تیم وایز یک سفیدپوست معمولی شما نیست.
این نویسنده و فعالی که کار خود را به عنوان سازمان دهنده با ائتلاف لوئیزیانا علیه نژادپرستی و نازیسم آغاز کرد، سه دهه گذشته را صرف مبارزه با نژادپرستی از درون "شکم جانور سفیدپوست" کرده است.
در کتاب جدید خود، بین باراک و مکان سخت: نژادپرستی و انکار سفید در عصر اوباما، حکیم در آنچه می خواند تأمل می کند نژادپرستی 2.0- برند جدیدی از برتری سفیدپوستان که تحت پوشش پسا نژادپرستی عمل می کند.
با او صحبت کرد خطوط رنگ در مورد رویکرد او به فعالیتهای عدالت نژادی و چالشها و امکاناتی که طرفداران تحت دولت جدید با آن روبرو هستند.
چگونه پیام خود را برای همه این گروه های مختلف که با آنها صحبت می کنید و در مورد آنها صحبت می کنید تنظیم می کنید؟ چه کسانی را مخاطب اصلی خود می بینید؟
بدیهی است که مخاطبان اولیه و اولیه من سفیدپوستانی هستند که معمولاً از آنها خواسته نشده است تا در مورد این مسائل فکر کنند، به خصوص نه توسط یک سفیدپوست دیگر.
من به نوعی این جهت را برای انجام این کار از دو منبع انتخاب می کنم: اول، توصیه قدیمی کمیته هماهنگی دانشجویی بدون خشونت [SNCC] به فعالان سفیدپوست در سال 67، که این بود: "برو با مردمت کار کن."... ترسناک است گاهی انجام دهید خیلی راحتتر است که به جای اینکه بروید و خودتان را به چالش بکشید، کار لحظهای کومبایا را انجام دهید، و من این توصیهای را که رنگینپوستها دادهاند بسیار جدی میگیرم.
و سپس ثانیا، رابطه من با افراد مؤسسه مردمی برای بقا و فراتر از آن، و سایر مربیان رنگین پوستی که داشته ام، که گفته اند، "ما واقعاً به شما نیاز داریم که اصولاً روی به چالش کشیدن دیگر سفیدپوستان برای فکر کردن کار کنید. این چیزها به روشی جدید."
آیا هدف ادغام بهتر بین جوامع است یا گفت و گو به خاطر گفتگو؟ آخر بازی چیست؟
این وظیفه به اصطلاح متخصصان، چه سفیدپوست و چه رنگین پوست، این نیست که واقعاً چنین تفکری را برای مردم مردم پایه انجام دهند.
هنگامی که اعضای SNCC در سالهای 1961، 62، 63 در زیرزمینهای کلیسا در جنوب دور هم جمع شدند و هشت ساعت در آنجا نشستند و نقشههایی در مورد چگونگی شکستن آپارتاید در میسیسیپی چیدند، آنها نرفتند. وارد شوید و به گروهی از متخصصان گوش دهید که به آنها می گویند چه کاری انجام دهند. آنها وارد شدند، و به حرف های یکدیگر گوش دادند، به آن فکر کردند، برخی از اهداف را چارچوب بندی کردند و با برنامه های شگفت انگیزی بیرون آمدند. و هیچ یک از آن استراتژی ها توسط به اصطلاح کارشناسان ارائه نشده است.
دکتر کینگ، جیمز لاوسون، همه آن افراد - به همان اندازه که از زاویه انگیزشی و زاویه الهام بخش و زاویه چارچوب مهم بودند - آنها کسانی نیستند که واقعاً بسیاری از استراتژی ها را پیش می برند. آنها افراد مردمی بودند... و بنابراین، نقش نویسنده، مقالهنویس، گوینده، گسترش تحلیل و درک مردم از آنچه باید به آن نگاه کنند، و سپس اعتماد به این است که آنها شایستگی و توانایی، و یقیناً امکانات، و میل، ابزار رهایی خود باشند.
آیا در جنبش عدالت نژادی نیاز به جستجوی روح داریم که چگونه می توانیم خودمان را با جوامع و جنبش های دیگر مرتبط کنیم؟
جستجوی روح باید متقابل باشد. من فکر میکنم مشکل ایجاد ائتلاف بیشتر به مشکل دیگر جنبشهای عدالت اجتماعی بوده است که نمیخواهند به نژاد و امتیازات نگاه کنند…. اما در عین حال، ابتدا باید بگوییم: "ما نمیگوییم که میخواهیم کار حیاتی فعلی شما در زمینه مراقبتهای بهداشتی، آموزشی، نظامیگری، محیطزیست، و کار ضد نژادپرستی را جایگزین کنیم." ما نمی گوییم: "هی همه چیزهای دیگر را متوقف کن و کاری را که ما انجام می دهیم انجام بده."
آنچه ما می گوییم این است: "ما سعی می کنیم یک تحلیل ارائه دهیم، یک لنزی که شما بتوانید به کار مهم خود بیاورید تا کار مهم شما موفق تر شود. و من فکر می کنم شاید، ما همیشه ارتباط برقرار نکرده ایم [که] همانطور که باید.»
از زمان انتخاب اولین رئیس جمهور سیاه پوست کشور، آیا فکر می کنید کار شما به عنوان یک فعال تغییر کرده است؟
چیزی که من از این انتخابات دیدم این نژادپرستی 2.0 است. این توانایی سفیدپوستان برای گفتن، "خب، می دانید، من هنوز دیدگاه های منفی در مورد اکثر رنگین پوستان دارم، اما من آن مرد را دوست دارم. ما می توانیم برای این تعداد انگشت شماری از افراد استثنا قائل شویم."…. این یک نوع کارت جدید برخی از بهترین دوستان من است که سیاه پوست هستند و از زندان آزاد می شوند.
در همان زمان، این نوع انفجار از چیزهای آشکارا نژادپرستانه وجود داشته است که بیش از حد بالا، بدون لنگه، بدون چسباندن به درزها، بیرون آمدن از مجریان رادیو گفتگو و چیزهایی از این قبیل.
انتخابات، نگرانی و ترس سفید زیادی را از کار چوب بیرون آورده است. و این باعث می شود که این گفتگو به جلو برود. مایه تاسف است که چنین واکنشی لازم بوده تا این گفتگو ادامه یابد، اما من فکر میکنم که مردم اکنون به آن توجه دارند.
نظر شما درباره عقب نشینی پرزیدنت اوباما از اظهارات اولیه اش در مورد رفتار "احمقانه" پلیس در دستگیری هنری لوئیس گیتس جونیور، استاد دانشگاه هاروارد چیست؟
آنچه او [در مورد دستگیری گیتس] گفت در واقع بسیار ملایم بود…. اما متأسفانه، مشکل اینجاست: در اینجا شما مردی را دارید که به دلیل اینکه برای مدت طولانی به عنوان یک سیاستمدار از این گفتگو در مورد نژادپرستی اجتناب میکرده است، دیگر در وارد شدن به آن خوب نیست…. بنابراین، برای من، قدم زدن به عقب فقط نشانهای از پارامترهایی است که متأسفانه افراد رنگینپوست بهخصوص هر زمان که میخواهند صادقانه درباره نژادپرستی صحبت کنند، در اطراف خود دارند. سیلی می خورند این چیزی است که اتفاق می افتد.
نظر شما در مورد تنش درک شده بین جوامع رنگین پوست و جامعه LGBT در پی تصویب پیشنهاد 8 چیست؟
ریشه در روشی دارد که مبارزه دگرباشان جنسی شکل گرفته است – و هم از سوی رسانه ها، بلکه توسط خود رهبری فعال LGBT، و در هر دو مورد، من فکر می کنم که به طور فوق العاده سفیدی در نظر گرفته شده است.
[برای رنگین پوستان دگرباش جنسی]، نژادپرستی یک موضوع عجیب و غریب است. و دگرباش کردن یک مسئله نژادی است…. تلاش برای صحبت در مورد عجیب و غریب به عنوان صرفاً انحراف از آنچه که گروه غالب آن را عادی میداند (و در نتیجه سالم، و در نتیجه مناسب، و در نتیجه درست) راه دیگری برای گسترش این گفتگو است. اگر گفتگو را به این طریق گسترش دهید، واقعاً به یک ائتلاف بالقوه عظیم از افراد متفاوت از این هنجار اجازه می دهید، که صادقانه بگویم، هرگز آنقدر عادی نبوده است.
من فقط فکر می کنم تنها راهی که این تنش حل می شود این است که جامعه دگرباشان جنسی، که در سطح رهبری بسیار سفیدپوست هستند، شرایط نژادی خود را درک کنند و شروع به انجام بخشی از این گسترش در جوامع سیاه و قهوه ای کنند. .
آیا واقعاً همانطور که رسانه ها اغلب پیشنهاد می کنند "تنش سیاه-قهوه ای" وجود دارد؟
وجود دارد، اما سوال اصلی هرگز توسط آن رسانه مسلط مطرح نمیشود، و آن این است: چرا سیاهپوستان و قهوهایها همدیگر را به باد انتقاد میگیرند، با یکدیگر میجنگند، بر سر تکههای یک پای که در بیشتر موارد هیچ کدام از آنها مالک نیستند؟... این خود باخت است. خود ویرانگر است. و در نظر گرفتن آن به عنوان تنش «سیاه و قهوهای»، بر خلاف اثر باقیمانده سیستم سلطه سفید، برتری سفید و امتیاز سفیدپوستان - که هر دو گروه از آن مستثنی هستند - برای اطمینان از این است که مردم همچنان اشاره میکنند. در مقابل یکدیگر، در حالی که آنهایی که واقعاً در رأس آن ساختار قدرت هستند، فقط می نشینند و می خندند.
بنابراین اینطور نیست که تقسیم بندی وجود نداشته باشد - وجود دارد. اما این چیزی است که زمانی اتفاق می افتد که افراد در پایین ساختار اجتماعی احساس می کنند که هیچ راه خروجی برای تغییر آن ساختار ندارند. آنها به کسانی که به آنها نزدیکتر هستند تبدیل می شوند. و این اتفاق خواهد افتاد چه سیاهپوستان و لاتین تبار باشند، چه سفیدپوستان طبقه کارگر و سیاهپوست طبقه کارگر. می دانید، این کل تاریخچه اتفاقاتی است که می افتد.
میشل چن یک نویسنده مستقل در شهر نیویورک است. او در وبلاگ می نویسد Racewire.org.
تیم وایز نویسنده چندین کتاب است. جدیدترین آنها بین باراک و مکان سخت، نژادپرستی و انکار سفید در عصر اوباما است که در مجموعه رسانه های باز توسط City Lights Books منتشر شده است. www.citylights.com
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا