مایکل شوارتز، نویسنده جنگ بدون پایان: جنگ عراق در زمینه و یک مفسر در مورد جنگها و اشغالهای ایالات متحده برای وبسایتهایی مانند هافینگتون پست و تام دیسپچ، با اشلی اسمیت در مورد اعلام دولت اوباما مبنی بر اینکه خروج «نیروهای رزمی» طبق برنامه است – و اینکه واقعاً چه برنامههایی برای عراق دارد، صحبت کرد.
پرزیدنت اوباما اخیرا اعلام کرد که به وعده خود مبنی بر خروج نیروهای رزمی آمریکا از عراق عمل می کند. آیا آمریکا واقعاً به اشغال پایان می دهد؟
در ظاهر، به نظر می رسد که درست باشد، اما در واقع درست نیست. اوباما قصد دارد 50,000 سرباز را پس از خروج احتمالی نیروهای رزمی در عراق نگه دارد. او فقط نام این نیروهای رزمی باقی مانده را به عنوان مشاور و مربی تغییر می دهد.
این نیروهای باقی مانده دقیقاً همان کاری را که از زمان آغاز اشغال انجام می دادند، انجام خواهند داد. آنها می جنگند، به پایگاه های مختلف شورشیان حمله می کنند و حملات هوایی و همچنین حملات توپخانه ای و تانک را فرا می گیرند.
در حالی که سطح اقدام نظامی ایالات متحده در چند سال گذشته کاهش یافته است، آنها همچنان می جنگند و پس از به اصطلاح عقب نشینی نیز توانایی خود را برای انجام این کار حفظ خواهند کرد. از آنجایی که آنها اخیراً در کنار سربازان عراقی میجنگند – و در آینده نیز خواهند جنگید، مأموریت آنها اکنون بهعنوان «مشاوره و آموزش» تعریف میشود، هرچند که هنوز در حال جنگ هستند.
معمای بزرگ این است که در پایان سال آینده با نزدیک شدن به مهلت خروج کامل چه اتفاقی خواهد افتاد تمام نیروهای آمریکایی که ایالات متحده در «توافق وضعیت نیروها» (SOFA) با عراق با آن موافقت کرد.
ما پوشش های زیادی در مورد میزان مواد، تسلیحات و نیروهایی که از عراق خارج می شوند، دیده ایم. بدیهی است که در سال گذشته، حدود 70,000 نیرو کاهش یافته است، بنابراین آنچه باقی مانده است به 50,000 نزدیک می شود. سوال این است که آیا این رقم واقعاً به صفر خواهد رسید و چه نوع حضور آمریکا در عراق باقی خواهد ماند.
آمریکا سه نیرو دارد که از آنها برای جایگزینی نیروهایی که خارج کرده است استفاده خواهد کرد. اول اینکه تعداد پیمانکاران در عراق بسیار زیاد است. جرمی اسکاهیل، نویسنده کتاب بلک واتر، اخیرا تخمین زده است که حدود 150,000 پیمانکار در عراق وجود دارد. تعداد زیادی از این افراد مزدور مسلح هستند. بنابراین ایالات متحده دارای یک نیروی مسلح جایگزین متفاوت از ارتش در کشور است.
ثانیاً، وزارت امور خارجه در واقع نیروی نظامی کوچکی برای خود دارد. این کشور اعلامیه های عمومی کرده است که برای محافظت از همه غیرنظامیان آمریکایی در عراق، این نیروی نظامی را به اندازه فوق العاده ای افزایش خواهد داد. این کشور درخواست کرد تا پنج پست نظامی اصلی باقی مانده در عراق را که هر کدام حدود 10,000 سرباز را در خود جای دهند، در اختیار بگیرد.
سوم، ایالات متحده عراق را با پیمانکاران و بوروکرات های غیرنظامی پر کرده است - چیزی که مقامات آمریکایی آن را "حضور غیرنظامی" می نامند. آنها بزرگترین سفارت در تاریخ جهان را ساختند و قصد دارند آن را به میزان قابل توجهی گسترش دهند تا تقریباً دو برابر 1,000 دیپلماتی که برای نگهداری از آن ساخته شده بود، در آن جای بگیرند. این غیرنظامیان یک حضور بسیار مهم برای ایالات متحده خواهند بود، متفاوت از ارتش، اما با این وجود فشاری بر عراقی ها برای انطباق با سیاست های ایالات متحده خواهند بود.
اما حتی با وجود این جانشینان، رهبری نظامی ایالات متحده بارها گفته است که انتظار اصلاح SOFA را دارد که امکان ادامه حضور نظامی آمریکا را فراهم کند. این واقعیت که پنج پایگاه اصلی را برچیده نمی کند نشان می دهد که انتظار دارد نوعی توافق برای حفظ یک نیروی نظامی قابل توجه برای کنترل کشور به دست آورد.
مقامات ایالات متحده مصمم به انجام این کار هستند زیرا دولت عراق به خواسته های آمریکا عمل نکرده است. زمانی که بن بست سیاسی کنونی پس از انتخابات حل شود، نباید انتظار داشته باشیم که دولت بعدی عراق بیش از این از خود تبعیت کند. بنابراین، ایالات متحده به یک نیروی نظامی برای نظم بخشیدن به دولت عراق نیاز خواهد داشت.
شخصیت و عملکرد پیمانکاران خصوصی استخدام شده توسط ایالات متحده چیست؟
به سختی می توان تصویر کاملی از این پیمانکاران به دست آورد، زیرا هر بار که ایالات متحده از آنها برای انواع پروژه ها و ماموریت ها استفاده می کند، با ناامیدی و شکست مواجه می شوند. بنابراین آنها همچنان نحوه استفاده از پیمانکاران را تغییر می دهند. با این وجود، می توانیم تصویری جزئی از آنها به دست آوریم. اغلب اوقات، وقتی می شنویم که حدود 150,00 پیمانکار خصوصی در عراق وجود دارد، فکر می کنیم که همه آنها سربازان مزدور هستند.
در حالی که ایالات متحده تعداد زیادی از این سربازان خصوصی را استخدام کرده است، پیمانکاران غیرنظامی واقعی را نیز به کار گرفته است. آنها مدیران، پرسنل ساختمانی و انواع و اقسام مقامات هستند.
به عنوان مثال، وقتی ایالات متحده یک شرکت را برای ساخت چیزی استخدام می کند، آن شرکت را به عنوان یک پیمانکار غیرنظامی به حساب می آورد. این پیمانکار غیرنظامی را استخدام کرد تا مجتمع عظیمی را در خارج از بصره بسازد تا ماشین آلات را ذخیره کند و پیمانکاران مختلف را برای خدمات رسانی به میدان نفتی رام الله در خود جای دهد. این به اندازه یک شهر کوچک است که تقریباً فقط خارجی ها در آن حضور دارند - یک جزیره اروپایی-آمریکایی در عراق.
در جاهای دیگر، ایالات متحده از پیمانکاران برای ساخت جاده ها برای تسهیل استخراج نفت یا بسیج نیروها از مکانی به مکان دیگر استفاده می کند. در موارد دیگر، ایجاد سایت های تجاری است که پیمانکاران می توانند از آنها استفاده کنند.
ایالات متحده اغلب پیمانکاران غیرنظامی را برای نظارت بر مناطق استراتژیک زندگی عراق استخدام می کند. به عنوان مثال، ایرانی ها اخیراً یک فرودگاه در کربلا ساخته اند تا زائران بتوانند به عراق سفر کنند. ایالات متحده پیمانکاران آمریکایی را استخدام کرد تا به عراقی ها "مشاوره" کنند که چگونه فرودگاه را اداره کنند. یا در مثالی دیگر، یک مشاور آمریکایی استخدام شد تا وزیر نفت عراق را راهنمایی کند که چگونه با شرکت های نفتی بین المللی مذاکره کند.
شما شطرنجی از انواع مختلفی از فعالیت ها دارید، اما در هر یک از این موقعیت ها، ایالات متحده با مشکلاتی روبرو می شود. همیشه مقاومت وجود دارد.
در بصره، دولت محلی در برابر آن مجموعه عظیمی که ایالات متحده ساخته بود، مقاومت شدیدی داشت. دولت محلی می خواست از این منطقه، که یک پایگاه نظامی متروکه از دوران صدام بود، برای مسکن عمومی برای همه پناهندگانی که می خواهد دوباره اسکان دهد، استفاده کند. ایالات متحده و دولت مالکی دولت محلی را زیر پا گذاشتند، زیرا خدمات نفت برای آنها مهمتر از اسکان پناهندگان بود.
در نمونه دیگری از مقاومت در برابر این پیمانکاران غیرنظامی، در حال حاضر مبارزه بزرگی بر سر اینکه چه کسی در صنعت نفت کار می کند وجود دارد - عراقی ها یا پیمانکاران بین المللی. تا کنون، کارگران نفت عراق توانسته اند مشاغل یدی را به دست آورند، اما نه مشاغل حرفه ای را که به دست پرسنل خارجی شرکت های نفتی بین المللی رفته است.
بنابراین استفاده از پیمانکاران غیرنظامی پیچیده است. اما اساساً، ایالات متحده در حال ایجاد شبکه ای از کنترل، جدا از جامعه عراق و غیرقابل پاسخگویی به دولت و مردم عراق است تا با شرکت های بزرگ چند ملیتی به عراق حمله کند و آنها و کل کشور را در سیستم جهانی که ایالات متحده بر آن تسلط دارد، بپیوندد.
خروج نسبی نیروهای اوباما از عراق چه معنایی برای جاه طلبی های ایالات متحده برای تسلط بر بقیه خاورمیانه و ذخایر استراتژیک نفت آن دارد؟
دولت اوباما مطمئناً هدف ایجاد چنین هژمونی را رها نکرده است، اما برخی از تاکتیک ها را تغییر داده است.
این کشور از بلندپروازانه ترین امیدها برای عراق عقب نشینی کرده است. این کشور از طرح بوش برای تبدیل عراق به متحد خشن ایالات متحده و اسرائیل و استفاده از آن برای حمله به ایران عقب نشینی کرده است. اما مقامات دولت همچنان می خواهند 50,000 سرباز در عراق به عنوان نیروی ضربتی در خاورمیانه داشته باشند. آنها همچنین تمایل دارند، شاید یک آرزوی ناامیدکننده، برای اینکه عراق محور کنترل آمریکا بر تولید نفت باشد.
اما آنها همچنان با چالش های واقعی مواجه هستند، حتی در تلاش برای بازسازی صنعت نفت عراق. هدف همچنان خروج 12 میلیون بشکه در روز از عراق برای شکستن کنترل اوپک بر سیستم بین المللی نفت است. قراردادهای نفتی، به ویژه، مشکلاتی را که ایالات متحده با آن مواجه است، آشکار می کند. در حالی که شرکتهای نفتی خصوصی بینالمللی در مذاکرات شرکت دارند، برندههای بزرگ شرکتهای نفتی ملی بودهاند که تحت مالکیت یا کنترل دولتهای مختلف هستند.
بزرگترین برندهها شرکتهای ملی نفت چین بودهاند – چیزی که ایالات متحده نمیتواند از آن خوشحال باشد. در نتیجه، ایالات متحده نمیتواند انتظار داشته باشد که شرکتهای نفتی ابزاری برای سیاست آمریکا باشند که انتظارش را داشت. شرکت های چینی قرار نیست متحدان ساده ایالات متحده باشند، اما ایالات متحده ممکن است بتواند وضعیت را نجات دهد. به نظر می رسد در قراردادهای مشارکت، شرکت های نفتی بین المللی شرکای غالب باشند.
ایالات متحده همچنین باید بر تعهدات حسین الشهرستانی، وزیر نفت عراق برای احترام به توافقات اوپک غلبه کند. اما او واقعاً کنترل را در دست ندارد – ممکن است با ظهور یک دولت جدید عراق برکنار شود و قراردادهای نفتی ممکن است پاره شود. این قراردادها هرگز به تصویب مجلس نرسیده است و انواع و اقسام قوانین را زیر پا می گذارد.
یک دولت جدید می تواند به راحتی از قراردادها عقب نشینی کند. ما خواهیم دید که آیا ایالات متحده می تواند بر اساس شرایط و منافع خود، موارد جدیدی ایجاد کند یا خیر. اما شرکت های نفتی بین المللی بسیار نگران بی ثباتی عراق هستند و در نتیجه در حال حاضر برای سرمایه گذاری در نفت عراق مردد هستند.
با این وجود، سیاست دولت ایالات متحده ثابت بوده است. مقامات ایالات متحده خواهان یک صنعت نفت هستند که توسط شرکتهای نفتی خصوصی و نه دولتی عراق اداره میشود و توانایی تصمیمگیری در مورد میزان تولید نفت از عراق را داشته باشد. آنها خواهان حذف این تصمیمات از دولت عراق هستند.
با بازگشایی مؤثر منابع نفتی عظیم عراق توسط ایالات متحده، آنها اوپک را به شدت زخمی خواهند کرد. اوپک قادر به تعیین قیمت و استفاده از هر نوع قدرتی نخواهد بود. این همیشه هدف آمریکا بوده است.
این مشکلات چه معنایی برای تثبیت قدرت آمریکا در منطقه به ویژه در برابر ایران دارد؟
ایالات متحده واقعاً در مورد اینکه در مورد ایران چه کاری انجام دهد، دچار مشکل شده است. این کشور از ایران به عنوان یک قدرت منطقهای در حال رشد که میتواند با دیگر قدرتها در منطقه و بینالمللی بلوک ایجاد کند، میترسد. ایران می تواند مسیر مستقلی را در مدیریت سیاست و اقتصاد خود تعیین کند.
عراق می تواند با اوپک یا با ایجاد یک پیمان سیاسی و اقتصادی با ایران به این مسیر بپیوندد. این دو کشور ممکن است به رهبری اوپک برسند یا با قدرتهای دیگری مانند چین ائتلاف کنند.
به دلیل ناکامی های آمریکا در عراق، ایران چنین استراتژی را با اطمینان بیشتری دنبال می کند. اوباما از کمپین توقف برنامه هسته ای ایران به عنوان پرده ای برای جلوگیری از ادامه این مسیر و تبدیل شدن به یک قدرت منطقه ای مستقل استفاده کرده است. آمریکا یکی پس از دیگری تلاش می کند تا جلوی ظهور ایران را بگیرد.
به نظرم خیلی جالب بود که آمریکا اخیراً اعلام کرد که تحریمهای جدید علیه ایران موثر است. اکنون، همه باید متوجه شوند که محال است تحریم ها به این سرعت بر ایران تأثیر بگذارد. به نظر می رسید دولت اوباما از یک بیانیه عمومی ناامید می شود تا به نظر برسد که سیاست کارآمدی دارد، در حالی که در واقع فقط در حال دست و پا زدن است.
تقریباً هر کاری که ایالات متحده انجام داده است در واقع ایران را تقویت کرده است. و فضا را برای چین باز کرده است تا روابط خود با ایران را مستحکم کند. چینی ها در سه یا چهار سطح مختلف با ایران همکاری می کنند و در واقع ایران را تقویت می کنند. ایالات متحده فرصت چندانی برای کنترل ایران ندارد. در این زمینه، شمشیربازی آمریکا ترسناک است و نباید احتمال حمله به ایران را نادیده گرفت.
یک احتمال این است که اسرائیل به ایران حمله کند، سپس ایران علیه اسرائیل انتقام بگیرد، و ایالات متحده از این درگیری برای توجیه یک حمله هوایی استفاده کند - یک حمله نظامی دیگر "شوک و هیبت". این یک سناریوی ترسناک است زیرا میلیون ها نفر ممکن است رنج ببرند. با این حال، فکر نمیکنم دولت اوباما واقعاً قصد انجام چنین حملهای را داشته باشد یا انجام آن را تأیید کند. این یک فاجعه خواهد بود.
در نه سال گذشته، ایالات متحده در پروژه خود برای بازسازی خاورمیانه در راستای منافع خود شکست خورده است. با وجود این، از توسعه استراتژی جدیدی که ممکن است انسانی تر باشد، امتناع می کند.
اهداف کلی آن یکسان است: هدف اوباما و مشاوران سیاسی او تبدیل خاورمیانه به بهشت سرمایه داری ادغام شده با اقتصاد جهانی و مهمتر از همه، مکمل نیازهای ایالات متحده است. البته برای این کار زبان متفاوتی دارد و لفاظیها اغلب جابهجا میشوند، اما واقعیت این است که همچنان همان هدف امپراتوری را دنبال میکند.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا