احتمالاً کمتر ایدههایی در دنیای امروز مورد تحقیر قرار میگیرند. . . ahem: راه حل یک دولت برای فلسطین و اسرائیل، با خدای خوب، هر ساکنی که به یک اندازه ارزش دارد و به همان اندازه آزاد است.
"خروپف! هیچ کس این را نمی خواهد! ممکن نیست - این درست نیست!»
پاسخ من به بدبین ها این است: ما با ذهن های بسته وارد آینده نخواهیم شد. اگر بخواهیم تابع تفکر خطی، ما در مقابل آنها باشیم، امنیت نخواهیم یافت - تکامل نخواهیم یافت. اگر بخواهیم در قفس یقین عادلانه خودمان بمانیم، به کاملترین خودمان تبدیل نخواهیم شد یا به آگاهی جمعی انسانی خود دسترسی نخواهیم داشت. خدای ما بهتر از خدای توست!
من از همان ابتدا اذعان می کنم: این یک فرآیند ساده نیست، به همان اندازه که استقبال بی میل آمریکا از جنبش حقوق مدنی ساده بود یا هست. اما غیرانسانیزدایی مسلحانه - که به عبارتی جنگ، نفرت، پاکسازی قومی، پاکسازی فرهنگی، کشتار بیپایان، کشتار کودکان، نسلکشی است - نه «ساده» است و نه کمترین تأثیری در ایجاد جهانی امن برای هر کسی دارد. جنگ و نفرت چیزی جز خودشان را تداوم نمی بخشد. شما می دانید که، درست است؟
اما راه حل دو دولتی چطور؟ هیچ یک از طرفین واقعاً این را نمیخواهند و با تسخیر کرانه باختری توسط شهرکنشینان اسرائیلی، به سختی ممکن است. مفهوم راه حل دو دولت، سامر الچهابی در سایت مرکز عرب می نویسد. برای مشروعیتزدایی از آرمانهای فلسطینیها برای برابری و آزادی استفاده شده است، به گسترش بیامان شهرکسازی در سرزمین فلسطین اجازه داده است و برگ انجیری برای تداوم اشغال با حمایت غرب ارائه کرده است.»
من همچنین به سخنان روشنگر مشاور مدیریت و فیلسوف اجتماعی توجه می کنم مری پارکر-فولتاو در مقاله پیشگامانه خود در سال 1925 با عنوان "تعارض سازنده" اشاره کرد که سه راه اساسی برای مقابله با تعارض وجود دارد: سلطه، سازش و آنچه من آن را متعالی می نامم.
سلطه ساده انگاری است. من میبرم تو میبازی. این جوهر هر جنگی است و بدیهی است که جوهر ویرانی مداوم اسرائیل در غزه. تلاش برای تسلط هرگز قلب درگیری را لمس نمی کند، بلکه سعی در کشتن آن دارد. این هرگز کار نمی کند. سازش معمولاً با اکراه شدید، به عنوان تنها گزینه دیگر، نوعی راه حل دو حالته دیده می شود. هر دو طرف از چیزی دست می کشند. هیچ یک از طرفین به آنچه می خواهد نمی رسد. پارکر-فولت خاطرنشان کرد: «سازش ایجاد نمیکند، بلکه با آنچه قبلاً وجود دارد سروکار دارد». و درگیری واقعاً از بین نمی رود. فقط شکل دیگری به خود می گیرد.
اما گزینه سوم، که او در مقاله خود از آن با عنوان «ادغام» یاد کرد، به نیازها و خواستههای همه طرفهای درگیر میپردازد و چیزی را ایجاد میکند - راهحلی - که قبلاً وجود نداشت. به طور خلاصه، دنیای بهتری ایجاد می کند.
پارکر-فولت نوشت: «از آنجایی که تضاد - تفاوت - اینجا در جهان است، چون نمیتوانیم از آن اجتناب کنیم، فکر میکنم باید از آن استفاده کنیم. به جای محکوم کردن آن، باید آن را برای خودمان کار کنیم.»
آیا این امکان پذیر است - در میان جهنمی به نام جنگ؟ به نظر می رسد اکثر تحلیلگران مناقشه راه حل یک دولت و برابری برای همه را رد می کنند و این را «متوهم” . . . اوه خدایا کار زیاده به عنوان داماد ترامپ، ادامه متنفر و کشتن و "تمام کردن کار" بسیار آسان تر است. جارد کوشنر آن را در مصاحبه اخیر خود بیان کرد و افزود که "اموال ساحلی غزه می تواند بسیار ارزشمند باشد."
بله، تسلط اغوا کننده است، به خصوص برای کسانی که در بهترین موقعیت قرار دارند. شاید به همین دلیل است که معمولاً به نظر می رسد که افراد محروم - قربانی، در معرض خطر، محروم از انسانیت کامل خود - هستند که قادرند موهبت های متعالی برابری را نه برای برخی، بلکه برای همه تصور کنند. مطمئناً این مورد در ایالات متحده آمریکا وجود داشته است، جایی که کسانی که هنوز به «آمریکای سفیدپوست» معتاد هستند، موج متورم برابری کشور را با ترس میبینند («آنها سعی میکنند ما را جایگزین کنند!») نه تعجب و هیبت.
الچهابی می نویسد: «حرکت از راه حل دو دولتی به مدل دیگری مبتنی بر برابری و حقوق دموکراتیک برای همه امری ضروری است. راه حل تک دولتی مستلزم ایجاد یک دولت دموکراتیک واحد شامل اسرائیل، کرانه باختری، از جمله بیت المقدس شرقی و غزه، با حقوق برابر برای همه ساکنان، صرف نظر از قومیت و مذهب است. این تغییر پارادایم به موضوعات اصلی می پردازد: حق بازگشت برای پناهندگان فلسطینی، همانطور که در قطعنامه 194 مجمع عمومی سازمان ملل تصریح شده است. وضعیت اورشلیم؛ و مسئله شهرک سازی».
و سپس به یک نکته کلیدی اشاره میکند: «راهحل تکدولتی، این چالشها را بهعنوان چالشهای داخلی یک سیاست یکپارچه بهجای عناصر مجموع صفر یک درگیری دوجانبه، دوباره تصور میکند».
این خروج از بستر معمولی است که در آن رسانه ها درگیری وحشتناک را ارائه می دهند: ما در برابر آنها. تلاش برای درک تعارض از دیدگاهی متعالی از وحدت و پیوند، به معنای تکامل است. جهانی که ما در حال ایجاد آن هستیم بزرگتر و کاملتر از دنیای تکه تکه شده و متلاشی شده ای است که در حال حاضر وجود دارد.
او ادامه میدهد: «اسرائیلیها و فلسطینیها باید یک کشور واحد را تصور کنند که از حقوق و کرامت همه شهروندانش حمایت کند و هویت مشترکی را از ملیلههای غنی مردمان مختلف ایجاد کند. این چشم انداز، در عین چالش برانگیز بودن، نوید یک صلح پایدار را دارد که نه بر اساس جدایی و جدایی، بلکه بر پایه های عدالت و احترام متقابل بنا شده است.»
این زبان صلح است. این قلب را متورم می کند، از کوچک اندیشی سیاست جهانی فراتر می رود. فلسطین و اسرائیل می توانند جهان را متحول کنند.
سندیکا شده توسط PeaceVoice.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا