هنگامی که یک مقام ارشد سازمان ملل متحد در زمینه آب و هوا هشدار می دهد که جهان در حال «سوختگی قلبی» است (تایمز، 23 سپتامبر 2013)، به وضوح هیچ زمانی برای از دست دادن اقدامات اساسی لازم برای جلوگیری از فاجعه وجود ندارد. اما ما نیز باید درک کنیم چرا مهم نیست که چقدر اخطارهای علمی و «صدای بیداری» صادر می شود، ما هستیم هنوز به سمت هرج و مرج آب و هوا.
دیدگاه استاندارد لیبرال این است که شکاکان آب و هوا مسئولیت سنگینی در افزایش سردرگمی آب و هوا و منحرف کردن هرگونه تلاش منطقی برای محدود کردن تجارت معمول دارند. اگر رسانهها از این همه توجه به آنها دست بردارند، یک بحث عمومی سالم و به دنبال آن اقدام واقعی برای مبارزه با تغییرات سریع آب و هوا انجام میشود. بنابراین، در آبزرور یکشنبه گذشته، اقتصاددان ویل هاتون هشدار داد که:
بدبینان گزارش جدید در مورد تغییرات آب و هوا را بی ارزش خواهند کرد و درخواست ها برای اقدام دولت را نادیده می گیرند. تحت تاثیر قرار نگیرید.
پیش رو پنجم گزارش ارزیابی توسط هیئت بین دولتی سازمان ملل متحد در مورد تغییرات آب و هوا:
با موجی از انتقادات از سوی جنبش زیست محیطی جدید «شک گرا» - تقریباً به طور کامل در سمت راست سیاسی مواجه می شود.
او ادامه داد: «متحیر نشوید، زیرا رسانههای راست میانه بریتانیا برای پیوستن به بدبینان تلاش میکنند تا مجموعه دقیقی از کارهای علمی را که با بررسیهای متقابل جامع به آن رسیدهاند، بی ارزش کنند.»
هاتون به درستی خواستار «اقدام جمعی» برای «به حداقل رساندن خطر» تأثیرات «هولناک» تغییرات آب و هوایی شد و از «ذهن راستگرای شدیدا ایدئولوژیک [که] به این شیوه فکر نمیکند» انتقاد کرد. برای کسانی که به آن «نظام ایمانی» چسبیده اند، تغییرات آب و هوایی «لزوما یک کلاهبرداری غول پیکر، سوسیالیسم در پشتی» است و IPCC خود «محصول مارکسیست ها و سوسیالیست های فریب خورده» است. واضح است که چنین طرز فکری مبتنی بر واقعیت نیست.
هاتون سپس در لیست اهداف خود به بی بی سی مراجعه کرد:
تلاشهای بیبیسی برای پخش یافتههای [IPCC] تا حد امکان بیطرفانه، به عنوان شواهد بیشتری از تعصب بیبیسی به تصویر کشیده میشود، حتی اگر بیبیسی پوشش خود را با صداهای مشکوک فراوان، علیرغم به حاشیه راندن آنها توسط علم جهانی، در تلاش باشد. پشتش را بپوشاند تا پایان هفته، خطر این است که مطمئن باشید کمتر از آنچه اکنون هستید، وسوسه خواهید شد که به اجماع ظاهری جدید بپیوندید که نیازی به پاسخ فوری نیست. بدبینان کار خود را انجام داده اند و اقدام ملی - چه رسد به بین المللی - دورتر خواهد بود.
بدون شک، قطعه هاتون در نظر بسیاری به عنوان یک درخواست قدرتمند و شجاعانه برای عقل گرایی روشنگرانه شناخته شد. و همانطور که اشاره شد چندین نکته خوب را بیان کرد. اما در واقعیت، این نمونه دیگری از تحلیلهای نادرست درباره تغییرات آب و هوایی بود که به طور معمول توسط روزنامهنگاری لیبرال گاردین-آبزرور ارائه میشد.
به اظهارات هاتون در مقاله خود در مورد "اقتصاد سیاسی شگفت انگیز رسانه های بریتانیا" توجه کنید. همانطور که هاتون ساده لوحانه می بیند، "وظیفه روزنامه ها [این است] که اطلاعات را تا حد امکان عینی و صادقانه منتشر کنند، و نظرات را به شدت جدا نگه دارند." این هدف شریف، مبتنی بر تصور نادرست الف 'دیواره آتش' او ادعا می کند که بین اخبار و اظهار نظر "به تدریج کنار گذاشته شده است" و این باعث می شود که به نظر یک لوازم جانبی مد کنار گذاشته شود. در دیدگاه محدود هاتون، «وظیفه روزنامهها» ظاهراً مستقل از تمرکز شدید مالکیت رسانهای سودجو، یارانههای سنگین به شکل درآمدهای تبلیغاتی، و اتکای بیپایان به تفکرات و غرولندهای بیپایان دولت و رهبران تجاری است. (دیدن اینجا کلیک نمایید). اما برای هاتون، این ویژگی های اساسی رسانه های شرکتی بدون ذکر است. در عوض، او از هرگونه تحلیل ساختاری «اقتصاد سیاسی شگفتانگیز رسانههای بریتانیا» دوری میکند و در عوض به دنبال اهداف آسان معمولی میرود:
روزنامههای راستمرکز اکنون بیرحمانه ویرایش میشوند تا خوانندگان خود را به آنچه سردبیران و صاحبانشان میخواهند فکر کنند - در مورد مهاجرت، رفاه، اروپا، مالیات، وابستگی سیاسی یا هر چیز دیگری. تغییرات آب و هوایی به این لیست پیوسته است.
و بنابراین، هاتن در مورد مقاله خود که مانند بقیه مطبوعات شرکتی، چیزی برای گفتن ندارد وابسته به درآمد تبلیغاتی برای اطراف 60 درصد از درآمد آن او در مورد چگونگی آن هم چیزی برای گفتن ندارد جاسازی شده کارفرمایان او در یک شبکه مؤسسات مالی-شرکتی با پیوندهایی با بانکداری، صنعت، سوخت های فسیلی و تجارت بزرگ هستند. مثل همیشه، حتی بهترین «ژورنالیسم لیبرال» به طور معمول آنچه را که ما آن را می نامیم نادیده می گیرد. "هشت رسانه شرکتی غیرقابل ذکر". در اینجا فقط سه مورد از آنها وجود دارد:
منطق ذاتاً زیستکشی و در واقع روانپریشی سرمایهداری شرکتی، از نظر ساختاری در ایجاد حداکثر درآمد در حداقل زمان با حداقل هزینه شرکت قفل شده است.
سابقه اثبات شده تجارت بزرگ در ترویج مصرف فاجعه بار بدون توجه به عواقب آن برای سلامت انسان و محیط زیست.
نقش مرگبار رسانه های شرکتی در ترویج اهداف سیاره خوار قدرت خصوصی.
همه این عوامل اساساً از دستور کار رسانه ها حذف شده اند، بنابراین هرگونه امیدی برای بحث کاملاً منطقی در مورد هرج و مرج اقلیمی و چگونگی اجتناب از آن خاموش می شود.
به رسانه ها اشاره نکنید!
جفری لین، روزنامهنگار کهنهکار محیطزیست، بهطور مشابه از مسائل واقعی رسانهای طفره رفت قطعه وبلاگ در وب سایت دیلی تلگراف لین گفت که در نگاه اول، شکاکان آب و هوا "در نبرد برای افکار عمومی پیروز شده اند". او به یک نظرسنجی اخیر اشاره کرد که نشان میدهد «نسبت بریتانیاییهایی که معتقدند آب و هوای جهان تغییر نمیکند از سال 2005 تقریباً چهار برابر شده و از چهار به 19 درصد رسیده است و در سال گذشته تقریباً دو برابر شده است». با این حال، همانطور که لین به درستی اشاره کرد، اکثریت قریب به اتفاق مردم به طور مداوم تبلیغات گمراه کننده و ضد علمی لابی شکاک را رد کرده اند.
اگرچه این لابی کوچک است، اما بودجه آنها بسیار خوب است - معمولاً توسط منافع تجاری بدبینانه - و آنها به بسیج "به مراتب موثرتر از مخالفان خود" ادامه می دهند. به عنوان مثال بارز این، Lean به تعداد کمی از خطاها در هزاران صفحه از کارهای قبلی IPCC اشاره می کند که عبارتند از:
"به طرز درخشانی توسط شکاکان مورد بهره برداری قرار گرفت و توسط دانشمندان به شدت مورد سوء استفاده قرار گرفت، که باعث کاهش قدرت IPCC در بین مردم و مطبوعات به طور یکسان شد."
لین ادامه داد:
"از زمانی که جامعه علمی در بحث عمومی بدتر شده است، اغلب به دلیل تمایل آن به تمرکز بر عدم قطعیت ها تضعیف می شود، در حالی که شکاکان بدون شک خیانت می کنند."
بنابراین دانشمندان از نظر لین خود را ناامید کرده اند. گروه های فشار سبز چطور؟
کمتر بهانهای برای گروههای زیستمحیطی وجود دارد که هدفشان این است که به افکار عمومی، مطبوعات و سیاستگذاران رسیدگی کنند و در نتیجه تغییر ایجاد کنند. اما زمانی که جنجال ها شروع شد، آنها نیز تا حد زیادی از میدان خارج شدند. برای مثال، دوستان زمین از ورود به فهرستها به نمایندگی از دانشمندان دانشگاه آنگلیا شرقی که ایمیلهایشان در نوامبر 2009 فاش شد - و در برخی موارد به طرز ماهرانهای توسط شکاکان به اشتباه معرفی شد - خودداری کردند، زیرا آنها هنوز جلسهای برگزار نکرده بودند. برای بحث در مورد آن آنها سرانجام جلسه خود را برگزار کردند و ماه ها پس از این رویداد بیانیه ای صادر کردند. حقیقت ناخوشایند این است که اغلب گروههای فشار، وابسته به حمایتهای مردمی از منابع مالی، به طرز شرمآوری تمایلی به مبارزه با باد سرکش ندارند.
رسانه لنز نیز به وضعیت تاسف بار محیط زیست امروزی اشاره کرده است (نگاه کنید به اینجا کلیک نمایید, اینجا کلیک نمایید و اینجا کلیک نمایید) به ویژه در میان گروه های فشار بزرگی که زمانی امیدهای سبز زیادی بر آنها بود. با این حال، تفاوت ما در تشخیص ما با Lean این است که بزرگترین «حقیقت ناخوشایند» این است که گروههای سبز اصلی هرچه بیشتر خنثیتر شدهاند، به خطر افتادهاند و حتی با «بحثهای سیاسی» «جریان اصلی» همسو شدهاند. با توجه به نارضایتی عمیق مردم با اکثریت سیاستمداران و رسانه ها، کار هوشمندانه برای گروه های محیط زیست این است که جسورانه قدرت و ساختار طبقاتی موجود را به چالش بکشند که اهداف خودخواهانه خود را به ضرر کره زمین و بیشتر بشریت دنبال می کند. این به معنای افشای ماهیت بسیار شرکتی جامعه است که ما را درهم می شکند. برای تجارت بزرگ جذاب نیست تا کمی کشنده باشد.
زمانی که لین ویراستار محیط زیست در روزنامه ایندیپندنت در روز یکشنبه بود، خواننده ای او را به چالش کشید تا به نظام اقتصادی جهانی سرمایه داری به عنوان عامل اصلی بی ثباتی آب و هوا نگاه کند. لین هیچ کدام از آن را نداشت:
"چرا واقعاً به جای تکیه بر لنز رسانه ای آنچه را که ما در طول سال ها می نویسیم، نمی خوانید؟" (ایمیل، 18 فوریه 2005)
به عبارت دیگر، حتی به خود زحمت طرح موضوع را هم نداشته باشید! و مطمئناً این احتمال را در نظر نگیرید که یک رسانه شرکتی ممکن است در پاسخ به مشکلی که ناشی از منافع شرکت است، انفعال را تبلیغ کند.
لین در مقاله وبلاگ خود به حمایت عمومی قوی از علم آب و هوا و انرژی های تجدیدپذیر اشاره کرد و به طور ضعیف نتیجه گرفت:
همه، شاید نشان دهد که عموم مردم کمتر تحت تأثیر مد رسانه ای و سیاسی قرار دارند تا آن چیزی که ما در آن زمینه ها کار می کنیم باور کنیم. صادقانه بگویم، من آن را اطمینان بخش می دانم. اما من حدس میزنم این کار را میکردم، اینطور نیست؟
حداقل این روزنامهنگار کهنهکار، فقدان نگرانیاش را تشخیص میدهد، که در حد خودپسندی است، که مردم نباید نگران رسانههای شرکتی و «مد سیاسی» باشند. همه اینها از یکی از بهترین خبرنگاران محیط زیست کشور.
"وفاداری اولیه به حامیان شرکت است"
پل والی، همکار سابق Lean، نوشت در همین راستا در مقاله ای برای روزنامه ایندیپندنت در روز یکشنبه با عنوان "چه اتفاقی برای تغییرات آب و هوایی افتاد؟" دو دلیل کلیدی برای متقاعد نشدن مردم نسبت به نیاز به اقدام رادیکال، «پیچیدگی علم و ماهیت سادهسازی بسیاری از گزارشهای رسانهای است که برخی از آنها عمداً ناآگاه هستند». آن عوامل هستند مرتبط است، اما تلاش والی برای توضیح از حقایق اساسی در مورد قدرت در جامعه اجتناب می کند. متأسفانه، این استاد مدعو در اخلاق عمومی و رسانه در دانشگاه چستر نمونه دیگری از مفسر لیبرال است که به نظر می رسد از ماهیت تبلیغاتی و عملکرد رسانه های شرکتی بی اطلاع است. مجدداً اهداف آسان انتخاب شدند:
بنابراین مردم تحت تأثیر برنامه های رسانه ای قرار می گیرند. روپرت مرداک، مردی که به آنچه در روزنامههای خود، از وال سنت ژورنال گرفته تا استرالیایی میخواند، اعتقاد دارد، در توئیتهایی علیه تغییرات آبوهوایی و به نفع فرکینگ نوشته است. جای تعجب نیست که نخست وزیر جدید استرالیا، تونی ابوت، که زمانی شواهد تغییرات اقلیمی را به عنوان "چرند مطلق" رد می کرد، در روز دوم نخست وزیری خود، یک آژانس کلیدی تغییرات آب و هوا را منحل کرد.
آژانس از آن زمان بوده است قیام کرد به لطف حمایت گسترده عمومی در استرالیا، از اقدامات ابوت وحشت زده شده است. مرداک و امپراتوری بین المللی اخبار او در واقع فاجعه ای را برای اخبار منصفانه و متعادل نشان می دهند، زیرا مطبوعات لیبرال هیچ مشکلی ندارند. متذکر شدن. اما نگاه کردن به خانه بسیار ساده است تابو.
سپس والی با برخی از نظرات انتقادی بیبیسی ادامه میدهد، البته محدود به آنچه باید واضح باشد:
در همین حال، در اینجا خبرگزاریهای بیبیسی – که معمولاً صدای عقل در علم هستند – به خاطر الگوی متخاصم خود مبنی بر دادن «فضای برابر» به هر دو طرف فلج شدهاند. بیبیسی در مواجهه با این احتمال که باید به منکران تغییرات اقلیمی زمان پخش مشابهی با اجماع علمی 97 درصدی بدهد، تا حد زیادی در مورد این موضوع سکوت کرده است. بی بی سی در اینجا مسئولیتی بزرگتر از تعادل دارد.
در اینجا هیچ اشاره ای از والی وجود ندارد که بی بی سی راحت است تو در تو در داخل تشکیلات، به طور معمول اخباری را پخش می کند که به شدت به سمت حفاظت از منافع دولتی و شرکت های غربی گرایش دارد. علاوه بر این، علیرغم اخلاق عمومی و اعتبار رسانهای ادعایی والی، ظاهراً هیچ مشکلی با متعلق به الیگارشی روزنامه های مستقل، بخشی از یک امپراتوری تجاری و مالی بسیار بزرگتر که شامل بانکداری، سوخت های فسیلی و منافع «دفاع» می شود.
شاید لازم باشد به کمدین بامزه و باهوشی مانند راسل برند مراجعه کنیم چیزها را هجی کنید، همانطور که بعد از آن انجام داد خطاب به مراسم اهدای جوایز مردان سال GQ اخیرا:
ما شاهد این هستیم که رابطهای بین دولت، رسانه و صنعت وجود دارد که حتی در این سطحیترین و ساختگیترین سطح نیز مشهود است. این سه نهاد از یکدیگر حمایت می کنند. ما می دانیم که یک رسانه هر چقدر هم که ظاهراً جذاب باشد، وفاداری اصلی آنها به حامیان شرکتی است. ما همچنین می دانیم که شما نمی توانید بدون سانسور و دستکاری متعاقب این اطلاعات، علناً از حامیان شرکت انتقاد کنید.
بله، این مقاله فوق العاده زیرکانه انجام داد در گاردین ظاهر شود. اما، بار دیگر، خود گاردین ظاهراً از انتقاد آشکار مستثنی بود. این ممکن است اهمیت چندانی نداشته باشد، جز اینکه وقتی بارها و بارها، حتی در «بهترین» رسانهها تکرار میشود، محدودیتهای باریک «بحث آبوهوا» بیشتر از آنچه باید فهمیده شود و آنچه باید انجام شود منحرف میشود. . عواقب آن برای جامعه بشری و اکوسیستم های سیاره ای در عصر هرج و مرج اقلیمی قریب الوقوع واقعاً حیرت انگیز است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا