در پاییز سال 2004، زمانی که کوفی عنان از سوی بخشهایی از رسانههای آمریکایی و بریتانیایی و کنگره ایالاتمتحده از حملات پژمردهای رنج میبرد، شروع به برگزاری یا دعوت به شرکت در جلسات محتاطانه با گروهی از «کارشناسان سیاست خارجی» در اطراف نیویورک کرد. شهر (و چه کسی می داند کجای دیگر)، حداقل یک یا چند نفر از آنها در نهایت داستان را به بیرون درز کردند نیویورک تایمز.
یکی از اعضای ناشناس این پیمان به این سازمان گفت که هدف از این جلسات "نجات کوفی و نجات سازمان ملل" بود. بارو به عنان دستور دهد که «نقص در رهبری او در دو سال گذشته، دستاوردهای دوره پنج ساله اول ریاست جمهوری او را تحت الشعاع قرار داده بود و تهدیدی برای تضعیف دو سال باقی مانده از دوره آخر او بود.»
"قصد این بود که آن را محرمانه نگه داریم." بار به نقل از ریچارد هالبروک، که حداقل یکی از این جلسات در آپارتمان او در شهر نیویورک برگزار شد. سفیر سابق سازمان ملل در دولت دوم کلینتون ادامه داد: «هیچکس نمیخواست تصور گروهی از خارجیها را ایجاد کند، همه آنها آمریکایی هستند و به دبیرکل دیکته میکنند که چه کاری انجام دهند.»
با توجه به بارهالبروک همچنین گروهی را که با عنان ملاقات کرد به عنوان افرادی توصیف کرد که «به شدت به سازمان ملل اهمیت میدهند و معتقدند که سازمان ملل در صورت مناقشه آشکار و اصطکاک دائمی با کشور بنیانگذار، کشور میزبان و بزرگترین کشور مشارکتکنندهاش، نمیتواند موفق شود».
هالبروک توضیح داد: «سازمان ملل، بدون اینکه ایالات متحده پشت آن باشد، یک نهاد شکست خورده است.
همان عصر که باردر گزارش صفحه اول ظاهر شد، هالبروک یکی از چهار مهمان تلویزیون آمریکایی بود نمایش چارلی رز.
مجری برنامه بخش عمده ای از بحث خود با هالبروک را به داستان صبح همان روز اختصاص داد بار و شرایط پشت آن
هالبروک به رز گفت: «ما در مورد این واقعیت صحبت کردیم که اگر سازمان ملل در تقابل اساسی با ایالات متحده باشد، موفق نخواهد شد. "این فقط نمی تواند. ایالات متحده به سازمان ملل نیاز دارد و سازمان ملل به ایالات متحده نیاز دارد، به همین سادگی.»
تصدیق برخی از فشارهایی که بر سر عنان وارد شد (برای تحلیل بسیار خوب از منابع این فشار در جناح راست آمریکایی، رجوع کنید به "حمله جناح راست به کوفی عنانیان ویلیامز، ملت، 10 ژانویه 2005)، هالبروک در ادامه توضیح داد که رابطه ایالات متحده و سازمان ملل چقدر مهم است.
برای گزیده ای از آن در اینجا:
ایالات متحده بدون سازمان ملل و سازمان ملل بدون ایالات متحده دو نهادی هستند که هر دو آسیب خواهند دید، صادقانه بگویم سازمان ملل بیشتر از ایالات متحده ... [ب] زیرا در نهایت ایالات متحده به کمک سازمان ملل در مسائل بسیار مهمی مانند عراق نیاز دارد و جهان به دلیل سونامی به سازمان ملل نیاز دارد….
آنچه که ریچارد هالبروک - این روزها، نوعی دولتمرد بزرگ از تمام آنچه از لیبرالیسم در فرهنگ سیاسی حاکمیت در ایالات متحده باقی مانده است، و وزیر امور خارجه احتمالی، جان کری را برای پیروزی جورج بوش برای ریاست جمهوری در نوامبر 2004 می گفت - در سراسر جهان می گفت. این مصاحبه 3 ژانویه در تلویزیون آمریکایی به طور واضح تر از نیویورک تایمز همان روز توانست بگوید که حملات راست آمریکا به سازمان ملل نابجاست. آنها نابجا هستند زیرا در واقع انواع اهداف مهم سیاست خارجی ایالات متحده وجود دارد که سازمان ملل می تواند از طرف خود پیش برد. هالبروک به طور خاص دو مورد را فهرست کرد: کمک به ایالات متحده برای اجرای انتخابات 30 ژانویه در عراق (که هنوز هیچ ائتلاف حکومتی جدیدی از آن ظاهر نشده است، لطفاً خوب توجه کنید). و کمک به مدیریت درگیری بر سر سرزمین های فلسطینی تحت اشغال اسرائیل. (اگرچه این زبان من در اینجا است - نه زبان هالبروک.) به علاوه، مأموریت های دیگری نیز وجود دارد که باید انجام شوند، اما واشنگتن نمی خواهد با آنها سر و کار داشته باشد - پرداختن به پیامدهای سونامی 26 دسامبر در اقیانوس هند به طور مکرر در هولبروک. لب
بیدار شو، هالبروک به همتایان خود در سمت راست تشکیلات سیاسی آمریکا می گفت. شوراها و آژانس های مختلف و متخصصان و پرسنل - سازمان ملل نام تجاری، بالاتر از همه چیز - هنوز دستور a را بدهید بسیار عالی در امور بین المللی. و هیچ کارشناس آیندهنگر سیاست خارجی آمریکا جرات این را ندارد. به هر حال هنوز نه
نگاهی به دبیرکل در آزادی بزرگتر: به سوی امنیت، توسعه و حقوق بشر برای همه امروز، نمیتوانم مداخلات ریچارد هالبروک از طرف سازمان ملل متحد و دبیر کل جنگجوی آن در دو تا از مجامع معتبرتر رسانههای آمریکایی در 3 ژانویه گذشته را به یاد بیاورم. (حداقل از طرف یک مفهوم خاص از سازمان ملل .)
و همچنین به یاد آوردم که در برای پایان دادن به یک جنگ (کتابخانه مدرن، کشیش اد.، 1999)، هالبروک خاطرات خود را از زمانی که به نمایندگی از دولت کلینتون به عنوان مذاکره کننده ارشد آن با طرف های متخاصم در یوگسلاوی سابق سپری کرد، شرح بسیار ارزشمندی از دولت کلینتون ارائه کرده است. اهمیت کوفی عنان برای قدرت آمریکا - اما ده سال پیش، به جای امروز. (و توجه داشته باشید که در آن زمان، عملیات نیروی عمدی، بمباران اهداف آمریکایی صربهای بوسنیایی در بوسنی و هرزگوین در پایان اوت 1995، همان چیزی بود که هالبروک آن را «بزرگترین اقدام نظامی در تاریخ ناتو» نامید (ص 102). ))
زمانی که [عملیات نیروهای عمدی] تمام شد و ما میتوانستیم ارزیابی کنیم که چه کسی مفیدتر بوده است، همکاران من در واشنگتن معمولاً کوفی عنان را در سازمان ملل و ویلی کلاس و ژنرال جولوان را در ناتو معرفی میکردند. عملکرد شجاعانه عنان در آن بیست و چهار ساعت نقش اساسی در حمایت قوی واشنگتن از او یک سال بعد به عنوان جانشین بوتروس بوتروس غالی به عنوان دبیر کل سازمان ملل متحد داشت. در واقع، به یک معنا عنان آن روز برنده این شغل شد. (ص 103، تأکید شده است)
در این لحظه منحصر به فرد که هالبروک آن را "مهم ترین آزمون رهبری آمریکا از زمان پایان جنگ سرد" توصیف کرد (ص. 92)، کوفی عنان دقیقاً چه کاری از طرف آمریکایی ها انجام داده بود که سزاوار چنین ستایش بالایی باشد؟
همانطور که هالبروک می گوید: "خوشبختانه" برای مدت کوتاهی قبل از شروع عملیات هوایی نیروهای عمدی توسط بلوک ناتو به رهبری آمریکا علیه مواضع صرب های بوسنیایی،
دبيركل بوتروس بوتروس غالي در يك هواپيماي تجاري قابل دسترسي نبود، بنابراين [مادلين آلبرايت، سفير سازمان ملل] در عوض با معاون خود، كوفي عنان، كه مسئول عمليات حفظ صلح بود، برخورد كرد. ساعت 11:45 صبح به وقت نیویورک، [اوت. 29،] شکست بزرگی بود: عنان به تالبوت و آلبرایت اطلاع داد که به مقامات غیرنظامی و فرماندهان نظامی سازمان ملل دستور داده است تا برای مدت محدودی از اختیار خود برای وتوی حملات هوایی در بوسنی صرف نظر کنند. برای اولین بار در جنگ، تصمیم در مورد حملات هوایی صرفاً در دست ناتو بود - عمدتاً دو افسر آمریکایی، فرمانده عالی ناتو، ژنرال جورج جولوان، و دریاسالار لیتون اسمیت، فرمانده نیروهای جنوبی ناتو و تمام نیروی دریایی ایالات متحده. نیروها در اروپا (ص 99)
نتیجه، همانطور که هالبروک گزارش می دهد، "بزرگترین اقدام نظامی در تاریخ ناتو" بود. (تا عملیات نیروهای متفقین، جنگ بلوک ناتو به رهبری ایالات متحده بر سر کوزوو، تقریباً سه سال و نیم بعد.) کوفی عنان اینگونه بود.برنده کار شدبه گفته هالبروک، به عنوان جانشین بوتروس بوتروس غالی در پست دبیرکلی سازمان ملل متحد.
و یادم آمد فصل پانزدهم از منشور سازمان ملل متحدکه در ماده 100 استقلال و تمامیت آن تعریف شده است دبیرخانه به شرح زیر است:
1. دبیرکل و کارکنان در اجرای وظایف خود نباید از هیچ دولت یا هیچ مرجع دیگری خارج از سازمان درخواست یا دریافت دستورالعمل کنند. آنها باید از هر اقدامی که ممکن است منعکس کننده موقعیت آنها به عنوان مقامات بین المللی که فقط در برابر سازمان مسئول هستند خودداری کنند.
2. هر یک از اعضای سازمان ملل متحد متعهد می شود که به خصوصیات منحصرا بین المللی مسئولیت های دبیرکل و کارکنان احترام بگذارد و به دنبال تأثیرگذاری بر آنها در انجام مسئولیت هایشان نباشد.
و من تعجب کردم که آیا کسی - ریچارد هولبروک، کوفی عنان - هیئت تحریریه در آن وال استریت ژورنال، هیئت مدیره بنیاد سازمان ملل متحد - مایل است از این تز دفاع کند که در شرکت در این نشست های اواخر سال 2004 با پیمان «کارشناسان سیاست خارجی»، حداقل یک جلسه که در آن دبیرکل «در سکوت نشسته و نشسته است». هیچ تلاشی برای دفاع از خود نکرد بار این صحنه را گزارش کرد، عنان به وظایف و مسئولیت های قانون اساسی خود که در ماده 100 آمده است، عمل می کرد؟
یا سوالم را تا حدودی متفاوت بیان کنم: آیا رویدادها توسط سازمان گزارش نشده است ژانویه 3 نیویورک تایمز (در میان سایر منابع در نهایت) نقض قانون اساسی از نقش و مسئولیت های مشروع دبیرکل سازمان ملل متحد است؟ منظورم این است که چگونه می توان به آنها نگاه دیگری کرد؟ (به غیر از تضرع آمریکاییها. پس حدس میزنم که بالاخره آنها خوب بودند.)
"نشست محرمانه، ماموریت روشن: «نجات» سازمان مللوارن هوگ، نیویورک تایمزژانویه 3، 2005
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا