دیوید برسامیان: در 20 مارس، هیئت بین دولتی تغییرات آب و هوایی سازمان ملل آخرین گزارش خود را منتشر کرد. ارزیابی جدید IPCC توسط دانشمندان ارشد هشدار داد که زمان کمی برای از دست دادن برای مقابله با بحران آب و هوا وجود دارد. آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد، گفت: «نرخ افزایش دما در نیم قرن گذشته بالاترین میزان در 2,000 سال گذشته است. غلظت دی اکسید کربن به بالاترین حد خود در حداقل 2 میلیون سال گذشته رسیده است. بمب ساعتی آب و هوا در حال تیک تیک است.» در COP 27 او گفت: «ما در بزرگراهی به سوی جهنم آب و هوایی هستیم و پایمان هنوز روی پدال گاز است. این مسئله تعیین کننده عصر ماست. این چالش اصلی قرن ماست.» سوال من از شما این است: شما فکر می کنید که بقا یک مسئله گالوانیزه کننده خواهد بود، اما چرا احساس فوریت بیشتری در پرداختن به آن به شیوه ای اساسی وجود ندارد؟
نوام چامسکی: این بیانیه بسیار قوی گوترش بود. من فکر می کنم هنوز هم می تواند قوی تر باشد. این فقط مسئله تعیین کننده این قرن نیست، بلکه تاریخ بشریت است. همانطور که او میگوید اکنون در نقطهای هستیم که تصمیم میگیریم آزمایش انسان روی زمین به هر شکل قابل تشخیصی ادامه یابد یا خیر. گزارش واضح و واضح بود. ما در حال رسیدن به نقطه ای هستیم که فرآیندهای برگشت ناپذیر به حرکت در خواهند آمد. این بدان معنا نیست که همه فردا خواهند مرد، اما ما از نقاط حساسی عبور خواهیم کرد که در آن هیچ کاری نمی توان انجام داد، جایی که فقط به فاجعه تبدیل می شود.
بنابراین بله، این مسئله بقای هر شکلی از جامعه انسانی سازمان یافته است. در حال حاضر نشانه های زیادی از خطر و تهدید شدید وجود دارد، تا کنون تقریباً به طور کامل در کشورهایی که کمترین نقش را در ایجاد فاجعه داشته اند. اغلب گفته می شود، و به درستی، که کشورهای ثروتمند فاجعه را ایجاد کرده اند و کشورهای فقیر قربانیان آن هستند، اما در واقع کمی ظریف تر از آن است. این ثروتمندان در کشورهای ثروتمند هستند که فاجعه را به وجود آورده اند و همه افراد دیگر از جمله فقرا در کشورهای ثروتمند با مشکلات روبرو هستند.
خب، چه اتفاقی می افتد؟ خوب، ایالات متحده و دو حزب سیاسی آن را در نظر بگیرید. یک حزب 100% انکار می کند. تغییر اقلیم اتفاق نمی افتد یا اگر اتفاق می افتد، به ما مربوط نیست. قانون کاهش تورم اساساً یک قانون آب و هوایی بود که بایدن از آن عبور کرد، اگرچه کنگره به شدت آن را کاهش داد. حتی یک جمهوری خواه به آن رای نداد. نه یکی. هیچ جمهوری خواه به چیزی رأی نخواهد داد که به سود ثروتمندان و بخش شرکتی آسیب بزند، که آنها به شدت به آنها خدمت می کنند.
ما باید به خاطر داشته باشیم که این ساخته نشده است. او یک برنامه کوچک آب و هوایی داشت. نه زیاد ولی یه چیزی کنگره، از جمله جمهوری خواهان، در حال بررسی انجام کاری در مورد آنچه که همه می دانستند یک بحران قریب الوقوع است، داشتند. کنگلومرای عظیم انرژی برادران کوخ از آن بهره برد. آنها سال ها تلاش کرده بودند تا اطمینان حاصل کنند که جمهوری خواهان وفادارانه از کمپین آنها برای نابودی تمدن بشری حمایت می کنند. در اینجا، انحراف وجود داشت. آنها کمپین عظیمی را راه اندازی کردند، رشوه دادن، ارعاب، نجومی کردن، لابی کردن برای بازگرداندن جمهوری خواهان به انکار کامل، و موفق شدند.
از آن زمان، این حزب اصلی انکارگرا است. در آخرین انتخابات مقدماتی جمهوریخواهان قبل از روی کار آمدن ترامپ در سال 2016، همه چهرههای اصلی جمهوریخواه که برای نامزدی ریاستجمهوری رقابت میکردند، یا گفتند که گرم شدن زمین وجود ندارد یا شاید وجود داشته باشد، اما این به ما ربطی ندارد. تنها استثنای کوچکی که توسط افکار لیبرال بسیار مورد تحسین قرار گرفت، جان کاسیچ، فرماندار اوهایو بود. و او در واقع از همه بدتر بود. آنچه او گفت این بود: البته گرمایش جهانی در حال وقوع است. البته انسان ها در این امر سهیم هستند. اما ما در اوهایو قرار است آزادانه و بدون عذرخواهی از زغال سنگ خود استفاده کنیم. او بسیار مورد افتخار بود که از او برای سخنرانی در کنوانسیون بعدی دموکرات ها دعوت شد. خب، این یکی از دو حزب سیاسی است. نشانه ای از انحراف در میان آنها نیست از: بیایید به سوی نابودی مسابقه دهیم تا اطمینان حاصل کنیم که حوزه انتخابیه ما تا حد امکان غنی و قدرتمند است.
حالا طرف مقابل چطور؟ ابتکار برنی سندرز، فعالیت جنبش طلوع آفتاب وجود داشت، و حتی جو بایدن در ابتدا یک برنامه آب و هوایی نسبتاً مناسب داشت - کافی نبود، اما یک گام بزرگ رو به جلو نسبت به گذشته بود. با این حال، گام به گام توسط اپوزیسیون 100 درصد جمهوری خواه و چند دموکرات دست راستی، جو مانچین و کیرستن سینما، کاهش می یابد. آنچه در نهایت آمد قانون کاهش تورم بود که تنها با ارائه هدایایی به شرکت های انرژی می توانست از آن عبور کند.
این جنون نهایی ساختار نهادی ما را به منصه ظهور می رساند. اگر میخواهید از نابود کردن سیاره و زندگی انسان روی زمین دست بردارید، باید به ثروتمندان و قدرتمندان رشوه بدهید، تا شاید آنها از راه برسند. اگر به اندازه کافی به آنها آب نبات ارائه دهیم، شاید از کشتن مردم دست بردارند. این همان سرمایه داری وحشی است. اگر می خواهید کاری انجام دهید، باید به کسانی که صاحب آن مکان هستند رشوه بدهید.
و ببینید چه اتفاقی می افتد. قیمت نفت دور از چشم است و شرکت های انرژی می گویند: ببخشید پسران، دیگر انرژی پایدار وجود ندارد. ما با نابود کردن شما پول بیشتری به دست می آوریم. حتی بریتیش پترولیوم، شرکتی که شروع به انجام کاری کرده بود، در اصل گفت: نه، ما از نابود کردن همه چیز سود بیشتری می بریم، بنابراین این کار را انجام خواهیم داد.
در کنفرانس COP گلاسکو بسیار روشن شد. جان کری، نماینده آب و هوای ایالات متحده، خوشحال بود. او اساساً گفت ما برنده شدیم. ما اکنون شرکت ها را در کنار خود داریم. چگونه می توانیم ببازیم؟ خب، یک پاورقی کوچک وجود داشت که توسط آدام توز، اقتصاددان سیاسی به آن اشاره شد. او قبول کرد که بله، آنها این را گفته اند اما با دو شرط. یک، تا زمانی که سود داشته باشد، به شما خواهیم پیوست. دوم، باید یک تضمین بین المللی وجود داشته باشد که اگر ضرری متحمل شدیم، مالیات دهنده آن را پوشش دهد. به این می گویند شرکت آزاد. با چنین ساختار نهادی، خروج از این وضعیت دشوار خواهد بود.
بنابراین، دولت بایدن چه می کند؟ بیایید پروژه Willow را در نظر بگیریم. در حال حاضر، این امکان را به ConocoPhillips می دهد تا پروژه بزرگی را در آلاسکا افتتاح کند، که سوخت های فسیلی بیشتری را برای چندین دهه آنلاین خواهد کرد. آنها از روش های شناخته شده برای سخت کردن یخ های دائمی آلاسکا استفاده می کنند. یکی از خطرات بزرگ این است که یخهای دائمی که مقادیر زیادی از سوختهای فسیلی پنهان را پوشش میدهد، در حال ذوب شدن است و گازهای گلخانهای را به اتمسفر میفرستد که هیولایی خواهد بود. بنابراین، آنها در حال سفت شدن یخبندان دائمی هستند. قدم بزرگ رو به جلو! چرا این کار را می کنند؟ بنابراین، آنها می توانند از آن برای بهره برداری موثرتر از نفت استفاده کنند. این همان سرمایه داری وحشی است که درست در مقابل چشمان ما با وضوح کامل است. ندیدنش نبوغ می خواهد، اما در حال انجام است.
به نگرش های رایج نگاه کنید، پیو نظرسنجی منظم انجام می دهد. آنها اخیراً در یک نظرسنجی از مردم خواستهاند که دهها موضوع فوری را در اولویت قرار دهند، اگرچه جنگ هستهای، که تهدید بزرگی مانند تغییرات آب و هوایی است، حتی در فهرست قرار نگرفت. تغییرات آب و هوایی بسیار پایین بود. خیلی مهمتر کسری بودجه بود که اصلا مشکلی نیست. سیزده درصد از جمهوری خواهان - که تقریباً یک خطای آماری است - فکر می کردند که تغییرات آب و هوایی یک مشکل فوری است. تعداد بیشتری از دموکرات ها این کار را کردند، اما کافی نبود.
سؤال این است: آیا افرادی که به حداقل ارزشهای انسانی، مانند بقا، اهمیت میدهند، میتوانند به اندازه کافی سازماندهی و عمل کنند تا نه تنها بر دولتها، بلکه بر نهادهای سرمایهداری که برای خودکشی طراحی شدهاند غلبه کنند؟
برسامیان: این سوال همیشه پیش می آید و میلیون ها بار شنیده اید: صاحبان اقتصاد، کاپیتان های صنعت، مدیران عامل، بچه دارند، نوه دارند، چطور به فکر آینده خود نباشند و از آنها محافظت کنند. به جای اینکه آنها را در معرض خطر قرار دهیم؟
چامسکی: فرض کنید شما مدیر عامل جی پی مورگان هستید. شما جایگزین جیمی دیمون شده اید. شما به خوبی می دانید که وقتی برای سوخت های فسیلی سرمایه گذاری می کنید، زندگی نوه های خود را نابود می کنید. من نمیتوانم ذهن او را بخوانم، اما گمان میکنم آنچه در جریان است این است: اگر این کار را نکنم، شخص دیگری را در کار میاندازند که - چون ماهیت چنین مؤسساتی است - سود و سهم بازار را هدف قرار خواهد داد. اگر من را بیرون کنند، یک نفر دیگر، نه به خوبی من، وارد می شود. حداقل می دانم که ما داریم همه چیز را نابود می کنیم و سعی می کنیم کمی آن را کاهش دهیم. اون پسر بعدی هیچی بهش نمیخوره بنابراین، بهعنوان یک خیرخواه برای نسل بشر، به تأمین مالی توسعه سوختهای فسیلی ادامه خواهم داد.
این یک موضع قانع کننده برای تقریباً همه افرادی است که این کار را انجام می دهند. به مدت 40 سال، دانشمندان ExxonMobil در کشف تهدیدات و خطرات شدید گرمایش جهانی پیشرو بودند. برای چندین دهه، آنها به مدیریت اطلاع دادند که ما در حال نابودی جهان هستیم و فقط در یک کشو در جایی جمع شده بود.
در سال 1988، جیمز هنسن، ژئوفیزیکدان معروف، شهادت سنا داد و اساساً گفت، ما در حال مسابقه دادن به سوی فاجعه هستیم. مدیریت اکسون موبیل و سایر شرکت ها باید این موضوع را در نظر می گرفتند. دیگر نمیتوانیم آن را در کشو بگذاریم. بنابراین، آنها با کارشناسان روابط عمومی خود تماس گرفتند و گفتند: "چگونه باید این موضوع را مدیریت کنیم؟" و آنها پاسخ دادند: "اگر آن را انکار کنید، فوراً افشا خواهید شد. پس انکارش نکن فقط شک کن بگو، شاید درست باشد، شاید هم نباشد. ما واقعاً همه احتمالات را بررسی نکرده ایم. ما لکه های خورشیدی، سوالات مربوط به پوشش ابر را درک نکرده ایم، پس بیایید به جامعه ای ثروتمندتر و توسعه یافته تر تبدیل شویم. پاورقی کوچک، ما سود بسیار بیشتری به دست خواهیم آورد و بعداً، اگر واقعیتی در این مورد وجود داشته باشد، در موقعیت بهتری برای مقابله با آن خواهیم بود.»
این خط تبلیغاتی بود. روابط عمومی بسیار موثر و سپس شما برادران کخ و امثال آنها را میخرند که حزب جمهوریخواه یا حزبی سیاسی را میخرند و آنها را به انکارگرایان کامل تبدیل میکنند و ادعا میکنند که شاید این یک حقه لیبرال است و غیره.
دموکراتها از راههای دیگری به این امر کمک کردند. یک نکته جالب در مورد انتخابات اخیر در مناطق مرزی تگزاس: مکزیکی-آمریکایی ها که همیشه به دموکرات ها رأی داده بودند، به ترامپ رأی دادند. چرا؟ خوب، شما به راحتی می توانید تصور کنید: من در صنعت نفت کار دارم. دموکراتها میخواهند شغل من را از بین ببرند، خانوادهام را نابود کنند، همه اینها به این دلیل است که آن نخبگان لیبرال ادعا میکنند که گرم شدن زمین در حال وقوع است. چرا باید آنها را باور کنم؟ بیایید به ترامپ رای دهیم. حداقل کاری داشته باشم و بتوانم غذای خانواده ام را تامین کنم.
کاری که دموکرات ها انجام ندادند این بود که به آنجا رفتند، سازماندهی کردند، آموزش دادند و گفتند: «بحران زیست محیطی شما و خانواده هایتان را نابود می کند. شما می توانید شغل های بهتری در انرژی پایدار پیدا کنید و فرزندان شما وضعیت بهتری خواهند داشت.» در واقع، در جاهایی که این کار را انجام دادند، برنده شدند. یکی از قابل توجه ترین موارد ویرجینیای غربی بود، یک ایالت زغال سنگ، که جو مانچین، سناتور صنعت زغال سنگ، در آن بسیاری از موارد را مسدود کرده است. دوست و همکار من باب پولین و گروهش در دانشگاه ماساچوست، PERI، مؤسسه تحقیقات اقتصاد سیاسی، روی زمین در آنجا کار کرده اند و اکنون کارگران معدن دارند که خواستار انتقال به انرژی پایدار هستند. کارگران معدن متحد حتی قطعنامه هایی را برای آن تصویب کردند.
برسامیان: با توجه به سقوط بانک سیلیکون ولی و به دنبال آن بانک امضا و مشکلات بانک فرست ریپابلیک، در بخش بانکی چه می گذرد؟
چامسکی: اولاً، من ادعای تخصص خاصی در این زمینه ندارم، اما افرادی که دارند، اقتصاددانان جدی که در مورد آن صادق هستند مانند پل کروگمن، خیلی ساده می گویند: ما نمی دانیم. این به 45 سال قبل از شیدایی مقررات زدایی برمی گردد. مقررات مالی را رها کنید و به سمت اقتصاد مبتنی بر مالی سوق دهید، در حالی که کشور را صنعتی زدایی کنید. شما پول خود را از راه مالی به دست می آورید، نه با ساختن اشیا - تلاش های پرخطری که بسیار سودآور هستند اما منجر به سقوط می شوند و سپس از دولت، یعنی مالیات دهندگان می خواهید که شما را نجات دهد.
در دهه های 1950 و 1960 هیچ بحران بانکی بزرگی وجود نداشت، یک دوره رشد بزرگ، زیرا وزارت خزانه داری صنعت بانکداری را کنترل می کرد. آن روزها بانک فقط یک بانک بود. مقداری پول اضافی داشتی، آن را گذاشتی. یک نفر آمد و پول قرض کرد تا ماشین بخرد یا بچه اش را به دانشگاه بفرستد. این بانکداری بود. با جیمی کارتر کمی تغییر کرد، اما رونالد ریگان بهمن بود. شما افرادی مانند لری سامرز را دریافت کردید که میگویند، بیایید مشتقات را رها کنیم، همه چیز را باز کنیم. بحران ها یکی پس از دیگری به وجود آمدند. دولت ریگان با بحران عظیم پسانداز و وام پایان یافت. دوباره، با مالیات دهندگان دوستانه تماس بگیرید. ثروتمندان پول زیادی به دست می آورند و بقیه هزینه ها را می پردازند.
این همان چیزی است که باب پولین و گری اپستین «اقتصاد نجات» نامیدند. کسب و کار آزاد، تا زمانی که می توانید درآمد کسب کنید، تا زمانی که بحران پیش بیاید و مردم شما را نجات دهند. بزرگترین آن سال 2008 بود. چه اتفاقی افتاد؟ به لطف مقررات زدایی از محصولات مالی پیچیده مانند مشتقات و سایر ابتکارات تحت رهبری بیل کلینتون، شما در صنعت مسکن و سپس در صنعت مالی دچار سقوط شدید. کنگره قانون TARP را با دو جزء تصویب کرد. اول، گانگسترهایی را که از طریق وامهای رهنخطی، وامهایی که میدانستند هرگز بازپرداخت نمیشوند، باعث بحران شده بودند، نجات داد. دوم، برای مردمی که خانه های خود را از دست داده بودند و با سلب مالکیت به خیابان ها رانده شده بودند، کاری انجام داد. حدس بزنید کدام نیمی از قوانینی که دولت اوباما اجرا کرد؟ این یک رسوایی بود که بازرس کل وزارت خزانه داری، نیل باروفسکی، کتابی نوشت و آنچه را که اتفاق افتاد محکوم کرد. بدون تاثیر در پاسخ، بسیاری از کارگرانی که به اوباما رای دادند و به خط امید و تغییر او رای دادند، رای دهندگان ترامپ شدند و احساس کردند حزبی که ادعا میکرد طرفدار آنهاست، به او خیانت کرده است.
بارسامیان: جنگ اوکراین اکنون در دومین سال خود است و پایانی در آن متصور نیست. چین طرح صلحی را برای پایان دادن به آن پیشنهاد کرده است. احتمال وقوع آن به زودی چقدر است؟
چامسکی: جنوب جهانی خواستار حل و فصل مذاکره شده است تا به وحشت ها قبل از بدتر شدن پایان دهد. البته تهاجم روسیه یک اقدام جنایتکارانه تجاوزکارانه بود. در این مورد سوالی نیست. اوکراینی ها حق دارند از خود دفاع کنند. فکر نمی کنم در این مورد هم سوالی وجود داشته باشد.
سوال این است: آیا ایالات متحده با اجازه مذاکرات موافقت خواهد کرد؟ موضع رسمی ایالات متحده این است که جنگ باید برای تضعیف شدید روسیه ادامه یابد. در واقع، ایالات متحده در واقع در حال معامله کردن از این موضوع است. این کشور با بخش کوچکی از بودجه نظامی عظیم خود، حریف اصلی نظامی خود، روسیه را که اقتصاد چندانی ندارد اما ارتش عظیمی دارد، به شدت تحقیر می کند. می توانید بپرسید که آیا به همین دلیل این کار را انجام می دهند، اما این یک واقعیت است.
بهانه ای وجود دارد: اگر به حمایت از جنگ ادامه دهیم، اوکراین را در موقعیت بهتری برای مذاکره قرار خواهیم داد. در واقع، آنها احتمالاً در وضعیت بدتری خواهند بود، زیرا این کشور از نظر اقتصادی در اثر جنگ ویران می شود. تقریباً کل ارتش آنها از بین رفته است و نیروهای جدید جایگزین شده اند و به سختی آموزش دیده اند. روسیه نیز به شدت رنج می برد، اما اگر به قدرت نسبی آنها نگاه کنید، چه کسی در یک بن بست پیروز می شود؟ این یک راز بزرگ نیست. احتمال نابودی اوکراین وجود دارد و با این حال موضع ایالات متحده این است: ما باید ادامه دهیم، روسیه را به شدت تضعیف کنیم، و با معجزه ای، اوکراین قوی تر خواهد شد.
بریتانیا از ایالات متحده پیروی می کند. اما اروپا چطور؟ تاکنون نخبگان آن با آمریکا همراه شده اند. مردم آن، نه چندان روشن. با قضاوت بر اساس نظرسنجی ها، مردم خواستار مذاکره هستند. دنیای تجارت به شدت نگران است. تهاجم جنایتکارانه پوتین نیز از دیدگاه او یک اقدام حماقت جنایتکارانه بود. روسیه و اروپا شرکای تجاری طبیعی هستند. روسیه دارای منابع و مواد معدنی، فناوری و صنعت اروپا است. در عوض، پوتین بزرگترین آرزویش را در یک بشقاب نقره ای به واشنگتن داد. گفت: باشه اروپا. برو اقمار آمریکا باش، یعنی به سمت صنعتی شدن خواهی رفت.
اکونومیست این مجله در میان دیگران هشدار داده است که اروپا در صورت ادامه حمایت از جنگ ناتو که توسط ایالات متحده اداره می شود، که اکنون بیشتر جهان آن را جنگ نیابتی بین روسیه و ایالات متحده بر سر اجساد اوکراینی می دانند، به سمت صنعتی زدایی حرکت خواهد کرد. در واقع، فراتر از آن است. در پاسخ به خواسته های ایالات متحده، ناتو اکنون به اقیانوس هند و اقیانوس آرام گسترش یافته است، به این معنی که ایالات متحده اروپا را برای رویارویی با چین در چنته دارد، زیرا آن را با حلقه ای از کشورهایی که به شدت به سلاح های دقیق ایالات متحده مسلح شده اند، محاصره کرده است.
در همین حال، دولت بایدن خواستار جنگ تجاری برای جلوگیری از توسعه چین برای یک نسل شده است. ما نمی توانیم با آنها رقابت کنیم، بنابراین اجازه دهید از دستیابی آنها به فناوری پیشرفته جلوگیری کنیم. زنجیرههای تامین در جهان به قدری پیچیده هستند که تقریباً همه چیز - اختراعات، فناوری، هر چیز دیگری - شامل برخی از ورودیهای ایالات متحده است. دولت بایدن می گوید که هیچ کس نمی تواند از هیچ یک از این ها در روابط تجاری با چین استفاده کند. فکر کنید که این برای هلند که پیشرفته ترین صنعت لیتوگرافی جهان را دارد و قطعات ضروری برای نیمه هادی ها و تراشه ها تولید می کند، چه معنایی دارد. واشنگتن به این دستور دستور داده است که با بازار اصلی خود، چین که ضربه بسیار جدی به صنعتش وارد می کند، معامله را متوقف کند. آیا آنها موافقت خواهند کرد؟ ما نمی دانیم. کره جنوبی هم همینطور. ایالات متحده به سامسونگ، شرکت بزرگ کره جنوبی میگوید، شما باید ارتباط خود را با بازار اصلی خود قطع کنید، زیرا ما برخی از پتنتهایی داریم که شما از آنها استفاده میکنید. صنعت ژاپن هم همینطور.
هیچ کس نمی داند که آنها چگونه قرار است واکنش نشان دهند. آیا آنها با میل خود به غیرصنعتی زدایی می روند تا با سیاست تسلط جهانی ایالات متحده مطابقت داشته باشند؟ جنوب جهانی - هند، اندونزی، کشورهای آمریکای لاتین - قبلاً میگویند، ما چنین تحریمهایی را نمیپذیریم. این می تواند به یک رویارویی بزرگ در صحنه جهانی تبدیل شود.
بارسامیان: رافائل گروسی، مدیر آژانس بین المللی انرژی اتمی، نسبت به خطرات ناشی از راکتورهای هسته ای در اوکراین هشدار داده است. او می گوید که گلوله باران و جنگ در نزدیکی آنها می تواند باعث "یک فاجعه هسته ای" شود. در همین حال، دولت بایدن با "مدرن سازی" تسلیحات هسته ای ایالات متحده پیش می رود. آیا این نمونه دیگری از زمانی است که دیوانه ها پناهگاه را کنترل می کنند؟
چامسکی: متأسفانه، یکی از مشکلات عمده ای که دن السبرگ و برخی دیگر سال ها در تلاش برای درک ما هستند، تهدید فزاینده جنگ هسته ای است. در واشنگتن، مردم در مورد آن صحبت می کنند که انگار یک شوخی است: بیایید یک جنگ هسته ای کوچک با چین داشته باشیم! ژنرال نیروی هوایی مایک مینیهان اخیراً پیش بینی کرد که تا دو سال دیگر با چین جنگ خواهیم داشت. فراتر از جنون است. جنگی بین قدرت های هسته ای وجود ندارد.
در همین حال، برنامه ریزی استراتژیک ایالات متحده در دوران ترامپ، که توسط بایدن گسترش یافت، آماده سازی برای دو جنگ هسته ای با روسیه و چین بوده است. بله، آن راکتورهای هستهای اوکراین یک مشکل بزرگ هستند، اما فراتر از آن است. ایالات متحده اکنون در حال ارسال تانک و سایر تسلیحات به اوکراین است. لهستان هواپیماهای جت می فرستد. دیر یا زود، روسیه احتمالاً به مسیرهای عرضه حمله خواهد کرد. (تحلیلگران نظامی ایالات متحده کمی تعجب کرده اند که این مدت طولانی متوقف شده است.) شما چهره های برجسته ای از واشنگتن دارید که از کیف بازدید می کنند. آیا کسی را به خاطر دارید که از پایتخت عراق، بغداد، بازدید کرده باشد، زمانی که ایالات متحده آن را به خاک می کوبید؟ در خاطره من نیست در واقع، به چند تن از داوطلبان صلح دستور داده شد که از کشور خارج شوند، زیرا این کشور بسیار ویران شده بود. اوکراین به شدت ضربه خورده است، اما اگر روسیه به غرب اوکراین از جمله مسیرهای تدارکاتی حمله کند، شاید حتی فراتر از آن، درگیری مستقیم با ناتو امکان پذیر می شود.
در واقع، در حال حاضر در حال بالا رفتن از نردبان تشدید است. تا کجا پیش خواهد رفت؟ شما افرادی در بخش شاهینها دارید که میگویند شاید بتوانیم ناوگان دریای سیاه روسیه را غرق کنیم. و اگر چنین است، آنها میگویند، متشکرم، خوب بود، ما واقعاً به آن کشتیها اهمیت نمیدادیم، درست است؟
در واقع، برای بازگشت به نظرسنجی پیو، آنها حتی جنگ هسته ای را به عنوان یکی از موضوعاتی که مردم می توانند رتبه بندی کنند، فهرست نکردند. دیوانگی تنها کلمه ای است که می توانید برای آن استفاده کنید.
بارسامیان: با صحبت از خطرات سیاره ای، معاهده استارت بین آمریکا و روسیه محدودیت هایی را برای کلاهک های هسته ای استراتژیک مستقر ایجاد کرد. اخیرا روسیه مشارکت خود در آن را به حالت تعلیق درآورده است. این چه خطری دارد؟
چامسکی: روسیه به شدت محکوم شد. درسته اعمال منفی باید مورد انتقاد قرار گیرد. اما پیشینه ای برای آن وجود دارد که قرار نیست در مورد آن صحبت کنیم. رژیم کنترل تسلیحات در طول 60 سال به سختی توسعه یافت. کار سخت و مذاکره زیاد. تظاهرات گسترده مردمی در ایالات متحده و اروپا باعث شد تا رونالد ریگان پیشنهادات میخائیل گورباچف رهبر روسیه را برای پیمان موشک های میان برد کوتاه در اروپا بپذیرد. این گام بسیار مهم در سال 1987 بود. دوایت دی. آیزنهاور تفکر در مورد معاهده آسمان های باز را آغاز کرده بود. جان اف کندی چند قدم برداشت. با گذشت زمان، توسعه یافت تا اینکه جورج دبلیو بوش رئیس جمهور شد.
از آن زمان، حزب جمهوری خواه به طور سیستماتیک 60 سال کنترل تسلیحات را از بین برده است. بوش معاهده موشک های ضد بالستیک را منحل کرد. این بسیار مهم بود. این یک خطر بزرگ برای روسیه است که تاسیسات ABM درست در نزدیکی مرز خود داشته باشد، زیرا این سلاح ها اولین حمله هستند. ترامپ با توپ ویران کننده اش آمد و از شر معاهده INF ریگان-گورباچف و بعداً معاهده آسمان های باز خلاص شد. او همچنین دنبال معاهده استارت جدید بود، اما بایدن به موقع وارد شد تا با پیشنهادهای روسیه برای تمدید آن موافقت کند. حالا روس ها آن یکی را تعلیق کرده اند. همه اینها مسابقه ای برای فاجعه است و جنایتکاران اصلی حزب جمهوری خواه در ایالات متحده هستند. اقدام پوتین را باید محکوم کرد، اما به سختی در انزوا انجام شد.
برسامیان: اطلاعات آمریکا اخیراً خود را منتشر کرده است ارزیابی تهدید سالانه. این بیانیه میگوید: «چین این توانایی را دارد که مستقیماً سعی کند نظم جهانی مبتنی بر قوانین را در هر قلمرو و در چندین منطقه به عنوان یک رقیب نزدیک به همتا تغییر دهد که به طور فزایندهای برای تغییر هنجارهای جهانی فشار میآورد.» این عبارت "نظم جهانی مبتنی بر قوانین" اورول قدیمی است.
چامسکی: جمله جالبی است. در ایالات متحده، اگر شما یک مفسر و محقق روشنفکر مطیع هستید، این را بدیهی می دانید که ما باید یک نظم مبتنی بر قوانین داشته باشیم. اما چه کسی قوانین را تعیین می کند؟ ما این سوال را نمیپرسیم زیرا پاسخی واضح دارد: قوانین توسط پدرخوانده در واشنگتن تعیین میشود. چین اکنون آشکارا آن را به چالش میکشد و سالهاست که خواستار ایجاد نظم بینالمللی مبتنی بر سازمان ملل است که توسط بسیاری از جهان، بهویژه جنوب جهانی حمایت میشود. با این حال، ایالات متحده نمی تواند عدم تعیین قوانین را بپذیرد، زیرا این امر مستلزم یک محدودیت شدید در برابر تهدید یا استفاده از زور در امور بین المللی است که به معنای ممانعت از سیاست خارجی ایالات متحده است. آیا میتوانید رئیسجمهوری را تصور کنید که درگیر تهدید یا استفاده از زور نشده باشد؟ و نه فقط اقدامات جنایتکارانه گسترده مانند حمله به عراق. وقتی اوباما به ایران میگوید که همه گزینهها باز هستند، مگر اینکه شما به آنچه ما میگوییم عمل کنید، این یک تهدید به زور است. تک تک رؤسای جمهور آمریکا نظم بین المللی مبتنی بر سازمان ملل را نقض کرده اند.
و در اینجا یک پاورقی کوچک است که قرار نیست به آن استناد کنید. آنها همچنین قانون اساسی ایالات متحده را نقض کرده اند. مقاله ششم را بخوانید که می گوید معاهدات منعقد شده توسط ایالات متحده، عالی ترین قانون سرزمینی است که هر مقام منتخب موظف به رعایت آن است. مهمترین معاهده پس از جنگ جهانی دوم، منشور سازمان ملل بود که تهدید یا استفاده از زور را ممنوع می کند. به عبارت دیگر، تک تک رئیسجمهوران ایالات متحده قانون اساسی را نقض کردهاند، قانون اساسی که ما باید آنطور که خدا به ما داده آن را بپرستیم.
بنابراین، آیا چین به یک "رقیب همتا" تبدیل می شود؟ در مناطق اطراف آن است. به بازی های جنگی که توسط پنتاگون اجرا می شود نگاه کنید و آنها نشان می دهند که اگر یک جنگ محلی بر سر تایوان رخ می داد، احتمالاً چین برنده می شد. البته، این ایده مضحک است زیرا هر جنگی به سرعت به یک جنگ پایانی منفجر می شود. اما اینها بازی هایی است که انجام می دهند. بنابراین، چین یک رقیب همتا است. آیا درست و قانونی عمل می کند؟ البته که نه. این سنگ های مستحکم در دریای چین جنوبی است. این نقض قوانین بین المللی است، نقض حکم خاص سازمان ملل است، اما در حال گسترش است.
با این حال، تهدید اصلی چین، ابتکاراتی مانند گرد هم آوردن عربستان سعودی و ایران و در نتیجه انداختن یک آچار جدی به سیاستهای ایالات متحده برای کنترل خاورمیانه به 80 سال قبل است. از نظر استراتژیک، همانطور که دولت بیان کرد، این منطقه "مهمترین منطقه در جهان" است، و شیپور چین در آن، ایجاد یک راه حل سیاسی که ممکن است تنش ها را کاهش دهد، حتی ممکن است جنگ هولناک یمن را حل کند و در عین حال متحد اصلی واشنگتن را گرد هم آورد. آنجا، عربستان سعودی و ایران، دشمن اصلی آن. این غیر قابل تحمل است! برای ایالات متحده و اسرائیل، این یک ضربه واقعی است.
بارسامیان: کتاب کلاسیک شما با اد هرمان است موافقت تولید. اگر امروز آن را به روز می کردید، البته چین و/یا روسیه را جایگزین اتحاد جماهیر شوروی می کردید و بدون شک رشد رسانه های اجتماعی را اضافه می کردید. چیز دیگری مد نظر دارید؟
چامسکی: اینها چیزهای اصلی خواهند بود. شبکه های اجتماعی نکته کوچکی نیست. این تاثیر بسیار پیچیده ای بر جامعه آمریکا دارد. به حمله آمریکا به عراق برگردید. اکثریت مردم فکر می کردند که صدام حسین مسئول 9 سپتامبر بود. فراتر از عجیب و غریب، اما آنها در اینجا به اندازه کافی تبلیغات شنیده بودند که آن را باور کنند. رسانه های اجتماعی فقط همه اینها را بدتر می کنند. مطالعهای که اخیرا روی جوانان انجام شد، در مورد آنچه که نسل Z نامیده میشود، و اینکه از کجا اخبارشان را دریافت میکنند، نشان داد که تقریباً هیچکس دیگر روزنامه نمیخواند. تقریبا هیچ کس تلویزیون تماشا نمی کند. افراد بسیار کمی حتی به فیس بوک نگاه می کنند. آنها آن را از TikTok، اینستاگرام دریافت می کنند. چه نوع جامعه ای قرار است سعی کند این دنیا را از تماشای مردمی که در TikTok سرگرم سرگرمی می کنند، درک کند؟
اثر دیگر رسانه های اجتماعی این است که مردم را به سمت حباب های خودتقویت کننده سوق می دهد. همه ما مشمول آن هستیم. افرادی مثل من به برنامه شما گوش می دهند یا دموکراسی در حال حاضر. ما گوش نمی دهیم Breitbart. برعکس، همین امر صادق است. و هیولای دیگری در راه است، سیستم چت بات هوش مصنوعی، راهی فوق العاده برای ایجاد اطلاعات نادرست، شیطان سازی، افترا. احتمالاً راهی برای کنترل آن وجود ندارد. و همه اینها بخشی از رضایت تولید است. ما بهترین و درخشان ترین هستیم. آن مردم را از موهای ما بیرون کنید و ما دنیا را به نفع همه اداره خواهیم کرد. ما دیده ایم که چگونه کار می کند.
برسامیان: چگونه بر تبلیغات غلبه کنیم و چه تکنیک هایی برای به چالش کشیدن سرمایه داری وحشی وجود دارد؟
چامسکی: روشی که تبلیغات را به چالش میکشید، روشی است که آن را انجام میدهید، فقط بیشتر - فعالتر، فعالتر. در مورد سرمایه داری وحشی، دو مرحله وجود دارد. کوچکتر برای از بین بردن قسمت وحشی است. دقیقاً آرمانشهری نیست که بگوییم: بیایید به آنچه قبل از ریگان داشتیم برگردیم. بیایید یک سرمایه داری نسبتاً خشن داشته باشیم که در آن هنوز دستمزدهای مناسب، حقوق مردم و غیره وجود دارد. دور از ایده آل، اما بسیار بهتر از آنچه ما از آن زمان داشته ایم.
مرحله دوم رهایی از مشکل اصلی است. بیایید به مراحل اولیه انقلاب صنعتی در ایالات متحده برگردیم. کارگران این را بدیهی می دانستند که قرارداد دستمزد یک حمله کاملاً نامشروع به حقوق اولیه آنهاست و شما را تبدیل به آنچه آشکارا "بردگان مزدی" نامیده می شود، می کند. چرا باید در تمام زندگی بیداری خود از دستورات یک استاد پیروی کنیم؟ امری ناپسند محسوب می شد. حتی این شعار حزب جمهوری خواه در زمان لینکلن بود که این غیرقابل تحمل است. آن جنبش تا اوایل قرن بیستم ادامه داشت تا اینکه سرانجام توسط وودرو ویلسون ترساندن قرمز، که اساسا حزب سوسیالیست و جنبش کارگری را از بین برد، سرکوب شد. بهبودی در دهه سی رخ داد، اما نه به آن حد.
و حالا حتی آن هم از بین رفته است. مردم این را بالاترین هدف خود در زندگی می دانند که در بیشتر عمر بیداری خود تحت فرمان یک استاد باشند. و این واقعاً تبلیغات مؤثری است، اما می تواند تغییر کند. در حال حاضر پیشنهادهایی برای مشارکت کارگران در مدیریت وجود دارد که هر چیزی جز آرمان شهر است. آنها در آلمان و جاهای دیگر وجود دارند و این می تواند به این صورت باشد: چرا ما این شرکت را برای خودمان نمی گیریم؟ چرا باید از دستورات یک بانکدار در نیویورک پیروی کنیم در حالی که می توانیم این مکان را بهتر اداره کنیم؟ من فکر نمی کنم که این همه دور باشد.
برسامیان: دیوانه ها ظاهراً پناهگاه را کنترل می کنند. چه نشانه هایی از سلامت عقل برای مقابله با دیوانگان وجود دارد؟
چامسکی: فراوانی. فعالیت های مردمی زیادی وجود دارد. در خیابان هاست جوانانی که خواستار رفتار شایسته با دیگران هستند. بسیاری از آن بسیار محکم و جدی است. شورش انقراض، جنبش طلوع آفتاب. بیایید سیاره را از نابودی نجات دهیم. صداهای زیادی وجود دارد. مال شما، دموکراسی در حال حاضر، کریس هجز، بسیاری از سایت ها، Alternet, رویاهای مشترک, حقیقت ، رهگیری, TomDispatch، بسیاری دیگر. همه اینها تلاش برای ایجاد دنیایی جایگزین است که انسان بتواند در آن زنده بماند. اینها نشانه های امید برای جهان است.
حق چاپ 2023 دیوید بارسامیان و نوام چامسکی
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا