1. "من صلاحیت دستور حمله نظامی را دارم."
نه، آقای رئیس جمهور. فقط کنگره صلاحیت اعلام جنگ را دارد و دستور حمله نظامی یک اقدام آشکار جنگی است و در نتیجه قانون اساسی را نقض می کند. این قانون همچنین ناقض قانون اختیارات جنگی است که می گوید رئیس جمهور نمی تواند بدون اعلام جنگ یا مجوز خاص کنگره وارد جنگ شود، مگر اینکه «یک وضعیت اضطراری ملی ایجاد شده با حمله به ایالات متحده، سرزمین ها یا دارایی های آن، یا وجود داشته باشد. نیروهای مسلح آن.» و سوریه چنین کاری نکرده است.
2. استفاده سوریه از سلاح های شیمیایی "خطری برای امنیت ما است."
توجه داشته باشید که چهار پاراگراف بعد، او گفت که این "یک تهدید مستقیم یا قریب الوقوع برای امنیت ما" نیست. پس این چه نوع تهدیدی است؟ خوب، نسبتاً ضعیف. «دیگر ظالم هیچ دلیلی نخواهند داشت که در مورد بدست آوردن گاز سمی و استفاده از آن فکر کنند. با گذشت زمان، نیروهای ما دوباره با چشم انداز جنگ شیمیایی در میدان نبرد مواجه خواهند شد.» واقعا؟ خیلی بعید است که دیکتاتوری این کار را انجام دهد، زیرا می دانست که اگر این کار را انجام دهد، ایالات متحده یک بمب اتمی روی سر او خواهد انداخت. این هشداری بود که صدام حسین از ایالات متحده در ژانویه 1991 دریافت کرد و او از سلاح های شیمیایی خود استفاده نکرد، حتی در حالی که ایالات متحده بیشتر ارتش او را نابود می کرد. اگر این تهدید برای متوقف کردن صدام کافی بود، احتمالاً برای متوقف کردن دیگر دیکتاتورها به اندازه کافی خوب است.
اوباما همچنین اذعان کرد که "رژیم اسد توانایی تهدید جدی ارتش ما را ندارد."
3. «اگر نبرد در خارج از مرزهای سوریه سرازیر شود، این سلاحها میتوانند متحدانی مانند ترکیه، اردن و اسرائیل را تهدید کنند».
بیایید فقط به اسرائیل نگاه کنیم. اوباما تنها چند دقیقه بعد با خود مخالفت کرد و گفت: «نه اسد و نه متحدانش علاقهای به تشدید تنشها که منجر به نابودی او شود، ندارند و متحد ما، اسرائیل، میتواند با قدرتی قاطع و همچنین حمایت بیلرمع از خود دفاع کند. ایالات متحده آمریکا."
4. «درست است که برخی از مخالفان اسد افراطی هستند. اما القاعده تنها در صورتی در سوریه ای پر هرج و مرج قدرت می گیرد که مردم آنجا ببینند که جهان هیچ کاری برای جلوگیری از گلوله خوردن غیرنظامیان بی گناه انجام نمی دهد.
فقط؟
اگر حملات موشکی ایالات متحده به طور جدی ارتش اسد را تضعیف کند، مطمئناً به افراطیونی که با القاعده در سوریه متحد هستند، کمک خواهند کرد.
5. «برای نزدیک به هفت دهه، ایالات متحده لنگر امنیت جهانی بوده است. این به معنای انجام بیش از جعل توافقنامه های بین المللی است. به معنای اجرای آنها بوده است. بارهای رهبری اغلب سنگین است، اما دنیا جای بهتری است زیرا ما آنها را به دوش کشیده ایم.»
آیا آمریکا با سرنگونی دولت مصدق در ایران در سال 1953 یا دولت آربنز در گواتمالا در سال 1954، لنگر امنیت جهانی و مجری قراردادهای بین المللی بود؟
آیا جهان جای بهتری است زیرا ایالات متحده تقریباً دقیقاً 40 سال پیش به سرنگونی دولت منتخب سالوادور آلنده در شیلی کمک کرد؟
آیا جهان جای بهتری است زیرا ایالات متحده 3 میلیون نفر را در ویتنام، لائوس و کامبوج کشت و ما 20 میلیون گالن ناپالم (که نسخه خودمان از جنگ شیمیایی را به راه انداختیم) روی آن کشورها ریختیم؟
آیا جهان جای بهتری است زیرا ایالات متحده از دولت های وحشی در السالوادور و گواتمالا در دهه 1980 حمایت کرد که ده ها هزار نفر از مردم خود را کشتند؟
آیا جهان جای بهتری است زیرا جورج بوش جنگی غیرقانونی علیه عراق به راه انداخت و بین 100,000 تا یک میلیون غیرنظامی را کشت؟
و زمانی که ایالات متحده پس از 9 سپتامبر مردم را شکنجه کرد، چه قراردادهای بین المللی را اجرا می کرد؟
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا