منبع: صدای مخالف
طی چند ماه گذشته پرزیدنت ترامپ به طور یکجانبه از طریق توییت و تلفن شروع به از بین بردن دخالت ارتش آمریکا در خاورمیانه کرده است. کنایه شگفت انگیز است، زیرا در یک مفهوم روایی کلی، این همان چیزی است که جنبش ضدجنگ به حاشیه رانده شده برای دهه ها تلاش کرده است انجام دهد.1
پروفسور هری تارگ، در مقاله مهم خود "سیاست خارجی ایالات متحده: دیروز، امروز و فردا" (MR آنلاین، 23 اکتبر 2919)، اختلاف جناحی بین نخبگان سیاست خارجی ایالات متحده در مورد چگونگی حفظ ایالات متحده را به ما یادآوری می کند. امپراتوری از یک طرف سرمایه داران نئولیبرال جهانی هستند که طرفدار مداخله نظامی، عملیات مخفی، تغییر رژیم، تقویت ناتو، راندن چین به خلاء دشمن و شعله ور کردن مجدد جنگ سرد با روسیه هستند. همه اینها در پشت لفاظی های بلند در مورد انسان دوستانه، حمایت از حقوق بشر، ترویج دموکراسی، مبارزه با تروریسم و استثناگرایی آمریکایی پنهان شده است. شعار آنها توصیف مادلین آلبرایت از ایالات متحده به عنوان "یک کشور ضروری جهان" است.
از سوی دیگر، همانطور که تارگ توضیح می دهد، سرمایه داران ناسیونالیست ترامپی، «اول آمریکا» هستند. این جناح طبقه حاکم، در عین حال که از سلطه جهانی و اقتصاد جنگی دائمی حمایت می کند (هزینه های نظامی 48 درصد از بودجه فدرال 2020 را مصرف می کند) از محدودیت های تجاری، ملی گرایی اقتصادی، ساختن دیوارها و سیاست های ضد مهاجرتی حمایت می کند. اگرچه ترامپ ناسازگار، دمدمی مزاج و گاه متناقض است، اما با طرح پیشنهادی به کره شمالی و روسیه، از دستور کار نئومحافظهکاران خارج شد و نسبت به ناتو بهعنوان یادگاری گرانقیمت از گذشته که بهطور خطرناکی در خارج از اروپا مورد سوء استفاده قرار میگیرد، تردید داشت و از صحبت کردن واهمه نداشت. صراحتاً به متحدان اتحادیه اروپا، مکرراً به پایان دادن به «جنگهای بیپایان، مضحک و پرهزینه» ما اشاره میکند، و تاکید میکند که ایالات متحده به شدت در حال گسترش است و میگوید: «وظیفه ارتش ما پلیس کردن جهان نیست». اضافه میکنم که ترامپ یک «استثناییگرای آمریکایی» است، اما معنای استانی بسیار متفاوتی را به این واژه نسبت میدهد، چیزی نزدیکتر به یک ولایتگرایی خرچنگدار، یک «شهر درخشان روی تپه» جزیرهای، که توسط یک خندق احاطه شده است.
این یک مبارزه درون طبقه حاکمه است و هیچ یک از طرفین به چیزی که برای مردم آمریکا یا آنهایی که فراتر از مرزهای ما بهتر است اهمیت نمی دهند.
این یک مبارزه بین طبقاتی با ریسک بالاست و هیچ یک از طرفین به این موضوع اهمیت نمی دهد که چه چیزی برای مردم آمریکا یا آنهایی که فراتر از مرزهای ما بهتر است. در این مرحله غیرممکن است که بدانیم این روند چگونه پیش خواهد رفت، اما درک پویایی های زیربنایی چیزهای زیادی را در مورد سیاست داخلی و خارجی فعلی ایالات متحده توضیح می دهد. این درک ممکن است به نوبه خود به این نکته اشاره کند که چگونه مخالفان نخبگان الیگارشی آمریکا می توانند سریعتر از زمان و انرژی خود استفاده کنند.
مهمتر از همه این واقعیت است که دشمنان درون نخبگان ترامپ او را به خاطر اینکه یک عوام فریب نئوفاشیست، یک انسان منفور بدون وجدان یا به خاطر برهواها بر سر اوکراین نیست، تحقیر می کنند. دشمنی آنها ریشه در این عقیده دارد که ترامپ یک امپریالیست پا به پای خود، نگهبانی مبهم امپراتوری، فرمانده کل قوا (مثلاً ایران) غیرقابل اعتماد و حقیقت گوی شفاف در مورد انگیزه های واقعی سیاست خارجی ایالات متحده بوده است. اینها گناهان نابخشودنی اوست و اگر به وسیله دیگری استیضاح یا انکار دفتر بیضی شکل شود، دلیل واقعی خواهد بود.
یکی از خائنانه ترین اقدامات ترامپ این است که او حداقل به صورت لفاظی در مخالفت با کشته شدن نیروهای آمریکایی در "جنگ های بی پایان" ثابت قدم بوده است. برای یافتن شایستگی در این هدف شایسته، لازم نیست با دلایل او موافق باشید. انگیزههای او احتمالاً شامل بومیگرایی، نژادپرستی، ثبات سرمایهگذاری خارجی، جنگهایی است که باعث میشود پناهجویان بیشتری به اینجا بیایند، منیت عظیم او، توسل به پایگاه رأیدهیاش، یا صرفاً به این دلیل که معتقد است هم او و هم «آمریکای واقعی» وضعیت بهتری خواهند داشت. برای او، دو مورد اخیر مترادف هستند.
برای این خیانت، کسانی که علیه ترامپ قرار گرفته اند حداقل شامل لابی تسلیحاتی پنتاگون-سیا، سردبیران MSM مانند کسانی که در CNN هستند، هستند. نیویورک تایمز و واشنگتن پست، NSA، نئومحافظهکاران صهیونیست، DNC، دموکراتهای تشکیلات، برخی از سناتورهای جمهوریخواه جنگطلب، بسیاری از لیبرالهای سبک زندگی که هنوز اعتقادی احساساتی به خوبی آمریکا دارند و حتی نخبگان اتحادیه اروپا و ناتو که از قایقهای وفادار امپریالیسم جهانی واشنگتن سود بردهاند.
در مصاحبه اخیر، سرگرد دنی اسجورسن، افسر بازنشسته ارتش و مربی وست پوینت با تورهای خدمت در عراق و افغانستان، خاطرنشان می کند که "آخرین موضوع دو حزبی در سیاست امروز آمریکا جنگ است، جنگ برای همیشه." از نظر نظامی، این بدان معناست که «...حتی اشاره به خروج از وضعیت موجود مداخله جویانه برای این ژنرال ها وحشتناک است، برای این افسران اطلاعاتی سابق دولت اوباما که به نظر می رسد اکنون در MSNBC زندگی می کنند، وحشتناک است». Sjursen اضافه می کند که بسیاری از این ژنرال ها (مانند ماتیس) قبلاً با مجتمع صنعتی نظامی کار سودآوری پیدا کرده اند.2
حتی اشاره به خروج از وضعیت موجود مداخله جویانه برای این ژنرال ها وحشتناک است و برای افسران اطلاعاتی سابق دولت اوباما که به نظر می رسد اکنون در MSNBC زندگی می کنند، وحشتناک است.
در واکنش به اعلام ترامپ مبنی بر خروج برخی از نیروهای آمریکایی از منطقه، مقاله ای در این باره می یابیم. نیویورک تایمز توسط دریاسالار ویلیام مکراون، جایی که او اظهار میکند که ترامپ «باید زودتر از اینها از سمت خود کنار رود. وقت آن است که یک فرد جدید در دفتر بیضی شکل، جمهوری خواه، دموکرات یا مستقل. سرنوشت ملت به آن بستگی دارد.» بوی غیرقابل انکار حمایت از یک کودتای نرم سرد کننده است. اگر نمی توان ترامپ را مهار کرد، باید به هر طریقی سرنگون شود.
و همه اینها کاملاً با این واقعیت مطابقت دارد که دولت امنیت ملی با پیروزی ترامپ در سال 2016 کاملاً غافلگیر شده بود. برای آنها ترامپ یک توپ شل، نامنظم و فوق العاده متخاصم بود، کسی که نمی توانستند کنترل کنند. کاندیدای مورد علاقه آنها هیلاری کلینتون جنگ افروز و همیشه قابل اعتماد، دوستدار وال استریت یا حتی جب بوش بود. امروز، بهغیر از یک ترامپ کاملاً تنبیهشده، بایدن در حال محو شدن، پنس، تکرار کلینتون یا شخصی در قالب او اما بدون چمدان، مورد علاقهها هستند.
برای دشمنان نظام ترامپ، یکی دیگر از ناکامیهای مرتبط، عادت او به افشای حقایق ناخوشایند است. من اولین کسی نیستم که می گویم ترامپ صادق ترین رئیس جمهور در طول عمر من است. بله، او بیشتر اوقات دروغ می گوید، اما همانطور که تحلیلگر چپ پل استریت می گوید: «ترامپ در افشای نیستی اخلاقی و خودخواهی جامعه بورژوایی مادی-تاریخی واقعی که در زیر پرده های «تمدن غربی زندگی می کند» بیش از حد ناشیانه و کودکانه گستاخ است. و «دموکراسی آمریکایی»».3
همه اسلاف او زحمت کشیدند یا به آنها آموزش داده شد که اقدامات امپریالیستی خود را در پشت اعلامیه های مداخله گرایانه بشردوستانه پنهان کنند، اما ترامپ پرده ها را عقب کشیده تا حقایق زشت سیاست خارجی ایالات متحده را آشکار کند. به این ترتیب، هر زمان که ترامپ حقیقتی شفاف را بیان کند، تبلیغاتی که با دقت کالیبره شده به مردم در تکرارهای بی پایان در طول عمر داده می شود، به خطر می افتد. این غیر قابل تحمل است.
در اینجا چند نمونه از سخنرانی ها، مصاحبه ها و گزارش های مطبوعاتی استخراج شده است:
ترامپ در جلسه 10 می 2017 در دفتر بیضی شکل با سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه و سرگئی کیسلایاک سفیر روسیه گفت که نگران مداخله مسکو در انتخابات آمریکا نیست زیرا "ما همین کار را در انتخابات کشورهای دیگر انجام می دهیم." [مقامات کاخ سفید آنقدر نگران بودند که سعی کردند دسترسی به متن را محدود کنند].
ترامپ در پاسخ به سوالی درباره اینکه آیا پوتین قاتل است یا خیر، به طعنه گفت که آیا کشور ما تا این حد بی گناه بود؟ و افزود: "کشور ما کشتار زیادی انجام می دهد."
+ واکنش او به قتل خاشقجی توسط عربستان سعودی این بود که «آنها واقعاً به هم ریختند». [ترجمه: او/دولت ما به آنچه اتفاق افتاد اهمیتی نداد جز اینکه سعودی ها کار را به هم ریختند. بیان این حقیقت ناخوشایند، ادعای معمول خشم اخلاقی را از برگ انجیر حذف کرد و کادر دیگری را در فهرست ترامپ-باید برود که توسط جهانی گرایان نگهداری می شد، علامت زد.
+ "کردها فرشته نیستند." [این همه اشک تمساح را که هم دموکرات ها و هم جمهوری خواهان ریختند خشک کرد].
+ درباره لیبی: ترامپ در پاسخ به سوالی درباره نقش آمریکا در لیبی پاسخ داد: من نقشی در لیبی نمی بینم. من فکر می کنم که ایالات متحده در حال حاضر نقش های کافی دارد. ما در همه جا نقش داریم.» او گفت: «من فقط میروم و نفت را میگیرم» و این قصد را در مورد سوریه تکرار کرد. [یک بار دیگر ترامپ هرگونه تظاهر به انگیزه های درست پشت سیاست خارجی واشنگتن در خاورمیانه را خراب کرد. برای شوخ طبعی: همیشه در مورد خون برای نفت بوده است].
ترامپ هنگام اخراج جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابقش، گفت: «او اشتباهات بسیار بزرگی مرتکب شد. وقتی او در مورد مدل لیبی برای کیم جونگ اون صحبت کرد، این اظهارنظر خوبی نبود. شما فقط ببینید چه اتفاقی برای قذافی افتاد. [در اینجا، حقیقت گفتن ترامپ، موضع استاندارد ایالات متحده را تضعیف کرد و گفت که دستیابی سایر کشورها به تسلیحات اتمی کاملاً منطقی است اگر بخواهند از نابودی توسط ما جلوگیری کنند.]
+ «ما در بسیاری از کشورها هستیم. من تعداد دقیق کشورهایی را که در آنها نیرو داریم میدانم، اما از گفتن آن خجالت میکشم، زیرا این خیلی احمقانه است. ما در کشورهایی هستیم که حتی ما را دوست ندارند... برخی از مردم، چه - - شما اسمش را مجتمع صنعتی-نظامی یا فراتر از آن بگذارید، آنها دوست دارند من بمانم... می خواهند برای همیشه بجنگم... این چیزی است که آنها می کنند. می خواهم انجام دهم، بجنگم بسیاری از شرکت ها می خواهند بجنگند، زیرا سلاح های خود را بر اساس جنگ می سازند، نه بر اساس صلح. و افراد زیادی را به خود اختصاص می دهند. من می خواهم سربازانمان را به خانه برگردانم.»
ترامپ در یک جلسه توجیهی خصوصی نظامی، مقامات را با اخم گفت: "جدی، چه کسی در مورد افغانستان بد می گوید؟" و او ادامه داد: «رفقا، تا کنون 7 تریلیون دلار درآمد داشتهایم. 7 تریلیون دلار با احتساب عراق. بدترین تصمیم…”
+ در مورد اوکراین: "مردم کریمه ترجیح می دهند با روسیه باشند تا جایی که بودند."
+ در مورد سوریه، "اجازه دهید شخص دیگری بر سر این شن های آغشته به خون طولانی بجنگد." و به طور گسترده تر، او گفت: «همان افرادی که من تماشا کردم و خواندم - به من و ایالات متحده توصیه کنید - کسانی بودند که سال ها تماشا می کردم و می خواندم. آنها کسانی هستند که ما را وارد آشفتگی خاورمیانه کردند، اما هرگز شهامت یا چشم انداز برای بیرون راندن ما را ندارند. آنها فقط صحبت می کنند.»
+ در پاسخ به انتقاد لیندسی گراهام، سناتور جمهوریخواه کارولینای جنوبی: «مردم کارولینای جنوبی نمیخواهند که ما وارد جنگ دیگری با ترکیه، یکی از اعضای ناتو یا با سوریه شویم. بگذار آنها در جنگ خودشان بجنگند.»
+ در مورد جنگهای خاورمیانه: «همه جانهای از دست رفته، مردان و زنان جوان به شدت مجروح شدهاند - بسیار زیاد - خاورمیانه نسبت به قبل از شروع این درگیریها، امنیت کمتر، ثبات و امنیت کمتری دارد.»
به نظر میرسد ترامپ استراتژی روشنی برای حرکت رو به جلو ندارد و طبق همه گزارشها، او نمیتواند به مشاوران فعلی خود در کاخ سفید برای تولید یک استراتژی وابسته باشد.
همانطور که قبلا ذکر شد، پایان بازی در چشم نیست. به نظر میرسد ترامپ استراتژی روشنی برای حرکت رو به جلو ندارد و از نظر همه گزارشها، او نمیتواند به مجموعه مشاوران فعلی خود در کاخ سفید برای تولید یک استراتژی وابسته باشد. علاوه بر این، او ممکن است فاقد مهارتهای سیاسی یا سرسختی لازم برای به پایان رساندن آن باشد. زمانی که برخی از «همپیمانان» جمهوریخواه او اعلامیه او مبنی بر خروج نیروها از سوریه را مورد بیاعتنایی قرار دادند، او عقبنشینی کرد و حداقل امتیازات زیبایی داد. با این حال، این واقعیت که موضع ترامپ در میان رای دهندگان او و به ویژه در میان کهنه سربازان این جنگ ها محبوب باقی می ماند، جمهوری خواهان را مکث خواهد کرد. اگر عدهای در نهایت به دموکراتها در رای دادن به استیضاح بر سر دروازه اوکراین بپیوندند، ممکن است خطرات انتخاب مجدد را با پنهان کردن انگیزههای واقعی خود در پشت ادعاهای پرهیزگارانه - مانند اکثر دموکراتها - در مورد "حفاظت از قانون اساسی و حاکمیت قانون" به حداقل برسانند.
حالا، برای اینکه من اشتباه متوجه شوم، چیزی که در اینجا نوشته ام نباید به عنوان حمایت از دونالد ترامپ یا اینکه معتقدم او ضد جنگ است تعبیر شود. ترامپ تنها از این جهت انحراف دارد که نشاندهنده امپریالیسم غربی او به این معناست که قربانیان خارجی باقی میمانند در حالی که سربازان آمریکایی دور از خطر هستند. او میداند که چکمههای روی زمین میتوانند به سرعت وارد بدنهای داخل زمین شوند و برخلاف مخالفانش، تابوتهایی که به پایگاه هوایی دوور بازمیگردند ارزش به خطر انداختن جاهطلبیهای شخصی او را ندارند. این به وضوح چیزی است که باید بر آن بنا شد. ما نمی دانیم که آیا ترامپ هواپیماهای بدون سرنشین، جنگ سایبری و نیروهای نیابتی را جایگزین می بیند یا خیر، اما مخالفان درون نخبگان او به شدت مشکوک هستند. در هر صورت، این بعد دیگری برای افشا و به چالش کشیدن است.
در نهایت، ما می دانیم که طبقه حاکم در یک دموکراسی سرمایه داری - یک بدبین - زمان و منابع زیادی را صرف می کند تا از طریق اطلاعات نادرست که از طریق تلقینات ایدئولوژیک گسترده و مادام العمر منتقل می شود، "رضایت حکومت شوندگان" را به دست آورد. برای آنها، خود پلیس شهروندی کارآمدتر از اجبار است و از طرح سؤالاتی که ممکن است سیستم را مشروعیتزدایی کند، جلوگیری میکند. بدیهی است که زور و ترس به سختی ناشناخته هستند - شاهد زندانی شدن دسته جمعی و قتل پلیس شهروندان سیاه پوست - اما فقط باید به اطراف نگاه کرد تا ببیند این روش کنترل چقدر موفق بوده است.
با این وجود، همانطور که مارگارت ژاکوبی، مورخ اجتماعی خردمندانه به ما یادآوری می کند، «هیچ موسسه ای امن نیست اگر مردم به سادگی به فرضیاتی که وجود آن را توجیه می کنند، دست بردارند».4 به عبارت دیگر، این سیستم به سادگی نمی تواند «ایده های خطرناک» خاصی را در خود جای دهد.
امروز، ما شاهد شکافهای سیاسی امیدوارکنندهای هستیم که بهویژه در بین نسلهای نوظهور در حال توسعه هستند، و این وظیفه ماست که به تعمیق و گسترش این منافذ از طریق هر وسیلهای که در اختیار داریم کمک کنیم.
امروز، ما شاهد شکافهای سیاسی امیدوارکنندهای هستیم که بهویژه در بین نسلهای نوظهور در حال توسعه هستند، و این وظیفه ماست که به تعمیق و گسترش این منافذ از طریق هر وسیلهای که در اختیار داریم کمک کنیم.
- جان گرانت، «دونالد ترامپ و نظم جدید، جدید» این نمی تواند اتفاق بیفتد، 30 اکتبر 2019. [↩]
- مصاحبه با سرگرد دنی جرسن، «تعارض بین ترامپ و تشکیلات نظامی- دیپلماتیک پر از ریا است»، شبکه خبر واقعی، 24 اکتبر 2019. [↩]
- پل استریت، "همه آنچه مقدس است بی حرمتی است: فراتر از استیضاح طبقه حاکم" کانتر، 25 اکتبر 2019. [↩]
- مارگارت جاکوبی، معنای فرهنگی انقلاب علمی (فیلادلفیا: انتشارات دانشگاه تمپل، 1987). [↩]
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا