فقط تهدید، درد و جهنم تحمیل شده صلح را حفظ می کند، درست است؟
آدم بد را بگیر! روسیه: بد به گفته دیوید لئونهارت، اگر به اوکراین حمله کند، چنین "جنگ تجاوزکارانه داوطلبانه" خواهد بود. نیویورک تایمزاین نشانه ای از این خواهد بود که پوتین معتقد است که Pax Americana به پایان رسیده است و ایالات متحده، اتحادیه اروپا و متحدان آنها برای دریافت عواقب دردناک آنقدر ضعیف شده اند.
چه دنیای شگفت انگیزی – ساده ای – ما در آن زندگی می کنیم. و هدف اصلی هر کارمند نظامی-صنعتی این است که مطمئن شود ساده می ماند: خیر در مقابل شر، ما در برابر آنها، خدا در برابر شیطان. بله، سلاح های هسته ای به نوعی خطرناک هستند و کشورهای جهان سومی که در حال جوشیدن هستند (به ذهن ایران می رسد) باید از توسعه آنها جلوگیری کرد، اما ما سلاح های هسته ای Pax Americana را حفظ می کنند، مانند هر جنگ تهاجمی که ما تا به حال انجام داده ایم. همه آنها حداقل در آن زمان ضروری بوده اند، پس از آن بهتر است آنها را فراموش کرده و ادامه دهید.
خدایا کمکمون کن گریه میکنم این وضعیت موجود ژئوپلیتیکی یا «عادی بدخیم» باقی می ماند کلی دنتون-بورهاگ قرار می دهد
او می نویسد: «در حالی که حداقل 6 تریلیون دلار برای جنگ های این کشور پس از 9 سپتامبر خرج شد.
«مسائل حیاتی مانند تغییرات آب و هوا و مراقبتهای پزشکی برای سالمندان و بقیه ما توسط قانونگذاران ما با ذهنیت شیرینفروشی برخورد میشود و این واقعیت را زیر سؤال میبرد. آیا رهبران ما از غول های اسلحه ساز مجتمع نظامی-صنعتی (که به طور فزاینده ای بخشی از آن هستند) می ترسند؟ آیا آنها واقعاً معتقدند که این راهی برای ساختن دنیای امن تر است؟»
آیا این همان ذهنیت ژئوپلیتیکی است که ما در آن گیر کرده ایم؟ به نظر می رسد جنگ - یا "دفاع" - ساده ترین راه برای دولت ها برای به هم زدن اجماع عمومی است. برای تودهها مقدس است و برای نظامیهای صنعتی سودآور است. مهم نیست که برخلاف هر آموزه دینی روی کره زمین باشد. مهم نیست هر چه می کاریم درو می کنیم. مهم نیست که تسلیحات هسته ای وجود داشته باشد و به طور اجتناب ناپذیری بخشی از رویارویی رو به جلوی روسیه-اوکراین/ناتو باشد. جنگ، یا تهدید جنگ، به عنوان تنها گزینه در نظر گرفته می شود - و در رسانه های اصلی گزارش می شود. دیپلماسی به سرعت کنار گذاشته می شود، زیرا مستلزم گوش دادن و دادن امتیاز است.
می نویسد: «به شدت به یک چارچوب امنیتی جدید اروپایی برای غیرنظامی کردن و خنثی کردن درگیری ها بین روسیه و متحدان آمریکا نیاز است». نورمن سلیمان:
اما همان رویکردی که برای سه دهه برای گسترش ناتو تا مرزهای روسیه تحت فشار قرار گرفت، اکنون برای ادامه دادن به پیشروی، مهم نیست که چقدر این کار شانس درگیری مستقیم بین دو ابرقدرت دارای سلاح هستهای جهان را افزایش میدهد.»
این چیزی است که گم شده است: یک روند صلح قدرتمند. در حالت عادی بدخیم سیاره، قدرت تنها یک چیز دارد: سلطه. و سلطه نه صرفاً به زور بلکه به حماقت معنوی نیاز دارد، مثلاً وقتی کشتن «جنگ» نامیده میشود، همیشه موجه است. و علیرغم آنچه پوگو زمانی ادعا کرد، دشمن ما نیستیم. دشمن با ما متفاوت است: ظالم و دو بعدی، فقط علاقه مند به گرفتن آنچه متعلق به ماست.
این نگرش ممکن است به زندگی در سیاره زمین پایان دهد. اما آیا جایگزینی وجود دارد؟ اگر وجود داشته باشد - و من معتقدم وجود دارد - با یک تغییر انسانی جمعی در آگاهی آغاز می شود: درک این موضوع که همه ما به هم متصل هستیم، و همکاری، بین افراد و بین ملت ها، فرآیند پیچیده ای برای تبدیل شدن به بهترین چیزی است که هستیم. .
برای درک این که این به چه معناست، نزدیک به یک قرن پیش میروم، به مقالهای خارقالعاده که در سال 1925 توسط مشاور مدیریت نوشته شده است. مری پارکر-فولت. به آن "تضاد سازنده" می گویند.
نکته اصلی او این است: سه راه اصلی برای مقابله با درگیری وجود دارد - هر نوع درگیری، خواه بحث بین همسایگان یا اختلاف بین ملت ها. آشکارترین آن سلطه است. یک طرف می برد، یک طرف می بازد. ممکن است راه حلی به نظر برسد، اما معمولاً در درازمدت از بین میرود، «همانطور که میبینیم»، «از آنچه پس از جنگ رخ داده است». او البته به جنگ جهانی اول اشاره می کند.
راه دوم سازش نام دارد. هر دو طرف می دهند، هیچ کدام به آنچه می خواهند نمی رسند، اما زندگی حداقل برای مدتی ادامه دارد. هیچ کس در خیابان ها برای حمایت از سازش تشویق نمی کند. وقتی تسلط - پیروزی - تنها گزینه دیگر است، به راحتی می توان دید که چگونه باند راهپیمایی را بالا می برد و پرچم ها را به اهتزاز در می آورد.
اما گزینه سوم حیاتی وجود دارد که نیاز به بازنشانی کامل اجتماعی دارد، غیرنظامی کردن کل فرآیند، درست همانطور که نورمن سولومون خواستار آن بود. پارکر-فولت آن را ادغام می نامد: یعنی هر دو طرف صادقانه و آشکارا در مورد نگرانی ها و نیازهای خود صحبت می کنند. و آنها به حرف طرف مقابل گوش می دهند - با احترام، نه تحقیر. سپس نه به مصالحه بلکه به بصیرت دست می یابند. چگونه می توان هر دو طرفین نیازهای خود را برآورده می کنند؟ او اشاره می کند که این شامل چیزی است که هنوز وجود ندارد.
او می نویسد: «از آنجایی که تضاد - تفاوت - اینجا در جهان است، چون نمی توانیم از آن اجتناب کنیم، فکر می کنم باید از آن استفاده کنیم. به جای محکوم کردن آن، باید آن را برای ما کار کنیم. . . . انتقال نیرو توسط تسمه به اصطکاک بین تسمه و قرقره بستگی دارد. اصطکاک بین چرخ محرک لوکوموتیو و مسیر برای حمل قطار ضروری است. تمام پولیش ها با اصطکاک انجام می شود. ما موسیقی ویولن را با اصطکاک دریافت می کنیم.»
همه اینها در مورد اوکراین به این موضوع اضافه می شود: هر دو طرف در این موضوع دارای نقص هستند و هر دو طرف باید گوش کنند. در اینجا دو مورد از نکاتی است که اگر به روسیه گوش کنیم، همانطور که در توضیح داده شد، میتوان به آن اشاره کرد اکنون دموکراسی!:
1. اتحاد جماهیر شوروی 27 میلیون نفر را در جنگ جهانی دوم از دست داد. به گفته کاترینا واندن هوول، «حتی در نسلهای جوانتر، ترس مداوم از محاصره شدن وجود دارد». روسیه از گسترش ناتو تا مرزهای خود و تهدید ناتو برای پذیرش اوکراین به شدت نگران است. ارتش اوکراین در حالت آماده باش به سر می برد و آمریکا نیروها و سلاح ها را به منطقه می ریزد.
2. همانطور که امی گودمن و دنیس موینیهان می نویسند: "حدود 30 درصد از 50 میلیون شهروند اوکراین را بومی روسی زبان هستند، که بیشتر آنها در منطقه جنوب شرقی دونباس در مرز روسیه و در شبه جزیره کریمه هستند."
بحث ملی در مورد همسویی با شرق یا غرب به یک درگیری نظامی منجر شد، با نزدیک به 14,000 کشته، 1.5 میلیون آواره، و دو منطقه در داخل دونباس، دونتسک و لوهانسک، اعلام استقلال از اوکراین و همسویی با روسیه.
تنها چیزی که در مورد هر یک از اینها واضح است این است که جنگ آن را بدتر خواهد کرد. همه طرف ها با همکاری یکدیگر چه چیزی می توانند برای تبدیل آن به صلح ایجاد کنند؟
رابرت کوهلر([ایمیل محافظت شده])، سندیکا توسط PeaceVoice، روزنامه نگار و سردبیر برنده جایزه شیکاگو است. او نویسنده کتاب شجاعت در زخم قوی می شود.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا