وقتی مبلغان به آفریقا آمدند، ما زمین را در اختیار داشتیم، آنها کتاب مقدس را داشتند. چشمانمان را به نماز بستیم. وقتی آنها را باز کردیم، کتاب مقدس داشتیم و آنها زمین.» (برنده جایزه صلح نوبل دزموند توتو (1))
تصویر معمول آفریقا از قاره ای است که مردم آن عقب مانده اند و نمی توانند از یک سری رقابت های قومی فراتر بروند و توسط دیکتاتورهای جنگ افروز اداره می شوند. رسانه های جریان اصلی به ندرت می پرسند "کشورهای ثروتمند چه نقشی در به قدرت رساندن این رهبران و حفظ آنها در آنجا ایفا کردند؟" تحلیل تقریباً هر کشور آفریقایی بدترین جنبههای نظام بینالملل را برجسته میکند، چه در اختیار قرار دادن سلاح برای کمک به دیکتاتورها برای به قدرت رسیدن باشد، چه شرایط اقتصادی تحمیل شده توسط صندوق بینالمللی پول، که کاهش فقر را برای رهبران خوشنیت دشوار میکند. این نمونههای عالی از این که چگونه ترکیب جنگ و استثمار اقتصادی با هم کار میکند تا به کشورهای ثروتمند اجازه دهد به اهداف خود دست یابند، ارائه میکند. گسترش بیماری ها همه از یکدیگر تغذیه می کنند. (2) در سراسر آفریقا، بازیگران اصلی ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه هستند و چین به تدریج نفوذ خود را افزایش می دهد.
ثروتمندترین قاره روی زمین
اهمیت منابع طبیعی آفریقا صدها سال پیش شناخته شده بود. کشورهای ثروتمند از آن زمان به دنبال آنها بوده اند. بسیاری از مواد معدنی با ارزش وجود دارد که افراد قدرتمند آماده جنگ بر سر آنها هستند. مردم مناطق جنگی اغلب به اصطلاح War Gods به معنای طلا، نفت و الماس اشاره می کنند. جنگها مکرراً در آنگولا، کنگو، غنا و سیرالئون رخ دادهاند، زیرا از کنترل تجارت الماس سود زیادی میتوان به دست آورد. در فضا، تسلیحات، راکتورهای هسته ای، زیردریایی ها، پالایشگاه های شیمیایی، کوره های بلند و تانکرهای نفت استفاده می شود. Coltan در تلفن های همراه، رایانه ها و بازی های ویدیویی استفاده می شود و بنابراین تقاضای زیادی توسط شرکت های کشورهای پیشرفته دارد. آفریقای مرکزی 4 درصد از ذخایر کلتان و 80 درصد کبالت جهان را در اختیار دارد. (60) تخمین زده می شود که منابع یک کشور، جمهوری دموکراتیک کنگو (DRC)، ارزشی معادل 5 تریلیون دلار دارد، اما مقدار کمی از این مقدار است. از ثروت به نفع فقرا استفاده می شود. برای شرکت های خارج از کشور، دیکتاتورها و جنگ سالاران، بهره برداری از این منابع در زمان صلح و جنگ می تواند سودآور باشد. یک دولت مناسب انتظار دارد که به درستی پرداخت شود. در مناطق جنگی، دولتهای فاسدی که به شرکتهای بزرگ کمک میکنند، میتوانند به معنای واقعی کلمه با قتل فرار کنند. کشورهای ثروتمند از رژیم های سرکوبگر حمایت می کنند تا شرکت های آنها بتوانند به استخراج این منابع ادامه دهند.
استثمار استعماری
در طول تاریخ، شواهدی پیدا میکنیم که سفیدپوستان سیاهپوستان را پستتر میدانستند. نمونه هایی از این نگرش ها را می توان در سخنرانی بسیاری از افراد مشهور یافت. فیلد مارشال مونتگومری زمانی در مورد منابع آفریقا گفت: "آفریقایی یک وحشی کامل است که خودش قادر به توسعه این منابع نیست". دزدیدن منابع آنها
تا درست پس از جنگ جهانی دوم، آفریقا به مستعمرات اروپایی، عمدتا بریتانیایی و فرانسوی تقسیم شد. بسیاری از مردم بریتانیا شستوشوی مغزی شدهاند تا باور کنند که استعمار عمدتاً مربوط به کشورهای ثروتمند است که تمدن را به بومیان میبرند. شواهد به شدت با این موضوع در تناقض است. بیشتر درباره کشورهای ثروتمند بود که منابع را به نفع خود غارت می کردند. مقادیر زیادی محصول و مواد خام از مستعمرات آن با قیمت هایی بسیار کمتر از نرخ رایج به بریتانیا آورده شد.
به عنوان محصول جانبی سیستم استعماری، برخی از کشورها یک سیستم راه آهن به دست آوردند، اما این در درجه اول برای انتقال منابع به بنادر ساحلی و انتقال سریع سربازان به داخل بود. برخی از جمعیت تحصیل کردند و برخی کشورها خدمات مدنی دریافت کردند، اما این فقط یک اقلیت کوچک بود که به طور مؤثر سیستم را از طرف حاکمان بریتانیایی خود اداره می کردند. فرماندار بریتانیایی در سودان زمانی گفت: «ما توانستهایم آموزش را به فرزندان روسا و کارکنان بومی اداری محدود کنیم.» (8) دادههای تانزانیا نشان میدهد که وقتی تانزانیا در سال 1961 استقلال یافت، از هر شش نفر فقط یک نفر میتوانست بخواند. 9) کشور فقط 2 مهندس و 12 پزشک داشت. پس از سه دهه توسعه پس از استقلال، تقریباً همه میتوانستند بخوانند و کشور هزاران پزشک، مهندس و معلم را تربیت کرده بود. اکثر کشورهای آفریقایی دیگر به همین ترتیب توسط استعمارگران اروپایی خود توسعه نیافته بودند.(10)
استعمار نو: اسطوره استقلال
پس از جنگ جهانی دوم مشخص شد که کشورهای اروپایی دیگر قادر به ادامه کنترل مستعمرات خود نیستند. بریتانیا و فرانسه امپراتوری های خود را به راحتی رها نکردند. هنگامی که مردم برای استقلال خود می جنگیدند، خشونت گسترده ای وجود داشت. وینستون چرچیل را بهخاطر یک رهبر موفق جنگ به یاد میآورند، اما او همچنین یک «امپریالیست سرسخت» بود. در نهایت به مستعمرات استقلال داده شد، اما اغلب با شرایطی که برای بریتانیا، فرانسه و دیگر قدرتهای استعماری قابل قبول بود. اصطلاح استقلال نمونه بسیار خوبی از تبلیغات دولتی است. گزارشی در سال 2 بیان کرد که ما (دولت بریتانیا) باید «امپراتوری رسمی را به امپراتوری غیررسمی تبدیل کنیم». استعمار واقعاً به پایان نرسید. صرفاً به شکلی دیگر ادامه یافت که آن را استعمار نو نامیده اند. کشورهای ثروتمند تلاش کردند تا اطمینان حاصل کنند که دولت های جدید مستعمرات سابق خود به شرکت های اروپایی اجازه می دهند تا منابع معدنی و سایر منابع را کنترل کنند. در یادداشتی از وزارت خارجه آمده است: «بریتانیا باید اطمینان حاصل کند که تمامی تعهدات عمدهای که از دست میدهد، توسط دوستانش پذیرفته میشود.» (1947).
سیستم های سیاسی در این کشورها تغییر کرد، اما در برخی موارد سیستم های اقتصادی تغییر نکردند. پس از استقلال، برخی از کشورها به نقش استعماری خود در تأمین تعداد کمی محصول یا مواد معدنی ادامه دادند و این امر هنوز هم ادامه دارد. در کنیا تعداد زیادی معادن و املاک بسیار سودآور وجود داشت و هنوز هم وجود دارد. در دهه 1950، حاکمان بریتانیایی در کنیا صدها هزار کنیایی را که به شیوه استثمار آنها اعتراض داشتند، قتل عام، شکنجه و زندانی کردند. کنیا سرانجام در سال 1963 استقلال خود را به دست آورد، اما قبل از آن، زمین به گونه ای توزیع شد که طبقه کوچکی از مالکان و طبقه بزرگی از مردم بدون زمین را ایجاد کرد.(12) مالکان در عمل به طبقه حاکم جدید تبدیل شدند. آنها نماینده فقیرترین مردم خود نیستند و از سیاست هایی پیروی کرده اند که به نفع خود و نخبگان خارجی بوده است.
برخی از رهبران آفریقا متوجه شدند که این ترتیبات برای قدرت های استعماری بیش از حد سخاوتمندانه است. آنها می خواستند از منابع کشورشان به نفع مردمشان استفاده کنند. زمانی که آنها سعی کردند دوباره در مورد قراردادهای نفت، اورانیوم یا سایر مواد معدنی مذاکره کنند، متوجه شدند که توسط رهبران جدید تحت حمایت کشورهای ثروتمند سرنگون شده اند. این سیستم کشورهای ثروتمند که تلاش میکنند به بهرهبرداری از منطقه با استفاده از رهبران فاسد ادامه دهند، علت اصلی بسیاری از مشکلات در آفریقا است. از 107 رهبر آفریقایی که بین سالهای 1960 تا 2003 جایگزین شدند، دو سوم آنها به قتل رسیدند، زندانی شدند یا به تبعید برده شدند. تا سال 1979، 59 رهبر آفریقایی سرنگون یا ترور شدند. تنها سه نفر به طور مسالمت آمیز بازنشسته شدند و هیچ یک از آنها رای ندادند. هیچ حاکم آفریقایی تا سال 1982 هرگز در انتخابات شکست نخورد. (13) کشورهای ثروتمند در پشت صحنه بسیاری از این مشکلات فعال بوده اند.
اوگاندا مثال خوبی است. اوگاندا استقلال خود را در سال 1961 به دست آورد. رهبر آنجا، میلتون اوبوته، سابقه متفاوتی داشت، اما در سال های اولیه زندگی او سعی کرد سیاست هایی را ایجاد کند که برای کمک به بسیاری از مردمش، از جمله برخی از فقیرترین افراد، طراحی شده بود. نمایندگان وزارت خارجه بریتانیا دریافتند که این سیاست ها به نفع مردم است، اما به نفع شرکت های بریتانیایی نیست. دولت بریتانیا به این سیاستها اعتراض کرد، زیرا نگران بود که این سیاستها سابقهای را ایجاد کند که سایر کشورها از آن پیروی کنند. (سودان مدت کوتاهی پس از آن بسیاری از مشاغل خارجی را ملی کرد.) ایدی امین یک سرباز ارتش اوگاندا بود و با یک کودتای خشونت آمیز قدرت را به دست گرفت. بریتانیا علیرغم اینکه می دانست او یک قاتل دسته جمعی است، به او اسلحه می داد و معتقد بود که دولت او برای منافع بریتانیا بهتر است. تخمین زده می شود که بیش از 300,000 نفر در دوران حکومت او کشته شدند. بریتانیا تنها زمانی از حمایت از او دست کشید که سایر کشورها متوجه شدند که او چقدر افراطی است و ارتباط او با بریتانیا مایه شرمساری شد.(14).
فرانسوی ها همچنان از آفریقا نیز بهره برداری می کنند
این مشکلات در کشورهایی که مستعمره فرانسه بودند نیز رخ می دهد. برای نزدیک به 40 سال (تا سال 2005)، یک دیکتاتور بی رحم به نام Eyadema Gnassingbe بر کشور کوچک غرب آفریقا، توگو (15) حکومت می کرد، اما به ندرت در مطبوعات غربی از او نام برده می شد. ممکن است شما با او آشنا نباشید زیرا در مجموع او سیاست هایی را دنبال می کرد که برای نخبگان فرانسوی قابل قبول بود و بنابراین به ندرت توسط رهبران کشورهای ثروتمند مورد انتقاد قرار می گرفت. در یکی دیگر از مستعمرات سابق فرانسه، ساحل عاج، شرکت های فرانسوی تقریباً نیمی از زمین را در اختیار دارند و هنوز هم کنترل آب و برق، بنادر، راه آهن، تنباکو، لاستیک، ساخت و ساز، کارهای عمومی، مخابرات، بانکداری و بیمه را در دست دارند.
ایالات متحده اکنون قدرت برتر آفریقا است
با به قدرت رسیدن ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم، این کشور به تدریج به بازیگر اصلی آفریقا تبدیل شد. در سال 2، سیا و دولت بلژیک به سرنگونی و سپس ترور پاتریس لومومبا، رهبر زئیر (که اکنون DRC نامیده می شود) کمک کردند تا دیکتاتور موبوتو را جایگزین او کنند. حداقل 1960 میلیارد دلار در این مدت. او یک ظالم قاتل بود که مخالفان سیاسی را شکنجه و اعدام می کرد. ایالات متحده مقادیر زیادی تسلیحات را برای او فراهم کرد که او از آنها برای سرکوب مردم خود استفاده می کرد. ایالات متحده از آن زمان با کمک به دیگر رژیم های سرکوبگر در کشورهای همسایه از منطقه استثمار کرده است.
رواندا و اوگاندا به مرکز قدرت کنترل آمریکا بر آفریقای مرکزی تبدیل شده اند. آنها به ایالات متحده در بهره برداری از مواد معدنی در منطقه کمک می کنند. (18) در دهه 1990، رسانه های جریان اصلی در مورد "نسل کشی رواندا" صحبت کردند که در آن میلیون ها نفر به قتل رسیدند. با این حال، رسانه ها نتوانستند توضیح دهند که خشونت توسط هر دو طرف در زمان های مختلف صورت گرفته است و یک گروه مورد حمایت آمریکا و بریتانیا و طرف دیگر مورد حمایت فرانسه قرار گرفته است. منطقه، و زبان فرانسه در برخی مناطق با انگلیسی به عنوان زبان اصلی جایگزین می شود. خشونت از سالها قبل شروع شد و تا امروز ادامه دارد. تجاوز جنسی، قتل، قاچاق کودکان و برده داری جنسی امری عادی است. (19) تلفات عظیم بیشتر به دلیل قحطی، سوء تغذیه و بیماری است. به منطقه در سطوح رکوردی هستند.(20)
کنترل توسط صندوق بین المللی پول
برخی از کشورهای آفریقایی توسط رهبرانی اداره می شوند که واقعاً دوست دارند به فقیرترین مردم خود کمک کنند، اما به شدت توسط سازمان های بین المللی مانند صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی (که در پست های قبلی مورد بحث قرار گرفت.) محدود شده اند. در یک تحلیل از سیاست های صندوق بین المللی پول در آفریقا، نتیجه این بود که این سیاست ها در 31 کشور از 34 کشور شکست خورده است. میلیونها نفر با اعمال سیاستهای صندوق بینالمللی پول برای دههها هنوز به دلیل سوءتغذیه و بیماری میمیرند. برخی از این کشورها، مانند نیجریه، پس از پیشرفت قابل توجه قبل از مشارکت صندوق بینالمللی پول، زمانی در زمره کشورهای با درآمد متوسط طبقهبندی میشدند، اما اکنون در فهرست فقیرترین کشورهای جهان قرار میگیرند که حدود 70 درصد از جمعیت آن زندگی میکنند. در فقر.(23) شرکت های خارجی می توانند سودهای هنگفتی به دست آورند، زیرا نمی توان آنها را از استثمار مردم محلی که عملاً هیچ حقوقی ندارند، باز داشت. خصوصیسازی مراقبتهای بهداشتی و کنترل شرکتها بر منابع اساسی در آفریقا برای بسیاری، بهویژه فقیرترین افراد، فاجعهبار بوده است.
کشوری مانند زامبیا مثال خوبی ارائه می دهد که چگونه سیستم اقتصادی فعلی عملا تضمین می کند که برخی از کشورها در فقر باقی بمانند. زامبیا بعد از استقلال خیلی خوب کار می کرد. در اوایل دهه 1970، با پیروی از سیاستهای معقول، مانند هزینههای زیاد دولت برای مراقبتهای بهداشتی و آموزش، به یکی از ثروتمندترین کشورهای آفریقا تبدیل شد. اما تقریباً تمام درآمد حاصل از صادرات آن از مس بود. قیمت مس به دلیل تولید بیش از حد در کشورهای دیگر مانند شیلی کاهش یافت. همزمان قیمت نفت وارداتی نیز افزایش یافت. قیمت نفت و مس توسط سازمان های کشورهای دیگر، خارج از کنترل دولت زامبیا، دستکاری شد. لازم بود از صندوق بینالمللی پول وام بگیرد، اما صندوق بینالمللی پول شرایطی را که در پستهای قبلی ذکر شد، اعمال کرد. زامبیا از آن زمان بسیار فقیر بوده است.(24)
چین چطور؟
رسانه های جریان اصلی بارها و بارها داستان هایی در مورد استثمار چین از آفریقا منتشر می کنند. با این حال، ترتیباتی که چین با کشورهای آفریقایی دارد تا کنون بسیار کمتر از ترتیباتی که ایالات متحده و قدرتهای استعماری سابق اروپایی داشتهاند، بهرهبردار بوده است.
نکات کلیدی
کشورهای ثروتمند چندین نسل منابع آفریقا را غارت کرده اند
استعمار واقعاً به پایان نرسیده است. اکنون استعمار نو است
بسیاری از کشورهای آفریقایی توسط رهبرانی اداره می شوند که از سوی ایالات متحده، بریتانیا یا فرانسه حمایت می شوند یا توسط سیاست های صندوق بین المللی پول / بانک جهانی / سازمان تجارت جهانی محدود می شوند.
منابع اینترنتی
https://www.globaljustice.org.uk/dangerous-delusions/myth-6-africa-needs-our-help/
برای مطالعه بیشتر
پاتریک باند، غارت آفریقا: اقتصاد استثمار، 2006
والتر رادنی، اروپا چگونه آفریقا را توسعه نیافته است، 1972
منابع
1) http://en.wikipedia.org/wiki/Desmond_Tutu
نقل قول مشابهی نیز به Jomo Kenyatta نسبت داده شده است.
2) اریک توره محمد، «آفریقا: اقدام مخفی ایالات متحده افشا شد»، Corpwatch، 25 آوریل 2001، در https://www.corpwatch.org/article/africa-us-covert-action-exposed
مارک کورتیس، ابهامات قدرت، P.212
3) کاتلین کرن، "هزینه انسانی تلفن های همراه ارزان"، در استیون هیات، بازی به قدمت امپراتوری، صفحات 93-112
4) "آفریقای مرکزی: اقتصاد الماس"، در
http://www.africafocus.org/docs02/cent0206.php
5) http://en.wikipedia.org/wiki/Coltan
6) مارک وبر، «طرح اصلی نژادپرستانه ژنرال مونتگومری»، مجله مرور تاریخی، مارس/آوریل 1999، در
http://www.ihr.org/jhr/v18/v18n2p33_Weber.html
7) مارک کورتیس، ابهامات قدرت، P.16
8) "دارفور: منشأ یک فاجعه"، 19 فوریه 2006، در
www.washingtonpost.com/wp-dyn/content/article/2006/02/16/AR2006021601898.html
9) قلب آفریقا: مصاحبه با جولیوس نیره در مورد ضد استعمار، مجله انترناسیونالیست جدید، شماره 309، ژانویه-فوریه 1999، در
www.hartford-hwp.com/archives/30/049.html
10) والتر رادنی، اروپا چگونه آفریقا را توسعه نیافته است، 1972
11) گزارش کوهن کین، به نقل از مارک کورتیس، ابهامات قدرت، P.16
12) مارک کورتیس، وب فریب، P.331
13) مسائل جهانی، "درگیری ها در آفریقا: مقدمه"، در http://www.globalissues.org/Geopolitics/Africa/Intro.asp
14) مارک کورتیس، بی مردم، pp.245-261
اوبوته چند سال بعد دوباره قدرت را به دست آورد و ثابت کرد که خیلی بهتر از دیگر رهبران اوگاندا نیست.
15) Gnassingbe Eyadema، در
https://en.wikipedia.org/wiki/Gnassingb%C3%A9_Eyad%C3%A9ma
16) بوباکار بوریس دیوپ، «ساحل عاج: ماجراجویی استعماری»، لوموند دیپلماتیک، آوریل 2005، در
https://mondediplo.com/2005/04/10diop
17) ویلیام بلوم، کشتن امید، صفحات 156-162
سازمان اطلاعات بریتانیا، MI6، نیز ممکن است در ترور لومومبا دست داشته باشد
گوردون کوررا، "MI6 و مرگ پاتریس لومومبا"، بی بی سی نیوز، 2 آوریل 2013، در
https://www.bbc.co.uk/news/world-africa-22006446
18) "گزارش هیئت کارشناسان در مورد بهره برداری غیرقانونی از منابع طبیعی و سایر اشکال ثروت جمهوری دموکراتیک کنگو"، در
www.un.org/News/dh/latest/drcongo.htm
19) مایکل چوسودوفسکی، جهانی شدن فقر، صفحات 103-122
وین مدسن، نسل کشی و عملیات مخفی در آفریقا، P.478
20) برای اطلاعات دقیق در مورد آفریقای مرکزی به کیت هارمون اسنو مراجعه کنید
http://allthingspass.com/journalism.php?catid=14
به گفته پزشکان بدون مرز، آنی کلی، "بردگی جنسی در جمهوری دموکراتیک کنگو"، گاردین، 23 ژوئیه 2014، در
https://www.theguardian.com/global-development/2014/jul/23/sexual-slavery-democratic-republic-congo-msf
21) بازرگان زوفشا، "جمهوری دموکراتیک کنگو"، جهان بدون نسلکشی، می 2020، در
http://worldwithoutgenocide.org/genocides-and-conflicts/congo
22) «خوب، بد و زشت: یک دهه صادرات تسلیحات کارگری»، Saferworld، می 2007، در
مارک کورتیس، وب فریب, p.190 برای اطلاعات در مورد تامین سلاح بریتانیا برای هر دو طرف در کنگو.
AOAV، "صادرات تسلیحات بریتانیا به جمهوری دموکراتیک کنگو، اقدام علیه خشونت مسلحانه، 23 نوامبر 2018، در
https://aoav.org.uk/2018/uk-arms-export-to-the-democratic-republic-of-congo/
23) سام براملت، "10 حقیقت برتر در مورد فقر در نیجریه"، پروژه بورگن، 25 فوریه 2018،
https://borgenproject.org/10-facts-about-poverty-in-nigeria/
24) Ngaire Woods، جهانی سازان، صفحات 141-178
25) دیوید هاروز، "چین در آفریقا: همزیستی یا بهره برداری"، مجمع امور جهانی فلچر، جلد 35، شماره 2، تابستان 2011، در
https://www.jstor.org/stable/45289533
راد درایور یک آکادمیک پاره وقت است که به ویژه علاقه مند است تبلیغات مدرن ایالات متحده و بریتانیا را از بین ببرد و جنگ، تروریسم، اقتصاد و فقر را بدون مطالب مزخرف در رسانه های اصلی توضیح دهد. این مقاله برای اولین بار در medium.com/elephantsintheroom ارسال شد
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا