شانزده سال از وضعیت جنگی به ظاهر بی پایان ما از آن زمان گذشته است سپتامبر 11thدر نهایت، مجموعه قابل توجهی از تحقیقات در حال ظهور است تا مشخص شود که نیروهای آمریکایی دقیقاً در مناطق جنگی در حال گسترش خود با چه کسانی میجنگند، و چه چیزی غیرنظامیان را به پیوستن به گروههای مسلح مانند طالبان، القاعده و دولت اسلامی سوق میدهد.
به ما گفته شده است که نیروهای آمریکایی "آنجا با آنها می جنگند" تا مجبور نباشیم "اینجا با آنها بجنگیم". اما محققان میآموزند که مانند عراقیهایی که برای مقاومت در برابر تهاجم و اشغال غیرقانونی آمریکا به کشورشان قیام کردند، اکثر مردمی که به گروههای مسلح در سراسر خاورمیانه و آفریقا میپیوندند، فقط به این دلیل میجنگند که نیروهای ایالات متحده و متحدانش «در حال نبرد هستند». آنها در آنجا، در کشورها، شهرها، روستاها و خانه هایشان.
در سال 2015، مرکز غیرنظامیان در منازعه نتایج مصاحبه با 250 نفر را که به گروه های مسلح در بوسنی، سومالی، غزه و لیبی پیوسته بودند در گزارشی با عنوان: دیدگاه مردم: دخالت غیرنظامیان در درگیری های مسلحانه. یکی از یافتههای اصلی آن این بود که «متداولترین انگیزه مشارکت، که توسط مصاحبهشوندگان در هر چهار مطالعه موردی شرح داده شد، حفاظت از خود یا خانواده بود».
همچنین در سال 2015، لیدیا ویلسون، محققی از دانشگاه آکسفورد، اجازه یافت با تعدادی از جنگجویان اسیر داعش مصاحبه کنید در کرکوک عراق برای ویلسون سخت بود که جنگجویان اسیر داعش را برای مصاحبه پیدا کند، زیرا نیروهای کرد و دولت عراق تحت حمایت ایالات متحده به طور خلاصه جنگجویان داعش را که اسیر می کنند اعدام می کنند. اما پلیس کرکوک زندانیان را نگه می داشت و آنها را در دادگاه محاکمه می کرد، بنابراین ویلسون از رئیس پلیس اجازه گرفت تا با برخی از آنها صحبت کند.
اولین زندانی با لیدیا ویلسون به دلیل انفجار حداقل چهار خودرو بمب گذاری شده و یک اسکوتر بمب در کرکوک دستگیر، محاکمه و به اعدام محکوم شد. اما مصاحبه او استثنایی نبود - روایت او از انگیزه هایش توسط هر زندانی دیگری تکرار شد. او گفت که اولین وفاداریاش به همسر و دو فرزندش بود و برای حمایت از خانوادهاش به داعش پیوست. او به ویلسون گفت: "ما نیاز داریم که جنگ تمام شود، ما به امنیت نیاز داریم، ما از این همه جنگ خسته شده ایم... تنها چیزی که می خواهم این است که در کنار خانواده و فرزندانم باشم."
در پایان مصاحبه، ویلسون از زندانی پرسید که آیا سؤالی دارد یا خیر. در آن زمان او میدانست که ژنرال استون، یکی از همکاران ویلسون، نظامی سابق آمریکاست، و به جای اینکه سوالی بپرسد، فقط از عصبانیت او منفجر شد: «آمریکاییها آمدند. صدام را گرفتند اما امنیت ما را هم گرفتند. من صدام را دوست نداشتم، آن موقع گرسنه بودیم، اما حداقل جنگ نداشتیم. وقتی شما به اینجا آمدید، جنگ داخلی شروع شد.»
ژنرال استون تعجب نکرد. این همان سخنرانی خشم آلودی بود که از آن زمان تقریباً از همه زندانیان شنیده بود او شروع به مصاحبه با زندانیان کردبه عنوان فرمانده زندان های نظامی آمریکا در عراق در سال 2007.
لیدیا ویلسون آنچه را که در مورد زندانیان کرکوک آموخته خلاصه کرد مقاله ای برای ملت: «آنها فرزندان اشغالگر هستند، بسیاری از آنها با پدران مفقود شده در دوره های حساس (از طریق زندان، مرگ بر اثر اعدام یا جنگیدن در شورش)، پر از خشم علیه آمریکا و دولت خودشان. آنها از ایده خلافت اسلامی بدون مرز تغذیه نمی شوند. در عوض، داعش اولین گروهی است که از زمان القاعده درهم شکسته شده است که به این جوانان تحقیر شده و خشمگین راهی برای دفاع از حیثیت، خانواده و قبیله خود ارائه می دهد. این رادیکالیزه کردن سبک زندگی داعش نیست، بلکه نویدی است برای خروج از زندگی ناامن و نامشروع آنها. وعده زندگی با سربلندی به عنوان اعراب سنی عراق، که نه تنها یک هویت مذهبی، بلکه فرهنگی، قبیله ای و زمینی نیز هست.
قتل اخیر چهار سرباز آمریکایی در نیجر بسیاری از آمریکایی ها را شگفت زده کرد، اما ایالات متحده این کار را کرده است 6,000 سرباز در 53 کشور آفریقا، بنابراین نباید از تابوت های پرچم دار که از کشورهای به ظاهر تصادفی به خانه می آیند شگفت زده شویم. اما قبل از اینکه رهبران ما کل قاره را به یک "میدان نبرد" جدید ایالات متحده تقلیل دهند، باید به گزارش جدیدی که توسط برنامه توسعه سازمان ملل (UNDP) منتشر شده است، توجه داشته باشیم. سفر به افراط گرایی در آفریقا: محرک ها، مشوق ها و نقطه اوج برای استخدام.
این گزارش بر اساس 500 مصاحبه با شبه نظامیان از سراسر آفریقا است. همانطور که از عنوان آن پیداست، مصاحبهکنندگان از شبهنظامیان به طور خاص در مورد «نقطه عطفی» سؤال کردند که باعث شد هر یک از آنها واقعاً به گروههای مسلحی مانند بوکوحرام، الشباب یا القاعده بپیوندند. بیشترین تعداد (71 درصد) اظهار داشتند که نوعی «اقدام دولت»، مانند «قتل یکی از اعضای خانواده یا دوست» یا «دستگیری یکی از اعضای خانواده یا دوست»، آخرین تیری بود که آنها را از بین برد. خط قرمز از زندگی غیرنظامی تا جنگ چریکی و/یا تروریسم. در مقابل، ایدئولوژی مذهبی عموماً عامل تعیین کننده در تصمیم آنها نبود.
این گزارش نتیجهگیری میکند: «رفتار بازیگران امنیتی دولتی بهعنوان یک تسریعکننده برجسته استخدام آشکار میشود، نه برعکس». در بخشی با عنوان «پیامدهای سیاست»، این گزارش افزود: سفر به افراط گرایی تحقیقات شواهد جدیدی را ارائه میکند که نشان میدهد واکنشهای مبتنی بر امنیت چقدر مستقیماً غیرمولد هستند، وقتی که بدون حساسیت انجام شوند.
همه این مطالعات توافق دارند که، بهطور پیشفرض، سیاست ایالات متحده علت و معلولی را برای توجیه عملیات نظامی که غیرنظامیان را به جنگجویان تبدیل میکند، گیجکننده میکند و به چرخه فزایندهای از خشونت و هرج و مرج جهانی دامن میزند.
نسخه صلح این است که «پاسخهای امنیتی-محور ضد تولیدی» را که به این چرخه خشونت دامن میزند، متوقف کند و جنگجویان را به غیرنظامی تبدیل کند، همانطور که کلمبیا در نتیجه توافق صلح انجام میدهد که به 53 سال عمر غیرنظامی پایان میدهد. جنگ با تمام مشکلاتی که آمریکا و جهان در قرن بیست و یکم با آن روبرو هستند، ما نمی توانیم این همه منتظر بمانیم تا راه صلح را انتخاب کنیم و دوباره به طور صلح آمیز و سازنده با همسایگان خود تعامل کنیم.
Nicolas JS Davies، سندیکای PeaceVoice, نویسنده خون در دست ما: تهاجم آمریکا و نابودی عراق.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا