عکس و گزارش توسط ادواردو گارسیا
چیزی در ایالت میشیگان پوسیده است.
یکی از شهرها از اطلاع دادن به ساکنان خود غفلت کرد که منبع آب آن حاوی مواد شیمیایی سرطانی است. یکی دیگر منطقه مدرسه دولتی خود را منحل کرد و آن را با یک سیستم مدارس منشور جایگزین کرد، تنها برای اینکه شاهد فرار شرکت مدیریت انتفاعی که استخدام کرده بود، پس از تشخیص اینکه نمی تواند سودی داشته باشد، از صحنه فرار کرد. طبق قانون مدیریت مالی اضطراری که توسط ریک اسنایدر، فرماندار مروج ریاضت در میشیگان به تصویب رسیده است، اکنون بسیاری از شهرها و مناطق مدارس در این ایالت توسط تکنوکراتهای منصوب شده توسط ایالت اداره میشوند. این قانون نه تنها ساکنان را از حق رای محلی محروم میکند، بلکه به منصوب شده اسنایدر این اختیار را میدهد که تقریباً هر کاری را انجام دهد، از جمله انحلال خود شهر - همه (مهم نیست چقدر فاجعهبار) به نام «مسئولیت مالی» انجام دهد.
اگر فکر می کنید "چه کسی اهمیت می دهد؟" از آنجایی که آنچه در میشیگان اتفاق می افتد در میشیگان می ماند، دوباره فکر کنید. سبک حکمرانی تهاجمی توازن-کتابی ایالت قبلاً فراتر از مرزهای آن گسترش یافته است. در ژانویه، کریس کریستی، فرماندار نیوجرسی، وکیل ورشکستگی و مدیر سابق اورژانس دیترویت، کوین اور را به عنوان «مشاور حقوقی» آتلانتیک سیتی منصوب کرد. این مطبوعات آزاد دیترویت شرح داده شده این اقدام به عنوان "تصرف دولتی شبیه به مداخله ایالتی فرماندار ریک اسنایدر در شهر موتور."
و در بهار امسال، در میان هیاهوی جمهوری خواهانی که وارد رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری 2016 شده اند، فرماندار اسنایدر تور ملی خود را به راه انداخت. فروش "داستان میشیگان به بقیه کشور." هزینه سفر او توسط یک سازمان غیرانتفاعی (که طبیعتاً با کمک های مالی فاش نشده تغذیه می شود) به نام «مسئول ساختن دولت: داستان میشیگان» تأمین شد.
برای بسیاری از ساکنان میشیگان، این موضوع به همان اندازه مضحک به نظر می رسید که جب بوش یک PAC فوق العاده با نام «آزادسازی عراق: داستان خانواده بوش» را راه اندازی کرد. به جز اینکه اسنایدر قصد نداشت وارد رقابت موش های ریاست جمهوری شود. در عوض، او در تلاش بود تا شکل سیاست ریاضت اقتصادی میشیگان و امضای قانون مدیریت اضطراری آن را که از بین رفته بود را در جریان قرار دهد. بیش از نیمی ساکنان آفریقایی آمریکایی این ایالت از حق رای محلی خود در سال های 2013 و 2014 برخوردار بودند.
در حالی که فرماندار در سراسر کشور گردش می کرد، من و ادواردو گارسیا، عکاس ساکن آن آربور، تصمیم گرفتیم که در مورد آنچه به عنوان تور دو هفته ای میشیگان جادویی خود فکر می کردیم، شرکت کنیم. و در حالی که ما با اتوبوس تور روانگردان مجهز نبودیم - بیشتر سفر را در پریوس 2005 مادربزرگم گذراندیم - سفر ما به طرز قابل توجهی سورئال بود. از کرانههای جنوب غربی دریاچه میشیگان تا انتهای شرقی شبهجزیره، با بازدید از بیش از نیم دوجین شهر، از ایالت عبور کردیم تا ببینیم آیا داستان فرماندار طرف دیگری دارد و آیا میشیگان واقعاً چنین است، همانطور که یکی از ساکنان دیترویت میگوید؟ "آزمایشی عظیم در از بین بردن دموکراسی ایالات متحده."
ایستگاه اول: جنگ های آبی در فلینت
همین که می رسیم، راهپیمایی از پیاده رو جلوی ساختمان شورای شهر می ریزد.
"از مسموم کردن فرزندانمان دست بردارید!" در حالی که جمعیت در خیابان ساگیناو جنوبی، خیابان اصلی شهر، پایین میآیند، یک دختر بچه را شعار میدهد. ما در فلینت، میشیگان هستیم، مکانی که سال گذشته به دلیل آب قهوهای رنگ، حاوی مواد شیمیایی و احتمالاً سمی، سرفصل اخبار را به خود اختصاص داد. زنی با موهای سفید ژولیده، کوزه گالن پر از مایعی به رنگ ادرار را از شیر آب خانهاش تکان میدهد. "آنها اهمیتی نمی دهند که ما را می کشند!" او گریه می کند.
با نزدیک شدن به رودخانه متلاطم فلینت، با کلیر مککلینتون، سازماندهنده قدرتمند لیگ دفاع از دموکراسی فلینت، تماس میگیریم. این محل زبالهدانی طولانیمدت برای کارخانههای شرکت خودروسازی فورد در کنار رودخانه و از یک سال پیش، تنها منبع آب آشامیدنی شهر بوده است. در 25 آوریل 2014، به دستور مدیر اورژانس شهر، فلینت خرید لوازم خود را از اداره آب و فاضلاب دیترویت متوقف کرد و شروع به برداشت مستقیم آب از رودخانه کرد که به معنای صرفه جویی در بودجه بود. 12 میلیون دلار یک سال. جنبه منفی: مردم شروع به بیمار شدن کردند.
از آن زمان، آزمایشات انجام شده است شناسایی شده باکتری E. coli و باکتری های مدفوع در آب، و همچنین سطوح بالا of تری هالومتان هایک کوکتل شیمیایی سرطان زا به نام THMs. برای ماهها، شهر وجود THMs را پنهان میکرد که در طول سالها میتواند منجر به افزایش نرخ سرطان، نارسایی کلیه و نقایص مادرزادی شود. با این حال، برای ساکنان محلی آشکار بود که چیزی در حال رخ دادن است. برخی از آنها دچار بثورات اسرارآمیز بودند یا دورههای اسهال شدید را تجربه میکردند، در حالی که برخی دیگر تماشا کردم وقتی مژه ها و موهایشان شروع به ریزش کرد.
همانطور که از یک پل عابر پیاده کوچک عبور می کنیم، مک کلینتون چگونگی شورای شهر را به تازگی بازگو می کند رای داده برای «انجام همه کارهای لازم» برای بازگرداندن آب دیترویت. با این حال، مدیر اورژانس بلافاصله تصمیم آنها را نادیده گرفت و آن را "غیرقابل درک" خواند.
او با خشکی اظهار نظر می کند: «این یک مدل کاملاً متفاوت از کنترل است» و توضیح می دهد که اکنون با سایر ساکنان کار می کند تا دستور صادر کنید مجبور کردن شهر برای بازگشت به استفاده از آب دیترویت. با این حال، یک مشکل: باید در شهرستان Ingham، محل لنسینگ، مرکز ایالت، به جای در Genesee County Flint ثبت شود، زیرا تصمیم یک مدیر اورژانس منصوب شده توسط ایالت به چالش کشیده می شود. او میگوید: «تحت حاکمیت ایالت، اینجا جایی است که شما برای جبران نارضایتیها میروید. "تنها تضعیف دیگری از اقتدار محلی ما."
در این میان، بسیاری از ساکنان شهر همچنان ناامید و سردرگم هستند. چند هفته قبل از راهپیمایی، شهر دو اعلامیه در همان روز ارسال کرد که در یک پاکت بسته بندی شده بودند. یکی که سیاه و سفید چاپ شده بود، به صراحت گفت: «سیستم آب ما اخیراً استاندارد آب آشامیدنی را نقض کرده است.» دومی، با رنگ پر زرق و برق، این پیام شاد را داشت: «خوشحالیم که گزارش دهیم آب شهر فلینت ایمن است و دستورالعملهای آژانس حفاظت از محیط زیست ایالات متحده را رعایت میکند... میتوانید مطمئن باشید آبی که امروز در اختیار شما قرار میگیرد، تمام استانداردهای ایمنی را برآورده میکند.» همانطور که یکی از دریافت کنندگان اعلامیه ها اظهار داشت: "فقط می توانم حدس بزنم که هدف این بود که همه ما را گیج کنند."
مککلینتون برای چند دقیقه در سکوت راهپیمایی میکند در حالی که جمعیت از روی پل دو برابر میشوند و صعود به خیابان ساگینو را آغاز میکنند. ناگهان مردی بر روی مجسمه دونده در اندازه واقعی در Riverfront Plaza می پرد و شروع به پوشاندن او در یکی از تی شرت های گروه می کند.
"عزیزم، نمیخواهم به دردسر بیفتی!" همسرش او را صدا می کند.
او در تلاش برای کشیدن آستین بر روی یکی از بازوهای چدنی در هنگام پهپاد است وای-وی-وی-ویو صدای آژیر پلیس به صدا در میآید و باعث ایجاد یک جنون کوتاه میشود تا اینکه پسر مرد متوجه میشود که او به اشتباه به آژیر مگافونی که حمل میکند ضربه زده است.
پس از چند لحظه پرتنش دیگر، جمعیت به جلو میروند و مجسمه را پشت سر میگذارند، پاهای دراز وسط، دستها را پیروزمندانه بالا میبرند و روی سینهاش یک تی شرت نخی جدید با شعار: «برای آب میجنگی؟»
ایستگاه دوم: سه شهر سرطان
بعدازظهر روز بعد، ما در 75 بین ایالتی به یک منظره جهنمی صنعتی متشکل از دودکشها، شعلههای آتش، و 18 چرخها فرو میرویم، در مسیر یک بحران مسمومیت و مسئولیتپذیری دیگر. این یکی توسط یک پالایشگاه عظیم شن و ماسه قیر و ده ها آلاینده صنعتی دیگر در جنوب غربی دیترویت و رودخانه روژ و اکورس همسایه، شهرهایی که در امتداد سواحل رودخانه دیترویت قرار دارند، ایجاد شد.
در حال حاضر با سردرد مختصری از مه انتشار گازهای گلخانهای، عکاس و رهبر جامعه، اما لاکریج و همسایهاش آنتونی پارکر را در مقابل خانههایشان، که درست در حیاط خلوت آن پالایشگاه تار ماسهها قرار دارند، ملاقات میکنیم.
در سال 2006، سطح سمیت در همسایگی آنها، که به سادگی با کد پستی آن به عنوان "48217" شناخته می شود، بود. بار 45 بالاتر از میانگین دولتی و این قبل از پرداخت 175 میلیون دلاری دیترویت بود معافیت مالیاتی به شرکت میلیارد دلاری Marathon Petroleum Corporation تا به آن کمک کند تا مجتمع پالایشگاهی خود را برای پردازش موجی از شن های قیر با گوگرد بالا از آلبرتای کانادا گسترش دهد.
لاکریج در حالی که روی صندلی راننده ماشین ما مینشیند، توضیح میدهد: «ما یک زیپ اهداکننده هستیم. ما همه صنعت و یک پایه مالیاتی داریم، اما چیزی پس نمیگیریم.»
ما به یک گردباد در محله آنها رفتیم، جایی که مدارس تخریب شده و پارکها به دلیل سمی بودن خاک بسته شده اند، در حالی که بسیاری از ساکنان بر اثر سرطان جان خود را از دست داده اند که پیگیری آن برای همسایگان آنها دشوار است. لاکریج با اشاره به یک تاب زرد زنگ زده در زمینی محصور شده که در آن خاک برای سطوح بالای سرب، آرسنیک و سایر مواد شیمیایی سمی آزمایش شده است، میگوید: «اینجا روی تاب بازی میکردیم. "پریدن درست به سمت جلو."
مانند سایر مناطق میشیگان، مردم 48217 دسته دسته فرار کرده اند. با این حال، در اینجا، کاهش جمعیت نه به دلیل صنعتیزدایی، بلکه در اثر سمیت، به لطف مجموعهای از کارخانهها در حال گسترش است. اینها شامل مجتمع تصفیه فاضلاب، معادن نمک، کارخانه های آسفالت، کارخانه های سیمان، ریخته گری سنگ و آهک و تعداد انگشت شماری کارخانه فولاد است که همگی در منطقه سه شهر جمع شده اند.
همانطور که لاکریج و پارکر توضیح می دهند، آنها از ماراتون خواسته اند که خانه هایشان را بخرد. آنها همچنین از ایالت درخواست کرده اند که سطح انتشار گازهای گلخانه ای را محدود کند و علیه کارخانه های سمی به ویژه شکایت کرده اند. در پاسخ، تنها چیزی که آنها دیدهاند این است که کارخانههای بیشتری به آنها استراحت میدهند، در حالی که ساکنان 48217 هیچگونه استراحتی دریافت نمیکنند. برای مثال، در بهار گذشته، اداره کیفیت محیط زیست میشیگان به کارخانه فولاد AK، واقع در نزدیکی این محله، اجازه داد تا افزایش دادن انتشار سمی آن به اندازه بار 725. تصویب، با توجه به مطبوعات آزاد دیترویت, پس از «Gov. آژانس تبلیغ کننده کسب و کار ریک اسنایدر ماه ها در پشت پرده کار کرد و در بخش کیفیت محیط زیست لابی کرد.
"به این درخت کوچولو ناز از هیچ کجا اینجا نگاه کن!" لاکریج فریاد می زند و سرعت ماشین را در مقابل یک گیاه ضخیم می کند که شاخه هایش در میان این زمین بایر صنعتی زیر بار شکوفه های سفید خم می شوند.
پارکر پاسخ می دهد: "آن درخت بزرگ نمی شود." "این در حال حاضر مرده است."
لاکریج اصرار دارد: «در حال تلاش است. "اوه، این یک جور غم انگیز است. این یک درخت چارلی براون است.»
پوچ بودن زندگی در چنین محیطی زمانی برجسته می شود که به یک مسیر پیاده رو به طول نیم مایل می رسیم که بین یک کارخانه بزرگ فولاد و یک نیروگاه زغال سنگ قرار گرفته است که به عنوان "Welness Walk" نامگذاری شده است.
"به زندگی خود انرژی دهید!" التماس می کند که علامتی که روی حصار زنجیره ای اطراف نیروگاه نصب شده است. با توجه به اینکه مقامات بهداشتی ایالتی، این یک مکان بعید برای پیاده روی ورزشی است در نظر این نوار و پارک مجاور «مرکز بار آسم ایالت» است.
پس از یک خنده غم انگیز، به سمت جزیره زوگ می رویم، منطقه ای تحت نظارت امنیت داخلی که با جاروبرقی های سیاه غول پیکری پرجمعیت به نظر می رسد اما در واقع این جاروبرقی ها هستند. کوره های انفجار. این جزیره به نام میلیونر ساموئل زوگ نامگذاری شد که عمارتی مجلل در آنجا ساخت و متوجه شد که در حال غرق شدن در باتلاق است. این کشور اکنون خانه فولاد ایالات متحده، بزرگترین تولید کننده فولاد در کشور است.
در راه بازگشت، آخرین توقف را در ارتفاعات Oakwood انجام میدهیم، یک بخش فرعی تقریباً کاملاً خالی و نیمه تخریب شده که در طرف دیگر کارخانه ماراتون قرار دارد. لاکریج میگوید: «این منطقه سفیدی است که خریداری شده است. صحنه وهمآور است: خیابانهای مسکونی کوچک که در ردیف مزارع پوشیده از چمن قرار گرفتهاند و گهگاه خانه خالی. اون ماراتن ساکنین پرداخت شده تخلیه خانههای خود در این بخش عمدتاً سفیدپوست از شهر، در حالی که از انجام همین کار در 48217 عمدتاً آفریقاییتبار آمریکایی که نزدیکتر به پالایشگاه است، خودداری میکنند، نه لاکریج و پارکر و نه همسایگان آنها را تصادفی ارزیابی میکنند.
ما بقایای محله سابق را بررسی می کنیم: بسته های روزنامه های ژنده پوشی که زمانی قرار بود کسی تحویل دهد، یک خرس عروسکی پر شده که در ایوان چوبی رها شده بود، و یک زمین بازی مثلثی شکل بدون فرزند که ساخت آن، تابلویی می خواند، «با سخاوتمندانه امکان پذیر شد. کمک های مالی ماراتن.
با پایان یافتن این توقف خاص در تور میشیگان، پارکر به آرامی میگوید: «باید خانوادهام را از اینجا بیرون کنم.»
لاکریج موافق است. او میگوید: «فقط آرزو میکنم زمانی که در حال جنگ هستیم، پناهگاهی داشته باشیم که بتوانیم به آنجا برویم. "می بینی که ما محاصره شده ایم."
ایستگاه سوم: شمال سفید بزرگ
همه مشکلات میشیگان ناشی از مدیریت اضطراری نیست، اما این قدرت جدید گسترده در قلب بسیاری از مناقشات محلی قرار دارد. بعداً همان شب با کارگر بازنشسته شهر دیترویت، روزنامهنگار، و سازماندهنده راس بلانت ملاقات میکنیم که خودش را در این موضوع به یک متخصص تبدیل کرده است.
او توضیح می دهد که در سال 2011، فرماندار اسنایدر یک قانون مدیریت اضطراری معروف به قانون عمومی 4 را امضا کرد. تأثیر این قانون و قانون قبلی آن، قانون عمومی 72، چشمگیر بود. به عنوان مثال، در شهر پونتیاک، تعداد کارمندان دولتی افت شدید از 600 تا 50. در دیترویت، مدیر اورژانس ناحیه مدرسه یک کمپین شش ساله بریده بریده و سوزان را به راه انداخت که در نهایت به پایان رسید. مدارس 95. در بندر بنتون، مدیر عملاً دولت شهر را منحل کرد. اعلام کرد: «واقعیت این است که مدیر شهر اکنون رفته است. من مدیر شهری هستم من مدیر مالی را جایگزین می کنم، بنابراین مدیر مالی و مدیر شهری هستم. من شهردار و کمیسیون هستم. و من به آنها نیازی ندارم.»
بنابراین در سال 2012، بلانت تمام تعهدات خود را در دیترویت لغو کرد، ماشین خود را پر از تنقلات پودینگ شکلاتی، آبمیوههای کنسرو شده، و بروشور کرد و به سمت شمال رفت تا از یک کمپین سراسری برای لغو قانون از طریق همهپرسی در انتخابات عمومی پاییز آن سال حمایت کند. او به مدت دو ماه از بخش بالایی شبه جزیره پایینی میشیگان، بخشی از ایالت که به گفته مردم شبیه یک دست است، و همچنین شبه جزیره فوقانی دورافتاده که با ویسکانسین و کانادا هم مرز است، عبور کرد.
او میگوید: «هفت یا هشت ساعت در روز، فقط در میکوبم.
در نوامبر، تلاش ها نتیجه داد و رای دهندگان این قانون را لغو کردند، اما این جشن کوتاه مدت بود. کمتر از دو ماه بعد، در طول یک جلسه بیحوصله مجلس قانونگذاری ایالتی، فرماندار اسنایدر قانون عمومی 436 را تصویب کرد و آن را امضا کرد، نسخه گستردهتری از این قانون ضد رفراندوم. از آن زمان، مدیران مالی به این کار ادامه دادند تعطیل کردن آتش نشانی، برون سپاری ادارات پلیس، فروختن پارکومتر و پارک های عمومی. در فلینت، مدیر حتی بابانوئل پلاستیکی را که زمانی تالار شهر را تزیین می کرد، به حراج گذاشت. قیمت پیشنهادی در $ 5
و در اینجا یک واقعیت از زندگی در میشیگان وجود دارد: مدیریت اضطراری معمولاً فقط بر شهرهایی با اکثریت سیاهپوست تحمیل میشود. از سال 2013 تا 2014، 52 درصد از ساکنان آفریقایی آمریکایی در این ایالت تحت مدیریت اضطراری زندگی می کردند، در حالی که تنها 2 درصد از ساکنان سفیدپوست بودند. و با این حال، رای لغو علیه نسخه قبلی این قانون یک لغزش جمعیتی بود: 75 از 83 شهرستان رای به رد این قانون، از جمله تمام شهرستانهای شمالی، اکثرا سفیدپوست، روستایی میشیگان داد. «فکر میکنم مردم فقط آن P.A را درونی کردند. بلانت می گوید که 4 غیر دموکراتیک بود.
صبح روز بعد، به سمت شمال به شهر آلپنا سفر می کنیم 97٪ سفید شهر کنار دریاچه که بلانت درها را زد و فراخوان پیروزمندانه بود. هر چه به سمت شمال دورتر می رویم، منظره بیشتر تغییر می کند. ما تابلوهایی را رد می کنیم که از ساکنان درخواست می کند "آمریکا را پس بگیرید: آزادی بله، استبداد نه". پمپ بنزینها مجسمههای سفالی تپههایی را دارند که در وانها مهتاب مینوشند.
نزدیک غروب است که رسیدیم. ما بخشی از بازدید خود را در Dry Dock می گذرانیم، یک بار غواصی که توسط یک متصدی بار با صدای خشن نظارت می شود که در آن تمام شکاف های سیاسی و جمعیتی ایالت - و از بسیاری جهات، کشور - به طور کامل به نمایش گذاشته شده است. دو مزون در مورد اتحاد خود بحث می کنند. جوانتر حمایتهایی را که ارائه میکند دوست دارد، در حالی که همکارش محلی را کنار گذاشت، زیرا نمیخواست حقوق را بپردازد. این حرکت تنها پس از آن ممکن شد اسنایدر امضا کرد قانون بحث برانگیز "حق کار" در سال 2012، به کارگران اجازه می دهد از حقوق اتحادیه انصراف دهند و باعث کاهش شدید از آن زمان تاکنون در اتحادیه عضویت داشته است.
بالای سر آنها، صفحه تلویزیون تصاویری عمداً وحشتناک از قیام در بالتیمور در پاسخ به قتل فردی گری، یک مرد آفریقایی آمریکایی غیرمسلح توسط پلیس پخش می کند. یک نجار درباره معترضان غیرمسلح می گوید: «خون ها، کریپس ها و چریک ها برای گارد ملی بیرون آمده اند. او می افزاید: «نه اینکه از پلیس های لعنتی هم خوشم بیاید.
در طول بازدید ما، مردم بارها به ما گفتند که آلپنا «دیترویت یا سنگ چخماق نیست» و از اینکه دولت کنترل شهر خوابآلود، سفیدپوست و توریستی آنها را به دست بگیرد، هیچ ترسی ندارند. وقتی سؤال را با صاحب یک مغازه دوچرخهفروشی مطرح میکنیم، خصومت در صدای او بلند میشود و او توضیح میدهد: «اینجا همه چیز همانطور که باید پیش میرود» - البته منظور او این است که ساکنان دیترویت و فلینت هستند. کار را انجام ندهید کارها را آنطور که باید اداره کنند
با این حال، علیرغم تصورات نادرست، شهرستان به لغو قانون عمومی 4 رأی داد و 63 درصد از کسانی که حاضر شدند این قانون را لغو کنند.
یکی از ساکنان با انعکاس احساس بلانت مبنی بر اینکه مردم محلی ماهیت غیر دموکراتیک قانون را به نحوی اساسی درک کردهاند، حتی اگر این قانون هرگز بر آنها تأثیری نگذارد، این توضیح را ارائه کرد: «وقتی به زندگی در یک دموکراسی فکر میکنید، این مانند حکومت نظامی مالی است... میدانم. آنها می گویند این شهرها به کمک نیاز دارند، اما به نظر نمی رسد چیزی کمک کند.
ایستگاه چهارم: گروه عملیاتی فراری
روز بعد، به عنوان 2,000 سرباز از هنگ 175 پیاده نظام گارد ملی بادکش شده در سراسر بالتیمور، به سمت غرب دیترویت حرکت می کنیم، جایی که تنها 24 ساعت قبل، یک افسر مجری قانون به یک مرد 20 ساله در اتاق نشیمنش شلیک کرد و او را کشت.
جمعیتی در اوایل گرمای تابستان در نزدیکی خانه او جمع شدهاند، به تبادل تسلیت میپردازند، علامتها را تکان میدهند و برای یافتن موقعیت خود تکان میخورند، درحالیکه گروههای خبری دوربینها و میکروفونها را برای یک کنفرانس مطبوعاتی تنظیم میکنند. نسخه هایی از آنچه اتفاق افتاد به سرعت پخش شد: ترنس کلوم به ضرب گلوله کشته شد که افسران خانه او را برای صدور حکم دستگیری ازدحام کردند. مقامات ادعا می کنند که او یک چکش را گرفت و باعث تیراندازی شد. پدرش، کوین، ادعا می کند که ترنس بدون سلاح بوده و در مقابل او زانو زده است که چندین بار مورد اصابت گلوله قرار گرفته است. در پشت.
کلوم تنها یکی از این موارد است مردم 489 در سال 2015 در ایالات متحده توسط افسران اجرای قانون کشته شد. با این حال، یک پیچ و تاب نگران کننده در مورد کلوم وجود دارد. او در واقع توسط پلیس کشته نشد، بلکه توسط یک مامور فدرال که با یک کارگروه بین سازمانی کمی شناخته شده چند صلاحیتی هماهنگ شده توسط مارشال های ایالات متحده کار می کرد، کشته شد.
نیروهای عملیاتی مشابهی در سراسر کشور مستقر شدهاند و همه آنها در تاریخچهای یکسان هستند: مارشالها از زمان قانون بردههای فراری در سال 1850 به شکار مردم پرداختهاند. آژانس را مجبور کرد برای گرفتن بردگانی که برای آزادی به شمال می گریزند. یکی از روزنامههای قرن نوزدهمی که استفاده از سگهای خونخوار را در چنین شکارهایی جشن میگرفت، نوشت: «سگ کوبایی پیش از اینکه افسران بالا بیایند، اغلب شکارش را پایین میکشید و فراری را تکه تکه میکرد.»
این روزها، گروه ویژه دیترویت به ویژه فعال شده است زیرا کاهش بودجه اداره پلیس محلی را از بین برده است. متشکل از افسران مهاجرت و گمرک فدرال، پلیس از نیمی از ادارات محلی، و حتی کارمندان اداره تامین اجتماعی، تیم فرار فراری دیترویت بیش از مردم 15,000. نرخ دستگیری از سال 2012 افزایش یافته است، همان سالی که بودجه پلیس محلی 20 درصد کاهش یافت. حتی فراتر از گروه ضربت، تعداد ماموران فدرال که در شهر گشت زنی می کنند نیز افزایش یافته است. برای مثال، گشت مرزی حضور خود را در منطقه افزایش داده است ده برابر در طول دهه گذشته و فقط دو هفته پیش از راه اندازی a 14 میلیون دلار جدید ایستگاه دیترویت
کوین کلوم به سد میکروفونها نزدیک میشود و چنان آرام شروع به صحبت میکند که گویندگان اخبار جمعشده در تلاش برای فهمیدن آنچه او میگوید در هم له میشوند. او زمزمه می کند: «آنها پسرم را ترور کردند. من عدالت میخواهم و به عدالت خواهم رسید.»
با این حال، امروز، شش هفته پس از مرگ ترنس، هیچ اتهامی علیه مامور اداره مهاجرت و گمرک که تیراندازی مرگبار را شلیک کرد، مطرح نشده است. سایر افسران مجری قانون که در سال های اخیر ساکنان میشیگان را به قتل رسانده اند نیز به همین ترتیب از مجازات فرار کرده اند. جوزف ویکلی افسر پلیس دیترویت فیلمبرداری شد کشتن آیانا جونز هفت ساله با یک مسلسل در جریان یورش تیم SWAT به خانه اش در سال 2010. او همچنان عضو این بخش است. افسر پلیس Ann Arbor، دیوید رید نیز در این کار حضور دارد بازگشت به وظیفه پس از تیراندازی مرگبار به هنرمند و مادر 40 ساله آئورا راسر در نوامبر 2014. اداره پلیس آن آربر حکم "قتل قابل توجیه" را صادر کرد زیرا راسر یک بچه کوچک در دست داشت. کارد آشپزخانه در طول این برخورد - حکمی که اعضای خانواده راسر و ساکنان شهر در حال رقابت با یک کمپین در حال انجام هستند که خواستار تحقیقات مستقل در مورد مرگ او هستند.
و این گونه حوادث مرگبار همچنان ادامه دارد. از زمان مرگ کلوم، افسران اجرای قانون حداقل سه نفر دیگر از ساکنان میشیگان را به ضرب گلوله کشتند - یکی در خارج از میشیگان. شهر کالامازو، دیگری نزدیک لنسینگ، و یک سوم در بتل کریک.
ایستگاه پنجم: منطقه مدرسه ای غیر سودآور
آخرین توقف ما، Muskegon Heights است، شهری کوچک در سواحل دریاچه میشیگان، که شاید دیدنیترین شکست آموزشی در تاریخ اخیر را در خود جای داده است. در اینجا نسخه SparkNotes است. در سال 2012، اعضای هیئت مدیره مدرسه دولتی Muskegon Heights دو گزینه داشتند: انحلال کامل منطقه یا تسلیم شدن در برابر قانون یک مدیر اضطراری. به محض ورود، مدیر اعلام کرد که در حال انحلال منطقه مدارس دولتی و تشکیل یک سیستم جدید است که توسط شرکت مدیریت مدرسه منشور انتفاعی مستقر در نیویورک، Mosaica Education اداره می شود. دو سال بعد، آن شرکت قرارداد پنج ساله خود را شکست و فرار کرد زیرا بر طبق مدیر اورژانس، "سود به سادگی وجود نداشت."
و در اینجا یک پاورقی تلخ برای این حماسه وجود دارد: در سال 2012، در آماده سازی برای منطقه جدید مدرسه منشور، که به طور رمزآلود سیستم آکادمی مدارس عمومی Muskegon Heights نامگذاری شد، مدیر اورژانس تک تک کارکنان مدرسه را اخراج کرد.
یکی از معلمان قدیمی مدرسه ابتدایی شهر توضیح داد: «می دانستیم که در راه است. او خواست نامش فاش نشود، بنابراین من او را سوزان صدا می کنم. ما نامه هایی را از طریق پست دریافت کردیم.
سپس، حدود یک بامداد شب قبل از افتتاح منطقه جدید مدرسه منشور، یک پست صوتی دریافت کرد که از او میپرسید آیا میتواند صبح روز بعد تدریس کند. او با ورود به مدرسه ابتدایی مارتین لوتر کینگ برای بدترین سال در بیش از دو دهه زندگی حرفه ای او موافقت کرد.
وقتی از آن مدرسه دیدن می کنیم، یک ساختمان آجری یک طبقه در ضلع شرقی شهر، شیشه درب ورودی شکسته شده بود و سالن ها خالی بود، مگر اینکه دو نفر کولر گازی را بردارند. اما در پاییز 2012، زمانی که سوزان احضار شد، مارتین لوتر کینگ هنوز مملو از دانشجویان بود - و هرج و مرج. برنامه ها به هم ریخته بود. کامپیوترهای دانش آموزان خراب شده بود. کمبود عرضه تقریباً در همه چیز وجود داشت، حتی رول های دستمال توالت. برنامه آموزش ویژه ولسوالی که قبلاً بدون استخوان بود انجام شده بود روده بیشتر. کارکنان آموزشی "جدید" غیر اتحادیه - در مورد ٪۱۰۰ که در ابتدا گواهینامه تدریس معتبری نداشتند - اکثراً جوان، بیتجربه و سفیدپوست بودند. (تقریباً 75٪ از ساکنان شهر آفریقایی آمریکایی هستند.)
سوزان میگوید: «همه چیز مربوط به پول بود، من احساس میکردم، و بقیه هم آن را احساس میکردند.
با کاهش دستمزدش به کمتر از 30,000 دلار، او شغل دومی را در یک برنامه بعد از مدرسه در همان نزدیکی انتخاب کرد. سلامتی او متزلزل شد. به دستور دولت جدید که هرگز در طول کلاس ننشیند، وضعیت کمر بدتر شد تا زمانی که جراحی لازم شد. استرس شروع به تأثیر بر حافظه کوتاه مدت او کرد. سرانجام، در بهار، سوزان به دنبال مرخصی پزشکی رفت و دیگر برنگشت.
او بخشی از یک مهاجرت دسته جمعی بود. مدافعان می گویند که بیش از نیمی از معلمان قبل از پایان سال تحصیلی 2012-2013 یا اخراج شدند، یا ترک کردند یا مرخصی پزشکی گرفتند. موزاییکا خودش هم خیلی عقب نبود و در پایان سال تحصیلی 2014 قراردادش را شکست. مدیر اورژانس گفت که ارزیابی مالی شرکت را درک کرده و سیستم مدرسه را با "الف ماشین خراب" در آن بهار، فرماندار اسنایدر از و منطقه نامیده می شود "کاری در حال پیشرفت."
در سراسر ایالت، روند آموزش به سمتی بوده است خصوصی سازی و افزایش کنترل در مناطق محلی توسط دفتر والی، با نتایجی که حداقل میتوان گفت ضعیف است. بهار امسال، گزارشی از The Education Trust، یک سازمان غیرانتفاعی آموزش ملی مستقل، هشدار داد که سیستم ایالتی رفته بود "از بد به بدتر."
آمبر آرلانو، نویسنده این گزارش، گفت: «ما اکنون در مسیری قرار داریم که عملکرد کمتری نسبت به ایالتهای با پایینترین عملکرد کشور داشته باشیم. گفته شده اخبار محلی
بعد از ظهر همان روز، از موزه تاریخ آفریقایی آمریکایی جیمز جکسون شهر بازدید کردیم، جایی که با دکتر جیمز جکسون، پزشک خانواده و مدافع قدیمی آموزش عمومی تحت کنترل جامعه در شهر، نشستیم.
او توضیح میدهد که مبارزه کنونی شهر برای کنترل محلی و آموزش با کیفیت بخشی از یک تاریخ بسیار طولانیتر است. اکثر خانوادههای شهر ابتدا در نیمه اول قرن بیستم از جیم کرو جنوبی به اینجا آمدند، جایی که مدارس دولتی برای دانشآموزان سیاهپوست نه تنها به شدت کمبود بودجه داشتند، بلکه توسط سانسور و حکومتهای بیرونی نیز خنثی شدند، همانطور که مورخ کارتر گودوین وودسون در توضیح داد. پیشگامانه او در سال 1933 مطالعه, آموزش نادرست سیاه پوست. برای مثال، در قرن بیستم، اعلامیه استقلال و قانون اساسی ایالات متحده از کتابهای درسی کلاسهای ابتدایی به دلیل آرزوی بیش از حد محروم شدند. وودسون در آن زمان نوشت: «وقتی فکر مردی را کنترل میکنید، لازم نیست نگران اعمال او باشید..
بیش از هشت دهه بعد، دکتر جکسون در حالی که ما را در موزه هدایت می کرد، افکار مشابهی در مورد تصاحب ارتفاعات ماسکگون ارائه کرد، تی شرت زرد روشن او ما را به یاد "تاریخ سیاه هر روز 24/7 - 365 افتخار کنید".
جکسون گفت: «ما باید آموزش خود را کنترل کنیم،» در حالی که از بریدههای روزنامه قهوهای از راهپیماییهای حقوق مدنی و یک صورتحساب فروش در سال 1825 برای پگی و پسرش جاناتان که جیمز آیکن از شهرستان وارن، جورجیا به قیمت 371 دلار خریداری کرده بود، گفت: "تا زمانی که سیستم مدرسه خود را کنترل نکنیم، نمی توانیم به درستی آموزش ببینیم."
همانطور که حرکت می کنیم، لحظه ای توقف می کنیم تا تابلوی الکترونیکی آویزان شده در ویترین موزه را ببینیم که، بین اطلاعیه های مربوط به جلسات آتی باشگاه کتابخوانی و ساعات کاری مؤسسه، این عبارت با حروف قرمز چشمک می زند:
آموزش
ارتفاعات ماسکگون
متعلق به مردم است
نه فرماندار
روز بعد، بالاخره به دیترویت برگشتیم، نوتبوکها و سوابق صوتی آیفون و کارتهای حافظه دوربین تا لبه پر شده بود، سرها از هر چیزی که دیده بودیم میچرخید، اتوبوس پریوس کهنسال ما نیاز جدی به تعویض روغن داشت. .
در حالی که ما در تور جادویی میشیگان خود با هم دست و پنجه نرم می کردیم، منظره ملی از برخی جهات حتی سورئال تر شده بود. برنی سندرز، سناتور مستقل سوسیالیست ایالت ورمونت، اعلام کرد که هیلاری کلینتون را برای انتخاب دموکرات ها به چالش می کشد. دکتر بن کارسون، عصب شناس دیترویت - که به دلیل اعلام اینکه اوباماکر "بدترین اتفاقی که از زمان برده داری در این کشور افتاده است" مشهور است - وارد سیرک جمهوری خواهان شد. و در میان آشفتگی، سبک فرماندار اسنایدر همچنان توجه را به خود جلب کرد، از جمله از سوی سردبیران مشاهده بلومبرگ، که گفتم تجربه او از "احیای شهری"، نتیجه گیری: "برند سیاسی او شایسته مخاطبان گسترده تری است."
پس کمربندهای ایمنی خود را ببندید و مراقب باشید. در آیندهای «احیاشده» بلومبرگ، شما نیز میتوانید مانند دانشآموزان و معلمان Muskegon Heights از منطقه مدرسه خود فرار کنید، یا تحت دستور یک مدیر منصوب از سوی دولت مانند ساکنان فلینت، آب آلوده بنوشید، یا دود سمی را تضمین کنید. مثل همسایه های 48217 نفس بکشید یا مثل ترنس کلوم توسط ماموران فدرال در اتاق نشیمن خود تیرباران شوید. تنها کاری که باید انجام دهید این است که اجازه دهید زیردریایی زرد رنگ ریک اسنایدر وارد محله شما شود.
لورا گوتسدینر یک روزنامه نگار آزاد و نویسنده است رؤیایی از بین رفته: آمریکای سیاه و مبارزه برای مکانی برای فراخوانی خانه. نوشته او در ظاهر شده است مادر جونز, الجزیره, Guernica, جوان عیاش, رولینگ استون، و اغلب در TomDispatch.
ادواردو گارسیا یک عکاس و محقق ساکن آن آربور است که بر روی مردم بومی مکزیک، مهاجرت مکزیکی و آمریکای مرکزی، ناپدید شدنها و جنبشهای اجتماعی در آمریکای لاتین تمرکز دارد..
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا