والدین اغلب مفید می دانند که به فرزندان خود در مورد موجوداتی که وجود ندارند بگویند تا عادات رفتاری خوب را ایجاد کنند. به نظر می رسد بسیاری از رهبران سیاسی همین مسیر را طی می کنند. دیگر چگونه می توان ارجاعات مکرر به گزارش کمیسیون بولز-سیمپسون و توصیه آن به کشور در مورد چگونگی کاهش کسری را توضیح داد؟
نکته در اینجا یک نکته ساده است: هیچ گزارش کمیسیون بولز-سیمپسون وجود نداشت. هیچ سندی وجود نداشت که اکثریت لازم را از اعضای کمیسیون به عنوان گزارش رسمی تصویب کند. این باید آسان باشد که حتی نخبگان واشنگتن می توانند آن را درک کنند.
کمیسیون بولز-سیمپسون، که به طور رسمی به نام کمیسیون ملی مسئولیت مالی و اصلاحات، یک کمیسیون ریاست جمهوری بود که در فوریه 2010 ایجاد شد رؤسای مشترک ارسکین بولز، مدیر مورگان استنلی و سناتور سابق آلن سیمپسون بودند.
طبق قوانین تعیین شده توسط پرزیدنت اوباما، کمیسیون قرار بود گزارشی را تا 1 دسامبر 2010 صادر کند. برای تصویب، گزارشی باید از حمایت 14 عضو از 18 عضو کمیسیون برخوردار باشد. گزارشی وجود نداشت که 14 رای لازم برای تایید را داشته باشد.
سندی که از آن به عنوان گزارش کمیسیون یاد می شود، در واقع گزارشی از روسای مشترک، بولز و سیمپسون است. این سند در تاریخ 3 دسامبر (دو روز پس از مهلت رسمی) به رای اعضای کمیسیون گذاشته شد و مورد حمایت 11 عضو از 18 عضو قرار گرفت، نه 14 مورد نیاز به تصویب.
از زمان این رای گیری، حامیان پیشنهاد روسای مشترک از این گزارش به عنوان گزارش کمیسیون یاد می کنند که گویی واقعاً تصویب شده است. به عنوان مثال، هفته گذشته، نیویورک تایمز یک مقاله سیاسی مهم در این زمینه منتشر کرد سرنوشت گزارش کمیسیون بولز-سیمپسون. تنها در پایان این قطعه به طور گذرا اشاره شد که این گزارش در واقع آرای لازم برای تصویب در کمیسیون را ندارد. احتمالاً روزی وجود ندارد که یک رسانه خبری یا سیاستمدار گزارش های نادرست مشابهی از گزارش روسای مشترک ارائه نکرده باشد.
درک این مفهوم که بیش از اکثریت در برخی نهادها لازم است تا تأیید شود، برای رهبری سیاسی ما نباید سخت باشد. 60 رای لازم است تا یک معیار از طریق فیلیباستر سنا به دست آید. انواع و اقسام اقداماتی وجود دارد که در سنا با 56 رای موافق در برابر 44 یا 58 به 42 موافق مسدود شد. به طور مشابه، اکثر احکام هیئت منصفه باید به اتفاق آرا باشد. هیئت منصفه افرادی را با رای 10 به 2 یا حتی 11 به 1 محکوم نمی کنند. باید 12 به 0 باشد.
همان افرادی که به گزارش کمیسیون بولز-سیمپسون مراجعه میکنند مشکلی ندارند که تشخیص دهند لایحهای در سنا تصویب نمیشود، مگر اینکه توسط یک فیلیباستر به تصویب برسد یا اینکه هیئت منصفه با تقسیم 10 به 2 یا 11 به 1 به رأی نرسیده باشد. با این حال، آنها اصرار دارند که گزارش روسای مشترک را به کل کمیسیون نسبت دهند.
احتمالاً این نشان دهنده این واقعیت است که آنها نمی توانند شور و شوق خود را برای گزارش مهار کنند. به هر حال، این گزارش حاوی بسیاری از موضوعاتی است که کارشناسان واشنگتن دههها بر آن تاکید کردهاند. خواستار کاهش قابل توجهی در تامین اجتماعی و مدیکر است. این موضع به شدت در میان مردم در سراسر طیف سیاسی منفور است، زیرا هم لیبرال ها و هم محافظه کاران اهمیت این برنامه ها را برای امنیت اقتصادی خود و برای اکثریت قریب به اتفاق مردم کشور درک می کنند.
با این حال، نخبگان واشنگتن متشکل از افرادی است که به این مزایا نیاز ندارند. از نظر آنها، پولی که در مزایای تامین اجتماعی و مدیکر پرداخت می شود، پولی است که می توانست در جیب ثروتمندان باشد.
گزارش روسای مشترک راههای دیگری برای قرار دادن مستقیم پول به جیب ثروتمندان دارد. این قانون خواستار کاهش نرخ مالیات بر درآمد شرکت ها از 35 درصد به 25 درصد است. در حالی که قرار است این کاهش نرخ با حذف حفرهها جبران شود و درآمد آن خنثی شود، تعداد کمی شرط میبندند که این نوع «اصلاحات» واقعاً به این شکل انجام شود.
به طور مشابه، بولز و سیمپسون میخواهند نرخهای مالیات فردی بر ثروتمندان را کاهش دهند تا دوباره با کاهش نقاط ضعف جبران شود. افراد زیادی شرط نمیبندند که 1 درصد نیز در آن معامله متضرر خواهند شد.
به طور خلاصه، گزارش روسای مشترک طرحی برای توزیع مجدد درآمد بیشتر به سمت بالا است. به همین دلیل، اگر بر اساس شایستگی های آن در نظر گرفته شود، احتمالاً حمایت زیادی از مردم نخواهد داشت. احتمالاً به همین دلیل است که نخبگان مدعی وجود گزارش کمیسیون بولز-سیمپسون هستند. آنها امیدوارند که بتوانند مردم را وادار کنند که به این سند بیش از آنچه که شایسته است احترام بگذارند.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا