فقط در ایالات متحده درصد بسیار کمی مردان زیر 60 سال کهنه سرباز هستند.
در ایالات متحده، حداقل 31٪ از تیراندازان دسته جمعی مرد زیر 60 سال (که تقریباً همه تیراندازان دسته جمعی هستند) کهنه سربازان ارتش هستند.
که 40 127 از تیراندازان دسته جمعی در مادر جونز پایگاه داده بدون هیچ کمکی توانستم آنها را کهنه سربازان ارتش ایالات متحده شناسایی کنم مادر جونز و کمک اندکی از هیچ رسانه ای. به احتمال بسیار زیاد بیش از این 40 نفر در واقع جانبازان نظامی بوده اند.
ما اکنون گزارشهایی داریم از یک سرباز ذخیره ارتش ایالات متحده که دیگران را در تیراندازی با اسلحه آموزش داده و بدترین تیراندازی دسته جمعی را در مدتی انجام داده است.
چیزهای زیادی در مورد آخرین تیراندازی جمعی در ایالات متحده نمی دانیم، اما از این دو چیز می توانیم مطمئن باشیم:
- کنگره ایالات متحده هیچ کاری انجام نخواهد داد تا قوانین اسلحه ایالات متحده شبیه قوانین یک کشور عادی شود.
- رسانه ها بر سلامت روان، سیاست جناح راست و هر چیزی غیر از تجربه نظامی تمرکز خواهند کرد. شکار "انگیزه" وجود خواهد داشت، اما علاقه کمی به توانایی وجود دارد.
As من در ژوئن گزارش دادم، گزارشی از دانشگاه مریلند که به این موضوع پرداخته بود تقریباً توسط رسانه ها نادیده گرفته شد.
اما در اینجا حقایقی وجود دارد:
با نگاهی به مردان 18 تا 59 ساله، کهنه سربازان دو برابر، شاید بیش از سه برابر بیشتر در مقایسه با کل گروه، تیراندازان دسته جمعی هستند. و آنها تیراندازی مرگبارتری دارند. با احتساب تیراندازی اخیر به عنوان 16 کشته، اگرچه ممکن است در واقع افزایش یابد، تیراندازان کهنه کار در این لیست به طور متوسط 8.3 نفر را کشته اند و کسانی که به عنوان جانباز معرفی نشده اند به طور متوسط 7.2 نفر را کشته اند.
از زمانی که من شروع به نوشتن در این مورد کردم اعداد کمی تغییر کرده اند:
- 10، 2023: حداقل 32 درصد از تیراندازان دسته جمعی ایالات متحده برای تیراندازی توسط ارتش ایالات متحده آموزش دیده اند.
- مارس 23، 2021: حداقل 36 درصد از تیراندازان دسته جمعی توسط ارتش ایالات متحده آموزش دیده اند
- ژوئن 4، 20129: اطلاعات به روز شده: تیراندازان دسته جمعی هنوز کهنه سربازان نامتناسب هستند
(در این مرحله 35٪ بود - نوامبر 4، 2018: تاریخچه تیراندازان دسته جمعی در ارتش ایالات متحده شگفت انگیزترین تصادف
(در این مرحله 35٪ بود - نوامبر 14، 2017: تیراندازان آمریکایی انحصاری جانبازان نامناسب هستند
(در این مرحله 34٪ بود
وقتی صحبت از تیراندازان دسته جمعی می شود، همه انواع همبستگی ها به دقت بررسی می شوند. اما این واقعیت که بزرگترین مؤسسه در ایالات متحده بسیاری از آنها را برای تیراندازی آموزش داده است، با جدیت اجتناب می شود.
آن دسته از تیراندازان که در واقع جانبازان نظامی نیستند، تمایل دارند طوری لباس بپوشند و صحبت کنند. برخی از آنها کهنه سربازان پلیس با عناوین نظامی هستند یا نگهبان زندان یا نگهبان بوده اند. شمارش افرادی که در ارتش آمریکا یا نیروی پلیس یا زندان بوده اند یا به عنوان نگهبان مسلح از هر نوعی کار کرده اند، درصد بیشتری را به ما می دهد. عامل آموزش و به کارگیری برای تیراندازی بزرگتر از کهنه سربازان نظامی است، اما به دقت نادیده گرفته می شود زیرا بسیاری از کسانی که به طور حرفه ای برای تیراندازی آموزش دیده اند توسط ارتش ایالات متحده آموزش دیده اند.
برخی از تیراندازان غیرنظامی به عنوان غیرنظامی برای ارتش کار کرده اند. برخی تلاش کرده اند به ارتش بپیوندند و رد شده اند. کل پدیده تیراندازی های دسته جمعی در طول جنگ های بی پایان پس از سال 2001 به شدت افزایش یافته است. نظامی گری تیراندازی های دسته جمعی ممکن است آنقدر بزرگ باشد که نمی توان دید، اما اجتناب از موضوع خیره کننده است.
نیازی به گفتن نیست که در یک کشور با بیش از 330 میلیون نفر، پایگاه داده 127 تیراندازان جمعی یک گروه بسیار بسیار کوچک است. نیازی به گفتن نیست، از نظر آماری، تقریباً همه جانبازان تیراندازان دسته جمعی نیستند. اما این به سختی می تواند دلیلی باشد که حتی یک مقاله خبری به این موضوع اشاره نکرده است که تیراندازان دسته جمعی به احتمال بسیار نامتناسبی کهنه سرباز هستند. به هر حال، از نظر آماری، تقریباً همه مردان، بیماران روانی، سوء استفادهکنندگان خانگی، هواداران نازی، تنهاها و خریداران اسلحه نیز تیراندازان دسته جمعی نیستند. با این حال، مقالاتی در مورد آن موضوعات مانند رشوه های کمپین NRA زیاد می شود.
به نظر من دو دلیل کلیدی وجود دارد که یک سیستم ارتباطی سالم این موضوع را سانسور نمی کند. اول، دلارهای عمومی و مقامات منتخب ما تعداد زیادی از مردم را برای کشتن آموزش می دهند و شرطی می کنند، آنها را برای کشتن به خارج می فرستند، از آنها برای "خدمت" تشکر می کنند، آنها را برای کشتن تمجید و پاداش می دهند، و سپس برخی از آنها در حال کشتن هستند. قابل قبول نیست. این یک همبستگی شانسی نیست، بلکه عاملی با یک ارتباط واضح است.
دوم، با اختصاص بخش زیادی از دولت خود به کشتار سازمانیافته، و حتی اجازه دادن به ارتش برای آموزش در مدارس، و توسعه بازیهای ویدیویی و فیلمهای هالیوودی، فرهنگی ایجاد کردهایم که در آن مردم تصور میکنند که نظامیگری ستودنی است و خشونت حل میکند. مشکلات، و انتقام یکی از بالاترین ارزش هاست. تقریباً هر تیرانداز دسته جمعی از تسلیحات نظامی استفاده کرده است. اکثر کسانی که لباسشان را می دانیم طوری لباس می پوشند که انگار در ارتش هستند. کسانی که نوشتههایی از خود به جای گذاشتهاند که علنی شدهاند، تمایل دارند طوری بنویسند که انگار در جنگ شرکت میکنند. بنابراین، در حالی که ممکن است بسیاری از مردم را متعجب کند که بفهمند چه تعداد از تیراندازان دسته جمعی از جانبازان ارتش هستند، ممکن است یافتن تیراندازان دسته جمعی (کهنه سربازان واقعی یا نه) که خودشان فکر نمی کردند سرباز هستند، دشوار باشد.
به نظر من یکی از محتمل ترین دلایلی وجود دارد که تشخیص اینکه کدام تیراندازان در ارتش بوده اند دشوار است (به این معنی که احتمالاً تیراندازان دیگری نیز بوده اند که من نتوانسته ام این واقعیت را در مورد آنها بدانم). ما فرهنگی را ایجاد کرده ایم که به ستایش و تمجید از مشارکت در جنگ اختصاص یافته است. حتی لازم نیست تصمیمی آگاهانه باشد، اما روزنامهنگاری که متقاعد شده است که نظامیگری قابل ستایش است، فرض میکند که این موضوع به گزارشی درباره یک تیرانداز جمعی بیربط است و علاوه بر این، تصور میکند که ذکر این موضوع که آن مرد یک جانباز بوده، ناپسند است. این نوع خودسانسوری گسترده تنها توضیح ممکن برای حذف کامل این داستان است.
پدیده خاموش کردن این داستان دقیقاً به "انگيزه" نياز ندارد و من به خبرنگاران در مورد تيراندازی های دسته جمعی توصيه می کنم که آنها نيز قدری انرژی کمتری را صرف شکار اغلب بی معنی برای "انگيزه" کنند. بیشتر به بررسی اینکه آیا این واقعیت که یک تیرانداز در موسسه ای که به تیراندازی دسته جمعی اختصاص داده شده است زندگی و نفس می کشد ممکن است مرتبط باشد یا خیر.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا
1 اظهار نظر
من از آمار دیوید سوانسون قدردانی می کنم، اما برای درک اینکه ایالات متحده یک اقتصاد و جامعه به شدت نظامی شده است، نیازی به تکیه بر ریاضیات یا "علم" نیست. بودجههای ملی، سازمانهای جانبازان بیشمار، برنامههای ROTC در مدارس دولتی، سازمانهای کودکان یونیفرم پوش (دههها پیشاهنگی) تخفیفها و جوایز جانبازان در فروشگاهها، مزایای مالی کالجها و دانشگاهها برای حضور در ROTC یا جانباز بودن و واجد شرایط بودن برای «مزایای جانبازی» ، پاداش های سربازی، پاداش های سربازی مجدد، پایگاه های نظامی عظیم در ایالات متحده و سراسر جهان، غریبه ها به کهنه سربازان می گویند "از خدمات شما متشکرم" (بله، مدتی هم در ارتش بودم، و افرادی که می دانند هیچ چیز درباره من این را نمی گوید – آیا من کشتم، آیا دکتر، کشیش، مهندس و غیره بودم؟ نظامی، که می تواند نه چندان ظریف در میان ترافیک بگوید، "مواظب من باش" یا روی برخی از پرچم ها چه می گوید، "من را زیر پا نگذار"، گویی کهنه سربازان مانند خزندگان هستند که می توانند به آنها ضربه بزنند. من در کشورهای دیگری زندگی کرده ام که نمادی از نیروی نظامی یا نیرو نیستند. با بیشترین بودجه در جهان که نه به دفاع اختصاص داده شده است – آخرین باری که قاره آمریکا توسط ارتش های خارجی مورد تهاجم قرار گرفت و نابود شد؟ – اما برای تهاجم، سلطه و تولید صنعتی سلاح، چقدر به ما خدمت می کند؟