منبع: LA Times
از زمانی که زادگاهم شیلی پس از 1990 سال دیکتاتوری وحشیانه، دموکراسی خود را در سال 17 به دست آورد، ترس از بازگشت آن دوران تاریک به من دامن زده است. مهم نیست که چقدر این وحشت با اثبات اینکه چگونه مردم شیلی خود را از وحشت گذشته دور میکردند - انکار اعدامها، شکنجهها و تبعید گسترده مخالفان تحت فرماندهی ژنرال آگوستو پینوشه - من نمیتوانستم این حس را از بین ببرم. که روزی کشور من، در محاصره بحرانها، ممکن است پسرفت را به اقتدارگرایی و سرکوب بپذیرد.
دو سال پیش، زمانی که بزرگترین اعتراضات عدالت اجتماعی در تاریخ شیلی منجر به رای دادن 80 درصد از رای دهندگان به جایگزینی قانون اساسی جعلی پینوشه در سال 1980 شد که اصلاحات ضروری را محدود می کرد، ترس من به طور قابل توجهی برطرف شد. شیوه ای که کنوانسیون قانون اساسی که از ماه ژوئیه در جریان بود، یک حکومت عمیقاً دموکراتیک را دوباره درک می کرد، به نظر می رسید نشانه ای از این بود که نهادهای منحرف و حامیان دیکتاتوری برای همیشه به خاکستر و بی ربط سپرده می شوند.
نباید اینقدر خوشبین بودم.
شیلی روز یکشنبه برای انتخاب رئیسجمهور جدید به پای صندوقهای رای میرود که چهار هفته بعد بین دو نامزد برتر دور دوم برگزار میشود. در کمپین انتخاباتی این احتمال وجود دارد که خوزه آنتونیو کاست، یک پوپولیست افراطی راست که پینوشه را قهرمان خود میداند، رئیسجمهور بعدی کشور شود.
وقتی کاست، پسر یک افسر نازی که به هیتلر خدمت کرده بود، نامزدی خود را آغاز کرد، من، همراه با اکثر ناظران راست و چپ، معتقد بودم که مبارزات انتخاباتی او محکوم به شکست است. مخالفت او با طلاق، سقط جنین و حقوق همجنس گرایان، و همچنین واکنش های او به گرمایش جهانی، با آنچه که به نظر می رسید اکثر مردم کشور به آن فکر می کردند، در تضاد بود. کاست همچنین برای حفظ قانون اساسی قدیمی و خودکامه جنگ های صلیبی انجام داده بود و از عفو برخی از فاجعه بارترین شکنجه گران، قاتلان و سایر عوامل پینوشه حمایت کرده بود، که اکنون به دلیل نقض حقوق بشر، محکومیت های طولانی زندان خود را می گذرانند.
پس چگونه است که این رمزارز فاشیست می تواند به عنوان رئیس جمهور بعدی شیلی تبدیل شود؟
کاست از اضطراب شدید آنچه که «اکثریت ساکت» شیلی میخواند (شاید نیکسون و ترامپ!) استفاده میکند و ترس و خشم را در مورد آینده این کشور و هویت آن ایجاد میکند.
از سال 2014، بیش از یک میلیون مهاجر (بیشتر از هائیتی و ونزوئلا) وارد شیلی شده اند (جمعیت، کمی بیش از 19 میلیون). پیشنهادات کاست برای بستن مرزهای شیلی به روی "مهاجران غیرقانونی" و ساختن سنگر برای جلوگیری از ورود آنها، با شور و شوق رای دهندگان ملی گرا روبرو شده است که این پناهندگان اقتصادی را به دلیل افزایش فقر و بزهکاری سرزنش می کنند.
جنایت یک نگرانی مرتبط برای خانوادهها است که با تظاهرات آتشینی که منجر به کنوانسیون قانون اساسی شد، و همچنین افزایش خشونت در منطقهای است که جوامع بومی در آن برای حقوق زمین و آب که طی قرنها از آنها ربوده شده مبارزه میکنند. ناگهان، یک کاندیدای "قانون و نظم" و نظامیگرا به طرز شومی جذاب میشود.
این بیماری همه گیر، پیوندهای همبستگی شیلی را از بین برده است. بسیاری از شهروندان، خسته از ناآرامی و بلاتکلیفی، مشتاقند به هر عوامفریبی که وعده بازگشت به "ارزش های سنتی" را می دهد اعتماد کنند.
نامزدهای دیگری نیز برای ریاست جمهوری در حال رقابت هستند. انتظار میرود که تنها یک نفر، گابریل بوریک، یک نماینده چپگرای خالکوبی و کاریزماتیک 35 ساله، آرای کافی برای راه اندازی دور دوم انتخابات با کاست به دست آورد.
بوریک از پیروان سالوادور آلنده، رئیس جمهور سوسیالیست منتخب دموکراتیک شیلی است که در کودتای 1973 که پینوشه را به قدرت رساند، سرنگون شد. او مظهر جنبش اجتماعی عظیمی است که خواستار یک جمهوری فراگیر شده است که در آن معیشت و رویاهای اکثریت در معرض منافع عده معدودی ممتاز قرار نگیرد، داستانی جدید درباره اینکه ملت باید به کجا برود.
بوریک آینده نگر در نظرسنجی ها با کاست مرتجع گردن و گردن است. در انتخاباتی که به طور فزایندهای امنیت را به نوآوری ترجیح میدهد، همان خصیصهای که در بوریچ برای من جذابتر است - آمادگی او برای تشخیص اشتباهات، گشودگی او برای گفتگو - اغلب در مقایسه با شخصیت پدری اطمینانبخش کاست، او را بیتجربه جلوه داده است. یک کاتولیک سنتی با نه فرزند خودش.
من مشتاق برنامه بوریک هستم، یکی از پیشرفتهترین برنامههای امروزی از نظر اجتماعی - فمینیستی، از نظر زیستمحیطی سالم، کارگر محور، متعهد به حقوق بومیان، کاملا متعهد به دموکراسی و مشارکت - اما میدانم که او برای آرام کردن به مهارت زیادی نیاز دارد. متحدان قدرتمند کمونیست او در سمت چپ در حالی که احزاب چپ میانه مترقی را که شیلی را در اکثر سال های پس از دیکتاتوری هدایت کرده اند، جذب می کند.
شیلی در مواجهه با انتخابی سخت بین گذشته وحشتناک و آینده ای که هنوز قابل ترسیم نیست – و دست و پنجه نرم کردن با نارضایتی ها و چالش های پیش روی بسیاری از کشورها از جمله ایالات متحده – چه تصمیمی خواهد گرفت؟
من فقط می توانم امیدوار باشم که کشور مبدأ من درسی به جهان ارائه دهد که چگونه بر شبح های ترس غلبه کند، و شجاعت پیدا کند، زمانی که دموکراسی ما به سختی به دست آورده ایم، به جای عقب نشینی، نظم اجتماعی بهتر و عادلانه تر ایجاد کند. به سایه های اقتدارگرایی
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا