هوش مصنوعی (AI) یک فرصت سود برای سرمایه داران است، اما انتخابی حیاتی برای طبقه کارگر است. از آنجا که طبقه کارگر اکثریت است، این انتخاب حیاتی با کل جامعه مواجه است. این همان فرصت سود/انتخاب اجتماعی است که با معرفی رباتیک، کامپیوتر، و در واقع با اکثر پیشرفت های تکنولوژیک در طول تاریخ سرمایه داری ارائه شد. در سرمایه داری، کارفرمایان تصمیم می گیرند که چه زمانی، کجا و چگونه فناوری های جدید را نصب کنند. کارمندان این کار را نمی کنند. تصمیمات کارفرمایان عمدتاً به این بستگی دارد که آیا فناوری های جدید و چگونه بر سود آنها تأثیر می گذارد.
اگر فناوریهای جدید کارفرمایان را قادر میسازد تا به طور سودآوری کارگران دستمزدی را با ماشینآلات جایگزین کنند، آنها این تغییر را اجرا خواهند کرد. کارفرمایان مسئولیت کمی در قبال کارگران آواره، خانوادههای آنها، محلهها، جوامع یا دولتها در قبال عواقب فراوان از دست دادن مشاغل دارند. اگر هزینه بیکاری برای جامعه 100 باشد در حالی که سود حاصل از سود کارفرمایان 50 باشد، فناوری جدید اجرا می شود. از آنجایی که سود کارفرمایان بر تصمیم حاکم است، فناوری جدید ارائه می شود، مهم نیست که این سود نسبت به ضرر جامعه چقدر ناچیز باشد. سرمایه داری همیشه اینگونه عمل کرده است.
یک مثال ساده حسابی می تواند نکته کلیدی را نشان دهد. فرض کنید هوش مصنوعی بهره وری برخی از کارمندان را دو برابر می کند. در همان زمان کار، آنها دو برابر قبل از استفاده از هوش مصنوعی تولید می کنند. کارفرمایانی که از هوش مصنوعی استفاده می کنند نیمی از کارمندان خود را اخراج می کنند. سپس چنین کارفرمایی همان خروجی قبل از معرفی هوش مصنوعی را از 50 درصد باقیمانده کارمندان خود دریافت خواهند کرد. برای ساده نگه داشتن مثال ما، فرض کنیم آن کارفرمایان همان خروجی را به همان قیمت قبلی بفروشند. درآمد حاصل از آنها نیز به همین ترتیب خواهد بود. استفاده از هوش مصنوعی باعث صرفه جویی 50 درصدی کارفرمایان از کل صورتحساب های دستمزد قبلی آنها می شود (کمتر از هزینه اجرای هوش مصنوعی) و این پس انداز توسط کارفرمایان به عنوان سود اضافی برای آنها حفظ می شود. این سود افزوده انگیزه موثری برای کارفرما برای پیاده سازی هوش مصنوعی بود.
اگر برای لحظهای تصور کنیم که کارمندان قدرتی را دارند که سرمایهداری منحصراً به کارفرمایان میدهد، آنها استفاده از هوش مصنوعی را به روشی کاملاً متفاوت انتخاب میکنند. آنها از هوش مصنوعی استفاده میکردند، هیچکس را اخراج نمیکردند، اما در عوض روزهای کاری همه کارمندان را 50 درصد کاهش میدادند و دستمزدشان را ثابت نگه میداشتند. یک بار دیگر با ساده نگه داشتن مثال ما، این منجر به همان خروجی قبل از استفاده از هوش مصنوعی می شود، و همان قیمت برای کالاها یا خدمات و جریان درآمد حاصل می شود. حاشیه سود پس از استفاده از هوش مصنوعی مانند قبل باقی می ماند (منهای هزینه اجرای فناوری). 50 درصد از روزهای کاری قبلی کارکنان که اکنون برای اوقات فراغت آنها در دسترس است، مزایایی است که به دست می آورند. این اوقات فراغت - آزادی از کار - انگیزه آنها برای استفاده متفاوت از هوش مصنوعی با کارفرمایان است.
یکی از روشهای استفاده از هوش مصنوعی برای عدهای سود میآورد، در حالی که روش دیگر به بسیاری از افراد، اوقات فراغت/آزادی میدهد. سرمایه داری به روش کارفرمایان پاداش می دهد و در نتیجه آن را تشویق می کند. دموکراسی راه دیگری را نشان می دهد. خود این فناوری دوسویه است. می توان از هر دو طریق استفاده کرد.
بنابراین، نوشتن یا گفتن - همانطور که این روزها خیلی ها انجام می دهند - که هوش مصنوعی میلیون ها شغل یا صاحب شغل را تهدید می کند، به سادگی نادرست است. فناوری این کار را نمی کند. در عوض، سیستم سرمایه داری شرکت ها را به صورت کارفرمایان در مقابل کارمندان سازماندهی می کند و در نتیجه از پیشرفت تکنولوژی برای افزایش سود استفاده می کند، نه اوقات فراغت کارمندان.
در طول تاریخ، علاقه مندان بیشتر پیشرفت های تکنولوژیکی را به دلیل ویژگی های «صرفه جویی در کار» جشن می گرفتند. معرفی فنآوریهای جدید کار کمتر، مشقتآمیزی کمتر و نیروی کار تحقیرآمیز کمتری را به همراه خواهد داشت. معنای مفهومی این بود که «ما» - همه مردم - سود میبریم. البته، بدون شک، سود افزوده سرمایهداران از پیشرفتهای فنی، اوقات فراغت بیشتری برای آنها به ارمغان آورد. با این حال، فناوریهای جدید فراغتی که برای اکثریت کارمندان امکانپذیر شد، عمدتاً از آنها محروم شد. سرمایه داری - سیستم سود محور - باعث این انکار شد.
امروز با همان داستان قدیمی سرمایه داری روبرو هستیم. استفاده از هوش مصنوعی می تواند اوقات فراغت بسیار بیشتری را برای طبقه کارگر تضمین کند، اما سرمایه داری در عوض هوش مصنوعی را تابع سودجویی می کند. سیاستمداران بر چشم انداز ترسناک مشاغل از دست رفته به دلیل هوش مصنوعی اشک تمساح می ریزند. کارشناسان تخمینهایی مبادله میکنند که در صورت استفاده از هوش مصنوعی، چند میلیون شغل از بین میرود. لیبرال های ساده لوح برنامه های دولتی جدیدی را ابداع می کنند که هدف آن کاهش یا کاهش تاثیر هوش مصنوعی بر اشتغال است. بار دیگر، توافق ناگفته این است که سؤال نشود که آیا و چگونه مشکل سرمایه داری است یا اینکه امکان تغییر سیستم را به عنوان راه حل آن مشکل دنبال کنیم.
در اقتصادی مبتنی بر تعاونی های کارگری، کارمندان مجموعاً کارفرمای خود خواهند بود. ساختار اصلی سرمایه داری از شرکت ها - سیستم کارفرما در مقابل کارمند - دیگر غالب نخواهد بود. در این صورت پیاده سازی فناوری تصمیمی جمعی خواهد بود که به صورت دموکراتیک به دست می آید. با غیاب تقسیم کارفرما در مقابل کارمند سرمایه داری، تصمیم گیری در مورد زمان، مکان و نحوه استفاده از هوش مصنوعی، به عنوان مثال، وظیفه و مسئولیت کارکنان به عنوان یک کل جمعی خواهد بود. آنها ممکن است سودآوری شرکت را در نظر بگیرند در میان اهداف آنها برای استفاده از هوش مصنوعی است، اما آنها مطمئناً سود در اوقات فراغت را نیز در نظر می گیرند که این امکان را فراهم می کند. تعاونی های کارگری تصمیماتی می گیرند که با تصمیمات شرکت های سرمایه داری متفاوت است. نظامهای اقتصادی مختلف بر جوامعی که در آنها فعالیت میکنند تأثیر میگذارند و شکل میدهند.
در سرتاسر تاریخ سرمایهداری، کارفرمایان و ایدئولوگهای آنها یاد گرفتند که چگونه به بهترین نحو از تغییرات تکنولوژیکی که میتواند سود را افزایش دهد، دفاع کنند. آنها آن تغییرات را بهعنوان پیشرفتهایی در نبوغ انسانی که مستحق حمایت همگان است، جشن گرفتند. افرادی که به دلیل این پیشرفتهای تکنولوژیک آسیب دیدند، به عنوان «بهایی برای پیشرفت اجتماعی» کنار گذاشته شدند. اگر کسانی که رنج میکشیدند به مقابله میپرداختند، به دلیل رفتاری ضد اجتماعی محکوم میشدند و اغلب جرمانگاری میشدند.
مانند پیشرفتهای فناوری قبلی، هوش مصنوعی هم مسائل جدید و هم موضوعات بحث برانگیز قدیمی را در دستور کار جامعه قرار میدهد. اهمیت هوش مصنوعی به دستاوردهای بهره وری که به دست می آورد و از دست دادن شغلی که تهدید می کند محدود نمی شود. هوش مصنوعی همچنین تصمیم اجتماعی برای حفظ تقسیم کارفرما-کارمند به عنوان سازمان اصلی شرکتها را به چالش میکشد. در گذشته سرمایه داری، تنها کارفرمایان تصمیماتی می گرفتند که کارمندان باید با نتایج آن زندگی می کردند و می پذیرفتند. شاید با هوش مصنوعی، کارکنان خواستار اتخاذ این تصمیمات از طریق تغییر سیستمی فراتر از سرمایه داری به سمت جایگزینی مبتنی بر تعاونی کارگر باشند.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا