رفراندوم ها قانون اساسی اتحادیه اروپا را نابود کردند، "باج گیری" که نخبگان اروپایی اکنون با اجبار از آن اجتناب خواهند کرد.
اروپایی ها هم به توهین و هم به جراحت عادت کرده اند. به دلایل بسیار عالی و به خوبی بررسی شده، در اواسط سال 2005 رای دهندگان فرانسوی و هلندی قانون اساسی اروپا را رد کردند. که در
این بیان حاکمیت مردمی برای نخبگان غیرقابل تحمل بود. آنها اکنون با اجبار معاهده لیسبون، یک نسخه کربنی از قانون اساسی، وضعیت را اصلاح کرده اند، همانطور که والری ژیسکار دستن، رئیس جمهور سابق فرانسه آن را بیان کرد، تنها با «تغییرات زیبایی» برای «بلع آسانتر» وضعیت را اصلاح کردند. او باید بداند که سند اصلی را تهیه کرده است.
بدون پرچم رسمی و سرود بتهوون، اما بقیه آنجا هستند. باور نکنید - به صحبت های ژیسکار، آنگلا مرکل، کارل دی گوخت، جولیانو آماتو، خوزه لوئیس زاپاترو، برتی آهرن و خوزه مانوئل باروسو گوش دهید، رهبران اروپایی که همگی آه های تسکین عظیمی از مردم در این زمینه کشیدند. در مورد روند کاملاً غیر دموکراتیک که منجر به معاهده لیسبون شد، گونتر ورهوگن، معاون کمیسیون اروپا، پس از رایهای فرانسه و هلند، آن را به بهترین نحو بیان کرد: «ما نباید تسلیم باجگیری شویم». آنها این کار را نکردند. شخص برتولت برشت را در نظر می گیرد که در سال 1951 در مورد رژیم آلمان شرقی گفت:
پس از قیام 17 خرداد
دبیر کانون نویسندگان
اعلامیه هایی را در Stalinallee توزیع کرده بود
با بیان اینکه مردم
اعتماد دولت را از دست داده بود
و فقط توانست آن را پس بگیرد
با تلاش مضاعف آیا آسان تر نمی شود
در آن صورت برای دولت
مردم را منحل کند
و دیگری را انتخاب کنید؟
بنابراین متن معاهده بدون فرصتی برای بحث و گفتگو از طریق پارلمان ها پیش خواهد رفت. خود نیکلا سارکوزی به نمایندگان راستگرای یورو گفت که اگر همه پرسی در مورد معاهده لیسبون برگزار شود، آنها از دست خواهند رفت. اگر فرانسوی ها رای می دادند، دوباره رای منفی می دادند. تحت هیچ شرایطی نباید به شهروندان اجازه رفراندوم داده شود (و
این اشتباه را مرتکب نشوید که به مردم اجازه دهید واقعاً یک متن واضح بخوانند. پیمان لیسبون همان چیزی است که به دست می آورید، چه آن را دوست داشته باشید چه نخواهید، اگرچه ما در واقع نمی توانیم یک نسخه از آن را به شما بدهیم - فقط پنج یا شش سند، پروتکل و اعلامیه جداگانه که می توانید چند سال آینده را صرف جمع آوری و ارجاع متقابل به آنها کنید. رضایت دل شما اوه بله - و ما فقط مردی را داریم که رهبری جدید را بر عهده دارد
او برای این کار عالی است. ما میتوانیم روی او برای ترویج «نقش قاطعتر اتحادیه در مسائل امنیتی و دفاعی [که] به حیات مجدد اتحاد آتلانتیک کمک میکند حساب کنیم». و او مطمئن خواهد شد که اروپا طبق پروتکل 4 این معاهده (که مانند سایر پروتکل ها و اعلامیه ها، به تعهدات سازمان پیمان آتلانتیک شمالی احترام می گذارد، که اساس دفاع جمعی اعضای آن باقی می ماند. نیروی قانونی به عنوان معاهده و جایگزین قوانین ملی می شود).
ما نمی دانیم که سیاست های آینده ناتو چه خواهد بود و با چشم بسته امضا می کنیم. اما ما می دانیم که
اتحادیه اروپا در زمینه سیاستهای بازارمحور نیز فوقالعاده است، و این فقط میتواند رضایت بلر را جلب کند. در 410 ماده معاهده، «بازار» 63 مرجع و «رقابت» 25 بار ذکر شده است. "پیشرفت اجتماعی" سه بار ذکر می شود، "اشتغال کامل" یکی و "بیکاری" هیچ، اما شما نمی توانید همه چیز را داشته باشید.
آنچه شما می توانید داشته باشید کاهش رتبه سیاست اجتماعی و خدمات عمومی است. هر گونه هماهنگی رو به بالا سیاست اجتماعی [یا مالی] اتحادیه اروپا مستلزم اتفاق آرا 27 عضو خواهد بود، بنابراین فشار برای کاهش مالیات و خدمات اجتماعی خواهد بود. در مورد خدمات عمومی، آنها به طور خاص مشمول رقابت هستند. این معاهده «صلاحیت کشورهای عضو برای ارائه، راه اندازی و سازماندهی خدمات غیراقتصادی منافع عمومی» را تحت تأثیر قرار نمی دهد و ممکن است اطمینان بخش به نظر برسد. مشکل این است که «خدمات غیراقتصادی» در هیچ کجا تعریف نشده اند و در برخی تفاسیر می توان آنها را به پلیس و دادگاه تقلیل داد. دیوان دادگستری اروپا نسبت به خدمات عمومی ابراز محبت نمی کند و کمیسیون همچنین می تواند اعضا را وادار کند که یارانه به آنها را متوقف کنند، بنابراین بلر باید احساس کند که کاملاً در خانه خود است.
در میان بسیاری از مقررات قانون اساسی، این معاهده همچنین منشور حقوق اساسی را حفظ کرده است، خلاصه ای ملایم و ملایم که حقوق کمتری نسبت به اکثر قوانین اساسی ملی اعطا می کند. هر چند ناچیز، اما برای بلر که خواستار معافیت شد - و دریافت کرد - بسیار زیاد بود.
اگر اروپا هنوز برای شما دور از دسترس به نظر می رسد و ارزش هیجان را ندارد، باید بدانید که 80 درصد یا بیشتر از قوانینی که برای شما و کشورتان اعمال می شود، نه از مقر دولت ملی شما، بلکه از
سوزان جورج همکار و رئیس هیئت مدیره موسسه فراملی است. آخرین کتاب او است La Pensée enchaînée: Comment les droites laïque et religieuse se sont emparées de l'Amérique [فایار، 2007]، به زبان انگلیسی به شرح زیر منتشر می شود: ربودن آمریکا: چگونه راست مذهبی و سکولار نظر آمریکایی ها را تغییر داد [آینده، چاپ پولی 2008].
www.tni.org/george
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا