وقتی مردم از من می پرسند شغل جدیدم چگونه است، به آنها می گویم که خیلی زود از خواب بیدار می شوم و مرده ها را می شمارم. وقتی میگویم «خیلی زود»، منظورم چند دقیقه بعد از ساعت چهار صبح است، زیرا آسمان به رنگ بنفش کمرنگ شده نرم میشود. منظور من از "مردگان" بیشتر در سرتاسر جهان است که دولت من آنها را کشته یا به دولت کشور دیگری کمک کرده است تا در حالی که من خواب بودم بکشد.
زمانی خبرنگار آزاد بودم و هفتهها یا ماهها را صرف پوشش یک داستان میکردم. امروز، من یک تهیه کننده خبر هستم اکنون دموکراسی! و از لحظه ای که به دفتر می رسم، در حال جست و جوی سرویس های سیمی برای یافتن آخرین تلفات از مناطق جنگی واشنگتن هستم. این یک کار نگران کننده برای کسی است که عادت به گزارش داستان های روی زمین دارد. همانطور که از سرفصل ها می گذرم - "حمله هواپیمای بدون سرنشین آمریکا در پاکستان 4 شبه نظامی را کشت" "نیروهای آمریکایی برای کمک به نیروهای افغان به قندوز اعزام شدند" - من هرگز اینقدر نزدیک به مناطق جنگی مختلف این کشور احساس نکرده ام. و با این حال من هزاران مایل دور هستم.
معمولاً وقتی دفتر را ترک میکنم، سعی میکنم در مورد جنگهایمان صحبت نکنم. بالاخره من چه می دانم؟ زمانی که جنگنده آمریکایی شروع به تیراندازی به بیمارستانی که پزشکان بدون مرز در قندوز اداره میکردند، آنجا نبودم و بعد از آن نیز به آنجا نرسیدم. چند هفته بعد که یک کلینیک بهداشتی پزشکان بدون مرز بمباران شد، من در استان صعده یمن نبودم.
اگر اینجا زندگی می کنید و به آن گوش نمی دهید اکنون دموکراسی!، به احتمال زیاد شما حتی نمی دانستید که ضربه دوم اتفاق افتاده است. با خودم فکر می کنم چگونه ممکن است که بمباران مراکز درمانی اخبار صفحه اول نباشد؟ با این حال، در آن کلینیک خراب در یمن، نمی توانم چیز بیشتری به شما بگویم. من می دانم که این حمله توسط نیروهای تحت حمایت ایالات متحده و به رهبری عربستان سعودی انجام شد و تنها چند روز پس از دولت اوباما رخ داد. تایید کرد قرارداد تسلیحاتی 11.25 میلیارد دلاری با عربستان سعودی. اما نمیدانم آن شب دقیقاً قبل از اصابت موشک به زایشگاه، هوا چه حسی داشت.
با این حال، وقتی کار شما این است که هر روز صبح این جنگ ها را شرح دهید، چگونه می توانید چیزی نگویید؟ چگونه میتوانی شروع به نوشتن نکنی وقتی جنگهای ما تمام چیزی است که به آن فکر میکنی، چیزی که شروع به رویاپردازی در مورد آن میکنی؟ چگونه می توانید پاسخ ندهید وقتی متوجه می شوید که مانند من اخیراً طولانی ترین آنها، جنگ (دوم) ایالات متحده در افغانستان، تقریباً نیمی از عمر من را به طول انجامیده است؟
همه اینها روشی است که به شما می گویم که باید در مورد قندوز با شما صحبت کنم.
یک شب آرام در ماه اکتبر
مانند هر داستان خوب، اتفاقی افتاد - و سپس نسخه ای است که از شما خواسته می شود باور کنید. بیایید با اولی شروع کنیم.
روز جمعه دوم اکتبر، کارمندان مرکز تروما در قندوز افغانستان به پشت بام آن شفاخانه رفتند و دو پرچم بزرگ با نام سازمان خود نصب کردند: Médecins Sans فرانتیèچیز (پزشکان بدون مرز)، سازمان کمک های پزشکی-انسانی برنده جایزه نوبل که بیشتر با نام اختصاری فرانسوی MSF شناخته می شود. این کاری نبود که کارگران روزها قبل از آن انجام دهند. دوشنبه گذشته، 28 سپتامبر، جنگجویان طالبان به طور غیر منتظره ای کنترل پنجمین شهر بزرگ افغانستان را به دست گرفتند. 7,000 نیروی دولتی و پلیس فرار کرد. طی روزهای بعد، تلاشهای دولت افغانستان برای بازپسگیری شهر باعث درگیری شدید بین طالبان و نیروهای دولتی با حمایت نیروهای عملیات ویژه ایالات متحده شد.
با نزدیکتر شدن درگیریها به بیمارستان، گلولههای سرگردان سقف بخش مراقبتهای ویژه را سوراخ کردند و به کارکنان پزشکان بدون مرز دستور داده شد که در محوطه بیمارستان بخوابند. بیم آن می رفت که اگر هر یک از آنها می رفتند، روز بعد نمی توانستند با خیال راحت به سر کار بازگردند.
و کارهای زیادی برای انجام دادن وجود داشت. صد بیمار زخمی روز دوشنبه به محل رسیدند که حال 36 نفر از آنها وخیم است. کارکنان 18 تخت اضافی اضافه کردند. طی چهار روز آینده، 250 بیمار دیگر تنها از طریق اورژانس دوچرخه سواری کردند. ظرفیت ساختمان به حدی بود که کارکنان تشک و بالش در راهروها و دفاتر اداری قرار دادند.
هنگامی که ایالات متحده حملات هوایی را در حمایت از تلاش های تصادفی ارتش افغانستان برای بازپس گیری شهر آغاز کرد، صدای غرش جت های جنگنده در بالای سرشان شنیده می شد. اکثر کارکنان بیمارستان حتی از بیرون رفتن خودداری کردند.
با این حال، تا روز جمعه، درگیری ها از منطقه اطراف بیمارستان شروع به فروکش کرد و کارکنان احساس کردند که برای اطمینان از اینکه این مرکز از هوا قابل شناسایی است، از بام بالا رفتن تا پرچم ها را پخش کنند. این سازمان همچنین چهار روز قبل مختصات جی پی اس شفاخانه را به وزارت دفاع ایالات متحده، وزارت های داخله و دفاع افغانستان و ارتش ایالات متحده در کابل ارسال کرده بود. نشانگرها فقط یک سطح دیگر از محافظت در نظر گرفته شدند.
خود بیمارستان را نمیتوان از دست داد. چراغهای آن در سراسر جمعه شب و تا ساعات اولیه صبح شنبه در حالی که پزشکان در تلاش برای مقابله باعقب افتادگی از جراحی های معلق.» بیرون از دیوارهای محوطه، بقیه شهر که 270,000 نفر در آن زندگی می کردند، عمدتا تاریک بود. پس از یک هفته درگیری، بیمارستان یکی از معدود ساختمانهای منطقه بود که هنوز ژنراتورهای روشن و روشن داشت. شب نسبتاً آرامی بود، کمی ابری و برای اوایل اکتبر گرم بود. صدای تیراندازی کاهش یافته بود و برخی از کارکنان حتی جرأت کردند برای اولین بار پس از چند روز از خانه خارج شوند.
"مرگبارترین هواپیما"
انفجارها درست زمانی آغاز شد که کارکنان در حال بیهوشی بیماران در اتاق عمل بودند.
در ساعت 2:19 بامداد، نماینده MSF در کابل با مأموریت ناتو به رهبری آمریکا در افغانستان تماس گرفت و گفت که بیمارستان در حال بمباران است. یک دقیقه بعد، نماینده MSF با صلیب سرخ و سپس سازمان ملل تماس گرفت. از نیویورک، یکی از اعضای MSF به پنتاگون زنگ زد.
ما نمی دانیم آن شب در پنتاگون چه اتفاقی می افتاد. ما می دانیم که در قندوز، یک جنگنده آمریکایی AC-130 بر فراز ساختمان اصلی بیمارستان در حال چرخش بود.
هواپیمای کم پرواز AC-130 مجهز به توپ و هویتزر 105 میلی متری است. می تواند با سرعت 300 مایل در ساعت پرواز کند، اما بیش از همه، طوری طراحی شده است که در حین شلیک به اهداف زیر، نزدیک به زمین بچرخد. به عنوان یک مقاله در واشنگتن پست توضیح داده شدهAC-130 اساساً بر روی هدفی در ارتفاع حدود 7,000 پایی پرسه می زند، به صورت دایره ای پرواز می کند و از درگاه های تسلیحاتی که در سمت چپ هواپیما نصب شده است شلیک می کند.
این جنگنده مخصوص ماموریت های شبانه طراحی شده است. این هواپیما مجهز به حسگرهای مادون قرمز است، در حالی که خدمه آن 12 (یا بیشتر) عینک دید در شب ورزشی دارند. تولید شده توسط لاکهید مارتین و بوئینگ، نسخه قدیمی این هواپیما، AC-130H Spectre، هزینه هر عدد 110 میلیون دلار، در حالی که نسخه جدیدتر AC-130U Spooky با قیمت 210 میلیون دلار به فروش می رسد. یک کاپیتان نیروی هوایی عملیات ویژه شرح داده شده این جنگنده به عنوان "مرگبارترین هواپیما و اسکادران پرنده در جنگ با تروریسم". در سال 2002، این نوع از سلاح از کار اخراج در یک جشن عروسی در ولایت هلمند افغانستان، بیش از 40 نفر کشته شدند.
نسخههای این جنگنده از زمان جنگ ویتنام توسط ارتش ایالات متحده مورد استفاده قرار گرفته است. یک مدل قدیمی که در عملیات طوفان صحرا، اولین جنگ خلیج فارس پرواز کرد، اکنون در موزه ملی نیروی هوایی ایالات متحده در پایگاه نیروی هوایی رایت-پترسون در اوهایو به نمایش گذاشته شده است. دوبله شد اسرائیل, که در دو زبان عبری و عربی به معنای فرشته مرگ است.
در ساعت 2:47 بامداد، یکی از نمایندگان پزشکان بدون مرز در کابل به مأموریت تحت رهبری آمریکا در افغانستان پیامک داد که یکی از کارکنان شفاخانه قندوز به تازگی فوت کرده است، بسیاری ناپدید شده اند و مرکز تروما همچنان زیر آتش مکرر قرار دارد.
پنج دقیقه بعد، یکی از مأموریت پیامک فرستاد: «متاسفم که این را می شنوم. من هنوز نمی دانم چه اتفاقی افتاده است.»
در این مرحله، جنگنده آمریکایی بالا برای بیش از 45 دقیقه ساختمان اصلی بیمارستان را روشن و خاموش کرده بود. به گفته بارت یانسنز، مدیر عملیات MSF، حملات بسیار دقیق بودند. او گفت: «[گلوله] چهار یا پنج بار بر فراز بیمارستان آمد و هر بار با یک سری ضربه به ساختمان اصلی بیمارستان برخورد کرد. رویترز
کارکنان بازمانده به یاد میآورند که اولین اتاقی که مورد حمله قرار گرفت، بخش مراقبتهای ویژه بود که تعدادی از بیماران از جمله دو کودک در آن نگهداری میشدند. اعتصابات بعدی به آزمایشگاه، اورژانس، اتاق اشعه ایکس، مرکز بهداشت روان و سالن های عمل که دو بیمار روی میزهای عمل دراز کشیده بودند، رسید. هر دو کشته شدند.
همه کسانی که قادر به فرار بودند سعی کردند این کار را انجام دهند: پزشکان، کارکنان، بیماران. یک مرد ویلچر بر اثر اصابت ترکش کشته شد. عده ای در حال دویدن در آتش سوختند. یکی از کارکنان سر از تن جدا شد. با فرار مردم از ساختمان، پزشکان و کادر پزشکی مورد اصابت آتش هواپیما قرار گرفتند. برخی از کسانی که جان سالم به در برده بودند، از صدای هواپیما این تصور را داشتند که هنگام دویدن آنها را تعقیب می کند.
"هدفی برای کشتن و نابود کردن"
شفاخانه پزشکان بدون مرز از آگوست 2011 در قندوز، تنها مرکز پزشکی در منطقه، ثابت بود. عکسی که چند ماه پس از افتتاح آن گرفته شد نشان میدهد که تابلوی بزرگی روی دروازه جلوی محوطه نصب شده است: «مرکز تروما MSF درمان مجروحان جنگی و سایر مجروحان شدید را بدون توجه به قومیت یا وابستگیهای سیاسی در اولویت قرار میدهد. تنها بر اساس نیازهای پزشکی آنها تعیین می شود. هیچ هزینه ای دریافت نمی شود.» در بالای متن تصویری از یک تفنگ خودکار بود که توسط یک دایره قرمز رنگ احاطه شده بود که دو خط ضخیم از آن عبور می کرد، که نشان دهنده سیاست سختگیرانه بیمارستان و سازمان برای عدم استفاده از سلاح در تأسیسات آن بود.
پزشکان بدون مرز این مرکز را دو سال پس از بازگشت به افغانستان افتتاح کردند. در سال 2004، این سازمان پس از کشته شدن پنج تن از کارگرانش در یک کمین کنار جاده ای در ولایت بادغیس، از کشور خارج شد. در سال 2009، این گروه بازگشت و شروع به حمایت از یک شفاخانه در کابل کرد. پس از ورود مجدد، میشل هافمن، مدیر آن زمان، گفته شده مجله آلمانی اشپیگل به نظر نمی رسید که او از کشف قوانین عادی بی طرفی بیمارستان در زمان جنگ "شکه شده بود" در درگیری های جاری اعمال شود. او "نیروهای بین المللی و پلیس". گفت:"به طور منظم برای آزار و اذیت بیماران به بیمارستان ها می رفت. بیمارستان ها مورد حمله قرار خواهند گرفت. سابقه بسیار بدی در رعایت بی طرفی ساختارهای بهداشتی وجود دارد.»
در همان سال، یک گروه کمکی سوئدی که بیمارستانی را در استان وردک اداره می کرد، لشکر 10 کوهستانی ارتش ایالات متحده را متهم کرد. طوفانی این مرکز و بستن نگهبانان بیمارستان در حالی که سربازان در جستجوی اعضای طالبان بودند.
با این وجود، شفاخانه قندز تا جولای 2015 در آرامش نسبی کار می کرد، زمانی که اعضای مسلح یک تیم عملیات ویژه افغان تحت حمایت ایالات متحده به آن حمله کردند و این بیمارستان را مجبور به تعطیلی موقت کردند. خیلی زود دوباره باز شد. در اکتبر 2015، سایت به طور فزاینده ای بسته شده بود نظارت توسط تحلیلگران عملیات ویژه ایالات متحده که بعداً گزارش شد، بر این باور بودند که احتمالاً یک عامل اطلاعاتی پاکستانی در حال کار از این مرکز بوده است. (مقامات MSF اصرار دارد که فقط XNUMX کارمند بین المللی وجود داشت که هیچکدام پاکستانی نبودند، نه کمتر از نیروهای اطلاعاتی.)
در روزهای قبل از حمله، آن تحلیلگران اطلاعاتی را در مورد بیمارستان - از جمله نقشههایی با دایرهبندی این مرکز - جمع آوری کرده بودند.
در ساعت 2:56 بامداد بامداد حمله، یک نماینده پزشکان بدون مرز در کابل دوباره به یکی از مقامات مأموریت تحت رهبری آمریکا پیامک داد و خواستار پایان دادن به اعتصابات شد که نزدیک به یک ساعت به طول انجامید. در آن زمان، شعله های آتش به ساختمان اصلی رسیده بود و کودکان هنوز در داخل آن گیر افتاده بودند. عبدالمنار، مراقب بیمارستان، صدای گریه های آنها را به یاد آورد. او میگوید: «میتوانستم صدای فریاد آنها برای کمک را در داخل بیمارستان بشنوم در حالی که در اثر بمباران آتش گرفته بود». گفته شده الجزیره.
مسئول پاسخ داد: «من تمام تلاشم را می کنم. "برای همه شما دعا می کنم."
اعتصابات با این وجود ادامه یافت. در ساعت 3:10 و 3:14، MSF دوباره با پنتاگون تماس گرفت. سرانجام، حدود ساعت 3:15 بامداد، کشتی توپ به پرواز درآمد و اعتصابات پایان یافت.
با تخریب اتاقهای عمل، کارکنان بازمانده یک میز اداری را به یک میز عمل موقت تبدیل کردند و سعی کردند پزشکی را که پایش منفجر شده بود درمان کنند. لایوس زولتان جکس، یک پرستار، در این جراحی کمک کرد. دکتر، او به یاد می آورد، بالای آن میز درگذشت. او بعداً نوشت: "ما تمام تلاش خود را کردیم، اما کافی نبود."
کارکنان در شوک بودند. خیلی ها گریه می کردند. جکس و دیگران رفت برای بررسی در مورد آسیب در بخش مراقبت های ویژه تنها شش بیمار در حال سوختن در تخت خود را پیدا کردند.
در مجموع، 30 نفر جان باختند: 13 کارمند، 10 بیمار، و XNUMX جسد آنقدر سوختند که با گذشت بیش از یک ماه، هنوز بقایای آن شناسایی نشده است.
بیمارستان در همان روز تعطیل شد. حدود دو هفته بعد، یک تانک آمریکایی به پوسته ساختمان سوخته برخورد کرد و احتمالاً شواهدی از آنچه AC-130 انجام داده بود را از بین برد. کریستوفر استوکس، مدیر کل MSF، در پایان گفت: «دیدگاه داخل بیمارستان این است که این حمله با هدف کشتن و تخریب انجام شده است. اما نمیدانیم چرا.»
نسخه دیگری از داستان
این یک نسخه از داستان است که بر اساس پزشکان بدون مرز است گزارش مقدماتی در مورد تخریب بیمارستان آنها که در 5 نوامبر منتشر شد و همچنین در مورد مقالات منتشر شده توسط رویترز, آسوشیتدپرس، واشنگتن پستاز نیویورک تایمزو الجزیره، la شهادت کارکنان پزشکی منتشر شده توسط MSF، و a اکنون دموکراسی! مصاحبه با مدیر اجرایی MSF ایالات متحده آمریکا.
در اینجا نسخه دوم داستان است، نسخه ای که ما در ایالات متحده باید آن را باور کنیم. این بسیار گیج کننده تر و فاقد جزئیات است، اما نگران نباشید، بسیار کوتاه تر است.
در 3 اکتبر، یک کشتی AC-130 آمریکاییبه اشتباه زده شدبیمارستانی که توسط پزشکان بدون مرز در قندوز اداره می شود. این حمله به دستور نیروهای عملیات ویژه ایالات متحده، احتمالاً به دستور ارتش افغانستان (یا شاید نه).
پیش از آن حساب های متناقض، همه در طی چهار روز صادر شده است، به شرح زیر است: (1) ممکن است حمله هوایی آمریکا نبوده باشد. (2) ایالات متحده حملات هوایی را در همسایگی بیمارستان انجام داد و تأسیسات به طور تصادفی مورد اصابت قرار گرفت. (3) بیمارستان مورد اصابت قرار گرفت زیرا نیروهای عملیات ویژه آمریکا در نزدیکی بیمارستان زیر آتش قرار گرفتند و برای دفاع از خود حملات را انجام دادند. (4) تأسیسات مورد اصابت قرار گرفته است زیرا نیروهای افغان توسط آن واحد عملیات ویژه پشتیبانی می شوند.توصیه می شود که از مواضع دشمن آتش می گرفتند و از نیروهای آمریکایی حمایت هوایی می خواستند.
با تغییر داستان، مقصر جلو و عقب می رفت. افغانها، نه آمریکاییها، در این حمله شرکت کرده بودند. نه، افغانها هرگز مستقیماً به حمله دعوت نکردند. آمریکایی ها از درون زنجیره فرماندهی ایالات متحده خواستار حمله شدند.
در پایان، نتیجه واشنگتن این بود: ما در حال انجام تحقیقات کامل هستیم و یکی از این روزها با جزئیات با شما تماس خواهیم گرفت.
این نسخه دوم داستان (در تکرارهای متعدد آن) از فرمانده مأموریت ایالات متحده در افغانستان، ژنرال جان کمپبل، سخنگوی کاخ سفید، جاش ارنست، و سخنگوی پنتاگون، پیتر کوک، تهیه شده است. منابع ناشناس برخی ادعاهای رنگارنگ، هرچند بدون پشتوانه در مورد حضور یک مامور اطلاعاتی پاکستان یا جنگجویان مسلح طالبان در داخل بیمارستان را اضافه کردند - علیرغم همه شواهد خلاف آن.
کمپبل ارائه شده عمیق ترین تسلیت او. پرزیدنت اوباما با رئیس MSF و شخصا تماس گرفت عذرخواهی کرد برای "حادثه غم انگیز" پنتاگون قول داده بود ساخت "پرداخت تسلیت" به خانواده های کشته شدگان.
تحقیقات متعددی در مورد این "حادثه" توسط پنتاگون و تیم مشترک افغانستان و ناتو آغاز شد. با این حال، درخواست مکرر MSF برای انجام تحقیقات مستقل توسط کمیسیون بین المللی حقیقت یاب بشردوستانه، که تحت پروتکل های الحاقی کنوانسیون ژنو ایجاد شده است، نادیده گرفته شده یا نادیده گرفته شده است.
حداقل یک جنبه وجود دارد که هر دو روایت در مورد آن توافق دارند: زمان.
بدون شک این حمله در 3 اکتبر 2015 رخ داد - کمی بیش از نه ماه بعد از رئیس جمهور اوباما رسما اعلام شد پایان ماموریت جنگی آمریکا در افغانستان
همه مرگ های ناشناخته
صبحها که اخبار را اسکن میکنم، اغلب با نوشتن در مورد جنگهای جاری که رسماً پایان یافتهاند یا بیمارستانی که "به اشتباه" با دقت استثنایی مورد حمله قرار گرفته است، بر من غلبه میکند. بمباران آن مرکز تروما در قندوز بدون شک وحشتناک بود، "یکی از بدترین قسمت های تلفات غیرنظامیان در جنگ افغانستان". نیویورک تایمز شرح داده شده آی تی. اما ظالمانه بودن آن تا حدی به این دلیل است که برای یک بار هم که شده ما اطلاعات کافی برای جمع آوری داستان از زمان حمله AC-130 به یک سازمان بشردوستانه غربی معروف و برنده جایزه داریم.
با این حال، به نظر من، داستانهای واقعاً نگرانکننده آنهایی هستند که با اطلاعات کمی روی میز من میآیند که تقریباً غیرممکن است چیزی را با قطعیت بگویم یا بنویسم. و بنابراین من واقعاً نمیتوانم به شما بگویم که در 12 اوت چه اتفاقی افتاد، زمانی که «الف مظنون حمله پهپادهای آمریکایی به یمن... پنج کشته برجای گذاشت مظنون شبه نظامیان القاعده، به عنوان آسوشیتدپرس گزارش به زبان استانداردی که برای پنهان کردن حملات استفاده می شود و ما در ایالات متحده اساساً هیچ اطلاعات واقعی برای آن نداریم.
تعجب می کنم که این پنج نفر چه کسانی بودند که به طور ناگهانی هنگام رانندگی در امتداد جاده ای در شرق شهر مکلا کشته شدند؟ از نظر آماری، احتمال معقولی وجود دارد که آنها افراد بی گناهی بوده اند. به عنوان قطع کردن اخیرا گزارشبر اساس اسناد محرمانه فاش شده، 90 درصد از کسانی که در یک دوره اخیر در کمپین هواپیماهای بدون سرنشین ایالات متحده در افغانستان کشته شدند، اهداف مورد نظر نبودند. با این حال، بدون حضور در آنجا، نمی توانم به شما بگویم که آن پنج "ستیزه جوی" یمنی چه کسانی بودند، یا چه زندگی هایی داشتند، یا چند فرزند داشتند، یا حتی آیا آنها بودند. فرزندان خودشان - و احتمال این است که پنتاگون هم نمی تواند.
همچنین نمی توانم به شما بگویم که وقتی ایالات متحده اولین حمله پهپادی خود را در سوریه در 4 اوت انجام داد چه اتفاقی افتاد. یادم میآید صبحهای بعد منابع خبری مختلف را جستوجو میکردم تا ابتداییترین اطلاعات را پیدا کنم: چند نفر - در صورت وجود - کشته شدهاند. به هر حال، این همان کاری بود که من انجام میدادم: زود بیدار شدن و شمارش تلفات جنگهای بیپایان آمریکا.
اما در روزها و هفته های بعد، سخنگوی پنتاگون از ارائه هر گونه جزئیاتی در مورد این حمله خودداری کرد. ممکن است او نداشته باشد. و بنابراین، تا به امروز، حتی تعداد کشته شدگان باقی مانده است ناشناخته.
لورا گوتسدینر یک روزنامه نگار آزاد و یک تهیه کننده اخبار است اکنون دموکراسی! نویسنده رؤیایی از بین رفته: آمریکای سیاه و مبارزه برای مکانی برای فراخوانی خانه، نوشته او در ظاهر شده است مادر جونز, الجزیره, Guernica, جوان عیاش, رولینگ استون، و اغلب در TomDispatch.
این مقاله برای اولین بار در TomDispatch.com، وبلاگ موسسه Nation، که جریان ثابتی از منابع، اخبار و نظرات جایگزین را از تام انگلهارد، ویراستار طولانی مدت در انتشارات، یکی از بنیانگذاران پروژه امپراتوری آمریکا، نویسنده فرهنگ پایان پیروزی، به عنوان رمان، آخرین روزهای انتشار. آخرین کتاب او حکومت سایه: نظارت، جنگ های مخفی و یک دولت امنیتی جهانی در جهان تک ابرقدرت (کتاب های مارکت) است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا