به عنوان یک قاعده کلی، هر چیزی را که در صفحه سرمقاله وال استریت ژورنال یافت می شود باید با کوهی از نمک در نظر گرفت. متعهد به ترویج سیاستهای اقتصادی و اجتماعی دست راستی، و بیبار از الزامات پیش پا افتادهای مانند بررسی حقایق، نویسندگان اخبار روزانه مجله مدتهاست که از اصول ظاهرا مقدس روزنامهنگاری مانند حقیقت آزاد شدهاند. در عین حال، کار کاملا مغالطه آمیز آنها در مورد قانون سرمایه گذاری مجدد در جامعه در ماه سپتامبر، که در آن آنها سقوط وام مسکن خرد - و تقریباً کل بحران اقتصادی - را به گردن افراد فقیر سیاه پوست و قهوه ای که وام هایی را دریافت کردند که به لطف لیبرال فاقد صلاحیت بودند، سرزنش کردند. اصلاحات چند ماه بعد، خبرنگاران مجلل و منصف خبری در ژورنال به طور کامل این ادعاها را که CRA علت این مشکل بوده است، رد کردند، اما این برای هیات تحریریه اهمیتی نداشت. آنها هرگز به خاطر اشتباهشان پسکشی چاپ نکردند. ظاهراً عدم صداقت در تعقیب اقتصاد اتریشی عیب نیست.
این هفته، ژورنال دوباره در آن بود و دروغ ارتجاعی آنها را به اوج می رساند، زیرا آنها در مورد پرونده "تبعیض معکوس" که در دیوان عالی کشور در حال بررسی است، می سنجیدند. برای شنیدن این موضوع از سردبیران – و این موضعی است که رادیو محافظهکار و حتی برخی از روزنامهنگاران جریان اصلی مطرح کردهاند – فرانک ریچی و هفده شاکی دیگر قربانی «ترجیحات نژادی» ناعادلانه سیاهپوستان در آتشنشانی نیوهون، کانکتیکات شدند. اگرچه آنها در آزمونهای سرپرستی خود به اندازهای نمرات بالا کسب کرده بودند تا به یکی از چندین موقعیت آزاد برای ستوان یا کاپیتان ارتقا پیدا کنند، اما این آزمون در نهایت کنار گذاشته شد، ظاهراً به این دلیل که هیچ شرکتکننده سیاهپوستی نمرهای کسب نکرده بود که آنها را برای چنین کاری واجد شرایط کند. ترویج. با نکوهش موازنه نژادی آشکار که چنین عملی به معنای آن تفسیر می شود، راست ریچی و همکاران را به تصویر می کشد. به عنوان جدیدترین پوستر کودکان برای قربانی شدن سفیدپوستان. همانطور که ژورنال در 22 آوریل (روزی که دادگاه به استدلال های شفاهی پرونده رسیدگی کرد) توضیح داد: "شاکیان سزاوار این هستند که قانون به طور یکسان اعمال شود - هر رنگ پوستشان."
طبق این روایت، نه تنها تصمیم مقامات نیوهیون به طور کلی ناعادلانه بود، بلکه به ویژه برای آقای ریچی، که نیویورک تایمز به ما اطلاع داد که شغل دوم را رها کرد تا بتواند «تا سیزده ساعت در روز درس بخواند» مضر بود. روز» و به دلیل نارساخوانیاش، «به یکی از آشنایانش پول میداد تا کتابهای درسی را روی نوار بخواند» و روز و شب تمرین میکرد و با استفاده از فلش کارتها به او کمک میکرد تا نکات ریز را به خاطر بیاورد که بدون شک راه خود را در آزمون پیدا میکرد. ریچی از بین هفتاد و هفت آتش نشانی که در آزمون شرکت کردند، ششمین امتیاز را کسب کرد و اگر این آزمون توسط مقامات نیوهیون تأیید می شد، شانس خوبی برای کسب یکی از موقعیت های رهبری داشت.
اگرچه فرد مختار است که با تصمیم برای کنار گذاشتن آزمون مخالفت کند، قبل از رسیدن به چنین نتیجهای، دانستن حقایق - همه آنها - در پشت پرونده کمک خواهد کرد. متأسفانه، هیچ کس نمی تواند چنین اطلاعاتی را از تکه هایی که تاکنون در اخبار ارائه شده است، یا از حساب آشکارا نادرست در سرمقاله مجله به دست بیاورد. اگرچه آنها پیشنهاد می کنند که "حقایق ریچی مورد مناقشه نیستند"، هیچ چیز نمی تواند دور از حقیقت باشد. آنها هستند، و حقایقی که توسط وال استریت ژورنال بیان شده است نمی تواند نادرست باشد.
حقایق پرونده: آنچه ریچی است و درباره آن نیست
طبق سرمقاله ژورنال، مقامات نیوهیون "منکر این نیستند که تصمیم آنها بر اساس نژاد بوده است." اما در واقع آنها به شدت این کار را انجام می دهند. و هرگز برخلاف ادعای ژورنال، آنها استدلال نکرده اند که پرتاب نمرات به دلیل نیاز به ترویج تنوع در آتش نشانی ضروری است. اگرچه دیگران بحث تنوع را مطرح کرده اند – مانند سازمان ملی آتش نشانان سیاه پوست، که سخنگوی آن اصرار دارد که بچه های رنگین پوست به الگوهای بیشتری نیاز دارند – این موقعیت هیچ نقشی در دفاع از شهر نداشت. آنها بحث نمی کنند که شایستگی باید کنار گذاشته شود تا تعادل نژادی ایجاد شود، یا اینکه بچه های سیاه پوست کسی را داشته باشند که به او نگاه کنند. در عوض، این موضع آنهاست که به وفور در پرونده ثبت شده است، که آزمون هایی که ریچی و سایر شاکیان در آن به خوبی انجام دادند و سیاه پوستان در آنها بسیار بدتر عمل کردند، شاخص های نامعتبر توانایی بودند. به این ترتیب، بیرون انداختن آنها به منزله قربانی کردن استانداردها نبود، و ریچی یا دیگران را از هر چیزی که از نظر اخلاقی یا قانونی مستحق آن بودند انکار نکرد. ترفیع بر اساس یک امتحان معیوب، از نظر فلسفی یا قانون اساسی، حقی نیست که ریچی یا هر شخص دیگری می تواند ادعا کند که از آن برخوردار است. اینکه مجله دلالت بر «تنوع» دارد تنها دلیلی است که برای حذف نمرات ارائه شده است – در حالی که حتی در میان دلایل ارائه شده هم نبود – نشان از دوگانگی غیر معمول حتی برای چنین افرادی دارد.
این که شهر به این نتیجه رسید که آزمون ناقص بوده است در اینجا بسیار مهم است، زیرا نشان می دهد که بیرون انداختن امتیازات صرفاً بهانه ای برای تبعیض نژادی علیه آتش نشانان سفیدپوست نبوده است. این در نهایت موضوع قانون اساسی در دست است، که از دادگاه خواسته می شود تا در مورد آن تصمیم گیری کند، و دو دادگاه قبلی به نفع شهر تصمیم گرفته اند. در عوض، اقدامات نیوهیون مبتنی بر این بود که استاندارد مورد استفاده برای انتخاب افرادی که بهترین ناظران را تشکیل میدهند ناکافی است و اگر از آن استفاده کنند، ممکن است تحت یک شکایت موفق تحت عنوان VII قانون قرار بگیرند. قانون حقوق مدنی طبق قانون، سیاستهایی که دارای تأثیرات نژادی متفاوت هستند، ممنوع هستند، مگر اینکه این سیاستها را بتوان مستقیماً با عملکرد شغلی مرتبط دانست. از آنجا که آنها احساس می کردند که این آزمون ممکن است به این دلایل قابل دفاع نباشد، شهر نتایج را کنار گذاشت. اما این تصمیم به جای اینکه مبتنی بر تمایل به تعادل نژادی به عنوان یک هدف اجتماعی بزرگتر باشد، در مورد اعتبار آزمون بود.
نکته مهم این است که تصمیم به بی توجهی به امتحان عجولانه گرفته نشده است. در عوض، شهر که نگران پرچمهای قرمز برافراشته شده در نتیجه اختلاف نژادی بزرگ در آزمون بود، قبل از اینکه امتیازات را حذف کند، یک فرآیند ارزیابی دقیق و روشمند را انتخاب کرد. اول، آنها تصمیم را به هیئت بررسی خدمات ملکی تحویل دادند. سپس به درخواست کسانی که می خواستند از امتیازات استفاده کنند، تنها عضو سیاهپوست آمریکایی آن هیئت به طور داوطلبانه خود را از این روند کنار گذاشت. به عنوان یک نکته جانبی، اینکه چنین درخواستی حتی مطرح شده است، نشان دهنده عمق امتیاز سفید است که در این روند نفوذ کرده است. به هر حال، این باور که عضو سیاهپوست هیئت مدیره به نوعی مغرضانه است، اما اینکه اعضای سفیدپوست از نظر نژادی بیطرف و عینی هستند، یک تصور ذاتا نژادپرستانه است.
سپس هیئت پنج روز جلسات علنی برگزار کرد که در طی آن آنها شهادت موافقان و مخالفان روش آزمایش، از جمله کارشناسان هر دو طرف موضوع را شنیدند. یکی از کارشناسان، یک روانشناس صنعتی (که همان رشته ای است که تمرین کنندگان آن آزمایش هایی مانند آزمایش آتش نشانی نیوهون را انجام می دهند) خاطرنشان کرد که چقدر از میزان اختلاف نژادی در این آزمون خاص شگفت زده شده است. او توضیح داد که اگرچه چنین امتحاناتی اغلب تفاوتهای نژادی در نتایج ایجاد میکنند، اما به ندرت تا این حد آشکار میشوند. در واقع، در این مورد خاص، شرکت کنندگان سیاهپوست که قبلاً در امتحانات برای همان موقعیت ها رتبه های 3 و 5 را کسب کرده بودند (و قبلاً ترفیع خود را از دست داده بودند) فقط توانستند به ترتیب رتبه 13 و 15 را کسب کنند: یک در آزمون ستوان. ، و دیگری در آزمون برای کاپیتان. اینکه چنین رگرسیونی برای افرادی که قبلاً آنقدر خوب عمل کردهاند رخ میدهد دلیل دیگری بود که اعتبار آزمون مشکوک به نظر میرسید.
همچنین طبق شهادت چند آتش نشان مجرب، مشکلات متعددی در محتوای آزمون وجود داشت. اولاً، برخی از مطالب مربوط به آزمایش برای جامعه نیوهیون کاملاً غیرقابل اجرا بود و سؤالات دیگر در واقع پاسخهای صحیحی داشتند که برخلاف سیاستهای محلی آتش نشانی بود. به عنوان مثال، یک سوال پرسیده شد که آیا بهتر است به یک وضعیت اضطراری از بالای شهر یا مرکز شهر نزدیک شوید – اصطلاحی که در نیوهیون با توجه به روشی که جامعه بر اساس آن ساخته شده است، معنی معتبری ندارد – و دیگری چندین گزینه چند گزینه ای را در میان پاسخ های آن ارائه کرد، هیچ یک از آنها که اتفاقاً مطابق با سیاست نیوهیون، پاسخ صحیح بود.
ثانیاً، همانطور که حتی سازندگان آزمون اذعان میکنند، منبعی که برای ساختن آزمون به آن مراجعه کردهاند، اغلب حاوی اطلاعات متناقضی است و این احتمال را افزایش میدهد که موارد انتخاب شده به طور بالقوه «پاسخهای صحیح» داشته باشند که قابل تفسیر و مناقشه باشد.
بعلاوه، سیستم وزن دهی مورد استفاده برای آزمون، که به موجب آن بخش کتبی 60 درصد از کل نمره را به حساب می آورد، و بخش شفاهی، 40 درصد - که توسط یک قرارداد اتحادیه الزامی بود، به جای هر منطق علمی معتبر مستقل - همچنین سوال برانگیز همانطور که یکی از شاهدان شهادت داد، شهرهای مجاور که از سیستمهای وزنی متفاوت استفاده میکردند توانستند آتشنشانان و ناظران به همان اندازه توانمند داشته باشند، در حالی که شاهد اختلاف نژادی بسیار کمتری بودند.
همچنین در طول جلسات، کارشناسان به چندین روش آزمایش برای توانایی نظارت در یک آتش نشانی اشاره کردند که نسبت به یک آزمون چند گزینه ای، شاخص واقعی تری از توانایی بود. آزمونهای جایگزین، که برای «قضاوت موقعیتی» آزمایش میشوند، توسط کارشناس روانشناسی صنعتی توضیح داده شدهاند که در چنین مواردی بسیار برتر هستند، مانند سایر جایگزینها. جالب توجه است، اگر شهر به سادگی آزمون را تغییر می داد و نیاز به قبولی در هر دو بخش شفاهی و کتبی به طور جداگانه داشت - به جای اینکه اجازه می داد مهارت های شفاهی ضعیف با نمرات کتبی بالا جبران شود - یک شرکت کننده سیاه پوست واجد شرایط ترفیع و دو مورد از سفیدپوستانی که این کار را انجام می دادند، نداشتند. به همین ترتیب، اگر به آنها اجازه داده می شد که نمرات را به نزدیکترین عدد صحیح کامل گرد کنند (منعکس کننده این حقیقت رایج در علوم اجتماعی که تفاوت امتیازات کسری می تواند ناشی از شانس تصادفی باشد و چیزی در مورد استعداد واقعی نگوید)، چهار سیاه پوست واجد شرایط بودند. و اگر آنها فقط وزن آزمون را متفاوت میکردند، همانطور که جوامع دیگر انجام دادهاند، و وزن بیشتری به امتحان شفاهی نسبت به آزمون کتبی میدادند، دو نفر از شرکتکنندگان سیاهپوست برای پست ستوانی در رقابت بودند و یکی در ترکیب قرار میگرفت. برای کاپیتان
منطقی به نظر می رسد که این آزمون توسط شهر به عنوان یک شاخص معیوب از شایستگی در نظر گرفته شود. از این گذشته، طراحان آزمون، علیرغم اینکه قول داده بودند روشهای خود را در معرض بررسی بیرونی چند کارشناس آتشنشانی قرار دهند، و علیرغم اصرار بر اینکه آزمون خود را در معرض اعتبارسنجی محتوایی قرار میدهند تا به یک نمره قطعی معتبر علمی در زیر برسند. که به طور منطقی میتوان فرض کرد که آزموندهنده فاقد مهارتهای لازم برای ارتقاء است، و علیرغم اعتراف به اینکه انجام این فرآیند "بحرانی" است، نتوانست هیچ یک از این مراحل را انجام دهد. آنها نه تنها هیچ توضیحی در مورد روش خود به شهر ارائه نکردند – علیرغم اینکه قراردادشان برای انجام این کار لازم بود – اقداماتی که در توسعه آزمون انجام دادند در بهترین حالت یک فرآیند تصادفی و تصادفی را نشان می دهد. بنابراین، برای مثال، طراحان یک برش امتیازی دلخواه را برای قبولی در آزمون اتخاذ کردند، نه بر اساس تایید یا شواهد مستقل از علوم اجتماعی، بلکه بر اساس برشی که قبلاً توسط بوروکراتهای شهر تعیین شده بود: برشی که خود طراحان اذعان میکنند «خیلی معنیدار نبود». "در تعیین صلاحیت برای ناظر آتش نشانی.
در پایان لازم به ذکر است که یکی از اعضای هیأت بازنگری خدمات کشوری که در نهایت به تأیید نتایج آزمون رأی منفی داد، در اصل موافق صدور گواهینامه بود. با این حال، پنج روز شهادت او را متقاعد کرد که این روند ناقص بوده و چندین گزینه در دسترس است، که اگر در انتخاب واجد شرایط ترین افراد برای ارتقا بهتر نبود، همه آنها حداقل به همان اندازه خوب بودند. مزیت اضافی از ایجاد اختلاف نژادی بسیار کوچکتر. با توجه به اینکه سابقه قانونی استفاده از آزمونهایی را ممنوع میکند که تأثیر متفاوتی ایجاد میکنند، در صورت وجود گزینههای بهسرعت در دسترس و کمتجانس که به همان اندازه معتبر هستند، هیئت به تنها روش مجاز طبق قانون حقوق مدنی عمل کرد. این همان چیزی است که دادگاه های قبلی رای داده اند و این تنها نتیجه عقلایی با توجه به واقعیت های پرونده است.
مسائل حقوقی و خطرات پیروزی شاکی
نکته مهم این است که از نظر قانون، هیچ تفاوتی ندارد که آیا آزمون می تواند ابزاری معیوب باشد یا خیر. باری بر دوش شهر نیست که یک موضوع علوم اجتماعی را اثبات کند تا از خود در برابر ادعای تبعیض غیرقانونی دفاع کند. تنها چیزی که قانون ایجاب می کند این است که تصمیم آنها بهانه ای ساختگی برای تبعیض علیه آتش نشانان سفیدپوست نباشد. و برای اثبات این امر، حتی سنگینترین بار قانونی نیز صرفاً بر این باور است که شهر باید «پایهای قوی» برای باور ناعادلانه و نامعتبر بودن آزمون داشته باشد. با توجه به شهادت فراوان ارائه شده در جلسات عمومی، و با توجه به اختلاف نژادی غیرعادی بزرگی که در امتحان آشکار شد، نگرانی آنها به وضوح منطقی بود.
با این حال، بر اساس سؤالات پرسیده شده و اظهارات چندین قاضی در جریان بحث های شفاهی این هفته، به نظر می رسد که حداقل چهار نفر از اعضای دیوان به نفع شاکیان رای خواهند داد. اگر قاضی کندی در این امر به آنها بپیوندد، تصمیم 5-4 یک سابقه خطرناک برای قانون حقوق مدنی ایجاد می کند و ضربه ای جدی و مخرب علیه اهداف برابری فرصت ها وارد می کند. گفتن اینکه نیوهیون از نظر قانونی ملزم به استفاده از نمرات آزمون بود، و اینکه بیرون انداختن آنها ذاتاً علیه سفیدپوستان تبعیض آمیز بود زیرا آنها امتیاز بهتری کسب کردند، به این معنی است که سفیدپوستان اکنون می توانند از هر مؤسسه ای شکایت کنند - یک کالج، یک کارفرما، سازمان دولتی، هر کسی که خط مشی، رویه یا رویهای را اتخاذ کند که تأثیری بر کاهش مزیت از قبل موجود داشته باشد. به عنوان مثال، اگر مدرسه ای تصمیم گرفت اهمیت SAT را برای پذیرش به حداقل برساند، یا به طور کلی نمرات آزمون استاندارد شده را نادیده بگیرد (همانطور که برخی انجام داده اند، تا حدی به دلیل تفاوت های نژادی در آزمون، و همچنین به این دلیل که چنین ابزارهایی شناخته شده اند. شاخص های ناقص توانایی)، سفیدپوستان (با فرض برنده شدن ریچی) می توانند از مدرسه شکایت کنند و ادعا کنند که "حقوق" آنها به عنوان سفیدپوستان برای بهره مندی از مزایای عملکرد برترشان (حتی در یک آزمون ناقص) نقض شده است. مؤسسات مجبور خواهند شد از ابزارهای انتخاب شایستگی استفاده کنند که مزیت سفید را به حداکثر می رساند، زیرا انتخاب ابزاری که اختلاف کمتری تولید می کند، می تواند با منطق پیچ خورده ادعاهای شاکیان در ریچی، به نوعی ضد سفید تلقی شود.
پیروزی ریچی، حقوق مدنی را نیز به هرج و مرج مطلق میاندازد. در واقع، چنین نتیجه ای به این معنی است که دادگاه گفته است که کارفرمایان باید اقداماتی را انجام دهند که تأثیرات نژادی متفاوتی را علیه افراد رنگین پوست ایجاد کند، یا در غیر این صورت به دلیل رفتار متفاوت با سفیدپوستان مورد شکایت قرار گیرند. به عبارت دیگر، آنها باید یک قسمت از عنوان هفتم را نقض کنند تا قسمت دیگری از آن را نقض نکنند. بدیهی است که چنین سازمانی با مقاصد قانونی کسانی که قانون را تنظیم کردهاند مخالف است. برای محافظهکاران دیوان عالی که ادعا میکنند «ساختسازان سختگیر» هستند، و به قصد قانونگذاری پایبند هستند، برای یافتن ریچی و از این طریق نیت تنظیمکننده برای عنوان هفتم را از بین میبرند، کل فلسفه قضایی خود را به سخره میگیرند و بیصداقتی خود را نشان میدهند. ادعا می کند که به آن اعتقاد دارد.
نه تنها این، بلکه اگر کارفرمایان ملزم به استفاده از آزمونها میشدند، حتی زمانی که تأثیر نژادی متفاوتی ایجاد کردند - یا حتی به این دلیل که آن نتیجه را ایجاد کردند، و بنابراین، انجام در غیر این صورت به گروهی که امتیاز بالاتری میگرفت آسیب میرساند - این به طور مؤثر تأثیر متفاوت را حذف میکرد. در مجموع به عنوان یک مقوله معتبر از قوانین حقوق مدنی، که نه تنها مقاصد قانونی را که اخیراً در سال 1991 به روز شده است، بلکه تقریباً چهل سال نظر قضایی را باطل می کند. و اگر این اتفاق بیفتد، به این معنی است که هر خط مشی، رویه یا رویه ای، صرف نظر از اینکه چقدر به یک گروه نژادی خاص آسیب می رساند، قانونی خواهد بود، مگر اینکه بتوان ثابت کرد که این استاندارد عمداً اتخاذ شده است تا مانع شود. دسترسی به گروههای خاص: یک استاندارد عملاً غیرممکن برای برآورده کردن، حتی در آشکارترین موارد.
نتیجه گیری: انجام درست توسط ریچی و آتش نشانان سیاه
اگرچه رسانهها این داستان را بهعنوان یک مرد سفیدپوست بیگناه و با صلاحیت بالا (و همکارانش) که بهطور نامناسبی زیر بار صحت سیاسی و یک سیستم سهمیهبندی واقعی قرار گرفتهاند، روایت میکنند، واقعیت ساده این است که هیچکس، صرفنظر از اینکه چقدر سخت مطالعه کرده است. اینکه آنها چقدر خوب عمل کردند، حق بهره مندی از یک فرآیند آزمایشی را دارد که خود ناقص بود. ریچی، اگر واقعاً بهترین فرد برای این شغل باشد - یا حداقل یکی از آنها - باید بتواند در هر امتحانی که به او داده میشود، از جمله آزمونهایی که واقعاً توانایی او برای یک سرپرست مؤثر را میسنجید، به اوج برسد. در این مورد، عصبانیت او باید معطوف شهر باشد نه به خاطر بیرون انداختن نمرات، از جمله امتیازات خودش، در آزمون جعلی. بلکه باید متوجه شرکت مشاوره ای باشد که در وهله اول یک آزمون ناقص را ساخته است، یا شاید اتحادیه ای که او را نمایندگی می کند، و فرآیند وزن دهی خودسرانه را انتخاب کرده است، که منجر به چنین نابرابری های نژادی بزرگی شده است. اگر نیوهیون هر یک از تعدادی از آزمونهای نوع دیگر را پذیرفته بود، یا صرفاً به دنبال تأیید اعتبار آزمون موجود بود - در این صورت احتمالاً نقصها شناسایی و تصحیح میشد و در نتیجه آزمون مشروع میشد - ریچی احتمالاً همچنان امتیاز بالایی میگرفت. به نظر می رسد او با تمام حقوق واجد شرایط است. اما پاداش دادن به او برای عملکردش در یک آزمون بسیار ناقص، مجازات دیگرانی است که عملکرد ضعیفی داشتند، اما در امتحان دیگری بهتر عمل می کردند. و تکلیف سختی آنها چیست؟ ساعت مطالعه آنها چطور؟ رویاهایشان چطور؟ عجیب است که به نظر نمی رسد کسی نگران آنها باشد.
امیدواریم که اعضای معقول دادگاه هم حقایق واقعی و هم حقوقی این پرونده را ببینند و از این طریق ضربه ای به عدالت و استانداردهای بالا در یک زمان وارد کنند. و سپس امیدواریم که نیوهیون به ابداع فرآیند جدیدی ادامه دهد، به موجب آن فرانک ریچی و همکاران با استعدادش - از جمله سیاه پوستان - بتوانند موقعیت هایی را که به درستی سزاوار آن هستند به دست آورند.
تیم وایز یکی از برجستهترین نویسندگان و فعالان ضد نژادپرستی در ایالات متحده است. وایز، الیور ال. براون، محقق ممتاز بازدیدکننده در سال 2008 برای مسائل مربوط به تنوع در دانشگاه واشبرن، در توپکا، کانزاس است: افتخاری که به عنوان شاکی اصلی در تصمیم برجسته براون علیه هیئت آموزش نامگذاری شده است. او مؤلف چندین کتاب است; جدیدترین او بین باراک و مکان سخت: نژادپرستی و انکار سفید در عصر اوباما است که در اوایل سال جاری در مجموعه رسانه های باز توسط City Lights Books منتشر شد. www.citylights.com
منبع: اتاق قرمز
http://www.redroom.com/blog/tim-wise/plaintiff-wail-ricci-v-destefano-and-myth-white-victimhood