چند جنایت جنگی یک رهبر غربی باید مرتکب شود قبل از اینکه شناخته شود شخص غیر قابل قبول توسط رسانه های شرکتی و تاسیس؟ اگر بخواهیم بر اساس واکنش غالب به بازگشت تونی بلر به صحنه سیاسی قضاوت کنیم، ظاهراً محدودیتی وجود ندارد.
در 11 جولای بود اعلام کرد بلر در بررسی سیاست اد میلیبند، رهبر حزب کارگر، «با ایدهها و تجربیات مشارکت میکند». او ظاهراً در مورد چگونگی «به حداکثر رساندن» میراث اقتصادی و ورزشی المپیک 2012 لندن مشاوره خواهد داد.
گاردین این اطلاعیه را به طور ملایم به عنوان یک "حرکت بحث برانگیز" توصیف کرد. این روزنامه مدعی شد نه لزوما در کل کشور، بلکه «شاید به ویژه در حزب کارگر». یکی از تیترهای گاردین اعلام کرد 'بازگشت پادشاه'.
جان هریس "جناح چپ" نقش خود را در گاردین انجام داد برای هموار کردن مسیر بلر:
او فقط 59 سال دارد، تصویری از سرزندگی برنزه شده و مشتاق «تفاوت کردن». آیا ممکن است یک دوره چهارم در شماره 10 حتی در کارت باشد؟ ما نباید آن را رد کنیم.»
هریس اعلام کرد که "با وجود تمام اشتباهات، تخلفات و قضاوت های نادرست زوزه کشان، چیزی مغناطیسی در استعدادهای او وجود دارد."
هنگامی که بلر در یک شام جمع آوری کمک های مالی حزب کارگر در استادیوم امارات آرسنال ظاهر شد، هریس خاطرنشان کرد:
او با استقبال جمعیت اجباری معترضان روبرو شد که هنوز از نقشش در جنگ عراق خشمگین بودند.
این نکته عجیب در مورد معترضان صلح است. "خشمگین" بی پایان از کشیده شدن کشور به یک جنگ غیرقانونی که منجر به کشته شدن حدود یک میلیون نفر شد، چهار میلیون پناهنده عراقی ایجاد کرد، زیرساخت های عراق را ویران کرد، رنج های بی حد و حصر ایجاد کرد و مبالغ هنگفتی از پول عمومی را در زمان "ریاضت اقتصادی" سوزاند. '. شاید ما بریتانیایی ها به سادگی باید آن لب فوقانی سفت معروف را نشان دهیم و ادامه دهیم. مطمئناً این همان چیزی است که ریچارد بیستون، سردبیر خارجی تایمز در سال 2009 پیشنهاد کرد:
همه اینها شش سال پیش اتفاق افتاد. بر آن غلبه کنید.» («جنگ اشتباه شد. نه افزایش. وسواس در مورد قانونی بودن حمله به عراق را متوقف کنید. کمپین خود فاجعه واقعی بود»، تایمز، 26 فوریه 2009.)
سرمقاله اخیر تایمز از بازگشت بلر استقبال کرد:
کارگر در حال جمع شدن است و از بهترین استعدادهای موجود خود استفاده می کند و دوباره شروع به جدی شدن می کند. (سرمقاله، "یک سال در سیاست"، تایمز، 14 ژوئیه 2012)
دومین آمدن بلر توسط یک راه اندازی شد چت دوستانه در برنامه اندرو مار از بی بی سی. البته Marr به عنوان یک کاملاً شناخته شده است تحلیلگر سیاسی بی طرف و یک "مصاحبه کننده خوب و آگاه [sic]" (به نقل از کابلی از سفارت ایالات متحده در لندن به هیلاری کلینتون).
هجوم روابط عمومی زمانی ادامه یافت که ایونینگ استاندارد لندن یک مطلب را منتشر کرد مصاحبه با نخستوزیر سابق در روزی که روزنامه را «بهصورت مهمان» ویرایش کرد. آیا او دوست دارد روزی دوباره نخست وزیر شود؟ او پاسخ داد: "حتما" فایننشال تایمز حامی مصاحبه با سردبیر لیونل باربر اعلام کرد:
پنج سال پس از ترک قدرت، تونی بلر میخواهد دوباره به قدرت برسد. او برای یک نقش بزرگ جدید آماده است. اما دقیقا چه چیزی او را هدایت می کند؟ و آیا او می تواند جهان را متقاعد به گوش دادن کند؟
«دوستان» و «متحدان» که نامشان فاش نشده است، بدون شک پیام مورد تأیید بلر را منتقل کردند:
دوستان میگویند که او از ایفای نقش بزرگتر ناامید است، نه به این دلیل که جاهطلبی برای کاندیداتوری برای مقامهای عالی دارد، بلکه به این دلیل که میخواهد بخشی از بحث باشد. یکی از متحدان قدیمی خود می گوید: «او واقعاً دوست دارد دوباره در مرکز توجه باشد.
یک نگهبان سرمقاله کمی کمک کرد:
«به نظر میرسد که او از زمان کتابش [«یک سفر» که در سال 2011 منتشر شد، احساس خوبی داشته است. شاید او حتی کمی احترام به قوانین بین المللی را یاد گرفته باشد.» («غیرقابل تصور است؟ تونی بلر دوباره برای نخست وزیری.»)
روزنامه ادامه داد:
«علاوه بر این، اکنون زمانی نیست که در مورد جزئیات سیاست نگرانی داشته باشیم - یک برنامه نمایشی وجود دارد که باید در نظر گرفت. در سال 2007 جان میجر خداحافظی طولانی مدت آقای بلر را به نلی ملبا تشبیه کرد. بازگشت آینده باید نشان دهد که او بیشتر شبیه سیناترا و الویس است. تنها یک وارث واقعی برای تونی بلر وجود دارد و آن تونی بلر دوم است.
آیا پیشتاز روزنامهنگاری لیبرال بریتانیا واقعاً میتواند درخواست سرمقاله برای بازگشت بلر داشته باشد؟ این نباید کلی تعجب آور باشد. به یاد بیاورید که حتی در پی از جنایت عالی بین المللی از تهاجم عراق، روزنامه گاردین هنوز نام برای خوانندگانش برای انتخاب مجدد بلر در انتخابات عمومی سال 2005.
جنایتکار جنگی که خود را تحقیر می کند
ماه گذشته، گاردین ترویج شد یادداشت های روزانه آلستر کمپبل، فرمانده جنگ افروز بلر، با یکی از عصاره های ملاقات با «سوئدی های معروف بریتانیا»، سون گوران اریکسون و اولریکا جانسون، و دیگری در مورد علاقه نخست وزیر سابق به روغن زیتون. این به جان پیلگر سپرده شد نکته را بیان کنید که در یادداشت های روزانه:
«کمپبل سعی می کند خون عراقی ها را بر دیو مرداک بپاشد. چیزهای زیادی برای خیس کردن همه آنها وجود دارد.
اندرو براون از گاردین، سردبیر بخش "باور" نظرات رایگان است، که از خون خود دور است. گفتن خوانندگان میگویند که بلر در مناظره اخیر با روآن ویلیامز، اسقف اعظم کانتربری، «خندهدار و گاه خود تحقیرکننده» بود. براون نمونه ای از شوخ طبعی بلر را بیان کرد:
من یک بار جزوه ای نوشتم که چرا یک قانون حقوق بشر در بریتانیا ایده کاملا بدی است – سپس به عنوان نخست وزیر، یکی را معرفی کردم.»
شاید یادآوری این نکته مفید باشد که حتی جنایتکاران جنگی نیز می توانند «خنده دار» و «خود تحقیرکننده» باشند.
در مقابل، متیو نورمن، ستون نویس ایندیپندنت، سخنان خود را به صراحت بیان کرد تحقیر بلر:
«آن را یک قضاوت نادرست استراتژیک بیرحمانه، یک آزمایش نادرست نئومحافظهکاری، جنایت جنگی یا هر چیز دیگری بنامید، با این عبارات کودکانه کاملاً قابل درک است: آقای بلر واقعاً کار وحشتناکی انجام داد که پیامدهای وحشتناکی برای مردم عراق داشت. نیروهایی که در پی تعقیب حماقت او کشته و مجروح شدند، و کسانی که در ژوئیه 2005 در بمباران تلافی جویانه در اینجا جان باختند و مجروح شدند، صبح بعد از سی ام المپیاد بدین وسیله به شهر لندن اعطا شد.
وی ادامه داد:
تونی بلر پیامبری است که به اشتباه آبروی نشده است، بلکه در سرزمین خودش یک منکر است. او یک منحوس است زیرا در یک عمل شرارت فراوان تبانی کرد و صدها هزار نفر ناگفته مردند و میلیون ها نفر دیگر در نتیجه آن به طرز وحشتناکی متحمل رنج شدند.»
نورمن به درستی خاطرنشان کرد که بلر «مسلح به گروهی از اولتراهای وفادار در مطبوعات است.» این، همراه با حمایت از او توسط یک نهاد عمدتاً حامی، به این معنی است که «شاید هیچ نیرویی بر روی زمین نتواند به پوسته تیتانیومی او نفوذ کند».
اما یکی از مؤلفههای حیاتی پوسته تیتانیومی که از بلر محافظت میکند این است که روزنامهنگاران «جریان اصلی» از توصیف اقدامات نخستوزیر سابق و همدستانش بهعنوان جنایات جنگی خودداری کنند. خود متیو نورمن وقتی با از دست دادن اعصاب نوشت:
اسمش را یک قضاوت نادرست استراتژیک بیرحمانه، یک آزمایش نادرست نئوکان، جنایت جنگی یا هر چیز دیگری بگذارید.»
در مورد «کلاف اولتراهای وفادار در مطبوعات»، نورمن هیچ نامی ارائه نکرد. اما آنها شامل سردبیران ارشد روزنامه خود نورمن، ایندیپندنت هستند. حداقل به یکی از همکارانش در روزنامه ایندیپندنت در یکشنبه اشاره نکنیم، مجسمهنویس بلر جان رنتول. همانطور که متیو نورمن از خطی در شن عبور نمی کند، سیمون جنکینز از گاردین نیز وقتی استدلال می کند که "عملی برای کفاره ی غم انگیز می تواند شهرت نخست وزیر سابق را نجات دهد." محاکمه شدن بلر و همدستانش در لاهه و مواجهه با اتهامات جنایات جنگی آشکار است.
به عنوان پیلگر به درستی می گوید: جنگ تجاوزکارانه غرب به عراق:
تشخیص اینکه رسانههای محترم، لیبرال و بلر، ابزاری حیاتی برای چنین جنایت حماسی بودند، حذف شده و آزمونی منحصر به فرد برای صداقت فکری و اخلاقی در بریتانیا باقی میماند.»
بلر علاوه بر پوسته تیتانیومی رسانه های شرکتی، نیز در حال حاضر است محفوظ با «مخالفت شدید در وایت هال با افشای اسناد کلیدی مربوط به تهاجم به عراق، به ویژه سوابق گفتگوهای بین او و جورج بوش.» این بدان معناست که تحقیقات چیلکات در مورد جنگ عراق اکنون گزارش خود را منتشر نخواهد کرد تا زمانی که در سال 2013 XNUMX. وزیر سابق کابینه، لرد اودانل، بنا به گزارش ها به چیلکات گفت که انتشار یادداشت های بلر به روابط بریتانیا با ایالات متحده آسیب می زند و به نفع عمومی نخواهد بود. این کدی است برای «سازمان باید از خود محافظت کند».
اصلاح اطلاعات و حقایق برای ایران
در شبکه خبر واقعی، آنی ماچون و ری مک گاورن یادآوری تقریباً ده سال از دیدار بلر در داونینگ استریت با وزرای ارشد و مقامات ارشد نظامی و اطلاعاتی می گذرد تا درباره چگونگی برنامه ریزی ایالات متحده برای «توجیه» حمله به عراق توضیحاتی ارائه کند. سر ریچارد دیرلاو، رئیس MI6، به تازگی از ایالات متحده بازگشته بود و در آنجا با همتای خود، جورج تنت، رئیس سیا ملاقات کرده بود.
معروف 'یادداشت خیابان داونینگصورت جلسه رسمی در 23 ژوئیه 2002، آنچه را که Dearlove به بلر و حاضران در مورد آنچه از Tenet شنیده بود، آشکار می کند. یعنی بوش تصمیم گرفته بود صدام حسین را با راه اندازی جنگی که "با ترکیب تروریسم و سلاح های کشتار جمعی توجیه می شود" برکنار کند.
عزیزم توضیح داد چگونه این کار انجام شد: «اطلاعات و حقایق حول این سیاست ثابت میشوند.» این پس از توافق آوریل 2002 بین بوش و بلر، زمانی که نخستوزیر بریتانیا در مزرعه تگزاس رئیسجمهور در کرافورد اقامت داشت، انجام شد. بلر متعهد شد که بریتانیا از حمله به عراق حمایت کند.
ماچون و مک گاورن فراخوان کمپین تبلیغاتی که پس از آن مردم در معرض آن قرار گرفتند:
«در اواخر تابستان 2002، تهدید مصنوعی از جانب عراق توسط یک دستگاه اطلاعاتی آمریکایی-بریتانیا که به تبلیغات تبدیل شده بود، «جنس زدایی» شد. چرخش بی پایان بود: تیترهایی که فریاد می زدند "45 دقیقه از عذاب". دروغ در مورد بازسازی برنامه تسلیحات هسته ای عراق توسط صدام؛ و روزنامه نگاری زرد در مورد اورانیوم "کیک زرد" گفته می شود که ایران به دنبال تاریک ترین آفریقا است.
شهروندان بریتانیا با قاشق از اطلاعات جعلی پرونده سپتامبر تغذیه شدند و سپس، تنها 12 هفته قبل از حمله به عراق، پرونده "دگی" بر اساس یک پایان نامه دکتری XNUMX ساله که از اینترنت جمع آوری شده بود، همراه با تایید نشده، اطلاعات خام که معلوم شد نادرست است - همه توسط جاسوس و سیاستمدار به عنوان اطلاعات داغ و شوم ارائه شده است.
بنابراین برای جنگ مطرح شد. تمام دروغ ها؛ صدها هزار کشته، زخمی، معلول و میلیون ها پناهنده عراقی. هنوز کسی پاسخگو نیست.»
به جای پاسخگویی به برخی از عاملان، پاداش داده شده است:
«سر ریچارد دیرلاو، که ممکن بود از همه اینها جلوگیری کند، اگر صداقت داشت، با افتخارات کامل بازنشسته شد و استاد کالج کمبریج شد. جان اسکارلت، که به عنوان رئیس کمیته اطلاعاتی مشترک پرونده های تقلبی را امضا کرد، با بهترین شغل جاسوسی در MI6 و نشان شوالیه جایزه گرفت. جورج دبلیو بوش مدال آزادی ریاست جمهوری - بالاترین جایزه غیرنظامی - را به جورج تنت داد. بی حیا.'
ماچون و مک گاورن استدلال می کنند که هوش یک بار دیگر در حال اصلاح است. این بار در حمایت از حمله احتمالی به ایران:
همین هفته گذشته [سر جان] ساورز، که سه سال پیش جانشین اسکارلت به عنوان رئیس MI6 شد، سخنرانی قابل توجهی ایراد کرد که در آن نه تنها درباره نقش عملیاتی MI6 در خنثی کردن تلاش ادعایی ایران برای ساخت سلاح هستهای لاف زد، بلکه تاکید کرد که ایران تا سال 2014 به بمب دست خواهد یافت.
و با این حال، اجماع - حتی در میان آژانسهای ایالات متحده و اسرائیل - این است که ایران دارد نه از زمانی که برنامه آن در سال 2003 متوقف شد، تصمیم به ساخت یک سلاح هسته ای گرفت. به نظر می رسد متخصصان رسانه نمی توانند این واقعیت اساسی را درک کنند. رابرت فیسک مقاله در مورد سوریه در روزنامه ایندیپندنت روز یکشنبه یک عنوان فرعی داشت که ادعای بیموجهی درباره ایران و «سلاحهای هستهای آن» داشت. احتمالاً این را یکی از سردبیران فرعی روزنامه نوشته است. آیا فیسک مستقیماً به سراغ سردبیر خود می رود و از این ارائه نادرست شکایت می کند؟
اما فقدان تسلیحات هسته ای ایران مانع از این نبوده استصف برای «مداخله» غرب شایان ذکر است که یک بار دیگر به شهادت ژنرال وسلی کلارک، رئیس سابق ناتو، زمانی که وی به یاد می آورد گفتگو با یک ژنرال پنتاگون در سال 2001، چند هفته پس از حملات 11 سپتامبر:
دستش را روی میزش برد. یک تکه کاغذ برداشت. و او گفت: "من همین الان این را از طبقه بالا پایین آوردم" - یعنی دفتر وزیر دفاع - "امروز." و او گفت: «این یادداشتی است که شرح میدهد که چگونه هفت کشور را طی پنج سال از عراق خارج میکنیم، سپس سوریه، لبنان، لیبی، سومالی، سودان و در پایان ایران».
به نظر می رسد روزنامه نگاران به سادگی نمی توانند در نادیده گرفتن چنین حقایق ناخوشایندی به خود کمک کنند. و به این ترتیب، مگر اینکه مردم مطالبه دیگری داشته باشند، سردبیران و روزنامه نگاران شرکتی به ایفای نقش مطیع معمول خود در خدمت قدرت ادامه خواهند داد.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا