بالاخره من طومارهای دریای مرده را دیدم. آنها در زیر صفحههای محافظ و گرمای سردشان، همان کلماتی بودند که 2,000 سال پیش روی چرم و پاپیروس، مهمترین رکورد جهان از عهد عتیق، نوشته شده بودند.
من حدس می زنم باید آن را ببینید تا باور کنید. من نمی توانم عبری را بخوانم - چه رسد به عبری باستان (یا یونانی یا آرامی، زبان های دیگر طومارها) - اما برخی از حروف برای من از زبان عربی آشنا هستند. «دیده» (های) عربی، و «میم» (م) تقریباً همان عبری است و در آنجا بود که توسط برخی باستانی که مانند ما فقط گذشته را میدانستند و از آینده چیزی نمیدانستند. بیشتر متون در کتاب مقدس آمده است. چندین نیست. روی کاغذها نوشته شده است: «خداوند متعال به شما برکت دهد، صورت خود را به شما نشان دهد و برای شما باز کند». "زیرا او پرهیزکاران را بر تخت پادشاهی ابدی گرامی خواهد داشت."
داستان کشف طومارها البته کاملاً شناخته شده است. یک پسر بادیه نشین عرب، محمد الدیب، آنها را در خربت قومران در غاری در کرانه باختری فلسطین اشغالی در سال 1947 پیدا کرد و آنها را به یک پینهدوست که فروشنده عتیقهجات بود به نام خلیل اسکندر شاهین در اورشلیم سپرد. آنها در نهایت به دست دانشمندان - عمدتا آمریکایی - در سمت اردن اورشلیم رسیدند. سپس جنگ 1967 و ورود ارتش اسرائیل به بیت المقدس شرقی و... خوب، بقیه را می توانید تصور کنید.
اکنون، باید بگویم که من به این متون اصلی در موزه سلطنتی انتاریو در تورنتو نگاه کردم، داستانی که میتوانست مجموعهای از سؤالات را ایجاد کند، که مهمترین آن رویکرد آرام و نرم کانادا به هر چیزی است که به مناقشه نزدیک میشود. در هیچ نقطه ای از نمایشگاه، که به طور مشترک با کمک حرفه ای (و درخشان) اداره آثار باستانی اسرائیل ترتیب داده شده است، هیچ اشاره ای به کرانه باختری یا اشغال وجود ندارد. یا اینکه چگونه اسنادی که در آنجا پیدا شد در دست اسرائیلی ها قرار گرفت.
کاناداییهای قدیم عزیز آنقدر محتاط هستند – که تا به حال باید یاد میگرفتند که کتمان حقایق ناراحتکننده فقط آتش و درد ایجاد میکند – که حتی به این موضوع اشاره نمیکنند که «کاندو»، اولین دریافتکننده طومارها، ارمنی بوده است. البته که نه. زیرا در آن صورت آنها باید توضیح دهند که چرا یک ارمنی در اورشلیم بود نه در غرب ترکیه. این بدان معناست که آنها باید به هولوکاست ارمنی در سال 1915 (یک و نیم میلیون غیرنظامی ارمنی کشته شده توسط ترک های عثمانی) اشاره کنند.
این باعث خشم جامعه ترک کانادا می شود که منکر هولوکاست هستند. و به نوبه خود، سازمان آثار باستانی اسرائیل را خشمگین می کند، که تصدیق نمی کنند که هولوکاست ارمنی هرگز اتفاق افتاده است، تنها یک هولوکاست واقعی وجود دارد، و آن هولوکاست یهودیان اروپا است. هولوکاست یهودی یک واقعیت است، اما گونه ارمنی - یک اجرای آزمایشی برای نابودی شش میلیون یهودی توسط هیتلر - در کانادا قابل بحث نیست. در واقع نه در آمریکا، جایی که اوباما در آوریل گذشته حتی در به کار بردن کلمه "نسل کشی" ناکام ماند.
سپس به خود نمایشگاه می رسیم. بیچارههای پیر کانادایی، مجبور بودند کل فندانگو را به عنوان شکلی از "وحدت" عمومی کنند - سه دین توحیدی وجود دارد، یهودی، مسیحی و مسلمان، گدیت؟ - اما افسوس که طومارها به عربی نوشته نشده اند و تنها اشاره به ایمان اسلامی یک قرآن نورانی 200 ساله است. کتابفروشی موزه همچنین انبوه کوچکی از کتابها را در مورد اسلام برای تقویت ادعای خود برای «وحدت» اختصاص میدهد. به گفته مدیر موزه، ویلیام تورسل، این نمایشگاه - در قطعه ای غم انگیز از شبه نثر - "بحث های روشنگرانه تحریک آمیز بین ادیان را راه اندازی خواهد کرد". اینجا دستم را به کیف مریضم می برم.
زیرا پیام اکثر ویدئوهایی که در اطراف نمایشگاه نمایش داده می شود (این عصر رفاه چند تکنیکی و چند فرهنگی است) به وضوح نشان می دهد که یهودیه و سامره (کرانه باختری برای بقیه ما) اصالتا یهودی هستند. و همینطور هم شد به خدا. فلسطینیان فقیر قدیمی در ساحل دریا زندگی می کردند. اما زمانی که چند سال پیش به تعدادی از شهرک نشینان اسرائیلی پیشنهاد مبادله دادم - انصافاً، آنها با خنده های خوش خنده به پیشنهاد وحشتناک من مبنی بر اینکه اسرائیل ممکن است در ازای کرانه باختری اشغالی به فلسطینی ها داده شود، غرش کردند - این ایده انجام شد. خود را به آنها تحسین نمی کند. آنها تل آویو و تمامی اسرائیل به رسمیت شناخته شده بین المللی و کرانه باختری را می خواستند. (در آن زمان، آنها همچنین می خواستند غزه را حفظ کنند، تا حدی به این دلیل - به گفته یکی از آنها - این جایی بود که یونس توسط نهنگ به پا کرد.)
هیچ چنین ادعایی نمایشگاه انتاریو را لکه دار نمی کند. "کلماتی که جهان را تغییر دادند" اینگونه است که برگزارکنندگان با کمال تعجب عنوان نمایشگاه خود را "فرصتی یک بار در زندگی برای دیدن این گنجینه های تاریخی" می دانند. اما از راههای غمانگیز، یعنی «ائتلاف علیه آپارتاید اسرائیل» در کانادا، پیشنهاد میشود که طومارها، که در اصل در دست وزارت آثار باستانی اردن و Ecole Biblique Française بود، در سال 1967 «توسط اسرائیل مصادره و بهطور غیرقانونی برداشته شدند». معترضان می گویند موزه سلطنتی انتاریو اموال "غارت شده" را نشان می دهد که حق نمایش آنها را ندارد. خود تشکیلات خودگردان فلسطین مداخله کرده و استدلال میکند که این موزه «آثار باستانی خارج شده از سرزمینهای فلسطینی را به نمایش میگذارد». (ای خواننده، اجازه دهید از سنگ مرمرهای الژین یاد نکنیم، هرچند که بریتانیایی ها یونان را اشغال نمی کنند.)
بنابراین موزه شروع به کار کرده است. به گفته سخنگوی این موسسه محترم، ما هیچ مصاحبه ای نمی دهیم. من به خوبی می توانم بفهمم چرا. موزه مدعی است اسنادی برای اثبات قانونی بودن نمایشگاه دارد. اما به آنها نشان نمی دهد. همچنین برای نظرخواهی از یونسکو مشورت نخواهد کرد. البته وحدت زیادی وجود دارد.
نیازی به گفتن نیست که اگر دولت سعودی گنجینه های اسلامی خود را در تورنتو به نمایش بگذارد، من بسیار تردید دارم که از جامعه بزرگ یهودیان که زمانی در عربستان زندگی می کردند یاد کند. بیش از یک نمایشگاه فرهنگی ترکیه که اخیرا در آکادمی سلطنتی برگزار شد، به سهم ارامنه در تاریخ ترکیه اشاره کرد. توجه داشته باشید، با توجه به این واقعیت که عکسهای طومارهای دریای مرده بینهایت واضحتر و قابل رمزگشاییتر از عکسهای اصلی هستند که خبرنگار ایندیپندنت در خاورمیانه به آن خیره شده است، نمیدانم که آیا این اسناد ارزشمند واقعاً نیاز به پرواز در سراسر جهان دارند.
اما حدس میزنم همان داستان قدیمی است: دیدن یعنی باور کردن. مشروط بر اینکه فلسطینی یا ارمنی یا کسی که به حقوق مالکیت علاقه مند نیستید.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا