عکس از Denis Kuvaev/Shutterstock
در هفتههای اخیر، هم ایالات متحده و هم ناتو به سمت رویارویی با روسیه بر سر اینکه آیا اوکراین اجازه عضویت در ناتو را خواهد داد یا خیر، دست و پنجه نرم کردهاند. در حالی که موضوعات ثانویه مختلفی روی میز مذاکره وجود دارد - استقرار نیروهای آمریکایی در لهستان، بالتیک و رومانی و تحویل گاز طبیعی روسیه به آلمان، در میان موضوعات دیگر - اشتباه نکنید: عضویت در ناتو چیزی است که اساساً در حال توسعه است. به عنوان یکی از ابزارهای رسانه ای اصلی امپریالیسم ایالات متحده، نیویورک تایمز، اخیراً در تیتر صفحه اول خود فریاد زد: "ایالات متحده در برابر روسیه سر تعظیم فرود نمی آورد که چه کسی می تواند به ناتو بپیوندد". (3 فوریه 2022).
پیشینه درگیری امروز
مناقشه معلق بر سر عضویت اوکراین در ناتو اخیرا تشدید شده است، وقایع حداقل از زمان به اصطلاح انقلاب نارنجی در ژانویه 2005 در اوکراین، زمانی که نیروهای دست راستی نوظهور موجی از اعتراضات مردمی را در مورد انتخابات ملی قبلی نوامبر 2004 سوار کردند، منجر به این شده است. حتی به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق در اوایل دهه 1990 بازگردیم که طی آن ایالات متحده به روسیه قول داد که ناتو به اروپای شرقی، بالتیک یا قفقاز گسترش نخواهد یافت.
در نوامبر 2004، ویکتور یانوکوویچ، نامزد طرفدار روسیه، 39 درصد آرا را به دست آورد. اما کاندیدای ضد روسیه که توسط نیروهای فاشیست رو به رشد حمایت می شود نیز 39 درصد را به دست آورد. حمایت یانوکوویچ به شدت در شرق و جنوب اوکراین متمرکز بود، در حالی که حمایت یوشچنکو در غرب اوکراین. در حالی که رای گیری در جریان بود و هنوز به نتیجه نرسیده بود، یوشچنکو خواستار تظاهرات گسترده خیابانی شد، سپس بلافاصله خود را رئیس جمهور اعلام کرد، زیرا معترضان توده ای تهدید به حمله به پارلمان اوکراین کردند. یوشچنکو در مقابل هواداران انبوه خود در کیف، همچنین یک روز پس از انتخابات، به طور یکجانبه در پارلمانی که تنها حامیان او در آن حضور داشتند "سوگند ریاست جمهوری" را ادای سوگند یاد کرد و بنابراین حد نصاب لازم برای مشروعیت بخشیدن به نتایج رای گیری نوامبر را نداشت. سپس فوراً خواستار ادامه اعتصابات، اعتراضات و تحصن های توده ای شد تا پیروزی اعلام شده و «سوگند» مشکوک خود را بپذیرند.
بیانیه یوشکنکو مورد حمایت کمیسیون مرکزی انتخابات قرار گرفت که بعداً مشخص شد، آرای قابل توجه منطقه را از شمارش خودداری کرد و یک محاسبه کامپیوتری جداگانه از آرا را انجام داد. به منظور جلوگیری از افزایش درگیری سیاسی در خیابان ها، دادگاه عالی اوکراین در اوایل دسامبر مداخله کرد و انتخابات نوامبر را که در آن یانوکوویچ با کمتر از 1% آرای مردمی پیروز شد، باطل کرد و دور دوم انتخابات را برای اواخر دسامبر اعلام کرد. 2004. همان کمیسیون مرکزی انتخابات 52 درصد آرای یوشچنکو در مقابل 44 درصد برای یانوکوویچ را به دست آورد، زیرا چندین حزب کوچک یا ممتنع کردند یا از یوشچنکو حمایت کردند.
در انتخابات بعدی در سال 2010، در انتخاباتی که ناظران بین المللی عادلانه اعلام کردند، یانوکوویچ دوباره پیروز شد. با این حال، نیروهای رو به رشد جناح راست نتایج سال 2010 را نپذیرفتند. در سال 2014 قیام دیگری با تمرکز در شهر کیف، پایتخت برگزار شد و این بار بسیار خشونت آمیزتر از ژانویه 2005 بود. این بار، فوریه 2014، نیروهای فاشیست بیش از 100 نفر را در خیابان ها به قتل رساندند.
قیام 2014 به وضوح توسط منافع امپریالیستی ایالات متحده سازماندهی و تامین مالی شد. ویرجینیا نولند، معاون وزیر امور خارجه آمریکا در اروپای شرقی، نیروهای دستکاری کننده این قیام را برعهده داشت. در یک سخنرانی عمومی در اوکراین پس از قیام سال 2014، که نولند در آن زمان بدون اطلاع او توسط مطبوعات نقل شد، به خود می بالید که ایالات متحده 5 میلیارد دلار برای حمایت مالی از جنبش های مردمی مختلف در پشت قیام خرج کرده است که "برگزیدگان منصفانه" را سرنگون کرد. یانوکوویچ، رهبر طرفدار روسیه.
هسته اصلی این جنبشها عمدتاً سازمانهای فاشیستی خودخوانده بودند که از سال 2005 رشد و بسیج شده بودند. با استفاده از خشونت فاشیستی کلاسیک، از جمله ترور و تیراندازی گسترده به پلیس و مقامات دولتی در کیف (و همچنین ترورهای متعدد بعدی در دومین شهر مهم اوکراین). ، اودسا)، نیروهای فاشیست مورد حمایت ایالات متحده - همراه با نمایندگان سیاسی آنها - در فوریه 2014 کنترل دولت اوکراین را به دست گرفتند.
در پی شورش و به دست گرفتن قدرت، ویرجینیا نولند توسط دولت جناح راست جدید اوکراین به عنوان "تزار اقتصادی" منصوب شد. نولند پیش از این که به عنوان معاون وزیر امور خارجه در منطقه منصوب شود، مالک یک شرکت مالی معروف شیکاگو در ایالات متحده بود. پس از اینکه او به «تزار اقتصادی» تبدیل شد، سرمایهگذاران آمریکایی شروع به سرازیر شدن به اوکراین کردند - از جمله بستگان سیاستمداران مشهور آمریکایی مانند جو بایدن، معاون رئیسجمهور - و در هیئتهای مدیره شرکتهای اوکراینی مختلف پست گرفتند. امپریالیسم اقتصادی ایالات متحده اکنون عمیقاً در زیرساخت های اقتصادی اوکراین نفوذ کرده است.
واکنش روسیه در سال 2014 به شورش سال 2014 و خلع یانکوویچ منتخب منصفانه، حمایت از استان های شرقی به شدت طرفدار روسیه بود. از آنجا که در سال 2014 مشخص شد که اعضای سازمان فاشیست کاملاً اعلام شده مواضع کلیدی در پارلمان و دولت را به دست گرفتند، روسیه نیروهای نظامی را برای بازپس گیری شبه جزیره استراتژیک کریمه که محل استقرار نیروهای دریایی دریای سیاه روسیه بود فرستاد. کریمه همیشه بخشی از روسیه بوده است، اما در دهه 1950 توسط اتحاد جماهیر شوروی در یک سازمان دهی مجدد استانی دولتی به اوکراین داده شد. در سال 2016 درگیریهای بیشتری در استانهای دونتسک و لوگانسک در شرق اوکراین رخ داد، زیرا نیروهای نظامی تحت رهبری فاشیستهای اوکراینی تلاش کردند این استانها را پس بگیرند اما در پی حمایت نظامی روسیه از منطقه شکست خوردند. ایالات متحده و ناتو سپس روسیه را تحریم کردند.
توجه به این نکته مهم است که در حالی که این رویدادها از سال 2004 تا 2016 در اوکراین رخ میداد، شاهینهای جنگی ایالات متحده برای گسترش ناتو به اروپای شرقی تلاش کردند و به آن دست یافتند - برخلاف تضمینهایی که دولت کلینتون در دهه 1990 به روسیه داده بود. در همان سال، 2004، با وقوع اولین قیام جناح راست در اوکراین، ایالات متحده ناتو را به هفت کشور اروپای شرقی و سه کشور بالتیک، استونی، لتونی، لیتوانی گسترش داد. نیروهای ناتو اکنون در کمتر از 400 مایلی مسکو مستقر بودند.
در سال 2008 جناحهای سیاسی ایالات متحده در دولت به رهبری سناتور آمریکایی جان مک کین، میخائیل ساکاشویلی، رئیسجمهور وقت گرجستان را به حمله به اوستیای جنوبی در مرز شمالی خود نشانه و تشویق کردند. گرجستان حداقل از سال 2003، زمانی که نیروهای قابل توجهی را برای پیوستن به تهاجم آمریکا به عراق اعزام کرد، از آمریکا خواستار عضویت در ناتو شده بود. نیروهای نظامی گرجستان در 7 آگوست 2008 به استان اوستیای جنوبی حمله کردند. روسیه آنها را عقب راند و یک هفته بعد وارد خود گرجستان شد. بعداً عقب نشینی کرد و درگیری نظامی در اکتبر 2008 به پایان رسید.
در سالهای 2009 و 2010، ایالات متحده برنامههایی را برای استقرار سامانههای موشکی پیشرفته ناتو در لهستان و رومانی اعلام کرد که تا سال 2016 تکمیل شد. ایالات متحده همچنین سامانههای موشکی تهاجمی پیشرفته تاماهاوک مبتنی بر کشتی را بر روی کشتیهای جنگی که به دریای سیاه فرستاد، مستقر کرد. موشکهای مستقر در رومانی و موشکهای مستقر در کشتی آمریکایی از نوع پیشرفته «ایجیس» بودند که میتوانستند در کوتاهمدت با کلاهکهای هستهای دوباره مسلح شوند. اگر روسیه در انتخابات سال 2016 آمریکا مداخله کرد، قطعاً توجیهاتی داشت.
روسیه در سال 2017 و 2018 با عصبانیت به استقرار موشک های پیشرفته ایالات متحده در سال 2016 پاسخ داد و اعلام کرد که آنها معاهده موشکی نیروهای میانی هسته ای (INF) را که در سال 1987 با ایالات متحده امضا شد، نقض کردند، که در آن هر دو طرف توافق کرده بودند که موشک های دارای قابلیت اتمی را در این کشور مستقر نکنند. اروپای شرقی یا توسط روسیه در مرز غربی آن. روسیه در یک واکنش بیسابقه مستقیم عمومی اعلام کرد که میتواند سامانههای موشکی رومانی را در صورت لزوم نابود کند و خواهد کرد. در پاسخ، ایالات متحده با استقرار یک سامانه ضد موشکی پاتریوت در رومانی پیگیری کرد.
در ژوئیه 2019، ایالات متحده رسماً از معاهده موشکی میانی سال 1987 که ریگان و گورباچف مذاکره کرده بودند، خارج شد. در طول سال انتخابات 2020 ایالات متحده و بحران بهداشتی و اقتصادی کووید، تشدید بیشتر کم و بیش در جای خود متوقف شد.
در این شرایط وقایع اوکراین از سال 2004 تا 2016، استقرار سامانههای موشکی آمریکا در اروپای شرقی و پس از آن در دریای سیاه و خروج ایالات متحده از معاهده INF در سال 2019 است که رویدادهای اخیر گسترش ایالات متحده و ناتو به اوکراین رخ داده است. باید درک شود. تاریخ و زمینه یعنی همه چیز. توضیحاتی که صرفاً بر اساس رویدادهای فوری است، به راحتی توسط رسانه های جریان اصلی و نیروهای سیاسی پشت آن دستکاری می شوند.
آمریکا/ناتو در مقابل روسیه: اوکراین 2021-22
هنگامی که بایدن انتخاب شد و دموکرات ها بار دیگر در قدرت بودند در سال 2021، نیروهای سیاسی در متحدان اروپای شرقی در ناتو و در داخل دولت تازه منتخب زلنسکی در اوکراین شروع به فشار برای تسلیحات پیشرفته بیشتر ایالات متحده و برای پذیرش اوکراین در ناتو کردند. در اواخر تابستان 2021، روسیه با آگاهی از فشار جدید برای ورود اوکراین به ناتو و همدلی بیشتر دموکرات ها برای تحریم روسیه در مقایسه با ترامپ (که آنها، روس ها، تا حد زیادی به دلایلی هنوز نامشخص او را خنثی کرده بودند)، به ناتوی جدید پاسخ داد. ابتکار فراگیری
پوتین در اواخر تابستان 2021 یک مقاله موضعی مبسوط نوشت که تا آنجا که به عضویت اوکراین در ناتو مربوط می شد، کم و بیش خط و نشانی را ترسیم کرد. وی به ویژه به این واقعیت اشاره کرد که ایالات متحده و سایر دولت های ناتو در سال 2008 اعلام کردند که اوکراین در آینده بدون مشخص کردن زمان دقیق "عضو ناتو خواهد شد" و ایالات متحده / ناتو هرگز این بیانیه را پس نگرفته یا رد نکرده اند. این واقعیت، به علاوه استقرار موشکهای پیشرفته و بالقوه هستهای در لهستان، رومانی و دریای سیاه در کشتیهای ایالات متحده، تهدیدی آشکار برای روسیه بود. خروج ایالات متحده از افغانستان و خاورمیانه، در حالی که نیروهای زیردریایی هسته ای مستقر در دریا در استرالیا را تقویت می کند، سیگنال واضحی بود که امپراتوری ایالات متحده به وضوح منابع نظامی خود را تغییر می دهد و برای درگیری های جدید با روسیه و چین آماده می شود. ناتو اوکراین به معنای انتقال موشک های رومانیایی و دریای سیاه آمریکا به شمال به اوکراین است. با وجود نیروهای مشابه ناتو در بالتیک، روسیه تنها چند دقیقه از مسکو محاصره شده و موشکها خواهد بود.
در همان زمان در اواخر سال 2021 قیام هایی در بلاروس و قزاقستان شروع شد که روسیه ممکن است به راحتی در نظر بگیرد تا قیام های آینده 2014-کیف را در این کشورهای مرزی به تصویر بکشد. یک کودتای مشابه «اوکراین» در بلاروس یا قزاقستان به این معنی است که روسیه حتی بیشتر محاصره خواهد شد. روسیه تا کنون برای کمک به دولت های آنها مداخله کرده و اعتراضات را سرکوب کرده است. با این حال، چنین شورش های آینده در این ایالت ها دور از ذهن نیست. و این احتمال وجود دارد که روسیه و پوتین این قیام ها را به کمک سیا آمریکا تعبیر کرده باشند – نه بی شباهت به شورش 2014 در اوکراین.
به راحتی می توان فهمید که چرا پوتین و روسیه به طور فزاینده ای خود را در محاصره ناتو در شرق اروپا و بالتیک احساس می کردند، با توجه به اینکه نیروهای تحت حمایت و تحریک آمریکا در گرجستان، بلاروس و قزاقستان که مرزهای خود را بی ثبات می کنند، هستند. یک اوکراین ناتو در واقع از نظر استراتژیک از روسیه دور می شود و حلقه را بر روی آنها می بندد. ناتو در واقع کاری را انجام خواهد داد که آلمان نازی نتوانست. خاطرات اجتماعی تهاجم آلمان نازی به اوکراین در سالهای 1941-42 در روسیه عمیق است. اغلب توسط مشاوران سیاسی غربی - و به ویژه توسط مشاوران غیرنظامی "متخصص" روسای جمهور ایالات متحده که سابقه طولانی در حمایت از آمریکا در ماجراجویی های نظامی در خارج از کشور دارند - به ویژه ویتنام، عراق، لیبی و سوریه، اغلب دست کم گرفته می شود. . میتوان پرسید: «آیا روسیه به ناتو و ایالات متحده اجازه ورود و «گرفتن» اوکراین را میدهد – پس از اینکه 10 میلیون شهروند خود را از دست داده بود تا همین موضوع را به نازیها انکار کند؟» در حالی که این یک روش فکری در میان مستشاران آمریکایی نیست، اما بدون شک در محافل روسیه - نظامی و غیرنظامی - مورد توجه قرار می گیرد.
درست است که پوتین و روسیه شروع به جمع آوری منابع نظامی در مرز اوکراین کردند. اما تا اینجای کار "اندازه گیری شده" بوده است. این بیشتر سخت افزار نظامی است که به پایگاه های پیشرو با نیروهای محدود برای پشتیبانی از آن منتقل شده است. اکثر 175,000 سرباز ادعا شده در مرز، که توسط بایدن و رسانه های جریان اصلی ایالات متحده در بوق و کرنا می شوند، در مواضع مرزی پیشرو نیستند. آنها در برخی موارد صدها کیلومتر در داخل روسیه در پایگاه های منظم خود هستند. هنگامی که گردان های پشتیبانی به سمت مرز حرکت کنند، سیگنال واقعی تر از قصد حمله به اوکراین رخ می دهد: تجهیزات پزشکی، مهمات، مواد غذایی و نیروهای لجستیکی و تجهیزات مشابه. با این حال، به نظر نمی رسد که هنوز اتفاق افتاده باشد. تحرکات نظامی روسیه تا کنون ظاهراً برای جلب توجه بایدن و ایالات متحده برای آوردن آنها به میز مذاکره طراحی شده است. و در اوایل ژانویه کار کرد.
بایدن چیزی را منتشر کرد که رسانه ها آن را "مکانیسم شفافیت پیشنهاد. در آن، ایالات متحده پیشنهاد داد که به روس ها اجازه دهد تا بررسی کنند که آیا سیستم های موشکی این کشور در لهستان و رومانی دفاعی هستند یا خیر. اما در ازای آن، ایالات متحده از روسیه می خواست که متقابل با اجازه دسترسی به سایت های موشکی مرزی روسیه - که یکی از آنها تاسیسات روسیه در کالینینگراد، منطقه روسیه، منطقه کوچکی بین لیتوانی و لهستان در سواحل دریای بالتیک است، متقابل شود. ایالات متحده همچنین در «مکانیسم» پیشنهاد کرد که موشکهای تهاجمی را بهطور دائم در اوکراین مستقر نکند – و پیشنهاد میکند که ممکن است «موقت» حق این کار را داشته باشد، هر چند که ممکن است تعریف شود. با این حال، عامل اصلی پیشنهاد مکانیسم این بود که روسیه باید از شرق اوکراین و کریمه به عنوان بخشی از هر معامله خارج می شد. این بدیهی است که شروع کننده نبود، اما به ایالات متحده نشان داد که در حال ارائه یک پیشنهاد روی میز است.
همانطور که بایدن این پیشنهاد را ارائه کرد، اعلام کرد که ایالات متحده 5,000 نیروی آمریکایی دیگر را به اروپای شرقی می فرستد، بدون شک برای آرام کردن لهستان و کشورهای بالتیک ناتو که اکنون خواستار تسلیحات پیشرفته تر ناتو هستند. بایدن تهدید مکرر خود از ماه دسامبر را تکرار کرد که در صورت حمله روسیه، تحریمهای اقتصادی گسترده جدیدی توسط آمریکا و متحدانش در سراسر جهان علیه روسیه اعمال خواهد شد. او دقیقاً چه چیزی می تواند باشد، و هنوز هم تعریف نکرده است، اما به وضوح نشان می دهد تحریم هایی با ماهیت جدید نه فقط شدیدتر. (به نظر این نویسنده، این می تواند شامل انکار روسیه از سیستم پرداخت بین المللی سوئیفت تحت کنترل ایالات متحده باشد که از فروش نفت روسیه در بازارهای جهانی جلوگیری می کند.) همزمان کنگره ایالات متحده برای تصویب کمک های اضطراری و تجهیزات نظامی جدید عجله کرده است. به اوکراین و "شاهین های جنگ" ایالات متحده خواستار اعمال تحریم های ایالات متحده علیه روسیه حتی قبل از حمله این کشور شده اند. به نوعی آنها فکر می کنند که به جای تحریک، یک عامل بازدارنده است.
بایدن و رسانه های ایالات متحده در سراسر ژانویه 2022 این پیام را که تهاجم "قریب الوقوع" است، رد کردند. این اعلامیه زودهنگام که اغلب تکرار می شود، ثبات اجتماعی در داخل اوکراین را مختل کرده و در نتیجه رئیس جمهور این کشور، زلنسکی، تا آنجا پیش رفت که علناً با پیام بایدن مخالفت کرد. ایالات متحده موضوع «تهاجم قریب الوقوع» را با انتشار یک سند ادعایی که نشان دهنده نقشه های تهاجم روسیه از سوی بریتانیا بود دنبال کرد (کسی تعجب می کند که چرا بریتانیایی ها معمولاً چنین «گزارش های» از لحاظ سیاسی مخرب اما تأیید نشده ای منتشر می کنند - مانند پرونده ها، پرچم های دروغین و غیره. ) از طرف برادر بزرگ آمریکایی خود؟). در این میان، فشار بر سیاستمداران اوکراینی افزایش مییابد، زیرا هراس نزدیک به خود اوکراینیها در میان مردم ریشه میگیرد.
در 1 فوریه، پوتین به طور قابل پیش بینی رد کرد.مکانیسم شفافیت پیشنهاد کرد و علناً اعلام کرد که معتقد است ایالات متحده و ناتو در تلاش برای تحریک روسیه به جنگ در اوکراین هستند. پوتین در یک درخواست واضح از کشورهای اروپای غربی ناتو (که برخلاف ایالات متحده، بیشترین ضرر را از نظر اقتصادی و سیاسی از جنگ در اوکراین داشتند)، افزود که انتظار دارد "گفتگو ادامه یابد". این امر باعث شد تا تعداد زیادی از اعلامیه ها و بازدیدهای سران کشورها در بریتانیا، فرانسه، آلمان و ایتالیا انجام شود. بوریس جانسون در آستانه اخراج شدن توسط حزب خود در بریتانیا، برای چند عملیات عکس به کیف فرار کرد. مکرون فرانسوی اعلام کرد که با پوتین گفتگوی تلفنی داشته و قصد دارد مستقیماً با او دیدار کند. اولاف شولتز، صدراعظم تازه منتخب آلمان نیز چنین کرد.
پوتین در عین حال به چین رفت تا در جریان افتتاحیه المپیک زمستانی با رئیس جمهور شی دیدار کند. هر دو بیانیه مشترک مستقیمی منتشر کردند و ایالات متحده را به اقدامات نظامی تهاجمی در اقیانوس آرام و اوکراین متهم کردند که به شدت صلح جهانی و وضعیت موجود را بیثبات میکند.
در آخرین گزارش، جنگ رسانهای در غرب همچنان تشدید میشود و دولت بایدن گزارشی را فاش کرد که حاکی از آن بود که روسیه برنامههایی برای جعل عملیات «پرچم دروغین» به عنوان مقدمهای برای تهاجم دارد. در پاسخی مشابه، روزنامه اسپانیایی El Pais نیز به نوبه خود برخی از برنامه های ایالات متحده/ناتو را در دست اجرا منتشر کرد.
رویدادها و تحرکات قبلی هر دو طرف در اطراف اوکراین امروز یادآور این است که چگونه در اوت 1914 هر دو طرف به افزایش مخاطرات ادامه دادند، در آنچه که در ابتدا به عنوان حرکت های کوچک بی اهمیت به نظر می رسید، اما سپس شتاب گرفت، به طور فزاینده ای تهدید کننده شد، تا اینکه در نهایت منجر به درگیری نظامی و 1st جنگ جهانی. امروز در اوکراین هر دو طرف دور هم می چرخند، مانند بوکسورهایی که در راند اول وارد رینگ می شوند، آزمایش می کنند و تظاهر می کنند، به دنبال نقاط ضعف می گردند، اندازه یکدیگر را افزایش می دهند، سعی می کنند تعیین کنند که حرکت اول طرف مقابل چه می تواند باشد. اگر یکی به طور تصادفی لیز بخورد یا بیفتد یا دیگری ناآگاهانه نشان دهد که ضربه ای در راه است، ممکن است به خوبی باعث تبادل کلی بین هر دو شود.
10 دلیل برای اینکه نخبگان ایالات متحده ممکن است بخواهند روسیه به اوکراین حمله کند
بسیاری از رسانه های جریان اصلی همچنان بر روی این موضوع تمرکز می کنند که چرا روسیه در شرف حمله به اوکراین است. این کشور از در نظر گرفتن این واقعیت امتناع می ورزد که با این وجود مزایای قابل توجهی برای ایالات متحده در تحریک روسیه برای حمله به اوکراین وجود دارد. رسانه های آمریکا، دولت بایدن و جنگجویان آمریکایی در کنگره می گویند که در تلاش هستند پوتین و روسیه را از حمله منصرف کنند. اما آنچه می گویند و آنچه انجام می دهند یکسان نیست. شواهد فراوان حاکی از آن است که ایالات متحده و ناتو خواهان رویارویی هستند، تا زمانی که جنگ نیابتی بین روسیه و اوکراین در جریان باشد تا بتوانند در کنار آن بایستند، آتش سوزی را با اسلحه تغذیه کنند و در این فرآیند به دستاوردهای دیگر آمریکا و ناتو برسند. این اهداف دیگر ایالات متحده/ناتو چه می تواند باشد؟
در اینجا حداقل 10 دلیل وجود دارد که چرا نخبگان سیاسی ایالات متحده از هر دو حزب، شاهین های جنگ و سرمایه داران مجتمع نظامی-صنعتی از حمله روسیه به اوکراین حمایت می کنند:
- ناتو را دوباره متحد کنید و هژمونی آمریکا را بار دیگر بر آن تقویت کنید
در سالهای اخیر - و بهویژه از زمان ترامپ - برخی از اعضای ناتو این سؤال را مطرح کردهاند که آیا ایالات متحده به اندازه دهههای گذشته شریک قابل اعتمادی برای این ائتلاف است یا خیر. کشورهایی مانند فرانسه و اکنون آلمان تردیدهای فزاینده ای دارند. صداها در اتحادیه اروپا بلند شده است که باید راه خود را با دفاع و استراتژی خود طی کند. چین هجوم اقتصادی بزرگی به کشورهای عضو ناتو در اتحادیه اروپا داشته است. اروپا و چین در حال حاضر اولین یا دومین تجارت بزرگ صادرات/واردات با یکدیگر هستند. رهبران کشورهای کلیدی اروپا بسیار عصبی هستند که ایالات متحده آنها را به سمت درگیری در اوکراین سوق دهد که حداقل می تواند تأثیرات بسیار جدی بر اقتصاد آنها داشته باشد، و در زمانی که اقتصاد اروپا همچنان در تلاش برای جهش شروع بهبود از دو دوره گذشته است. سالها کووید رکود را تسریع کرد. سابقه ایالات متحده در خاورمیانه باعث توقف آنها شده است: دستاوردهای اندکی کسب کرد، منطقه را به هم ریخته بود، و فقط برای تغییر تمرکز خود بر چین از آن خارج شد. علاوه بر این، متحدان اروپایی ناتو، کاملاً در بین خود تقسیم شده اند. اروپای شرقی به عنوان اضافه شدن اخیر به ناتو از آمریکا پیروی می کند به امید تسلیحات و سربازان بیشتر. بازیکنان بزرگی مانند فرانسه و آلمان نه چندان زیاد. اگر تحریک آمریکا برای درگیری در اوکراین ضعیف باشد، خطرات - سیاسی و اقتصادی - برای کشورهای اروپای غربی ناتو زیاد است.
- از آلمان بخواهید خط لوله گاز روسیه Nordstream2 را لغو کند. اروپا را وادار به خرید گاز آمریکا کنیم. افزایش صادرات گاز طبیعی ایالات متحده به اروپا و در نتیجه ایجاد کمبود عرضه در ایالات متحده برای توجیه افزایش قیمت گاز داخلی ایالات متحده و سود ایالات متحده
آلمان به ویژه در مورد پیروی از رهبری آمریکا در باتلاق دیگری در اوکراین نامطمئن است. صدراعظم جدید آن، اولاف شولتز، به ویژه در مورد این چشم انداز عصبی است. مخالفت عمومی زیادی با درگیر شدن در اوکراین وجود دارد، حتی به صورت غیرمستقیم. و سرمایه داران آلمانی نیز بر سر سرنوشت خط لوله گاز طبیعی نورد استریم 2 از روسیه اختلاف دارند. آلمان به شدت به این عرضه نیاز دارد. گاز روسیه به طور قابل توجهی ارزان تر از خرید گاز طبیعی از ایالات متحده است. سالها است که ایالات متحده آلمان را تحت فشار قرار داده است تا Norstream2 را متوقف کند و گاز طبیعی مایع را از ایالات متحده بخرد - با قیمتهای بالاتر و همچنین آلمان را ملزم به ساخت تأسیسات بندری بسیار گران قیمت برای واردات گاز ایالات متحده کرده است. شرکت های نفتی ایالات متحده می خواهند گاز را بفروشند تا مازاد عرضه گاز طبیعی ایالات متحده را تخلیه کنند. این امر نه تنها سود حاصل از فروش بیشتر را برای آلمان به ارمغان می آورد، بلکه کمبود عرضه را در ایالات متحده ایجاد می کند که شرکت های آمریکایی را قادر می سازد قیمت ها را در بازار داخلی ایالات متحده نیز افزایش دهند. شرکت گاز ایالات متحده - که عمدتاً متعلق به شرکت های بزرگ نفتی است - از سود برد-برد برخوردار خواهد بود. پشت صحنه درگیری در اوکراین، حضور خاکستری رو به جلوی شرکت های نفتی ایالات متحده است – که تقریباً در هر ماجراجویی نظامی آمریکا از دهه 1960 دست داشته اند.
- بهانه ای برای ارسال نیروها و تسلیحات پیشرفته بیشتر به بالتیک (استونی، لتونی، لیتوانی) و اروپای شرقی (لهستان، رومانی) ایجاد کنید.
نیروهای سیاسی در ایالات متحده وجود دارند که میخواهند لهستان، رومانی و کشورهای بالتیک را تا حد امکان مسلح کنند، از جمله استقرار سلاحهای هستهای در کشورهایشان. دولت های منطقه بیش از حد خوشحال هستند که با این شاهین های جنگی ایالات متحده متحد شوند. این به معنای بودجه هنگفت جدید از سوی ایالات متحده، تسلیحات و نیروهای بیشتر ایالات متحده، و تقویت اقتصاد آنها (و همچنین جیب سیاستمداران بدون شک) است.
- در ازای تسلیحات بیشتر و بهتر ایالات متحده/ناتو، امتیازات اقتصادی بیشتری از اوکراین برای تجارت ایالات متحده دریافت کنید
امپراتوری ایالات متحده بدون هزینه کمک نمی کند. سرمایه گذاران و شرکت های آمریکایی در حال حاضر، پس از سال 2014، عمیقاً به اقتصاد اوکراین نفوذ کرده اند. آنها تعداد قابل توجهی از شرکتهای سابق اوکراینی را در بخشهای کلیدی اقتصاد تأمین مالی کرده، خریداری کردهاند و در غیر این صورت کنترل کردهاند. پسر بایدن تنها نماینده نسل بعدی نخبگان سیاسی ایالات متحده (از هر دو حزب) نیست که در هیئت مدیره شرکت اوکراینی حضور دارد. از آنجایی که ایالات متحده بودجه و تسلیحات بیشتری را در اختیار اوکراین قرار می دهد، در ازای آن قیمتی را تعیین خواهد کرد. این امر نفوذ خود را بر اقتصاد و سیستم بانکی اوکراین بیشتر خواهد کرد. نخبگان اوکراینی بیشتر از آنها استقبال خواهند کرد، زیرا شکل امپراتوری اقتصادی ایالات متحده، نخبگان استعماری را با به اشتراک گذاشتن بخش بزرگی از کیک اقتصادی با آنها یکپارچه می کند.
- حمایت سیاسی ایالات متحده را افزایش دهید تا به دنبال مولداوی برای بیرون راندن حامیان روسیه و استقرار رژیم دست نشانده ایالات متحده در سراسر کشور
مسلم است که در صورت وقوع درگیری نظامی در اوکراین، ایالات متحده و سرویسهای اطلاعاتی میدانی آن (سیا، ایالت و غیره) به نوعی در مولداوی نیز حرکت خواهند کرد. مولداوی ایالت کوچکی است که بین جنوب غربی اوکراین و رومانی قرار دارد. سالهاست که بین نیروهای تحت حمایت روسیه که نیمی از کشور را اداره میکنند و نیمهی دیگر آنها طرفدار غرب بوده است. ایالات متحده تلاش خواهد کرد تا این را تغییر دهد و کشور را به هژمونی کامل طرفدار غرب تبدیل کند.
- تلاش و بودجه بیشتر ایالات متحده برای بی ثبات کردن بلاروس و قزاقستان را توجیه کنید
ساده لوحانه است که فکر کنیم اطلاعات ایالات متحده و نیروهای وابسته به آن عمیقاً در تظاهرات و اعتراضات عمومی اخیر در بلاروس و قزاقستان، که اخیراً هفتهها پیش با افزایش تنشها در اوکراین، درگیر شدهاند. حداقل، ایالات متحده در حال آزمایش میزان مخالفت ضد روسیه در این کشورها است که از نظر اقتصادی و سیاسی با روسیه همسو هستند. روسیه به این دولت ها کمک کرده است تا تظاهراتی را که برخی از آنها مانند قزاقستان، قیام های خشونت آمیز بود، سرکوب کنند. در صورتی که ایالات متحده اوکراین را به طور کامل به سمت ناتو سوق دهد، مطمئن است که ایالات متحده تلاش های خود را برای بی ثبات کردن بلاروس و قزاقستان در مرزهای روسیه تشدید خواهد کرد. آنها اهداف بعدی «شبیه اوکراین» خواهند بود، به دنبال الگوی اوکراین که از سال 2014 شروع شد و اکنون در سال 2022 به اوج خود رسیده است.
- ایجاد حواس پرتی در سیاست خارجی برای حزب دموکرات قبل از انتخابات میان دوره ای نوامبر 2022
نمی توان مزایای بالقوه ای را برای رئیس جمهور و حزب (دموکرات ها) در یک موضوع سیاست خارجی مانند اوکراین نادیده گرفت. این به بایدن و حزب اجازه می دهد در سال انتخاباتی «سخت به نظر برسند»، که همیشه به نظر می رسد حمایت از حزبی را که «با روسیه سخت می شود» افزایش می دهد، تا زمانی که به درگیری مستقیم با ایالات متحده منجر نشود. اوکراین یک امکان کلاسیک "جنگ نیابتی" ایالات متحده است - از آن نوعی که ترجیح می دهد از راه دور در زمین یک کشور دیگر (اوکراین) با نیروهای خود و/یا تحت پوشش نیروهای ناتو در این مورد بجنگد.
- از کنگره بخواهید با افزایش بیشتر بودجه دفاعی ایالات متحده علاوه بر 778 میلیارد دلار موافقت کند
جنگ های آمریکا در خاورمیانه به پایان رسیده است. ساخت تسلیحات و نیروهای فناوری جدید برای مقابله با چین در آسیا زمان می برد. قرارداد ایالات متحده برای ارائه استرالیا به آخرین زیرساخت های هسته ای ایالات متحده تنها یکی از این نمونه ها است. جنگ نیابتی در اوکراین بهعنوان یک بهانه موقت مناسب برای کاهش هزینههای دفاعی به نفع مجتمع نظامی-صنعتی ایالات متحده (MIC) و در واقع افزایش بیشتر آن است. مخارج دفاعی ایالات متحده به وضوح خارج از کنترل است. هزینه های پنتاگون به تنهایی در حال حاضر 778 میلیارد دلار است و حتی پس از خروج ایالات متحده از خاورمیانه همچنان در حال افزایش است. (مجموع هزینه های دفاعی ایالات متحده بیش از 1 تریلیون دلار در سال است که سایر بخش های دولتی را نیز شامل می شود: انرژی، ایالت، AEC، امنیت داخلی، سیا، NSA، دارپا، و غیره) MIC هرگز وقت خود را برای تشویق ایالات متحده تلف نمی کند. پس از پایان درگیری دیگر به منظور جلوگیری از کاهش هزینه های دفاعی پس از جنگ. هنگامی که اتحاد جماهیر شوروی در اواخر دهه هشتاد/اوایل دهه نود فروپاشید، بته نوآر نظامی به صدام حسین تبدیل شد. این امر به جنگ اول خلیج فارس در سال 1991 دامن زد و پس از آن به هزینه های جنگ ادامه داد و توجه ایالات متحده را به خاورمیانه معطوف کرد. مداخله ایالات متحده در سومالی در دهه 1990 و بالکان آن را ادامه داد. دشمن مناسب بعدی "تهدید تروریستی" در پی حمله 9-11 در ایالات متحده بود. این امر باعث افزایش هزینه های دفاعی و جنگی در دو دهه آینده شد، از جمله جنگ در عراق، افغانستان، لیبی، سوریه و جنگ نیابتی ایالات متحده در یمن. اکنون ایالات متحده از جنگ های مستقیم خاورمیانه خارج شده است، به یک دشمن جدید نیاز دارد تا هزینه های جنگ را ادامه دهد. ساختن چین به عنوان هدف زمان بر است. با این حال، در این مدت، اوکراین و روسیه به خوبی تلاش خواهند کرد تا کنگره دلارها را به سمت ماشین ساخت جنگ مجتمع نظامی-صنعتی آمریکا سرازیر کند.
- بهانه ای برای دنبال کردن حامیان طرفدار روسیه: ونزوئلا، نیکاراگوئه و کوبا دوباره
درگیری طولانی در اوکراین که توسط ایالات متحده و متحدان ناتو در اروپای شرقی حمایت مالی و پشتیبانی میشود، در نهایت میتواند به گسترش درگیری به دیگر کشورهای «نیابتی» منجر شود. برای روسیه این به معنای ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوئه است. با توجه به جنگ در اوکراین، شاهینهای جنگی در ایالات متحده بدون شک با تلاشهای بیثباتسازی مجدد توسط اطلاعات ایالات متحده و حتی احتمالاً نیروهای عملیات ویژه، به دنبال این کشورها خواهند بود.
10.آزمایش اثربخشی آخرین تسلیحات ایالات متحده علیه نیروهای روسی و اثربخشی تسلیحات روسیه در برابر ایالات متحده بدون نیاز به مقابله مستقیم با روسیه. روسیه را وادار کنیم تا وضعیت توانایی های سایبری خود را آشکار کند
جنگ های نیابتی بهانه خوبی برای آزمایش تسلیحات جدید ایالات متحده در میدان نبرد کشور سوم است. این نه تنها به این معناست که تسلیحات تهاجمی ایالات متحده در برابر روسیه چقدر خوب عمل می کنند، بلکه به این معنی است که سلاح های روسی در برابر دفاع ایالات متحده چقدر خوب عمل می کنند. ضعفها به ناچار ظاهر میشوند و امکان اصلاح و ارتقای تسلیحات را برای استفاده احتمالی آینده در جاهای دیگر فراهم میکنند. ایالات متحده به ویژه علاقه مند است تا تسلیحات امنیت سایبری خود را آزمایش کند و در عین حال روسیه را وادار به افشای میزان بسیاری از توانایی های خود کند. یکی دیگر از زمینه های مورد علاقه، آزمایش عملکرد موشک های ضد زره ایالات متحده و عملکرد موشک های ایالات متحده / ناتو در برابر سیستم های ضد موشکی روسیه (مانند S-500) است.
برخی از نتیجه گیری ها
در صورت وقوع درگیری مستقیم در اوکراین علیه نیروهای روسی، همه موارد فوق برای ایالات متحده مزیت محسوب می شود. اوکراینی ها بهای انسانی و اقتصادی را خواهند پرداخت. ایالات متحده و شرکت های آن از نظر اقتصادی و استراتژیک سود خواهند برد. اروپا در این بین گرفتار خواهد شد و مطمئن نیست که در مورد اثرات اقتصادی یک درگیری بر آن یا خطرات سیاسی بزرگ در صورت عدم موفقیت درگیری.
رفتار منافع ایالات متحده در دو ماه گذشته به طور فزاینده ای نشان می دهد که این ایالات متحده است که طرفدار درگیری آشکار در اوکراین است. برای ایالات متحده، در صورت درگیری آشکار، این وضعیت برد-برد است. از نظر استراتژیک، سیاسی در داخل و از لحاظ اقتصادی چیزهای زیادی می توان به دست آورد: برقراری مجدد هژمونی بلامنازع خود بر ناتو. بیرون راندن روسیه از اقتصاد اروپا و وابستگی بیشتر اروپا از نظر اقتصادی به منابع ایالات متحده یا روسیه. تعمیق نفوذ و کنترل ایالات متحده بر اقتصاد و دولت اوکراین؛ تغذیه شاهین های جنگی ایالات متحده، خواستار بی ثبات کردن کشورهای دیگر است که مانند اوکراین، با روسیه هم مرز هستند. احیای هزینه ها و عملیات هایی که دوستان روسیه در آمریکای لاتین را هدف قرار می دهند. توجیهاتی را در کنگره ایجاد کنید که در این مدت حتی بیشتر برای دفاع و جنگ ایالات متحده هزینه کند تا زمانی که هزینههای نظامی و بزرگتر و بلندمدتتر که چین را هدف قرار میدهد، عملی شود. و در یک صحنه واقعی عملیات، اثربخشی تسلیحات دفاعی و تهاجمی ایالات متحده را در برابر حریف پیچیده ای مانند روسیه آزمایش کنید.
زمان نشان خواهد داد که آیا روسیه و پوتین نیز طرفدار درگیری آشکار در اوکراین هستند یا اینکه رسانههای غربی تهدید روسیه را مبالغه میکنند و بر طبل «تهاجم قریبالوقوع» برای خدمت به منافع ایالات متحده و ناتو میکوبند.
در درازمدت، در صورتی که ایالات متحده «کارت نهایی» خود را بازی کند و اعلام کند اوکراین را به عضویت ناتو درآورد، روسیه ممکن است راه دیگری جز حمله نداشته باشد. ایالات متحده می گوید که چنین قصدی ندارد. اما اگر چنین است، چرا از پس گرفتن اعلامیه یک دهه پیش خود مبنی بر اینکه اوکراین در ناتو هدف در مقطعی در آینده است، خودداری می کند؟ آیا آینده اکنون است؟ اگر به اوکراین اجازه ورود به ناتو داده شود، برای روسیه از نظر استراتژیک برای دهه های آینده «بازی» تمام شده است. تحولات مشابهی مانند اوکراین در نهایت در بلاروس و قزاقستان و احتمالاً مولداوی رخ خواهد داد. فراخوان ها و تلاش ها برای وارد کردن آنها به ناتو نیز به همین ترتیب دنبال خواهد شد. روسیه از جناح بندی خارج خواهد شد. پس از آن اکنون به راحتی ترسانده خواهد شد. در محاصره کشورهای ناتو در همه جا، آنچه که احتمالاً در پی خواهد داشت خلع سلاح هسته ای در مقیاس کامل خواهد بود.
بنابراین، این نویسنده معتقد است که جلوگیری از ورود ناتو به اوکراین یک "خط قرمز" برای پوتین و روسیه است. اگر به گوشه ای بدون عقب نشینی یا خروجی رانده شود، کاملاً محتمل است که روسیه هیچ جایگزینی برای تهاجم نبیند. این در دستور کار فوری نیست. اما این بدان معنا نیست که هرگز چنین نخواهد شد.
دکتر جک راسموس نویسنده «آفت نئولیبرالیسم: سیاست اقتصادی ایالات متحده از ریگان تا ترامپ»، انتشارات کلیریتی، 2020 و «اقتصاد ویروسی» آینده در سال 2022 است. او در وبلاگ می نویسد. http://jackrasmus.com. وب سایت او این است: http://kyklosproductions.com . او مجری برنامه هفتگی رادیویی Alternative Visions در شبکه رادیویی مترقی و توییت هایی در @drjackrasmus در مورد رویدادهای اقتصادی و سیاسی روزانه است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا
1 اظهار نظر
«ای چه تارهای بد (درهم) بدی که در ابتدا برای فریبکاری تمرین می کنیم.» (والتر اسکات، زاده 1771) هژمون مدتهاست تارهای زیادی را برای توجیه هدف اصلی خود در جهان - سلطه - بافته است.