با تراژدیهای سهمگین تنها چند مایل دورتر، و فجایع بدتر که شاید دور از دسترس نباشند، ممکن است اشتباه، شاید حتی ظالمانه به نظر برسد که توجه را به چشماندازهای دیگری معطوف کنیم که اگرچه انتزاعی و نامطمئن هستند، اما ممکن است راهی به سوی دنیایی بهتر ارائه دهند - و نه در آینده ای دور
من چندین بار از لبنان دیدن کرده ام و شاهد لحظاتی سرشار از امید و ناامیدی بوده ام که با عزم چشمگیر مردم لبنان برای غلبه بر و حرکت رو به جلو رنگ آمیزی شده است.
اولین باری که بازدید کردم - اگر این کلمه درست باشد - دقیقاً 60 سال پیش بود، تقریباً به همان روز. من و همسرم یک روز عصر در شمال جلیل اسرائیل پیادهروی میکردیم که یک جیپ در جادهای در نزدیکی ما رد شد و شخصی فریاد زد که باید برگردیم: ما در کشور اشتباهی بودیم. ما ناخواسته از مرز عبور کرده بودیم، سپس بدون علامت - حالا، فکر می کنم، با تسلیحات پر شده بودیم.
یک رویداد جزئی، اما به اجبار درسی را به ارمغان آورد: مشروعیت مرزها - در این مورد، دولت ها - در بهترین حالت مشروط و موقت است.
تقریباً تمام مرزها با خشونت تحمیل و حفظ شده اند و کاملاً خودسرانه هستند. مرز لبنان و اسرائیل یک قرن پیش توسط قرارداد سایکس-پیکو ایجاد شد و امپراتوری عثمانی سابق را به نفع قدرت امپراتوری بریتانیا و فرانسه تقسیم کرد، بدون نگرانی برای مردمی که اتفاقاً در آنجا زندگی میکردند یا حتی برای منطقه. . مرز معنی ندارد، به همین دلیل است که عبور از آن ناخواسته بسیار آسان است.
با بررسی درگیریهای وحشتناک در جهان، روشن است که تقریباً همگی پسماند جنایات امپراتوری و مرزهایی هستند که قدرتهای بزرگ به نفع خود ترسیم کردند.
برای مثال، پشتون ها هرگز مشروعیت خط دیورند را که توسط بریتانیا برای جدا کردن پاکستان از افغانستان ترسیم شده است، نپذیرفته اند. هیچ دولت افغانستان نیز هرگز آن را نپذیرفته است. به نفع قدرتهای امپریالیستی امروزی است که پشتونهایی که از خط دیورند عبور میکنند، "تروریست" نامیده شوند تا خانههای آنها مورد حملههای مرگبار هواپیماهای بدون سرنشین و نیروهای عملیات ویژه ایالات متحده قرار گیرد.
تعداد کمی از مرزها در جهان به اندازه مرزی که مکزیک را از ایالات متحده، دو کشور با روابط دیپلماتیک دوستانه، جدا میکند، توسط فناوری پیشرفته محافظت میشود و در معرض لفاظیهای پرشور قرار میگیرد.
این مرز با تهاجم ایالات متحده در قرن نوزدهم ایجاد شد. اما تا سال 19 که پرزیدنت بیل کلینتون عملیات دروازهبان را آغاز کرد و آن را نظامی کرد، تقریباً باز نگه داشته شد.
قبل از آن، مردم مرتباً برای دیدن اقوام و دوستان از آن عبور می کردند. این احتمال وجود دارد که انگیزه عملیات دروازهبان، رویداد دیگری در آن سال باشد: تحمیل توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی، که به دلیل کلمات «تجارت آزاد» نام اشتباهی است.
بدون شک دولت کلینتون درک کرده بود که کشاورزان مکزیکی، هر چقدر هم که کارآمد باشند، نمیتوانند با کسب و کارهای کشاورزی ایالات متحده با یارانههای بالا رقابت کنند، و کسبوکارهای مکزیکی نمیتوانند با شرکتهای چندملیتی ایالات متحده رقابت کنند، که طبق قوانین نفتا باید از امتیازات ویژهای مانند «رفتار ملی» برخوردار شوند. در مکزیک. چنین اقداماتی تقریباً به ناچار منجر به سیل مهاجران در سراسر مرز می شود.
برخی از مرزها همراه با نفرتها و درگیریهای بیرحمانهای که نماد و الهامبخش آنها هستند، در حال فرسایش هستند. دراماتیک ترین مورد اروپا است. برای قرن ها، اروپا وحشی ترین منطقه در جهان بود که توسط جنگ های وحشتناک و ویرانگر درهم شکسته شده بود. اروپا تکنولوژی و فرهنگ جنگ را توسعه داد که آن را قادر ساخت تا جهان را فتح کند. پس از یک انفجار نهایی وحشیگری غیرقابل توصیف، تخریب متقابل در پایان جنگ جهانی دوم متوقف شد.
محققین این نتیجه را به تز صلح دموکراتیک نسبت می دهند - اینکه یک دموکراسی از جنگ با دیگری تردید دارد. اما اروپاییها ممکن است درک کرده باشند که چنین ظرفیتهایی برای تخریب ایجاد کردهاند که دفعه بعد که بازی مورد علاقهشان را انجام میدهند، آخرین بازی خواهد بود.
ادغام نزدیکتر که از آن زمان به بعد ایجاد شده است بدون مشکلات جدی نیست، اما پیشرفت گستردهای نسبت به آنچه قبلاً انجام شد، است.
یک نتیجه مشابه برای خاورمیانه که تا همین اواخر اساساً بدون مرز بود، به سختی بی سابقه خواهد بود. و مرزها در حال فرسایش هستند، هرچند به شیوه های وحشتناکی.
خودکشی ظاهراً غیرقابل تحمل سوریه، کشور را از هم می پاشد. پاتریک کاکبرن، خبرنگار کهنه کار خاورمیانه، که اکنون برای ایندیپندنت کار می کند، پیش بینی می کند که آتش سوزی و تأثیر منطقه ای آن ممکن است به پایان رژیم سایکس-پیکو منجر شود.
جنگ داخلی سوریه دوباره درگیری شیعه و سنی را شعله ور کرده است که یکی از وحشتناک ترین پیامدهای تهاجم آمریکا و بریتانیا به عراق در 10 سال پیش بود.
مناطق کردنشین عراق و اکنون سوریه در حال حرکت به سمت خودمختاری و پیوند هستند. بسیاری از تحلیلگران اکنون پیش بینی می کنند که ممکن است قبل از تشکیل دولت فلسطین، یک دولت کردی ایجاد شود.
اگر فلسطین در چیزی شبیه به شرایط اجماع گسترده بین المللی به استقلال دست یابد، مرزهای آن با اسرائیل احتمالاً از طریق تبادلات تجاری و فرهنگی عادی از بین خواهد رفت، همانطور که در گذشته در دوره های آرامش نسبی اتفاق افتاده است.
این پیشرفت می تواند گامی به سوی یکپارچگی منطقه ای نزدیک تر و شاید ناپدید شدن آهسته مرز مصنوعی تقسیم کننده جلیل بین اسرائیل و لبنان باشد تا کوهنوردان و دیگران بتوانند آزادانه از جایی که من و همسرم 60 سال پیش از آن عبور کردیم عبور کنند.
چنین تحولی به نظر من تنها امید واقع بینانه برای حل معضل پناهندگان فلسطینی است، که اکنون تنها یکی از بلایای پناهجویان است که از زمان حمله به عراق و سقوط سوریه به جهنم، منطقه را عذاب می دهد.
محو شدن مرزها و این چالشها برای مشروعیت دولتها، پرسشهای جدی در مورد مالکیت زمین را مطرح میکند. چه کسی مالک اتمسفر جهانی است که توسط گازهای به دام انداختن گرما که به تازگی از آستانه خطرناکی عبور کرده اند، همانطور که در ماه می آموختیم، آلوده شود؟
یا برای اتخاذ عبارتی که مردم بومی در بسیاری از نقاط جهان استفاده می کنند، چه کسی از زمین دفاع خواهد کرد؟ چه کسی از حقوق طبیعت دفاع خواهد کرد؟ چه کسی نقش مباشر عوام، مالکیت جمعی ما را بر عهده خواهد گرفت؟
این که زمین اکنون شدیداً به دفاع در برابر فاجعه زیست محیطی قریب الوقوع نیاز دارد، مطمئناً برای هر فرد منطقی و باسوادی آشکار است. واکنشهای متفاوت به بحران یکی از برجستهترین ویژگیهای تاریخ کنونی است.
در خط مقدم دفاع از طبیعت کسانی هستند که اغلب به آنها "ابتدایی" می گویند: اعضای گروه های بومی و قبیله ای، مانند ملل اول در کانادا یا بومیان در استرالیا - بقایای مردمانی که از یورش امپراتوری جان سالم به در برده اند. در خط مقدم حمله به طبیعت کسانی هستند که خود را پیشرفته ترین و متمدن ترین می نامند: ثروتمندترین و قدرتمندترین ملت ها.
مبارزه برای دفاع از عوام اشکال مختلفی دارد. در عالم صغیر، هماکنون در میدان تقسیم ترکیه اتفاق میافتد، جایی که مردان و زنان شجاع از یکی از آخرین بقایای عوام استانبول در برابر توپ ویرانگر تجاریسازی و اصیلسازی و حکومت استبدادی محافظت میکنند که این گنجینه باستانی را نابود میکند.
مدافعان میدان تقسیم در خط مقدم مبارزه جهانی برای حفظ عوام جهانی از ویرانی همان توپ ویران هستند - مبارزه ای که همه ما باید با فداکاری و اراده در آن شرکت کنیم، اگر امیدی به آن وجود دارد. بقای شایسته انسان در دنیایی که مرز ندارد. این دارایی مشترک ما است، دفاع یا نابود کردن.
© 2013 نوام چامسکی - توزیع شده توسط سندیکای نیویورک تایمز
نوام چامسکی استاد زبان شناسی و فلسفه در MIT است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا