بولتن دانشمندان اتمیساعت قیامت اخیرا تنظیم شده است تا نود ثانیه به نیمه شب، نزدیک ترین زمان به پایان است. تحلیلگرانی که ساعت را تنظیم کردند، دو دلیل برجسته را ذکر کردند: تهدید فزاینده جنگ هستهای و عدم اتخاذ تدابیر لازم برای جلوگیری از رسیدن گرمای جهانی به نقطهای که خیلی دیر شده باشد، نه یک اتفاق احتمالی دور.
میتوانیم دلیل سومی هم اضافه کنیم: عدم درک عمومی از فوریت این بحرانها. این به صورت گرافیکی در اخیر نشان داده شده است نظرسنجی مرکز Pew که به پاسخ دهندگان مجموعه ای از مسائل را برای رتبه بندی به ترتیب فوریت ارائه می دهد. جنگ هسته ای حتی در این لیست قرار نگرفت. تغییرات آب و هوایی نزدیک به آخرین رتبه بود. در میان جمهوری خواهان، تنها 13 درصد گفتند که کاهش تغییرات آب و هوایی باید اولویت اصلی باشد.
نتایج این نظرسنجی، اگرچه فاجعه بار است، اما با توجه به گفتمان غالب، تعجب آور نیست. هرازگاهی به جنگ هستهای اشاره میشود، اما نسبتاً معمولی با آن برخورد میشود: اگر رخ دهد، پس چه؟ درک کمی وجود دارد که جنگ هسته ای بین قدرت های بزرگ تقریباً پایان همه چیز است.
یک شرکت بزرگ توهین تبلیغاتی برای دههها تلاش کرده است که نگرانی در مورد یک فاجعه زیستمحیطی قریبالوقوع را کماهمیت جلوه دهد، اگر نه به طور کلی تهدید را انکار کند. منطق سرمایه داری بی بند و بار مستلزم این است که بقای گونه ها به دلیل نگرانی برای سود و سهم بازار بسیار بالاتر است. با افزایش سودآوری خودکشی ما، شرکتهای بزرگ نفتی تلاشهای محدود خود را برای افزودن انرژی پایدار به این ترکیب کنار میگذارند.
در چارچوب نهادی کنونی، انتخاب اقدام محدود است: دولت ها باید به کسانی که محیط زیست را ویران می کنند رشوه بدهند تا از آن دست بکشند. این چیز جدیدی نیست. همانطور که ایالات متحده هشتاد سال پیش برای جنگ بسیج می شد، هنری استیمسون وزیر جنگ آن زمان توضیح داده شده: «اگر میخواهید در یک کشور سرمایهداری به جنگ بروید، یا برای جنگ آماده شوید، باید اجازه دهید کسبوکار از این فرآیند درآمد کسب کند، در غیر این صورت تجارت کار نمیکند».
پوچ بودن تله نهادی به اندازه کافی روشن است. این شبیه به تلاش دولت مکزیک برای رشوه دادن به کارتل های مواد مخدر برای توقف کشتار دسته جمعی آنهاست. این به این معنا نیست که جایگزین ها کم است. آنها به سادگی خارج از چارچوب ارتدوکس اعتقادی هستند - حداقل در حال حاضر.
ارتدکس اعتقادی دستاوردهای چشمگیر دیگری را ثبت می کند. فوریه و مارس 2023 دو سالگرد مهم است: بیستمین سالگرد تهاجم ایالات متحده و بریتانیا به عراق و اولین سالگرد تهاجم روسیه به اوکراین - هر دو نمونه از "جنایت عالی بین المللی” پرخاشگری؛ دومی به اندازه کافی افتضاح است، اگرچه با هیچ معیار عقلانی وحشتناک به اولی نزدیک نمی شود.
جنگ عراق بدون انتقاد و در محدوده عقیدتی محدود سپری نشده است. یافتن انتقادی در گفتمان جریان اصلی که فراتر از «این یک اشتباه استراتژیک بود» عملاً غیرممکن است - برای مثال، باراک اوباما، تکرار می شود مقامات روسی که به دلایل مشابه با حمله به افغانستان مخالفت کردند.
این به این معنا نیست که جایگزین ها کم است. آنها به سادگی خارج از چارچوب ارتدوکس اعتقادی هستند - حداقل در حال حاضر.
جنگ به عنوان یک ماموریت رحمت برای نجات عراقی ها از چنگ یک دیکتاتور شیطانی بازسازی شده است. فقط ذهن های کوچک به یاد می آورند که بدترین جنایات صدام حسین با حمایت قوی ایالات متحده انجام شد. ما به جایی رسیده ایم که دانشگاه هاروارد به خاطر آن مورد تحسین قرار می گیرد اجرای یک مناظره در مورد اینکه آیا ماموریت عراق به عنوان مداخله بشردوستانه واجد شرایط است یا خیر. مایکل ایگناتیف، مدیر وقت مرکز کار در هاروارد برای سیاست حقوق بشر، این رای مثبت را پذیرفت. ممکن است ذهن های کوچک دوباره بپرسند که ما به چنین عملکردی در دانشگاه دولتی مسکو چه واکنشی نشان خواهیم داد.
برای تکمیل آن، نیروی دریایی این کار را انجام داده است اعلام کرد یک کشتی تهاجمی آبی خاکی جدید: USS Fallujah که برای بزرگداشت یکی از فجیع ترین جنایات تهاجم نامگذاری شده است. برخی آن را سرگرم کننده نمی دانند - برای مثال عراقی ها.
نبیل صالح روزنامه نگار می نویسد: که "وحشی گری آمریکا" با کشتار گسترده زنان و کودکان و "باران فلوجه در اورانیوم ضعیف شده و فسفر سفید" به پایان نرسید. . . . بیست سال بعد و نقایص مادرزادی غیرقابل محاسبه، نیروی دریایی ایالات متحده یکی از کشتی های جنگی خود را نامگذاری کرد. یو اس اس فلوجه . . . . اینگونه است که امپراتوری آمریکا به جنگ خود علیه عراقی ها ادامه می دهد. نام فلوجه، سفید شده با فسفر سفید کاشته شده در رحم مادران برای نسلها، غنیمت جنگی نیز هست. . . . آنچه باقی می ماند غیبت دلخراش اعضای خانواده، خانه های بمباران شده در بیهودگی، و عکس های سوزانده شده همراه با چهره های خندان است. در عوض، یک سیستم فاسد مهلک از رفاقت بین فرقهای در دزدی توسط جنایتکاران جنگی بدون مجازات در داونینگ استریت و کمربند به ما به ارث گذاشته شد.»
سازمان ملل متحد حدود 7,000 کشته غیرنظامی در اوکراین را ثبت کرده است که مطمئناً یک دست کم گرفتن جدی است. اگر در سی ضرب کنیم به تلفات آمریکای مرکزی رئیس جمهور سابق رونالد ریگان می رسیم. جنایت. عراق بسیار دور از دسترس است، اگر از جنگ های ایالات متحده در سرزمین اصلی آسیای جنوب شرقی صحبت نکنیم، طبقه ای به تنهایی در دوران پس از جنگ جهانی دوم، و همچنین از انتقاد جریان اصلی فراتر از کلمه "اشتباه" مصون است.
جنایت عالی بین المللی در اوکراین نادیده گرفته نمی شود. اتحادیه اروپا به درخواست برای تشکیل دادگاه بینالمللی پاسخ مثبت میدهد تا مقامهای اروپایی را که در این طرحها دخیل هستند، «مسئولکننده جرم تجاوز» قرار دهد. گفته شده رهگیری. او به «نیاز اخلاقی، سیاسی و همچنین حقوقی برای پاسخگویی رهبری ارشد روسیه به خاطر جنایت تجاوز در اوکراین» اشاره میکند. بت ون شاک، سفیر کل وزارت امور خارجه ایالات متحده برای عدالت کیفری جهانی، قویاً از این هدف نجیب حمایت می کند و توضیح می دهد که شایسته است که اوکراین را مشخص کنیم: «واقعیت این است که تجاوز روسیه بسیار فاحش است، بسیار واضح است. نقض آشکار منشور ملل متحد و هدایت جنگ با هر چیزی که واقعاً از جنگ جهانی دوم دیدهایم بسیار متفاوت است.»
شاید ما هارولد پینتر را به یاد بیاوریم آدرس جایزه نوبل ادبیات:
هرگز اتفاق افتاد هیچ اتفاقی نیفتاده. حتی وقتی اتفاق می افتاد اتفاق نمی افتاد. مهم نیست از هیچ علاقه ای برخوردار نبود. جنایات ایالات متحده سیستماتیک، مداوم، شریرانه و بی رحمانه بوده است، اما تعداد کمی از مردم در مورد آنها صحبت کرده اند. شما باید آن را به امریکا انتقال دهید. این یک دستکاری کامل بالقوه از قدرت در سراسر جهان را انجام داده است و در عین حال به عنوان یک نیروی خوب برای جهانیان شناخته شده است. این یک عمل هیجان انگیز، حیرت آور و بسیار موفق است.
ایالات متحده صرفاً از فیلمنامه پیشینیان وحشی خود در خشونت امپریالیستی پیروی می کند - همیشه مملو از عدالت است زیرا آنها افراد وحشی را برای نفع بیشتر نابود می کنند.
این کمی ناعادلانه است. هیچ «استثناگرایی آمریکایی» وجود ندارد. ایالات متحده صرفاً از فیلمنامه پیشینیان وحشی خود در خشونت امپریالیستی پیروی می کند - همیشه مملو از عدالت است زیرا آنها افراد وحشی را برای نفع بیشتر نابود می کنند.
اوکراین در حال ویران شدن است زیرا روسیه به آرامی به سبک جنگ "شوک و هیبت" ایالات متحده و بریتانیا روی می آورد: به سرعت هر چیزی را که به جامعه اجازه عملکرد می دهد نابود می کند. جنایات بسیار فراتر است: میلیون ها نفر با گرسنگی مواجه هستند زیرا منابع منطقه دریای سیاه به شدت محدود شده است. اروپا نیز به شدت رنج میبرد، شاید حتی به سمت صنعتیزدایی محدود پیش میرود، زیرا از شریک تجاری طبیعی غنی خود در شرق قطع شده است. خطر تشدید جنگ هسته ای تشدید می شود. شاید بدتر از همه، از نظر پیامدهای دراز مدت، تلاش های ناچیز برای رسیدگی به گرمایش جهانی تا حد زیادی معکوس شده است.
بعضی ها حالشون خوبه ارتش ایالات متحده و صنایع سوخت فسیلی غرق در سود هستند و چشم انداز بزرگی برای ماموریت های تخریب آنها در سال های آینده وجود دارد. ایالات متحده برای بخش کوچکی از بودجه نظامی عظیم خود، نیروهای یک دشمن بزرگ نظامی را به شدت تنزل می دهد. در بعد ژئوپلیتیکی، تجاوز جنایتکارانه ولادیمیر پوتین به ایالات متحده بهترین آرزوی آن را داد: هدایت اروپا به اعماق سیستم ناتو که توسط ایالات متحده اداره می شود.
سوال اصلی در طول دوره پس از جنگ این بود که آیا اروپا مسیر مستقلی را اتخاذ خواهد کرد یا خیر گولیست خطوط یا از نظر ویلی برانت Ostpolitik. این سوال زمانی به شدت مطرح شد که اتحاد جماهیر شوروی و سپس رئیس جمهور میخائیل گورباچف فروپاشید خواستار یک "خانه مشترک اروپایی" از لیسبون تا ولادی وستوک، بدون اتحاد نظامی و حرکت به سمت سوسیال دموکراسی. بیل کلینتون، رئیس جمهور سابق ایالات متحده، این تهدید را با لغو وعده روشن و بدون ابهام رئیس جمهور سابق جورج هربرت دبلیو بوش مبنی بر عدم گسترش ناتو به شرق در صورت موافقت گورباچف با اجازه دادن به آلمان یکپارچه برای پیوستن به ناتو تضعیف کرد. اظهارات نادرست زیادی در مورد این موضوع وجود دارد که ارزش بررسی اسناد اصلی را دارد در دسترس در سایت آرشیو امنیت ملی
بالاترین سطح دستگاه دیپلماسی ایالات متحده، تقریباً همه مورخان و تحلیلگران سیاسی برجسته هشدار دادند که گسترش ناتو به مرزهای روسیه بی پروا و تحریک آمیز بود - به ویژه دعوت گرجستان و اوکراین برای پیوستن به ائتلاف نظامی واشنگتن - بی فایده بود. اکنون واشنگتن از نگرانی از دست دادن کنترل اروپا، حداقل به طور موقت، فرار کرده است.
ناتو از آن زمان تا کنون نفوذ خود را به منطقه هند و اقیانوس آرام گسترش داده است تا چین را در اصطلاح رسمی "محاصره" کند. اروپا به کمپین ایالات متحده برای جلوگیری از توسعه تکنولوژیکی چین کشیده می شود که هزینه سنگینی برای صنایع پیشرفته اروپایی در تولید تراشه، هسته اصلی صنعت مدرن، به همراه دارد. کره جنوبی و ژاپن هم همینطور. اینها گام های بعدی در زوال دنیای صنعتی غربی است که در مقابل واشنگتن قرار دارد، در حالی که ایالات متحده به دنبال حفظ سلطه جهانی در حال محو خود است. در حال حاضر، ایالات متحده هیچ برنامه مثبتی برای جهان ارائه نمی دهد، فراتر از عبارات دینی که باعث تمسخر موجه خارج از حباب غرب می شود. برنامه اصلی واشنگتن جلوگیری از توسعه مستقل دشمنان است.
چین ناامید است. این کشور همچنان به گسترش برنامه های وام و توسعه خود از طریق اوراسیا ادامه می دهد و به خاورمیانه، آفریقا و حتی آمریکای لاتین گسترش می یابد که باعث ناراحتی واشنگتن شد.
جهان خارج از آنگلوسفر و اروپای غربی تمایلی به پیوستن به آنچه که اکثراً آن را جنگ نیابتی آمریکا و روسیه با اجساد اوکراینی میدانند، نداشته است. اتحادهای جدید همراه با تعاملات تجاری و ترتیبات مالی جدید که به ایالات متحده و اقدامات تلافی جویانه شدید آن از طریق تحریم ها و ابزارهای دیگر وابسته نیستند، در حال شکل گیری هستند.
در همین حال، منابع کمیاب که به شدت برای نجات یک دنیای زیست پذیر و ایجاد دنیایی بسیار بهتر مورد نیاز است، در تخریب و کشتار و برنامه ریزی برای فجایع بزرگتر هدر می رود.
نود ثانیه ممکن است ارزیابی بسیار سخاوتمندانه ای باشد، مگر اینکه کسانی که می خواهند جهان را از وحشت های بدتر نجات دهند، سریع، محکم و قاطعانه عمل کنند.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا