یک واقعیت کلیدی در مورد تاریخ اخیر عراق برای بحث نوپا درباره افغانستان کاملاً حیاتی است: «افزایش» عراق بیشتر از اعزام نیروهای اضافی بود. بنابراین، اگر مردم قصد دارند اعزام نیروهای بیشتر به افغانستان را به این دلیل توجیه کنند که اعزام نیروهای بیشتر به عراق "موثر" است، ما باید در مورد سایر عناصر سیاست ایالات متحده در عراق صحبت کنیم که پس از نوامبر 2006 تغییر کرد، نه فقط در مورد نیروهای بیشتر. .
تحلیلگران می گویند که عناصر تغییر سیاست واقعی که در عراق رخ داده است - تغییر ماموریت سربازان از حمله به دفاع، افزایش حمایت از نیروهای بومی و تقویت دیپلماسی در داخل کشور و در میان همسایگانش - می تواند برای افغانستان بسیار مرتبط باشد. Francisco Chronicle گزارش می دهد. آنها می گویند که ماموریت سربازان باید از شکار شورشیان به حمایت از غیرنظامیان تغییر کند و پول را به جای سربازان آمریکایی بر روی نیروهای افغان متمرکز کند. یکی از تحلیلگران خاطرنشان کرد: "شما می توانید 70 سرباز افغان را به قیمت یک سرباز آمریکایی مستقر در افغانستان دریافت کنید." توانمندسازی رهبران محلی ممکن است مستلزم اصلاحات سیاسی باشد - مانند اجازه دادن به فرمانداران برای انتخاب محلی به جای منصوب شدن توسط کابل، که مستلزم اصلاح قانون اساسی افغانستان است.
به ویژه، در مورد "تقویت دیپلماسی در داخل کشور"، ایالات متحده در عراق با گروه های شورشی معامله کرد که منجر به کاهش چشمگیر خشونت شد.
بنابراین، اگر میخواهید «موفقیت موج در عراق» را در افغانستان تکرار کنید، کاملاً واضح به نظر میرسد که باید با برخی از گروههای مسلح که در حال حاضر «طالبان» محسوب میشوند، به توافقاتی دست یابید. اگر با طالبان صحبت نمی کنید، موج عراق را تکرار نمی کنید.
اما یک عنصر کلیدی دیگر در رابطه با افغانستان که در سالهای 2006 تا 2007 در مورد عراق حضور داشت، وجود ندارد: بحث عمومی و کنگره. توالی فزاینده ای از رویدادهای سیاسی، از جمله مبارزات انتخاباتی لامونت در سنا، بازپس گیری کنگره توسط اکثریت دموکرات، مبارزه کنگره در بهار 2007 بر سر یک جدول زمانی برای خروج - همگی پیام روشنی به دولت بوش و ارتش ایالات متحده فرستادند. دولت عراق، پارلمان و جامعه عراق به طور کلی زمان برای اشغال آمریکا رو به اتمام بود و این یکی از دلایل اصلی تغییر در سیاست ها بود. حتی گیتس، وزیر دفاع، در حالی که مخالف جدول زمانی برای عقب نشینی بود، اذعان داشت که فشار کنگره در ایجاد تغییر در عراق مفید بود.
این فشار عمومی و کنگره امروز از بین رفته است. پرزیدنت اوباما دستور اعزام نیروهای بیشتر به افغانستان را صادر کرده است. اما در حالی که مقامات دولت اوباما در جهت سایر عناصر - تلاش برای دریافت کمک ایران و سایر همسایگان، همکاری با عناصر طالبان - پیشنهاداتی ارائه کردهاند - تغییر واقعی که تاکنون در افغانستان دیدهایم این است: تعداد سربازان بیشتر.
اگر فشارهای بیشتری وجود داشت، دولت اوباما با سرعت بیشتری برای به کار انداختن این عناصر دیگر حرکت می کرد. اگر یک بحث عمومی و کنگره در مورد استراتژی خروج، در مورد جدول زمانی برای خروج، در مورد ممانعت پنتاگون از ایجاد پایگاه های نظامی دائمی در افغانستان وجود داشت، تغییر واقعی در سیاست ایالات متحده در قبال افغانستان سریعتر اتفاق می افتاد.
بنیاد شجاع جدید رابرت گرینوالد در تلاش است تا این بحث را برانگیزد. آنها یک "مینی مستند" ده دقیقه ای تهیه کرده اند که حکمت اعزام نیروهای بیشتر برای حمایت از همان سیاست شکست خورده را زیر سوال می برد. با تماشای و اشتراک گذاری ویدیو به انتشار این خبر کمک کنید.
---
رابرت نایمن، تحلیلگر ارشد سیاست در جاست فارین پالیسی است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا