نوام چامسکی
On
در 24 مارس، نیروهای ناتو به رهبری ایالات متحده موشک های کروز و بمب ها را به سمت اهداف پرتاب کردند
در یوگسلاوی، «آمریکا را وارد یک درگیری نظامی کرد که رئیس جمهور
کلینتون گفت که برای توقف پاکسازی قومی و ایجاد ثبات ضروری است
اروپای شرقی،» داستان های اصلی در مطبوعات گزارش شده است. در یک سخنرانی تلویزیونی،
کلینتون توضیح داد که با بمباران یوگسلاوی، «ما از ارزشهای خود دفاع میکنیم.
حفاظت از منافع خود و پیشبرد امر صلح».
در سال قبل،
به گفته منابع غربی، حدود 2,000 نفر در این حمله کشته شده اند
استان یوگسلاوی کوزوو و چند صد هزار داخلی وجود داشت
پناهندگان فاجعه انسانی عمدتاً به آن نسبت داده شد
نیروهای ارتش و پلیس یوگسلاوی که قربانیان اصلی آلبانیایی نژاد هستند
کوزووها که معمولاً گفته می شود حدود 90 درصد جمعیت را تشکیل می دهند.
پس از سه روز بمباران، به گفته کمیساریای عالی سازمان ملل متحد برای
پناهندگان، چندین هزار پناهنده به آلبانی اخراج شده بودند و
مقدونیه، دو کشور همسایه پناهندگان گزارش دادند که وحشت
به پایتخت پریشتینا رسیده بود، قبلاً تا حد زیادی در امان بود و فراهم کرد
گزارش های معتبر از تخریب گسترده روستاها، ترورها و
افزایش شدید در نسل پناهندگان، شاید تلاشی برای اخراج الف
بخش بزرگی از جمعیت آلبانیایی در عرض دو هفته سیل پناهجویان
به حدود 350,000 نفر رسیده بود که عمدتاً از بخش های جنوبی کوزوو بودند
در مجاورت مقدونیه و آلبانی، در حالی که تعداد نامعلومی از صرب ها به شمال گریختند
صربستان برای فرار از افزایش خشونت از هوا و زمین.
در 27 مارس، ایالات متحده - ناتو
فرمانده ژنرال وسلی کلارک اعلام کرد که «کاملاً
قابل پیش بینی است که ترور و خشونت صرب پس از ناتو تشدید خواهد شد
بمب گذاری. در همان روز، جیمز روبین، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا این را گفت
«ایالات متحده از گزارشهای مربوط به یک الگوی در حال افزایش به شدت نگران است
حملات صرب ها به غیرنظامیان آلبانیایی کوزوو، که اکنون به طور گسترده نسبت داده می شود
بخشی به نیروهای شبه نظامی که پس از بمباران بسیج شدند. ژنرال کلارک
عبارت "کاملا قابل پیش بینی" اغراق آمیز است. هیچ چیز «کاملاً» نیست
قابل پیش بینی است، مطمئناً اثرات خشونت شدید نیست. اما او مطمئناً است
درست است به این معنی که اتفاقی که در یک لحظه رخ داد بسیار محتمل بود. همانطور که مشاهده شد
توسط کارنس لرد از مدرسه حقوق و دیپلماسی فلچر، که سابقاً بوش بود
مشاور امنیت ملی دولت، "دشمنان اغلب در هنگام شلیک گلوله واکنش نشان می دهند
در» و «اگرچه مقامات غربی همچنان آن را انکار می کنند، اما ممکن است وجود داشته باشد
شکی نیست که کمپین بمباران هم انگیزه و هم فراهم کرده است
فرصتی برای عملیات گستردهتر و وحشیانهتر صربها نسبت به آنچه در ابتدا بود
متصور شد.»
در ماه های قبل، تهدید ناتو
بمباران - باز هم به طور قابل پیش بینی - با افزایش جنایات دنبال شد. این
خروج ناظران بین المللی که صرب ها به شدت آن را محکوم کردند
مجلس، به طور قابل پیش بینی، همین پیامد را داشت. بمباران آن زمان بود
تحت این انتظار منطقی که نسل کشتار و پناهنده است
در نتیجه تشدید خواهد شد، همانطور که در واقع اتفاق افتاده است، حتی اگر مقیاس ممکن باشد
برای برخی تعجب آور است، اگرچه ظاهراً ژنرال فرمانده نیست.
Uافتخار
تیتو، کوزووها میزان قابل توجهی از خودمختاری داشتند. بنابراین مهم است
تا سال 1989، زمانی که خودمختاری کوزوو توسط اسلوبودان لغو شد، باقی ماند
میلوسویچ، که حاکمیت مستقیم صرب ها را ایجاد کرد و «یک صرب را تحمیل کرد
نسخه آپارتاید، به قول متخصص سابق دولت ایالات متحده در
بالکان جیمز هوپر، بدون کبوتر: او از حمله مستقیم ناتو به آن دفاع می کند
کوزوو هوپر، کوزووها "جامعه بین المللی را گیج کردند".
ادامه میدهد، «با اجتناب از جنگ آزادیبخش ملی، در عوض در آغوش گرفتن
رویکرد غیر خشونت آمیز که توسط روشنفکر برجسته کوزوو ابراهیم روگووا و
ساختن یک جامعه مدنی موازی، یک دستاورد چشمگیر، که برای آن
آنها توسط «مخاطبان مودب و تشویق های لفاظی از طرف
دولت های غربی.» استراتژی غیرخشونت آمیز "اعتبار خود را از دست داد".
هوپر مشاهده می کند که توافقنامه دیتون در نوامبر 1995. در دیتون، ایالات متحده
عملا بوسنی و هرزگوین را بین یک کرواسی بزرگ تقسیم کرد
و صربستان بزرگ، پس از اینکه تقریباً تعادل وحشت را با هم برابر کردند
تهیه تسلیحات و آموزش برای نیروهای دیکتاتور کرواسی توجمان و
حمایت از اخراج خشونت آمیز صرب ها از کراینا و جاهای دیگر. با
طرفین کم و بیش متعادل و خسته، ایالات متحده، جابجا شد
اروپایی هایی که کار کثیف به آنها محول شده بود باعث آزار آنها شد.
هوپر می نویسد: «در احترام به میلوسویچ، ایالات متحده کوزوو را مستثنی کرد
نمایندگان آلبانیایی» از مذاکرات دیتون و «از بحث و گفتگو اجتناب کردند
مشکل کوزوو.» «پاداش عدم خشونت بین المللی بود
بی توجهی"؛ به طور دقیق تر، غفلت ایالات متحده.
تشخیص اینکه ایالات متحده
میداند که تنها زور منجر به «ظهور چریکی آزادی کوزوو شد
ارتش (KLA) و گسترش حمایت مردمی از استقلال مسلحانه
تقلا." در فوریه 1998، حملات KLA علیه ایستگاه های پلیس صربستان منجر شد
به "سرکوب صربستان" و انتقام علیه غیرنظامیان، دیگری
الگوی استاندارد: جنایات اسرائیل در لبنان، به ویژه در دوره نوبل
شیمون پرز، برنده جایزه صلح، نمونه ای آشنا است یا باید باشد
که کاملا مناسب نیست این جنایات اسراییل معمولا در
پاسخ به حملات به نیروهای نظامی خود که قلمروهای خارجی را اشغال کرده اند
نقض دستورات امنیتی طولانی مدت برای عقب نشینی بسیاری از حملات اسرائیل
به هیچ وجه تلافی جویانه نیستند، از جمله تهاجم سال 1982 که بسیاری را ویران کرد
لبنان و 20,000 غیرنظامی کشته شدند (داستان متفاوتی ترجیح داده می شود
تفسیر ایالات متحده، اگرچه حقیقت در اسرائیل آشناست). به سختی نیاز داریم
تصور کنید که ایالات متحده چگونه به حملات به ایستگاه های پلیس توسط الف
نیروی چریکی با پایگاه ها و تدارکات خارجی.
جنگ در کوزوو
تشدید شد، مقیاس جنایات تقریباً با منابع
خشونت آتش بس اکتبر 1998 استقرار 2,000 نفر را ممکن کرد
ناظران اروپایی شکست مذاکرات آمریکا و میلوشوویچ منجر به از سرگیری مذاکرات شد
جنگ، که با تهدید بمباران ناتو و عقب نشینی افزایش یافت
از مانیتورها، دوباره همانطور که پیش بینی شده بود. مقامات آژانس پناهندگان سازمان ملل و
خدمات امداد کاتولیک هشدار داده بود که تهدید بمباران «خواهد بود
زندگی ده ها هزار پناهجو را که گمان می رود در آنها مخفی شده اند به خطر بیندازد
جنگلها، با پیشبینی عواقب «تراژیک» در صورتی که «ناتو موفق شود».
حضور ما در اینجا غیرممکن است.»
جنایات سپس به شدت
در حالی که بمباران اواخر مارس "انگیزه و فرصت" را فراهم کرد، تشدید شد
مطمئناً "قابل پیش بینی" بود، اگر نه "کاملا" اینطور بود.
بمباران انجام شد،
تحت ابتکار ایالات متحده، پس از اینکه میلوسویچ از پذیرش اولتیماتوم ایالات متحده امتناع کرد،
توافقنامه رامبویه قدرت های ناتو در فوریه. وجود داشت
اختلافات درون ناتو که در الف نیویورک تایمز عنوان کنید که
میخواند: «سختترین شکافها در میان قدرتهای بزرگ در مذاکرات کوزوو است». یکی
مشکل مربوط به استقرار نیروهای حافظ صلح ناتو بود. قدرت های اروپایی
می خواستم از شورای امنیت بخواهم تا مجوز استقرار را مطابق با
تعهدات معاهده و حقوق بین الملل اما واشنگتن از این کار خودداری کرد
اجازه دادن به "کلمه عصبی "مجوز"، نیویورک تایمز
گزارش شد، اگرچه در نهایت اجازه «تایید» را داد. کلینتون
دولت «به موضع خود مبنی بر اینکه ناتو باید بتواند عمل کند، پایبند بود
مستقل از سازمان ملل».
اختلاف درون ناتو
ادامه داد. جدای از بریتانیا (تاکنون تقریباً به اندازه یک بازیگر مستقل
همانطور که اوکراین در سال های قبل از گورباچف بود)، کشورهای ناتو نسبت به آن بدبین بودند
ترجیح واشنگتن برای زور، و آزرده شدن از وزیر امور خارجه
شمشیربازی آلبرایت، که آنها آن را زمانی «بی فایده» میدانستند
مذاکرات در چنین مرحله حساسی بود
بی عذرخواهی در مورد خط تندرو.»
عطف از به طور کلی
واقعیت غیرقابل انکار به حدس و گمان، ممکن است بپرسیم چرا وقایع همانطور که پیش رفتند،
تمرکز بر تصمیمات برنامه ریزان ایالات متحده - عاملی که باید ما باشد
نگرانی اصلی در زمینه های اخلاقی ابتدایی، و اگر نه، یک پیشرو است
عامل تعیین کننده بر اساس ملاحظات به همان اندازه ابتدایی قدرت.
ممکن است در ابتدا توجه داشته باشیم که
اخراج دموکرات های کوزوو "به احترام میلوسویچ" به سختی انجام می شود
شگفت آور به مثال دیگری بعد از تکرار صدام حسین اشاره کنم
گازکشی کردها در سال 1988 به احترام دوست و متحدش آمریکا ممنوع شد
تماس رسمی با رهبران کرد و ناراضیان دموکراتیک عراق که
تا حد زیادی از رسانه ها نیز حذف شدند. ممنوعیت رسمی تمدید شد
بلافاصله پس از جنگ خلیج فارس، در مارس 1991، زمانی که صدام تلویحا بود
مجاز به کشتار شیعیان شورشی در جنوب و سپس
کردها در شمال قتل عام زیر نگاه پولادین استورمین ادامه یافت
نورمن شوارتزکف، که توضیح داد که صدام او را "مکیده" کرده است، نه
با پیش بینی اینکه صدام ممکن است با ارتش دست به اقدامات نظامی بزند
هلیکوپترهایی که واشنگتن اجازه استفاده از آنها را داشت. دولت بوش
توضیح داد که حمایت از صدام برای حفظ "ثبات" ضروری است.
و ترجیح آن برای دیکتاتوری نظامی که بر عراق حکومت کند
"مشت آهنین" درست همانطور که صدام انجام داده بود، مورد تایید ایالات متحده محترم قرار گرفت
مفسران
تصدیق ضمنی گذشته
وزیر امور خارجه آلبرایت در دسامبر 1998 اعلام کرد که «ما داریم
به این تصمیم برسند که اگر مردم عراق داشته باشند، سود خواهند برد
دولتی که واقعاً نماینده آنها بود.» چند ماه قبل، در 20 مه،
آلبرایت به رئیس جمهور اندونزی سوهارتو اطلاع داده بود که دیگر نیست
"مرد ما" که کنترل خود را از دست داده و از دستورات صندوق بین المللی پول سرپیچی کرده است
او باید استعفا دهد و "یک انتقال دموکراتیک" را فراهم کند. چند ساعت
بعدها، سوهارتو اختیارات رسمی را به معاون خود انتخاب کرد.
ما اکنون انتخابات می 1999 در اندونزی را جشن می گیریم که توسط واشنگتن و واشنگتن مورد استقبال قرار گرفت
مطبوعات به عنوان اولین انتخابات دموکراتیک در 40 سال گذشته - اما بدون یک
یادآوری عملیات بزرگ نظامی مخفی ایالات متحده در 40 سال پیش که
دموکراسی اندونزی را به پایان رساند که تا حد زیادی به این دلیل انجام شد
سیستم دموکراتیک به طور غیرقابل قبولی باز بود، حتی اجازه مشارکت را می داد
چپ.
ما نیازی به تعلل در آن نداریم
قابل قبول بودن کشف واشنگتن از شایستگی دموکراسی در
چند ماه گذشته؛ این واقعیت است که کلمات را می توان بیان کرد، و نه
نظر، به اندازه کافی آموزنده است. در هر صورت دلیلی برای بودن وجود ندارد
از تحقیر نیروهای دموکراتیک غیر خشونت آمیز در کوزوو شگفت زده شد. یا در
این واقعیت که بمباران با این احتمال انجام شد که آن را
اکنون جنبش دموکراتیک شجاعانه و رو به رشد در بلگراد را تضعیف خواهد کرد
احتمالاً زمانی که صربها از بهشت متحد شدهاند، تخریب شدهاند، اما توسط بمبها،
نه به خدا» به قول الکسا جیلاس، مورخ پسر یوگسلاوی
مخالف میلوان جیلاس. بمباران جان افراد بیشتری را به خطر انداخته است
بیش از 10 میلیون نفر و نیروهای نوپای دموکراسی را به عقب براند
کوزوو و صربستان، که "بذرهای جوانه زده را منفجر کردند و بیمه کردند
که آنها برای مدت طولانی دیگر جوانه نخواهند زد
وران ماتیچ مخالف، سردبیر ایستگاه مستقل رادیو B-92
(اکنون ممنوع شده است). سابق بوستون گلوب ویرایشگر راندولف رایان، که بوده است
سالها کار در بالکان و زندگی در بلگراد می نویسد که «اکنون،
به لطف ناتو، صربستان یک شبه به یک دولت توتالیتر در یک جنون تبدیل شده است
بسیج در زمان جنگ، همانطور که ناتو باید انتظار داشت، درست همانطور که «مجبور بود
بدانید که میلوسویچ با دو برابر کردن حملات خود فوراً انتقام خواهد گرفت
کوزوو، که ناتو راهی برای توقف آن نخواهد داشت.
در مورد اینکه چه برنامه ریزهایی
«تصور شده»، اعتماد کارنس لرد به سختی قابل تقسیم است. اگر
سابقه مستند اقدامات گذشته هر راهنمائی است، احتمالاً برنامه ریزان انجام می دادند
آنچه به طور طبیعی برای کسانی که کارت قوی دارند - در این مورد خشونت است.
یعنی، آن را بازی کنید، و سپس ببینید چه اتفاقی می افتد.
با حقایق اساسی در
ذهن، ممکن است در مورد چگونگی اتخاذ تصمیمات واشنگتن حدس بزنیم.
آشفتگی در بالکان به عنوان یک "بحران بشردوستانه" شناخته می شود
حس فنی: ممکن است به منافع افراد ثروتمند و ممتاز آسیب برساند،
بر خلاف کشتار در سیرالئون یا آنگولا، یا جنایاتی که ما حمایت می کنیم یا انجام می دهیم
خودمان پس سوال این است که چگونه بحران واقعی را کنترل کنیم. را
ایالات متحده نهادهای نظم جهانی را تحمل نخواهد کرد، بنابراین مشکلات وجود دارد
ناتو که ایالات متحده تقریباً بر آن تسلط دارد، اداره می شود. تقسیمات
در داخل ناتو قابل درک است: خشونت کارت قوی واشنگتن است. این است
برای تضمین "اعتبار ناتو" - به معنای ایالات متحده - ضروری است
خشونت: دیگران باید از هژمون جهانی ترس داشته باشند. "یک
جنبه غیرجذاب تقریباً هر جایگزینی برای بمباران، بارتون گلمن
مشاهده شده در a واشنگتن پست بررسی رویدادهایی که منجر به
رویارویی در کوزوو، تحقیر ناتو و ایالات متحده بود
ایالت ها." مشاور امنیت ملی ساموئل برگر «در فهرست این افراد قرار گرفت
اهداف اصلی بمباران "برای نشان دادن جدی بودن ناتو". آ
دیپلمات اروپایی با این موضوع موافقت کرد: «عدم اقدام هزینه زیادی را به همراه داشت
از نظر اعتبار، به ویژه در این زمان که به نشست ناتو نزدیک می شویم
جشن پنجاهمین سالگرد آن». "اینکه اکنون از آنجا دور شوم
تونی بلر، نخست وزیر، گفت: اعتبار ناتو را از بین ببرید
مجلس. بلر نگران اعتبار ایتالیا یا بلژیک نیست،
و "اعتبار" را به شیوه هر مافیایی دان درک می کند.
خشونت ممکن است شکست بخورد، اما
برنامه ریزان می توانند مطمئن باشند که همیشه چیزهای بیشتری در ذخیره وجود دارد. مزایای جانبی
شامل تشدید تولید و فروش تسلیحات - پوششی برای انبوه است
نقش دولت در اقتصاد فناوری پیشرفته برای سال ها. همانطور که بمباران صرب ها را متحد می کند
پشت میلوسویچ، آمریکایی ها را پشت سر رهبران ما متحد می کند. اینها استاندارد هستند
اثرات خشونت؛ آنها ممکن است برای مدت طولانی دوام نیاورند، اما برنامه ریزی برای کوتاه مدت است
مدت، اصطلاح.
La
مسائل مربوط به
Tاینجا کلیک نمایید
دو موضوع اساسی است: (1) «قوانین پذیرفته شده و قابل اجرا چیست؟
نظم جهانی»؟ (2) این یا سایر ملاحظات چگونه در پرونده اعمال می شود
کوزوو؟
(1) یک رژیم وجود دارد
حقوق بینالملل و نظم بینالملل برای همه دولتها الزامآور است
منشور ملل متحد و قطعنامه های بعدی و تصمیمات دادگاه جهانی. به طور خلاصه،
تهدید یا استفاده از زور ممنوع است مگر اینکه به صراحت توسط امنیت مجوز داده شود
شورا پس از اینکه تشخیص داد که راه های مسالمت آمیز شکست خورده است یا در
دفاع از خود در برابر «حمله مسلحانه» (مفهومی محدود) تا امنیت
مصوبات شورا
البته بیشتر هم هست
گفتن. بنابراین، حداقل تنش وجود دارد، اگر نه یک تناقض آشکار،
بین قواعد نظم جهانی مندرج در منشور ملل متحد و حقوق
در اعلامیه جهانی حقوق بشر (UD)، ستون دوم بیان شده است
نظم جهانی که تحت ابتکار ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم ایجاد شد. این
منشور نقض حاکمیت دولت را ممنوع می کند. UD حقوق را تضمین می کند
افراد در برابر دولت های ظالم موضوع «انسانی
مداخله» از این تنش ناشی می شود. این حق انسان دوستانه است
مداخله» که توسط آمریکا/ناتو در کوزوو، با ژنرال ادعا شده است
پشتیبانی از نظرات سرمقاله و گزارش های خبری.
به سوال پرداخته شد
یکباره در یک نیویورک تایمز گزارش با عنوان: «پشتیبانی از دانش پژوهان حقوقی
موردی برای استفاده از نیرو.» یک مثال ارائه شده است: آلن گرسون، مشاور سابق
به نمایندگی آمریکا در سازمان ملل دو محقق حقوقی دیگر نیز ذکر شده است. یکی، تد
گالن کارپنتر، "به استدلال دولت مسخره کرد" و اخراج شد
حق مداخله ادعایی سومی جک گلداسمیت متخصص است
حقوق بین الملل در دانشکده حقوق شیکاگو او می گوید که منتقدان ناتو
بمباران «استدلال قانونی بسیار خوبی دارد»، اما «بسیاری از مردم فکر میکنند [یک
استثنا برای مداخله بشردوستانه] به عنوان یک امر عرف وجود دارد و
تمرین." این خلاصه شواهد ارائه شده برای توجیه افراد مورد علاقه است
نتیجه گیری در تیتر عنوان شده است.
مشاهدات گلداسمیت
معقول است، حداقل اگر موافق باشیم که حقایق مربوط به آن است
تعیین «عرف و عمل». ما همچنین ممکن است یک حقیقت واقعی را در نظر داشته باشیم:
حق مداخله بشردوستانه، در صورت وجود، بر اساس آن است
"حسن نیت" کسانی که مداخله می کنند، و این فرض بر اساس آن نیست
لفاظی آنها اما در کارنامه آنها، به ویژه سابقه پایبندی آنها به آن
اصول حقوق بین الملل، تصمیمات دادگاه جهانی و غیره. به این معنا که
در واقع یک حقیقت واقعی است، حداقل در مورد دیگران. برای مثال در نظر بگیرید
ایران پیشنهاد مداخله در بوسنی برای جلوگیری از قتل عام را در زمانی می دهد که ...
غرب این کار را نخواهد کرد. اینها با تمسخر کنار گذاشته شدند (در واقع، به طور کلی
نادیده گرفته شده)؛ اگر دلیلی فراتر از تبعیت از قدرت وجود داشت، به این دلیل بود
حسن نیت ایرانی را نمی شد فرض کرد. سپس یک فرد منطقی واضح می پرسد
سوال: آیا سابقه مداخله و ترور ایران بدتر از آن است؟
ایالات متحده آمریکا؟ و سؤالات دیگر، برای مثال: چگونه باید «خوب» را ارزیابی کنیم
ایمان» تنها کشوری است که قطعنامه شورای امنیت را وتو کرده است
از همه کشورها می خواهیم از قوانین بین المللی تبعیت کنند؟ چه برسه به تاریخیش
رکورد؟ مگر اینکه چنین سؤالاتی در دستور کار گفتمان برجسته باشند، الف
شخص صادق آن را صرفاً وفاداری به دکترین رد می کند. مفید
تمرین این است که تعیین کند چه مقدار از ادبیات - رسانه یا
دیگر - از چنین شرایط ابتدایی مانند این جان سالم به در می برد.
(2) زمانی که تصمیم گرفته شد
برای بمباران، یک بحران انسانی جدی در کوزوو وجود داشت
سال در چنین مواردی، افراد خارجی سه انتخاب دارند:
(من) سعی در تشدید آن دارم
فاجعه
(II) هیچ کاری نکنید
(III) سعی در کاهش
فاجعه
انتخاب ها نشان داده شده است
توسط سایر موارد معاصر بیایید به چند مورد از تقریباً مشابه ادامه دهیم
مقیاس کنید و بپرسید که کوزوو در کجای الگو قرار می گیرد.
(الف) کلمبیا. در کلمبیا،
طبق برآورد وزارت امور خارجه، سطح سالانه کشتار سیاسی
توسط دولت و همکاران شبه نظامی آن در مورد در سطح
کوزوو، و فرار پناهندگان در درجه اول از جنایات آنها به خوبی بیش از یک
میلیون، 300,000 دیگر در سال گذشته. کلمبیا پیشتاز غرب بوده است
دریافت کننده تسلیحات و آموزش ایالات متحده در نیمکره با افزایش خشونت از طریق
در دهه 1990، و این کمک ها در حال افزایش است، تحت "جنگ مواد مخدر"
تقریباً همه ناظران جدی آن را رد کردند. دولت کلینتون
به ویژه در ستایش از رئیس جمهور گاویریا مشتاق بود
دوران تصدی این مقام مسئول "سطوح وحشتناک خشونت" بود.
به گفته سازمان های حقوق بشر، حتی پیشی گرفتن از پیشینیان خود.
جزئیات به راحتی در دسترس است.
در این مورد، ایالات متحده
واکنش (I): تشدید فجایع.
(ب) ترکیه. برای سالها،
سرکوب کردها توسط ترکیه یک رسوایی بزرگ بوده است. در دهه 1990 به اوج خود رسید.
یک شاخص، فرار بیش از یک میلیون کرد از روستاها به روستاها است
دیاربکر پایتخت غیررسمی کردستان از سال 1990 تا 1994 به عنوان ارتش ترکیه
روستا را ویران می کرد دو میلیون نفر بی خانمان ماندند
وزیر دولت ترکیه در امور حقوق بشر، نتیجه "تروریسم دولتی"
او تا حدی اذعان کرد. "کشتارهای مرموز" کردها (مرگ فرض شده است
قتل های گروهی) به تنهایی در سال های 3,200 و 1993 به 1994 نفر رسید، همراه با شکنجه،
تخریب هزاران روستا، بمباران با ناپالم، و ناشناخته
تعداد تلفات که عموماً دهها هزار نفر تخمین زده می شود. هیچ کس نبود
با احتساب. این قتل ها به ترور کردها در تبلیغات ترکیه نسبت داده می شود.
به طور کلی در ایالات متحده نیز پذیرفته شده است. احتمالاً تبلیغات صربستان به دنبال دارد
همان تمرین سال 1994 دو رکورد را در ترکیه رقم زد: «سال
جاناتان راندال گزارش داد که بدترین سرکوب در استان های کردنشین
از صحنه، و سالی که ترکیه به «بزرگترین واردکننده واحد تبدیل شد
سخت افزار نظامی آمریکا و در نتیجه بزرگترین خریدار تسلیحات در جهان است.
زرادخانه آن، 80 درصد آمریکایی، شامل تانک های M-60، جنگنده بمب افکن های F-16،
جنگندههای کبرا و هلیکوپترهای «لیک» بلکهاوک که همگی بودند
در نهایت علیه کردها استفاده شد.» زمانی که گروه های حقوق بشر افشا کردند
استفاده ترکیه از جت های آمریکایی برای بمباران روستاها، دولت کلینتون
راه هایی برای فرار از قوانینی که به تعلیق تحویل تسلیحات نیاز دارند، پیدا کردند
در اندونزی و جاهای دیگر انجام می داد. هواپیماهای ترکیه در حال حاضر به
بمباران صربستان، در حالی که ترکیه به خاطر انسان دوستانه اش مورد تحسین قرار می گیرد.
کلمبیا و ترکیه توضیح می دهند
جنایات آنها (با حمایت ایالات متحده) به این دلیل که آنها از خود دفاع می کنند
کشورها از تهدید چریک های تروریستی. همانطور که دولت از
یوگسلاوی
باز هم مثال
نشان می دهد (I): اقدام برای تشدید وحشیگری ها.
(ج) لائوس. هر سال
هزاران نفر، بیشتر کودکان و کشاورزان فقیر، در دشت کشته می شوند
از Jars در شمال لائوس، صحنه سنگین ترین بمباران غیرنظامیان
به نظر می رسد اهداف تاریخ، و مسلماً ظالمانه ترین: هدف واشنگتن
حمله خشمگینانه به یک جامعه دهقانی فقیر ارتباط چندانی با جنگ های آن نداشت
منطقه. بدترین دوره مربوط به سال 1968 بود که واشنگتن مجبور شد
انجام مذاکرات (تحت فشار مردمی و تجاری)، پایان دادن به
بمباران منظم ویتنام شمالی سپس کیسینجر-نیکسون هواپیماها را جابجا کرد
به بمباران لائوس و کامبوج.
مرگ و میر ناشی از "بمبی" است،
سلاح های کوچک ضد نفر، بسیار بدتر از مین های زمینی: آنها طراحی شده اند
به طور خاص برای کشتن و معلول کردن، و هیچ تاثیری بر کامیون ها، ساختمان ها و غیره ندارد.
دشت از صدها میلیون دستگاه جنایتکار اشباع شده بود،
که نرخ شکست در انفجار 20 تا 30 درصد دارند
به گفته سازنده، Honeywell. اعداد هم پیشنهاد می کنند
کنترل کیفیت بسیار ضعیف یا سیاست منطقی کشتار غیرنظامیان توسط
اقدام با تاخیر اینها تنها کسری از فناوری به کار رفته بودند،
از جمله موشک های پیشرفته برای نفوذ به غارهایی که خانواده ها به دنبال سرپناه بودند.
تلفات سالانه کنونی از "بمب ها" از صدها نفر تخمین زده می شود
سال به «نرخ تلفات سالانه در سراسر کشور 20,000»، بیش از نیمی از
به گفته بری وین، گزارشگر کهنه کار آسیا، آنها جان خود را از دست دادند دیوار
استریت ژورنال در نسخه آسیایی خود بنابراین، یک تخمین محافظه کارانه این است
بحران سال گذشته تقریباً با کوزوو قابل مقایسه بود، گرچه مرگ و میر در آن وجود دارد
بر اساس مطالعات، در میان کودکان بیش از نیمی از آنها بسیار متمرکزتر است
کمیته مرکزی منونیت که در آنجا کار می کرد گزارش شده است
از سال 1977 برای کاهش خشونت های مداوم.
تلاش هایی صورت گرفته است
اطلاع رسانی و مقابله با فاجعه انسانی. یک معدن مستقر در بریتانیا
گروه مشاوره (MAG) در تلاش برای حذف اشیاء کشنده است، اما ایالات متحده این کار را انجام می دهد
«بهطور آشکاری در میان تعداد انگشت شماری از سازمانهای غربی وجود ندارد
مطبوعات بریتانیایی گزارش میدهند، اگرچه بالاخره موافقت کرده است
آموزش برخی غیرنظامیان لائوس مطبوعات بریتانیا نیز با برخی گزارش می دهند
ناراحتی، ادعای متخصصان MAG که ایالات متحده از ارائه آن خودداری می کند
آنها با "روش های بی ضرر" که کار آنها را "بسیار" می کند
سریعتر و بسیار ایمن تر.» اینها مانند کل یک راز دولتی باقی می مانند
ماجرا در ایالات متحده مطبوعات بانکوک گزارش بسیار مشابهی را گزارش می دهند
وضعیت در کامبوج، به ویژه منطقه شرقی که در آن بمباران ایالات متحده است
از اوایل سال 1969 شدیدترین بود.
در این مورد، ایالات متحده
واکنش (II): هیچ کاری نکن. واکنش رسانه ها و مفسران به
با پیروی از هنجارهایی که جنگ علیه لائوس تحت آن بود، سکوت کنید
یک "جنگ مخفی" به معنای شناخته شده، اما سرکوب شده، همانطور که در آن نیز مشخص شده است
مورد کامبوج از مارس 1969. سطح خودسانسوری بود
پس از آن، مانند فاز فعلی، فوق العاده است. ارتباط این تکان دهنده
مثال باید بدون توضیح بیشتر واضح باشد.
رئیس جمهور کلینتون توضیح داد
به ملتی که «زمان هایی وجود دارد که نگاه کردن به دور، ساده نیست
گزینه"؛ ما نمی توانیم به هر تراژدی در هر گوشه ای از کشور پاسخ دهیم
دنیا»، اما این بدان معنا نیست که «ما نباید کاری برای هیچ کس انجام دهیم».
اما رئیس جمهور و مفسران نتوانستند اضافه کنند که "زمان" است
به خوبی تعریف شده است. این اصل در مورد "بحران های بشردوستانه" اعمال می شود
مفهوم فنی که قبلاً مورد بحث قرار گرفت: زمانی که منافع ثروتمندان و افراد ممتاز
مردم در معرض خطر هستند بر این اساس، نمونه هایی که ذکر شد واجد شرایط نیستند
به عنوان "بحران بشردوستانه"، بنابراین نگاه کردن به دور و عدم پاسخگویی است
قطعا گزینه ها، اگر اجباری نباشند. بر اساس دلایل مشابه، کلینتون
دیپلمات های غربی سیاست ها در قبال آفریقا را «ترک آفریقا» می دانند
برای حل بحران های خودش.» به عنوان مثال، در جمهوری کنگو، صحنه یک
جنگ بزرگ و جنایات عظیم؛ در اینجا کلینتون درخواست سازمان ملل را برای یک موضوع بی اهمیت رد کرد
به گفته مقام ارشد سازمان ملل در آفریقا، مبلغی برای یک گردان از نیروهای حافظ صلح است
فرستاده، دیپلمات بسیار محترم محمد صحنون، امتناع از آن
پیشنهاد سازمان ملل را «اژدر کرد». در مورد سیرالئون، «واشنگتن
بحث در مورد پیشنهاد بریتانیا برای استقرار نیروهای حافظ صلح را به تعویق انداخت
سال 1997، راه را برای یک فاجعه بزرگ دیگر هموار کرد، اما در نوع خود
که "دور نگاه کردن" گزینه ارجح است. در موارد دیگر نیز، "the
ایالات متحده به طور فعال تلاش های سازمان ملل متحد را خنثی کرده است
عملیات حفظ صلح که ممکن است از برخی از جنگ های آفریقا جلوگیری کند،
به گفته دیپلمات های اروپایی و سازمان ملل، خبرنگار کولوم لینچ گزارش داد
زمانی که نقشه های بمباران صربستان به مراحل پایانی خود می رسید.
از نمونه های دیگر صرف نظر می کنم
از (I) و (II)، که فراوان است، و همچنین جنایات معاصر متفاوت است
از جمله قتل عام غیرنظامیان عراقی با استفاده از شکلی شرورانه
آنچه به عنوان جنگ بیولوژیکی "یک انتخاب بسیار سخت" است، مادلین
آلبرایت در سال 1996 هنگامی که از آلبرایت در مورد واکنش او به تلویزیون ملی سوال شد، اظهار نظر کرد
کشتن نیم میلیون کودک عراقی در پنج سال، اما «ما فکر می کنیم
قیمت ارزشش را دارد.» برآوردهای کنونی همچنان حدود 5,000 کودک کشته شده اند
ماه، و قیمت هنوز "ارزش" است. این و نمونه های دیگر ممکن است
هنگام خواندن گزارش های تحسین برانگیز در مورد چگونگی "قطب نمای اخلاقی" به خاطر داشته باشید
دولت کلینتون بالاخره در کوزوو به درستی کار می کند
(دیوید فیلیپس، استاد دیپلماسی پیشگیرانه دانشگاه کلمبیا).
کوزوو دیگری است
تصویر (I): به گونه ای عمل کنید که خشونت را تشدید کنید، با
دقیقا همین انتظار
برای یافتن نمونه ها
نشان دادن (III) بسیار آسان است، حداقل اگر به لفاظی های رسمی ادامه دهیم.
گسترده ترین مطالعه آکادمیک اخیر در مورد "مداخله بشردوستانه" است
توسط استاد حقوق دانشگاه جورج واشنگتن، شان مورفی. او را بررسی می کند
پس از پیمان کلوگ-برایاند در سال 1928 که جنگ را غیرقانونی اعلام کرد و سپس
پس از منشور ملل متحد که این مقررات را تقویت و بیان کرد. که در
او می نویسد که در مرحله اول، بارزترین نمونه های «انسانی
حمله ژاپن به منچوری، تهاجم موسولینی به
اتیوپی، و اشغال بخش هایی از چکسلواکی توسط هیتلر، همه
همراه با لفاظی های انسان دوستانه و توجیهات واقعی به عنوان
خوب. ژاپن میخواست «بهشت زمینی» را همانطور که دفاع میکرد، ایجاد کند
منچوری ها از "راهزنان چینی" با حمایت یک چینی برجسته
ملیگرا، شخصیتی بسیار معتبرتر از هر کسی که ایالات متحده قادر به انجام آن بود
در طول حمله خود به ویتنام جنوبی تصور کنید. موسولینی در حال آزادی بود
هزاران برده در حین انجام "ماموریت تمدنی" غربی.
هیتلر قصد آلمان برای پایان دادن به تنش ها و خشونت های قومی را اعلام کرد.
و «حفاظت از فردیت ملی آلمان و چک
مردم»، در عملیاتی «مملو از تمایل جدی برای خدمت به حقیقت
منافع مردم ساکن در منطقه، مطابق با آنها
اراده؛ رئیس جمهور اسلواکی از هیتلر خواست تا اسلواکی را تحت الحمایه اعلام کند.
یک روشنفکر مفید دیگر
تمرین این است که آن توجیهات زشت را با توجیهاتی که برای آنها ارائه شده است مقایسه کنیم
مداخلات، از جمله «مداخلات بشردوستانه» در دوره پسا سازمان ملل
دوره چارتر.
در آن دوره، شاید
قانعکنندهترین مثال (III) تهاجم ویتنامیها به کامبوج است
دسامبر 1978، خاتمه دادن به جنایات پل پوت، که در آن زمان به اوج خود رسیده بود.
ویتنام از حق دفاع از خود در برابر حمله مسلحانه، یکی از معدود موارد، دفاع کرد
مثالهای پس از منشور زمانی که این ادعا قابل قبول است: رژیم خمرهای سرخ
(دموکراتیک کامبوچیا، DK) در حال انجام حملات مرگبار علیه ویتنام بود
در مناطق مرزی واکنش آمریکا آموزنده است. مطبوعات آن را محکوم کردند
"پروس"های آسیا به دلیل نقض ظالمانه قوانین بین المللی.
آنها به دلیل جرم پایان دادن به پول پوت به سختی مجازات شدند
کشتار، ابتدا توسط تهاجم چین (با حمایت ایالات متحده)، سپس با تحمیل ایالات متحده
تحریم های بسیار سخت ایالات متحده DK اخراج شده را به رسمیت شناخت
دولت رسمی کامبوج، به دلیل "تداوم" آن با پول
وزارت امور خارجه توضیح داد که رژیم قابلمه. نه خیلی ماهرانه، ایالات متحده حمایت کرد
خمرهای سرخ در ادامه حملات خود در کامبوج. مثال به ما می گوید
بیشتر در مورد "عرف و رویه" که زیربنای "قانونی در حال ظهور است
هنجارهای مداخله بشردوستانه.»
تصویر دیگری از
(III) تهاجم هند به پاکستان شرقی در سال 1971 است که به یک حمله پایان داد
قتل عام عظیم و فرار پناهندگان (بر اساس برآوردها بیش از ده میلیون نفر).
به هنگام). ایالات متحده هند را به دلیل تجاوز محکوم کرد. کیسینجر بود
به ویژه از اقدام هند خشمگین شده است، تا حدی به نظر می رسد به این دلیل است که چنین بود
مداخله در سفر مخفیانه به چین. شاید این یکی باشد
از نمونه هایی که مورخ جان لوئیس گادیس در حنایی خود در ذهن داشت
بررسی آخرین جلد از خاطرات کیسینجر، زمانی که او گزارش می دهد
با تحسین که کیسینجر «در اینجا، واضح تر از گذشته تصدیق می کند،
تأثیر تربیت او در آلمان نازی، نمونه هایی که توسط او ارائه شده است
والدین و در نتیجه عدم امکان فعالیت در خارج از a
چارچوب اخلاقی.» منطق، مانند تصاویر، بسیار قوی است
برای ضبط شناخته شده است.
باز هم همان درس ها.
با وجود ناامیدی
تلاش ایدئولوگ ها برای اثبات مربع بودن دایره ها، جدی نیست
تردید وجود دارد که بمباران ناتو آنچه را که از شکننده باقی مانده است تضعیف می کند
ساختار حقوق بین الملل ایالات متحده در این مناظره ها این را به وضوح بیان کرد
همانطور که قبلاً بحث شد، منجر به تصمیم ناتو شد. امروز، یکی از نزدیک تر
با نزدیک شدن به منطقه درگیری، مخالفت با واشنگتن بیشتر می شود
اصرار بر زور، حتی در داخل ناتو (یونان و ایتالیا). باز هم اینطور نیست
یک پدیده غیرمعمول: نمونه فعلی دیگر بمباران عراق توسط آمریکا/انگلیس است.
در ماه دسامبر با حرکات غیرعادی وقیحانه تحقیر آمیز انجام شد
شورای امنیت حتی زمان بندی، مصادف با یک جلسه اضطراری برای رسیدگی
با بحران هنوز تصویر دیگری که در زمینه جزئی است، تصویر است
نابودی نیمی از تولیدات دارویی یک کشور کوچک آفریقایی الف
چند ماه قبل، رویداد دیگری که نشان نمیدهد «اخلاقی
قطب نما» دور شدن از عدالت است، هر چند تخریب قابل مقایسه است
تأسیسات ایالات متحده توسط تروریست های اسلامی ممکن است کمی متفاوت باشد
واکنش. نیازی به تاکید نیست که بسیار گسترده تر است
رکوردی که اگر حقایق در نظر گرفته می شد در حال حاضر به طور برجسته بررسی می شد
مربوط به تعیین "عرف و عمل".
It
میتوان به طور منطقی استدلال کرد که تخریب بیشتر قوانین
نظم جهانی در حال حاضر مانند اواخر دهه 1930 اهمیتی ندارد. تحقیر
از قدرت پیشرو جهان برای چارچوب نظم جهانی چنین شده است
افراطی که کمی برای بحث باقی مانده است. بررسی داخلی
سابقه مستند نشان می دهد که این موضع به قدیمی ترین زمان باز می گردد
روزها، حتی به اولین تفاهم نامه امنیت ملی تازه تاسیس
شورا در سال 1947. در طول سال های کندی، این موضع شروع به آشکار شدن کرد
بیان، به عنوان مثال، زمانی که دولتمرد بسیار محترم و
دین آچسون، مشاور کندی، محاصره کوبا در سال 1962 را توجیه کرد
اطلاع رسانی به انجمن آمریکایی حقوق بین الملل که وضعیتی که در آن
«قدرت، موقعیت و اعتبار» کشور ما دخیل نیست
به عنوان یک "مسئله قانونی" تلقی می شود.
نوآوری اصلی از
سالهای ریگان-کلینتون، سرپیچی از قوانین بینالمللی و جدی است
تعهدات کاملاً باز شده است. آن را نیز با جالب پشتیبانی شده است
توضیحاتی که در صفحات اول و در مدرسه برجسته می شود
و برنامه درسی دانشگاه، اگر صداقت و پیامدهای انسانی در نظر گرفته شود
ارزش های قابل توجه بالاترین مقامات حقوق بین الملل را توضیح دادند
و آژانس ها بی ربط شده بودند زیرا دیگر از دستورات ایالات متحده پیروی نمی کردند،
همانطور که در سال های اولیه پس از جنگ، زمانی که قدرت ایالات متحده بسیار زیاد بود، انجام دادند. چه زمانی
دادگاه جهانی در حال بررسی چیزی بود که بعداً آن را محکوم کرد
"استفاده غیرقانونی از زور" علیه نیکاراگوئه، وزیر امور خارجه جورج
شولتز کسانی را که طرفدار «وسائل اتوپیایی و قانونی مانند بیرون هستند» مورد تمسخر قرار داد
میانجیگری، سازمان ملل متحد و دادگاه جهانی، در حالی که قدرت را نادیده می گیرند
عنصر معادله." واضح و صریح و به هیچ وجه اصلی.
آبراهام سوفر مشاور حقوقی وزارت امور خارجه توضیح داد که اعضای سازمان ملل
دیگر نمی توان "روی به اشتراک گذاشتن دیدگاه ما حساب کرد" و "اکثریت اغلب
با ایالات متحده در مورد مسائل مهم بین المللی مخالف است، بنابراین ما باید
"این قدرت را برای خودمان محفوظ می داریم که تعیین کنیم" چگونه عمل کنیم.
می توان از استاندارد پیروی کرد
تمرین کنید و "عرف و رویه" را نادیده بگیرید، یا آن را در حدی پوچ نادیده بگیرید
دلایل («تغییر البته»، «جنگ سرد» و دیگر بهانههای آشنا).
یا میتوانیم عرف، عمل، و آموزههای صریح را جدی بگیریم و ترک کنیم
از هنجارهای محترم اما حداقل امکان درک را باز می کند
آنچه در جهان اتفاق می افتد.
در حالی که ریگانی ها شکستند
زمین جدید، در دوران کلینتون سرپیچی از نظم جهانی به حدی افراطی شده است
حتی برای تحلیلگران سیاست جنگ طلب نیز نگران کننده باشد. در شماره فعلی از
مجله تاسیس پیشرو، امور خارجهساموئل هانتینگتون هشدار می دهد
که واشنگتن مسیر خطرناکی را طی می کند. در چشم بسیاری از
احتمالاً بیشتر جهان، او پیشنهاد می کند که ایالات متحده «در حال تبدیل شدن به
ابرقدرت سرکش» که «بزرگترین تهدید خارجی برای آن محسوب می شود
جوامع آنها.» او استدلال می کند که "نظریه روابط بین الملل" واقع گرایانه،
پیش بینی می کند که ممکن است ائتلاف هایی برای مقابله با ابرقدرت سرکش ایجاد شود. بر
پس زمینه های عملگرایانه باید مورد بازنگری قرار گیرد. آمریکایی هایی که
ترجیح می دهند تصویر متفاوتی از جامعه خود داشته باشند، ممکن است دلایل دیگری برای نگرانی داشته باشند
بیش از این تمایلات، اما آنها احتمالاً برای برنامه ریزان اهمیت چندانی ندارند،
با تمرکز کمتر و غوطه ور شدن در ایدئولوژی.
Wاینجا کلیک نمایید
آیا این سوال را باقی می گذارد که در کوزوو چه باید کرد؟ بی پاسخ می گذارد.
ایالات متحده مسیری را انتخاب کرده است که، همانطور که به صراحت تشخیص می دهد،
خشونت و خشونت را تشدید می کند. مسیری که ضربه ای دیگر وارد می کند
علیه رژیم نظم بین المللی، که حداقل به ضعیفان پیشنهاد می کند
حفاظت محدود در برابر دولت های درنده؛ دوره ای که تضعیف می کند،
شاید نابود می کند، نویدبخش تحولات دموکراتیک در یوگسلاوی،
احتمالا مقدونیه هم همینطور در بلندمدت، پیامدهایی وجود دارد
غیر قابل پیش بینی.
یک مشاهده قابل قبول
این است که «هر بمبی که بر صربستان می افتد و هر قتل قومی در کوزوو
نشان می دهد که زندگی صرب ها و آلبانیایی ها به سختی امکان پذیر خواهد بود
در کنار یکدیگر در نوعی آرامش» (فایننشال تایمز). دیگر
نتایج بلندمدت احتمالی قابل تامل نیست. توسل به
خشونت، دوباره به طور قابل پیش بینی، گزینه ها را محدود کرده است. شاید کمترین زشتی
آنچه باقی می ماند، تجزیه نهایی کوزوو است که صربستان آن را تصاحب می کند
مناطق شمالی که از نظر منابع غنی بوده و دارای اصلی ترین تاریخی هستند
بناهای تاریخی، و بخش جنوبی تبدیل شدن به یک تحت الحمایه ناتو که برخی از آنها
آلبانیایی ها می توانند در بدبختی زندگی کنند. احتمال دیگر این است که با بسیاری از
جمعیت از بین رفته، ایالات متحده ممکن است به راه حل کارتاژی روی بیاورد. اگر که
اتفاقی می افتد، باز هم چیز جدیدی نخواهد بود، همانطور که مناطق وسیعی از هندوچین می توانند
گواهی دادن.
یک استدلال استاندارد این است
ما باید کاری میکردیم: با ادامه قساوتها نمیتوانستیم به سادگی کنار بیاییم.
این استدلال آنقدر پوچ است که شنیدن بیان آن جای تعجب دارد.
فرض کنید جنایتی را در خیابان می بینید و احساس می کنید که نمی توانید تحمل کنید
در سکوت، بنابراین شما یک تفنگ تهاجمی را بردارید و همه کسانی که درگیر هستند را بکشید:
جنایتکار، قربانی، رهگذران. آیا ما باید درک کنیم که منطقی و
پاسخ اخلاقی؟
یک انتخاب، همیشه
در دسترس است، پیروی از اصل بقراط: "اول، آسیب نرسانید." اگر
شما نمی توانید راهی برای پایبندی به آن اصل اولیه فکر کنید، پس انجام دهید
هیچ چی؛ حداقل این بهتر از ایجاد آسیب است. اما همیشه وجود دارد
راه های دیگری که می توان در نظر گرفت. دیپلماسی و مذاکره هرگز به نتیجه نمی رسد
پایان. این درست قبل از بمباران بود، زمانی که پارلمان صربستان،
در پاسخ به اولتیماتوم کلینتون، خواستار مذاکره بر سر یک
حضور بین المللی در کوزوو بلافاصله پس از امضای توافقنامه
برای خودگردانی در کوزوو که توسط همه ملیت ها پذیرفته خواهد شد
جوامع» ساکن این استان، در مورد خدمات سیمی در سراسر جهان گزارش شده است
به ندرت در اینجا ذکر شده است. از آنجایی که این دو به معنای آن هستند، ما نمی توانیم بدانیم
کشورهای جنگجو ترجیح دادند که راه دیپلماتیک را به نفع خشونت رد کنند.
استدلال دیگر، اگر یکی باشد
می توان آن را اینطور نامید، برجسته ترین توسط هنری کیسینجر پیشرفت کرده است. او
معتقد است که مداخله یک اشتباه بوده است ("پایان باز"، باتلاق، و غیره).
این به کنار، بیهوده است. «در طول قرنها، این درگیریها [در
بالکان] با وحشیگری بینظیر مبارزه شدهاند، زیرا هیچیک از آنها
مردم هیچ تجربه و اساساً هیچ اعتقادی به غرب ندارند
مفاهیم مدارا». در نهایت می فهمیم که چرا اروپایی ها رفتار کرده اند
همدیگر را با چنین دلسوزی ملایم "در طول قرن ها" و داشته اند
در طول قرن ها بسیار تلاش کرد تا پیام خود را به دیگران برساند
عدم خشونت، مدارا و مهربانی.
همیشه می توان روی آن حساب کرد
کیسینجر برای تسکین کمیک، اگرچه در واقعیت، او تنها نیست. او هست
کسانی که «منطق بالکان» را در تقابل با غرب می اندیشند، به آن پیوستند
سابقه عقلانیت انسانی و کسانی که ما را به یاد "بیزاری از
جنگ یا برای مداخله در امور دیگران» که «ذاتی ماست
ضعف، از ناامیدی ما از «نقض مکرر هنجارها و قوانین
بر اساس معاهده بین المللی، کنوانسیون های حقوق بشر» (تاریخ
تونی جاد). ما باید کوزوو را "برخورد جدید شرق و
غرب، "الف بار قطعه فکر می کنم تیتر است، یک تصویر واضح از
"برخورد تمدن ها" ساموئل هانتینگتون: "یک غرب دموکراتیک، آن
غرایز بشردوستانه دفع شده توسط غیر انسانی وحشیانه ارتدوکس ها
صربها، همه اینها برای آمریکاییها واضح است، اما برای دیگران نه، این واقعیت است
آمریکایی ها نمی توانند درک کنند (هانتینگتون، مصاحبه).
یا ممکن است به آن گوش دهیم
سخنان الهام بخش ویلیام کوهن، وزیر دفاع، در معرفی
رئیس جمهور در ایستگاه هوایی نیروی دریایی نورفولک. او با نقل قول از تئودور شروع به کار کرد
روزولت، گفت: «در طلوع این قرن، زمانی که آمریکا در حال بیداری بود
به مکان جدید خود در جهان." رئیس جمهور روزولت گفت: «مگر اینکه
شما حاضرید برای آرمان های بزرگ بجنگید، آن آرمان ها ناپدید خواهند شد
«امروز، در طلوع قرن آینده، رئیس جمهور بیل به ما ملحق شده است
کلینتون» که به خوبی تدی روزولت میداند که «ایستادن
حواشی... به عنوان شاهدی بر وحشت وصف ناپذیری که در شرف وقوع بود
جایی که در واقع بر صلح و ثبات کشورهای ناتو تأثیر می گذارد،
به سادگی غیرقابل قبول بود.» آدم باید تعجب کند که چه چیزی باید از ذهن بگذرد
کسی که از این نژادپرست متعصب و جنگویست معروف به عنوان مدل استفاده می کند
ارزش های آمریکایی، همراه با وقایعی که نشان دهنده گرامیداشت او بود
همانطور که او گفت: "آرمان های بزرگ": کشتار صدها هزار نفر
فیلیپینی هایی که اندکی پس از روزولت به دنبال آزادی از اسپانیا بودند
کمک به جلوگیری از دستیابی کوبایی ها به همان هدف.
مفسران خردمندتر این کار را خواهند کرد
صبر کنید تا واشنگتن به یک داستان رسمی بپردازد. بعد از دو هفته از
بمباران، داستان از این قرار است که آنها هم می دانستند و هم نمی دانستند که یک فاجعه است
دنبال خواهد کرد. در 28 مارس، «وقتی یک خبرنگار پرسید که آیا بمب گذاری بوده است یا خیر
[رئیس جمهور کلینتون] در پاسخ به این که جنایات را تسریع کرد، «کاملاً
نه» (آدام کلایمر). او این موضع را در سخنرانی اول آوریل خود تکرار کرد
نورفولک: «اگر ما اقدام نمیکردیم، حمله صربستان انجام میشد
با معافیت از مجازات.» روز بعد، کنت بیکن، سخنگوی پنتاگون
اعلام کرد که برعکس این موضوع صادق است: «فکر نمیکنم کسی بتواند داشته باشد
وسعت این وحشیگری را پیش بینی کرده بود
دولت که «به طور کامل برای بحران آماده نبود»، مطبوعات
فرماندهی، بحرانی را گزارش کرد که «کاملاً قابل پیشبینی بود».
ژنرال یک هفته قبل به مطبوعات اطلاع داده بود. از ابتدا، گزارش از
صحنه این بود که "دولت توسط دولت غافلگیر شده بود".
واکنش نظامی صربستان (جین پرلز و بسیاری دیگر).
حق
«مداخله بشردوستانه» احتمالاً بیشتر مورد استناد قرار می گیرد
سال های آینده شاید با توجیه، شاید نه اکنون که بهانه های جنگ سرد است
کارایی خود را از دست داده اند. در چنین عصری شاید پرداختن به آن ارزش داشته باشد
توجه به نظرات مفسران بسیار محترم - نه صحبت از آن
دادگاه جهانی، که در مورد موضوع مداخله و «بشردوستانه
کمک» در تصمیمی که توسط ایالات متحده رد شده است، حتی ضروریات آن نیست
گزارش شده است.
در حوزه علمی
رشته های امور بین الملل و حقوق بین الملل دشوار خواهد بود
صداهای محترم تری نسبت به هدلی بول یا لوئیس هنکین پیدا کنید. بول 15 هشدار داد
سالها پیش که «دولتها یا گروههایی از دولتها که خودشان را تشکیل میدهند
به عنوان قاضی های معتبر جهان از خیر عمومی، با بی توجهی به
دیدگاههای دیگران در واقع تهدیدی برای نظم بینالمللی و در نتیجه برای آن است
اقدام موثر در این زمینه.» هنکین، در یک کار استاندارد در مورد نظم جهانی،
می نویسد که «فشارهایی که ممنوعیت استفاده از زور را از بین می برد
تاسف بار است و استدلال هایی برای مشروعیت بخشیدن به استفاده از زور در آن ها
شرایط غیرقانونی و خطرناک است... نقض حقوق بشر است
در واقع بسیار رایج است، و اگر حل آنها از طریق خارجی جایز بود
با استفاده از زور، هیچ قانونی وجود نخواهد داشت که استفاده از زور را تقریباً برای هر کسی منع کند
تقریباً در برابر هر حالت دیگری. من معتقدم که حقوق بشر باید رعایت شود
ثابت شده است و سایر بی عدالتی ها با وسایل صلح آمیز دیگر اصلاح می شوند، نه با
باز کردن درهای تهاجم و نابودی پیشروی اصلی
قوانین بین المللی، غیرقانونی بودن جنگ و ممنوعیت زور».
اصول شناخته شده از
حقوق بین الملل و نظم جهانی، تعهدات معاهده، تصمیمات جهان
دادگاه، اظهارات در نظر گرفته شده توسط مفسران محترم این را انجام می دهند
به طور خودکار برای مشکلات خاص راه حل ارائه نمی کند. هر کدام باید باشند
بر اساس محاسن آن در نظر گرفته شده است. برای کسانی که معیارهای صدام را نمی پذیرند
حسین، بار اثبات سنگینی در انجام تهدید یا
استفاده از زور در نقض اصول نظم بین المللی. شاید
بار را می توان برآورده کرد، اما این باید نشان داده شود، نه اینکه صرفاً با آن اعلام شود
لفاظی پرشور عواقب چنین تخلفاتی باید ارزیابی شود
با دقت - بهویژه آنچه را که ما «قابل پیشبینی» میدانیم. برای کسانی که
حداقل جدی هستند، دلایل اقدامات نیز باید در مورد ارزیابی شوند
زمینه های عقلانی با توجه به واقعیت تاریخی و مستند
نه صرفاً با تحسین رهبران ما و "قطب نمای اخلاقی" آنها.
Z