دیروز رالف نادر را دیدم که مثل همیشه خستگی ناپذیر بود.
او برای کتاب جدیدش و اولین اثر داستانیاش، «فقط ابرثروتمندان میتوانند ما را نجات دهند» در تور بود.
خلاصه داستان درباره این است که چگونه هفده میلیاردر معروف، مانند وارن بافت و تد ترنر، ناگهان به وجدان خود می آیند و مقداری از پول خود را خرج می کنند تا تغییرات ضد شرکتی و طرفدار دموکراسی را ایجاد کنند که رالف نادر زندگی خود را صرف مبارزات انتخاباتی کرده است. برای.
این یک مجوز درود مری برای تغییرات مترقی است، و بیانی است از ناامیدی - حتی ناامیدی - نادر از ناتوانی ما در مقابله با آنچه که او به درستی "دولت شرکتی دائمی" در واشنگتن می نامد.
رویکرد او، در کتاب، تقریباً تا جایی که می توانید از بالا به پایین است، است، اگرچه او می گوید که از بالا به پایین، میلیاردرها از پایین به بالا پول را خرج می کنند تا افراد مردمی بتوانند به طور مؤثر سازماندهی کنند.
به نظر می رسد او امید خود را به جنبش کارگری و جنبش محیط زیستی و جنبش شهروندی و جنبش گسترده حقوق مدنی از دست داده است یا یک جنبش مترقی جدید که به طور ارگانیک به پا می خیزد.
نادر در طول بیشتر دوران حرفهای خود بر اساس نظریه تغییر اجتماعی که حول ایجاد گروههای شهروندی در واشنگتن و سراسر کشور متمرکز بود که میتوانستند به عنوان یک نیروی متقابل در برابر قدرتهای شرکت عمل کنند، عمل کرد.
سپس، زمانی که این امر موفق نشد، و زمانی که حزب دموکرات به طور فزاینده ای شرکتی شد، نادر به سمت سیاست ریاست جمهوری شخص ثالث رفت.
در سال 2000، او به عنوان یک سبز نامزد شد و از ایجاد آن به عنوان یک حزب ثالث بادوام صحبت کرد که می تواند به عنوان نیروی گریز از مرکز در برابر حزب دموکرات که همیشه به سمت راست حرکت می کند، عمل کند. اما نادر از سبزها ناامید شد و تصمیم گرفت دو بار آخر به تنهایی ادامه دهد.
و به یک معنا، او این بار در این کتاب به تنهایی این کار را انجام می دهد.
نادر به جای تکیه بر جنبش شهروندی، به جای تکیه بر جنبش کارگری، یا یک جنبش مترقی متحد، به جورج سوروس این جهان تکیه می کند تا ما را نجات دهد، همانطور که عنوان می گوید.
او در سخنرانی خود در مدیسون، ویسکانسین گفت: "جنبش مترقی در مستندسازی قدرت شرکت ها خوب است." "در تشخیص خوب است. در ارائه پیشنهادها خوب است. اما این پایان است."
او می گوید مشکل یکی از منابع است. شما نمی توانید با چند میلیون دلار با تریلیون ها دلار پول در تجارت بزرگ مبارزه کنید و انتظار پیروزی داشته باشید.
او گفت که جنبش شهروندی در مقایسه با میزان سازماندهی و تأمین مالی شرکت ها «کاملاً آماتوری» است. او گفت: «این ناهماهنگی یک فاجعه است. جنبش مترقی اگر به مشکل منابع رسیدگی نکند به جایی نمی رسد.
او به یک جنبش جدید جوانان نیز امیدی ندارد.
نادر در کلاسی در دانشگاه ویسکانسین چند صد نفر را خطاب قرار میداد، اما تعداد زیادی دانشجو در آنجا حضور نداشتند. شاید این چیز خوبی بود، زیرا او با آنها سخت گیری می کرد.
او گفت: «اگر مردم بیش از حد مشغول بهروزرسانی نمایههای شخصی خود در صفحه فیسبوک خود باشند، در اقدامات مدنی شرکت نخواهند کرد.
او گفت: «پرده افیون توده هاست. وی افزود که ما یک نسل کامل داریم که به صورت مجازی زندگی میکنند و با عواقب منفی آن کنار نیامدهایم.
او همچنین از دانش آموزان امروزی به دلیل درک ضعیف آنها از تاریخ ایالات متحده انتقاد کرد. برای آنها "جنگ ویتنام مانند جنگ های پلوپونز است."
نادر انتقادات تندی از باراک اوباما نیز داشت. او گفت: "بسیار غم انگیز است که شاهد تداوم بین اوباما و بوش هستیم."
اما او تعجب نمی کند که اوباما در حال انجام مناقصه تاسیس شرکت است. نادر گفت: "او به 100 روش نشان داد که مرد آنهاست." آیا تا به حال در مورد جرم و جنایت شرکتی صحبت کرده اید، حتی زمانی که وال استریت در حال فروپاشی بود؟
نادر گفت که اوباما «بیش از حد از بیل کلینتون آموخته است» در مورد نیاز به سازش با قدرت شرکت. و او گفت که شخصیت اوباما برای زمانه مناسب نیست. او گفت بر خلاف FDR، اوباما "درگیری را دوست ندارد." در عوض، او می خواهد راضی کند.
این روزها در گوش دادن به رالف نادر یک حس تلخ وجود دارد. اینجا مردی است که در 45 سال گذشته بدن خود را به سمت موتور قدرت شرکت پرتاب کرده است. او بیش از هر کس دیگری در آمریکا آن را خراب کرده است. اما او میداند که هنوز هم در حال تکان دادن است، حتی قویتر از همیشه.
نادر می فهمد که دارد می بازد. او میداند که ما در حال بازنده هستیم - ما که به دموکراسی اعتقاد داریم، ما که به عدالت اهمیت میدهیم.
اما اگر تنها امید ما به تعداد انگشت شماری میلیاردر باشد، وضعیت ما بسیار بدتر از آن چیزی است که فکر می کردم.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا