چامسکی
با وجود
تلاش مذبوحانه ایدئولوگ ها برای اثبات مربع بودن دایره ها وجود دارد
شکی جدی نیست که بمباران ناتو آنچه از ناتو باقی مانده را تضعیف می کند
ساختار شکننده حقوق بین الملل ایالات متحده این را در مناظره ها به وضوح بیان کرد
که منجر به تصمیم ناتو شد. هر چه نزدیک تر به درگیری نزدیک می شد
در کل منطقه، مخالفت با اصرار واشنگتن بیشتر بود
حتی در داخل ناتو (یونان و ایتالیا). باز هم، این یک چیز غیرعادی نیست
پدیده: نمونه اخیر دیگر بمباران عراق توسط ایالات متحده/انگلیس است که در این کشور انجام شد
دسامبر 1998 با حرکات غیرعادی وقیحانه تحقیر امنیت
شورا - حتی زمان بندی، مصادف با یک جلسه اضطراری برای رسیدگی به این موضوع
بحران یکی دیگر از مصادیق، تخریب نیمی از مردم توسط کلینتون است
تولید دارویی یک کشور کوچک آفریقایی چند ماه قبل. آی تی
در اینجا به عنوان یک کنجکاوی حاشیه ای نادیده گرفته شد، هر چند تخریب قابل مقایسه
تأسیسات ایالات متحده توسط تروریست های اسلامی ممکن است واکنش کمی متفاوت را برانگیزد.
شاید این نمونه ای از نوع «بازدارندگی خلاقانه» باشد که توصیه می شود
فرماندهی استراتژیک ایالات متحده، 1995، با هدف آنچه که "در یک
فرهنگ، مانند سرنوشت کودکانی که در اثر بیماری به راحتی قابل درمان می میرند.
باید باشد
نیازی به تاکید نیست که سابقه بسیار گسترده تری وجود دارد
اگر حقایق مربوط به تعیین در نظر گرفته شود، در حال حاضر به طور برجسته بررسی می شود
«عرف و عمل» که بیش از همه به آن دعوت می شود
دولت روشن فکر حق "انجام آنچه را که فکر می کند درست است" به زور.
میتوانست باشد
به طور قابل قبولی استدلال کرد که تخریب بیشتر قوانین نظم جهانی است
در حال حاضر، مانند اواخر دهه 1930، هیچ اهمیتی ندارد. تحقیر دنیا
قدرت پیشرو برای چارچوب نظم جهانی به حدی افراطی شده است که وجود دارد
کمی برای بحث باقی مانده است بررسی سوابق مستند داخلی
نشان می دهد که این موضع به روزهای اولیه، حتی به روزهای اول بازمی گردد
یادداشت شورای امنیت ملی تازه تأسیس در سال 1947. در طول
سالهای کندی، این موضع شروع به بیان آشکار کرد، مثلاً وقتی
دین آچسون، سیاستمدار برجسته و مشاور کندی، محاصره را توجیه کرد
کوبا در سال 1962 با اطلاع رسانی به انجمن حقوق بین الملل آمریکا که
«مناسب بودن» پاسخ ایالات متحده به «چالش…[برای]…قدرت،
موقعیت، و اعتبار ایالات متحده ... یک موضوع قانونی نیست
هدف واقعی صحبت در مورد حقوق بین الملل، برای آچسون، صرفاً این بود
مواضع خود را با اخلاقی برگرفته از اصول اخلاقی بسیار کلی تذهیب کنید
که بر دکترین های حقوقی تأثیر گذاشته اند.
اصلی
نوآوری سال های ریگان-کلینتون این است که سرپیچی از قوانین بین المللی و
تعهدات رسمی کاملاً باز شده است، حتی در غرب به طور گسترده ای مورد تحسین قرار می گیرد
"انترناسیونالیسم جدید" که نوید دهنده عصر جدید شگفت انگیزی است که در انسان بی نظیر است
تاریخ. تعجب آور نیست که تحولات در آن به طور متفاوتی درک می شوند
حوزه های سنتی دولت های روشنفکر؛ و به دلایل مختلف
حتی برای برخی از تحلیلگران سیاست جنگ طلب نیز نگران کننده است.
پایان
جنگ سرد امکان فراتر رفتن از بدبینی آچسونی را فراهم کرد. به دنیا تعظیم می کند
نظم غیرضروری است، حتی قابل تحقیر، همانطور که دولت های روشن فکر انجام می دهند
لطفا بدون نگرانی برای بازدارندگی یا افکار جهانی. مدیریت اعتقادی
کافی است «مواضع خود را با اخلاقی برگرفته از اخلاقیات کلی تذهیب کنیم
همانطور که تحولات اخیر با وضوح بسیار نشان می دهد، اصول
گسترش قابل توجیه حقوق بین الملل» (مارک ولر) را می توان در این مورد ابداع کرد
اراده قدرتمندان برای خدمت به منافع ویژه آنها: "بشردوستانه
مداخله بمبها در کوزوو، اما بدون عقبنشینی جریان عظیم مرگبار
اسلحه برای پاکسازی قومی شایسته و ترور دولتی در داخل ناتو، فقط به استناد
دراماتیک ترین تصویر با "ایده های نامطلوب خاموش و ناخوشایند
حقایق تاریک نگه داشته می شوند» به سبک توصیف شده توسط اورول در کتاب خود (خاموش شده)
مشاهدات در مورد جوامع آزاد، همه باید به آرامی پیش برود. هر چه
اتفاق می افتد "یک نقطه عطف در روابط بین الملل" به عنوان "روشنفکران
دولتهایی که توسط «دنیای جدید آرمانگرایانه برای پایان دادن به ضد بشریت» رهبری میشوند،
به استفاده از نیروی نظامی در جایی که آنها «آن را عادلانه میدانند» یا به عنوان
دیگران آن را می بینند، تا "قواعد بازی" را ابداع کنند که به آنها "حق" بدهد
مداخله با قدرت برای وادار کردن آنچه به نظر آنها موجه است.»
"پوشیده در عدالت اخلاقی"، "مانند دوران استعمار."
از
دیدگاه روشن بینان، تفاوت تفسیر منعکس کننده است
شکاف شدیدی که "دنیای عادی" آنها را از دنیای عقب مانده جدا می کند
مردمی که فاقد "مفاهیم غربی مدارا" هستند و هنوز بر آنها غلبه نکرده اند
"ظرفیت انسان برای شر" در شگفتی و ناامیدی از
دنیای متمدن
در این زمینه،
تعجب آور نیست که «حقوق بینالملل امروزه احتمالاً از سطح پایینتری برخوردار است
در کشور ما بیش از هر زمان دیگری مورد توجه قرار گرفته است» از زمان تأسیس آمریکا
انجمن حقوق بین الملل در سال 1908. یا اینکه سردبیر پیشرو
مجله حرفه ای حقوق بین الملل باید نسبت به این "هشدار کننده" هشدار دهد
تشدید نادیده گرفتن تعهدات معاهده توسط واشنگتن.
غالب
نگرش نسبت به نهادهای نظم جهانی به گونه ای متفاوت نشان داده شد
زمانی که یوگسلاوی علیه کشورهای ناتو به دادگاه جهانی متهم شد،
توسل به کنوانسیون نسل کشی دادگاه تشخیص داد که هیچ
صلاحیت قضایی، در حالی که معتقد است «همه طرفین باید مطابق با
تعهدات آنها بر اساس منشور سازمان ملل متحد، که به وضوح این منشور را ممنوع می کند
بمباران - "زبان پنهانی برای گفتن این که بمب گذاری در حال شکست بین المللی بود
قانون" نیویورک تایمز گزارش شده است. جالب توجه خاص بود
تسلیم دولت ایالات متحده، که یک استدلال حقوقی محکم ارائه کرد،
توسط دیوان پذیرفته شده است، که اقدامات آن تحت صلاحیت دادگاه قرار نمی گیرد.
ایالات متحده در واقع کنوانسیون نسل کشی را پس از یک تاخیر بسیار طولانی تصویب کرده بود.
اما با این شرط که «رضایت خاص ایالات متحده است
در صورتی که اتهاماتی علیه آن مطرح شود، الزامی است و ایالات متحده از انجام آن خودداری می کند
"رضایت خاص" را که رزرو تصریح می کند، ارائه دهید. حکم دادگاه
وکیل جان کروک یادآور شد که باید هر دو طرف با صلاحیت آن موافقت کنند
دیوان، و تصویب کنوانسیون توسط ایالات متحده مشروط به آن بود
عدم کاربرد در ایالات متحده
ممکن است اضافه شود
که رزرو کلی تر است. ایالات متحده چند کنوانسیون توانمند کننده را تصویب می کند
در مورد حقوق بشر و مسائل مربوط به آن، و این چند مورد مشروط است
رزروهایی که آنها را (عملاً) برای ایالات متحده غیرقابل اجرا می کند.
توضیحات
ارائه شده برای رد تعهدات بین المللی جالب است، و خواهد بود
در صفحات اول، و برجسته در برنامه درسی مدرسه و دانشگاه، اگر
صداقت و پیامدهای انسانی ارزشهای مهمی در نظر گرفته شد.
بالاترین
مقامات روشن کرده اند که قوانین و آژانس های بین المللی تبدیل شده اند
بی ربط است زیرا آنها دیگر از دستورات واشنگتن پیروی نمی کنند، همانطور که در آن انجام دادند
سال های اولیه پس از جنگ، زمانی که قدرت ایالات متحده بسیار زیاد بود. وقتی دادگاه جهانی
در حال بررسی آنچه بعداً به عنوان «استفاده غیرقانونی واشنگتن از آن» محکوم شد
زور» علیه نیکاراگوئه، وزیر امور خارجه جورج شولتز - به عنوان مفتخر شد
آقای کلین از دولت ریگان - کسانی را که طرفدار "آرمان شهر" هستند، مورد تمسخر قرار داد.
به معنای قانونی مانند میانجیگری خارجی، سازمان ملل و جهان است
دادگاه، در حالی که عنصر قدرت معادله را نادیده می گیرد." Clear and
صریح، و به هیچ وجه اصلی. آبراهام مشاور حقوقی وزارت امور خارجه
سوفایر توضیح داد که دیگر نمی توان روی اعضای سازمان ملل متحد حساب کرد
دیدگاه ما» و «اکثریت اغلب در موارد مهم با ایالات متحده مخالفند
مسائل بینالمللی، بنابراین ما باید این قدرت را برای خود محفوظ داشته باشیم
تعیین کنیم که چگونه عمل کنیم و کدام موضوعات اساساً در درون ما قرار دارند
صلاحیت داخلی ایالات متحده، همانطور که توسط ایالات متحده تعیین شده است
ایالات» - در این مورد، «استفاده غیرقانونی از زور» واشنگتن علیه
نیکاراگوئه.
این همه بسیار است
خوب است که به طور انتزاعی از "توسعه ابتکاری اما قابل توجیه" صحبت کنیم
حقوق بین الملل» که حق «مداخله بشردوستانه» را ایجاد می کند
به دولت های روشن فکر حق استفاده از نیروی نظامی را در جایی که آنها دارند اعطا کنند
"باور کن عادل است." اما همچنین باید به رسمیت شناخته شود که به سختی توسط
تصادف، ایالت هایی که خود را به عنوان روشنفکر معرفی می کنند، همان ایالت ها هستند
که می توانند هر طور که می خواهند عمل کنند. و اینکه در دنیای واقعی دو گزینه وجود دارد:
(1) نوعی چارچوب نظم جهانی، شاید منشور سازمان ملل متحد،
دیوان بین المللی دادگستری و سایر نهادهای موجود یا شاید
چیزی بهتر اگر بتوان آن را ابداع کرد و به طور گسترده پذیرفت. (2) قدرتمندان انجام می دهند
همانطور که آنها می خواهند، انتظار دریافت تمجیدهایی را دارند که در اختیار آنهاست
قدرت.
چکیده
بحث ممکن است تصمیم بگیرد که جهان های ممکن دیگر را در نظر بگیرد، شاید موضوعی مناسب برای آن باشد
سمینارهای تحصیلات تکمیلی در فلسفه اما در حال حاضر، حداقل، گزینه هایی است
(1) و (2) که دنیای واقعی را که در آن تصمیماتی که بر انسان تأثیر می گذارد، مشخص می کند
امور باید انجام شود
این واقعیت است که
انتخاب های عملیاتی به (1) و (2) کاهش می یابد 50 سال پیش توسط جهان به رسمیت شناخته شد
دادگاه: «دادگاه فقط میتواند حق مداخله ادعایی را به عنوان حق مداخله در نظر بگیرد
تجلی یک سیاست زور، مانند آنچه در گذشته، بیشتر به وجود آورده است
سوء استفاده های جدی و از این قبیل که نمی شود، هر چه نقص بین المللی باشد
سازمان، جایگاهی در حقوق بین الملل پیدا کند... از طبیعت چیزها،
[مداخله] برای قدرتمندترین کشورها محفوظ خواهد بود و ممکن است به راحتی
منجر به انحراف خود اجرای عدالت شود.»
یکی می تواند اتخاذ کند
موضع «جهل عمدی» و نادیده گرفتن «عرف و عمل» یا
آنها را به دلایل پوچ ("تغییر البته"، "جنگ سرد" و
بهانه های آشنا دیگر). یا می توانیم عرف، تمرین و آموزه صریح را در نظر بگیریم
به طور جدی، همراه با تاریخچه واقعی "مداخله بشردوستانه"
دور شدن از هنجارهای قابل احترام، اما حداقل امکان به دست آوردن
برخی درک از آنچه در جهان اتفاق می افتد.
کجا این کار را می کند
این سوال مشخص را رها کنید که در کوزوو چه باید کرد؟ ترک میکند
بی جواب بود پاسخ را نمی توان به سادگی از اصل انتزاعی استنباط کرد،
کمتر از امیدهای پرهیزگار، اما نیازمند توجه دقیق به شرایط است
از دنیای واقعی
منطقی
من فکر میکنم قضاوت این است که ایالات متحده روشی را انتخاب کرد که - به عنوان
پیش بینی می شود - خشونت ها و خشونت ها را تشدید می کند. که ضربه دیگری می زند
ضربه ای به رژیم نظم بین المللی که حداقل به ضعیفان وارد می کند
حفاظت محدود در برابر دولت های درنده؛ که دموکراتیک را تضعیف می کند
تحولات در داخل یوگسلاوی، احتمالا مقدونیه نیز. و این به عقب برمی گردد
چشم انداز خلع سلاح و کنترل برخی سلاح های هسته ای و غیره
سلاحهای کشتار جمعی، در واقع ممکن است برای دیگران «هیچ چارهای» باقی بگذارد
"به دست آوردن سلاح های کشتار جمعی" در دفاع از خود. از این سه به طور منطقی
گزینه های ممکن، (I) "اقدام برای تشدید فاجعه" را انتخاب کرد و رد کرد
گزینههای جایگزین: (II) "هیچ کاری انجام نده" (III) "سعی کن تا آن را کاهش دهیم
فاجعه." آیا گزینه (III) واقع بینانه بود؟ کسی نمی تواند بداند، اما وجود دارد
نشانه هایی مبنی بر اینکه ممکن است بوده باشد.
برای کوزوو، یک
مشاهدات قابل قبول از همان ابتدا این بود که «هر بمبی که روی آن بیفتد
صربستان و هر قتل قومی در کوزوو نشان می دهد که به ندرت چنین خواهد شد
ممکن است صرب ها و آلبانیایی ها به نوعی در کنار یکدیگر زندگی کنند
صلح" (فایننشال تایمز، 27 مارس) سایر پیامدهای بلند مدت احتمالی
اندیشیدن خوشایند نیست در بهترین حالت، نهاد فوری ناتو از آن
نسخه حل و فصل رسمی "مشکلات سرسام آور" را باقی می گذارد
به آنهایی که "اثر" بمباران هستند، به فوریت پرداخته می شود
تصدیق کرد
یک استاندارد
بحث این است که ما باید کاری انجام میدادیم: نمیتوانستیم به سادگی کنار بیاییم
جنایات ادامه یافت هیچ جایگزینی برای توسل به زور وجود نداشت، تونی
بلر در حالی که بسیاری از سرها به نشانه موافقت هوشیارانه سر تکان میدادند، اعلام کرد: «هیچ کاری نکنیم
این بود که از وحشیگری میلوسویچ رضایت میدادم.» اگر گزینه (III)
("کاهش فاجعه") همانطور که به طور ضمنی فرض می شود مستثنی است و ما
تنها با (I) ("افزایش فاجعه") یا (II) ("کاری انجام نده") باقی مانده است.
سپس ما باید (I) را انتخاب کنیم. این که حتی می توان استدلال را بیان کرد، ادای احترام است
ناامیدی حامیان بمب گذاری فرض کنید جنایتی را در
خیابانها، و احساس میکنید که نمیتوانید بیصدا در کنار آن بایستید، پس یکی را بردارید
تفنگ تهاجمی و کشتن همه افراد درگیر: جنایتکار، قربانی، تماشاچیان. ما هستیم
برای درک این که باید پاسخ عقلانی و اخلاقی، مطابق با
اصل بلر؟
یک انتخاب ،
همیشه در دسترس است، پیروی از اصل بقراط: «اول، نه
ضرر.» اگر نمی توانید راهی برای پایبندی به آن اصل اولیه فکر کنید، پس
هیچ کاری نکن حداقل این بهتر از ایجاد آسیب است - نتیجه
از قبل در مورد کوزوو به عنوان "قابل پیش بینی" شناخته شده است، الف
پیش بینی به اندازه کافی محقق شد ممکن است گاهی اوقات درست باشد که جستجو برای
راه های صلح آمیز به پایان رسیده است و هیچ جایگزینی برای انجام آن وجود ندارد
هیچ چیز یا آسیب زیادی ایجاد نمی کند. اگر چنین است، هر کسی که حتی یک ادعای حداقلی برای بودن دارد
عامل اخلاقی از اصل بقراط پیروی خواهد کرد. که هیچ چیز سازنده ای نیست
می توان انجام داد، با این حال، باید نشان داده شود. در مورد کوزوو، دیپلماتیک
به نظر می رسید گزینه ها باز هستند و ممکن است سازنده و همانطور که در حال آمدن است باشند
اعتراف شود، خیلی دیر
حق
«مداخله بشردوستانه» احتمالاً بیشتر مورد استناد قرار می گیرد
سالهای آینده - شاید با توجیه، شاید هم نه - اکنون که نظام
بازدارندگی از بین رفته است (اجازه آزادی عمل بیشتر) و بهانه های جنگ سرد
کارایی خود را از دست داده اند (نیاز به موارد جدید است). در چنین عصری، ممکن است
ارزش توجه به نظرات مفسران بسیار محترم را دارد - نه
فراموش کردن دادگاه جهانی که در مورد موضوع مداخله و
"کمک های بشردوستانه" در تصمیمی که توسط ایالات متحده رد شد، آن را رد کرد
موارد ضروری حتی گزارش نشده است
در حوزه علمی
رشته های امور بین الملل و حقوق بین الملل دشوار خواهد بود
صداهای محترم تری نسبت به هدلی بول یا لوئیس هنکین پیدا کنید. بول 15 هشدار داد
سالها پیش که «دولتها یا گروههایی از دولتها که خودشان را تشکیل میدهند
به عنوان قاضی معتبر جهان، با بی توجهی به دیدگاه ها
برخی دیگر، در واقع تهدیدی برای نظم بین المللی و در نتیجه مؤثر هستند
اقدام در این زمینه." هنکین در یک کار استاندارد در مورد نظم جهانی می نویسد
«فشارهایی که ممنوعیت توسل به زور را از بین میبرد تاسفانگیز است و
دلایل مشروعیت بخشیدن به استفاده از زور در آن شرایط هستند
غیر متقاعد کننده و خطرناک... حتی «مداخله بشردوستانه» نیز می تواند
به راحتی به عنوان موقعیت یا بهانه ای برای پرخاشگری استفاده می شود. تخلفات انسانی
حقوق در واقع بسیار رایج است و اگر رفع آنها جایز بود
استفاده خارجی از زور، هیچ قانونی برای منع استفاده از زور وجود نخواهد داشت
تقریباً هر دولتی در برابر تقریباً هر دولت دیگری. من معتقدم که حقوق بشر مجبور است
ثابت شود، و سایر بی عدالتی ها با وسایل صلح آمیز دیگر جبران شوند، نه با
باز کردن درهای تهاجم و نابودی پیشروی اصلی
قوانین بین المللی، غیرقانونی بودن جنگ و ممنوعیت زور».
این
انعکاس هایی که نباید به سادگی نادیده گرفته شوند. اصول شناخته شده از
حقوق بین الملل و نظم جهانی، تعهدات معاهده، تصمیمات جهان
دادگاه، اظهارات مفسران محترم را در نظر گرفته است - اینطور نیست
به طور خودکار اصول کلی یا راه حل هایی برای مشکلات خاص ارائه می دهد. هر یک
باید بر اساس محاسن آن در نظر گرفته شود. برای کسانی که استانداردهای آن را نمی پذیرند
صدام حسین، بار اثبات سنگینی برای انجام این کار وجود دارد
تهدید یا استفاده از زور
شاید
بار را می توان برآورده کرد، اما این باید نشان داده شود، نه اینکه صرفاً اعلام شود. این
عواقب باید به دقت ارزیابی شوند - به ویژه، آنچه که ما تصور می کنیم
"قابل پیش بینی." دلایل این اقدامات نیز باید مورد ارزیابی قرار گیرند
دلایل عقلی با توجه به واقعیت تاریخی و اسناد مستند،
نه صرفاً با تحسین رهبران و "اصول و ارزش ها"
توسط ستایشگران به آنها نسبت داده می شود.
Z
برداشت
از کتاب انسان گرایی نظامی جدید چامسکی (شجاعت مشترک، 1999)