این یک واقعیت تاریخی است که نخبگان قدرتمند نمیخواهند عموم مردم از دنبال کردن منافع خودخواهانه خود منحرف شوند. ممکن است در «دموکراسیهای» ظاهری، اظهارات حداقلی و بدون تهدید مخالفت پذیرفته شود. اما افکار عمومی باید مدیریت شود، دستکاری شود یا در صورت لزوم به سادگی نادیده گرفته شود.
به هر حال، همانطور که نوام چامسکی داشته است گفت:، واقعی "دموکراسی تهدیدی برای هر سیستم قدرت است". وی خاطرنشان کرد که ادوارد برنیز، یکی از بنیانگذاران و چهره های برجسته صنعت عظیم روابط عمومی:
او به همکارانش یادآوری کرد که با «حق رای جهانی و تحصیلات همگانی... حتی بورژوازی هم در ترس از مردم عادی ایستاده بود. زیرا تودهها قول دادند که پادشاه شوند.» او تاکید کرد که میتوان این گرایش ناگوار را با روشهای جدید «تبلیغات» مهار و معکوس کرد که میتوانند توسط «اقلیتهای هوشمند» برای «[هنگ] کردن اذهان عمومی به اندازهای که یک ارتش بر بدن سربازانش هنگ میکند، استفاده کند». "'
(پیشگفتار «اسطوره رسانه های لیبرال»، ادوارد اس. هرمان، انتشارات پیتر لانگ، 1999، ص. x-xi)
البته شکل دهی نخبگان به افکار عمومی صد در صد بی ایراد نیست، اما اغلب بسیار مؤثر است. همانطور که پیتر بیتی، استادیار اقتصاد سیاسی در دانشگاه چینی هنگ کنگ، مشاهده کرد:
اگرچه رسانهها از یک «ماشین تأثیرگذار» شستشوی مغزی یا سوزن زیرپوستی که بتواند ایدهها را به ذهن ما تزریق کند، فاصله زیادی دارد، اما بیشترین تأثیر را بر افکار عمومی میگذارد، زیرا مجرای انتقال عناصر سازنده افکار عمومی از طریق آن است. .
(بیتی،'تکامل اجتماعی، روانشناسی سیاسی و رسانه در دموکراسی: دست نامرئی در بازار ایده های ایالات متحده، پالگریو مک میلان، 2019، ص. 8)
در واقع می توان استدلال کرد که رسانه ها is «ماشین تأثیرگذار شستشوی مغزی»، به عنوان مثال، با قدرت و موفقیت حمله تبلیغاتی علیه جرمی کوربین، و آمیختگی عمدی یهودستیزی با ضد صهیونیسم در تلاشهای تشکیلاتی برای بدنام کردن منتقدان اسرائیل نشان داده شد. با این حال، اگر افکار عمومی سرسختانه از فشار تشکیلات مصون بماند، به سادگی می توان آن را رد کرد یا نادیده گرفت.
نظرسنجی YouGov را در اکتبر گذشته در نظر بگیرید نمایش که 66 درصد از مردم بریتانیا از بازگرداندن مالکیت عمومی شرکت های انرژی حمایت می کنند. به همین ترتیب، یک نظرسنجی در سال 2022 توسط گروه کمپین We Own It نشان داد که اکثریت خواهان مالکیت عمومی بر تاسیساتی مانند انرژی و آب هستند.
گربه هابز کارگردان We Own It گفت:
خصوصی سازی برای نزدیک به 40 سال شکست خورده است. سیاستمداران دیگر نمی توانند حقیقت را نادیده بگیرند: این انحصارها گاو نقدی برای سهامداران هستند و ما باید آنها را پس بگیریم.
ما به شرکتهای انرژی نیاز داریم که ما را خراب نکنند، حملونقل عمومی که برای مسافران کار کند و شرکتهای آبی که فاضلاب را به رودخانههای ما نمیریزند.»
این نظرسنجی همچنین حمایت بسیار قوی از مالکیت عمومی اتوبوسها، راهآهن، خدمات بهداشت ملی و رویال میل را نشان داد. این یافته ها در یک منعکس شد نظرسنجی Ipsos اوت گذشته
هیچ یک از این سیاست های مردمی با برنامه های افراطی و شرکتی دولت محافظه کار یا حزب کارگر «اپوزیسیون» سازگار نیست. آنها همچنین در گزارشات و تفسیرهای رسانه ای «جریان اصلی» نقش چندانی ندارند. این واقعیت «دموکراسی» بریتانیا را خلاصه میکند: دولتی که خواستههای اکثریت را سرکوب میکند و به نفع یک اقلیت بسیار ثروتمند اداره میشود.
هیچ یک از اینها منحصر به بریتانیا نیست. این ویژگی بومی جوامع سرمایه داری است. جاستین لوئیس، استاد ارتباطات در دانشکده روزنامهنگاری، رسانه و فرهنگ کاردیف، نوشت:
اکثریتها [در ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی] پیوسته از افزایش هزینههای دولت در زمینههای سنتی «لیبرال» مانند مراقبتهای بهداشتی، آموزش، حفاظت از محیط زیست و حتی – زمانی که کلمه «رفاه» استفاده نمیشود – از برنامههای کمک به فقرا حمایت میکنند. این امر در تعدادی از مطالعات جامع به خوبی مستند شده است. با این حال، چارچوبهای تفسیری رسانهها تمایل به سرکوب گرایشهای چپگرایانه پاسخهای نظرسنجیها را دارند و تصویری از یک شهروند میانهرو تا محافظهکار را ایجاد میکنند که با نخبگان سیاسی میانهرو تا محافظهکار مطابقت دارد.
(لوئیس، "ساخت افکار عمومی: چگونه نخبگان سیاسی آنچه را که دوست دارند انجام می دهند و چرا به نظر می رسد ما با آن همراهی می کنیم"، انتشارات دانشگاه کلمبیا، 2001، ص 44)
البته، این تصور که «مطبوعات آزاد» در «دموکراسی» مدرن، قدرت را پاسخگو میدانند، یک افسانه بی اعتبار است. پاتریک لارنس، که قبلاً برای سالها خبرنگار خارجی بوده و عمدتاً برای روزنامه بینالمللی هرالد تریبون بوده است. اشاره کرد که ایالات متحده:
مطبوعات با هیچ تعریف جدی از این اصطلاح ندارند. حکومتی دارد که در طول چندین دهه، مطبوعات را به زائده ای تبدیل کرده است که مسئول دستکاری افکار عمومی است.
به عنوان مثال، روزنامه نگار سیاسی ایالات متحده، گلن گرینوالد مشاهده پوشش جنگ اوکراین:
"هر کلمه ای که در CNN پخش می شود یا در نیویورک تایمز چاپ می شود در مورد درگیری کاملاً با پیام های سیا و پنتاگون همسو است."
روزنامهنگارانی که در رسانههای خبری عمده غربی کار کردهاند، هرگز جرات نمیکنند چنین اظهارات قانعکنندهای را در انظار عمومی بیان کنند. در عوض، توجه باید به سمت عملیات تبلیغاتی هر کسی که «دشمن رسمی» فعلی باشد، معطوف شود. فقط یک مثال می زنم: در 27 فوریه 2022، استیو روزنبرگ، خبرنگار بی بی سی در مسکو، در خارج از کاخ کرملین ایستاد و آن شب به طور زنده در اخبار بی بی سی اعلام کرد:
در روسیه، تلویزیون همچنان ابزار کلیدی برای شکل دادن به افکار عمومی است. بنابراین، اگر تلویزیون را کنترل کنید، همانطور که کرملین انجام می دهد، پیام ها را کنترل می کنید. اما نه 100 درصد، زیرا امروزه بسیاری از روس ها اخبار و اطلاعات خود را به صورت آنلاین دریافت می کنند. و در آنجا تصویر بسیار متفاوتی را می بینند.
به همین ترتیب، یک صفحه وب "زنده" بی بی سی در مورد جنگ اوکراین در 24 فوریه سال گذشته شامل یک مورد فرضی بود. تحلیل توسط فرانسیس اسکار از مانیتورینگ بیبیسی با عنوان «تکامل تبلیغات روسیه در خانه». شروع شد:
یک سال پس از تهاجم به اوکراین، پوشش خبری جنگ در شبکههای تلویزیونی دولتی روسیه تغییر کرده است زیرا کرملین تلاش میکند افکار عمومی را در داخل کشور شکل دهد.
اسکار ادامه داد:
دو سوم روسها بیشتر اطلاعات خود را از تلویزیون دریافت میکنند، جایی که پیامها تحت کنترل شدید کرملین است.
در مورد «کنترل شدید» «پیامرسانی» دولت از طریق اخبار بیبیسی چطور؟ لزوماً به دستورالعمل های مستقیم از وایت هال یا داونینگ استریت نیاز ندارد. اما مدیران و سردبیران ارشد بیبیسی مطمئناً با تفکر درست و گفتن حرفهای درست به جایگاه خود رسیدهاند.
بنابراین، برای یافتن یک خبرنگار بیبیسی که به تفاوت بین «پیامرسانی» اخبار بیبیسی و منابع آگاه که ایدئولوژی تشکیلات را از طریق رسانههای غیرشرکتی به چالش میکشند، اشاره میکند، مشکل خواهید داشت. رامی روحیم، روزنامهنگار و تهیهکننده بیبیسی عربی و سرویس جهانی بیبیسی از سال 2005، که از پوشش بیبیسی از مرحله کنونی درگیریهای اسرائیل و فلسطین انتقاد میکرد، یک استثنای نادر است. هوشیار). روحیم اساساً بدون پاسخ عمومی از سوی بیبیسی و تقریباً بدون پوشش خبری در رسانههای دولتی ناپدید شده است.
همانطور که مطالعات مستقل نشان داده است، اخبار بیبیسی به مخاطبان خود نیز اطلاع نخواهد داد که سیاستهای دولت عمدتاً بر اساس خواستههای نخبگان تجاری تعیین میشود. چامسکی در کتاب سال 2010 خود به نام "امیدها و چشم اندازها" به یکی از این مطالعات اشاره کرد:
لارنس جاکوبز و بنجامین پیج در یک تحلیل نادر و بهطور غیرمعمول دقیق از تأثیرات داخلی بر سیاست خارجی ایالات متحده، بهطور شگفتانگیزی دریافتند که تأثیر عمده بر سیاست «شرکتهای تجاری بینالمللی» هستند، اگرچه یک اثر ثانویه از «کارشناسان» نیز وجود دارد. "، که، آنها اشاره می کنند "ممکن است خود تحت تاثیر تجارت قرار گیرند." در مقابل، افکار عمومی «تأثیر کمی بر مقامات دولتی دارد یا اصلاً تأثیر چندانی ندارد». (ص 47)
مثلاً نظرسنجی در آلمان و فرانسه نشان داد که اکثر مردم آنجا ایالات متحده و/یا ناتو را مسئول جنگ در اوکراین می دانند. بن نورتون، تحلیلگر سیاسی ایالات متحده نظر:
این نتایج نشان میدهد که بسیاری از اروپاییهای متوسط میتوانند به وضوح ببینند که درگیری در اوکراین صرفاً یک نبرد بین کیف و مسکو نیست، بلکه یک جنگ است. جنگ پروکسی که ائتلاف نظامی ناتو به رهبری ایالات متحده است علیه روسیه".
چنین افکار عمومی غیرقابل قبولی به طور معمول توسط رهبران سیاسی رد می شود. آنالنا بائربوک، وزیر امور خارجه جنگ طلب آلمان اصرار ناتو باید «تا زمانی که به ما نیاز دارند در کنار اوکراین بایستد» و قول حمایت نظامی «بدون توجه به نظر رأی دهندگان آلمانی من» بدهد.
ادعای اسرائیل علیه آنروا: "بدون مدرک"
در همین حال، مخالفت گسترده عمومی با حمله نسل کشی اسرائیل به غزه نگرانی را در سطوح ارشد در پایتخت های غربی ایجاد کرده است. مارک روته نخست وزیر هلند گزارش شده است حتی از وزارت امور حقوقی کشور پرسید:
ما چه می توانیم بگوییم که به نظر برسد اسرائیل مرتکب جنایات جنگی نمی شود؟
اینجا در بریتانیا، نظرسنجی اخیر YouGov به وضوح انجام شد برجسته چقدر دولت محافظه کار و حزب کارگر سر کیر استارمر با افکار عمومی بریتانیا در مورد اسرائیل و فلسطین دور هستند. 66 درصد از بریتانیایی ها معتقدند اسرائیل باید حمله به غزه را متوقف کند و با آتش بس فوری موافقت کند. تنها 13 درصد از بریتانیایی ها فکر می کنند که اسرائیل باید به "اقدامات نظامی" خود ادامه دهد.
در 20 فوریه، با نزدیک به 30,000 کشته در غزه، و بیش از چهار ماه پس از آغاز کشتار اسرائیل، سرانجام حزب کارگر نام برای "آتش بس فوری بشردوستانه"، تحت فشار پارلمان از یک طرح حزب ملی اسکاتلند (SNP). با این حال، در نهایت، رای گیری رسمی در مورد آتش بس با بحث عوام انجام نشد. نزول به هرج و مرج. اتهاماتی وجود داشت مبنی بر اینکه رئیس مجلس عوام، سر لیندزی هویل و استارمر با تبانی برای جلوگیری از رای گیری پارلمان در مورد طرح SNP، از شورش در میان نمایندگان کارگری که خواستار کمتر شدن آن بودند جلوگیری کردند. موضع وحشیانه از رهبر حزب کارگر استفان فلین رهبر SNP Westminster گفت::
"این باید فرصتی برای پارلمان بریتانیا باشد تا کار درست را انجام دهد و به آتش بس فوری در غزه و اسرائیل رای دهد - در عوض به یک سیرک وست مینستر تبدیل شد."
بسیاری از مردم و همچنین کارشناسان حقوقی و مفسران آگاه، اقدامات اسرائیل در غزه را نسل کشی می دانند. حداقل اکثریت قضات که اخیرا شنیده اند شکایت آفریقای جنوبی علیه اسرائیل در دیوان بین المللی دادگستری (ICJ) در هلند.
پاسخ بدبینانه و از پیش برنامه ریزی شده اسرائیل به حکم دادگاه بین المللی دادگستری این بود که ادعاهای بی اساس مبنی بر دست داشتن کارمندان Unrwa، آژانس سازمان ملل متحد که به شش میلیون پناهنده فلسطینی کمک می کند، در حملات حماس در 7 اکتبر سال گذشته دست داشته اند. رسانه های خبری، به ویژه از جمله بی بی سی نیوز، این ادعاها را دیوار به دیوار پوشش دادند. کارکنان - 12 نفر از 13,000 کارمند - که اسراییل نام آنها را می برد، به طور خلاصه اخراج شدند. بدون تحقیق، توسط Unrwa. این امر مانع از تعلیق کمک های بشردوستانه حیاتی به آژانس امدادی توسط بسیاری از کشورها از جمله ایالات متحده و بریتانیا نشد.
به اعتبار خود، Channel 4 News ادعاهای اسرائیل را بررسی کرد و یک را پخش کرد گزارش نشان می دهد که اسرائیل «هیچ مدرکی» دال بر ادعاهای خود علیه کارکنان آنروا ارائه نکرده است، به جز جزئیاتی که کارمندانی را که ادعا می شود در آن دخیل بوده اند، شناسایی کند. در نقش پیتر اوبورن مشاهدهبه نظر میرسد که دیوید کامرون، وزیر امور خارجه بریتانیا، در تعلیق فوری کمکها:
"تنها بر اساس ادعاهای مطرح شده توسط دولتی که مدتهاست علاقه زیادی به بی اعتبار کردن اونروا داشته است، مورد توجه قرار گرفت."
Oborne گسترش یافته است:
همانطور که تلویزیون اسرائیل گزارش داده است، بر اساس «گزارش طبقهبندی شده وزارت امور خارجه»، اسرائیل قصد دارد آنروا را از نوار غزه بیرون راند.
این طرح شامل سه مرحله است: انتشار گزارشی مبنی بر همکاری آنروا با حماس. به دنبال آن ترویج سازمان های جایگزین برای ارائه خدمات رفاهی. و در نهایت، حذف آنروه از غزه به طور کلی.
وی ادامه داد:
اینطور نیست که اسرائیل مستحق باور خودکار باشد. ارتش اسرائیل بارها درگیر اظهارات دروغین و ساختگی در مورد حوادث غزه و جاهای دیگر شده است. این بدان معناست که با هر ادعایی که از اسرائیل سرچشمه میگیرد باید با شک و تردید برخورد کرد. (البته در مورد حماس هم همینطور است.)
این را با پاسخ دولت بریتانیا به قضاوت مبتنی بر شواهد ICJ که اسرائیل در حال ارتکاب نسل کشی در غزه است، مقایسه کنید:
«ریشی سوناک» نخست وزیر بریتانیا و کامرون دادگاه را حتی قبل از صدور حکم به سطل زباله انداختند و از آن زمان به این کار ادامه داده اند.
در مقابل، بریتانیا بلافاصله به اتهامات مربوط به Unrwa تولید شده توسط اسرائیل پاسخ داد و کمک های مالی به تنها آژانسی که قادر به ارائه کمک در مواجهه با یک فاجعه انسانی بود را به حالت تعلیق درآورد.
La اعتراضات گسترده مردمی در بریتانیا و در سراسر جهان، شکاف بزرگ بین مردم و دولت ها در مورد اسرائیل و فلسطین و سیاست خارجی گسترده تر را برجسته می کند. این مورد از لحاظ تاریخی بوده است.
ایجاد زنگ خطر در اعتراض عمومی
در فوریه 2003، هنگامی که یک جنبش جهانی عظیم که تلاش می کرد تا جنگ قریب الوقوع عراق را متوقف کند، به خیابان ها آمد، نیویورک تایمز نوشت:
تظاهرات بزرگ ضد جنگ در سراسر جهان در این آخر هفته یادآور این است که ممکن است هنوز دو ابرقدرت روی کره زمین وجود داشته باشد: ایالات متحده و افکار عمومی جهان.
پدیده مشابهی در حال حاضر رخ می دهد، با فشارهای بین المللی که خواستار آتش بس فوری در غزه هستند. اما پوشش در رسانه های دولتی-شرکتی قدرت یا اهمیت اعتراض عمومی را منعکس نمی کند. به عنوان دس فریدمن، استاد رسانه و ارتباطات در گلداسمیتز، دانشگاه لندن، مشاهده:
رسانههای اصلی مانند بیبیسی این جنبش را نمایندگی نمیکنند و دولتهایی را که در تخریب غزه شریک هستند، حساب نمیکنند، زیرا آنها بهطور عمده به جهانبینی امپراتوری گره خوردهاند.»
در عوض بیبیسی و دیگر رسانههای خبری بیپایان سکو تبلیغات اسرائیل، به ویژه آپارتاید ادعاهای مکرر دولت مبنی بر "دفاع از خود" در "پاسخ" به حملات حماس در 7 اکتبر سال گذشته.
با این حال، تأکید بر این نکته مهم است که قدرت نخبگان در برابر افکار عمومی آسیب ناپذیر نیست. در سال های پس از جنگ عراق، بسیاری از مردم متوجه شدند که فریب خورده اند. تهاجم-اشغال به رهبری ایالات متحده برای خلع سلاح صدام از «سلاح های کشتار جمعی» افسانه ای یا آوردن «دموکراسی» به عراق نبود. درباره نفت و هژمونی غرب در خاورمیانه بود.
در سال 2014، 71 درصد از آمریکایی ها گفت: که جنگ در عراق "ارزش آن را نداشت". به همین ترتیب، سه نظرسنجی انجام شده از سال 1990 تا 2000 نشان داد که از هر 7 آمریکایی 10 نفر معتقد بودند که جنگ ایالات متحده علیه ویتنام یک "اشتباه" است. بسیاری بدون شک میگفتند که جنگ ویتنام، مانند جنگ عراق، یک جنایت جنگی بینالمللی است، نه صرفاً یک «اشتباه».
در 20th سالگرد تهاجم به عراق در فوریه گذشته، روزنامه نگار یان سینکلر مطلب مهمی را منتشر کرد تحلیل در ستاره صبح وی خاطرنشان کرد که اگرچه راهپیماییهای عظیم «جنگ را متوقف کنید» مانع ادامه جنگ یا مشارکت بریتانیا در آن نشد، اما جنبش ضد جنگ تأثیرات مهمی داشت. این به اطلاع رسانی افکار عمومی و بسیج اقدامات عمومی که سیاست خارجی بریتانیا را به چالش می کشید کمک کرد. سینکلر نوشت:
"بلر به عنوان یک سیاستمدار به طور مرگبار بر سر عراق مجروح شد و نظرسنجی ComRes در سال 2010 نشان داد که 37 درصد از پاسخ دهندگان معتقد بودند که او باید به دلیل تهاجم محاکمه شود."
وی افزود:
روحیه عمومی ضد جنگ نیز احتمالاً تأثیر محدود کننده ای بر نیروهای بریتانیایی در عراق داشته است. سرلشکر کریستوفر الیوت در مقالهای در سال 2016 در ژورنال RUSI خاطرنشان کرد که «تعداد محدودیتهایی وجود دارد که ناشی از محدودیتهای سیاسی به جای ضرورت نظامی است».
میلان رای، سردبیر صلح نیوز، استدلال کرد این که جنبش ضد جنگ بریتانیا نزدیک بود دخالت بریتانیا در جنگ عراق را از مسیر خارج کند:
"سه شنبه متزلزل یکی از رازهای بزرگ جنگ عراق است که نه با سانسور و سرکوب دولتی، بلکه توسط خودسانسوری رسانه ای و دانشگاهی مخفی نگه داشته شد."
«سهشنبه متزلزل» سهشنبه، 11 مارس 2003 بود، زمانی که دولت بریتانیا شروع به وحشت کرد که ممکن است با توجه به اعتراضات گسترده عمومی، رأی پارلمان را در مورد جنگ از دست بدهد. ساندی تلگراف گزارش که در آن روز، جف هون، وزیر دفاع، «به طرز دیوانهواری در حال آمادهسازی برنامههای احتمالی برای «قطع کردن» نیروهای بریتانیایی به طور کامل از تهاجم نظامی به عراق بود و نقش آنها را به مراحل بعدی عملیات و حفظ صلح کاهش میداد. در نهایت، دولت رای عوام را به دست آورد و بریتانیا شرم آور در تهاجم-اشغال به عراق شرکت کرد که منجر به کشته شدن اطرافیان شد. یک میلیون عراقی.
نظرسنجی YouGov در سال 2019 نشان داد که 52 درصد از پاسخ دهندگان اکنون با مداخلات نظامی بریتانیا در خارج از کشور مخالف هستند. این واقعیت جدید پیش از این در آگوست 2013 زمانی که نمایندگان مجلس به پیشنهاد دولت برای حمایت از حملات هوایی برنامه ریزی شده ایالات متحده به سوریه رای منفی دادند، مشهود بود. افکار عمومی بوده است به شدت مخالف است به اقدام نظامی، با نظرسنجی YouGov درست قبل از رای گیری که نشان می دهد مخالفت 51 درصد و حمایت تنها 22 درصد است. این اولین باری بود که یک نخست وزیر بریتانیا از سال 1782 در رای گیری در مورد جنگ شکست می خورد.
سینکلر مشاهده که:
این شکست زنگ خطر قابل توجهی را در تشکیلات ایجاد کرد. دو سال بعد، سر نیک هاتون، رئیس ستاد دفاع بریتانیا، در سخنانی نگران این بود که «ما در حال تجربه محدودیتهای بیشتری در آزادی خود برای استفاده از زور هستیم» به دلیل فقدان «حمایت اجتماعی، موافقت پارلمان و چالشهای حقوقی بیشتر».
جولیان آسانژ: تحت تعقیب برای گزارش حقیقت
یکی از بزرگترین کمپینهای تأسیسی در زمانهای اخیر برای دستکاری افکار عمومی، تلاش برای بدنام کردن جولیان آسانژ، یکی از بنیانگذاران ویکیلیکس بوده است، همانطور که بارها در هشدارهای رسانهها تاکید کردهایم (برای مثال، نگاه کنید به اینجا کلیک نمایید و اینجا کلیک نمایید).
آخرین مرحله از این کمپین، آخرین جلسه دادگاه عالی لندن در این هفته برای تصمیم گیری در مورد اینکه آیا آسانژ تحت قانون جاسوسی 1917 به محاکمه در ایالات متحده فرستاده می شود، اولین بار برای هر روزنامه نگار یا ناشر است. و همه به خاطر "جرم" فرضی انتشار حقیقت در مورد جنایات جنگی ایالات متحده.
نینا کراس، خبرنگار تحقیقی برای وب سایت Indicator، اشاره کرد که "افترا به شخصیت آسانژ توسط دولت بریتانیا نهادی است" و "تنها از طریق همدستی رسانه های شرکتی این سوء استفاده ممکن شده است."
وی افزود:
«بدون تبانی و نوکری مستمر آن، قدرتمندان مصونیت نخواهند داشت. آنها جرأت نمیکنند به ترور آهسته یک روزنامهنگار در معرض دید عموم برای افشای جنایات خود دست بزنند.
نوام چامسکی و آلیس واکر با اشاره به چگونه رسانه ها در برابر دستور دولت ایالات متحده مبنی بر اینکه بر شخصیت آسانژ تمرکز کنند، سر تعظیم فرود آوردند، نه بر اصول پرونده:
آسانژ به دلیل اسکیت سواری در سفارت اکوادور، توئیت کردن، خطاب به هیلاری کلینتون شاهین جنگ، یا داشتن ریش نامرتب در حین بازداشت توسط پلیس بریتانیا محاکمه نمی شود. آسانژ با استرداد به ایالات متحده مواجه است زیرا او مدارک غیرقابل انکار جنایات جنگی و سوء استفاده در عراق و افغانستان را منتشر کرد که باعث شرمساری قدرتمندترین کشور روی زمین شد. به گفته چلسی منینگ، افشاگر، منبع این شواهد، آسانژ شواهد محکمی از "روش هایی که جهان اول از جهان سوم بهره برداری می کند" منتشر کرد. آسانژ به خاطر روزنامه نگاری اش، به خاطر اصولش، نه شخصیتش محاکمه می شود.
آنها اضافه کردند:
«با دور کردن توجه از اصول پرونده، وسواس شخصیتی اهمیت افشاگریهای ویکیلیکس و میزان پنهانکاری دولتها از شهروندان خود را نشان میدهد. این نشان می دهد که چگونه نشریات آسانژ در سال 2010، 15,000 تلفات غیرنظامی را که قبلاً شمارش نشده بود در عراق افشا کردند، تلفاتی که ارتش ایالات متحده آنها را دفن می کرد. این واقعیت را نشان می دهد که ایالات متحده در تلاش است تا آنچه را که رژیم های سرکوبگر فقط می توانند آرزوی آن را داشته باشند به انجام برساند: تصمیم گیری در مورد آنچه روزنامه نگاران در سراسر جهان می توانند و نمی توانند بنویسند. این واقعیت را نشان می دهد که همه افشاگران و خود روزنامه نگاری، نه فقط آسانژ، در اینجا محاکمه می شوند.
نتیجه جلسات دادگاه عالی این هفته هر چه که باشد، نمونه شجاع آسانژ و ویکی لیکس در افشای قدرت به عنوان الهام بخش چیزی است که می توان از طریق قدرت حقیقت، انسانیت و شفقت به دست آورد.
قدرت نخبگان ممکن است در مواقعی غالب به نظر برسد و در مرز شکست ناپذیر باشد. این جمله ای است که اغلب نقل می شود، اما یک حقیقت حیاتی است که: «ما زیاد هستیم و آنها کم هستند». در ریشه، منافع نخبگان ترس قدرت عمومی در آن امید نهفته است.
نویسنده ماریا پوپووا برجسته دیوید برن، خواننده سابق گروه Talking Heads، به عنوان:
یکی از آخرین ایده آلیست های ماندگار در جهان ما - نیروی ضدفرهنگی از خوش بینی روشن و روشن، خویشاوند والت ویتمن، که با شور و اشتیاق درباره خوش بینی به عنوان نیروی قدرتمند مقاومت و ستون دموکراسی".
In 'یک روز خوب'برن، که با همکاری برایان انو نوشته شده است، "سرود پر شور خوش بینی [که] در برابر جریان زمان ما موج می زند، به عنوان یک سرود قدرتمند ضد فرهنگی مقاومت و انعطاف" می خواند.
آهنگ به طرز متحرکی چنین می گوید:
فریادها و فریادهای جنگی، از هر طرف
من می توانم آن اشک ها را ببینم، همه واقعی هستند.
در یک یادداشت نشاطآور به پایان میرسد:
"سپس آرامشی بر من حاکم شد -
در این زمان های پر دردسر، من هنوز می توانم ببینم
ما می توانیم از ستاره ها برای هدایت راه استفاده کنیم
خیلی دور نیست، یکی خوب -'یک روز خوب'
آن یک روز خوب هنوز در دسترس ماست.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا