عکس از Sandor Szmutko/Shutterstock
در اینجا تحلیل من از آنچه در اوکراین پس از یک ماه می گذرد است. ممکن است برای بسیاری قابل قبول نباشد. مطمئناً نه لیبرال ها، نخبگان حاکم در واشنگتن، یا حتی برخی چپ های لیبرال و سوسیالیست چپ. اما من همیشه نظرم را در این وبلاگ گفته ام و خواهم کرد، بدون اینکه به هیچ نیرو یا سازمان سیاسی وابسته باشم. بنابراین در اینجا آمده است:
اول، این یک جنگ نیابتی است که توسط نئوکان ها و نخبگان سیاسی ایالات متحده مهندسی شده است، که منشأ آن به سال 1999 باز می گردد، زمانی که نئوکان ها کنترل بیشتری بر سیاست خارجی ایالات متحده به دست آوردند. تمرین لباس برای درگیری کنونی از دولت کلینتون سرچشمه می گیرد. زمانی که کلینتون نتوانست زیپ خود را بسته نگه دارد و جناح راست رادیکال از این فرصت استفاده کردند تا هر امتیازی را که از او می خواستند در دو سال آخر ریاست جمهوری اش بگیرند، تغییر در سیاست خارجی ایالات متحده آغاز شد و از آن زمان شتاب بیشتری گرفت.
در دو سال گذشته بیل، در سیاست داخلی تغییری به سمت یک هیپر نئولیبرالیسم در سیاستهای مالیاتی، مخارج، جنگ، پولی، صنعتی و تجاری آغاز شد. در سیاست خارجی، عناصر اصلی رد موضع قبلی ایالات متحده مبنی بر عدم انتقال ناتو به شرق بود که در 1991-2 پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به بقایای نخبگان روسیه داده شد. "گارد قدیمی" سیاست خارجی ایالات متحده به رهبری مشاورانی مانند جورج اف کنان و دیگر سفرای ایالات متحده در اواخر دهه 1990 رها شد. ناتو به رهبری آمریکا تبدیل به یک سازمان تهاجمی شد. اولین قربانی آن یوگسلاوی - صربستان و بمباران سروبیا - کوزوو0 بود. در همان سال راهپیمایی ناتو به شرق نیز آغاز شد.
در سال 2005، ایالات متحده از به اصطلاح "انقلاب نارنجی" در اوکراین حمایت کرد که به بن بست بین نیروهای طرفدار ایالات متحده و طرفدار روسیه در اوکراین پایان یافت. ایالات متحده در مرحله بعدی به سمت گرجستان حرکت کرد و آن را تشویق کرد تا به جنوب روسیه حمله کند، اما شکست خورد. ناتو در پی آن درگیری بیشتر به سمت اروپای شرقی حرکت کرد. در اوکراین در سال 2010، عناصر طرفدار و مخالف آمریکا به آتش بس ناآرامی رسیدند. سپس ایالات متحده نفوذ خود را با جذب نیروهای زمینی فاشیست ها به عنوان یک نیروی خیزش مردمی، به رهبری ویکتوریا نولند، معاون وزیر امور خارجه ایالات متحده، افزایش داد که به خود می بالید که ایالات متحده 5 میلیارد دلار برای تأمین مالی کودتای 2014 هزینه کرده است. آن سال با اختلاف اندکی توسط رئیس جمهور طرفدار روسیه برنده شد. سپس نیروهای خیابانی در زمستان 2014-15 در اعتراضات گسترده در کیف به راه افتادند و رئیس جمهور طرفدار روسیه از کشور گریخت. ایالات متحده تحت حمایت عناصر فاشیست علنی در خیابان، که بسیاری از آنها سپس در پارلمان جدید کرسی گرفتند، دخالت اقتصادی و سیاسی خود را در اوکراین بیشتر کرد. ویکتوریا نولند توسط دولت جدید کیف به عنوان «تزار اقتصادی» اقتصاد اوکراین منصوب شد. (با تعلیق قانون اساسی اوکراین امکان پذیر شد و خارجی ها نمی توانستند چنین موقعیتی را تصاحب کنند. او شهروند افتخاری شد). پس از انتصاب او، دریچه های سرمایه و تجارت ایالات متحده گسترده شد و شرکت های آمریکایی جذب، خرید و سرمایه گذاری مشترک با شرکت های اوکراینی سابق شدند. مستشاران نظامی آمریکا به اوکراین رفتند.
روسیه با حمایت از منطقه دونباس که طرفدار روسیه است، پاسخ داد. جنگ محلی در آن منطقه آغاز شد. 14,000 اوکراینی طرفدار روسیه کشته شدند، زیرا نیروهای فاشیست در واحدهای نظامی ویژه سازماندهی شدند و در شرق اوکراین (معروف به گردان آزوف) رها شدند. آتش بس صلح در مینسک در سال 2016 ترتیب داده شد و جنگ و حملات کند شد اما هرگز متوقف نشد. ناتو بار دیگر به سمت شرق حرکت کرد، برای سومین بار از سال 1999، سه کشور بالتیک را پس از اینکه بقیه اروپای شرقی را به عضویت ناتو درآورد، جذب کرد.
ترامپ در سال 2017 به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد و برای چهار سال آینده یک وقفه در مناقشه دنبال شد. دموکراتها معتقد بودند که مداخله روسیه در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا، ریاستجمهوری را از هیلاری کلینتون ربود و آنها هرگز فراموش نکردند. آنها منتظر نوبت خود بودند.
در سال 2020 بایدن پیروز شد و آمادگی برای افزایش فشار سیاسی بر روسیه دوباره آغاز شد: در اواخر تابستان تا پاییز 2021، دولت بایدن همکاری نظامی و سیاسی خود را با اوکراین تعمیق بخشید، زیرا این کشور به سرعت از افغانستان خارج شد. رزمایش مشترک نظامی آمریکا و اوکراین برگزار شد. مشاوران آمریکایی بیشتری برای آموزش ارتش اوکراین به اوکراین سرازیر شدند. در نوامبر 2021، یک توافق اولیه توسط ایالات متحده با اوکراین برای ورود آن به اتحادیه اروپا، پیش درآمد ضروری برای عضویت در ناتو، امضا شد. (در طول دو دهه گذشته، ایالات متحده از چندین معاهده موشکی با روسیه خارج شد و رادار هشدار زودهنگام پیشرفته در لهستان و رومانی راه اندازی کرد.) تمام اروپای شرقی و بالتیک تا سال 2021 تحت ناتو بودند. فقط اوکراین که بارها درخواست عضویت کرده بود، باقی ماند. . ایالات متحده از پذیرفتن عدم پیشنهاد عضویت در ناتو به اوکراین امتناع کرد و بارها در سال 2021 هنگامی که از او خواسته شد تا در مورد این موضوع توضیح دهد، امتناع کرد. زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین که از این اظهارات و اقدامات ایالات متحده تشویق شده بود، در درخواست خود برای حفاظت نظامی از ایالات متحده، عضویت در ناتو جدیتر شد و حتی علناً شروع کرد به گفتن اینکه اوکراین باید به سلاح هستهای دست یابد. زلنسکی توسط ایالات متحده مانند ویولن نواخته می شد. یک توضیح قابل قبول این است که ایالات متحده مسخره می کرد و روسیه را برای حمله تحریک می کرد. با تهاجم روسیه به خاک یک کشور نیابتی، سود زیادی داشت. (مقاله قبلی من "10 دلیلی که ایالات متحده ممکن است بخواهد روسیه به اوکراین حمله کند" که در فوریه در این وبلاگ ارسال شده است را ببینید)
روسیه در پاسخ به این اقدام، افزایش نظامی خود را زمستان گذشته آغاز کرد. ایالات متحده و عناصر نومحافظهکار که سیاست خارجی ایالات متحده را اداره میکنند، از تهدید تهاجم روسیه برای برقراری مجدد هژمونی خود بر ناتو در میان کشورهای اروپایی که نشانههایی از فاصله گرفتن از ناتو بهویژه در دوران ترامپ را نشان میدادند، استفاده کردند. منافع تجاری ایالات متحده، به ویژه شرکت های نفت و گاز، از سیاست ایالات متحده برای بیرون راندن روسیه از اروپا - نه تنها در انرژی، بلکه در همه زمینه های تجاری- سود زیادی داشت. ورود شرکتهای آمریکایی به خلأ اقتصادی اروپا که خروج روسیه از آن باقی میماند، سود زیادی به دست آورد.
روسیه طعمه ایالات متحده را گرفت و در 24 فوریه 2022 به آن حمله کرد. دستگاه شرکت تبلیغاتی رسانه ای ایالات متحده بلافاصله دست به کار شد تا هرگونه و همه تفسیرهای جایگزین جهانی در مورد منشاء و وضعیت درگیری نظامی را متوقف کند. افکار عمومی آمریکا با داستانهایی که به دقت انتخاب شده بودند در مورد وضعیت اسفناک پناهندگان، تخمین غیرنظامیان کشته شده، جنگجویان قهرمان اوکراینی، و اینکه چگونه ایالات متحده دوباره رهبر حفاظت از دموکراسی و آزادی بود، تغذیه شد. برای ارائه تصویری واقعی از آنچه در اوکراین روی زمین میگذرد، رسانههای ایالاتمتحده اندکی یا هیچ چیز نمیلغزند. داستان این بود که نیروهای نظامی روسیه در باتلاق افتادند، تجهیزات ضعیفی داشتند و هدایت می شدند، توسط هزاران نفر کشته شدند و در شرف شکست بودند. بیشتر گزارشها مستقیماً از بیانیههای مطبوعاتی دولت اوکراین گرفته شده است.
سپس صدای طبل رسانههای ایالات متحده شروع به یافتن شخصیتی شوم کرد: روسها در حال تهیه سلاحهای شیمیایی یا بیولوژیکی تحت یک «پرچم دروغین» بودند (اما چه کسی؟). روس ها آماده بودند تا به حمله به کشورهای ناتو ادامه دهند. و از همه نگرانکنندهتر این بود که سران سخنگو به طور فزایندهای پیشنهاد میکردند که چگونه میتوان در جنگ هستهای تاکتیکی با روسیه پیروز شد. بایدن در روزهای اخیر موضع عمومی نگرانکنندهتری را اتخاذ کرد که اعلام کرد پوتین «جنایتکار جنگی» است و «پوتین باید برود». اعلامیه سابق مذاکره برای آتش بس را در مقطعی دشوار کرد. دومی اعلامیه مجازی "تغییر رژیم" برای روسیه است که باعث می شود روسیه هیچ امیدی به مذاکره برای آتش بس نداشته باشد. این تقریباً نشان می دهد که ایالات متحده خواهان آتش بس یا پایان درگیری نیست. این کشور می خواهد روسیه را از نظر اقتصادی با تحریم های خود برای مدتی تضعیف کند، ناآرامی های مردمی را در روسیه دامن بزند و آن را به جای یک سازش از طریق مذاکره در مقطعی به تسلیم مجازی تحقیر کند. ایالات متحده هنوز چیزهای زیادی از نظر ژئوپلیتیکی و اقتصادی از گسترش (و شاید حتی تشدید) درگیری روسیه و اوکراین دارد. دیگر چگونه می توان اعلامیه رئیس جمهور آمریکا از پوتین را به عنوان "جنایتکار جنگی" و نیاز به "تغییر رژیم" تفسیر کرد؟
اما پوتین و روسیه میلوسویچ و یوگسلاوی نیستند. نه قادافی و نه صدام حسین. نه نوریگا از پاناما. نه طالبان. روسیه یک دهم اقتصاد جهانی و منبع بسیاری از منابع اقتصادی آن است. و کشوری با 6500 سلاح هسته ای.
ممکن است کسی بپرسد، چگونه نئومحافظهکاران ایالات متحده که درگیری در اوکراین را پیش میبرند، میتوانند اینقدر کوتهبین باشند؟ برای آن فقط می توان تهاجمات فاجعه بار آنها به عراق و افغانستان را به یاد آورد که ایالات متحده را به آن سوق دادند. به نظر می رسد بایدن به طور فزاینده ای قادر به توقف اصرار نومحافظه کاران آمریکا بر گسترش بیشتر ناتو و تحریک روسیه به درگیری عمیق تر نیست. خنثی کردن کامل روسیه یک پیشگام استراتژیک ضروری برای مقابله با چین در تایوان یا دریای چین جنوبی است.
ما در عصری هستیم که امپریالیسم آمریکا در حال غوغا است. در همان سال 2021 که ایالات متحده به جنگ فاجعه بار 20 ساله خود در خاورمیانه پایان داد، به سمت دیگری در اوکراین خم می شود. بایدن می گوید آمریکا مستقیماً در اوکراین دخالت نخواهد کرد. اما در حال حاضر است. نیروهای اوکراینی مستشاران آمریکایی زیادی دارند که در کنار هم میجنگند، تاکتیکهای مستقیم روی زمین و استفاده از سلاحهای ساخت آمریکا. تسلیحات ایالات متحده مانند پهپادها احتمالاً تحت هدایت ایالات متحده هستند و با تأثیراتی در کمین نیروهای پیشرفته روسیه استفاده می شوند. همچنین استفاده بسیار محتمل از ماهوارهها و AWACهای ایالات متحده برای کمک به نیروهای اوکراینی برای شناسایی مکانهایی که نیروهای روسی روی زمین در حال پیشروی هستند، وجود دارد تا بتوان به آنها کمین کرد. ایالات متحده در حال ارسال هزاران موشک نیزه و استینگر است و آموزش هزاران سرباز اوکراینی در منتهی الیه غرب اوکراین است. با ادامه درگیری، ناتو تقریباً اجتناب ناپذیر است و حتی نیروهای ایالات متحده به عنوان مزدور یا داوطلب در زیر پوشش به جنگ کشیده خواهند شد.
موضع من در مورد تعارض
اوکراین یک جنگ نیابتی بین ایالات متحده و روسیه است که ریشه در ایالات متحده دارد و به سال 1999 باز می گردد و از آن زمان ادامه دارد و در حال رشد است. این امپریالیسم ایالات متحده است که در اینجا بازی می کند. این یک امپریالیسم روسی نیست. روسیه به شدت در تلاش است تا از نفوذ بیشتر امپریالیسم آمریکا جلوگیری کند، نه پیشروی به سمت غرب. روسیه با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 امپراطوری خود را از دست داد. روایت رسانه ای-نئوکانی ایالات متحده مبنی بر اینکه روسیه در حال برنامه ریزی برای بازگرداندن امپراتوری شوروی سابق به بالتیک و اروپای شرقی مزخرف است. روسیه آشکارا فاقد منابع نظامی برای انجام این کار در صورت تمایل است. حتی 150,000 سرباز آن در اوکراین به طور خطرناکی در چهار جبهه پراکنده شده اند. روسیه برنامه هایی برای حمله به بالتیک دارد یا لهستان یک روایت نئومحافظه کار است که برای بازگرداندن رهبری ایالات متحده بر ناتو استفاده می شود و بهانه ای برای افزایش نیروهای رزمی ارتش ایالات متحده در اروپای شرقی است.
موارد فوق برای تأیید تهاجم فعلی روسیه نیست. این صرفاً برای اعتراف به دلایل امنیتی، ترس ها و نگرانی های روسیه است. تنها می توان تصور کرد که اگر مکزیک به «پیمان نظامی ورشو» اتحاد جماهیر شوروی سابق بپیوندد و مانورهای نظامی مشترک با اتحاد جماهیر شوروی سابق را آغاز کند، واکنش آمریکا چه می شد. همانطور که می گویند، این یک حمله ایالات متحده به مکزیک در یک دقیقه به نیویورک بود. روسیه وضعیت اوکراین را این گونه می بیند. این کشور می داند که اگر اوکراین به ناتو بپیوندد، فنلاند و سوئد به سرعت از آن پیروی خواهند کرد. «هدف» بعدی بیثباتسازی ایالات متحده/ناتو بلاروس و قزاقستان خواهند بود (جایی که قیامهای مردمی قبلاً بدون شک تا حدی از تشویق ایالات متحده رخ داده است). یک اوکراین در ناتو به معنای روسیه است که کاملاً توسط ناتو احاطه شده است و یا باید تسلیم خواستههای ایالات متحده/ناتو (از جمله خلع سلاحهای هستهای خود) شود یا در حالت ناامیدی دفعه بعد با استفاده از آن سلاحهای هستهای وارد جنگ شود - سناریویی حتی بدتر از حال حاضر روسیه بدون شک معتقد است که اکنون یا قبل از پیوستن اوکراین به ناتو، درگیری در اوکراین است، یا بعداً یک درگیری بسیار بدتر. جنگ نیابتی امروز اوکراین ممکن است آخرین جنگ غیرهسته ای در قرن بیست و یکم باشد.
تداوم در نظر گرفتن منازعه به عنوان یک موضوع اخلاقی تهاجم غیرموجه، راه حلی برای مناقشه نزدیکتر نخواهد کرد. در واقع، از آنجایی که افکار عمومی در حمایت از جنگجویان، نئومحافظهکاران و برنامههای نخبگان برای ادامه آن درگیر میشوند، تداوم و خطر یک درگیری عمیقتر را به دنبال خواهد داشت.
این به معنای انکار این نیست که روسیه یک کشور و اقتصاد سرمایه داری است و دولت آن عمیقاً با الیگارشی های سرمایه دار حریص ادغام شده است. اما ایالات متحده تفاوتی ندارد: این کشور یک کشور سرمایه داری است با الیگارشی های حتی حریص تر (بانکداران، بانکداران سایه، سپاه نفت، و نسخه های فناوری قابل مشاهده تر - ماسک، زاکرمن، بزوس و دیگران).
چپها و سوسیالیستها اشتباه میکنند که موقعیت «طاعون بر هر دو خانهشان» را میپذیرند. آنها هم سرمایه دار و هم الیگارشی هستند و بنابراین ما باید از هیچ کدام حمایت نکنیم و برای سرنگونی همه آنها (طبق فراخوان لنین در 1914) به انقلاب کارگری دعوت کنیم.» خواسته آنها خروج اروپا از ناتو است! و روسیه از اوکراین خارج شود!
اما انقلاب کارگری در هیچ کجا حتی از راه دور در دستور کار نیست. بنابراین، این مانع از تشدید مناقشه به یک رویارویی هستهای حتی گستردهتر یا خطرناکتر نمیشود. اروپا نیز در آستانه خروج از ناتو نیست. دقیقا برعکس. بنابراین این موقعیت سمت چپ خوب به نظر می رسد اما کاملا ساده لوحانه است. خواسته باید مخالفت با امپریالیسم آمریکا باشد، حتی اگر به این معنی باشد که کشور سرمایه داری دیگری (در این مورد روسیه) توسط آن امپریالیسم مورد حمله قرار می گیرد. موضع چپ سوسیالیستی روسیه و امپریالیسم آمریکا را هم ارز می بیند. و از نظر این دیدگاه در عمل خودداری می کند. اما اتخاذ موضع ممتنع در مورد امپریالیسم ایالات متحده، که اکنون در قرن بیست و یکم در حال اجراست، به منزله حمایت از آن است. نادیده می گیرد که کدام تهدید بزرگتر برای صلح جهانی است؟ حمله روسیه به اوکراین یا امپریالیسم ایالات متحده قصد دارد ناتو را به سمت شرق به داخل اوکراین سوق دهد (و احتمالاً به دنبال آن است)؟ باید پرسید کدام سیاست ها منشأ مناقشه هستند و اکنون نشان از تمایل به تداوم و حتی تعمیق بحران دارند؟
خواسته باید آتش بس فوری و توقف جنگ باشد. اوکراین و ایالات متحده/ناتو باید فوراً توافقنامه رسمی مبنی بر عدم تمدید عضویت در ناتو و عدم حضور نظامی ایالات متحده در اوکراین به عنوان بخشی از توافقنامه آتش بس امضا کنند. اوکراین باید الگوی بی طرفی فنلاند را در رابطه با روسیه در نظر بگیرد. در نهایت، مناطق روسی زبان شرق و جنوب اوکراین باید در مورد اینکه به چه کشوری میخواهند به عنوان جمهوریهای مستقل بپیوندند، اجازه یک رأیگیری مستقل بینالمللی را داشته باشند. همه تحریم ها باید ظرف 30 روز پس از توافق لغو شوند. و هیچ واحد نظامی اوکراینی نباید سربازان یا افسران با انجمن ها یا دیدگاه های سیاسی افراطی را تحمل کند.
نمی توان انکار کرد که عناصر فاشیست حداقل از سال 2014 در اوکراین حضور داشته اند و نقش عمیقی در ارتش اوکراین و نفوذ در پارلمان و خود دولت اوکراین دارند. ایالات متحده و غرب درک نمی کنند که حافظه و ترس از هر چیز فاشیستی در روسیه چقدر عمیق است. روسیه ممکن است تهدید فاشیستی را بیش از حد برآورد کند. اما آنچه که آزادسازی گردان آزوف و نیروهای دیگر از این دست در سالهای 2015-16 و پس از آن انجام داد، یک یادآوری آشکار است. و همچنین آیا این واقعیت است که آزوف و سایر نیروها بار دیگر در سال 2021 استان های شرقی دونتسک و لوگانسک را گلوله باران و حمله کردند.
بزرگترین خطر برای صلح جهانی، منافع امپریالیستی ایالات متحده است که اکنون به نشانه های فزاینده ای که نشان می دهد امپراتوری آمریکا در حال حاضر در معرض تهدید قرار گرفته است، واکنش غیرمنطقی نشان می دهد. که نظم جهانی تک قطبی جهانی ایالات متحده از سال 1991 دیگر نمی تواند پایدار بماند. با توجه به اینکه نئومحافظهکاران عمدتاً از اواخر دهه 1990 کنترل سیاست خارجی ایالات متحده را در دست دارند، این احتمال وجود دارد که ایالات متحده در آستانه ورود به ماجراجویی خطرناکتر دیگری در اروپا نسبت به خاورمیانه در دو دهه گذشته باشد. آن درگیری با تلفات جانی، تریلیون ها دلار از منابع ایالات متحده به هدر رفت، منطقه ای که از لیبی تا سوریه و عراق و افغانستان در حال نابودی بود، پایان یافت. تکرار آن سیاست در قاره اوراسیا چندین برابر مخرب تر خواهد بود و به احتمال زیاد منجر به یک درگیری هسته ای تاکتیکی می شود که قابل مهار نیست.
این جنگ نیابتی در اوکراین به هیچ وجه آزادی یا دموکراسی نیست. این فقط تبلیغات مزخرف است. این در مورد پول و قدرت است. این در مورد بازگرداندن هژمونی امپراتوری ایالات متحده بر اروپا، شکستن روسیه به عنوان یک رقیب جهانی برای ایالات متحده، و یک تمرین لباس برای پس از چین است.
دکتر جک راسموس نویسنده «آفت نئولیبرالیسم: سیاست اقتصادی ایالات متحده از ریگان تا ترامپ»، انتشارات کلیریتی، 2020 و «اقتصاد ویروسی» آینده در سال 2022 است. او در وبلاگ می نویسد. http://jackrasmus.com. وب سایت او این است: http://kyklosproductions.com . او مجری برنامه هفتگی رادیویی Alternative Visions در شبکه رادیویی مترقی و توییت هایی در @drjackrasmus در مورد رویدادهای اقتصادی و سیاسی روزانه است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا
2 نظرات
مثل همیشه جک راسموس خوب استدلال کرد.
تقسیم قومی برای تحکیم کنترل توسط ایالات متحده آمریکا و ملی گرایان اوکراین استفاده شد. آنها توافقنامه صلح مینسک را برای پایان دادن به جنگ های داخلی در منطقه دونباس از طریق همه پرسی امضا کرده اند که از سال 2015 امضا شده است، اما آنها را اجرا نکردند، زیرا حفظ روحیه فعال جبهه جنگ داخلی "آنها و ما" به تعمیق شکاف مردم مرکزی اوکراین کمک کرده است. از همه چیز روسیه و آنها را ناامید نگاه می دارند، احساس نیاز به حمایت از قدرت ظاهری ملی گرایان نظامی شده، ملی گراها برای به دست آوردن حمایت به جنگ نیاز دارند، سیاست اقتصادی واقعی آنها این بود که بلافاصله دستمزد بخش دولتی را نصف کنند، تسلیم شدنی که صندوق بین المللی پول خواستار آن بود. به عنوان شرایط وام آنها. رئیس جمهور برکنار شده تصمیم گرفته بود با کاهش دستمزد بخش دولتی به نصف موافقت نکند. نابرابری درآمد اوکراین در حال حاضر بالاترین میزان در جهان و همچنین مصر است. بلاروس هنوز هماهنگی اجتماعی یکی از کمترین نابرابریهای درآمدی در جهان را حفظ میکند، نابرابری درآمدی روسیه بسیار زیاد است، مانند ایالات متحده.
بلافاصله پس از به دست گرفتن قدرت، ناسیونالیست های مورد حمایت ایالات متحده نیز قانون احترام متقابل به زبان های قومی اوکراین را لغو کردند و شروع به وضع قانون زبان های تک قومی کردند. زبان اوکراینی به عنوان تنها زبان در مدارس دولتی، تأسیسات عمومی و کارهای دولتی، در رسانه های خبری عمومی و سرگرمی، در سال 2019 تبدیل به قانون کامل شد. به طور خاص به عنوان یک نه به همه چیز روسی اشاره شده است. این جنگهای داخلی را بهجای انحلال آنها بیشتر میکند، و بیشتر برای ایجاد این جنگ نیابتی ایالات متحده با استفاده از ناسیونالیستهای اوکراین و جمعیت درمانده اوکراین در یک جنگ نیابتی کاملاً مخرب و غیرضروری علیه روسیه کار میکند، همانطور که مربیان و استراتژیستهای سیا نامیدهاند و اکنون حتی انتقامجویانه است. غرور هیلاری کلینتون آشکارا یک جنگ نیابتی را "برای خونریزی روسیه" می نامد.
من معتقدم که هیچ قدرت امپریالیستی نباید وجود داشته باشد و همه مردم و ملت ها باید پیشرفت کنند تا با همکاری مجدد از طریق تسهیلات واقعی دوباره متولد شده سازمان ملل متحد از قوانین بین المللی و داوری برای ایجاد توافقات متقابل خوب همکاری های عملی ما برای حفاظت و توسعه بهتر تمدن مشترک جهانی خود پیشرفت کنند. با وجود حقوق بشر و دادگاههای جهانی که سیاسی نشدهاند، همه قدرتها متقابلاً متعهد میشوند، حفاظت از آب و هوای محیطی و گونهها و حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات در حال حاضر و در آینده مشترک.
اما بله، واقعیت دنیای ما اکنون این است که ابرقدرتهای امپریالیستی واقعی و فعال وجود دارند و پیوستن اوکراین به ائتلاف نظامی ناتو آمریکا به معنای موشکهای ضد هستهای آنها است که در اوکراین نصب شده و میتوانند موشکهای هستهای روسیه را سرنگون کنند و روسیه را آنطور که میبیند بسیار بزرگ میکند. بازدارنده هسته ای منسوخ شده است ایالات متحده می دانست که روسیه در نهایت مطلقاً اجازه نخواهد داد که این اتفاق بیفتد. متأسفانه مانند حرکات شطرنج می شود، هنگامی که اوکراین به اندازه کافی یک "شریک ویژه ناتو" بود، روسیه قادر به حمله به این تهدید علیه قدرت هسته ای خود بدون شروع مستقیم جنگ با ناتو ایالات متحده نخواهد بود، بنابراین پس از نادیده گرفته شدن در درخواست های صریح مکرر آنها برای نه. اتحاد ناتو اوکراین برای کاهش قدرت بازدارندگی هسته ای خود، این تهاجم واقعی وحشتناک را انجام داد. ایالات متحده میدانست که روسیه در نهایت این حرکت را انجام خواهد داد، زیرا میدانست که اگر کفش روی پای دیگر باشد، آنها نیز این کار را انجام خواهند داد. ایالات متحده هرگز تحمل نمی کند که موشک های هسته ای آنها توسط یک کشور مشتری رقیب قدرت های امپریالیستی در مرز خود منسوخ شود. من از وجود هیچ قدرت امپریالیستی حمایت نمیکنم، اما انکار اینکه آنها یک واقعیت هستند و اینکه آنها با هر وسیلهای که برای حفاظت از قدرت بازدارندگی تهاجمی هستهای خود لازم بدانند واکنش نشان خواهند داد، فقط یک غفلت عمدی است که باعث تهاجم مردم اوکراین شده است. در جنگ نیابتی آمریکا علیه روسیه. اوکراین را می توان با موافقت هرچه سریعتر با بی طرفی ناتو و حاکمیت آن از سوی هر قدرت امپریالیستی از خط آتش خارج کرد.
عضویت صلح آمیز در اتحادیه اروپا می تواند راهی برای کمک به بازسازی اوکراین و شکوفایی دوباره باشد. اتحادیه اروپا باید از ناسیونالیست ها بخواهد که قوانین زبان تک قومی تفرقه انگیز خود را لغو کنند و احترام متقابل قبلی را برای قوانین زبان های قومی اوکراین بازگردانند. جنگ های داخلی نیز برای عضویت باید حل شود. شاید برای توافقنامه صلح مینسک در مورد رأی به خودمختاری آنها خیلی دیر شده باشد، اما همه پرسی بین المللی می تواند برای مردم این منطقه برای انتخاب آینده، استقلال یا خودمختاری آنها تسهیل شود؟ ابزار منافقانه تحریم های امپراتوری آمریکا باید پایان یابد، آمریکا تهاجمات زیادی به مردم و حاکمیت ها داشته و میلیون ها نفر را به قتل رسانده است، اما مانند اسرائیل آپارتایدی که از آن حمایت می کند، هرگز با هیچ گونه تحریم اقتصادی اخلاقی مواجه نشده است، قانون گزینشی قانون نیست، به عنوان ابزاری برای یک طرف برای حمله بیشتر به طرف دیگر.
امیدوارم صلح برقرار شود، ما باید مطالبه کنیم و بپرسیم چه کسی خواهان صلح است و چه کسی فقط در تلاش است تا جنگی را حفظ کند که مناسب آنها باشد. من موافقم که اگر ایالات متحده خواهان صلح بود، قبل از اینکه اوکراین کاملاً به تهاجم تبدیل شود، می دانستند که بی طرفی را برای اوکراین موافق خواهند کرد. اما شرایط برای صلح متقابل از طریق بی طرفی برای توافق بین مذاکره کنندگان روسیه و اوکراین به راحتی در دسترس است، بنابراین می توان و باید صلح و حمایت از صلح اکنون در آگاهی ما وجود داشته باشد. پس از پایان توافق شده این جنگ اشتباه و غیرضروری بین مردم و همسایگان که قبلاً صلح آمیز بودند. روسیه و قدرت و مردمش اکنون باید دوباره در تعهد مجدد به همکاری بین المللی و توافقات متقابل در تسهیلات جهانی یک سازمان ملل واقعی گنجانده شوند. تقسیم جهان به بلوکهای قدرت منزوی، ناگزیر به جنگها و فقدان فوریترین و ضروریترین همکاری عملی بینالمللی و توافقهای معقول و معقول خواهد بود که تمدنهای جهانی ما باید برای حفاظت از حقوق بشر و تمام زندگی ما بر روی زمین در تعادل عملی، با همه ما منعقد کنند. صداها، برای عشق و عدالت. روزنامهنگاری بینالمللی ما باید خود را دوباره بالا ببرد، امیدوارم هر یک از ما باید بیش از «فانوسهای غمانگیز» تبلیغات حزبی، تلقین و ساخت رضایت در حمایت از برتری هر گروه قدرت بر دیگری و بر منافع طبیعی و عاملیت همه زندگیمان دنبال کنیم. .
عشق به مردم اوکراین، بلاروس و روسیه.
مثل همیشه جک راسموس خوب استدلال کرد.
تقسیم قومی برای تحکیم کنترل توسط ایالات متحده آمریکا و ملی گرایان اوکراین استفاده شد. آنها توافقنامه صلح مینسک را برای پایان دادن به جنگ های داخلی در منطقه دونباس از طریق همه پرسی امضا کرده اند که از سال 2015 امضا شده است، اما آنها را اجرا نکردند، زیرا حفظ روحیه فعال جبهه جنگ داخلی "آنها و ما" به تعمیق شکاف مردم مرکزی اوکراین کمک کرده است. از همه چیز روسیه و آنها را ناامید نگاه می دارند، احساس نیاز به حمایت از قدرت ظاهری ملی گرایان نظامی شده، ملی گراها برای به دست آوردن حمایت به جنگ نیاز دارند، سیاست اقتصادی واقعی آنها این بود که بلافاصله دستمزد بخش دولتی را نصف کنند، تسلیم شدنی که صندوق بین المللی پول خواستار آن بود. به عنوان شرایط وام آنها. رئیس جمهور برکنار شده تصمیم گرفته بود با کاهش دستمزد بخش دولتی به نصف موافقت نکند. نابرابری درآمد اوکراین در حال حاضر بالاترین میزان در جهان و همچنین مصر است. بلاروس هنوز هماهنگی اجتماعی یکی از کمترین نابرابریهای درآمدی در جهان را حفظ میکند، نابرابری درآمدی روسیه بسیار زیاد است، مانند ایالات متحده.
بلافاصله پس از به دست گرفتن قدرت، ناسیونالیست های مورد حمایت ایالات متحده نیز قانون احترام متقابل به زبان های قومی اوکراین را لغو کردند و شروع به وضع قانون زبان های تک قومی کردند. زبان اوکراینی به عنوان تنها زبان در مدارس دولتی، تأسیسات عمومی و کارهای دولتی، در رسانه های خبری عمومی و سرگرمی، در سال 2019 تبدیل به قانون کامل شد. به طور خاص به عنوان یک نه به همه چیز روسی اشاره شده است. این جنگهای داخلی را بهجای انحلال آنها بیشتر میکند، و بیشتر برای ایجاد این جنگ نیابتی ایالات متحده با استفاده از ناسیونالیستهای اوکراین و جمعیت درمانده اوکراین در یک جنگ نیابتی کاملاً مخرب و غیرضروری علیه روسیه کار میکند، همانطور که مربیان و استراتژیستهای سیا نامیدهاند و اکنون حتی انتقامجویانه است. غرور هیلاری کلینتون آشکارا یک جنگ نیابتی را "برای خونریزی روسیه" می نامد.
من معتقدم که هیچ قدرت امپریالیستی نباید وجود داشته باشد و همه مردم و ملت ها باید پیشرفت کنند تا با همکاری مجدد از طریق تسهیلات واقعی دوباره متولد شده سازمان ملل متحد از قوانین بین المللی و داوری برای ایجاد توافقات متقابل خوب همکاری های عملی ما برای حفاظت و توسعه بهتر تمدن مشترک جهانی خود پیشرفت کنند. با وجود حقوق بشر و دادگاههای جهانی که سیاسی نشدهاند، همه قدرتها متقابلاً متعهد میشوند، حفاظت از آب و هوای محیطی و گونهها و حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات در حال حاضر و در آینده مشترک.
اما بله، واقعیت دنیای ما اکنون این است که ابرقدرتهای امپریالیستی واقعی و فعال وجود دارند و پیوستن اوکراین به ائتلاف نظامی ناتو آمریکا به معنای موشکهای ضد هستهای آنها است که در اوکراین نصب شده و میتوانند موشکهای هستهای روسیه را سرنگون کنند و روسیه را آنطور که میبیند بسیار بزرگ میکند. بازدارنده هسته ای منسوخ شده است ایالات متحده می دانست که روسیه در نهایت مطلقاً اجازه نخواهد داد که این اتفاق بیفتد. متأسفانه مانند حرکات شطرنج می شود، هنگامی که اوکراین به اندازه کافی یک "شریک ویژه ناتو" بود، روسیه قادر به حمله به این تهدید علیه قدرت هسته ای خود بدون شروع مستقیم جنگ با ناتو ایالات متحده نخواهد بود، بنابراین پس از نادیده گرفته شدن در درخواست های صریح مکرر آنها برای نه. اتحاد ناتو اوکراین برای کاهش قدرت بازدارندگی هسته ای خود، این تهاجم واقعی وحشتناک را انجام داد. ایالات متحده میدانست که روسیه در نهایت این حرکت را انجام خواهد داد، زیرا میدانست که اگر کفش روی پای دیگر باشد، آنها نیز این کار را انجام خواهند داد. ایالات متحده هرگز تحمل نمی کند که موشک های هسته ای آنها توسط یک کشور مشتری رقیب قدرت های امپریالیستی در مرز خود منسوخ شود. من از وجود هیچ قدرت امپریالیستی حمایت نمیکنم، اما انکار اینکه آنها یک واقعیت هستند و اینکه آنها با هر وسیلهای که برای حفاظت از قدرت بازدارندگی تهاجمی هستهای خود لازم بدانند واکنش نشان خواهند داد، فقط یک غفلت عمدی است که باعث تهاجم مردم اوکراین شده است. در جنگ نیابتی آمریکا علیه روسیه. اوکراین را می توان با موافقت هرچه سریعتر با بی طرفی ناتو و حاکمیت آن از سوی هر قدرت امپریالیستی از خط آتش خارج کرد.
عضویت صلح آمیز در اتحادیه اروپا می تواند راهی برای کمک به بازسازی اوکراین و شکوفایی دوباره باشد. اتحادیه اروپا باید از ناسیونالیست ها بخواهد که قوانین زبان تک قومی تفرقه انگیز خود را لغو کنند و احترام متقابل قبلی را برای قوانین زبان های قومی اوکراین بازگردانند. جنگ های داخلی نیز برای عضویت باید حل شود. شاید برای توافقنامه صلح مینسک در مورد رأی به خودمختاری آنها خیلی دیر شده باشد، اما همه پرسی بین المللی می تواند برای مردم این منطقه برای انتخاب آینده، استقلال یا خودمختاری آنها تسهیل شود؟ ابزار منافقانه تحریم های امپریالیستی آمریکا باید پایان یابد، آمریکا تهاجمات زیادی علیه مردم و حاکمیت ها داشته و میلیون ها نفر را به قتل رسانده است، اما مانند اسرائیل آپارتایدی که از آن حمایت می کند هرگز با هیچ تحریم اقتصادی اخلاقی مواجه نشده است، قانون گزینشی قانون نیست، به عنوان ابزاری برای یک طرف برای حمله بیشتر به طرف دیگر.
پس از پایان توافق شده این جنگ اشتباه و غیرضروری بین مردم و همسایگان که قبلاً صلح آمیز بودند. روسیه و قدرت و مردمش اکنون باید دوباره در تعهد مجدد به همکاری بین المللی و توافقات متقابل در تسهیلات جهانی یک سازمان ملل واقعی گنجانده شوند. تقسیم جهان به بلوکهای قدرت منزوی، ناگزیر به جنگها و فقدان فوریترین و ضروریترین همکاری عملی بینالمللی و توافقهای معقول و معقول خواهد بود که تمدنهای جهانی ما باید برای حفاظت از حقوق بشر و تمام زندگی ما بر روی زمین در تعادل عملی، با همه ما منعقد کنند. صداها، برای عشق و عدالت. روزنامهنگاری بینالمللی ما باید خود را دوباره بالا ببرد، امیدوارم هر یک از ما باید بیش از «فانوسهای غمانگیز» تبلیغات حزبی، تلقین و ساخت رضایت در حمایت از برتری هر گروه قدرت بر دیگری و بر منافع طبیعی و عاملیت همه زندگیمان دنبال کنیم. .