نوام چامسکی برای بیش از نیم قرن یکی از صداهای پیشرو در چپ ایالات متحده و یکی از پراستنادترین دانشمندان و روشنفکران عمومی جهان بوده است. او بیش از 150 کتاب در زمینه زبان شناسی، سیاست خارجی و امور جاری آمریکا و رسانه منتشر کرده است که جدیدترین آنها عبارتند از پرتگاه: نئولیبرالیسم، بیماری همه گیر و نیاز فوری به تغییرات اجتماعی (با سی جی پولیکرونیو؛ هایمارکت، 2021)، اسرار کلمات (با آندریا مورو؛ MIT Press، 2022)، و عقب نشینی: عراق، لیبی، افغانستان و شکنندگی قدرت ایالات متحده (با ویجی پراشاد؛ نیو پرس، 2022). او موافقت کرد که به برخی از سوالات مربوط به جنگ در اوکراین که توسط استفان آر. شالوم، یکی از اعضای این سازمان مطرح شده بود، پاسخ دهد. سیاست جدید هیئت تحریریه و سردبیر قدرت خطرناک: خاورمیانه و سیاست خارجی ایالات متحده، مجموعه ای از دیالوگ های نوام چامسکی و گیلبرت آچکار (پارادایم، 2009). شالوم مجموعه ای از سوالات را از طریق ایمیل برای چامسکی فرستاد که او به آنها پاسخ داد. شالوم سپس پاسخ کوتاهی را در پایان اضافه کرد و چامسکی پاسخ کوتاهی را ارائه کرد.
سوالات
- SRS: برخی هستند (مانند کد صورتی یا DSA ها کمیته بین المللی) که استدلال می کنند که جنبش صلح باید با تحویل تسلیحات به اوکراین توسط دولت ایالات متحده مخالفت کند زیرا تهیه سلاح دیپلماسی را تضعیف می کند. برخی دیگر می گویند که اوکراین باید بتواند از خود دفاع کند تا بتواند در مورد پایان قابل قبول جنگ مذاکره کند (مانند جنگ). قوانین و مقررات که زلنسکی رئیس جمهور اوکراین در آغاز جنگ مطرح کرد) و معتقد است که انکار تسلیحات اوکراین به منزله وادار کردن آن به تسلیم است. دیدگاه شما چیست؟
NC: من شخصاً هیچ یک از مواضع شما را قبول ندارم. اوکراین باید برای دفاع از خود تسلیحات دریافت کند – هرچند به نظر من این موضوع ارتباط چندانی با مذاکره برای پایان قابل قبول جنگ، از جمله پیشنهادات زلنسکی ندارد. من باید از طرفی اضافه کنم که کاملاً از آن متعجب هستم چقدر کم به نظر می رسد با ارائه کمک های نظامی موافق است: تنها 40٪ در ایالات متحده و اروپا.
اما پاسخ من گمراه کننده است. بیش از حد حذف شده است. اولاً، اختلاف زیادی بین این دو موضع وجود دارد. دومی ("دیگران") تقریباً به طور کامل بر گفتمان عمومی تسلط دارند. اولی به سختی شنیده می شود. ما از بحثی بین فیل و کک صحبت می کنیم. ثانیاً، در مورد این مواضع چیزهای بیشتری می توان گفت.
این کک خواستار "آتش بس و خروج کامل نیروهای روسیه" از اوکراین است و استدلال می کند که چرخش به سمت دیپلماسی امید بهتری برای پایان دادن به وحشت تجاوز جنایتکارانه پوتین به جای ادامه جریان تسلیحات، که جنگ را تشدید می کند، ارائه می دهد. در حد بسیار محدودی که موضع آن حتی در گفتمان عمومی در ایالات متحده مورد توجه قرار میگیرد، واکنش اگر مبهم نباشد، اخراج است.
در مقابل، موقعیت فیل تقریباً در سطح جهانی و بدون تحلیل انتقادی پذیرفته شده است. به این دلایل، شایسته توجه دقیق است.
این موضع بر چند فرض استوار است. به نظر می رسد فرض بر این است که طولانی شدن جنگ موقعیت مذاکره اوکراین را بهبود می بخشد. شاید. موضع ایالات متحده بسیار فراتر است: مقامات ایالات متحده و بسیاری از مفسران معتقدند که با کمک نظامی غرب، اوکراین می تواند در جنگ پیروز شود و نیروهای روسیه را از سراسر اوکراین بیرون کند. این موضع یک فرض انتقادی را مطرح می کند: در صورت مواجهه با شکست، Mad Vlad - هیولایی که برای افزایش قدرت خود دست به هر کاری می زند - بی سر و صدا چمدان های خود را بسته و به سمت فراموشی می رود.
شاید، اما به وضوح احتمال دیگری وجود دارد که به طور غیرمستقیم توسط تحلیلگران نظامی ایالات متحده و بریتانیا، از جمله مقام انگلیسی که در واشنگتن پست مقاله ذکر شده در زیر به گفته وی، «ما فرض میکردیم که آنها به کشوری حمله میکنند، همانطور که ما به کشوری حمله میکردیم». هنگامی که ایالات متحده و بریتانیا به کشوری حمله می کنند، آنها به سمت ژوگولار می روند، ارتباطات، حمل و نقل، سیستم های انرژی و هر چیزی که برای حفظ کشور لازم است را از بین می برند. در کمال تعجب برنامه ریزان ایالات متحده و بریتانیا، پوتین این کار را نکرد. فشار گزارش که «در کیف و بیشتر بخشهای غربی کشور، زندگی قبل از جنگ عمدتاً برای غیرنظامیان بازگشته است. مردم در رستوران ها غذا می خورند، در بارها می نوشند، می رقصند و از روزهای تنبل تابستانی در پارک ها لذت می برند.»
شکی نیست که پوتین میتواند سبک جنگ آمریکا و بریتانیا را اتخاذ کند، حتی اگر از سلاحهای هستهای تاکتیکی استفاده نکند. ارتش اوکراین این را به خوبی درک می کند. ژنرال والری زالوژنی، فرمانده کل اوکراین می نویسد: موشکهای کروز روسیه «میتوانند بدون مجازات به سراسر کشور حمله کنند» و افزود که «جنگ هستهای محدود را نمیتوان رد کرد».
همانطور که همه ما می دانیم، نردبان تشدید از جنگ هسته ای محدود به پایانی برای بالا رفتن بسیار آسان است.
تحلیلگران نظامی غربی پیشنهاد می کنند دلایلی که چرا بمبافکنهای پوتین میتوانند اوکراین را ویران کنند، اما او عقبنشینی میکند. دلایل هر چه که باشد، واقعیت باقی است.
پس با بازگشت به فیل، خواستار یک قمار قابل توجه است: بیایید قمار کنیم که پوتین بی سر و صدا شکست کامل و نابودی شخصی را بپذیرد تا اینکه به تقلید از سبک جنگ ایالات متحده و بریتانیا ادامه دهد.
شاید، اما این کاملاً یک قمار با سرنوشت اوکراینی ها و فراتر از آن است. شاید تعجب آور باشد که همه اینها تقریباً بدون هیچ اظهارنظری می گذرد.
با توجه به آنچه که از قلم افتاده است، موضع رسمی ایالات متحده این است که جنگ باید ادامه یابد تا روسیه را به شدت تضعیف کند، در واقع، آنقدر تضعیف شود که نتواند دوباره دست به تجاوز بزند - یعنی شدیدتر از آلمان در سال 1919 در ورسای تضعیف شد. آنچه را که مستلزم آن است، به تخیل می سپارم، اما می توانیم مطمئن باشیم که دشمنان آن را نادیده نمی گیرند.
این سیاست در نشست پایگاه هوایی رامشتاین توسط ایالات متحده در ماه آوریل به صراحت بیان شد که اغلب از آن زمان مجدداً تأیید شده است. اما این تنها آخرین نمونه از تاریخ طولانی دوری آمریکا از دیپلماسی است. اینجا جایی نیست که دوباره آن را مرور کنیم (من بارها این کار را انجام داده ام، از جمله بسیاری از مصاحبه ها حقیقت). سوابق نشان میدهد که سیاستهای ادغام مؤثر اوکراین در فرماندهی نظامی ایالات متحده برای سالها ثابت بوده است. آنها در سپتامبر گذشته در بیانیه رسمی کاخ سفید که خواستار ادغام بیشتر نیروهای ایالات متحده و اوکراین شد، تمدید شدند. این بیانیه همچنین به طور رسمی اوکراین را به عنوان "شریک فرصت های تقویت شده ناتو" معرفی می کند. پیشرفت در این برنامه به حدی بوده است که مجلات نظامی ایالات متحده از اوکراین به عنوان عضو "عملی" ناتو یاد می کنند. علاوه بر این، وزارت امور خارجه اذعان کرده است که ایالات متحده نگرانی های امنیتی روسیه را در نظر نمی گیرد. از این راه و بسیاری از راههای دیگر، ایالات متحده چشمانداز یک راهحل دیپلماتیک را - به دلایل اصولی، همانطور که در رامشتاین و از آن زمان به وضوح نشان داده شد، مختل کرده است.
بحث بی پایانی در مورد اینکه چگونه باید با جنگ بجنگیم وجود دارد، تقریباً هیچ چیز در مورد اینکه چگونه می توانیم وحشت را به پایان برسانیم وجود دارد - وحشت هایی که بسیار فراتر از اوکراین است. عدم تعادل رادیکال چشمگیر و آموزنده است.
فراخوانهای نادر برای حرکت به سوی یک توافق دیپلماتیک، به طور مرتب محکومیتهای تلخی را به دنبال دارد، حتی زمانی که از جانب جنگجویان محترمی مانند کیسینجر میآیند: «مونیخ»، «عاشق پوتین» و بدتر از آن. در این زمینه، ایالات متحده با جریان اصلی تفاوت دارد افکار جهانینه تنها در جنوب جهانی بلکه حتی اروپا، جایی که "77 درصد آلمانی ها معتقدند که غرب باید مذاکراتی را برای پایان دادن به جنگ اوکراین آغاز کند."
شایسته است لحظه ای در مورد انزوای دکترینال ایالات متحده پرسه بزنیم، پیش زمینه ای برای بحث در مورد این موضوعات که نباید نادیده گرفته شود. یکی از نمونه های بی شمار، شماره فعلی مجله تاسیس عمده است امور خارجه - معتدل و مستقل بر اساس استانداردهای ایالات متحده - مقاله ای در مورد اوکراین و جهان توسط دو نماینده از جناح لیبرال تر برنامه ریزی و بحث سیاست دارد. فیونا هیل و آنجلا استنت. آنها عدم تمایل جنوب جهانی - بیشتر کشورهای جهان - برای پیوستن به ایالات متحده در تلاش های آشکارا شریف آن را غیرقابل درک می دانند. جنوب حتی به حدی فرو میرود که «این استدلال را میکند که آنچه روسیه در اوکراین انجام میدهد با آنچه ایالات متحده در عراق یا ویتنام انجام داد تفاوتی ندارد» - که در واقع یک خطای جدی است، اما به دلایلی که نویسندگان نمیتوانند درک کنند. جنوب حتی در ناراحتی ما شریک نیست که "روسیه منشور سازمان ملل و قوانین بین المللی را با انجام یک حمله غیرقانونی به قلمرو همسایه نقض کرده است"، جنایتی غیرقابل تصور. تنها توضیحی که نویسندگان می توانند برای این عدم درک قابل توجه از جهان بیاندیشند، دسیسه های تبلیغاتی پوتین است.
جالب است که ببینیم آیا حرفی برای اظهار نظر انتقادی وجود دارد یا خیر.
- SRS: برخی فکر می کنند که ایالات متحده باید از اهرم های خود (تامین تسلیحات و غیره) برای تحت فشار قرار دادن اوکراین برای دادن امتیازات ویژه به روسیه استفاده کند. راجع به اون ایده چی فکر می کنی؟
NC: من در مورد آن پیشنهاد چیزی نشنیده ام، اما اگر مطرح شود، باید رد شود. آمریکا چه حقی دارد که چنین کاری انجام دهد؟
- SRS: شما گفتهاید که در هر نتیجهگیری از مذاکرات درباره جنگ اوکراین، «کریمه از میز خارج شده است». دیدگاه شما درباره الحاق کریمه به روسیه در سال 2014 چیست و چرا فکر می کنید کریمه از میز خارج شده است؟ موضوع حق است یا قدرت؟
NC: چه زمانی «حق» یک مفهوم عملیاتی در امور جهانی بود؟
من وانمود نمیکنم که یک متخصص نظامی هستم، اما به نظر میرسد همه آنها موافقند که فتح کریمه برای اوکراین در بهترین حالت یک کشتار خونین است، حتی اگر قابل تصور باشد. اگر چنین است، در حال حاضر از روی میز خارج شده است. در مورد "الحاق کریمه به روسیه در سال 2014"، موضوع به سادگی نسخه تبلیغاتی ایالات متحده نیست. ادبیات علمی قابل توجهی در مورد رویدادهای پیچیده سال 2014 وجود دارد که نمی توانم سعی کنم در اینجا مرور کنم. برای مثال، کار ریچارد ساکوا مورخ. در مورد کریمه، من فقط می توانم شما را به آن ارجاع دهم چیزی که من نوشته ام، که همچنین کمی از پیشینه را که توسط جان کویگلی، نماینده وزارت امور خارجه ایالات متحده در هیئت سازمان امنیت و همکاری اروپا که مشکل اوکراین پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را بررسی کرده بود، مورد بررسی قرار می دهد.
- SRS: شما قیاس بین اتحاد نظامی ایالات متحده با اوکراین و اتحاد نظامی چین با مکزیک را پیشنهاد کرده اید، که دومی به سادگی غیرقابل تصور است. اما چپ قطعا از حق کوبا برای دریافت تسلیحات (غیر از موشک های هسته ای) از اتحاد جماهیر شوروی حمایت کرده است. به طور کلیتر، آیا ما از حق قربانیان قلدری قدرتهای بزرگ برای دریافت سلاحهای دفاعی از قدرتهای بزرگ رقیب حمایت نمیکنیم، حتی اگر قلدرها ناراضی هستند و البته انگیزههای تهیهکنندگان سلاح خود به دور از نوعدوستی است؟
NC: حق انتزاعی قربانیان خشونت قدرت های بزرگ برای تامین سلاح های دفاعی - از جمله اوکراین - حداقل برای من وجود ندارد. با این حال، حکمت انجام این کار دائماً به وجود می آید. چه مقدار از چپ ها خواستار ارسال تسلیحات روسیه به عراق برای دفاع از خود در برابر تهاجم ویرانگر ایالات متحده و بریتانیا بودند؟ چه مقدار از چپ ها از روسیه و چین خواستند تا سلاح های پیشرفته ای را در اختیار NLF قرار دهند که متجاوزان ایالات متحده را به تشدید حملات هولناک خود سوق دهد؟
من تشبیه به کوبا را نسبتاً عجیب می دانم. همانطور که بورس تحصیلی تشخیص می دهد، کوبا تا زمان پیروزی کاسترو "مستعمره مجازی" ایالات متحده بود. در عرض چند ماه، از سوی پایگاه های فلوریدا مورد حمله قرار گرفت. کندی حمله کرد و زمانی که شکست خورد، جنگ تروریستی مرگباری را به راه انداخت و تحریمهای سختی را اعمال کرد که اقتصاد را در هم شکست و در طول سالها وحشیانهتر شد، با مخالفت کل جهان (به استثنای ایالات متحده و اسرائیل) هر چند همه از ترس به تحریمها پایبند بودند. قصاص آمریکا من هیچ تشابه مفیدی با اوکراین نمی بینم.
- SRS: در حالی که با شما موافقم که گسترش ناتو به سمت شرق تحریکآمیز و غیرقابل توجیه بود، نمیدانم که آیا میزانی که ایالات متحده در ماههای گذشته میتوانست از تهاجم روسیه جلوگیری کند، اغراق نکردهاید؟ به عنوان مثال، شما به موارد اخیر اشاره می کنید واشنگتن پست بررسی دوره منتهی به تهاجم روسیه نشان می دهد، طبق خلاصه ای که توسط جورج بیبی و آناتول لیون، که واشنگتن از مذاکره طفره رفته است. اما خواندن من از پست گزارش نتیجه گیری متفاوتی را نشان می دهد. این گزارش ضمن تایید موضع عمومی دولت آمریکا مبنی بر عدم تمایل به رد احتمال پیوستن اوکراین به ناتو (در هر صورت تا زمانی که الحاق کریمه به روسیه و حضور در دونباس پابرجاست) غیرممکن است، این گزارش همچنین نشان میدهد که بایدن به پوتین اطمینان داده است هیچ چشمانداز فوری برای پیوستن اوکراین به ناتو وجود نداشت و ایالات متحده مایل بود درباره موضوع استقرار سامانههای تسلیحاتی آمریکا در اروپا (یکی از برنامههای پوتین) بحث کند.خطوط قرمز”). در اوایل ژانویه، وندی شرمن، معاون وزیر امور خارجه، «مذاکرات و اقدامات اعتمادسازی را در تعدادی از زمینههای امنیتی، از جمله استقرار نیروها و قرار دادن تسلیحات در جناح شرقی ناتو در امتداد مرز با روسیه، پیشنهاد کرد». در اواخر ماه، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه پیشنهاد داد تا در مورد نگرانی های امنیتی با سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه گفتگو کند و هیچ پیشرفتی نداشت. وزیر دفاع بریتانیا با همتای روس خود با پیشنهاد گفتگو دیدار کرد و به او گفته شد که روسیه قصد حمله به اوکراین را ندارد. و ماکرون، رئیس جمهور فرانسه، از پوتین متعهد شد که با بایدن ملاقات کند، که پوتین از آن صرف نظر کرد. پس شما از این حقایق چه می گویید؟
NCمقاله Beebe-Lieven مثالی از این که چگونه ایالات متحده ممکن است از تهاجم جلوگیری کند، در صورت تمایل به انجام این کار، ارائه می دهد. این به شدت «درجه ای که ایالات متحده می توانست در ماه های قبل از تهاجم روسیه جلوگیری کند» را دست کم می گیرد. در بالا، من به سختی از سوابق غنی چگونگی حرکت سیستماتیک ایالات متحده به سمت ادغام اوکراین در داخل فرماندهی نظامی ایالات متحده، و معرفی اوکراین به عنوان "شریک فرصت های تقویت شده ناتو" نمونه برداری کردم.
درست است، «چشمانداز فوری» پیوستن اوکراین به ناتو وجود نداشت، یعنی چشماندازی وجود داشت. و در واقع، ایالات متحده در ماههای قبل از تهاجم در برنامه «تقویتیافته» که یک سال پیش اعلام کرد، برای رسیدن به این هدف تلاش میکرد. همانطور که تقریباً تمام دیپلماتهای سطح بالای ایالات متحده با هر دانشی از منطقه اشاره کردهاند، «تلاش برای وارد کردن گرجستان و اوکراین به ناتو واقعاً بیش از حد بود... بیاحتیاطی آنچه را که روسها منافع ملی حیاتی خود میدانستند نادیده گرفت» (رابرت وزیر دفاع بوش، وزیر دفاع بوش). گیتس با ابراز اجماع گسترده در این محافل).
«روسها» شامل افراد مورد علاقه آمریکا، مانند دوست کلینتون، بوریس یلتسین هستند. و مرحوم میخائیل گورباچف که غرب و ناتو را به تخریب ساختار امنیت اروپا با گسترش اتحاد خود متهم کرد. وی با بیان اینکه "هیچ رئیس کرملین نمی تواند چنین چیزی را نادیده بگیرد" گفت: متاسفانه آمریکا شروع به ایجاد "مگا امپراتوریاین سخنان توسط پوتین و دیگر مقامات روسی تکرار شد.
برای دنبال کردن قیاس مکزیک، فرض کنید که چین بسیار قدرتمندتر مکزیک را در فرماندهی نظامی خود ادغام میکند، اما به ایالات متحده اطمینان میدهد که «چشمانداز فوری» پیوستن این کشور به ائتلاف نظامی جهانیاش وجود ندارد، هرچند که برای این هدف تلاش میکند. آیا آن را به عنوان یک پیشنهاد سخاوتمندانه در نظر می گیریم؟ و اگر چین تمایل خود را برای بحث در مورد استقرار نیروها و تسلیحات خود در مرزهای ایالات متحده ادامه دهد، آیا ایالات متحده از آنها برای اقدام آشتی جویانه تشکر می کند؟ یا آن را توهین تلقی کنند.
من در جای دیگری بحث کرده ام که از بقیه حقایق چه می نویسم. رد ابتکارات ماکرون توسط پوتین جنایتکارانه و احمقانه بود، زیرا او بهترین آرزوی خود را به واشنگتن پیشنهاد می کرد: راندن اروپا به جیب خود و تضعیف دیدگاه گورباچف از خانه مشترک اروپایی که نتیجه ای بسیار بهتر از سیستم آتلانتیستی تحت اداره ایالات متحده خواهد بود. ، موضوعی که در جای دیگر به طور طولانی در مورد آن بحث کرده ام و فکر می کنم بسیار مهم است.
- SRS: شما گفته اید که ایالات متحده تمایلی به فکر حل و فصل دیپلماتیک مناقشه یا پذیرفتن خنثی سازی اوکراین نداشته است. اما سوابق ایالات متحده در افغانستان هرچه که باشد، در اوکراین مقامات ایالات متحده دیپلماسی یا خنثی سازی را رد نکرده اند - اگر این همان چیزی است که اوکراین می خواهد. زمانی که زلنسکی در ماه مارس ایده خنثی سازی را مطرح کرد، ایالات متحده توضیح "این در نهایت یک سوال برای شرکای اوکراینی ما است که باید تصمیم بگیرند - در مورد شرایط دیپلماسی تصمیم بگیرند، آنچه را که مایل به دنبال کردن هستند، آنچه را که مایل به دنبال کردن نیستند." هنگامی که در اواخر آوریل از وی پرسیده شد که آیا ایالات متحده آماده پذیرش اوکراین به عنوان یک کشور بی طرف بی طرف است یا خیر، وزیر بلینکن اظهار شده (در 1:25:02):
ما... اوکراینی تر از اوکراینی ها نخواهیم بود. اینها تصمیماتی است که باید بگیرند. هدف ما این است که اطمینان حاصل کنیم که آنها توانایی دفع تجاوز روسیه را در دست دارند و در واقع دست خود را در یک میز مذاکره نهایی تقویت کنند. ما تا به امروز هیچ نشانه ای از جدیت پرزیدنت پوتین برای مذاکرات معنادار ندیده ایم. اگر او باشد و اگر اوکراینیها درگیر شوند، ما از آن حمایت خواهیم کرد.»
اکنون البته ما نمی دانیم در خلوت چه چیزی گفته می شود یا در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد، اما خواندن من از شواهد فعلی کمتر متقاعدم را نسبت به این ادعا که واشنگتن مانع از مذاکرات شده است، باقی می گذارد.
NC: من آنقدر سریع نمی توانم رکورد افغانستان در دهه 80 را که اکنون به خوبی مستند شده است رد کنم. یکی از دلایل شباهت نزدیک به سیاست فعلی است که در مورد آن بحث کردم. بنابراین ما می توانیم چیزهای زیادی از آن بیاموزیم. فراتر از آن، بدون بررسی، تصور میکنم در حالی که واشنگتن سخت تلاش میکرد تا تلاشهای دیپلماتیک برای پایان دادن به
تهاجم روسیه برای "تضعیف" روسیه، همچنین اظهارات پیش پا افتاده ای را در مورد اینکه چگونه همه چیز به مردم افغانستان بستگی دارد تولید می کرد.
با توجه به سابقه مستند، به نظر من برای جدی گرفتن اظهارات کنونی دولت ایالات متحده در مورد دیپلماسی نیاز به یک جهش ایمانی دارد. به نظر من این سوابق به طور قانعکنندهای نشان میدهد که ایالات متحده در تمام طول مدت مذاکرات معنیدار را مختل کرده است، تا کنون بدون تردید با اتخاذ اهداف جنگی رسمی برای ادامه جنگ به منظور تضعیف شدید روسیه.
این تلاش ها برای تضعیف دیپلماسی ظاهرا ادامه دارد. هیل و استنت گزارش میدهند که «طبق گزارش چندین مقام ارشد سابق ایالات متحده که با آنها صحبت کردیم، در آوریل 2022، به نظر میرسد که مذاکرهکنندگان روسیه و اوکراین به طور آزمایشی بر روی طرحهای یک راهحل موقت با مذاکره به توافق رسیدهاند.» شرایط این توافق این بود که روسیه به مواضعی که قبل از شروع تهاجم در 24 فوریه در اختیار داشت عقب نشینی کند. در عوض، اوکراین " قول می دهد که به دنبال عضویت در ناتو نباشد و در عوض از تعدادی از کشورها تضمین های امنیتی دریافت کند."
هیل استنت شکست این تلاش ها را به گردن روس ها می اندازد، اما از آن نخست وزیر بریتانیا نامی نمی برد بوریس جانسون بلافاصله به کیف پرواز کرد با این پیام که حامیان غربی اوکراین از ابتکار دیپلماتیک حمایت نخواهند کرد و به دنبال آن لوید آستین، وزیر دفاع ایالات متحده، موضع رسمی ایالات متحده را تکرار کرد که هدف واشنگتن در جنگ «تضعیف» روسیه است.
من صراحتاً ارتباط نظرات بلینکن را نمی بینم. بله، اوکراینی ها باید خودشان تصمیم بگیرند. و ایالات متحده باید تصمیمات خود را اتخاذ کند، با اهمیت بسیار زیاد جهانی که من نیازی به بررسی آن ندارم.
- SRS: جنبش ضد جنگ روسیه به شدت جنگ پوتین را به عنوان تجاوز امپریالیستی محکوم کرده است و از فرار و همچنین اقدامات خرابکارانه حمایت می کند. آنها کاملاً با سوسیالیست ها و آنارشیست های اوکراینی موافق هستند که مقابله با کشورشان را دفاع مشروع می دانند و به واحدهای دفاع مردمی محلی (دفاع سرزمینی) پیوسته اند. این مواضع را چگونه ارزیابی می کنید؟
NC: روشی که همیشه در گذشته انجام داده ام. این اساساً همان موضعی است که ما در دهه 60 و پس از آن گرفتیم، به کنار سؤالات تاکتیکی. چرا باید در این مورد تغییری ایجاد شود؟
علاوه بر این، جنبش ضد جنگ روسیه کاملاً به درستی انرژی و تلاش خود را بر جنایات روسیه متمرکز می کند، و به ندرت، یا اصلاً، اعمال ناشایست دشمنان رسمی را مطرح نمی کند. به طور خلاصه، پایبندی به اصل اخلاقی ابتدایی است که همه باید رعایت کنند: تمرکز توجه و مشارکت بر روی عاملی که مسئولیت ماست و ما می توانیم به طور مؤثر بر آن تأثیر بگذاریم.
بسیار به اعتبار آن است.
پاسخ توسط Stephen R. Shalom
من مطمئن نیستم که بحث فیل و کک را متوجه شده باشم. مطمئناً ما بر این اساس موضع گیری نمی کنیم که حمایت زیاد یا کم داشته باشند. زمانی که برخی از جناح چپ مخالف رأی دادن به بایدن در ایالت های نوسان در سال 2020 بحث کردند، هر دوی ما با این دیدگاه مخالفت کردیم، حتی اگر اکثریت رهبران افکار نیز موافق رأی دادن به بایدن بودند. به همین ترتیب، آیا این واقعیت که بخشهای عمدهای از چپ مخالف تسلیحات به اوکراین هستند، پاسخ لازم را نمیدهد، حتی اگر اکثر افکار عمومی از تهیه سلاح حمایت میکنند؟
درست است که چپ ها برای دفاع از خود در برابر تهاجم ویرانگر ایالات متحده و بریتانیا، خواستار ارسال تسلیحات روسیه به عراق نشدند. اما آیا این قیاس درستی است؟ صدام حسین را به سختی می توان به عنوان یک حکومت مشروع، فاقد هرگونه مشروعیت دموکراتیک و مسئول قتل عام های عظیم، به ویژه علیه کردها در نظر گرفت. مردم عراق از جنگ او حمایت نکردند. به نظر میرسد قیاس مرتبطتر با اوکراین، آن دسته از دولتهایی باشد که عادلانه در برابر تهاجم قدرتهای بزرگ با حمایت مردمی بلامنازع مقاومت میکنند - مانند ویتنام، کوبا، یا نیکاراگوئه. و در هیچ یک از این موارد، چپ مخالفت نکرد که اتحاد جماهیر شوروی یا چین (یا سایرین) سلاح برای قربانیان تجاوز فراهم کند.
مطمئناً، چپ برای کمک به جبهه آزادیبخش ملی که "متجاوزان ایالات متحده را به تشدید حملات هولناک خود سوق دهد" دعوت نکردند. اما اتحاد جماهیر شوروی و چین، بدون هیچ اعتراضی از سوی چپ جهانی، کمک های نظامی گسترده ای به ویتنام ارائه کردند. در واقع، مقیاس از سلاح های ارائه شده اغلب بیشتر از کمکهای ایالات متحده به اوکراین بود (کمکهای مسکو شامل هواپیماهای جت و موشکهای ضدهوایی همراه با خدمه شوروی بود؛ پکن تانک، هواپیما و 150,000 سرباز توپخانه ضدهوایی فرستاد).
واشنگتن، البته، بارها حملات هولناک خود را تشدید کرد. اتحاد جماهیر شوروی و چین از ارائه موشک هایی به ویتنام که می توانست به ایالات متحده حمله کند، خودداری کردند و هیچ کس در سمت چپ خواهان آن نشد. اما تقریباً هیچکس در سمت چپ از تحویل موشکها یا هواپیماهایی به اوکراین که بتواند به روسیه حمله کند، پشتیبانی نمیکند.
با توجه به مثال کوبا، کوبا نیز مانند اوکراین، وابسته به یک قدرت بزرگ بود که با قدرت بزرگ دیگر روابط برقرار کرد. قدرتی که وابستگی را در حوزه نفوذ خود می دانست، خشمگین بود، اما در مورد کوبا، موضع چپ بر این باور بود که هاوانا حق دارد با هر کسی که می خواهد رابطه برقرار کند و در صورت تهدید، از هر کسی که می خواهد سلاح های دفاعی دریافت کند. . چپ به حوزه های نفوذ امپراتوری احترام نمی گذارد. چرا همین امر در مورد اوکراین صدق نمی کند؟
به نظر من این ادعا که بوریس جانسون راه حل دیپلماتیک را خنثی کرد، ناپدید شد فراتر از شواهد و به حداقل رساندن آژانس اوکراین.
در نهایت، ما در مورد تمجید از جنبش ضد جنگ روسیه توافق داریم، اما در مورد موضع اوکراینی ها چطور؟ سوسیالیست ها و آنارشیست ها که در عین مخالفت با سیاستهای نئولیبرالی و بیگانههراسی دولت خود، علیه مهاجمان روسی سلاح به دست گرفتهاند.
پاسخ از نوام چامسکی
در مورد فیل کک، سوال این نیست که چه موضعی بگیریم، بلکه این است که چگونه انرژی ها را توزیع کنیم. فیل بر گفتمان عمومی مسلط است. کک های مختلف به سختی شنیده می شوند. اگر کسی بخواهد روی آنها تمرکز کند، خوب است، اما اجازه دهید روشن کنیم که چه چیزی در خطر است. کک های ذکر شده در اینجا عمدتاً در تاکتیک ها با فیل تفاوت دارند: بیرون راندن مهاجمان روسی با زور یا مذاکره. موضع اخیر (کک) یا نادیده گرفته می شود یا در ایالات متحده مورد تحقیر قرار می گیرد، اما در جاهای دیگر طبیعی است: البته در جنوب جهانی، اما حتی بیشتر اروپا، به عنوان مثال ¾ آلمانی ها. نشانه دیگری از انحراف شدید ایالات متحده از اکثر نقاط جهان.
وضعیت کک نیز در سمت چپ استاندارد است. در مورد ویتنام، هدف اصلی جنگ های ایالات متحده همیشه ویتنام جنوبی بود. چپ ها خواستار خروج نیروهای آمریکایی از طریق مذاکره شدند. این خواستار ادامه جنگ برای تضعیف شدید ایالات متحده - سیاست رسمی دولت ایالات متحده در مورد اوکراین - نبود.
قیاسهای دیگری که پیشنهاد میکنید، وقتی آشکار شوند، به نظر من به نتایج مشابهی منجر میشوند. در بحث ما، هیچ موضوعی در مورد ارسال سلاح به اوکراین برای دفاع، آژانس اوکراین، حمایت از چپهای اوکراینی که علیه مهاجمان میجنگند، حوزههای نفوذ مخالف، یا بقیه مواردی که شما ذکر میکنید، وجود ندارد، به استثنای یک استثنا. درست است که ما به طور قطع نمی دانیم که آیا بوریس جانسون (و لوید آستین) "راه حل دیپلماتیک را خنثی کردند" (و من هم چنین چیزی نگفتم)، زیرا چنین موضوعاتی حتی در ایالات متحده به سختی گزارش می شود. با این حال، این یک حدس منصفانه است که بازدیدهای آنها سیاست رسمی را تکرار کرد: ادامه جنگ برای تضعیف شدید روسیه، و قمار که پوتین از سلاح های متعارف خود برای ویران کردن اوکراین در جنگی به سبک ایالات متحده و بریتانیا استفاده نکند، که ایالات متحده و بریتانیا را گیج می کند. همانطور که قبلاً در مورد تحلیلگران نظامی صحبت کردیم
بحثی در مورد توجیه تهاجم جنایتکارانه پوتین وجود ندارد. سؤالاتی در مورد آنچه که باید دغدغه اصلی ما باشد وجود دارد: سیاست ایالات متحده بر چه چیزی می توانیم تأثیر بگذاریم. توجیه سیاست های آمریکا سخت تر و سخت تر می شود. یا نادیده گرفتن نتیجه گیری بی میلی از جان کویگلی منطقی است که این سوال مطرح شود که آیا هدف ایالات متحده این است که روسیه را مجبور به خروج از اوکراین کند تا جنگیدن با روسیه تا آخرین اوکراینی.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا