ما دائماً گزارش هایی را در رسانه ها می بینیم که مردم از اقتصاد ناراضی هستند و رئیس جمهور بایدن را مقصر می دانند. من، همراه با بسیاری از همکاران لیبرال/چپ، به مردم گفتهایم که سکوت کنند و از اوقات خوش لذت ببرند.
بسیار خوب، این کاملاً همان چیزی نیست که ما گفته ایم، اما گفته ایم که اقتصاد در اکثر معیارها بسیار خوب به نظر می رسد. با توجه به ضربه ناشی از بیماری همه گیر و اختلالات ایجاد شده توسط جنگ در اوکراین، احتمالاً به همان خوبی است که ما حق انتظار داریم.
به هر حال، من میخواهم کمی عمیقتر به آن بپردازم، زیرا میدانم بسیاری از مردم به درستی از اقتصاد راضی نیستند. آنها کاملاً حق دارند که راضی نباشند، اما من کمی از فکر خود را به اشتراک می گذارم.
سال 1935 است، آیا اقتصاد خوب است؟
من 1935 را تصادفی انتخاب نمی کنم. این سومین سال اولین دولت روزولت بود که متحول کننده ترین ریاست جمهوری از زمان جنگ داخلی بود. اگر در شهریور 1935 در مورد وضعیت اقتصاد بحث می کردیم، آیا می گفتیم اقتصاد خوب است؟
گفتنش آسان نیست. نرخ بیکاری در حدود بود 20.0 درصد در آن نقطه. این به سختی چیزی برای جشن گرفتن نیست، اما از اوج بیش از 25.0 درصد در سال 1933 کاهش یافت. اقتصاد با سرعتی حدوداً در حال رشد بود. 9.0 درصد، اما تولید ناخالص داخلی هنوز بیشتر از 10 درصد پایین تر از سطح 1929 میلیون ها نفر گرسنه و بی خانمان بودند.
بهترین چیزی که واقعاً می توانستید بگویید این بود که همه چیز در مسیر درست پیش می رفت. روزولت در ابتدای دولت خود، سپاه حفاظت غیرنظامی را راه اندازی کرده بود که میلیون ها کارگر را در پروژه های ساختمانی در پارک های ملی و دیگر زمین های عمومی شغل می داد. اخیراً، او اداره پیشرفت کار را راه اندازی کرده بود، که مجموعه بزرگتری از پروژه های کارهای عمومی را بر عهده گرفت. اما اینها هنوز هم فقط کسری از مردمی را که به دنبال کار بودند استخدام می کردند.
روزولت برای تثبیت سیستم مالی به شدت حرکت کرده بود و بلافاصله پس از شروع به کار، دستور تعطیلی یک هفتهای بانکی را صادر کرد که طی آن بانکهای ضعیف تعطیل شدند. او سپس ترتیبی داد که فدرال رزرو بیمه سپرده موثری را تا زمانی که سال بعد شرکت بیمه سپرده فدرال وجود داشته باشد ارائه کند. او همچنین کمیسیون بورس و اوراق بهادار را برای نظارت بر وال استریت و جلوگیری از بسیاری از سوء استفاده ها که منجر به سقوط بازار سهام در سال 1929 شد، تأسیس کرد.
این سیاست های مهم سیستم مالی را برای چندین دهه تضمین کرد، اما پولی را که مردم به دلیل ورشکستگی های قبلی بانک ها از دست داده بودند، پس نگرفتند. و در آن زمان، مردم احتمالاً نمیدانستند که چقدر موفق خواهند شد.
قانون واگنر، که قوانین حاکم بر اکثر روابط مدیریت کار را تعیین می کند، به تازگی در تابستان امضا شده بود. در حالی که این زمینه را برای یک حرکت گسترده اتحادیه در اواخر دهه، در سال 1935 فراهم می کند، هنوز خیلی زود بود که به طور کامل اهمیت آن را درک کنیم.
کنگره همچنین قانون تامین اجتماعی را در تابستان 1935 تصویب کرده بود. این سیستم تامین اجتماعی را ایجاد کرد که اکنون از ده ها میلیون کارگر و افراد تحت تکفل آنها در دوران بازنشستگی حمایت می کند و در صورت از کارافتادگی یا مرگ زودرس بیمه می کند. اما چندین سال طول می کشد تا کسی از مزایایی برخوردار شود. سایر اقدامات کلیدی - مانند قانون استانداردهای کار منصفانه، که حداقل دستمزد فدرال و 40 ساعت کار در هفته را تعیین کرد - باید تا دور دوم ریاست جمهوری روزولت منتظر بماند.
البته، فهرست کامل برنامههای نیو دیل بهطور قابلتوجهی طولانیتر است، اما نکته اینجاست که مردم هنوز هم میتوانند در نیمه راه سومین سال دولت روزولت، شکایتهای زیادی پیدا کنند. کشور هنوز در چنگال رکود بزرگ بود، و به همان اندازه که سیاست های روزولت همه چیز را تغییر می داد و ثبات بیشتری را هم برای سیستم و هم برای کارگران ایجاد می کرد، اکثر مردم احتمالاً هنوز مزایای آن را نمی دیدند.
بهترین چیزی که میتوان گفت این بود که دیدند رئیسجمهوری برای انجام کارهایی که به نفع کارگران عادی است، تهاجمی عمل میکند. ظاهراً این دیدگاه به طور گسترده ای مورد قبول واقع شد، زیرا روزولت در سال 1936 با بیش از 60 درصد آرا مجدداً در انتخابات انتخاب شد و همه ایالت ها به جز دو ایالت کوچک در کالج الکترال حضور داشتند.
جو بایدن فرانکلین روزولت نیست
همه ما این را می دانیم یا حداقل باید آن را بدانیم. روزولت یک سیاستمدار با استعداد فوق العاده بود که در یک بحران ریاست جمهوری را به دست گرفت. او همچنین پس از انتخابات 300 بیش از 1932 کرسی دموکرات در مجلس نمایندگان و همچنین 59 کرسی در سنا 96 کرسی داشت. اکثریت او در هر دو مجلس در واقع در انتخابات 1934 رشد کرد، با انتخاب 69 کرسی سنا به دموکرات ها 96 کرسی در سنا XNUMX کرسی داد.
آن جهان با آنچه بایدن رئیس جمهور کنگره با آن دست و پنجه نرم می کرد متفاوت است. او به معنای واقعی کلمه بیشترین اکثریت را در سنا داشت، با رای معاون رئیس جمهور در مورد هر قانون مهمی که بدون حمایت جمهوری خواهان تصویب می شد. این بدان معنی بود که دستور کار او کاملاً در اختیار دو دموکرات راست میانه، جو مانچین و کیرستن سینما بود.
وضعیت در مجلس خیلی بهتر نبود و دموکراتها فقط اکثریت چهار کرسی را در اختیار داشتند. در اینجا نیز، اعضای محافظه کار عملاً به عنوان یک ترمز برای هر چیزی که بایدن روی میز قرار می داد عمل می کردند. و، او حتی این اکثریت اندک را در انتخابات 2022 از دست داد، اگرچه یک کرسی اضافی در سنا به او فضای کمی برای تکان دادن داد.
اما می دانیم که بیشتر مردم سیاست را از نزدیک دنبال نمی کنند. آنها میخواهند زندگیشان بهتر شود، و برایشان اهمیتی ندارد که برخی از آدمهای تند و تیز در مجلس یا سنا جلوی یک قانون کلیدی را میگیرند.
بنابراین، اجازه دهید فقط به آنچه بایدن ارائه کرده است نگاه کنیم. اولین و مهمترین مورد در تجربه فوری مردم، طرح نجات آمریکا (ARP) بود که 1.9 تریلیون دلار رونق به اقتصاد داد. این تضمین می کرد که ما بهبودی سریعی خواهیم داشت، برخلاف مسیر آهسته و دردناک بازگشت به اشتغال کامل پس از رکود بزرگ.
نرخ بیکاری که در زمان روی کار آمدن بایدن 6.3 درصد بود، تا پایان سال 3.9 به 2021 درصد کاهش یافت و از آن زمان تاکنون از 4.0 درصد فراتر نرفته است. این طولانی ترین دوره ای است که در آن نرخ بیکاری کمتر از 4.0 درصد در بیش از نیم قرن گذشته بوده است.
هزینههای خاص نیز برای محافظت از مردم در برابر تأثیر همهگیری بسیار مفید بود. این شامل 300 دلار در هفته مکمل برای افرادی بود که بیمه بیکاری دریافت می کردند. این یارانه ها را در قانون مراقبت مقرون به صرفه افزایش داد و به میلیون ها نفر دیگر اجازه داد تا بیمه مراقبت های بهداشتی دریافت کنند. این یارانه برای مراقبت از کودکان اعطا کرد و مهلت اخراج را تمدید کرد و اطمینان داد که مردم می توانند در خانه خود بمانند. همچنین بودجه قابل توجهی برای مسائل مربوط به مراقبت های بهداشتی که مستقیماً با بیماری همه گیر مرتبط است، مانند بهبود تهویه در مدارس فراهم کرد.
به طور خلاصه، ARP واقعاً یک معامله بزرگ بود. و بدون هیچ رأیی در مجلس سنا و چهار رأی اختلاف در مجلس به تصویب رسید.
در نتیجه ARP، ایالات متحده تنها اقتصاد بزرگی است که تا حد زیادی به مسیر رشد قبل از همه گیری خود بازگشته است. ایالات متحده همچنین در حال حاضر کمترین نرخ تورم را در میان اقتصادهای G-7 دارد.
علیرغم تورم سالهای 2021 و 2022، دستمزدهای واقعی برای کارگران متوسط بالاتر از قبل از همهگیری است. و سودهای بزرگتری برای کسانی که در پایین هستند، وجود داشته است، معکوس تقریباً یک چهارم افزایش نابرابری دستمزدی که در چهار دهه گذشته شاهد بودیم.
مردم مزایای دیگری از بهبود در دوران بایدن دیده اند. در سالهای 2021 و 2022 تغییرات گستردهای در بازار کار رخ داد، زیرا دهها میلیون کارگر مشاغلی را که دوست نداشتند ترک کردند یا دستمزد کافی به آنها پرداخت نکردند. در نتیجه، هیئت کنفرانس گزارش رضایت از محل کار در تقریباً چهل سالی که نظرسنجی خود را انجام داده اند در بالاترین سطح است.
ده ها میلیون نفر در حال حاضر از خانه کار می کنند، به طور کامل یا جزئی، صدها ساعت در سال در زمان رفت و آمد و هزاران دلار در هزینه های مربوط به کار صرفه جویی می کنند. این صرفه جویی در زمان و پول در داده های ما در مورد دستمزد واقعی نشان داده نمی شود.
تقریباً 15 میلیون صاحب خانه میتوانند با بهرهگیری از نرخهای پایین وام مسکن که قبل از شروع افزایش نرخها توسط فدرال رزرو در ماه مارس گذشته شاهد بودیم، خانههای خود را مجدداً تامین مالی کنند. این امر به طور متوسط بیش از 2,000 دلار در سال در پرداخت بهره صرفه جویی کرد. نرخ های مالکیت خانه نیز افزایش یافت در دوران بایدن، با افزایش بیش از حد متوسط برای خانوارهای سیاه پوست، اسپانیایی تبار، جوان و با درآمد متوسط.
همه اینها تحولات فوق العاده مثبتی برای بخش های بزرگی از مردم است. از اواخر دهه 1990 هیچ دوره ای وجود ندارد که حتی به پیشرفت های حاصل شده در دو سال و نیم اول دولت بایدن نزدیک شود.
باز هم، دلایل زیادی برای ناراحتی مردم از وضعیت اقتصاد وجود دارد. ده ها میلیون نفر هنوز در لبه فقر دست و پنجه نرم می کنند. بسیاری از برنامه های همه گیر تحت ARP به پایان رسیده اند، به ویژه یارانه های مراقبت از کودکان، که در پاییز امسال حذف خواهند شد. همچنین، جهش نرخ وام مسکن در یک سال و نیم گذشته، مالکیت خانه را برای خریدارانی که برای اولین بار خریداری می کنند، دور از دسترس قرار داده است.
اما در مجموع، بسیار سخت است که تصویر کلی را بسیار مثبت نبینیم، به ویژه با توجه به اینکه بایدن باید با اختلالات ایجاد شده توسط امواج متعدد COVID-19 و همچنین حمله روسیه به اوکراین مقابله می کرد.
همانطور که مردم در سپتامبر 1935 دلایل زیادی برای ناراضی بودن از شرایط خود داشتند، امروز نیز دلایلی دارند. اما، مانند سال 1935، همه چیز در جهت درست پیش می رود. و همانطور که روزولت برنامه بلندمدتی داشت که برای چندین دهه آینده مزایایی را به همراه داشت، بایدن نیز چنین می کند.
دستور کار بلندمدت بایدن
علاوه بر ARP، بایدن سه قانون اساسی را از طریق کنگره دریافت کرد. اولی یک بود لایحه زیرساخت که او توانست با اکثریت بزرگ دو حزبی از آن عبور کند. ظاهراً، تعداد زیادی از جمهوریخواهان نمیتوانستند در مقابل فرصت حضور در راهاندازی جادهها و پلها و همچنین بستن قراردادها با مشارکتکنندگان کمپین در ایالتها و مناطق خود مقاومت کنند. این لایحه به رفع نیازهای زیرساختی در سراسر کشور کمک می کند. همچنین شامل بودجه قابل توجهی است که از یک گذار سبز حمایت می کند، به ویژه با مدرن سازی شبکه برق کشور و راه اندازی سیستم ایستگاه های شارژ خودروهای الکتریکی.
دومین قانونی که بایدن از کنگره دریافت کرد، قانون بود قانون چیپس280 میلیارد دلار طی پنج سال آینده (تقریباً 1.0 درصد از بودجه فدرال) را برای تحقیق و پشتیبانی از ساخت نیمه هادی های پیشرفته در ایالات متحده اختصاص داد. اکثریت بزرگ دو حزبی نیز از این لایحه حمایت کردند. بخشی از داستان باز هم سیاستمداران جمهوریخواه بود که میخواستند به این غذا دست یابند، اما همچنین برخی احساسات جنگطلبانه جنگ سرد.
مورد دوم باید زمینه ای برای نگرانی مترقیان باشد. احتمالاً در هر دنیا منطقی است که اطمینان حاصل شود که اجزای کلیدی اقتصاد در صورت درگیری با چین قابل دسترسی است و با توجه به اینکه تایوان تامین کننده اصلی ما است، این یک نگرانی واقعی است. با این حال، تا آنجا که این بخشی از روند تشدید تنش با چین است، که میتواند منجر به افزایش نظامی از نوع جنگ سرد شود، قطعاً خبر بدی است. هزینه یک جنگ سرد دیگر تقریباً به طور قطع هر برنامه اجتماعی مترقی را قربانی خواهد کرد، و همچنین سرعت انتقال سبز به سرعتی را که می تواند آن را نامربوط کند، کند می کند.
پولی که برای تحقیق بر روی تراشههای پیشرفته صرف میشود، تقریباً مطمئناً یک داستان مثبت از دیدگاه اقتصادی است، اگرچه ما باید بیشتر از آنچه اکنون به نظر میرسد درباره مالکیت این تحقیق بپرسیم. در بخش بعدی به این موضوع بازخواهم گشت.
در حالی که لایحه زیرساخت و قانون چیپس با اکثریت دو حزبی بزرگ به تصویب رسید، قانون کاهش تورم (IRA) که بر مبنای کاملاً حزبی تصویب شد. بایدن به نحوی توانست حمایت جو مانچین را در لایحه ای جلب کند که یک انتقال سبز را آغاز می کند.
IRA شامل یارانه های بزرگ برای انرژی پاک و خودروهای الکتریکی است. در نتیجه، در مدت زمان نسبتاً کوتاهی که از تصویب آن می گذرد، شاهد انفجاری در طرح های کارخانه های تولید خودروهای برقی و باتری و همچنین نیروی بادی و خورشیدی بوده ایم. در حالی که مسائل زیادی در مورد اجرا وجود دارد، به ویژه بررسی های زیست محیطی که تاخیرهای طولانی را برای نیروگاه ها و خطوط انتقال ایجاد می کند، در نهایت به نظر می رسد که ما در حال پیشرفت خوبی به سمت انتقال سبز هستیم.
با توجه به مقدار پولی که صنعت در حال حاضر روی خط دارد، تصور اینکه چگونه می توان این گذار را به عقب بازگرداند دشوار است. اکنون می بینیم که جمهوری خواهان محافظه کار از انرژی خورشیدی یا خودروهای الکتریکی دفاع می کنند زیرا منظورشان شغل و درآمد مالیاتی در ایالت ها و مناطقشان است. انفجار در ساخت کارخانه مربوط به گذار سبز غیرممکن است که در داده های تولید ناخالص داخلی نادیده گرفته شود.
بخش های درآمدی IRA نیز مهم است. راه اصلی افزایش درآمد از طریق افزایش بودجه اجرای IRS است. برای بسیاری از مردم، به ویژه افراد ثروتمند، پرداخت مالیات داوطلبانه شده است. دولت هر سال صدها میلیارد ضرر می کند زیرا افراد ثروتمند مالیاتی را که بدهی خود را پرداخت نمی کنند. افزایش ظرفیت اجرایی ایجاد شده توسط IRA به طور قابل ملاحظه ای پول از دست رفته ناشی از فرار مالیاتی را کاهش می دهد.
عامل دیگر افزایش درآمد در IRA مالیات 1.0 درصدی بر پولی است که از طریق بازخرید سهام به سهامداران پرداخت می شود. همینطور که من دارم کتبی در بسیاری از مواقع، فکر نمیکنم بازپرداخت، داستان ترسناکی باشد که بسیاری از پیشروها تصور میکنند. تفاوت چندانی ندارد که پول به عنوان بازخرید یا سود سهام به سهامداران پرداخت شود. ممکن است ترجیح دهیم آنها پول را سرمایه گذاری کنند یا دستمزد کارگران را افزایش دهند، اما اگر فردا بازخرید را کاملاً غیرقانونی کنیم، اکثریت قریب به اتفاق پول فقط به عنوان سود سهام پرداخت می شود. این به سختی یک پیروزی بزرگ به نظر می رسد.
اما دلیلی وجود دارد که مالیات بازخرید معامله بزرگی است. اخذ مالیات بر درآمد شرکتی برای IRS بسیار دشوار است. دلیل آن این است که نظارت بر سود شرکت ها دشوار است. انواع قوانین حسابداری در مورد موضوعاتی مانند رفتار موجودی ها و استهلاک وجود دارد که سود مشمول مالیات را تعیین می کند. ما نمی توانیم مستقیماً سود شرکت ها را ببینیم. حسابداران شرکتی به ما می گویند که سود شرکت چیست. این امر فضای زیادی را برای بازی کردن کد مالیاتی باقی میگذارد، که شرکتها به طور طبیعی از آن تا حداکثر ممکن بهرهبرداری میکنند.
با این حال، یک جایگزین وجود دارد. ما می توانیم بسازیم به سهامداران باز می گردد (شرکت های پولی به عنوان سود سهام پرداخت می کنند، به اضافه عایدی سرمایه ناشی از افزایش ارزش قیمت سهام خود)، مبنای مالیات بر درآمد. این مزیت بزرگی دارد که بازده سهامداران کاملاً شفاف است. ما می توانیم این اطلاعات را از هر وب سایت مالی دریافت کنیم.
محاسبه بدهی مالیاتی همه شرکت های سهامی عام در یک صفحه گسترده امکان پذیر است. فقط پرداخت سود سهام آنها، افزایش ارزش بازار آنها در طول سال را قرار دهید، سپس نرخ مالیات را اضافه کنید، و ما آن را دریافت می کنیم. بدون هیاهو، بدون هیاهو. برای IRS ارزان است و ما می توانیم کل صنعت بازی مالیاتی را از کار بیاندازیم.
در حالی که من شک دارم که این انگیزه پشت بازخرید مالیات باشد، اما در واقع گام مهمی در این مسیر است. مالیات بازخرید احتمالاً به عنوان کارآمدترین مالیات تا کنون از نظر اداری کاهش می یابد. ما میتوانیم سالانه میلیاردها دلار درآمد مالیاتی به دست آوریم، فقط با نظارت بر آنچه شرکتها اعلام میکنند برای بازخرید هزینه میکنند. و ما لازم نیست نگران باشیم که آنها تقلب می کنند. آنها چه خواهند کرد، به سهامداران خود دروغ می گویند؟
و اگر وصول مالیات ارزان است، منطقی است، ما می خواهیم آن را به قیمت مالیات هایی که جمع آوری آنها سخت تر است، افزایش دهیم، مانند مالیات بر درآمد شرکتی فعلی. بهطور خلاصه، مالیات بازخرید میتواند پای بزرگی به سوی تغییر مبنای مالیات بر درآمد شرکتی به بازده سهامداران باشد.
از مالیات 1.0 درصدی بر سودی که برای بازخرید سهام استفاده می شود تا جایگزینی مالیات بر درآمد شرکتی که در حال حاضر به طور میانگین حدود 13 درصد از کل سود را تشکیل می دهد، راه زیادی است، اما این اولین قدم فوق العاده مهم است. توجه به کارایی مالیات بازپرداخت که تا کنون چندان مورد توجه قرار نگرفته است، مهم خواهد بود.
سازمان های اداری
قبل از تکمیل فهرست دستاوردهای دولت بایدن، مهم است که به تأثیر افرادی که او در سازمانهای اداری منصوب کرده است، به ویژه کمیسیون تجارت فدرال (FTC) و هیئت ملی روابط کار (NLRB) اشاره کنیم. بایدن از اولی شروع کرد، لینا خان، یک محقق حقوقی که به قانون ضد تراست معتقد است، به ریاست کمیسیون منصوب شد. از زمان روی کار آمدن، خان تعدادی از ادغامها را به چالش کشیده است که احتمالاً در دولتهای قبلی هر دو حزب بدون تردید انجام میشدند.
درک این نکته مهم است که اهمیت رویکردی که رقابت را جدی می گیرد را نمی توان صرفاً با سابقه برد-باخت خان در ادغام های چالش برانگیز سنجید. (مایکروسافت برنده بزرگترین اقدام FTC در زمان خان شد، تلاشی برای جلوگیری از ادغام آن با شرکت بازی های ویدیویی Activision.) وقتی شرکت ها می دانند که یک پلیس رقیب در این ضرب و شتم وجود دارد، ممکن است حتی برخی از ادغام هایی را که فکر می کنند ممکن است انجام شده باشد، امتحان نکنند. از طریق دولت های قبلی و ممکن است ادغامها را طوری ساختار بدهند که خطر کمتری برای رقابت صنعتی داشته باشند تا بتوانند تحت رژیم جدید، همانطور که تا حدودی در مورد مایکروسافت و اکتیویژن اتفاق افتاد. با وجود تعداد فزایندهای از شواهد نشان میدهد که فقدان رقابت در افزایش سود به ازای دستمزد مهم بوده است، این مسئله بزرگی است.
حوزه قابل توجه دیگری که منصوبین اداری بایدن در آن تفاوت قابل توجهی ایجاد کرده اند، NLRB است. منصوبین بایدن متعهد به احترام به حقوق کارگران برای داشتن اتحادیه، در صورت تمایل، هستند. آنها از زمانی که لورن مکفارن، رئیس کنونی ریاست جمهوری را به دست گرفت، در احکام خود به طور قابل توجهی طرفدار اتحادیه بودهاند، اما آنها با هیئتهای مدیرهی گذشته به طور کیفی فاصله گرفتند. حاکم دو هفته پیش.
کارگران شرکت مصالح ساختمانی Cemex در یک حرکت سازماندهی شرکت داشتند. آنها قبلاً کارتهایی را ارسال کرده بودند که توسط اکثریت کارگران امضا شده بود تا انتخابات تحت نظارت NLRB را دریافت کنند. طبق روال معمول، Cemex در تعدادی از اقدامات طراحی شده برای به تاخیر انداختن انتخابات و ارعاب کارگران طرفدار اتحادیه شرکت کرد. اتحادیه شکایت کرد که این اقدامات ناعادلانه است و قانون ملی روابط کار را نقض می کند.
NLRB های گذشته به طور کلی به چنین تخلفاتی با آنچه برای سیلی زدن به مچ تعیین شده پاسخ داده اند. آنها به شرکت می گفتند که این کار را متوقف کند. و اگر به نقض قانون ادامه میدادند، NLRB دوباره به آنها میگفت که متوقف شوند، آبکشی کنند و تکرار کنند. NLRB بایدن به Cemex گفت که اتحادیه دارد.
یکی از راههایی که کارگران میتوانند سازماندهی کنند این است که اکثریت کارگران کارتهایی را امضا کنند که درخواست شناسایی میکنند، همانطور که در Cemex اتفاق افتاد. اگر شرکت داوطلبانه به رسمیت شناخته شود، کارگران اتحادیه دارند. اگر این کار را نکرد، NLRB انتخاباتی برگزار می کند. NLRB بایدن عملاً گفت که با نقض قانون، Cemex اکنون پذیرفته است که اتحادیه دارد.
این به طور بالقوه یک معامله بزرگ است، زیرا یکی از موانع اصلی را برای کارگرانی که به دنبال سازماندهی هستند از بین می برد. هنوز راه درازی در این مورد وجود دارد. Cemex این موضوع را در دادگاه ها به چالش خواهد کشید و چه کسی می داند که دادگاه عالی جمهوری خواه به کجا ختم خواهد شد. همچنین دومین مانع بزرگ در گرفتن اولین قراردادها وجود دارد. شرکت ها به طور معمول با الزام قانونی برای مذاکره با حسن نیت به عنوان یک جلسه هفتگی اجباری برای صحبت در مورد آب و هوا و چشم انداز Superbowl برخورد می کنند. اما این حکم NLRB یک گام بزرگ به جلو است.
آیا بایدن چشم انداز دارد؟
میتوان به کارهایی اشاره کرد که بایدن انجام داده است، بهعنوان مزایای فوری و تغییرات بسیار مهمتر، اما آیا او چشمانداز روشنی از جامعهای بهتر در آینده دارد؟ حدس میزنم پاسخ من این است که نمیدانم و اهمیت خاصی هم ندارم.
آیا بایدن می بیند که مالیات بازخرید سهام او می تواند مبنایی برای تغییر مبنای مالیات بر درآمد شرکت ها از سود به بازده سهامداران باشد؟ حدس من این است که او این کار را نمی کند، اما وقتی شواهد روشنی از کارایی بسیار بیشتر این نوع مالیات داشته باشیم، می توانیم به سرعت در این مسیر حرکت کنیم. جمهوریخواهان و بسیاری از دموکراتها هر کاری که میتوانند انجام خواهند داد تا از پرداخت مالیات بیشتر توسط شرکتها جلوگیری کنند، اما وقتی آنها را مجبور به دفاع از ضایعات خالص کنیم، در زمینهای مساعد با آنها میجنگیم.
من نگران این هستم که به نظر نمی رسد دولت به این موضوع توجه کند که چه کسی از مزایای تحقیقات یارانه ای دولت برخوردار است. این موضوع هم با قانون چیپس و هم با IRA مطرح می شود.
این یک معامله بزرگ است. در حالی که این یک رویه استاندارد در محافل سیاست گذاری است که توزیع مجدد رو به بالا در چهار دهه گذشته را به فناوری نسبت دهند، این یک دروغ است. این سیاست دولت در زمینه فناوری، در قالب حمایت های طولانی تر و قوی تر از حق ثبت اختراع و حق چاپ بود که به گروه نسبتاً کوچکی از سرمایه داران و کارگران دارای موقعیت مناسب اجازه داد تا سهم بسیار نامتناسبی از مزایای فناوری های توسعه یافته در این دوره را به دست آورند. همانطور که می خواهم اشاره کنم، اگر دولت افرادی را که بدون اجازه او از نرم افزار مایکروسافت کپی می کردند، تهدید نمی کرد، بیل گیتس احتمالاً همچنان برای امرار معاش کار می کرد. (بله، من دارم درباره کتابم صحبت می کنم، جعل شده [رایگان است]، همچنین ببینید اینجا کلیک نمایید و اینجا کلیک نمایید.)
برای مثال جدیدتر، حداقل ایجاد کردیم پنج میلیاردر مدرنا با پرداخت پول به شرکت برای ساخت واکسن کووید و سپس اجازه دادن به آن برای کنترل توزیع آن. ما باید نگران باشیم که اگر دولت برای تحقیق در مورد فناوری نیمه هادی و انواع مختلف فناوری های سبز هزینه کند و سپس انحصارات ثبت اختراع را به بازیگران خصوصی بدهد، چند میلیاردر دیگر ایجاد خواهیم کرد. برای جبران نابرابری که مستقیماً با دست راست ایجاد میکنیم، به تلاشهای زیادی در بخش مالیات و انتقال با دست چپ نیاز است.
در حالی که من قدردانی کمی از این مشکل در دولت بایدن می بینم، اما نکته مثبت اینجاست که او در حال حرکت به سمت مذاکره در مورد قیمت دارو در مدیکر است. این یک سر مشکل است. بیهوده، تلاش های دولت بایدن برای مهار قیمت ها به عنوان تداخل در بازار آزاد مورد بحث قرار می گیرد. این پوچ است زیرا تداخل بزرگ در بازار آزاد زمانی بود که در وهله اول دولت انحصارات یا حمایت های مربوط به آن را اعطا کرد. این دولت بود که قیمت دارو را بالا برد، بایدن فقط تلاش می کند تا آسیب را محدود کند.
به هر حال، ما باید نگاه انتقادی تری به قوانین محصولات فکری داشته باشیم. بایدن یکی را توضیح نداده است، اما اقدامات او در را باز می کند.
و، این باید به عنوان تصویر بزرگتر در مورد مسائل دیگر نیز دیده شود. ترقی خواهان از روزولت نیز بی نهایت ناامید بودند. او آشکارا از بسیاری از موضوعاتی که مترقیان احساس می کردند بسیار مهم هستند استقبال نکرد. با این حال، او چارچوبی را ایجاد کرد که امکان پیشرفت عظیم در طیف وسیعی از زمینه ها را فراهم کرد.
من همین را در مورد بایدن می گویم، اما او این کار را در شرایطی انجام می دهد که از اکثریت آزمایشی بسیار بیشتری نسبت به روزولت برخوردار است. و واضح است که او همان شخصیت کاریزماتیک روزولت نیست. اما در مجموع، او کار لعنتی خوبی انجام می دهد.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا