«هدف از یک فتح نظامی کنترل اقتصادهای خارجی، کنترل سرزمین آنها و تحمیل خراج است. نبوغ بانک جهانی این بود که تشخیص داد که برای تحمیل خراج، اشغال یک کشور یا تصرف صنعت، کشاورزی و زمین آن لازم نیست. به جای گلوله از مانور مالی استفاده می کند. تا زمانی که سایر کشورها یک بازی اقتصادی مصنوعی انجام می دهند که دیپلماسی ایالات متحده می تواند آن را کنترل کند، امور مالی امروز می تواند به آنچه قبلاً نیاز به بمباران و تلفات جانی توسط سربازان داشت دست یابد» (مایکل هادسون (1)).
صندوق بین المللی پول و بانک جهانی
صندوق بین المللی پول (IMF) و بانک جهانی در پایان جنگ جهانی دوم ایجاد شدند. هر دو درگیر وام دادن به کشورهای فقیر هستند. در ابتدا اهداف آنها جداگانه بود اما با گذشت زمان آنها نقش خود را گسترش دادند بنابراین اکنون همپوشانی قابل توجهی وجود دارد. بنیانگذاران آنها نوشتند که باید از مشاغل، درآمد و استانداردهای زندگی در همه کشورها محافظت و بهبود بخشند. کمک به رشد و تجارت کشورها به روش های معقول؛ و منابع تولیدی همه کشورهای عضو را توسعه دهند. (2) اگر آنها بر این ایده ها تمرکز می کردند، ممکن بود جهان اکنون مکان بسیار عادلانه تری برای میلیاردها نفر باشد. متأسفانه این کار را نکرده اند. به دلیل ساختار پیچیده رأی گیری، آنها تحت سلطه کشورهای ثروتمند، به ویژه ایالات متحده هستند. آنها سیستم های مالی و اقتصادی آمریکا را بر کشورهای دیگر تحمیل می کنند. یکی از کارشناسان برجسته امپریالیسم ایالات متحده، مایکل هادسون، توضیح داده است که هدف آنها وابستگی اقتصادی دیگر کشورها به صادرات ایالات متحده، به ویژه غلات و مواد غذایی، و مالی ایالات متحده بود. تا سال 2، هم صندوق بین المللی پول و هم بانک جهانی چنین توصیف می شدند:
دست نشانده های ایالات متحده برای کنترل سایر کشورها استفاده می کردند.
شرکت کنندگان اولیه شکایت داشتند که ایالات متحده:
دستکاری در رای گیری، از طریق واداشتن پیروان مطیع به اجرای تصمیمات علیه مخالفان جدی.(4)
حتی وزارت خزانه داری ایالات متحده نیز پذیرفته است که بانک جهانی:
"موسسه ای است که کاملاً تحت سلطه ایالات متحده است و صادقانه نه تنها اهداف استراتژیک اقتصادی ایالات متحده، بلکه اهداف سیاسی کوتاه مدت را نیز ترویج می کند."
هیچ یک از افرادی که این نهادها را اداره می کنند، به صورت دموکراتیک انتخاب نشده اند. بسیاری از افراد داخلی دولت هستند. اولین رئیس تمام وقت بانک جهانی جان مک کلوی بود. او از سال 1941 تا 45 دستیار وزیر جنگ ایالات متحده بود. (6) یکی از رئیسهای بعدی بانک جهانی، پل ولفوویتز، یکی از افراطیترین صداها برای استفاده از قدرت نظامی آمریکا در خارج از کشور بود و از برخی از بیشتر کشورهای جهان حمایت کرد. دیکتاتورهای بی رحم او از رئیس جمهور اندونزی، سوهارتو، که صدها هزار نفر را سلاخی می کرد، حمایت کرد. (7) لارنس سامرز، اقتصاددان ارشد سابق بانک جهانی، در واقع یادداشتی نوشت که در آن پیشنهاد کرد که صنایع کثیف باید به کشورهای کمتر توسعه یافته منتقل شوند، زیرا بیمار هستند. ارزش مردم کشورهای فقیر کمتر از افراد بیمار در کشورهای ثروتمند است.
استفاده از شرایط برای نابودی اقتصادها، ایجاد ناآرامی های داخلی و حتی جنگ
هنگامی که این سازمان ها به کشورهای فقیر وام می دهند، اصرار دارند که وام گیرندگان سیاست های خود را همانطور که در پست های قبلی توضیح داده شد تغییر دهند. این به عنوان مشروط شناخته می شود که به معنای خصوصی سازی، ریاضت (هزینه کمتر برای خدمات دولتی) و تجارت آزاد (نظارت نامناسب) است. یک سیاست کلیدی صندوق بین المللی پول این بوده است که اطمینان حاصل کند که دولت ها قادر به کنترل حرکت پول در داخل و خارج از کشور خود نیستند، علیرغم شواهدی که نشان می دهد این امر مکرراً باعث ایجاد بحران های مالی در سراسر جهان شده است.(9) وام های بانک جهانی به طور خاص برای افزایش صادرات کشورهای فقیر، به ویژه محصولات کشاورزی، در حالی که این کشورها باید به جای آن بر امنیت غذایی تمرکز کنند. این شرایط اکنون در بیش از 100 کشور اعمال شده است. دیدهایم که این سیاستها اغلب باعث افزایش قیمتها میشود، بنابراین مردم عادی نمیتوانند مایحتاج اولیه را بپردازند. آنها منجر به از دست دادن مشاغل زیادی شده اند که مردم در کره جنوبی به صندوق بین المللی پول من اخراج شده ام ملقب شدند.(10)
اسناد داخلی بانک جهانی به وضوح بیان میکند که بانک انتظار دارد شرایط مربوط به وامها باعث ناآرامیهای مدنی شود. سراسر دنیا. گزارش توسعه انسانی سازمان ملل متحد در سال 11 نشان داد که در پایان دهه 12، بیش از 2000 کشور درآمد سرانه کمتری نسبت به پایان دهه 1990 داشتند. (50) موفق ترین کشورهای در حال توسعه، مانند چین و مالزی، با نادیده گرفتن خواسته های صندوق بین المللی پول پیشرفت خوبی داشته اند. به ویژه، آنها کنترل های شدیدی بر جابجایی پول در داخل و خارج از کشور داشتند.(1980).
این سیاست ها می تواند پیامدهای مخربی داشته باشد که فراتر از اقتصادی است. رواندا و یوگسلاوی هر دو جنگ های گسترده ای در دهه 1990 داشتند. رسانه های جریان اصلی معمولاً توضیحاتی ساده درباره تنش های قومی ارائه می دهند. آنها به ندرت اشاره می کنند که شرایط زندگی در هر دو کشور به دلیل شرایط صندوق بین المللی پول بسیار بدتر شده است و این به ناآرامی های داخلی کمک زیادی کرد.(16) کشورهای ثروتمند به رهبری ایالات متحده از این مشکلات برای بدتر کردن اوضاع استفاده کردند. در مورد یوگسلاوی، ایالات متحده از ناآرامی های داخلی به عنوان بهانه ای برای جنگ استفاده کرد و ادعا کرد که این ناآرامی ها برای اهداف بشردوستانه بوده است. یوگسلاوی توسط آمریکا و متحدانش تقسیم و فتح شد.
خودی ها می دانند که سیاست های آنها باعث هرج و مرج می شود
هم صندوق بین المللی پول و هم بانک جهانی مرتباً توسط سازمان های مبارزاتی مورد انتقاد قرار می گیرند. آنها همچنین توسط کارکنان خود مورد انتقاد قرار می گیرند. ارزیابیهای داخلی صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی نشان میدهد که این سیاستها جواب نمیدهند، و کارکنان صندوق بینالمللی پول در موارد متعدد با روسای خود اختلاف نظر داشتهاند. این موسسات توسط ایدئولوژی بازار آزاد کور شده اند. (17) خودی ها حتی برای توضیح این موضوع که صندوق بین المللی پول "کتاب ها را پخته است" آمده اند. آنها در مورد اقتصاد کشورهای فقیر دروغ گفتند تا دولت ها را متقاعد کنند که باید سیاست های خود را تغییر دهند.
«هر کاری که از سال 1983 به بعد انجام دادیم بر اساس احساس جدید ما از ماموریت خصوصی سازی یا مردن جنوب بود. برای این منظور، ما در آمریکای لاتین و آفریقا در سالهای 1983-88 یک بستر اقتصادی ایجاد کردیم.
در سال 2000، جوزف استیگلیتز، اقتصاددان ارشد سابق بانک جهانی، کتابی برجسته با عنوان «جهانیسازی و نارضایتیهای آن» نوشت که در آن به تفصیل توضیح داد که چگونه سیاستها باعث ایجاد فقر میشوند. این موضوع باعث شد که این موضوع به رسانه های اصلی تبدیل شود. صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی اغلب ادعا میکنند که در حال تغییر هستند، اما آخرین تحلیلها نشان میدهد که آنها همچنان سیاستهای مشابهی را اجرا میکنند. شما یا با ما هستید یا علیه ما» و روشن کرد که نقش آینده بانک به عنوان ابزاری از سوی ایالات متحده برای اجرای خصوصی سازی در کشورهای دیگر است.(20)
قدرت بیکران سیاست را منحرف می کند
برای کشورهای فقیر اجتناب از تماس با این سازمان ها دشوار بوده است، زیرا بسیاری از آنها در مقطعی نیاز به قرض گرفتن داشته اند. دلیل قدرتمند بودن این سازمانها این است که اگر صندوق بینالمللی پول مهر تاییدی بر امور مالی آن کشور ندهد، بانکهای بسیار کمی به کشوری وام میدهند. این قدرت فوق العاده است. قبل از انتخابات ریاست جمهوری در کره جنوبی، هر چهار نامزد باید توافقنامههایی را امضا میکردند که در آن در صورت انتخاب شدن، از سیاستهای صندوق بینالمللی پول پیروی میکردند. اگر آنها از امضای قرارداد امتناع می کردند، صندوق بین المللی پول به کشور وام نمی داد. در برزیل، رئیس جمهور لولا نیز پیش از انتخاب شدن، توافق مشابهی را امضا کرد.(22) این نوع مداخله در سیاست آشکارا غیر دموکراتیک است.
کشورهای در حال تلاش برای فرار
چند کشور تلاش کرده اند از این مداخله فرار کنند. هفت کشور آمریکای جنوبی به رهبری ونزوئلا تلاش کرده اند تا بانک جنوب خود را تشکیل دهند تا بتوانند در آینده بدون مراجعه به بانک جهانی یا صندوق بین المللی پول وام بگیرند. تاکنون این امر موفقیت آمیز نبوده است.(23)
در سال 2003 تایلند توانست بدهی معوقه خود را از صندوق بین المللی پول بپردازد. سپس قوانینی را که به دلیل صندوق بینالمللی پول معرفی کرده بود فهرست کرد و همه آنها را لغو کرد، زیرا تشخیص داد که این قوانین به نفع شرکتهای خارجی بوده است. مجبور به تغییر سیاست.(24)
رئیس جمهور آرژانتین نستور کرشنر در سال 2006 گفت:
"به هیچ وجه به هیچ وجه قرار نیست دوباره با صندوق بین المللی پول توافق کنیم." (26)
متأسفانه در سال 2016 آرژانتین رئیس جمهور دیگری به نام ماکری داشت که از او به عنوان دست نشانده ایالات متحده یاد می شد(27) و او دوباره با صندوق بین المللی پول ترتیبات جدیدی را انجام داد. مردم دهههاست که علیه صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی اعتراض میکنند، اما این سازمانها ابزار بسیار مؤثری برای اجرای سیاستهای اقتصادی استثمارگرانه هستند.
نکات کلیدی
کشورهای ثروتمند، به ویژه ایالات متحده، بر صندوق بین المللی پول و بانک جهانی تسلط دارند و از آنها برای دستکاری کشورهای در حال توسعه استفاده می کنند تا شرکت های آنها بتوانند بر تجارت مسلط شوند.
برخی از سیاستمداران کشورهای فقیر سعی در مقاومت دارند
مطالعه بیشتر
جوزف استیگلیتز، جهانی شدن و نارضایتی های آن، 2002
جان پرکینز، جدید اعترافات یک هیتمن اقتصادی، 2016
ریچارد پیت، تثلیث نامقدس: بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی، 2009
اریک توسن و دیمین میلت، بدهی، صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، 2010
منابع آنلاین
ایو اسمیت، «مایکل هادسون درباره صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی: شرکا در عقب ماندگی بحث میکند»، سرمایهداری برهنه، 4 ژوئیه 2019، در
گرگ پالست، "نقد کوروسکتیو از ایدئولوژی بازار آزاد صندوق بین المللی پول"، 27 آوریل 2001، در
http://news.bbc.co.uk/2/hi/events/newsnight/1312942.stm
منابع
1) مایکل هادسون، "صندوق بین المللی پول و بانک جهانی: شرکا در عقب ماندگی"، 5 ژوئیه 2019، در
https://www.counterpunch.org/2019/07/05/the-imf-and-world-bank-partners-in-backwardness/
2) Ngaire Woods، جهانی سازان
اهداف دقیق عبارتند از: "تسهیل رشد متوازن تجارت بین المللی، تحریک اشتغال و درآمد واقعی"
3) Ngaire Woods، The Globalisers
عبارت دقیق این است که "آمریکا در خدمت ابزارهای کنترلی بر سیاست های اقتصادی و مالی سایر کشورها، به ویژه کشورهای توسعه نیافته" است.
4) Ngaire Woods، جهانی سازان
عبارت دقیق "سازمان دهی بلوک های منسجم پیروان تابع" است.
5) بلو و همکاران، شکست توسعه، ص 198، نقل شده در الن آگوستین، «فیلیپین، بانک جهانی، و مسابقه تا پایین»، در استیون حیات، بازی به قدمت امپراتوری، P.192
6) ایو اسمیت، «مایکل هادسون درباره صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی بحث میکند: شرکا در عقب ماندگی»، سرمایهداری برهنه، 4 ژوئیه 2019، در
7) نوام چامسکی، "حافظه انتخابی و یک دکترین نادرست"، 22 دسامبر 2003، در https://chomsky.info/20031222/
8) یادداشت لارنس سامرز، 12 دسامبر 1991، در
http://www.whirledbank.org/ourwords/summers.html
9) «مایکل هادسون درباره صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی بحث میکند: شرکا در عقب ماندگی اقتصادی»، مصاحبه بانی فاکنر، 4 ژوئیه 2019، در
10) ها-جون چانگ، سامری های بد، P.156
11) گرگ پالست، "نقد کوروسکتیو از ایدئولوژی بازار آزاد صندوق بین المللی پول"، 27 آوریل 2001، در
http://news.bbc.co.uk/2/hi/events/newsnight/1312942.stm
12) Ngaire Woods، جهانی سازان، P.48
مارک کورتیس، تجارت برای زندگی
این خطمشیها در اصل سیاستهای تنظیم ساختاری (SAP) نامیده میشوند.
13) سازمان ملل متحد، "توسعه انسانی: آیا نیمه پر لیوان است یا نیمه خالی"، جهانی کرونیکل، برنامه شماره 906، 25 اوت 2003، در
https://www.un.org/webcast/worldchron/trans906.pdf
14) لوری والاک و پاتریک وودال، سازمان بازرگانی که، P.161
15) جورج مونبیوت، سن رضایت، P.148
16) مایکل چوسودوفسکی، جهانی شدن فقر, pp.103-124 for Ruanda, pp.257-278 for Yugoslavia
17) مایکل هادسون، "صندوق بین المللی پول و بانک جهانی: شرکا در عقب ماندگی"، 5 ژوئیه 2019، در
https://www.counterpunch.org/2019/07/05/the-imf-and-world-bank-partners-in-backwardness/
18) نائومی کلاین، دکترین شوک، P.273
19) دیویسون بودو، به نقل از نائومی کلین، دکترین شوک، ص164-165 و ص260
21) این بخشی از طرح PSD (توسعه بخش خصوصی) برای خصوصی سازی رادیکال، به ویژه خدمات، به ویژه بهداشت، آموزش و آب بود. نانسی الکساندر، «ایالات متحده در صحنه جهانی: شکلدهی مجدد توسعه، مالی و ابتکارات تجاری»، شبکه شهروندان در خدمات اساسی، 2002، به نقل از والدن بلو، «مقابل سرمایهداری: انباشت بیش از حد، بحرانهای مالی و عقبنشینی از جهانیسازی» مراجعه کنید. در آچین وانائیک، فروش جنگ های ایالات متحده، P.48
22) برای کره، جفری ساکس، به نقل از نائومی کلاین، نگاه کنید. دکترین شوک، P.270
برای برزیل ببینید، جیمز پتراس، حاکمان و فرمانروایان در امپراتوری ایالات متحده، P.193
23) http://en.wikipedia.org/wiki/Bank_of_the_South
24) «عدم مشارکت از صندوق: ممکن و ارزشمند؟»، 5 آوریل 2004، در www.brettonwoodsproject.org/art.shtml?x=42237
25) "کاستاریکا با قاطعیت دستور "ریاض کشی" صندوق بین المللی پول را رد کرد، 10 دسامبر 2020، در
کاستاریکا دستور "ریاض کشی" صندوق بین المللی پول را به شدت رد می کند
26) نائومی کلاین، دکترین شوک، P.457
27) لوچو گرانادوس سجا، "5 عروسک بزرگ ایالات متحده در آمریکای لاتین"، Telesur، 26 مه 2016، در
راد درایور یک آکادمیک پاره وقت است که به ویژه علاقه مند است تبلیغات مدرن ایالات متحده و بریتانیا را از بین ببرد و جنگ، تروریسم، اقتصاد و فقر را بدون مطالب مزخرف در رسانه های اصلی توضیح دهد. این مقاله برای اولین بار در medium.com/elephantsintheroom ارسال شد
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا