با این حال، طولانی کردن جنگ در اوکراین، سیاست ایالات متحده است. این امر برای افراد چپ مهم است که منابع این سیاست و به ویژه هدف و نقش ناتو را درک کنند، همانطور که بحث در مقاله مایکل کازین برجسته شده است.ائتلاف راست چپ علیه اوکراین را رد کنید” نشان می دهد. کازین عقایدی را درباره ناتو و نقش ایالات متحده در جهان تکرار می کند که از نظر تاریخی اشتباه است و منجر به حمایت از سیاست خارجی ایالات متحده که به طور فزاینده ای جنگ محور است، می شود.
کازین در اولین پاراگراف مقاله خود می گوید: «وقتی بیست سال بعد، کمونیست های آمریکایی از سرکوب انقلاب مجارستان در سال 1956 توسط اتحاد جماهیر شوروی حمایت کردند، آنها حزب خود را محکم و غیرقابل برگشت به حاشیه های زندگی سیاسی سوق دادند که فضا را باز کرد. برای ظهور یک چپ جدید که متجاوزان امپریالیستی از هر گرایش ایدئولوژیکی را رد می کرد. این بیانیه مهمی است زیرا کازین در واقع ما را در تاریخ به دورانی که ناتو در آن شکل گرفت و به هزینه های جنگ سرد به سمت چپ می برد. این یک سفر ضروری است.
در زمان قیام مجارستان، حزب کمونیست ایالات متحده قبلاً توسط امواج سرکوب نابود شده بود. رهبران آن در زندان فدرال بودند و فعالیت آن عملاً غیرقانونی بود. بسیاری از اعضای آن که باقی مانده بودند، عاقلانه یا غیرعاقلانه انتخاب کرده بودند که به زیرزمین بروند. وقایع مجارستان برخی از اعضا را به ترک سوق داد، سرکوب دولتی از قبل حمایت از سوسیالیسم و کمونیسم در ایالات متحده را بسیار خطرناک کرده بود. این سرکوب بود که یک دهه پس از مجارستان، به گشایشی برای سازماندهی چپ جدید منجر شد. همچنین به چپی منجر شد که با ترکیبی از حمایت از تغییرات اجتماعی رادیکال و ترس از کمونیسم و اتحاد جماهیر شوروی مشخص شد. مخالفت با ناتو در دستور کار چپ جدید نبود، حداقل در ایالات متحده
به عنوان فعالان چپ، ما اغلب تاریخ خود را که به این دوره منتهی شد نادیده می گیریم و این باعث ایجاد توهماتی در مورد ماهیت ناتو و اهداف سیاست خارجی ایالات متحده شده است. در پایان جنگ جهانی دوم، ایالات متحده تلاش های تاریخی خود را برای توقف پیشروی احزاب کمونیست و سوسیالیست تشدید کرد. پس از جنگ، آنها بسیار محبوب بودند، زیرا مقاومت در برابر نازیسم، و در آسیا و آفریقا، مقاومت در برابر استعمار را رهبری کردند. در کشورهای اروپایی، بهویژه فرانسه و ایتالیا، ایالات متحده برای دور نگه داشتن چپها از قدرت مبارزه کرد و اتحادیهها، احزاب و پروژههای اطلاعاتی ضد کمونیستی راهاندازی کرد.
هنگامی که احزاب کمونیست و سوسیالیست در بخشهایی از اروپای شرقی تحت کنترل شوروی حکومت میکردند، ایالات متحده طرح مارشال را برای استقرار مجدد اقتصادهای سرمایهداری اروپای غربی به اجرا گذاشت. در سال 1949 ایالات متحده یک اتحاد نظامی علیه شوروی تشکیل داد - سازمان پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو. هدف آن از ابتدا عقب انداختن سوسیالیسم در اتحاد جماهیر شوروی و اروپای شرقی و آماده سازی برای جنگ بود. در معنایی بزرگتر، هدف آن حفاظت از سرمایهداری بهعنوان یک سیستم و نظم جهانی بود که در آن نخبگان شرکتهای آمریکایی مسلط بودند.
در ایالات متحده، جنبش کارگری در موضوع جنگ یا صلح با اتحاد جماهیر شوروی دچار انشعاب شد. هنگامی که هنری والاس و حزب مترقی در سال 1948 برای ریاست جمهوری بر اساس برنامه صلح نامزد شدند، بسیاری از اتحادیه های چپ و فعالان اتحادیه از او حمایت کردند. آنها قطعنامه هایی در مخالفت با طرح مارشال و پس از تأسیس ناتو علیه سیاست جنگی تصویب کردند. تصادفی نیست که اخراج اتحادیههای چپگرا از CIO و نابودی بیشتر آنها در این زمان اتفاق افتاد. مخالفت با طرح مارشال و ناتو، اتهامات کلیدی برای بیرون راندن چپ ها از جنبش کارگری ما بود.
برای 40 سال بعد، تا زمانی که اتحاد جماهیر شوروی سقوط کرد، ناتو خطر جنگ در اروپا را تشدید کرد. استراتژی نظامی آن در جهت مهار و عقبنشینی نهایی اتحاد جماهیر شوروی بود و ناتو با مقاومت گسترده مردمی روبرو شد. برای مثال، قرار دادن موشکهای پرشینگ در اروپا با تظاهرات میلیونها نفر در خیابانهای آنجا و اینجا در ایالات متحده مواجه شد. در همان زمان، سیاست محاصره اتحاد جماهیر شوروی و سپس چین، منجر به ایجاد اتحادهای دیگری مانند SEATO و CENTO شد که با همین هدف سازماندهی شدند. ایالات متحده از اتحادهای مهار برای مبارزه با جنگهای کره، ویتنام، مالایا، فیلیپین و سایر کشورها استفاده کرد و این جنگها همگی هدف طبقاتی مشخصی داشتند.
ناتو از ابتدا ابزار قدرت طبقاتی بوده است - طبقه شرکتی ایالات متحده با شرکای خود در اروپا. در حالی که بودجههای نظامی و جنگها مطمئناً سودآور هستند، هدف ناتو فقط پوشش جیب میلیاردرها نبوده است. قدرت نظامی تضمین نهایی قدرت سیاسی و اقتصادی بوده است.
پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، استراتژی ناتو تغییر کرد، اما هدف آن حفظ قدرت طبقاتی کسانی که از لحاظ تاریخی این اتحاد را کنترل کرده اند، تغییر نکرد. این وسیلهای مفید برای انجام جنگها برای حفظ و نشان دادن قدرت آنها - در یوگسلاوی، لیبی، عراق، افغانستان و جاهای دیگر فراهم کرد. استراتژی امروز ناتو در نهایت به جنگ با روسیه و چین، اهداف تاریخی آن برای محاصره، هدایت می شود. چنین جنگی منجر به مرگ میلیونها نفر میشود و بهطور قابلتوجهی منجر به تبادل هستهای و پایان زندگی انسان در این سیاره خواهد شد.
در طول جنگ سرد، جلوگیری از جنگ هسته ای بر ایده همزیستی متقابل دو نظام اجتماعی - سرمایه داری و سوسیالیسم استوار بود. حتی در آن دوره، هدف ناتو از مهار و عقبنشینی با این هدف در تضاد بود. اکنون روسیه دیگر یک کشور سوسیالیستی نیست و سیستم ترکیبی چین نقطه مقابل سوسیالیستی سرمایه داری در دهه های پیش نیست. در این زمینه، آیا ناتو به وسیله ای برای حفاظت از منافع یک گروه از سرمایه داران در جهانی که کنترل آنها در حال کاهش است تبدیل شده است؟ جنبشی برای صلح در ایالات متحده برای جلوگیری از جنگ و ایجاد فضای دگرگونی اجتماعی در این کشور و در سطح بینالمللی باید با این مسئله مقابله کند.
کازین بعداً در مقاله خود بیان می کند که «در عواقب فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، گسترش ناتو ممکن است خیلی عجولانه بوده باشد. اما هیچ یک از اعضای جدیدتر آن کاری برای تهدید رژیم پوتین انجام نداده است. مشکل ناتو این نیست که خیلی سریع گسترش یافته است، بلکه هدف آن است. چرا در ابتدا گسترش یافت، زیرا کشورهایی که زمانی بخشی از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بودند، به کشورهای مستقل سرمایه داری تبدیل شدند؟ این باید یک سوال اساسی برای چپ در اینجا در ایالات متحده باشد، جایی که این سیستم اتحاد ایجاد شد و هنوز کجا کنترل می شود. تداوم تأثیر جنگ سرد بر جناح چپ به توضیح اینکه چرا این گسترش عملاً بدون اعتراض یا بحث صورت گرفت، کمک می کند.
احتمال جنگ های بسیار بزرگتر از اوکراین در افق است. ژنرال های ایالات متحده و ناتو آشکارا خواستار آماده شدن برای جنگ با چین و ادامه سیاست محاصره خود هستند. ناتو ماشین نظامی را کنترل می کند که وسیله ای برای به راه انداختن آن جنگ خواهد بود. درخواست برای پایان دادن به ناتو، به دلیل هدف و کاربرد آن، یک خواسته مشروع است. این یک تاریخ طولانی در چپ در ایالات متحده و اروپا دارد و دلایل مطرح کردن این خواسته از لفاظی خود ناتو ناشی می شود. این فرض غیرانتقادی مبنی بر اینکه ناتو واقعاً هیچ هدف طبقاتی ندارد، یا هیچ خطری برای افرادی که به دنبال تغییرات اساسی اجتماعی هستند، ندارد، با تاریخ آن مطابقت ندارد.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا