سیاستمداران کشورهای ثروتمند سعی کرده اند به زور سایر کشورها را متقاعد کنند که از یک سیستم اقتصادی شدید با خدمات عمومی اندک و مقررات بسیار کمی برای شرکت های بزرگ استفاده کنند. معمولاً به این نئولیبرالیسم می گویند. حقوق تجارت بزرگ و سرمایه گذاران بر هر چیز دیگری اولویت دارد. منافع عمومی و جامعه نادیده گرفته می شود. زندگی مردم، سلامتی، شغل، آلودگی، محیط زیست - همه این موارد زمانی که کسب و کارها به درستی کنترل نمی شوند، بی ربط می شوند. این پست خلاصه ای از سیاست هایی است که کشورهای فقیر به دلیل خشونت، تهدید، رشوه یا خود غنی سازی شخصی در بیشتر 50 سال گذشته اتخاذ کرده اند. توجه داشته باشید که این سیاست ها با سیاست هایی که کشورهای پیشرفته در طول توسعه خود از آنها استفاده کردند بسیار متفاوت است.
بسیاری از نویسندگان منتقد سال ها این را گفته بودند، اما عمدتا نادیده گرفته شدند. در سال 2002، اقتصاددان ارشد سابق بانک جهانی، جوزف استیگلیتز، کتابی برجسته با عنوان «جهانیسازی و نارضایتیهای آن» نوشت که این انتقادات را به مخاطبان بیشتری وارد کرد.
الف) کمتر خرج کنید - قلب بیمار را از بین ببرید
در پست های قبلی دیدیم که مخارج دولت در قلب هر اقتصاد موفقی قرار دارد. با وجود این، به کشورهای فقیر گفته می شود که دولت باید کمتر برای خدمات عمومی هزینه کند، حتی زمانی که هزینه های نظامی گاهی اوقات افزایش می یابد. این بدان معناست که در کشورهایی که سیستم های موجود در آنها ناکافی است، کمتر برای آب، بهداشت، آموزش و مراقبت های بهداشتی هزینه می شود. معلمان، پزشکان و پرستاران شغل خود را از دست می دهند. برخی از کودکان نمی توانند تحصیل کنند، بنابراین راهی برای رهایی از فقر ندارند، و بسیاری از افراد فقیر حتی برای ابتدایی ترین مشکلات پزشکی نیز نمی توانند تحت درمان قرار گیرند. دولت همچنین تشویق می شود دستمزدها را کاهش دهد و کمک به فقرا، مانند یارانه های غذایی را متوقف کند. کلمه فعلی برای این امر ریاضت است.(1)
ب) کنترل پول را حذف کنید - جریان خون را قطع کنید
به کشورهای فقیر توصیه می شود اجازه دهند پول به کشور سرازیر شود، بنابراین افراد ثروتمند سایر کشورها می توانند راحت تر سرمایه گذاری کنند. آنهایی که پول دارند بیش از هر چیز دیگری خواهان یک سیستم جهانی هستند که در آن پول بتواند آزادانه بین کشورها بدون کنترل جریان داشته باشد. متأسفانه این معمولاً به این معنی است که پول می تواند به سرعت از کشورهای فقیر خارج شود و بی ثباتی ایجاد کند. کنار گذاشتن کنترل جریان پول کمی شبیه قطع کردن خون بیمار است. در گذشته، بسیاری از خوانندگان برای درک اینکه چگونه نقص در سیستم مالی می تواند اقتصادها را ویران کند، دشوار بود. با این حال، بحران مالی جهانی در سال 2007 حتی ثروتمندترین کشورها را تحت تأثیر قرار داد. سیستم مالی و کنترل پول آنقدر مهم است که در پست های دیگر به آن پرداخته شده است.
ج) خصوصی سازی - فروش جواهرات خانوادگی
خصوصی سازی جایی است که صنایعی که تحت مالکیت و اداره دولت هستند، مانند آب و برق، به مالکان خصوصی داده یا فروخته می شود. آنها ادعا می کنند که سود آنها را تشویق می کند تا کارآمدتر باشند. این تبلیغات است. ایالات متحده یکی از خصوصیترین سیستمهای مراقبت بهداشتی را در بین کشورهای پیشرفته دارد، با این حال بسیار گرانتر از هر کشور دیگری است، بدون اینکه نتایج قابل ملاحظهای بهتر باشد. هنگامی که صنایع فولاد جهان مقایسه شدند، کارآمدترین شرکتهای فولادی کسبوکارهای دولتی در کره جنوبی و تایوان بودند.
خصوصیسازی در کشورهای در حال توسعه معمولاً به این معنی است که تعداد کمی از شرکتهای بزرگ کنترل کل صنعت را در دست میگیرند. (به این الیگوپولی معروف است). این شرکت ها می توانند از خارج از کشور باشند یا متعلق به افراد محلی ثروتمند با ارتباطات دولتی باشند. روند واگذاری این صنایع به شدت فاسد است و «رشوه خواری» نامیده شده است.
نمونه خوبی از جنبه های منفی خصوصی سازی را می توان در بولیوی در سال 2000 مشاهده کرد. عرضه آب خصوصی شده بود و قیمت ها بلافاصله سه برابر شد. مردم محلی حتی اجازه جمع آوری آب باران را نداشتند. از آنها انتظار می رفت که به ازای هر قطره آبی که مصرف می کنند، هزینه پرداخت کنند. شرکت آمریکایی مسئول Bechtel بود که ارتباطات قدرتمندی در دولت ایالات متحده دارد، به ویژه از طریق وزیر دفاع سابق ایالات متحده دونالد رامسفلد. تعداد زیادی از مردم به دلیل عدم توانایی تامین آب اعتراض کردند. سرانجام Bechtel و شرکای تجاری آنها مجبور به ترک کشور شدند.
در کشورهای آفریقایی که سیستم آب خصوصی شده است و حتی از افراد بسیار فقیر هزینه آب دریافت می شود، مشخص شد که برخی از این افراد به جای پرداخت هزینه، زودتر هر روز چهار ساعت پیاده روی می کردند تا آب رایگان دریافت کنند. پس از خصوصی سازی در آفریقای جنوبی، بسیاری از مردم دریافتند که قبض آب آنها یک سوم درآمد خانواده است. در ژوهانسبورگ، 22,000 نفر هر ماه به دلیل ناتوانی در پرداخت قبض آب خود قطع می شدند. این منجر به شیوع وبا شد، در مقیاسی که برای سالهای متمادی دیده نمیشد، زیرا استانداردهای بهداشتی بسیار کاهش یافته بود. حداقل مقدار معینی آب باید به صورت رایگان در اختیار فقیرترین افراد قرار گیرد.
نمونه های زیادی از خصوصی سازی ناموفق در سراسر جهان وجود دارد. یکی از بدنام ترین آنها سیستم برق کالیفرنیا بود. این منجر به فروپاشی شرکت های بزرگی مانند انرون شد. افراد ارشد انرون دریافتند که در زمانهای مشخصی از روز، تقاضای کافی برای برق وجود دارد که با تعطیل کردن یک نیروگاه برای «تعمیرات» غیرضروری، تقاضا از عرضه بیشتر میشود. پس از آن امکان شارژ بسیار بیشتر برای برق وجود داشت. قیمت به طور چشمگیری افزایش یافت. (6) سیاستمداران ایالات متحده "رشوه" دریافت کرده بودند تا بازارهای انرژی را تنظیم کنند. سیاستمداران در کشورهای فقیر را می توان به راحتی مانند ایالات متحده رشوه داد.
دلیل بسیار خوبی وجود دارد که برق، گاز، آب، فاضلاب، خطوط تلفن، جادهها و راهآهنها متعلق به دولت هستند. آنها به عنوان انحصار طبیعی شناخته می شوند زیرا هر یک به زیرساخت های گران قیمت نیاز دارند. هیچ فایده ای وجود ندارد که ده شرکت تمام خطوط راه آهن بین دو شهر بسازند و هر کدام توسط بخش کوچکی از جمعیت استفاده شود. بهتر است از یک خط ریلی استفاده شود. با این حال، اگر خط واحد خصوصی باشد، مالکان به منظور کسب سود بیشتر، هزینه بیشتری از کاربران دریافت می کنند.
ریاضت و خصوصی سازی به هم مرتبط هستند.(7) ریاضت کیفیت خدمات عمومی را کاهش می دهد. این کار شرکتهای خصوصی و حامیان آنها در دولت را آسانتر میکند تا از تبلیغات برای گمراه کردن مردم به این باور که سیستم خصوصی بهتر است استفاده کنند.
مجموعه نهایی سیاست هایی که بر کشورهای فقیر تحمیل شده است به عنوان تجارت آزاد شناخته می شود. این به قدری مهم است که در پست بعدی به آن پرداخته خواهد شد.
شوک درمانی
کشورهای ثروتمند سعی می کنند اصرار کنند که کشورهای فقیر خیلی سریع این سیاست ها را اتخاذ کنند. این به "شوک درمانی" معروف است. متأسفانه، تغییرات سریع اقتصادی و اجتماعی برای تعداد زیادی از مردم سختی ایجاد می کند، حتی در کشورهایی که شبکه های ایمنی اجتماعی دارند. (8) بدون این شبکه های ایمنی، نتایج بسیار بدتر است. نتایج معمول کل این سیستم شامل ایجاد تعداد کمی از افراد محلی ثروتمند و فقر برای بخش بزرگی از جمعیت است. انتقال ثروت از فقیرترین افراد به ثروتمند نه تنها بین کشورها، بلکه در داخل کشور نیز اتفاق می افتد. هر کشوری کنترل مالی خود را از دست می دهد. بسیاری از مردم حتی برای تامین هزینه های اولیه نیز تلاش می کنند.
نتیجه نهایی - فقر و مرگ
هنگامی که اتحاد جماهیر شوروی در سال 1989 فروپاشید، مشاوران آمریکایی تلاش کردند تا دولت روسیه را متقاعد کنند که روسیه می تواند به سرعت از سیستم کمونیستی موجود خود به نسخه ای افراطی از سرمایه داری تغییر کند. مانند تقریباً هر کشور دیگری که این کار را انجام داده است، فقر در سراسر کشور افزایش یافته است. در سال 1992، قیمت نان در کمتر از یک سال 100 برابر شد.(9) برآورد شده است که تعداد افراد فقیر بیش از 70 میلیون نفر افزایش یافته است. امید به زندگی در روسیه با نرخی کاهش یافت که معمولاً فقط در زمان جنگ دیده میشد، و یکی از مفسران مرگهای اضافی را به عنوان نسلکشی اقتصادی توصیف کرد. و شرکت های نفتی و میلیاردر شدند. آنها به الیگارشی معروف بودند.
یکی از مشاوران اقتصادی برجسته که به اجرای این سیاستها کمک کرد، جفری ساکس، سالها بعد اعتراف کرد که در نهایت متوجه شد که سیاستهای افراطی که به روسیه توصیه میشود، درباره «پایان دادن جنگ سرد» است.(11) این بدان معناست که برنامهریزان ارشد در دولت ایالات متحده می خواست صنعت تحت حمایت دولت روسیه را نابود کند و آن را با یک سیستم اقتصادی جایگزین کند که شرکت های آمریکایی بتوانند به منابع دسترسی پیدا کنند و از مردم بهره برداری کنند.
نتایج مشابهی را می توان در اکثر کشورهایی که این سیاست ها را دنبال کردند مشاهده کرد. هنگامی که آنها در پرو در سال 1990 اعمال شدند، قیمت نان یک شبه 12 برابر شد. هنگامی که آنها از سال 1980 تا 2000 در مکزیک اعمال شدند، قدرت خرج بسیاری از مکزیکی ها به یک چهارم میزان قبلی کاهش یافت.(12) یکی از کارشناسان برجسته، جیسون هیکل، این سیاست ها را بزرگترین عامل منفرد توصیف کرده است. فقر در قرن بیستم. (20) در هر کشوری که این سیاست ها را اتخاذ می کند، تعداد انگشت شماری از مردم خیلی سریع ثروتمند می شوند. این امر به ویژه در مکزیک و آرژانتین قابل توجه بود، جایی که میلیاردرها تقریباً یک شبه ایجاد شدند. اگر گروهی از مردم یک کشور ناگهان ثروتمند شوند، معمولاً به این دلیل است که ثروت ملت را دزدیده اند. به قول یکی از نویسندگان:
"این سیستم فقط یک بازی تقلبی دیگر است تا متحرکان و تکان دهنده ها را قادر می سازد ثروتمندتر شوند." (14)
کشورهای پیشرفته هم اکنون در حال نابودی هستند
قبل از سال 2008، تمرکز این سیاست ها بر کشورهای در حال توسعه بود. با این حال، از زمان بحران مالی جهانی، همین سیاست ها در مورد کشورهای پیشرفته اعمال شده است. ما شاهد اعمال ریاضت شدید در یونان با پیامدهای فاجعه بار بوده ایم. آنها همچنین برای بریتانیا نیز اعمال شده اند، که ریاضت منجر به کمبود بودجه قابل توجهی در خدمات اجتماعی و خدمات بهداشت ملی (NHS) شده است. در همان زمان خصوصی سازی تدریجی و پنهانی NHS وجود داشته است. ثروت هر چه بیشتر در دستان فوق ثروتمند متمرکز می شود. نابرابری به سطوحی می رسد که برای یک قرن ندیده ایم. تعداد بیشتری از مردم در بانک های غذا صف می کشند و در خیابان ها خشن می خوابند.
این نتایج تصادفی نیستند. سیاست های اقتصادی که آنها را ایجاد می کند، انتخاب های عمدی دولت ها هستند. هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد ریاضت هرگز ضروری است. این دولت ها به تدریج خدمات دولتی را برای تشویق مردم به استفاده از جایگزین های خصوصی و در نهایت برای ثروتمندتر کردن افراد ثروتمند از بین می برند. از سال 2008 بیش از پیش آشکار شده است که بسیاری از دولت ها، از جمله دولت های ایالات متحده و بریتانیا، نماینده مردم خود نیستند. بدون توجه به آسیبی که این امر به طور کلی به جامعه وارد می کند، ثروتمند کردن خود و دوستانشان به وضوح اولویت آنهاست.
نکات کلیدی
هزینه های کمتر برای خدمات دولتی، از جمله مراقبت های بهداشتی و آموزش، برای کشورهای فقیر فاجعه است
خصوصی سازی کارایی نیست. ثروت ملت را به دستان خصوصی منتقل می کند
سیاست های فوق در درجه اول به نفع افراد و شرکت های ثروتمند است
کشورهای فقیر باید در انتخاب سیاست های اقتصادی خود بدون دخالت کشورهای پیشرفته آزاد باشند
کشورهای ثروتمند هم اکنون همان سیاست ها را دنبال می کنند و همان عواقب فاجعه باری را به همراه دارد.
منابع اینترنتی
«ماشین ریاضت: چگونه شروع به کار کرد و چگونه می توان آن را متوقف کرد»، کمپین جوبیلی بدهی، فوریه 2014، در
https://jubileedebt.org.uk/wp-content/uploads/2014/02/JDC-austerity-machine-WEB.pdf
EPSU، "کارایی بخش عمومی و خصوصی"، می 2014، در
https://www.psiru.org/sites/default/files/2014-07-EWGHT-efficiency.pdf
برای مطالعه بیشتر
مایکل چوسودوفسکی، جهانی شدن فقر، 2003
جوزف استیگلیتز، جهانی شدن و نارضایتی های آن، 2002
نائومی کلاین، دکترین شوک، 2007
منابع
1) ایزابل اورتیز و توماس استابز، "ریاضت اقتصادی بیشتر برای کشورهای در حال توسعه: این خبر بدی است و قابل اجتناب است"، سرویس مطبوعاتی اینتر، نوامبر 2019، در
http://www.ipsnews.net/2019/11/austerity-developing-countries-bad-news-avoidable/
2) جوزف استیگلیتز، جهانی شدن و نارضایتی های آن، P.54
شواهدی که نشان می دهد انحصارات خصوصی کارآمدتر از دولتی هستند نیز بسیار ضعیف است. جان کی، حقیقت در مورد بازارها، 2004
3) جوزف استیگلیتز، نقل شده در گرگ پالست، "جهانی ساز که از سرما وارد شد"، 3 سپتامبر 2001، در
http://www.twf.org/News/Y2001/0903-Economist.html
4) https://en.wikipedia.org/wiki/Cochabamba_Water_War
5) 10 میلیون قطع آب پس از خصوصی سازی آب آفریقای جنوبی، 4 نوامبر 2002، در www.afrol.com/html/News2002/sa024_water_private.htm
6) رسوایی انرون در یک نگاه، 22 اوت 2002، در http://news.bbc.co.uk/1/hi/business/1780075.stm
7) مایکل هادسون، J برای اقتصاد آشغال است، P.265
8) مایکل چوسودوفسکی، جهانی شدن فقر
9) مایکل چوسودوفسکی، جهانی شدن فقر، ص207
10) نائومی کلین، دکترین شوک، ص238
نوتزون و همکاران، "علل کاهش امید به زندگی در روسیه"، مجله انجمن پزشکی آمریکا، مارس 1998، در
https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/9508159/
11) جفری ساکس، مصاحبه تیم سباستین در BBC Hardtalk، 22/01/03
قسمت در دسترس نیست اما وجود آن در تایید شده است
http://www.bbc.co.uk/pressoffice/pressreleases/stories/2003/01_january/22/hardtalk_sachsjeffrey.shtml
12) دیوید بیکن، "کار جهانی نیاز به استقلال و همبستگی دارد، 4 مارس 2000، در
www.hartford-hwp.com/archives/26/206.html
13) دینار گودرج، "تاریخ مختصر فقر"، 20 آوریل 2020، در
https://newint.org/features/2020/02/10/brief-history-impoverishment
14) جیمز اس. هنری، بانکداران خون، P.289
راد درایور یک آکادمیک پاره وقت است که به ویژه علاقه مند است تبلیغات مدرن ایالات متحده و بریتانیا را از بین ببرد و جنگ، تروریسم، اقتصاد و فقر را بدون مطالب مزخرف در رسانه های اصلی توضیح دهد. این مقاله برای اولین بار در medium.com/elephantsintheroom ارسال شد
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا