من تقریباً مطمئن هستم که معمولاً آن را می خوانم نیویورک تایمز متفاوت از نحوه خواندن برخی افراد من آن را به دنبال دو چیز خواندم: کنایه ها و شواهد مستقل.
منظور من از تلقینات، بخش عمده ای از آن است، چیزهایی که برای برقراری ارتباط بدون هیچ گونه ادعای مستقیمی در مورد حقایق قابل تأیید در آن قرار داده شده است. اینجاست یک مقاله نمونه از یکشنبه با این تیتر شروع می شود:
«رئیس جمهور سابق فرانسه صدایی برای همدردی سرسختانه روسیه می دهد
اظهارات نیکلا سارکوزی این نگرانی را ایجاد کرده است که گروه کر طرفدار پوتین در اروپا ممکن است بلندتر شود زیرا حمله متقابل اوکرایین بر عزم غرب فشار می آورد.
«همدردیهای روسیه» که میدانیم، همانطور که شروع به خواندن میکنیم، میتواند به معنای هر چیزی باشد. خواهیم دید. اما "لجباز" به این معنی است که این چیزی است که مردم به اندازه کافی باور دارند که باعث آزار آنها شود نیویورک تایمز که آن را باور نمی کند. این بار هرگز به همدردیهایی که میخواست شما داشته باشید بهعنوان «سرسخت» اشاره نمیکرد.
عنوان فرعی مشکل را به عنوان "طرفدار پوتین" شناسایی می کند. بنابراین ما در مورد نوعی توافق با دولت روسیه صحبت می کنیم، و یکی از این توافقات بار به شدت شیطانی می داند و با این حال "کر" به ما می گوید که تعداد زیادی از مردم در اروپا این نوع اعتقاد شیطانی را دارند.
با نام «نیکولا سارکوزی» متوجه میشویم که به مردی بدنام، فاسد و جنگافروز نیاز است تا به آنچه ظاهراً یک باور رایج است، «صدایی بدهد». البته تا حد زیادی این است بار خود - حداقل برای مخاطبان آمریکایی - این صدا را به سارکوزی از طریق گزارش خود در مورد "صدا دادن" او می دهد. اما، از آنجایی که طرفداران اصولگرای صلح عملاً ممنوع هستند، و مخالفان هر دو طرف جنگ کاملاً تابو هستند، این کاملاً طبیعی است. و به عنوان بار تلاش میکند چنین عقایدی را - هر چه که هستند - بهعنوان پست و فاسد ترسیم کند، یافتن آنها در سارکوزی منطقی به نظر میرسد نه در بسیاری از دیپلماتهای معتبر، مورخان، یا روسای ستاد مشترک ارتش آمریکا و غیره. در ادامه به دیگر روسای جمهور یا نمایندگان پارلمان های اروپایی سابق یا فعلی اشاره می کنیم، اما می توانیم روی این موضوع حساب کنیم که با همین گزینش انجام می شود.
موضوع در پایان تیتر فرعی آشکار میشود: نیاز به «عزم غرب» بیشتر است، زیرا «ضدحمله» در حال «فروختن» است. اگر کسی تا به حال آن را خوانده بود نیویورک تایمز پیش از این، آنها میدانستند که «ضدحمله» صرفاً گرم کردن طرف مورد علاقه یک جنگ بنبست است - طرفی که تصور میشود واقعاً در حال جنگ نیست. طرف مقابل در حال جنگ و تهاجم است، و طرف شما، طرف خوب و نجیب - صرف نظر از نقشش در ایجاد جنگ، و مهم نیست که از مذاکره صلح امتناع می کند - چیزی غیر از جنگ انجام می دهد: ساده، اجتناب ناپذیر، دفاع غیراختیاری - به طور خلاصه، کشتار غیرجنگی، هرچند با شمارش بدنی فخرآمیز. به این می گویند "ضد حمله". آ بار خواننده همچنین می داند که پیروزی برای مدت بسیار طولانی قریب الوقوع بوده است، و "حل و فصل" لازم است - وسوسه می شود که بنویسد. سرسختانه - برای مدتی طولانی نگهداری می شود. از آنجایی که احتمالاً چندین دهه طول خواهد کشید تا کلمات «شکست خورده» و «ضد حمله» یکدیگر را بیابند، خواننده ی حواسش نیز معنای «شکست خوردن» را درک خواهد کرد.
کلمات "ترس های برانگیخته" از این جهت معمول هستند که به ما نمی گویند چه کسی می ترسد. در این مرحله ما فقط می دانیم که شامل نیویورک تایمز و قرار است شامل ما شود. و با این حال، ما خوانندگان عادی، که میدانیم در هیچ گروه کر طرفدار پوتین ثبت نام نکردهایم یا هیچ بودجهای از سوی دولت وحشتناک جنگافروز روسیه را نپذیرفتهایم، ممکن است با این وجود، یک رویه باستانی را به یاد بیاوریم که به عنوان تفکر مستقل شناخته میشود. و اگر این را به خاطر بیاوریم، ممکن است تعجب کنیم که واقعاً چه تفاوتی بین این دو مجموعه از تیترها وجود دارد:
«رئیس جمهور سابق فرانسه صدایی برای همدردی سرسختانه روسیه می دهد
اظهارات نیکلا سارکوزی این نگرانی را ایجاد کرده است که گروه کر طرفدار پوتین در اروپا ممکن است بلندتر شود زیرا حمله متقابل اوکرایین بر عزم غرب فشار می آورد.
و
جنگ طلب فاسد که شایسته توجه ماست به تعداد قابل توجهی از مخالفان نیویورک تایمز درباره روسیه پیوست
بار مالکان، تبلیغکنندگان و منابع میترسند که ما نتوانیم ادعای پیروزی قریبالوقوع را برای مدت طولانیتری ادامه دهیم، از مردم کمک بخواهند تا نقاشان را به عنوان وفادار به دشمن نشان دهند.
بیایید مقاله را به دنبال تلقینات و هرگونه شواهد مستقل بخوانیم.
پاریس – نیکلا سارکوزی، رئیس جمهور سابق فرانسه، زمانی به دلیل عشقش به بازار آزاد، مناظره آزاد و الویس به «سارکو آمریکایی» معروف بود. با این حال، اخیراً او بیشتر شبیه «سارکو روسی» ظاهر شده است، حتی در شرایطی که بیرحمی رئیسجمهور ولادیمیر وی. پوتین آشکارتر از همیشه به نظر میرسد.»
این فقط قاب بندی "با ما یا علیه ما" است. ممکن است در مقاله هیچ اشاره ای به بازار آزاد یا بحث یا الویس نشده باشد. من آن را انتظار نمی رود. در واقع «بحث چرخ آزاد» به سختی می توان با این تصور که یا همه چیزهای خوب آمریکایی را دوست دارد یا روسیه و پوتین را دوست دارد. ما میتوانیم انتظار داشته باشیم که این مقاله شامل سخنان سارکوزی در مورد روسیه باشد، اما در مورد ایالات متحده یا دولت ایالات متحده منفی یا هیچ چیز منفی نداشته باشد. از این رو، نیاز به تأخیر در انتشار اخبار در این گزارش خبری به منظور پیش شرط دادن به خواننده برای درک این موضوع است که یک بیانیه مثبت در مورد روسیه صرفاً یک بیانیه منفی در مورد ایالات متحده است.
آقای سارکوزی که بین سالهای 2007 تا 2012 رئیسجمهور روسیه بود، در مصاحبههایی که همزمان با انتشار کتاب خاطراتش بود، گفت که لغو الحاق کریمه به روسیه «توهمآمیزی» است و احتمال پیوستن اوکراین به اتحادیه اروپا یا ناتو را رد کرد زیرا باید «بیطرف» بماند. و اصرار داشت که روسیه و فرانسه به یکدیگر نیاز دارند.»
در اینجا کمی شواهد مستقل وجود دارد. این بار پیوندها به مصاحبه in لو فیگارو من آن را مستقل می نامم، نه به این دلیل که در است فیگارو اما به این دلیل که رونوشت یا حداقل یک گزارش گزینشی و جانبدارانه و ترجمه شده در مورد مصاحبه است. می تواند یک باشد بار مصاحبه و من هم همین را می گویم. در حالی که من شک دارم بار تلاش برای گمراه کردن جهان به سمت سیاست های فاجعه آمیز که منجر به تعداد زیادی از مرگ و میر می شود (و بار خود در رابطه با جنگ عراق از این بابت عذرخواهی کرده است. استانداردهایی دارد. بدون پرداخت هزینه اشتراک در فیگارو و بدون اینکه در زبان فرانسه خوب باشم، میتوان از لینک - اگرچه واقعاً نیازی به رفتن به آن نیست - که این مصاحبه شامل این ایده است که فرانسه و روسیه به یکدیگر نیاز دارند. تعجب آور خواهد بود اگر این ایده را نیز شامل نمی شد که فتح کریمه یک خیال است و اوکراین باید بی طرف باشد.
اینجاست که یک سازمان خبری معقول می ایستد و حقایق ناخوشایند را مشاهده می کند. مردم کریمه با اکثریت قاطع رای دادند تا بخشی از روسیه باشند. رسانههای غربی چندین سال وقت صرف کردند که «تسخیر» کریمه توسط روسیه را بزرگترین تهدید برای صلح جهانی - جدیتر از جنگهایی با میلیونها جسد و دهها میلیون بیخانمان - در حالی که هرگز یک بار - نه یکبار - اعلام کردند. مردم کریمه دوباره رای می دهند، حتی در انتخاباتی که به هیچ وجه با انتخاباتی که قبلا برگزار کرده بودند متفاوت نیست. اوکراین و متحدان و تسلیحات و محرکان آن بخش عمده ای از دو سال را صرف تلاش برای فتح کریمه و دونباس برای اوکراین کرده اند، با استفاده از جنگ و تحریم های اقتصادی، با خسارات عظیم اما بدون موفقیت. ناظران خردمند از غرب، از روسیه و از سراسر جهان، طی دو سال گذشته و مدتها قبل، عموماً به این نتیجه رسیدهاند که اوکراین برای برقراری صلح پایدار باید بیطرف باشد. بدون توافق بر سر چنین مصالحهای، یا رها کردن جنگ صلیبی برای نجات کریمه از کریمهها یا موفقیت در اشغال کریمه با نیروهای اوکراینی در واقع «توهمآمیزی» خواهد بود زیرا طرف شکستخورده فقط تعهد خود را برای ادامه نبرد دوچندان میکند. در مورد نیاز روسیه و فرانسه به یکدیگر، همانطور که سناتور برنی سندرز هفته گذشته نوشت که ایالات متحده و چین به یکدیگر نیاز دارند، چه چیزی غیرقابل انکارتر می تواند باشد؟ اختلافات ایجاد شده توسط جنگ ما را به سقوط آب و هوا، بی خانمانی، فقر و هرج و مرج، بدون همکاری جهانی حتی برای کاهش آسیب محکوم می کند.
به جای اعتراف به این حقایق، بار از ژئوپلیتیک به شخصیت های سیاسی می رود. پاسخ آسانی به اظهارات نقل شده از سارکوزی وجود ندارد. بنابراین پاسخ این است که به سراغ موارد دیگری در مورد منفورترین شی موجود، یعنی ولادیمیر پوتین برویم:
مردم به من می گویند ولادیمیر پوتین همان مردی نیست که من ملاقات کردم. من آن را قانع کننده نمی دانم. من ده ها گفتگو با او داشته ام. او غیرمنطقی نیست به فیگارو گفت. وی افزود: این بار منافع اروپا با منافع آمریکا همسو نیست. اظهارات او، به روزنامه و همچنین شبکه تلویزیونی TF1، برای یک رئیس جمهور سابق غیرعادی بود، زیرا عمیقاً با سیاست رسمی فرانسه در تضاد است. آنها خشم سفیر اوکراین در فرانسه و محکومیت چندین سیاستمدار فرانسوی از جمله رئیس جمهور امانوئل مکرون را برانگیختند. این اظهارات همچنین بر قدرت حمایت از پوتین که در اروپا همچنان ادامه دارد، تاکید کرد. این صداها از زمانی که اروپا با دورهای پی در پی تحریم های اقتصادی علیه مسکو و کمک های نظامی به کیف، موضعی واحد علیه روسیه ایجاد کرد، خفه شده است.
پوتین منطقی است یا خیر؟ آیا رهبران ملی که لیبی یا افغانستان را ویران کردند، منطقی بودند یا خیر؟ آیا نظامیان و مجالس مقننه و رسانه هایی که در برابر دستورات اینگونه افراد سر تعظیم فرود می آورند عقلانی هستند یا خیر؟ راه های زیادی برای پاسخ به این موضوع وجود دارد. اما بر اساس ملیت متفاوت پاسخ داده می شود، نه بر اساس هر چیز دیگری. در حالی که می توان با روسیه در مورد معاملات غلات و مبادله زندانیان مذاکره کرد، می توان مذاکره صلح را غیرممکن اعلام کرد زیرا پوتین "غیر منطقی" است. و می توان این را با اقدامات قتل عام وحشتناک او که البته کاملا واقعی است، تایید کرد. اما این کار به نام حمایت از اقدامات مرگبار وحشتناک دیگران انجام می شود. این داستان که پوتین ممکن است یک مزدور را به قتل رسانده باشد در این مقاله و مقالات دیگر استفاده می شود تا نشان دهد که پوتین بدتر شده است. داستانی که ایالات متحده و یارانش در حال ارسال بمب های خوشه ای یا هواپیماهای جنگنده یا هر چیز دیگری هستند که برای هیچ چیز استفاده نمی شود، اگرچه می تواند همان هدف را داشته باشد و در رسانه های روسی انجام می دهد.
ادعای غیرمنطقی بودن دشمن همراه با ممنوعیت غیرمنطقی اختلاف نظر است. سارکوزی میگوید که پوتین «غیرمنطقی» نیست و فوراً به او برچسب طرفدار پوتین داده میشود - و اتفاقاً طرفدار «بحثهای آزاد» نیست. وی افزود: «منافع اروپا این بار با منافع آمریکا همسو نیست.» مفهوم این است که در مواقع دیگر - شاید در بیشتر مواقع - چنین هستند. منظور او به وضوح منافع دولت ایالات متحده است، نه منافع واقعی مردم ایالات متحده، که به گفته سی ان ان، اکثریت خواهان توقف تسلیح این جنگ هستند.
با طرح حقایق ناخواسته به عنوان طرفدار پوتین، بار در ادامه به غیر از سارکوزی، افراد دیگری نیز اشاره میکند که چنین حقایقی را نه بهعنوان دلیلی برای جدی گرفتن واقعیتها، بلکه بهعنوان مدرکی از خطر وجود هواداران پوتین در گوشه و کنار اروپا مطرح میکنند:
"به نظر می رسد که احتمال افزایش آنها بلندتر شده است زیرا ضدحمله اوکراین تاکنون ضعیف بوده است. نیکول باچاران، دانشمند علوم سیاسی در ساینس پو، دانشگاهی در پاریس، میگوید: «این واقعیت که حمله متقابل تاکنون جواب نداده است به معنای یک جنگ بسیار طولانی با نتیجه نامشخص است. خطر خستگی سیاسی و مالی در میان قدرت های غربی وجود دارد که اوکراین را تضعیف می کند. در فرانسه، آلمان، ایتالیا و جاهای دیگر، حتی جنایات آشکار یورش روسیه به اوکراین، تمایل به روسیه را که به طور سنتی در راست و چپ افراطی یافت می شد، از بین نبرده است. این امر گاهی به سیاستمدارانی مانند آقای سارکوزی نیز تعمیم مییابد که احساس نزدیکی ایدئولوژیک با مسکو میکنند، گسترش ناتو را به سمت شرق مقصر جنگ میدانند یا به سود پولی چشم میخورند.»
در اینجا شناخت حقایق به عنوان ضعف به تصویر کشیده می شود. افرادی که با ادامه گرمایش بی پایان مخرب مخالفند "خسته" هستند. نمی توان از صلح طلبی خسته شد و دوباره به انفجار چیزها ادامه داد. تنها می توان از ویرانی خسته شد و با تنبلی تسلیم ایده موذیانه صلح شد. برقراری صلح به نفع مردم اوکراین نیست که هزاران نفر در حال مرگ هستند. برقراری صلح «اوکراین را تضعیف میکند». و ببینید چه چیزی در جمله پایانی بالا با هم ترکیب شده است! من هیچ گونه خویشاوندی ایدئولوژیک با مسکو احساس نمی کنم. اگر من به سود مالی چشم دوخته بودم، برای کار در لاکهید مارتین درخواست می دادم. و با این حال من گسترش ناتو را به همراه اقدامات متعدد دیگر هر دو طرف مقصر جنگ می دانم. مطمئناً این سؤال که آیا من درست می گویم یا نه، به حقایق مربوط می شود، و نه به این که چه کسی به چه کسی پول می دهد یا چه کسی احساس "خویشاوندی با مسکو" می کند. من دوست دارم که همه با همه احساس خویشاوندی کنند، و باور داشته باشید که همه ما به احتمال زیاد به خاطر نبود آن می میریم، اگر واقعاً باید بدانید.
La بار بیش از هزار کلمه دیگر در همین راستا ادامه می یابد. من همه آنها را به شما نقل نمی کنم، زیرا از شما بدم نمی آید. خودت میتونی برو بخونشون متذکر می شوم که آنها شامل ابزارهای مختلف دیگری نیز می شوند که شما را وادار به تحقیر پوتین می کند (انگار بمباران اوکراین به نحوی ناکافی است). یکی از آنها به طور بی دلیل پوتین را با دونالد ترامپ مرتبط می کند. به نظر میرسد که این اقدام ناامیدکنندهای در یک جمعیت مشخص است، اما میتواند رویه عمومی گنجاندن دونالد ترامپ در بسیاری از گزارشهای خبری باشد.
نگرانی من این نیست که در واقع افراد زیادی وجود نداشته باشند که با پوتین همدردی کنند و - کاملاً با پوتین موافق هستند. بار' نگرش با ما یا علیه ما - معتقدند که آنها باید طرف او را در مقابل موضع ایالات متحده بگیرند. نگرانی من این است که حقایق اساسی در مورد جنگ نباید با فریاد "پوتین" ممنوع شود. و اینکه ترجیح برای صلح، سازش، و اجتناب از آخرالزمان هسته ای نباید به حمایت فرضی از هر طرف جنگی که روزنامه ای با آن مخالف است تبدیل شود.
قبل از پایان، همین مقاله پیشنهاد میکند که مخالفت عمومی در اروپا با انتقال منابع به سلاح و دوری از نیازهای انسانی در سمت سیاست طرفدار پوتین قرار دارد. این بار به این معنی نیست که پوتین بیشتر مردم اروپا را تامین مالی می کند. همانطور که گفتم، بار استانداردهایی دارد
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا