دولت آمریکا محافظت می کند خود، نه دموکراسی این چیزی است که بیش از همه در مورد کیفرخواست 18 فقره جولیان آسانژ آشکار است، بدون در نظر گرفتن حبس مداوم چلسی منینگ، به دلیل افشای و انتشار اسناد و ویدئوهای وزارت امور خارجه و نظامی در یک دهه پیش.
گزارش فعلی در مورد کیفرخواست بیشتر در مورد خود آسانژ است: اخراج او از سفارت اکوادور در لندن پس از هفت سال حبس در آنجا. اتهامات تجاوز جنسی علیه او در سوئد؛ و البته نقش او بهعنوان «ابزار» روسها، همراه با جذابیت تلنگری او برای چپ و راست سیاسی (بسته به ماهیت جنجالی که ویکیلیکس به راه انداخته است). عجب داستانی!
تقریباً به طور کامل چیزی در مورد نشت ها وجود ندارد، به جز ارجاعات مبهم به آنها، مانند این نظر جان دمرز، دستیار دادستان کل در امور امنیت ملی: «این انتشار، دشمنان ما را قویتر و آگاهتر کرد و امنیت ایالات متحده را کمتر کرد.»
این کلمات مزخرف قابل توجهی هستند و فقط تا حدی طنین انداز دارند که داده های واقعی درز کرده از بحث غایب باشند، مانند هلیکوپتر بدنام آپاچی. تصویری از 11 مرد غیرمسلح (به زبان نظامی ایالات متحده، "شورشیان") - از جمله یک عکاس رویترز و راننده اش - که از بالا در خیابانی در بغداد مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و کشته شدند و دو کودک مجروح شدند.
این ویدئو قتلها را در حین وقوع نشان میدهد، در حالی که خدمه هلیکوپتر در میان انفجارهای مسلسل صحبت میکنند و میخندند، گویی که در حال انجام یک بازی ویدیویی هستند:
"اوه آره، به آن حرامزاده های مرده نگاه کن."
"خوب."
مردی مجروح را میبینیم که برای پوشش میخزد و از بالا به او طعنه میزند: «بیا رفیق. تنها کاری که باید انجام دهید این است که یک اسلحه بردارید.»
یک ون ظاهر می شود و چند مرد شروع به برداشتن اجساد می کنند. ما به خدمهها گوش میدهیم که برای تیراندازی اجازه میخواهند - «درگیر شدن» - و در نهایت شروع به تیراندازی به سمت ون میکنیم که معلوم شد دو کودک در آن نشستهاند. هنگامی که آن جزئیات کوچک آشکار می شود، یکی از خدمه اظهار می کند: "خب، این تقصیر آنهاست که بچه هایشان را به جنگ آورده اند."
و هنگامی که چند تانک برادلی به صحنه میرسند، خدمهای با خنده اظهار نظر میکند: «فکر میکنم یک تانک از روی جسد عبور کرد.»
در زمان انتشار این ویدئو، در سال 2010، سه سال پس از وقوع این حادثه، وزیر دفاع رابرت گیتس شکایت کرد که تأثیر آن ناعادلانه بود، زیرا مردم آن را «خارج از متن» میدیدند - که البته همینطور هم بود! این جنگ محض و خام بود، همانطور که در حال پیشرفت بود نشان داده شد. وزارت دفاع قرار است کنترل کاملی بر زمینه داشته باشد. در جبهه داخلی، جنگ 100 درصد روابط عمومی است. نقش مردم این است که تماشاگران، مصرف کنندگان اخبار هماهنگ شده باشند. آنها می توانند بمب های هوشمندی را که از بالا پرتاب می شوند تماشا کنند و به آنها گفته شود که این کار از آنها در برابر تروریسم و گسترش دموکراسی محافظت می کند. این زمینه است.
پس از انتشار ویدئو، نیویورک تایمز به نقل از روانشناس که توضیح داد سربازان برای حفظ سلامت عقل خود باید از کاری که انجام می دهند فاصله بگیرند، تلاش کرد تا برخی از زمینه های متلاشی شده را بازگرداند: «. . . کار آنها نابود کردن دشمن است و یکی از راه هایی که می توانند این کار را انجام دهند این است که آن را یک بازی ببینند تا مردم واقعی به نظر نرسند.
اما نکته هولناک ویدیو خنده نبود، کشتن بود - نابودی «دشمن»، که در این مورد گروهی از مردان به ظاهر غیرمسلح بودند که در اطراف ایستاده بودند و صحبت می کردند. دو تن از آنها روزنامه نگار بودند، عکاس نامیر نورالدین و راننده اش سعید چماق. پس از این حادثه، رویترز تلاش کرد تا از جزئیات آنچه رخ داده مطلع شود و درخواست آزادی اطلاعات را ارائه کرد، اما به جایی نرسید. جزئیات تنها زمانی مشخص شد که ویکی لیکس ویدئوی محرمانه را منتشر کرد.
همه اینها مرا به نقل قول Demers برمی گرداند: "این انتشار باعث شد دشمنان ما قوی تر و آگاه تر شوند و ایالات متحده امنیت کمتری داشته باشد."
این کلمات باید ترجمه شوند. منظور او از «دشمنان ما» عموم مردم (آمریکایی و جهانی) است. منظور او از "ایالات متحده" دولت ایالات متحده، به ویژه قوه مجریه است.
و البته ویدئوی هلیکوپتر آپاچی تنها یک قطره از آنچه منتشر شد، که اساس کیفرخواست آسانژ است، بود. اشپیگلیکی از پنج نشریه بینالمللی که نسخههای قبلی بیش از 250,000 تلگراف وزارت امور خارجه را دریافت کرده بود، در آن زمان نوشت: «هرگز در طول تاریخ، یک ابرقدرت کنترل چنین حجم وسیعی از اطلاعات حساس را از دست نداده است - دادههایی که میتوانند به ترسیم تصویری از این اطلاعات کمک کنند. مبنایی که سیاست خارجی آمریکا بر آن بنا شده است.»
با تأمل در همه اینها، نوشتمبه نظر میرسد افشاگریها تا کنون کمتر از این واقعیت است که به سطل اسرار دولت آمریکا - یک بار دیگر - حمله شده است و دادههای خام دیپلماسی در فضای مجازی پخش شده است، تا امثال من و شما نگاهی بیندازیم. ، اگر ما انتخاب کردیم، خودمان نتیجه گیری کنیم. ما میتوانیم نگاهی بیدرنگ به نحوه عملکرد ژئوپلیتیک داشته باشیم.
«در حالی که رازداری موقت، یا حداقل حریم خصوصی، گاهی در هر تلاشی ضروری است، رازداری دائمی - رازداری به عنوان حق - چیزی جز خطرناک نیست.»
کیفرخواست آسانژ نشان قرمز شجاعت اوست. ما نمی توانیم برای دفاع از دموکراسی به نهادهای بزرگ وابسته باشیم. هر چه مؤسسه بزرگتر باشد، احتمالاً در حفظ خود و موفقیت در دستور کار خود بیشتر جذب می شود. دموکراسی به افراد خارج از دایره قدرت، اعم از دولتی و شرکتی، نیاز دارد که رابطه خصمانه با قدرت حفظ کنند و بیپایان رازهای آن را جستجو کنند. به این می گویند روزنامه نگاری.
دمرز با توجیه کیفرخواست دولت، به مقدسات روزنامهنگاری پرداخت و توضیح داد: «این وزارتخانه نقش روزنامهنگاران را در دموکراسی ما جدی میگیرد و ما از این بابت از شما تشکر میکنیم. این سیاست این وزارتخانه نبوده و هرگز نبوده است که آنها را برای گزارش دهی هدف قرار دهد. اما جولیان آسانژ روزنامه نگار نیست.
شما آن را دارید. چه مدرکی بهتر از این می توانید برای او بخواهید is یک روزنامه نگار، و اینکه رازهایی که او از مخفیگاهش بیرون آورده است، نیازمند بررسی جدی عمومی است؟
رابرت کوهلر ([ایمیل محافظت شده])، سندیکا توسط PeaceVoiceیک خبرنگار و سردبیر برنده جایزه شیکاگو است. او نویسنده کتاب شجاعت رشد در زخم است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا