با این حال، به طرز متناقضی، سطح درآمد ما بسیار پایین تر است و اتحادیه ها در کشور ما اغلب به نمایندگی از منافع کارفرمایان و نه منافع اکثریت کارگران فعالیت می کنند. و هیچ احترام واقعی برای خودمختاری اتحادیه ها وجود ندارد.
ما بخشی از روند تغییر در آمریکای لاتین هستیم. ما چندین رویداد را برنامه ریزی کرده ایم که کارگران بین المللی انرژی را گرد هم می آورد. ما سعی می کنیم از کارگران فرانسه که از سیستم بازنشستگی خود دفاع می کنند و از مردم پرو که قتل عام می شوند حمایت کنیم. ما به تازگی بیانیه ای را در مخالفت با حملات گروه های شبه نظامی مرتبط با نخبگان سیاسی در ایالت چیاپاس به جوامع بومی زاپاتیستا امضا کردیم.
ایجاد عضویت در کلاس آگاهانه
قبل از تلاش دولت برای تخریب اتحادیه در سال 2009، ما مدرسه ای برای فعالان صنفی داشتیم که توسط همکاران بازنشسته با سابقه سیاسی سازماندهی شده بود. همه نمایندگان اتحادیه باید در این مدرسه آموزشی اجباری شرکت می کردند. ما مجموعهای از ماژولهای کلی رو به افزایش داشتیم، از تاریخ جنبش کارگری و اتحادیه ما گرفته تا مطالعه اقتصاد سیاسی، ماتریالیسم تاریخی، و مارکسیسم.
زمانی که من سمت نماینده بخش را بر عهده داشتم، یک کارگر درجه یک توزیع زیرزمینی در بخش کابل زیرزمینی بودم. به محض اینکه شروع به نمایندگی از همکارانم کردم، بلافاصله شروع به شرکت در این کلاس ها کردم.
مربیان از دانشگاه ملی و سایر موسسات آموزش عالی مانند آلخاندرو آلوارز و آندرس باررا آمده بودند. ما کارگاه هایی در مورد حقوق بشر بر انرژی داشتیم. اما این اغلب آموزشی بسیار خفه کننده و جزمی بود، به این معنا که واقعیت با چشمان گذشته تفسیر می شد. اثبات دگماتیسم این بود که معلمانی که در آن کلاسها تدریس میکردند، جزو اولین کسانی بودند که وقتی دولت به ما در سال 2009 حمله کرد، دست از کار کشیدند.
آنچه باید انجام می شد ایجاد تئوری و عمل بر اساس چالش ها و شرایط جدید بود – موقعیتی جدید با اهداف جدید. چالش این است که واقعیتی را که در آن زندگی می کنیم درک کنیم و از مارکسیسم به عنوان ابزاری روش شناختی برای تفسیر و تغییر آن استفاده کنیم. آنچه 100 سال پیش اتفاق افتاد را نمیتوان اکنون تکرار کرد. تغییرات زیادی در اقتصاد، در سیاست، در ایدئولوژی وجود دارد که نیاز به تحلیلی معاصر از منظر انقلابی دارد و سعی در فرموله کردن آلترناتیو دارد.
ما قادر به خلق و بازآفرینی ایده های انقلابی بر اساس نیازهای زمانه خود هستیم.
قرار است مدرسه فعالان را دوباره فعال و بازسازی کنیم. ما باید با واقعیت تغییر نسل کنار بیاییم و مطمئن شویم که رهبران ما ابزار و دانشی دارند که به آنها امکان می دهد جهت درستی را به اتحادیه ما بدهند.
ما برای فرزندان کارگرانی که عضو اتحادیه هستند بورسیه داریم. ما آنها را فرزندان مقاومت، پسران و دختران کارگرانی می نامیم که در 14 سال گذشته در برابر نابودی منبع کار ما و انحلال اجباری اتحادیه ما مقاومت کردند. ما آنها را در برنامه آموزشی خود قرار می دهیم. آنها مقدمه ای در مورد اتحادیه ها دریافت می کنند و سپس توضیحی در مورد چگونگی پیدایش اتحادیه ما و تاریخچه آن در طول 100 سال می دهند. ما در مورد مهمترین لحظات مبارزه، چگونگی ایجاد یک روند مقاومت برای جلوگیری از ناپدید شدن آن، و چشم انداز خود برای آینده صحبت می کنیم.
این مقاله از کنگره آمریکای شمالی آمریکای لاتین (NACLA) یک نسخه خلاصه شده از یک سری مصاحبه UCLA است. گفتگوهای کامل بود منتشر شده توسط موسسه تحقیقات کار و اشتغال (IRLE)، مرکز کار، و مرکز مطالعات مکزیکی در UCLA.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا