در 30 ماه مه مقاله برای نیویورک تایمز با عنوان "قانون جدید آب و هوا کار می کند. یکی از معماران قانون کاهش تورم سال گذشته (IRA)، برایان دیز، یکی از معماران قانون کاهش تورم (IRA) در سال گذشته، نوشت: «نه ماه پس از تصویب آن قانون در کنگره، بخش خصوصی فراتر از انتظارات اولیه ما بسیج شده است تا پاکی تولید کند. انرژی، ساخت کارخانههای باتریسازی و توسعه فناوریهای دیگر برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای.»
فقط یک مشکل وجود دارد این فناوری ها انتشار گازهای گلخانه ای را کاهش نمی دهند. تنها راه کاهش انتشار گازهای گلخانه ای با سرعت کافی برای جلوگیری از فاجعه آب و هوایی این است که فاز از سوزاندن نفت، گاز و زغال سنگ توسط قانون، به طور مستقیم و عمدی. اگر برخلاف همه احتمالات، ایالات متحده این کار را انجام دهد، قطعاً برای جبران کاهش انرژی ناشی از سوختهای فسیلی، به تأسیسات نیروگاه بادی و خورشیدی، باتریها و فناوریهای جدید نیاز خواهیم داشت. با این حال، هیچ دلیلی وجود ندارد که انتظار داشته باشیم که این روند معکوس عمل کند. بسیج "انرژی پاک" به تنهایی باعث کاهش شدید استفاده از سوخت های فسیلی نمی شود.
من فکر می کنم رهبران ارشد در واشنگتن از رویاهای لوله انرژی سبز استفاده می کنند تا ما را از این واقعیت دور کنند که به طور کلی از کاهش مصرف سوخت فسیلی ایالات متحده صرف نظر کرده اند. غار کرده اند. توافق دوجانبه این ماه در مورد محدودیت بدهی شامل مقرراتی بود که مجوز زیرساختهای انرژی، از جمله خطوط لوله نفت و گاز مانند دره کوهستانی مخرب زیستمحیطی را تسهیل میکرد. خط لوله گاز فسیلی برای قلب جو مانچین، سناتور دموکرات ویرجینیای غربی بسیار عزیز است. در همین حال، دولت بایدن صادر کرده است قوانین جدید اجازه دادن به نیروگاه های قدیمی زغال سنگ و گاز فسیلی برای ادامه فعالیت در صورت جذب دی اکسید کربن خود و تزریق آن به چاه های نفت قدیمی. و تحت نظارت IRA، آن دسته از کارخانههایی که انتشار گازهای گلخانهای را جذب میکنند، یارانههای آب و هوایی فدرال دریافت خواهند کرد، حتی اگر از دی اکسید کربنی که به چاههای قدیمی پمپ میشود برای بیرون راندن نفت باقیمانده استفاده کنند که از روشهای متعارف استخراج طفره رفته است. و IRA حتی یارانههای فدرال به شرکتهای سوخت فسیلی را که میتوانست چیزی بین آنها پسانداز کند، پایان نداد. 10 و 50 میلیارد دلار سالانه روی هم رفته، این سیاست ها می تواند گسترش بهره برداری از نیروگاه های زغال سنگ و گاز موجود در آینده بسیار بیشتر است.
رشد تولید ناخالص ملی؟ . . . متاسفم، این به رنگ سبز موجود نیست
منابع سوخت فسیلی قرن بیستم، با گسترش آن تا این قرن، انفجاری از رشد اقتصادی را ممکن ساخته است که هر چیزی را که بشر قبلاً به آن دست یافته بود، کوتوله می کند. تصادفی نیست، این همچنین به گونه های ما قدرت بخشیده است که باعث تخریب زیست محیطی در مقیاس بی سابقه ای شود. فعالیتهای صنعتی و کشاورزی بشریت بر روی زمین تأثیری دارد که اکنون بسیار فراتر رفته است 75 درصد، توانایی طبیعت برای تحمل آنها بدون آسیب ماندگار. به عبارت دیگر، ما تقریباً به دو زمین برای حفظ یک اقتصاد جهانی به این اندازه در درازمدت نیاز خواهیم داشت - اگر به رشد خود ادامه دهد بیش از دو زمین.
این یک داستان قدیمی است که مدت ها نادیده گرفته شده است. اما نه بیشتر. نیازهای عظیم منابع انرژی "سبز" توجه بسیاری از مردم را به پدیده نگران کننده ای که در قسمت ماه گذشته مورد بحث قرار گرفت جلب کرده است.در زمان واقعی": آسیب غیرقابل تحملی که در جستجوی منابع معدنی مورد نیاز برای ساخت زیرساخت های انرژی جدید به بشریت و زمین وارد می شود.
مقادیر بیشمار سنگ معدنی که برای تولید باتریهای مورد نیاز وسایل نقلیه الکتریکی و شبکههای بزرگ برق جدید استخراج میشود، و آسیبها و رنجهای ناشی از آن، موضوع بسیاری از موارد اخیر بوده است. سرفصل ها. اما اگر کشورها به دنبال سیستمهای انرژی جدید به اندازه کافی بزرگ باشند تا به طور کامل از 100 درصد فعالیتهای اقتصادی که اکنون توسط نفت، گاز و زغال سنگ ممکن شده است، حمایت کنند، نه تنها در متوقف کردن انتشار گازهای گلخانهای شکست خواهند خورد، بلکه در جلوگیری از نقض سایر موارد نیز شکست خواهند خورد. بحرانی مرزهای سیاره ایاز جمله از دست دادن تنوع زیستی، آلودگی نیتروژن و فسفر و تخریب خاک. ما قبلاً از این خطوط قرمز عبور کرده ایم و به راه خود ادامه داده ایم. هیچ چیز نمی تواند برای همیشه رشد کند. اما صرف تلاش برای حفظ رشد اقتصادهای بزرگ و ثروتمند جهان در آینده طولانی، هر گونه امیدی را که ممکن است برای آن آینده داشته باشیم، از بین خواهد برد.
در قلب ادعای صنعت مبنی بر اینکه اقتصادهای جهان می توانند بدون محدودیت گسترش یابند، ایده «رشد سبز» است. مثل افسانه بازکن قوطی اقتصاددانفرض رشد سبز به ما این امکان را می دهد که باور کنیم غیرممکن را می توان ممکن ساخت. در این مورد، این بدان معناست که سال به سال ثروت کل بیشتری تولید کنیم، در حالی که تنهای کمتری از گازهای گلخانهای منتشر میکنیم، تنهای کمتری از منابع استخراج میکنیم، و باعث تخریب کمتر اکوسیستم، از دست دادن تنوع زیستی و سایر آسیبها به زمین و همنوعانمان میشود.
اینجا یکی است از بسیاری از مقالات تحقیقاتی در سالهای اخیر نشان میدهد که رشد اقتصادی هرگز در مناطق وسیع جغرافیایی برای دورههای زمانی طولانی بدون تأثیرات جدی زیستمحیطی به دست نیامده است. نویسندگان همچنین دریافتند که "هیچ سناریوهای واقعی" برای حفظ نرخ رشد سالانه 2 درصدی بدون استخراج بیش از حد منابع و انتشار گازهای گلخانه ای، حتی با "افزایش حداکثری در بهره وری استفاده از مواد" وجود ندارد.
برای شنیدن یک حذف فنی کمتر از رشد سبز، چیزی که حتی سیاستمداران هم می توانند آن را درک کنند، از این لذت ببرید ارائه توسط دانشمند علوم اجتماعی تیموتی پاریک به اخیر پارلمان اروپافراتر از رشد" کنفرانس. درباره این واقعیت که در دهههای اخیر، تولید ناخالص داخلی اروپا بدون افزایش انتشار دی اکسید کربن، به طور پیوسته رشد کرده است، بسیار صحبت شده است. این ادعاهایی مبهم را برانگیخته است که در نهایت "کربن زدایی" رشد اقتصادی در حال وقوع است. اما تولید ثروت بیشتر با مقدار یکسانی از انتشار گازهای گلخانه ای که باعث تغییر آب و هوا می شود، با کاهش انتشار گازهای گلخانه ای یکسان نیست.
یکی از اسلایدهای پاریک در کنفرانس نشان داد که در طول 30 سال گذشته، با انباشته شدن ثروت در سطح زمین در حالی که دی اکسید کربن در جو و اقیانوس ها انباشته شده بود، اتحادیه اروپا به این دستاوردها دست یافت. بدون کاهش قابل توجهی در میزان انتشار دی اکسید کربن - به استثنای سال های 2008 تا 2014، سال های رکود بزرگ. اتحادیه اروپا موفق به کاهش انتشار گازهای گلخانه ای تنها زمانی که اقتصاد خود را نمی رشد!
جوامع باید تصمیم بگیرند: آیا تولید ناخالص داخلی رو به رشد می خواهیم یا آینده ای قابل زندگی؟ ما نمی توانیم هر دو را داشته باشیم.
بیایید برای استدلال فرض کنیم که ایالات متحده تصمیم درستی می گیرد و در محدوده های زیست محیطی عقب نشینی می کند. برای شروع، این امر مستلزم حذف سریع سوختهای فسیلی و ساختن یک سیستم انرژی تجدیدپذیر متوسط است که تنها بخشی از کاهش عرضه انرژی فسیلی را جبران کند. در آن شرایط، اقتصاد منقبض میشود و باید به کوچک شدن ادامه دهد تا زمانی که به اندازه کافی کوچک باشد تا از تخطی از محدودیتهای اکولوژیکی جلوگیری کند. در آن نقطه، به قول هرمان دالی، اقتصاددان فقید محیط زیست، به یک اقتصاد پایدار.
آن دوره انقباض یک رکود نخواهد بود. معکوس شدن رشد ناشی از کاهش عمدی و برنامهریزی شده در عرضه انرژی و منابع مادی در دسترس اقتصاد، اثراتی کاملاً متفاوت از فلاکت ناشی از رکود خواهد داشت - اگر سیاستهایی را برای تضمین کفایت مادی و برابری در سراسر جامعه ایجاد کنیم. یعنی اگر اطمینان حاصل کنیم همه به اندازه کافی دارند ضمن اینکه از تولید و مصرف بی رویه جلوگیری می کند.
"کاهش مقیاس برنامه ریزی شده، انتخابی و عادلانه"
ماه گذشته، اکونومیست 1,400 کلمه صرف کرد تحقیر کردن کنفرانس فراتر از رشد اتحادیه اروپا و برخورد با شرکت کنندگان در آن به عنوان انسان دوست رکود. با اشاره به رکود تولید ناخالص داخلی اخیر در برخی از کشورهای اروپایی، اکونومیست پرسید: «اروپا، اگر قاره پس از رشد نیست، برای چیست؟» پاریک با این ظلم به پرسش بلاغی آنها پرداخت پاسخ:
در واقعیت، رشد مجدد متفاوت است اساسا از رکود اقتصادی رکود، کاهش تولید ناخالص داخلی است، رکودی که به طور تصادفی اتفاق می افتد، اغلب با پیامدهای اجتماعی نامطلوب مانند بیکاری، ریاضت اقتصادی و فقر. از سوی دیگر، رشد زدایی، کاهش مقیاس برنامه ریزی شده، انتخابی و عادلانه فعالیت های اقتصادی است. . . . ارتباط رشد زدایی با رکود فقط به این دلیل که این دو شامل کاهش تولید ناخالص داخلی هستند، پوچ است. مثل این است که بگوییم قطع عضو و رژیم غذایی دقیقاً یک چیز هستند فقط به این دلیل که هر دو منجر به کاهش وزن می شوند.
این تمایز بین کاهش فعالیت های اقتصادی که در دوران رکود اتفاق می افتد و کاهش هایی که در اقتصادهای رو به رشد رخ می دهد مهم است. اما برای به دست آوردن حمایت عمومی برای رشد مجدد، هنوز به جزئیات بیشتری نیاز است. به کسانی از ما که در جوامع صنعتی بزرگ شدهایم، در تمام زندگیمان یاد گرفتهایم که رشد تولید ناخالص داخلی برای رفاه و کیفیت زندگی همه ضروری است. این باور شبه مذهبی به خوبی رشد علیرغم مطالعات متعددی که در سه دهه گذشته منتشر شده است، همچنان ادامه دارد. نشان دادن زمانی که نیازهای اساسی مردم برآورده شد، رشد بیشتر تولید ناخالص داخلی رضایت از زندگی را افزایش نمی دهد.
این گسست بین رشد اقتصادی کلی یک کشور و کیفیت زندگی ساکنان آن وقتی به ایالات متحده نگاه می کنیم که بخش عمده ای از ثروت تولید شده در دهه های اخیر تنها توسط اقلیت کوچکی تصرف و انباشته شده است به سختی تعجب آور است. از سال گذشته، ثروتمندترین 1 درصد صاحب یک سوم بودند از کل ثروت خانوار کشور، در حالی که 50 درصد از خانوارهای نیمه پایینی مقیاس ثروت تنها حدود 3 درصد را در اختیار داشتند. بسیاری از آن خانوارها اصلاً ثروت خالص نداشتند و رشد هیچ کمکی به آنها نمی کند. از ثروت جدیدی که از اعماق رکود بزرگ در سال 2009 تولید شده است، 10 درصد ثروتمندترین افراد 75 برابر بیشتر از 50 درصد پایینترین خانوادهها در هر خانوار انباشته کردهاند. (که در این نمودار در وبسایت فدرال رزرو، برای دیدن سهم 50 درصد پایینتر، به رنگ صورتی، واقعاً باید چشم خود را نگاه کنید.)
برای بیان خلاصهتر موارد بالا: در یک کشور ثروتمند، پول نمیتواند خوشبختی شما را بخرد، اما داشتن پول زیاد به شما کمک میکند حتی بیشتر به دست آورید. و این همیشه به ضرر بشریت، اکوسیستم ها و آینده جمعی ما است.
علیرغم این واقعیت که رشد اقتصادی ما را وارد یک وضعیت اضطراری زیست محیطی کرده است، و حتی با وجود اینکه نیمی از جمعیت ایالات متحده به طور معناداری در ثروتی که تولید می کند سهیم نیستند، تقریباً از هر کسی که بپرسید دیدگاه مثبتی نسبت به رشد اقتصادی نشان می دهد و بیشتر مردم از آن عقب نشینی می کنند. حتی با ملایم ترین پیشنهاد که زمان رشد مجدد فرا رسیده است. جیسون هیکل، انسان شناس اقتصادی، برای کمک به رفع این تصور ریشه دار که رشد خوب است و رشد منفی بد است، قیاس مناسب:
به عنوان مثال کلمات استعمار و استعمارزدایی را در نظر بگیرید. ما می دانیم که کسانی که درگیر استعمار بودند احساس کردند که این چیز خوبی است. از دیدگاه آنها - که دیدگاه غالب در اروپا در بیشتر 500 سال گذشته بود - استعمارزدایی منفی به نظر می رسد. اما نکته دقیقاً به چالش کشیدن دیدگاه غالب است، زیرا دیدگاه غالب اشتباه است. در واقع، امروز میتوانیم موافق باشیم که این موضع - موضعی علیه استعمار - درست و ارزشمند است: ما در برابر استعمار ایستادهایم و معتقدیم که جهان بدون آن بهتر خواهد بود. این یک دیدگاه منفی نیست، بلکه مثبت است. یکی که ارزش جمع شدن را دارد به همین ترتیب، ما میتوانیم و باید به دنبال اقتصادی بدون رشد باشیم، همانطور که آرزوی جهانی بدون استعمار را داریم.
Hickel، Parrique و دیگر محققین رشد زدایی تاکید می کنند که این کشورهای ثروتمند هستند که نیاز به رشد مجدد دارند. او می نویسد آنچه کشورهای ثروتمند آن را «رشد» می نامند، در واقع «فرایندی از انباشت نخبگان، کالایی شدن عوام، و تصاحب نیروی کار انسانی و منابع طبیعی است – فرآیندی که اغلب ماهیت استعماری دارد». اینها جنبه های اقتصاد امروزی هستند که باید همراه با تولید بیهوده و زائد رشد کنند، نه کالاها و خدمات ضروری که می تواند زندگی مناسب را برای همه تضمین کند.
تعهد کاهش تولید مادی و تخریب محیط زیست بر عهده کشورهای ثروتمند و جمعیت ثروتمند در بقیه جهان است. پاریک دیگری را نشان داد گرافیک در کنفرانسی که نشان میدهد چگونه اقتصادهایی با «شکوفایی ناپایدار»، مانند اقتصاد ایالات متحده، باید منقبض شوند، در حالی که اقتصادهایی که از نظر اقتصادی محروم هستند باید ابزار و فرصتی برای ساختن و تغییر شکل دهند.
اهداف یک جامعه در حال رشد، فقط تصاویر معکوس از اهداف رشد نخواهد بود. بهعنوان مثال، نمیتوان شاهد کاهش رشد سالانه فدرال رزرو با هدف کاهش 2 درصدی تولید ناخالص داخلی بود. هدف در یک جامعه رو به رشد، احتمالاً کیفیت زندگی خوب برای همه، در محدوده های ضروری اکولوژیکی است. و همانطور که طبقات مالک و سرمایه گذار بیشترین افزایش در ثروت و مصرف را در عصر رشد مشاهده کردند، کاهش شدیدی را در سن رشد مجدد تجربه کردند. در عوض، اقتصاد می تواند به ارائه کیفیت خوب زندگی برای همه اختصاص یابد، که به معنای بهبود بزرگی برای مردم است برآورد شده 140 میلیون افراد فقیر و کم درآمد در ایالات متحده
مؤثرترین راهبردها برای چگونگی دستیابی به رشد مجدد بدون شک از کشوری به کشور دیگر متفاوت است، همانطور که شدت مخالفت سیاسی با ایده رشد مجدد نیز متفاوت است. من انتظار دارم که مقاومت نخبگان دو حزبی به ویژه در ایالات متحده قوی باشد، اما این دلیلی برای کنار گذاشتن این موضوع نخواهد بود. در واقع، این دلیل خوبی برای بلندتر شدن است.
من همچنان متقاعد هستم که حذف تدریجی سوختهای فسیلی اولین قدم کوچک اما ضروری فوری است که میتواند منجر به رشد زدایی و در نهایت جامعهای با وضعیت ثابتی شود که در محدودههای اکولوژیکی زندگی میکند. این، همراه با محدودیتهای ضروری زیستمحیطی در توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، باعث ایجاد بحرانی میشود که بسیاری آن را یک بحران ملی میدانند. اما ما می توانیم آن را a مثمر ثمر بحران، بحرانی که در آن همه ما موظف هستیم راه جمعی خود را برای ورود به یک جامعه جدید، عادلانه و مبتنی بر حق مسلم برای یک زندگی خوب و محدودیتهای غیرقابل سلب در تولید و مصرف مادی پیدا کنیم.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا