دو آخر هفته پیش، جهان با وحشت نظاره گر این بود که برتری طلبان سفیدپوست، نئونازی ها، اعضای کوکلاکس کلان و دیگر عناصر به اصطلاح راست آلت در شهر شارلوتزویل، ویرجینیا بیداد می کردند. عیاشی نفرت آنها علیه یهودیان، مسلمانان، همجنسگرایان و لزبین ها، لیبرال ها، آفریقایی-آمریکایی ها و دیگر رنگین پوستان به حمله ای تروریستی منجر می شود که هدر هییر را کشته و ده ها تن دیگر را مجروح می کند.
محکومیت و انزجار از اوباش برتری طلبان سفیدپوست در شارلوتزویل باید جهانی باشد. در عوض پاسخ تا حد زیادی از طریق یک لنز حزبی پردازش شده است.
دونالد ترامپ نازیها و دیگر فاشیستهای سفیدپوست را با این پیشنهاد که «افراد بسیار خوبی» در میان گروه افراطگرایان راست در شارلوتسویل وجود دارند، ناز کرد. جمهوریخواهان «نفرت» و «نژادپرستی» را محکوم کردهاند، اما عمدتاً از انتقاد از دونالد ترامپ و تصمیم آشکار او برای کمک و آرامش به برتری سفیدپوستان و فاشیسم خودداری کردهاند. هیچ جمهوری خواه در اعتراض به اظهارات رئیس جمهور و الگوی نژادپرستی و تعصب او به طور علنی از سمت خود در دولت ترامپ استعفا نداده است. حتی نگرانکنندهتر، نظرسنجیهای اخیر افکار عمومی نشان میدهد که اکثریت جمهوریخواهان از حمایت دونالد ترامپ از نیروهای برتریطلب سفیدپوست و نیروهای «راست آلت» که در شارلوتزویل ویرانی و مرگ کاشتهاند، حمایت میکنند.
دموکراتها، لیبرالها، مترقیها و دیگر رهبران آیندهنگر و انسانگرا تروریسم برتریطلب سفیدپوست در شارلوتزویل و همچنین آغوش ترامپ از «افسردهها» را که پایگاه حمایت او را تشکیل میدهند، محکوم کردهاند. متأسفانه، رهبری حزب دموکرات در توضیح این که چگونه این موج دوباره نفرت در آمریکا مختص انتخاب ترامپ نیست، بلکه نشانه مشکلات سیاسی و فرهنگی بزرگتر است، به اندازه کافی قوی نبوده است.
یکی از موضوعات مشترک در میان شکاف های حزبی و ایدئولوژی این است که خشونت و نفرت در شارلوتزویل به عنوان یک «غافلگیرکننده» تلقی می شد، چیزی «غیرآمریکایی» که نشان دهنده «کیستی ما» نیست. چنین ادعاهایی متکی به یک خیال است. خشونت سفیدپوستان علیه رنگینپوستان - چه نسلکشی علیه ملتهای اول، بردهداری و استثمار آمریکاییهای آفریقاییتبار، پاکسازی قومی و قتل عام نژادی علیه غیرسفیدپوستان یا توقیف دسته جمعی ژاپنی-آمریکاییها- عنصر اصلی شخصیت ملت ما است. ممکن است برای بسیاری از مردم یک واقعیت ناخوشایند و ناراحت کننده باشد، اما ایالات متحده به عنوان یک دموکراسی نژادی مردانه سفیدپوست تأسیس شد. این سنگ بنای تاریخ این کشور و یک شرارت مدنی است که 240 سال پس از تأسیس ایالات متحده هنوز هم در دامان آمریکاست.
آیا آمریکایی ها هرگز با این حقایق زشت روبرو خواهند شد؟ چی نقش امتیاز سفیدپوستان در خشونت در شارلوتزویل داشت و چگونه پلیس، رسانه ها، سیاستمداران و مردم به آن واکنش نشان دادند؟ چگونه مردانگی سفیدپوستان بر «راست آلت» و جنبش برتریطلبی سفیدپوستان تأثیر میگذارد؟ سفیدپوستان آمریکایی به عنوان یک گروه برای مقابله با برتری گرایان سفید و فاشیست های نژادی که ادعا می کنند به جای آنها صحبت می کنند، چه کاری می توانند انجام دهند؟
در تلاش برای پاسخ به این سؤالات، اخیراً یک بار دیگر با او صحبت کردم تیم وایزیکی از فعالان برجسته ضد نژادپرستی کشورمان. کورنل وست او را بهعنوان «برادر وانیلی در سنت جان براون» توصیف کرده است. وایز نویسنده کتاب های متعددی از جمله «آمریکای سفید عزیز: نامه ای به اقلیت جدید،" همچنین "تحت ثروت: شرمساری، ستایش ثروتمندان و قربانی کردن آینده آمریکا."
گفتگوی ما برای طولانی و وضوح ویرایش شده است. نسخه طولانی تر را می توان در آن شنید پادکست من، که در سالن موجود است صوتی برجسته احتمال برد مراجعه کنید.
آیا از آنچه در شارلوتزویل رخ داد شگفت زده شده اید؟
نه. من متقاعد شده بودم که چیزی به طرز وحشتناکی اشتباه میشود، زیرا میدانستم تعدادی از افراد در آن گروه هستند که با هدف آشکار به وحشت انداختن جامعه، ترساندن رنگین پوستان، ترساندن سفیدپوستان لیبرال، و هرکسی که به آنجا میروند. سر راهشان ایستاد آنها در تلاش بودند تا این نمایش قدرت را به نمایش بگذارند که برای افرادی که آن را از بیرون می دیدند واقعاً قدرتمند، طاقت فرسا و ترسناک به نظر می رسید، و من فکر می کنم از برخی جهات آنها دقیقاً به این کار دست یافتند.
من فکر می کنم که به دلیل قتل هدر هیر و جراحاتی که توسط تروریست های برتری طلب سفید پوست در شارلوتزویل ایجاد شد، به اصطلاح راست آلت به طرز چشمگیری دست خود را بیش از حد بازی کرد. در دراز مدت به آنها صدمه خواهد زد.
رسانه های جریان اصلی همچنان این روایت را پیش می برند که ترور برتری طلبانه سفیدپوستان در شارلوتزویل به نوعی "غیرقابل پیش بینی" یا "غافلگیرکننده" بود. اسطوره بی گناهی نژاد سفید در اینجا نیز مهم است.
رسانه ها دوباره فاقد یک زمینه تاریخی انتقادی هستند، اما حتی بیشتر از آن، درگیر این دوتایی های ساده و احمقانه می شوند که می گویند مردم یا واقعاً مردم خوبی هستند یا نژادپرست هستند. به عبارت دیگر، شما نمی توانید فردی باشید که با افراد مسن و حیوانات مهربان باشد و همچنین نازی باشد. خب چرا نمیتونی باشی
متشکرم. هیتلر عاشق سگ هایش بود.
واضح است که این تفکر دوتایی مضحک است. زمانی که این کار را شروع کردم، مبارزه با دیوید دوک در لوئیزیانا بود. وقتی شما یک سیاستمدار دارید، چه دوک یا ترامپ، که با استفاده از مضامینی که بیش از 200 سال و واقعاً 400 سال کارآمد بوده و به مستعمرات بازگشته است، به غریزه های پست بخشی از جامعه ما متوسل می شود - چرا شما این کار را می کنید. تعجب کنید که موثر است؟
این سیاست تعصب، سکه قلمرو است و واقعاً برای مدت طولانی بوده است. بنابراین این واقعیت که تعداد انگشت شماری آماری آن را به حد افراطی که نازیهای شارلوتزویل انجام دادند، واقعاً جای تعجب ندارد. آیا اکثر مردم این گونه فکر می کنند و عمل می کنند؟ نه، خوشبختانه اما وقتی به زیرمجموعه ای از سفیدپوستان آمریکا در تمام زندگیشان گفته می شود که این کشور متعلق به آنهاست، نمی توانید از این موضوع تعجب کنید. هیچ کس نباید از آن شوکه شود. این نتیجه طبیعی جامعه ای است که به ویژه برای صدها سال استحقاق مردان سفیدپوست را در خود جای داده است.
من شهود دارم که بسیاری از رای دهندگان ترامپ، ده ها میلیون رای دهنده سفیدپوست، ممکن است از لفاظی های آشکار نازی و برتری طلبی سفید پوست خوششان نیاید، اما وقتی کلماتی مانند "ناسیونالیسم سفید" را می شنوند برای آنها منطقی است. "غرور سفید" برای محافظه کاران و دیگر رای دهندگان سفیدپوست نیز جذاب است. آیا فکر می کنید من این پویایی را بیش از حد بیان می کنم؟
نه، نه. بدیهی است که جابهجاییهای مختلفی وجود دارد، و اگر 63 میلیون نفر را در نظر بگیرید که به ترامپ رای دادهاند، و از این تعداد شاید 50 میلیون سفیدپوست باشند، مشخصاً کسانی هستند که فقط از نوع برتریطلب سفیدپوست هاردکور هستند. به این نکته اشاره کنم که عدد کمی نیست. من پیشنهاد می کنم که مطمئناً ایجاد تفاوت در آن سه ایالت کلیدی کافی است: ویسکانسین، میشیگان و پنسیلوانیا. به خاطر داشته باشید که پنسیلوانیا، حداقل تا چند سال پیش، بالاترین غلظت گروههای نفرتانگیز را در ایالات متحده داشت، سرانه. بنابراین، آیا من معتقدم که حداقل 70,000 برتریطلب سفیدپوست آشکارا در این سه ایالت وجود دارند که [حاشیه] او برنده شد؟ قطعا من انجام می دهم. من فکر می کنم ساده لوحانه است که این را باور نکنیم.
بدیهی است که گروه دیگری از حامیان سفیدپوست او وجود دارند که بخش تعصب آشکار را رد میکنند، یا به این دلیل که به نظر ناخوشایند است یا به این دلیل که واقعاً آنها را میترساند و از آن آزرده خاطر میشوند. اما با این وجود، آنها به بسیاری از نگرش های نژادپرستانه "سگ سوت" علیه رنگین پوستان، به ویژه سیاه پوستان پایبند هستند. این گروه دیگری است که لزوماً ملیگرای سفیدپوست سرسخت نیستند، اما کاملاً احساس ناراحتی میکنند، احساس میکنند قربانی شدهاند. آنها این روایت حق را به گونهای میپذیرند که برخی از آنها حتی ممکن است آگاهانه متوجه نشوند که دارند انجام میدهند.
گروه سوم، سفیدپوستانی هستند که درد قابل توجهی دارند، خواه این درد اقتصادی باشد یا فقط در زندگی شان، و به طرز وحشتناکی علت درد خود را اشتباه تشخیص می دهند. آنها واقعاً در حال مبارزه هستند و متأسفانه طعمه سیاستی می شوند که برای نسل ها کارساز بوده است. به همین دلیل است که شخصی مانند دونالد ترامپ که تنها موفقیت واقعی او در زندگی بازاریابی بوده است - اینها افرادی هستند که دونالد ترامپ به عنوان یک ماده افیونی برای آنها خدمت می کند. نزد آنها میآید و میگوید: «شما زحمت میکشید، درد دارید. من می توانم منبع را به شما بگویم و می توانم آن را برداریم.» اینها افرادی هستند که اگر به دونالد ترامپ رجوع نمی کردند، از مواد افیونی واقعی استفاده می کردند. در برخی موارد آنها هر دو را برای تسکین درد انجام می دهند.
آیا این درست نیست که رأی دهندگان ترامپ اساساً تی پارتی روی استروئیدها هستند؟ برتری طلبان سفیدپوست آشکارا در مورد استفاده از تی پارتی برای استخدام اعضای جدید با اعمال حس نارضایتی نژادی و بیگانگی برای رادیکال کردن سفیدپوستان نوشته اند.
کاملا. منظورم این است که اگر به سال 2009 برگردیم، زمانی که جنبش تی پارتی شتاب گرفت، استورم فرانت و سایر صفحات چت برتری طلبان سفیدپوست و وب سایت ها گفتند که به رویدادهای تی پارتی می روند تا افرادی را که به نوعی مستعد هستند، اما نه کاملاً آن چیزی که آنها می نامند، ببرند. "قرص قرمز" هنوز.
آره برای به دست آوردن آنچه آنها "هنجارها" می نامند.
تا حدودی خیلی موثر بود. من فکر می کنم ناسیونالیست های سفیدپوست، برتری طلبان سفیدپوست، این فاشیست های جدید، از نظر استراتژیک فوق العاده ماهر هستند. برای ما بسیار مهم است که تهدید را جدی بگیریم. رسانه های خبری بر روی تعداد انگشت شماری از افرادی که دندان هایشان را از دست داده اند یا شبیه احمق های مطلق به نظر می رسند و این واقعیت را که ریچارد اسپنسر آدمک نیست، از دست می دهند، تمرکز خواهند کرد. ریچارد اسپنسر به دور از ساختگی بودن، درک بسیار بهتری از ریشه های تاریخی این کشور نسبت به اکثر لیبرال ها و مترقی ها دارد. منظورم این است که وقتی می گوید بنیانگذاران آمریکا را یک کشور مردان سفیدپوست در نظر گرفته اند، اشتباه نمی کند. او این را نمی سازد. او کاملاً 100 درصد درست می گوید. این بدان معنا نیست که ما باید آن دیدگاه آمریکا را در حال حاضر بپذیریم.
جنسیت چگونه با جنبش برتری طلبی سفیدپوستان تلاقی می کند و آنچه در شارلوتزویل رخ داد؟ اگر به وبسایتهای برتریطلب سفیدپوستان بروید، این روایتهای تکراری درباره «درد» مردان سفیدپوست و اینکه چگونه سفیدپوستان «چیزی برای خودشان ندارند» در آمریکا وجود دارد. برخی از زنان سفیدپوست نیز بخشی از این جنبش هستند، با اشتیاق برای یک خانواده "سنتی" که در آن "حفاظت" و "از آنها مراقبت شود".
زنان سفیدپوست همیشه درگیر خرده فرهنگ برتری طلبی سفیدپوستان بوده اند. چیز جدیدی نیست. اکنون، با گفتن این موضوع، این یک جنبش تحت سلطه مردان است زیرا آشکارا زن ستیزانه است. در روزنامه دیلی استورمر، اندرو آنگلین بعد از شارلوتسویل نوشت: «برای کسانی از شما که هنوز در شهر هستید»، در حال صحبت با رفقای خود در جنبش، گفت: «برای کسانی از شما که هنوز در شهر هستید، به بیرون بروید و لذت ببرید. خوش بگذره» و این واقعاً آشکار کننده است و زیاد در مورد آن صحبت نشده است. او گفت، و من آن را تعبیر میکنم، اما نه زیاد، «بیرون، خوش بگذران، زنانی خواهند بود که نمیتوانند صبر کنند تا تو را لعنت کنند.»
او میگوید: «بهطور جدی چون ما الان پسرهای بدی هستیم و همه زنهای دنیا» - این یک نقل قول مستقیم است - «هر زن در جهان دیک تو را میخواهد». این در دیلی استورمر شب قتل بود. در چند سال اخیر، همپوشانی کاملی بین [ناسیونالیستهای] سفیدپوست و جامعه [ها] «پیکاپ آرتیست» وجود داشته است. این گروهی از بازنده های آشکارا زن ستیز هستند که فکر می کنند فمینیسم به این دلیل است که نمی توانند بی بند و بار باشند و زنان بیش از حد حساس هستند.
این ما را به "حقوق مردان" و "قرص"چیزها، درست است؟
الیوت رودگراو که چندین سال پیش در سانتا باربارا به قتل عام پرداخته بود، در برخی از آن صفحات چت حضور داشت. یک همپوشانی واقعی بین برخی از آن جامعه هنرمندان پیکاپ وجود داشته است، که به این حس مردانگی شکسته و سفیدی شکسته جلب شده است. با پست اندرو آنگلین همه چیز جمع می شود - مثل اینکه او در واقع معتقد است که زنان در حال سقوط هستند تا اسکین هدها را به هم بزنند.
در اینجا حرکتی وجود دارد که می گوید، ما می توانیم حس مردانگی سفید شکسته را به شما بازگردانیم. اساساً، شما حق همه چیز را دارید. دنیا صدف شماست. اگر به شما گفته شود و هر چیزی در زندگی شما درست پیش نرود، نمی دانید چگونه با آن کنار بیایید، و بنابراین حداقل برای برخی از آنها به چیزهایی مانند این روی می آورند و اندرو آنگلین می گوید: "هی، امشب خواب خواهی گرفت.»
امتیاز سفیدها در شارلوتزویل چگونه انجام شد؟
خب، منظورم این است که ساده ترین راه این است که اگر هزاران یا بیشتر مرد سیاه پوست و قهوه ای با مشعل در دانشگاهی در هر نقطه از این کشور راهپیمایی می کردند و در مورد ایجاد یک دولت قومی سیاه پوست صحبت می کردند، فکر می کنم می دانیم چه اتفاقی می افتد. از نظر واکنش پلیس اتفاق افتاد.
حمام خون سیاهپوستان در حال حمل اسلحه، ضرب و شتم مردم با چوب و چوب، تهدید روحانیون سفیدپوست…
پروردگارا، ما می دانیم که چه اتفاقی می افتاد. ما می دانیم که اگر این یک راهپیمایی زندگی سیاه پوستان مهم است یا این یک تجمع حقوق مهاجران بود، و به آنها نشان داده می شد که سفید پوستان را در یک گاراژ کتک می زنند یا آنها را در کنار مجسمه ای با مشعل محاصره می کنند، چه بحثی پیش می آمد - منظورم این است که بدهید. من یک استراحت اگر نمیدانید امتیاز سفید پس از اتفاقی که اخیراً افتاده چیست، هرگز آن را نخواهید داشت.
علاوه بر این، تصور کنید اگر سیاهپوستان جداییطلب و خشن با سرپوش اوباما راهپیمایی میکردند و او در پاسخ گفت: «خب، خشونت از هر دو طرف وجود دارد». ممکن بود درخواست هایی برای استیضاح، برای استناد به اصلاحیه 25 وجود داشته باشد. با ترامپ؟ چنین پاسخی وجود ندارد. او باور شده است.
به نظر شما آینده چه چیزی در انتظار شماست؟ و مردم - به ویژه سفیدپوستان - چگونه باید در برابر "راست آلت" و گروه برتری طلبان سفیدپوست و تروریست های داخلی آن مقاومت کنند؟
بدیهی است که باید از طرق مختلف مقاومت کنیم، زیرا فکر نمیکنم قبل از بدتر شدن اوضاع بهتر شود. ما در حال حاضر در یک لحظه تعیین کننده هستیم. سفید پوستان قرار است چه کار کنند؟ زیرا این افراد - و اکنون من در مورد رهبران برتری طلب سفیدپوست مانند اسپنسر و [متیو] هایمباخ و آنگلین صحبت می کنم - همه به وضوح می گویند: "ما برای آمریکای سفید صحبت می کنیم."
من می دانم که میلیون ها سفیدپوست از این موضوع رنجیده اند. اکنون زمان آن رسیده است که آنها نیز مانند آن رفتار کنند. این بدان معناست که از ارسال عکس های گربه و سگ لعنتی خود در فیس بوک خودداری کنید، از ارسال عکس های "اوه، من تازه در باغ زیتون حضور پیدا کردم" یا هر چیز دیگری را به صورت آنلاین متوقف کنید. پرداختن به نژادپرستی و برتری سفیدپوستان را با حلقه های دوستی خود، چه آنلاین و چه حضوری، شروع کنید. این یک تاکتیک است و تاکتیکهای متفاوت زیادی وجود دارد. اما تو باید بایستی و بگویی: «من راه دیگری را برای زندگی در این پوست انتخاب میکنم و به خدا تو به جای من صحبت نمیکنی».
Chauncey DeVega یکی از نویسندگان کارکنان سیاست برای Salon است. مقالات او را نیز می توان در Chaunceydevega.com. او همچنین میزبان یک پادکست هفتگی است، نمایش Chauncey DeVega. Chauncey را می توان دنبال کرد توییتر و فیس بوک.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا