منبع: Foreign Policy in Focus
از زمانی که توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی اجرایی شده است، اقتصاد ایالات متحده و مکزیک به شدت یکپارچه شده اند. افراد شاغل در هر دو طرف مرز مکزیک/ایالات متحده نه تنها تحت تأثیر این ادغام قرار می گیرند، بلکه هدف آن هستند. ادغام تحت کنترل شرکت ها به دنبال به حداکثر رساندن سود و رساندن دستمزدها و مزایا به پایین، مدیریت جریان افراد آواره در نتیجه، لغو حقوق و مزایای اجتماعی به دست آمده در طول دهه ها، و تضعیف جنبش های طبقه کارگر در هر دو کشور است.
کارگران ایالات متحده و مکزیک بخشی از یک سیستم جهانی تولید، توزیع و مصرف هستند. این فقط یک رابطه دوجانبه نیست. مشاغل از ایالات متحده و کانادا به مکزیک می روند تا هزینه های نیروی کار را کاهش دهند. اما از مکزیک، همان مشاغل به چین یا بنگلادش یا دهها کشور دیگر میروند که هزینههای نیروی کار حتی پایینتر است.
چندین مکان تولید اهرم چانه زنی اتحادیه ها را تضعیف می کند. Grupo Mexico، یک شرکت بزرگ معدنی مکزیکی، میتواند از سود بهدستآمده در عملیات معدنی در پرو برای پرداخت یارانه به هزینههای شکستن اعتصاب در Cananea استفاده کند و سپس معادن مس در آریزونا را خریداری کند و کارگران آمریکایی را نیز مجبور به اعتصاب کند.
خصوصی سازی برق در مکزیک، که اتحادیه برق مکزیک (SME) برای دو دهه با آن مبارزه کرده است، فقط مکزیکی ها را تحت تأثیر قرار نمی دهد. زمانی که قوانین مکزیک که تولید برق را به دولت محدود میکرد، تضعیف شد، مقدمهای برای حمله مستقیم به اتحادیه، شرکتهایی مانند San Diego Gas و Electric کارخانههایی را در آن سوی مرز راهاندازی کردند. آنها با دستمزدهای کمتر و با مقررات کمتر، برق را برای شبکه ایالات متحده تولید می کنند.
ماکیلادوراهای انرژی در واقع به اتحادیههای خدمات شهری در ایالات متحده دلیلی میدهند تا به کارگران مکزیکی در مقاومت در برابر خصوصیسازی کمک کنند. با این حال، همکاری به چیزی بیش از همبستگی بین اتحادیههایی نیاز دارد که با همان کارفرما روبرو هستند. این امر مستلزم همبستگی در مقاومت در برابر اصلاحات نئولیبرالی مانند خصوصی سازی و حمایت از SME است، زمانی که خواستار ملی شدن مجدد است، همانطور که امروز انجام می دهد.
این فقط تولید نیست. ایالات متحده همچنین ایدئولوژی صادر می کند. اصلاحات آموزشی در مکزیک از بنیادهای گیتس و برود سرچشمه می گیرد. آنها همان خصوصی سازانی هستند که به معلمان آمریکایی حمله می کنند. در مکزیک آنها توسط USAID حمایت می شوند و شریک آنها Mexicanos Primero است که توسط Claudio X. Gonzalez و Claudio Gonzalez Guajardo، یکی از ثروتمندترین خانواده های مکزیک اداره می شود. حملات آنها به معلمان جو ناپدید شدن و قتل 43 دانش آموز در Ayotzinapa را فراهم کرد.
در هر دو کشور، نبردهای اصلی اتحادیه به دنبال حفظ آنچه کارگران قبلاً به دست آوردهاند، در یک ساختار سیاسی متخاصم که کنترل کمی بر آن نداریم. اتحادیههای مکزیکی در یک فرآیند کار دولتی گرفتار شدهاند، که در آن دولت وجود اتحادیهها را تأیید میکند و تا حد زیادی چانهزنی آنها را کنترل میکند. در ایالات متحده، نیروی کار به دلیل بحران اقتصادی، کاهش تراکم، و یک سیستم حقوقی و سیاسی طرفدار شرکت ها در خطر است. ترامپ و کووید قطعا این وضعیت را بدتر کردند، اما بحران قبل از ظهور وجود داشت.
هنگامی که ویسنته فاکس و حزب اقدام ملی، حزب حاکم مکزیک، حزب انقلاب نهادینه شده (PRI) را در سال 2000 شکست دادند، وضعیت جدیدی را ایجاد کردند که در آن اتحادیه های متحد دولت شروع به از دست دادن موقعیت ممتاز خود کردند. کارفرمایان و دولت تمایل بیشتری به استفاده از زور و سرکوب پیدا کردند. استخدام مشروط مانند ایالات متحده قانونی و گسترده شد. اتحادیه های مکزیک امروز بحث می کنند که آیا وضعیت اتحادیه ها و کارگران با دولت جدید رئیس جمهور آندرس مانوئل لوپز اوبرادور، که چپ ها از او حمایت می کردند، به طور چشمگیری تغییر کرده است یا خیر.
در ایالات متحده، اصلاح قانون کار، مراقبت های بهداشتی ملی، و سایر اصلاحات اساسی حامی کارگران، حتی در زمان روسای جمهور دموکرات، تقریباً از نظر سیاسی غیرممکن شده است. بخش عمومی ایالات متحده، قدرتمندترین بخش از نظر سیاسی جنبش کارگری ایالات متحده، هدف راستگرایان ایالات متحده قرار گرفته است.
با قوی تر شدن حملات علیه اتحادیه ها، همبستگی برای بقا ضروری می شود. اتحادیه ها در هر دو طرف مرز با یک سوال اساسی روبرو هستند - آیا می توانند در نبردهایی که امروز با آن روبرو هستند، به ویژه در نبردهای سیاسی، بدون پیوستن به تلاش های خود پیروز شوند؟
خوشبختانه، این یک سوال انتزاعی نیست، زیرا پیشرفت های مهمی در دو دهه اخیر اتفاق افتاده است.
ظهور همبستگی فرامرزی
سالهای پس از تصویب نفتا شاهد افزایش بزرگی در فعالیتهای مشترک کارگران ایالات متحده و مکزیک بود. بندیکتو مارتینز، دبیر کل جبهه کار اصیل، آن را اینگونه توصیف کرد: «نفتا بسیاری از اتحادیههای ایالات متحده را از اینرسی شوکه کرد، نه چندان رهبران ملیشان، بلکه افرادی در اتحادیههای محلی، که شروع به فشار برای جهانیسازی کردند. برای ایجاد روابط بین المللی جدید و جستجوی همبستگی. این چیزی است که رهبران آنها را به توجه به مرز ترغیب کرد.
مارتینز و فعالان مردمی از هر دو کشور در جریان بحث نفتا سازماندهی کردند تا به کارگران آمریکایی نشان دهند که کارگران مکزیکی دشمن آنها نیستند. آنها مجبور بودند این کار را از پایین به بالا انجام دهند زیرا AFL-CIO هنوز از تجارت آزاد حمایت می کرد و فقط با فاسدترین اتحادیه های مکزیک رابطه داشت، زیرا آنها ضد کمونیست ترین بودند. این فعالان چپ شهر به شهر و تالار اتحادیه به تالار اتحادیه رفتند تا شبکه مکزیکی علیه تجارت آزاد را سازماندهی کنند که هنوز هم وجود دارد.
در اوج گیری همبستگی در اواخر دهه 1990، بسیاری از اتحادیه ها همتایان خود را در سراسر مرز پیدا کردند. اولین شبکه همبستگی، ائتلاف برای عدالت در ماکیلادورا، زمانی ایجاد شد که نفتا هنوز در حال بحث بود. بیشتر تلاشهای آن برای حمایت از کارگرانی بود که تلاش میکردند اتحادیههای مستقل در مرز را سازماندهی کنند، تا از قراردادهای حمایت از یار که توسط اتحادیههای طرفدار شرکت پشت سرشان امضا شده بود، خارج شوند.
در تیجوانا، کارگران یک اتحادیه مستقل در Plasticos Bajacal در سال 1992 سازماندهی کردند. زمانی که شرکت رهبران را اخراج کرد، فعالان اتحادیه در سن دیگو پول جمع کردند تا دستمزد از دست رفته خود را به آنها بپردازند تا بتوانند به سازماندهی خود ادامه دهند. کارگران در کارخانه بزرگ سونی در Nuevo Laredo شورش کردند و هنگامی که می خواستند رهبران خود را انتخاب کنند مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و با شلنگ های آتش نشانی مورد حمله قرار گرفتند. در اواخر دهه 1990، کارگرانی که خواستار اتحادیه خودشان بودند، دو بار در کارخانه هان یانگ تیجوانا، یکی از بزرگترین، طولانی ترین و مهمترین تلاش ها برای سازماندهی اتحادیه مستقل در مرز، دست به اعتصاب زدند.
کارگران دیگر همین کار را در Duro Bag، Custom Trim/Auto Trim و Levis/Lajat که شرکتهای متعلق به ایالات متحده هستند، امتحان کردند. Comite Fronterizo de Obreras کارگران را در Alcoa/Fujikura سازماندهی کرد و امروز هم با همکاری اتحادیه معدنچیان مکزیک (Mineros) و United Steelworkers این کار را انجام می دهد.
بحث نفتا به تقویت رابطه بین کارگران متحد الکتریکال (UE) و جبهه کار معتبر (FAT)، بر اساس برابری و کمپین های واقعی در زمین کمک کرد. کارگران ارتباطات آمریکا رابطه نزدیکی با کارگران تلفن مکزیکی برقرار کردند. اتحادیه بینالمللی Longshore و Warehouse هیئتهایی را ابتدا به وراکروز هنگامی که اتحادیه باراندازان آن در هم شکست، و سپس به بنادر ساحل اقیانوس آرام هنگام خصوصیسازی فرستاد.
پس از انتخاب جان سوینی به عنوان رئیس AFL-CIO، سیاست های قدیمی ضد کمونیستی شروع به تغییر کرد و مرکز همبستگی AFL-CIO برای جایگزینی ساختارهای قدیمی دوران جنگ سرد راه اندازی شد. مرکز همبستگی به تشکیل مرکز پشتیبانی کارگران (CAT) در پوئبلا کمک کرد.
CAT از اهرمی فرامرزی علیه کارفرمایان مکزیکی و آمریکایی استفاده کرد و برای بازار ایالات متحده تولید کرد. دانشجویان متحد علیه عرقفروشیها به لباسهای فروخته شده در فروشگاههای کالج که در کارخانه Kuk Dong در پوئبلا فروخته میشد، اعتراض کردند، جایی که کارگران به دلیل تلاش برای سازماندهی یک اتحادیه مستقل مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. حمایت دانشجویی به برنده شدن یک قرارداد کمک کرد. کارگران خودرو در کارخانههای مونتاژ در میشیگان به فورد و جنرال موتورز گفتند که قطعات را از جانسون کنترلز وارد نکنند مگر اینکه قراردادی با ماینروس در مکزیک امضا کند.
Mineros و United Steel Workers درگیر درگیری همه جانبه با Grupo Mexico هستند. در طول اعتصاب 12 ساله در Cananea، اتحادیه های ایالات متحده پول و غذا را به آنسوی مرز فرستادند، اقدامات حمایتی را در ایالات متحده سازماندهی کردند و به رئیس جمهور Mineros در کانادا پناه دادند، زمانی که دولت مکزیک او را به زندان می انداخت.
آنها پس از نشت سمی عظیم از معدن Cananea که شهرهای کنار رودخانه سونورا را ویران کرد، با طرفداران محیط زیست اتحاد ایجاد کردند. سپس، حتی پس از سالها محرومیت، معدنچیان در Cananea از خواهران و برادران خود در آریزونا و نیومکزیکو حمایت کردند، زمانی که گروه مکزیک آنها را یک سال پیش مجبور به اعتصاب کرد.
اتحادیههای ایالات متحده از دعواهای اولیه بر سر خصوصیسازی تولید برق دوری کردند، تا حدی به این دلیل که SME وابسته به فدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری (WFTU) بود، که در طول جنگ سرد یک مخالف بزرگ بود. این ممنوعیت تغییر کرد و SME از طریق اتحاد همبستگی سه گانه و جلسات بین رهبران AFL-CIO مورد حمایت قرار گرفت. در سال 2013 بیش از 50,000 کارگر، دانشجو و فعال حقوق بشر در کنسولگری های مکزیک در سراسر جهان تظاهرات کردند.
یک ائتلاف سه ملیتی برای دفاع از آموزش عمومی در سال 1993، یک سال قبل از اجرایی شدن نفتا، سازماندهی شد. در طول اعتصاب معلمان مکزیکی در سال 2006 علیه اصلاحات آموزشی شرکتی، معلمان اواکساکا به کالیفرنیا سفر کردند و در کنوانسیون فدراسیون معلمان کالیفرنیا سخنرانی کردند. کالیفرنیا تعداد زیادی دانش آموز مکزیکی در مدارس خود دارد و بسیاری از مهاجران خود اکنون به عنوان معلم کار می کنند، بنابراین همبستگی معلمان بین مرزی در حال افزایش است.
به تدریج اتحادیه ها اهمیت کارگرانی را می بینند که پاهایشان در دو طرف مرز کاشته شده است. برای مثال UFW یک مشارکت استراتژیک با Frente Indigena de Organizaciones Binacionales (FIOB) ایجاد کرد. سازماندهندگان Oaxacan را استخدام کرد که به زبانهای بومی مسلط بودند و به آزار و اذیت پلیس و حملات مهاجرت در جوامع بومی در گرینفیلد در دره سالیناس کالیفرنیا اعتراض کردند.
بین سالهای 2013 و 2105، کارگران مزرعه تریکو و میکستکو، مهاجرانی از اواکساکا، در باخا کالیفرنیا و برلینگتون، واشنگتن اعتصاب کردند. آنها سپس بایکوت بین المللی Driscoll's، بزرگترین شرکت تولید توت در جهان را به راه انداختند. آنها در واشنگتن قراردادی به دست آوردند، و در باخا کالیفرنیا اتحادیه مستقلی را سازمان دادند که هنوز برای عقد قرارداد در آنجا مبارزه می کند. بونیفاسیو مارتینز، یک کشاورز در باخا کالیفرنیا، توضیح داد: "اگر شرکت ها اکنون بین المللی هستند، ما کارگران نیز باید بین المللی شویم."
با این حال، در دهه 2000، سطح فعالیت های فرامرزی کاهش یافت. جنگ با تروریسم در ایالات متحده و جنگ مواد مخدر در مکزیک تأثیر زیادی بر کارگران و اتحادیه ها داشت. در امتداد مرز، قتل زنان کارگر ماکیلا در خوارس، کشف اجساد صدها مهاجر در گورهای دسته جمعی، و افزایش شدید خشونت، همگی بر کارگران آسیب وارد کرد.
با وجود وحشت، کارگران در سال 2017 برای یک اتحادیه مستقل در خوارس در برخی از بزرگترین کارخانههای آمریکای شمالی دست به اعتصاب زدند. سپس، در ماتاموروس، بیش از 40,000 کارگر کارخانههای مونتاژ ایالات متحده را اعتصاب کردند، در حالی که مالکان آنها از پرداخت حداقل دستمزد دستوری توسط AMLO درست زمانی که او در سال 2018 به قدرت رسید، خودداری کردند. دستور دولت برای توقف تولید در طول بحران کووید. تنها در کارخانه لیر، 13 کارگر بر اثر این ویروس جان خود را از دست داده اند.
در پاسخ، این شرکت ها از رئیس جمهور ترامپ تماس گرفتند. صنعت دفاعی ایالات متحده به طور فزاینده ای به تولید مستمر از این نیروگاه ها وابسته است. وزارت امور خارجه ایالات متحده دولت مکزیک را تهدید کرد و به شرکت ها اجازه داده شد تا تولید خود را از سر بگیرند. با این حال، هنگامی که دولت کارگران را مجبور به بازگشت به آن کارخانه ها کرد، عملاً هیچ اعتراضی از سوی فعالان کارگری و رهبران در ایالات متحده وجود نداشت، زیرا می دانست که بسیاری از آنها در نتیجه خواهند مرد.
آینده همکاری
در شمال مکزیک، صنعت maquiladora هنوز هم بسیار زیاد است. سه هزار کارخانه بیش از 1.3 میلیون کارگر را استخدام می کنند. یک جنبش کارگری پر جنب و جوش و قوی در مرز، سیاست مکزیک و سیاست ایالات متحده را نیز تغییر خواهد داد.
میلیونها نفری که به ایالات متحده میآیند پلی بین این دو کشور هستند. به عنوان مثال، سازماندهی کارگران مکزیکی در کارواش های لس آنجلس و شیکاگو، بدون شک به رشد اتحادیه های ایالات متحده کمک می کند. اما با دادن قدرت بیشتر به کارگرانی که می دانند حمایت از معدنچیان در Cananea یا کارگران برق در مکزیکوسیتی چقدر اهمیت دارد، به اتحادیه ها در مکزیک کمک خواهد کرد.
با این حال، حمایت کارگری ایالات متحده از تصویب توافقنامه تجاری جدید، با ایده مبارزه مشترک مطابقت نداشت، و آنچه اتحادیه ها از تجربه سه دهه به درستی می دانند را به چالش کشید. اتحادیههای ایالات متحده میدانند که هدف نفتا در هر دو طرف مرز چه بوده است: نزدیکتر کردن اقتصاد ایالات متحده و مکزیک به یکدیگر، کاهش قیمت نیروی کار در هر دو کشور، و تضعیف اتحادیهها و حمایتهای اجتماعی از کارگران. و آنها می دانند نفتا چه کرد. ایالات متحده یک میلیون شغل را از دست داد. میلیونها مکزیکی از سرزمینهای خود اخراج شدند و همچنین از مشاغل خود بیکار شدند. تعداد افرادی که برای زنده ماندن مجبور به عبور از مرز شدند تنها در 4.5 سال از 12 به 15 میلیون نفر رسید.
هدف از توافق تجاری جدید، USMCA، تفاوتی ندارد و تأثیر آن در مقیاس بزرگ یکسان خواهد بود. حزب کارگر نباید استخوان هایی را که برای به دست آوردن رای در کنگره پرتاب می شود، با تاثیر واقعی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که می دانند آن را به همراه خواهد داشت، اشتباه بگیرند. اصلاح قانون کار مکزیک، چیزی که اتحادیههای مکزیکی دههها برای برنده شدن آن مبارزه کردهاند، به عنوان یک ابزار چانهزنی برای محافظت از مشاغل در کارخانهها در ایالات متحده تلقی شد. شکست رژیم تجارت آزاد مستلزم مبارزه مشترک است.
به هر حال، معدنچیانی که در فهرست سیاه Cananea قرار گرفته اند، یا کارگران برق اخراج شده در مکزیکوسیتی، تبدیل به کارگران و سازمان دهندگان اتحادیه در فینیکس، لس آنجلس و نیویورک می شوند. کشاورزان سواحل غربی، خواه در سن کوئینتین، واتسونویل، یا برلینگتون، واشنگتن کار کنند، از همان جوامع آمده اند، به زبان های مشابهی صحبت می کنند و با غول های تجارت کشاورزی روبرو هستند.
همانطور که برای خود مکزیکی ها دردناک بوده است، مهاجرت مکزیکی ها به ایالات متحده منبع قدرت اتحادیه های ایالات متحده بوده است. میلیون ها نفر پل ارتباطی بین دو کشور و جنبش های کارگری هستند. مبارزه برای حقوق کارگران مکزیکی و مهاجر در ایالات متحده بخشی از همبستگی است.
فرهنگ همبستگی به این معنی است که کارگران درک کنند که رفاه آنها با رفاه سایر کارگران مرتبط است و آنها آماده هستند تا بر اساس این درک عمل کنند. کارگران نمی توانند به سادگی از داشتن یک شغل و قرارداد با دستمزدی که بتواند یک خانواده را تامین کند، قانع شوند و سپس از یک کارگر اعتصابی در سن کوئینتین یا کانانه یا یک کارگر برق در اعتصاب غذا در مکزیکوسیتی دور شوند. ، یا کارگری که با تعطیلی یک کارخانه در کالیفرنیا مبارزه می کند.
ما همه به هم گره خورده ایم.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا