قدرت ریاست جمهوری بر روی الف بوده است مسیر از زمانی که جورج واشنگتن رئیس جمهور بود، گسترش فراتر از آنچه قانون اساسی بیان می کند، و آنچه که یک دولت، توسط و برای مردم نیاز دارد. آن گسترش، که پس از جنگ جهانی دوم به بزرگراه رسید، یک افزایش توربو در دوران ریاست مشترک جورج دبلیو بوش و دیک چنی.
برخی از قدرتهای جدیدی که آن دو از کنگره، دادگاهها، ایالتها و ما مردم ربودند، در این عصر جدید اوباما با شدت کمتری مورد سوء استفاده قرار میگیرند. دیگران، بیشتر. اما مهمتر از آن، در الگویی که ریاست جمهوری های اخیر دنبال می شود، تمام نگهداری میشوند، اگر توسعه نیافتهاند، و در نتیجه محکمتر برای استفاده روسای جمهور آینده محکمتر میشوند. هر جا که در طیف سیاسی قرار بگیرید، احتمالاً به شدت با برخی تصمیمات مهم برخی از روسای جمهور آینده مخالف خواهید بود. بنابراین تصور برخی پیامدهای بسیار نامطلوب که ممکن است از قدرت ریاست جمهوری که به طور فزاینده ای به قدرت مطلق نزدیک می شود، سرازیر شود، دشوار نیست.
اخبار و روزنامههای تلویزیونی ما بهرغم اینکه سطح آن را با گزارشهایی درباره «تزارهای» زیادی که اوباما منصوب کرده یا سخنرانیهایی در مورد اهمیت تجدید، یا فقط اصلاح جزئی قانون میهنپرست، ارائه کردهاند، چندان علاقهای به این داستان ندارند. و به نظر می رسد کنگره، در صورت امکان، حتی کمتر علاقه مند است. این چندان تعجب آور نیست، با توجه به اینکه ما سه شاخه حکومت را با دو حزب جایگزین کرده ایم، به طوری که در هر زمان تقریباً نیمی از اعضای کنگره رئیس جمهور خود را به عنوان رئیس جمهور انتخاب می کنند که از نظر تئوری قرار است اراده کنگره را اجرا کند. و نیمی دیگر معمولاً از "رهبران" حزب خود در کنگره اطاعت می کنند که منافع اصلی آنها انتخاب یکی از خود به عنوان رئیس جمهور بعدی است. هر دو حزب همچنان به قدرت ریاست جمهوری به دلیل استفاده از آن در حال حاضر یا زمانی که نامزدشان انتخاب می شود، ارزش قائل هستند. همه میخواهند ریاستجمهوری امپراتوری را به ارث ببرند، نه اینکه آن را محدود کنند.
تحت این شرایط، صورتحساب به ایجاد کمیسیون های بررسی تخلفات ریاست جمهوری، به محل بررسی قضایی ادعاهای مربوط به "اسرار دولتی" محدود کردن استفاده از بیانیه های امضای ریاست جمهوری، یا به اجازه دادن ثابت شده است که بیش از هشت نفر از اعضای کنگره که توسط قوه مجریه جلسات "امنیتی" دریافت می کنند برای هیچ یک از طرفین اولویت نیست.
این روزها ایده قدیمی بررسی تخلفات اجرایی از قوانین موجود از طریق صدور of احضار یا با تجدید نظر در واشنگتن به طور گسترده به عنوان یک پیشنهاد رسوایی تلقی می شود. کنگره استیضاح شد قاضی امسال که کارمندانش را زیر پا گذاشته بود، اما جی بابی، که یادداشت های محرمانه ای را امضا کردند که ادعا می کردند قانونی هستند جنگ تهاجمی و شکنجهو که اکنون یک کرسی مادام العمر در دادگاه تجدیدنظر ناحیه نهم دارد، با عضویت اخیرش در قوه مجریه (و نارضایتی فاکس نیوز نسبت به استیضاح وی) از چنین اقدامی مصون است.
در ماه آوریل، سناتور پاتریک لیهی، رئیس کمیته قضایی سنا، خواسته بابی برای شهادت، و قاضی امتناع کرد، درست مانند بسیاری از همکاران سابق او در دولت بوش بود در سال 2007 و 2008. لیهی ممکن است تمایلی به پیگیری با صدور احضاریه ای نداشته باشد که حتی وزارت دادگستری جدید ممکن است از اجرای آن امتناع کند. به عنوان مثال، وزارت فعلی به مشاور کاخ سفید اجازه داد مذاکره کن انطباق جزئی با احضاریه کمیته قضایی مجلس نمایندگان توسط کارل روو، مشاور سابق ریاست جمهوری. و اگر لیهی مانند اکثر اعضای کنگره باشد، حتی در نظر نخواهد گرفت گزینه استفاده از پلیس کاپیتول برای اجرای احضاریه خود - کاری که هیچ کمیته ای در 75 سال انجام نداده است.
تمام قدرت به رئیس جمهور است
هر بررسی سریعی از اختیاراتی که ریاست جمهوری اکنون ادعا می کند باید شامل قدرت وضع قوانین، قدرت ایجاد جنگ، قدرت خرج کردن پول، قدرت انعقاد معاهدات، قدرت اعطای مصونیت برای جنایات، قدرت عملیات باشد. در مخفی کاری، قدرت جاسوسی بدون حکم، قدرت بازداشت بدون اتهام، و قدرت شکنجه.
قوانین هنوز توسط کنگره وضع می شوند، اما می توانند از طریق آن بازنویسی شوند امضای بیانیه ها; یعنی بیانیههایی که اعلام میکنند قصد رئیسجمهور برای نقض بخشهای خاصی از لایحهای را که امضا میکند به قانون تبدیل میشود. نه کنگره و نه پرزیدنت اوباما تمام بیانیه های امضای گسترده بوش را که در واقع قوانین را تغییر می داد، کنار نگذاشته اند. در واقع اوباما اعلام کرده است که زیردستان فقط در صورت لزوم اظهارات امضای سلف خود را بررسی خواهند کرد.
این سیاست ممکن است کسانی را که تصور میکنند دولت اوباما همیشه تصمیم درستی در مورد حفظ یا رد اصلاحیهای که بوش در یک قانون انجام داده است را خوشحال کند، اما هیچ چیزی برای سلب اختیار از ریاست جمهوری برای استفاده از مکانیسم امضای بیانیه نمیکند. برای ایجاد مجدد یا اصلاح یا تغییر قوانین جدید. همانطور که اتفاق می افتد، اوباما قبلا منتشر کرده است خودت بیانیه های امضای قانونگذاری
روسای جمهور در حال حاضر نیز به طور معمول مشخص کردن سیاست ملی از طریق دستورات اجرایی و با انجام این کار، اداره کشور از کاخ سفید و نه از طریق دپارتمان هایی که توسط مقامات تایید شده توسط کنگره رهبری می شوند. آنها نیز به طور فزاینده ای دیکته کردن یک دستور کار قانونگذاری برای کنگره - و هم اعضای کنگره و هم اعضای عمومی عموماً بدون اظهار نظر یا مخالفت وارونگی سیستم قانون اساسی ما را می پذیرند. و سپس وجود دارد یادداشت های مخفی.
در آن یادداشتهای محرمانه، وکلای بوش در وزارت دادگستری با وظیفهشناسی بسیاری از اعمال غیرقانونی، از جمله جنگ تهاجمی و شکنجه. علیرغم سالها تقابل عمومی بین کاخ سفید و کنگره بر سر این موضوع که آیا شکنجه ممنوع شود، هر گونه اقدام برای همدستی در شکنجه در قوانین ایالات متحده یک جنایت محسوب میشد. قانون ضد شکنجه، که به اجرا درآمد کنوانسیون علیه شکنجه توسط رئیس جمهور رونالد ریگان امضا شد. با این حال، یادداشت های محرمانه وزارت دادگستری، صرف نظر از آنچه قانون می گوید، به عنوان آخرین کلمه در قانونمندی در نظر گرفته شد.
اوباما به وزارت دادگستری دستور داده است که افرادی را که در بالاترین سطوح مسئول تهیه این یادداشت ها هستند تحت پیگرد قانونی قرار ندهد، هرچند که او این کار را انجام داده است. مجاز در نظر گرفتن - خواه به طور جدی قصد داشته باشد یا نه - امکان تعقیب قضایی تعداد انگشت شماری از کارکنان رده پایین که فراتر از سیاست های غیرقانونی ذکر شده در یادداشت ها منحرف شده اند. این نه تنها به برجسته ترین جنایتکاران مصونیت می بخشد، و رویکردی را که ایالات متحده در دادگاه جنایات جنگی نورمبورگ پس از جنگ جهانی دوم اتخاذ کرد، معکوس می کند، بلکه این پتانسیل را دارد که یک سابقه وحشتناک برای آینده ایجاد کند. اگر رئیسجمهوری بتواند صرفاً با درخواست از یک وکیل برای نوشتن یادداشت، از وزارت دادگستری خود برای قانونی کردن یک جنایت استفاده کند، پس چه کسی میتواند شک کند که یک رئیسجمهور چیزی نزدیک به قدرت مطلق دارد؟
رؤسای جمهور، نه کنگره، واقعاً اکنون جنگ می کنند، خواه با یادداشت جی بابی در این زمینه مشورت کنند یا نه. آنها بدون اعلام جنگ کنگره جنگ میکنند و در عوض از لوایح مبهم برای تظاهر به دخالت کنگره استفاده میکنند - و سپس حتی از شرایط ذکر شده در آن مجوزها پیروی نمیکنند. هر چند غیرقانونی (و همچنین غیرقانونی) این جنگ ها را می توان به آن گسترش داد ظاهرا دائمی مشاغلی که شامل ساخت پایگاه های نظامی غول پیکر می شود که ممکن است جنگ های اضافی از آنجا آغاز شود. در این فرآیند، مزدوران اغلب جای سربازان را می گیرند و به عنوان "پیمانکاران خصوصی" آنها را می گیرند کار حتی فراتر از نظارت کنگره یا قانون.
برای حمله به عراق، رئیس جمهور بوش صرف پولی که برای آن منظور اختصاص داده نشده است. او همچنین به خود این قدرت را داد که پول را به «بودجههای سیاه» منتقل کند که خارج از صلاحیت همه اعضای کنگره به جز تعداد معدودی است و بنابراین از آن برای کارهای مخفی که توسط مقاماتش امضا شده است استفاده کند. البته، بودجههای مخفی انبوه تحت کنترل رئیسجمهور چیز جدیدی نیست، اگرچه در طول سالها رشد کرده است. آنها قانون اساسی و پایدار نیستند.
در 6 اکتبر، رهبران دو حزب با پرزیدنت اوباما و به روایت هری رید، رهبر اکثریت سنا، دیدار کردند. بگذار او بداند که او می تواند جنگ در افغانستان و پاکستان را هر طور که صلاح بداند پایان دهد، کاهش دهد، حفظ کند یا تشدید کند. سنا هفته گذشته رای داده بود که از فرمانده جنگ استنلی مک کریستال برای شهادت عمومی در مورد آن جنگ جاری دعوت نشود تا اینکه بعد از رئیس جمهور سیاست جنگی خود را تعیین می کند که البته به معنای یک سیاست جنگی برای همه ماست. دو روز بعد، دیوید ابی، رئیس کمیته تخصیص مجلس نمایندگان، در یک سوسو زدن شگفت انگیز از مخالفت منتشر شد بیانیهای که نشان میدهد، برخلاف همه چیزهایی که او برای سالها گفته بود، میداند که کنگره این قدرت را دارد که تصمیم بگیرد این جنگها را تامین مالی نکند و در نتیجه به آنها پایان دهد.
جورج دبلیو بوش در حالی که دوره ریاست جمهوری او رو به پایان بود به این نتیجه رسیدند یک معاهده غیررسمی (اگرچه به آن موافقتنامه وضعیت نیروها گفته می شد) با دولت عراق تحت اشغال آمریکا برای سه سال دیگر جنگ در آنجا بدون احساس کوچکترین نیازی به تصویب آن توسط سنا. از آن زمان تاکنون، ارتش ایالات متحده در واقع شرایط این سند را نقض کرده است، در حالی که فرماندهان اصلی آن همچنان به این کار ادامه می دهند به طور عمومی اعلام کنید قصد آنها برای ماندن در عراق پس از پایان سال 2011، نقض آشکار توافق است. در این میان، کاخ سفید از این معاهده به عنوان پوششی برای اشغال غیرقانونی مستمر عراق با 120,000 سرباز آمریکایی و ده ها هزار پیمانکار خصوصی استفاده کرده است.
آیا کنگره شکسته است؟
وقتی خیلی ها ترسید تا بوش بتواند زیردستان خود را به خاطر آن عفو کند جنایت او خودش اجازه داده بود، اجماع اعضای کنگره و علما این بود که او در واقع می تواند چنین کاری را انجام دهد. از برخی جهات، کاری که هم بوش و هم اوباما انجام داده اند بدتر است. با کمک بزرگ کنگره در قالب لوایحی مانند قانون کمیسیون های نظامی و قانون اصلاحات فیساآنها برای اعطای مصونیت برای جنایات حتی بدون نام بردن از جنایتکاران یا افشای آنچه انجام داده اند، تلاش کرده اند. وزارت دادگستری اوباما اکنون است استدلال، درخواست تجدید نظر یا تجدید نظر در مختلف دادگاه موارد برای نگه داشتن راز سوء استفاده های مقامات دولتی و شرکت درگیر شکنجه و جاسوسی بدون مجوز. اخیرا، وزارت دادگستری حتی استدلال کرد وقتی صحبت از انکار اطلاعات به دادگاه یا مردم میشود، شرکتهای مخابراتی باید بخشی از شاخه اجرایی دولت فدرال در نظر گرفته شوند، و اوایل امسال دولت تهدید دولت بریتانیا در صورت افشای شواهد شکنجه، به اشتراک گذاری اطلاعات پایان می دهد.
رئیس جمهور اوباما اعلام کرد که او تنها پس از بررسی دقیق توسط وکلای وزارت دادگستری، حق مخفی کردن اطلاعات از دادگاه را به این دلیل که "اسرار دولتی" مهم درگیر است، ادعا خواهد کرد. این ممکن است یک پیشرفت در طول سالهای بوش باشد – که دقیقاً استانداردی سخت برای دستیابی به آن نیست – اما مشخصاً این تصمیم هنوز حتی یک اونس از قدرت را به هیچ قوهای غیر از قوه مجریه واگذار نمیکند، حتی در حالی که وکلای اوباما در تلاشهایی ادعاهای افراطی «اسرار دولتی» میکنند. مسدود کردن کل پرونده های دادگاه، به جای اطلاعات خاص.
در حالی که این رئیس جمهور در حال واگذاری مقادیر کمی از قلمرو مورد ادعای رئیس جمهور قبلی است، او هیچ چیزی را در مورد قدرت ریاست جمهوری واگذار نمی کند. برای مثال، رئیسجمهور گفت که گزارشهای بازدیدکنندگان کاخ سفید را منتشر میکند (همانطور که دولت بوش این کار را انجام نداده است)، نه آنهایی که قبلاً ثبت شدهاند، از جمله مواردی که سوابق بازدیدهای مدیران بیمه سلامت معاملهکننده را در خود جای دادهاند، یا هر گونه گزارشی که در آینده وجود دارد. he فکر می کند "امنیت ملی" را به خطر می اندازد. این تغییری را ارائه می دهد، هر چند متواضع، اما تصمیم گیری اینکه کدام سیاهه ها را منتشر کند، کاملاً به دست رئیس جمهور واگذار می شود.
این دولت واقعاً داشته است منتشر شد برخی از یادداشتهای محرمانهای که وزارت دادگستری بوش برای توجیه شکنجه استفاده میکرد و هرگز با مردم به اشتراک نمیگذاشت، اما فقط زمانی که دادگاهها مجبور میشدند. وزارت دادگستری در واقع به شدت علیه آزادی آنها مبارزه کرده و بخشهای مهمی از آنها را قبل از انتشار عمومی اصلاح کرده است.
بوش برای ریاست جمهوری ادعا کرد که می تواند افراد را بدون اتهام یا روند قانونی بازداشت کند - و سپس از آن استفاده کرد. اوباما در مقابل قانون اساسی ایالات متحده در آرشیو ملی در واشنگتن ایستاد و ادعا کرد همان قدرت، با نقض حق حکم ازادی در آن سند پاره و پاره شده پیدا شد. لئون پانتا، مدیر اطلاعات مرکزی آمریکا و دیوید اکسلرود، مشاور رئیس جمهور آمریکا نیز همین کار را کرده اند روشن شده است رئیسجمهور همچنان ادعا میکند که در «تکنیکهای خشن بازجویی» قدرت دارد، اما ترجیح میدهد از آن استفاده نکند. شکنجه از این طریق از یک جنایت به یک انتخاب سیاسی تبدیل شده است، با پیام مورد نظر ظاهراً این است که می توانیم با انتخاب دموکرات ها شکنجه را به طور موقت متوقف کنیم. این سرزمین خطرناک است.
شاید به سادگی نمی توان از روسای جمهور انتظار داشت که اختیارات به دست آمده توسط قوه مجریه را پس دهند، اما آیا نباید انتظار داشته باشیم که کنگره از طرف ما برای پس گرفتن آنها تلاش کند؟ زمانی که آلبرتو گونزالس از سمت دادستان کل استعفا داد، به این دلیل است که فهرستی از اعضای کنگره که به سرعت در حال رشد است، لایحهای یک جملهای را امضا کردند که کمیته قضایی مجلس نمایندگان را هدایت میکرد تا زمینههای احتمالی استیضاح او را بررسی کند. چنین رویکردی نسبت به قاضی جی بابی می تواند شروع شود برق را بازگرداند کنگره باید در سایر زمینهها نیز خود را مطرح کند، در حالی که وزارت دادگستری را برای اجرای قانون تحت فشار قرار میدهد و احتمالاً اطلاعات زیادی را از طریق احضاریههای مربوط به هر جلسه استیضاح عمومی منتشر میکند، که ادعای «امتیازات اجرایی» را مجاز نمیداند. اطلاعات احضار شده در جلسه استیضاح باید تولید شود، یا عدم تولید آن می تواند به جرم قابل استیضاح دیگری تبدیل شود.
احتمالاً بسیاری از ما رئیس جمهور فعلی خود را مردی بسیار زیباتر از نماینده کنگره محلی خود می دانیم. این واقعیت را تغییر نمیدهد که تأثیرگذاری بر رئیسجمهور یا حتی یک سناتور از طریق فشارهای مردمی بینهایت دشوارتر از تأثیرگذاری بر یک عضو مجلس نمایندگان است.
این یک کشف جدید نیست. به هر حال، آیا تا حدودی به این دلیل نیست که به مجلس قدرت کیف پول و قدرت استیضاح داده شد؟ از آنجایی که آن بدنه به زمین نزدیکتر است، طبیعتاً در برابر فشار و جهتگیری دموکراتیک سازگارتر خواهد بود. اگر میخواهیم یک بار دیگر دستی واقعی در ایجاد سیاستهای کشورمان داشته باشیم، بهترین راه ما - مسلماً هنوز یک مسیر کاملاً دشوار - تمرکز بر شخصی است که ما را در مجلس نمایندگی میکند.
متأسفانه، ما باید هر یک از آنها را مجبور به انجام کاری کنیم که در مجموع از آن می ترسند: پس گرفتن قدرتی که در ابتدا به آنها اعطا شده بود و نه به نمایندگی از حزبشان، بلکه از طرف شاخه حکومتشان، قانون اساسی که به آن واگذار شده است. سوگند یاد کرد و از حاکمان شایسته این ملت: ما مردم. در غیر این صورت، میراث اصلی سالهای اوباما، مانند سالهای پیشین او، لغزش از جمهوری به امپراتوری و رشد مستمر ریاستجمهوری امپراتوری خواهد بود.
دیوید سوانسون در سال 2004 به عنوان منشی مطبوعاتی کوچینیچ برای ریاست جمهوری خدمت کرد و این ریاست را اداره می کند AfterDowningStreet.org وب سایت، و خالق است Impeachbybee.org. کتاب جدید او است سپیده دم: لغو ریاست امپراتوری و تشکیل اتحادیه کامل تر (چاپ هفت داستان). او اکنون برای این کتاب در حال سفر به کشور است. با کلیک کردن می توانید از زمان انجام تور در شهر خود مطلع شوید اینجا کلیک نمایید.
[این مقاله برای اولین بار در Tomdispatch.com، وبلاگی از موسسه ملت، که جریان ثابتی از منابع جایگزین، اخبار و نظرات تام انگلهارت، سردبیر طولانی مدت در انتشارات را ارائه می دهد. یکی از بنیانگذاران پروژه امپراتوری آمریکا، نویسنده انتهای پیروزی فرهنگو سردبیر جهان به نقل از Tomdispatch: آمریکا در عصر جدید امپراتوری.]
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا