در 84 نوام چامسکی تندروترین، تندترین و بی امان ترین منتقد قدرت، به ویژه قدرت آمریکاست. او صحبت می کند پریانکا بورپوجاری در مورد تکامل اعتراض; گسست بین بدبختی که او در خیابان های دهلی می بیند و غرور بزرگ نخبگان ما؛ نگرانی های محدود رسانه های جریان اصلی؛ و نقش اولش در الف سبک Gangnam تقلید
شما به جنگها، از ویتنام تا عراق اعتراض کردهاید. و سپس، وجود داشته است اشغال وال استریت جنبش. شباهت ها و تفاوت ها در چه بوده است جنبش های اعتراضی در طول سال ها؟
مردم این را نمی دانند، اما مخالفت با آن بسیار سخت بود جنگ ویتنام. در اوایل دهه 60، اگر من سخنرانی می کردم، در اتاق نشیمن یا کلیسایی با تعداد بسیار کمی از مردم بود. همین جا در بوستون، شهری لیبرال، تا حدود سال 1967 نمی توانستیم تظاهراتی در فضای باز در بوستون مشترک داشته باشیم. هر تظاهراتی با زور از بین می رفت. در مارس 1966، زمانی که ما سعی کردیم یک تظاهرات سرپوشیده در کلیسایی در مرکز شهر داشته باشیم - از آنجایی که نمی توانستیم یک کلیسا عمومی داشته باشیم - کلیسا مورد حمله قرار گرفت. بوستون گلوبکه قرار بود یک روزنامه لیبرال باشد، تظاهرکنندگان را محکوم کرد. این دانشگاه هاروارد اعضای هیئت علمی حتی در مورد آن چیزی نشنیدند. هیچ کس طوماری را امضا نمی کند چند سالی بود که سختی گیر کرده بود. سرانجام در سال های 1967-68، دو یا سه سال فعالیت شدید پیش از کاهش آن وجود داشت. دهه 60 بسیار قابل توجه بود اما بسیار فشرده بود. موسسه فناوری ماساچوست (MIT) تا حدود سال 1968 یک پردیس بسیار محافظه کار بود و سپس بسیار رادیکال شد، شاید رادیکال ترین در کشور.
از اواخر دهه 60، کنشگری گسترش یافته است، اما با دید کمتر، و بخشی از یک آگاهی عمومی در مورد انواع چیزها است. در دهه 1980، یک جنبش بزرگ ضد هسته ای وجود داشت. اما مهمترین پدیده در دهه ۸۰ - اگرچه تأثیر زیادی در تاریخ بر جای نگذاشت، زیرا نخبگان را زیاد درگیر نکرد - جنبشهای همبستگی با آمریکای مرکزی بود. این همبستگی بیشتر از روستاها می آمد ایالات متحدهمانند روستاهای کانزاس و انجیلی ها، با ده ها هزار نفر از مردم آمریکای مرکزی فقط برای همراهی با قربانیان، کمک و دفاع از آنها. این هرگز پیش از این اتفاق نیفتاده بود، که مردمی از دولت شاهنشاهی نه فقط برای اعتراض، بلکه برای زندگی با مردم و مشارکت با آنها به آنجا رفتند. و بسیاری از این افراد باقی ماندند. بنابراین تأثیر زیادی بر روستاهای ایالات متحده داشت.
در اواخر هزاره گذشته، همبستگی در نوع جدیدی از جنبش عدالت خواهی جهانی، در مورد مسائل خاص، مانند اسرائیل و فلسطین، قابل مشاهده بود. یک تغییر عظیم در آن صورت گرفته است. من قبلاً در این پردیس (MIT) حفاظت پلیس داشتم، درست تا دهه 1990، زمانی که در مورد آن صحبت کردم. اما اکنون این پر جنب و جوش ترین موضوع در دانشگاه است. از من خواسته می شود که همیشه در مورد آن صحبت کنم. بنابراین این فعالیت ستیزه جویانه نیست، اما فرهنگ استقلال و مخالفت وجود دارد که به نظر من بسیار درخشان است.
پس چه کسی به سخنان مخالفانی مانند شما گوش می دهد؟
خوب، هر کسی که مایل به صحبت است، مردمی دارد که گوش می دهند. افراد زیادی وجود ندارند که حاضر باشند همیشه به اطراف بروند و سخنرانی کنند. تعداد معدودی از ما که مایل هستیم، دچار آبگرفتگی شده ایم. هر شب ده ها دعوت را رد می کنم. زمانی که من سخنرانی می کنم، گرسنگی واقعی برای چیزی متفاوت وجود دارد، اما عرضه بسیار کمی وجود دارد. تقریباً می توانید روی انگشتان دست خود تعداد افرادی را بشمارید که مایلند زندگی خود را صرف دور زدن و سخنرانی کنند.
اما از سوی دیگر، شما در کمبریج هستید، بنابراین می توانید کمی در مورد آن بشنوید هندوستان. در ایالات متحده تقریباً هیچ کس چیزی در مورد دنیای خارج نمی داند - مردم نمی دانند فرانسه کجاست. هندوستان ممکن است کلمه ای باشد که ممکن است گذرا در مدرسه شنیده باشند. این یک جامعه بسیار منزوی است.
چه چیزی در مورد هند بیشتر شما را گیج می کند؟
من هند را با دقت دنبال کرده ام و چندین بار آنجا بوده ام. این کشور از بسیاری جهات با فرهنگ غنی خود یک کشور هیجان انگیز است. اما آنچه در مورد هند واقعاً برای من قابل توجه است، بسیار بیشتر از کشورهای دیگری که در آن بوده ام، بی تفاوتی بخش های ممتاز نسبت به بدبختی دیگران است. شما در دهلی قدم می زنید و نمی توانید آن را از دست بدهید، اما به نظر می رسد مردم آن را نمی بینند. همه از "هند درخشان" صحبت می کنند و با این حال مردم از گرسنگی می میرند. من یک بار تجربه جالبی در این مورد داشتم. من در یک ماشین در دهلی بودم و با من (فعال) آرونا روی بود و ما به سمت تظاهرات رانندگی می کردیم. و متوجه شدم که او به بیرون از پنجره ماشین نگاه نمی کند. دلیلش را پرسیدم. او گفت: «اگر در هند زندگی میکنید، نمیتوانید به بیرون از پنجره نگاه کنید. زیرا اگر این کار را انجام دهید، ترجیح می دهید خودکشی کنید. خیلی وحشتناکه پس تو فقط نگاه نمی کنی.» بنابراین مردم نگاه نمی کنند، خودشان را در یک حباب قرار می دهند و سپس آن را نمی بینند. و این سخنان از کسی است که زندگی خود را وقف زندگی فقرا کرده است، و میتوانید ببینید که چرا این حرف را زده است - بدبختی و ظلم بسیار چشمگیر است، بسیار بدتر از هر کشوری که تا به حال دیدهام. و خیلی دراماتیک است. صحبت های زیادی در مورد اینکه چگونه هند قرار است به یک قدرت بزرگ تبدیل شود، وجود دارد، و من نمی توانم آن را با همه مشکلات داخلی اش باور کنم. چین هم برای این موضوع، اما کمتر.
زمانی که من و همسرم چند سال پیش به هند رفتیم، دوستم اقبال احمد به من گفت که متوجه خواهم شد که مطبوعات در پاکستان بسیار بازتر و آزادتر از مطبوعات در هند هستند. من اول حرفش را باور نکردم، اما وقتی به آن نگاه کردم، توضیح داد: «مطبوعات انگلیسی زبان در پاکستان برای شما و دوستانتان هستند، و دولت فقط به آنها اجازه میدهد هر چه میخواهند بگویند، زیرا تعداد کمی از آنها برای ارائه خدمات هستند. فقط به چند صد هزار نفر.»
شما از روزنامه مکزیکی استقبال کرده اید لا جورنادا به عنوان "شاید تنها روزنامه مستقل واقعی در نیمکره". به نظر شما آیا می توان چیزی مشابه در هند تاسیس کرد؟
آن می تواند. نکته جالب در مورد لا جورنادا این است که دنیای تجارت از آن متنفر است. هیچ تبلیغی به آن نمی دهند. این روزنامه دومین روزنامه بزرگ کشور با تیزبینی بسیار بالای روزنامه نگاری و افراد بسیار باهوش است و در سراسر کشور حضور دارند. مردمی را می بینید که در خیابان ها این روزنامه را می خوانند. در واقع، من متوجه شدم که در کرالا، تنها بخشی از هند است که می توانید مردمی را که در خیابان ها مطالعه می کنند، ببینید.
در گذشته نزدیک، هند شاهد یک کلاهبرداری بود که پیوند عمیق بین روزنامه نگاران و بازرگانان را آشکار کرد، اما هیچ اتفاقی نیفتاد…
اینجا (در ایالات متحده) کمی متفاوت است. یک چیز خوب در مورد این کشور این است که سرکوب دولتی بسیار کم است، هیچ سانسوری وجود ندارد، بنابراین آنها می توانند هر چه می توانند بیان کنند. از سوی دیگر، درونیسازی دکترین در اینجا بسیار زیاد است، یعنی با جامعه روشنفکری در دانشگاهها. و به نظر من تا حدودی بازتابی از آزادی است. شما این تصور را دارید که همه چیز آزاد و آزاد است، زیرا بحث هایی وجود دارد که قابل مشاهده است: دموکرات ها در حال مناظره با جمهوری خواهان هستند و مطبوعات نیز سهم خود را در محکومیت انجام می دهند. اما چیزی که مردم نمی بینند - و به ظاهر علنی بودن بحث آن را پنهان می کند - این است که همه در یک چارچوب بسیار باریک است. و شما نمی توانید حتی یک میلی متر از این چارچوب خارج شوید. در واقع، حتی در مدارس روزنامهنگاری اینجا به عنوان مفهوم «عینیت» تدریس میشود - این به معنای توصیف صادقانه آنچه در آن چارچوب میگذرد و اگر چیزی در خارج وجود دارد، پس نه، این موضوع ذهنی است. شما همیشه این را می بینید و این یک مشکل بزرگ داخلی است.
به عنوان مثال، در داخل، برای جمعیت، مشکل بزرگ شغل است. آنها به کسری اهمیت نمی دهند. برای بانک ها مشکل کسری بودجه است. بنابراین تنها چیزی که مورد بحث قرار گرفت (در رسانه ها) کسری است. شما گاهی اوقات دیدگاه متفاوتی دارید، اما این دیدگاه اصلاً در آن ظاهر نمی شود رسانه ها پوشش کسری در جریان انتخابات ریاست جمهوری 2012، دو کشوری که بیش از هر کس دیگری در همه بحث ها از آنها نام برده شد اسرائیل و ایران بودند. و ایران به عنوان بزرگترین تهدید برای صلح جهانی توصیف شد. و این همان چیزی است که در رسانه ها همیشه. یک سوال واضح وجود دارد که هیچ روزنامه نگاری نمی پرسد: چه کسی چنین فکر می کند؟ آنها در هند اینطور فکر نمی کنند. آنها در جهان عرب اینطور فکر نمی کنند، در آمریکای جنوبی اینطور فکر نمی کنند. تنها کشورهایی که چنین فکری می کنند ایالات متحده و انگلیس هستند. اما شما نمی توانید گزارش دهید.
و سپس این سوال پیش می آید: آیا کاری وجود دارد که می توانید در مورد آن انجام دهید؟ وقتی در مورد رسانه صحبت می کنید این کاملاً دیدنی است زیرا این را نمی گویند. کاری بسیار واضح است که می توان در مورد آن انجام داد - حرکت به سمت ایجاد مناطق عاری از سلاح هسته ای. در سرتاسر جهان از آن حمایت قاطع وجود دارد. در واقع، در دسامبر 2012، قرار بود یک کنفرانس بین المللی در فنلاند برگزار شود تا آن را تحت نظارت سازمان ملل به پیش ببرند. اما در اوایل نوامبر 2012، ایران اعلام کرد که شرکت خواهند کرد. در عرض چند روز، اوباما کنفرانس را لغو کرد. حتی یک کلمه در مورد آن در روزنامه ها وجود ندارد. به معنای واقعی کلمه، نه یک کلمه. در انگلستان هم همینطور. من در مورد هند اطلاعی ندارم. احتمالا آنجا هم نیست
در یک نکته نه چندان جدی، چگونه در mit's حضور پیدا کردید سبک Gangnamفیلم؟
من نمی دانستم آنها در مورد چه چیزی صحبت می کنند. آنها فقط یک دسته از بچه ها بودند که به نظر می رسید کمی سرگرم می شوند.
به شما خوش گذشت؟
من فقط همان چیزی را می گفتم که آنها می خواستند بگویم.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا