هوارد زین
آنجا
در اینجا دو موضوع مطرح است: اول اینکه چرا باید تعریف فرهنگ خود را بپذیریم
آن دو عامل؟ چرا باید این "استعداد" یک نفر را بپذیریم
که برای یک آژانس تبلیغاتی برای تبلیغ غذای سگ جینگ می نویسد و می گیرد
100,000 دلار در سال از استعداد یک مکانیک خودرو که 40,000 دلار درآمد دارد برتر است.
یک سال؟ چه کسی میتواند بگوید که بیل گیتها از ماشین ظرفشویی در آن سختتر کار میکنند
رستوران he Frequents یا مدیر عامل بیمارستانی که سالانه 400,000 دلار درآمد دارد
سخت تر از پرستار یا منظم در آن بیمارستان کار می کند که روزانه 30,000 دلار درآمد دارد
سال؟ رئیس دانشگاه بوستون سالانه 300,000 دلار درآمد دارد. آیا او کار می کند
سخت تر از مردی که دفاتر دانشگاه را تمیز می کند؟ استعداد و سخت
کار عوامل کیفی هستند که نمی توان آنها را به صورت کمی اندازه گیری کرد. از آنجا که
هیچ راهی برای اندازه گیری کمی آنها وجود ندارد، ما اندازه ای که به ما داده شده را می پذیریم
توسط همان افرادی که از آن اندازه گیری سود می برند! یاد فیورلو افتادم
لاگواردیا در کنگره در دهه 20 ایستاده بود و علیه لایحه مالیاتی بحث می کرد
که برای وزیر خزانه داری، اندرو ملون، مفید خواهد بود و از او می پرسد که آیا
ملون سخت تر از زن خانه دار در شرق هارلم کار کرد و سه بچه بزرگ کرد
درآمد ناچیز و چگونه می توان استعداد یک هنرمند، یک نوازنده، یک
شاعر، بازیگر، رمان نویس که اکثر آنها در این جامعه نمی توانند به اندازه کافی بسازند
پول برای زنده ماندن در برابر استعداد رئیس هر شرکتی. من چالش می کنم
هر کسی کیفیت استعداد و سخت کوشی را به صورت کمی اندازه گیری کند. وجود دارد
یک پاسخ ممکن به چالش من: ساعات کار در مقابل ساعات فراغت. آره،
این یک معیار کمی خوب است. خوب، با آن اندازه، زن خانه دار باید
بیشتر از اکثر یا همه مدیران شرکت ها دریافت کنید. و شخصی که این کار را انجام می دهد
دو شغل - و میلیونها نفر از آنها وجود دارد - و تقریباً اوقات فراغتی ندارد،
باید به مراتب بیشتر از مدیر اجرایی شرکتی که می تواند دو ساعت طول بکشد، پاداش دریافت کند
ناهار، آخر هفته ها در استراحتگاه تابستانی و تعطیلات در ایتالیا.
آنجا
و سوال دوم وجود دارد: چرا باید "استعداد و تلاش"
حتی اگر بتوانید آنها را از نظر کمی اندازه گیری کنید، ملاک آن باشید
«پاداش» (به معنای پول). ما در فرهنگی زندگی می کنیم که این را به ما می آموزد
گویی حقیقتی است که از آسمان داده شده است، در حالی که در واقع در خدمت منافع است
از ثروتمندان، به خصوص که آنها برای ما تعیین کرده اند (همانطور که در بالا اشاره کردم)
چگونه "استعداد و کار سخت" را تعریف کنیم. چرا از جایگزین استفاده نمی کنید
معیار پاداش؟ چرا به افراد با توجه به سهمی که دارند پاداش نمی دهیم
به جامعه؟ سپس مددکار اجتماعی که از کودکان یا افراد مسن مراقبت می کند یا از
پرستار یا معلم یا هنرمند سزاوار پولی بسیار بیشتر از آن هستند
مدیر اجرایی یک شرکت تولید کننده وسایل نقلیه ورزشی لوکس و مطمئناً
سزاوار پول بیشتر از مدیر اجرایی یک شرکت سازنده بمب های خوشه ای یا
سلاح های هسته ای یا آلاینده های شیمیایی. اما بهتر است، چرا به عنوان یک استفاده نکنید
معیار درآمد مردم برای داشتن یک زندگی مناسب چه چیزی نیاز دارند و از آنجایی که اکثر آنها
نیازهای اساسی مردم مشابه است و تفاوت شدیدی در آنها وجود نخواهد داشت
درآمد اما همه افراد برای غذا، مسکن، مراقبت های پزشکی کافی خواهند بود.
آموزش، سرگرمی، تعطیلات.
Of
البته این اعتراض سنتی وجود دارد که اگر به مردم پاداش ندهیم
درآمدهای کلان جامعه از هم خواهد پاشید، که پیشرفت به آن مردم بستگی دارد. آ
استدلال مشکوک اثبات اینکه مردم به درآمدهای کلان نیاز دارند کجاست
انگیزه انجام کارهای مهم؟ در واقع، ما شواهد زیادی داریم که نشان می دهد
انگیزه سود منجر به چیزهای بسیار مخرب می شود - هر چیزی که باعث سود شود
تولید خواهد شد، و بنابراین سلاح های هسته ای، سودآورتر از مراقبت روزانه است
مراکز تولید خواهد شد. و مردم کارهای شگفت انگیزی انجام می دهند (معلمان، پزشکان،
پرستاران، هنرمندان، دانشمندان، مخترعان) بدون انگیزه سود کلان. زیرا
پاداش هایی غیر از پاداش های پولی وجود دارد که افراد را به سمت تولید کالا سوق می دهد
چیزها - پاداش دانستن اینکه شما به جامعه کمک می کنید، پاداش
جلب احترام اطرافیان در صورت وجود مشوق های لازم به
در انجام انواع خاصی از کار، این مشوق ها باید به افرادی که بیشترین انجام را انجام می دهند تعلق گیرد
نامطلوب، ناخوشایندترین کار، برای اطمینان از انجام کار. من کار کردم
به عنوان یک استاد کالج سخت بود، اما در مقایسه با مردی که کار لذت بخش بود
آمد تا دفترم را تمیز کند. با چه معیاری (به جز آن ایجاد شده
به طور مصنوعی بر اساس فرهنگ ما) آیا من به انگیزه بیشتری از او نیاز دارم؟ (این می شود
برای استاد حقوق شما نیز!)
دیگر
نکته: حتی اگر بتوانید آن استعداد و کار سخت را نشان دهید که به عنوان احمقانه تعریف می شود
روشی که فرهنگ ما آن را تعریف می کند، باید درآمد را تعیین کند، چگونه این موضوع به آن مربوط می شود
بچه های کوچک؟ آنها فرصتی برای نشان دادن "استعداد و سختی" خود نداشته اند
کار، پس چرا برخی باید در تجمل و برخی دیگر در فقر بزرگ شوند. چرا
آیا نوزادان ثروتمند زندگی می کنند و نوزادان فقیر می میرند (مرگ و میر نوزادان به فقرا ضربه می زند
خیلی بیشتر از ثروتمندان)؟
باشه،
بیایید عملی شویم همانطور که اشاره کردید ما تا رسیدن به یک راه دراز فاصله داریم
جامعه برابری طلب، اما ما مطمئناً میتوانیم در آن جهت حرکت کنیم
مالیات بر درآمد تصاعدی، توسط حداقل سطح درآمد، سلامت تضمین شده توسط دولت
مراقبت، آموزش، مسکن برای هر خانواده. برای افراد (معمولاً افراد مرفه)
کسانی که نگران این هستند که همه درآمدی برابر داشته باشند، می توانید با این کار ترس آنها را کاهش دهید
گفتن برابری مطلق نه ممکن است و نه مطلوب، اما این که
تفاوت در ثروت و استانداردهای زندگی لازم نیست شدید باشد، اما باید وجود داشته باشد
یک حداقل استاندارد برای همه باشد، مخصوصاً به کودکانی که هستند
قربانیان بی گناه از همه این فلسفی بالا در مورد اموال و
ثروت