در مقاله ای در هفته گذشته، نشان داده شد که چگونه مالیات شرکت ها در آمریکا در حال حاضر برای بیش از سه دهه کاهش یافته است. برخلاف طبل رسانههای شرکتی در طول این سال و ادعاهای نادرست آنها مبنی بر اینکه شرکتهای آمریکایی بسیار بیشتر از عموزادههای سرمایهدار خارجی خود پرداخت میکنند، شرکتهای آمریکایی نرخ مالیات مؤثر (یعنی واقعی) را فقط در حدود 16-17 درصد پرداخت میکنند. این ترکیب نرخ مالیات «موثر» فدرال، ایالتهای خارجی و ایالتهای ایالات متحده است که تنها 2.2 درصد آن نشاندهنده «نرخ مؤثر» است که امروز برای درآمدهای خارج از کشور پرداخت میشود.
اوج افزایش تقاضاها برای کاهش مالیات بیشتر برای شرکتها توسط تقریباً همه جمهوریخواهان کنگره و همچنین تعداد زیادی از دموکراتها، در تلاشی مشترک برای انجام بازنگری اساسی در قوانین مالیاتی ایالات متحده افزایش یافته است. زمان مناسب است. انتخابات میاندورهای 2014 کنگره نزدیک میشود و سیاستمداران بار دیگر شروع به درخواست «افراط» در هزینههای تبلیغاتی (معروف به مشارکت در هزینههای کمپین) از دوستان شرکتی خود کردند.
این نویسنده قبلاً استدلال کرده بود که با توجه به بحثهای حل نشده سقف بدهی بودجه، ایده اصلاح قوانین مالیاتی نیز به موقع است. این بحث ها در اکتبر 2013 به پایان رسید و قرار است بار دیگر در ژانویه تا فوریه 2014 به پایان برسد. اگر جمهوریخواهان تصمیم بگیرند با هر یک از پیشنهادهای فعلی اوباما برای کاهش برخی از خلأهای مالیاتی شرکتها موافقت کنند، این کاهش نمادین تقریباً به طور قطع با کاهش نرخ مالیات شرکتها همراه خواهد بود. اوباما قبلاً پیشنهاد کرده است که این کار را انجام دهد و نرخ مالیات شرکتی را از 35 درصد به 28 درصد کاهش دهد. بنابراین مرحله سیاسی به خوبی آماده شده است تا بحث های مربوط به اصلاحات اساسی مالیات شرکت ها و قوانین مالیاتی را به بحث های آتی وارد کند. بحث های مربوط به اصلاح قانون مالیات لزوماً نباید کل کد را منعکس کند. این می تواند یک "کد مالیاتی روشن" باشد، که در درجه اول بر مالیات بر درآمد شرکت تمرکز می کند.
هدیه 1.8 تریلیون دلاری سناتور باوکوس به شرکت چند ملیتی
جوهر در سهم هفته گذشته ما، «تغییر مالیات شرکت بزرگ، قسمت 1» به سختی خشک شد، زمانی که سناتور دموکرات، مکس باوکوس، رئیس کمیته مالی سنا، سه شنبه گذشته، 19 نوامبر، پیشنهاد کرد که «بسیاری از سودهای کسب شده معاف شود. توسط یارانههای شرکتهای آمریکایی در کشورهای خارجی، بر اساس مقالهای در 20 نوامبر 2013 در نیویورک تایمز.
پیشنهاد باوکوس در واقع به همه مالیاتها بر درآمد شرکتهای چندملیتی ایالات متحده در خارج از کشور پایان میدهد، در ازای پرداختی معادل 200 میلیارد دلار مالیات بر شرکتها بر روی احتکار بیش از 2 تریلیون دلار سود برونساحلی این شرکتها. باوکوس ادعا می کند که پیشنهاد او یک نرخ مالیاتی 20٪ (در مقایسه با 35٪ فعلی) را نشان می دهد. اما 200 میلیارد دلار از 2 تریلیون دلار برای من بیشتر شبیه نرخ مالیات 10 درصدی است.
علاوه بر این، پیشنهاد Baucus به این معنی است که 200 میلیارد دلار تنها در طی 8 سال به آرامی پرداخت میشود - بنابراین شرکتها را مجبور میکند تا سود را جمعآوری کنند و مبلغ را مجدداً در دوره 8 ساله سرمایهگذاری کنند تا سود بیشتری کسب کنند. و این احتمال وجود دارد که 200 میلیارد دلار پس از سال 2016 بی سر و صدا در جایی در مسیر سیاسی ریخته شود، در حالی که مردم به آن نگاه نمی کنند. با این حال، آنچه در پیشنهاد باوکوس دائمی می ماند این است که شرکت های چندملیتی ایالات متحده دیگر مجبور نخواهند بود یک پنی بابت درآمدهای خود در خارج از کشور که در آنجا نگه داشته اند بپردازند.
به طور شگفت انگیزی، Baucus پیشنهاد خود را به عنوان راه حلی برای منصرف کردن شرکت ها برای منحرف کردن عملیات و مشاغل خود از ایالات متحده به شرکت های تابعه خارج از کشور خود ارائه داد. اما اگر آنها دیگر مجبور به پرداخت مالیات بر درآمدهای خارج از کشور نباشند، به نظر من این انگیزه قوی برای تغییر سرمایه گذاری و مشاغل بیشتر به خارج از کشور است، نه کمتر. یا حداقل، به جای بازگرداندن سود به ایالات متحده، سود حاصل از آنجا را مجدداً در آنجا سرمایه گذاری کنید، نرخ مالیات شرکتی فعلی ایالات متحده 35٪ را بپردازید و بقیه را در ایالات متحده و مشاغل سرمایه گذاری کنید.
جای تعجب نیست که پاسخ میزگرد تجاری، بازوی لابی برتر تجارت بزرگ، نسبت به ایده باوکوس گرم بود. مت میلر، معاون رئیس آن، به نقل از منبع مطبوعاتی تجاری جهانی، فایننشال تایمز، خاطرنشان کرد: "خوب است که آنها به این بحث ها ادامه می دهند." از سوی دیگر، گروههای لابیکننده برای فاجعهآمیزترین صنایع و شرکتهایی که اکنون سهم بزرگی از 2 تریلیون دلار فراساحل را احتکار کردهاند، بیشتر میخواهند.
در این بخش «بخش 2» زیر به موضوع «تغییر مالیات شرکتهای بزرگ» توضیح داده میشود که چگونه شرکتهای چندملیتی ایالات متحده اکنون با پرداخت تنها 2.2 درصد از درآمدهای خارجی خود کنار میآیند. به خاطر داشته باشید که پیشنهاد Baucus حتی آن را هم حذف میکند و به جای آن یک بار 200 میلیارد دلار پرداخت میشود که طی 8 سال پرداخت میشود، در ازای عدم پرداخت مالیات بر درآمدهای خارجی.
یک «ساندویچ هلندی» با «ایرلندی دوتایی» و مقداری برمودا «در کنار» بدهید
شرکت های چندملیتی در دو سال گذشته درگیر یک مطبوعات دادگاه کامل روابط عمومی بوده اند و تلاش می کنند تا مردم و سیاستمداران را متقاعد کنند که مالیات بر درآمد شرکتی ایالات متحده بالاترین در جهان است. آنها مکرراً به کاهش نرخ های مالیات رسمی شرکت ها در سراسر اقتصادهای پیشرفته اشاره می کنند. درست است، اکثر نرخ های مالیات رسمی شرکت ها در اروپا، ژاپن و جاهای دیگر کمتر از نرخ رسمی 35 درصدی ایالات متحده است. اما خلأهای مالیاتی شرکتی آنها به اندازه ایالات متحده سخاوتمندانه نیست. علاوه بر این، حوزههای قضایی «ایالتی» یا «استانی» در بسیاری از این کشورها دارای نرخهای رسمی و مؤثر مالیات شرکتی بالاتری هستند. شرکت ها در سطوح «ایالت-استان-منطقه» بیشتر از میانگین نرخ موثر حدود 2 درصد در ایالات متحده پرداخت می کنند.
واضحترین رد ادعای شرکتهای چندملیتی ایالات متحده در مورد مالیات 35 درصدی ایالات متحده به عنوان یکی از «بالاترین در جهان» این است که شرکتهای آمریکایی تقریباً هیچ مالیاتی بر سود شرکتهای کسبشده در خارج از کشور پرداخت نکردهاند - در حالی که آنها به طور همزمان سود شرکتهای کسبشده ایالات متحده را تغییر مسیر دادهاند. به شرکت های تابعه فراساحلی خود تا از پرداخت مالیات آمریکا نیز اجتناب کنند. این بازی با مانورهای «قیمت گذاری داخلی شرکتی» امکان پذیر شده است. به این صورت عمل میکند: برای کالاهایی که در خارج از کشور ساخته شده و به ایالات متحده بازگردانده میشوند، قیمتهای بالایی را برای عملیات ایالات متحده تعیین کنید، به طوری که سود کمی برای رزرو در ایالات متحده وجود داشته باشد. سپس سودهای خارجی را به کشورهایی با قوانین و نرخ های مالیاتی فوق العاده پایین منتقل کنید. سود را در آنجا رزرو کنید و کمترین نرخ را بپردازید. در نهایت، از پرداخت مالیات بر سود خارجی ایالات متحده حتی در مورد سودهای کاهش یافته که در خارج از کشور ثبت شده است خودداری کنید.
بازیهای قیمتگذاری شرکتی که سود را به شرکتهای تابعه خارج از کشور منتقل میکنند تا حد زیادی توسط قانون مالیات IRS ایجاد شده در اوایل دولت کلینتون در سال 1995 امکانپذیر شد. این به شرکتهای چندملیتی ایالات متحده امکان میدهد تا یک "جعبه" در فرمهای مالیاتی ایالات متحده خود را علامت بزنند که یک شرکت تابعه خارجی شرکت را بهعنوان یک "موجود نادیده گرفته شده" برای اهداف پرداخت مالیات شناسایی میکند. حفره مربوط به "نگاه از طریق"، سپس به شرکت اجازه می دهد تا سود را بین شرکت های تابعه در عملیات دریایی خود منتقل کند.
مکانهای مورد علاقه برای تقسیم سودهای خارجی ایرلند، هلند و برمودا هستند. هلند ترجیح داده می شود زیرا به شرکت اجازه می دهد از همه مالیات های کسر شده اجتناب کند. به آن "ساندویچ هلندی" می گویند. سود را در آنجا مخلوط کنید و سپس با نرخ مالیات موثر 5-6٪ به ایرلند بروید. بهتر از این، در وهله اول شرکت را در ایرلند ثبت کنید و برای شروع تمام سودهای خارج از کشور را در آنجا رزرو کنید. سود را از طریق ایرلند به برمودا منتقل کنید، جایی که نرخ مؤثر تقریباً صفر است و خلأ ترکیبی «ایرلندی دوگانه» نامیده میشود. یا "ساندویچ هلندی" با "ایرلندی دوتایی" چطور؟
همه چیز طنز به نظر می رسد اما اینطور نیست. شرکت اپل در سال گذشته از مالیات 9 میلیارد دلاری آمریکا اجتناب کرد و سود خود را به این روش دستکاری کرد. و به یاد داشته باشید، این فقط سود واقعی به دست آمده در خارج از کشور نیست، بلکه سودهای واقعی ایالات متحده با استفاده از "قیمت گذاری داخلی شرکت" به شرکت های تابعه فراساحلی تغییر می کند، سپس سود به مکان های مالیاتی پایین مانند هلند، ایرلند و برمودا منتقل می شود. شرکت گوگل یکی دیگر از دستکاریکنندگان باهوش این ترتیبات است که تمام درآمد خارجی خود را در ایرلند به دست میآورد و سپس از طریق هلند میگذرد تا از همه مالیاتهای کسر شده اجتناب کند. بنابراین از یک "ساندویچ هلندی با دو ایرلندی" برای رفتن استفاده می کند.
این همه از سال های کلینتون ادامه داشته است. نتیجه تا سال 2004، انباشت بیش از 650 میلیارد دلار از سود شرکت های چندملیتی ایالات متحده در شرکت های تابعه فراساحلی آنها بود که در آنجا حفظ شد و برای سرمایه گذاری مجدد در ایالات متحده یا پرداخت مالیات بر درآمد شرکت ها به دولت ایالات متحده بازگردانده نشد، همانطور که سیاستمداران آمریکایی به سادگی به این موضوع نگاه کردند. راه دیگر و اجازه داد تا ادامه یابد.
در طول سالهای 2001-03 جورج دبلیو بوش یک کاهش گسترده مالیات را از طریق کنگره انجام داد که شامل کاهش مالیات بر درآمدهای شخصی به طور کلی و در عایدی سرمایه و مالیات بر سود سهام به ویژه برای سرمایه گذاران ثروتمند بود. تخمین زده شده است که کاهش مالیات در دهه بعد به بیش از 3 تریلیون دلار رسیده است که بیش از 80 درصد آن به ثروتمندترین خانواده های ایالات متحده تعلق گرفت. در سال 2002، بوش صدها میلیارد دلار مالیات شرکت ها را نیز به شکل قوانین جدید برای تسریع کاهش ارزش شرکت ها کاهش داد. رد استهلاک تجهیزات تجاری نوع دیگری از سود شرکت ها پس از مالیات است که در مجموع دومی نشان داده نمی شود. این درآمدی است که شرکتها «حفظ» میکنند، اما باید برای سرمایهگذاری مجدد بعدی در کارخانه و تجهیزات استفاده شود. اما این سرمایه گذاری مجدد می تواند در خارج از کشور اتفاق بیفتد، نه لزوما در ایالات متحده. و همینطور است، زیرا «سرمایهگذاری مستقیم خارجی» شرکتهای آمریکایی از سال 2001 افزایش یافته است، زیرا سرمایهگذاری در ایالات متحده راکد شده است.
پس از آن دولت بوش کاهش مالیات کسب و کار خود را در سال 2002 از طریق تسریع کاهش ارزش، با دور دیگری از کاهش مالیات شرکتها در سال 2004 دنبال کرد. در همان زمان، در سال 2004، بوش برای شرکتهای چندملیتی برای سودهای خارجی آنها «تعطیلات مالیاتی» اعلام کرد. به بیش از 650 میلیارد دلار انباشته شده است. سپس به شرکتهای چندملیتی یک معامله شیرین پیشنهاد شد: بخشی از 650 میلیارد دلار را به ایالات متحده بازگردانند و به جای نرخ رسمی 5.25 درصد، فقط 35 درصد مالیات رسمی شرکت را بپردازند. پیش شرط این معامله این بود که وجوه بازگردانده شده باید در ایالات متحده برای ایجاد شغل مجدد سرمایه گذاری می شد.
حدود 300 میلیارد دلار از کل آن به کشور بازگردانده شد، اما نرخ موثر پرداخت شده تنها 3.6٪ بود، نه حتی 5.25٪ کاهش یافته است. و این پول صرف سرمایه گذاری و ایجاد شغل در ایالات متحده نشد. در عوض، بیشتر برای بازخرید سهام و تامین مالی ادغام و تملک رقبا استفاده می شد. این معامله شیرین یک سابقه ایجاد کرد. شرکتهای چندملیتی به حفرههای رویههای قیمتگذاری که در بالا اشاره شد بازگشتند و به جمعآوری سودهای بیشتر ادامه دادند. امروز، سود و پول نقدی که در خارج از کشور انباشته میشود در «شرکتهای نادیده گرفته» شرکتهای تابعه غیر مشمول مالیات و سرگردانی به ایرلند و جاهای دیگر کمتر از ۲ تریلیون دلار نیست. این شیوهها در دوره اوباما در سال 2 و بار دیگر در سال 2009 با آخرین توافق مالیاتی «صخره مالی» در ژانویه 2012 ادامه یافت. تنها در سال 2013، 2012 میلیارد دلار دیگر به انباشت نقدی شرکتهای چند ملیتی فراساحلی اضافه شد.
حداقل در دو سال گذشته، شرکتهای چندملیتی تلاش کردهاند تا معامله شیرین سال 2004 را که از بوش به دست آوردند، تکرار کنند. آنها قبلاً با آن کنار آمدند. چرا دوباره انجامش نمیده؟ به جای پرداخت 2.2 درصد، آنها نمی خواهند چیزی بپردازند. این بار به جای 2 میلیارد دلار، 700 تریلیون دلار. Baucus از آنها می خواهد 10٪ یا 200 میلیارد دلار بپردازند - اگرچه بعید است که چیزی نزدیک به آن در طول 8 سال جمع آوری شود که آنها باید آن را بپردازند. اما حتی این "بیش از حد" به میل آنها است. آنها خواهان قوانین مالیاتی هستند که در واقع با انتقال ایالات متحده به آنچه که سیستم مالیاتی "سرزمینی" نامیده می شود، همه مالیات ها بر درآمد شرکت های بزرگ ایالات متحده را حذف کند. این منجر به انگیزه ای برای هدایت سود بیشتر ایالات متحده به شرکت های تابعه خارج از کشور از طریق "بازی های قیمت گذاری داخلی" می شود. بنابراین نرخ مؤثر مالیات شرکتی 12 درصدی امروز ایالات متحده حتی بیشتر کاهش خواهد یافت. حذف تقریباً کلی مالیات شرکتی ایالات متحده بر درآمدهای خارج از کشور، کل درآمدهای مالیاتی فدرال ایالات متحده را سالانه 60 تا 100 میلیارد دلار کاهش می دهد. در طی 8 سال، این مبلغ بیش از 500 میلیارد دلار درآمد از دست رفته در ازای «شاید» 200 میلیارد دلار است. ضرر خالص 300 میلیارد دلاری، در صورت تصویب پیشنهاد Baucus. به همان اندازه مهم، انگیزه جدید و بیشتر برای شرکت های چند ملیتی ایجاد می کند تا مشاغل بیشتری را در ایالات متحده به خارج از کشور منتقل کنند.
جک راسموس نویسنده کتاب سال 2012 با عنوان «اقتصاد اوباما: بهبودی برای عده کمی» است که توسط Pluto Press و Palgrave USA منتشر شده است. او مجری برنامه هفتگی رادیویی "دیدگاه های جایگزین" در شبکه رادیویی مترقی است. وب سایت او این است: www.kyklosproductions. او در jackrasmus.com وبلاگ می نویسد و مدیریت توییتر او @drjackrasmus است. توجه: نسخه کامل این مقاله، "تغییر بزرگ مالیات شرکت ها"، در شماره دسامبر 2013 مجله "Z" منتشر خواهد شد.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا