هری ترومن در 23 ژوئن 1941 در سنای ایالات متحده سخنرانی کرد: "اگر ما ببینیم که آلمان برنده است، او گفت، "ما باید کمک کنیم روسیه، و اگر روسیه برنده است باید کمک کنیم آلمانو به این ترتیب اجازه دهید تا آنجا که ممکن است بکشند.» آیا ترومن برای زندگی ژاپنی ها بالاتر از روس ها و آلمانی ها ارزش قائل بود؟ هیچ جایی وجود ندارد که نشان دهد او انجام داده است. با این حال، ما هر روز 6 آگوست یا بیشتر بحث می کنیم که آیا ترومن حاضر بود جان ژاپنی ها را برای ترساندن روس ها با بمب های هسته ای خود قربانی کند. او مایل بود؛ او مایل نبود. او مایل بود. از این بحث کنار گذاشته شد، این احتمال آشکار است که کشتن هر چه بیشتر ژاپنی ها در میان اهداف ترومن بوده است.
یک نظرسنجی ارتش ایالات متحده در سال 1943 نشان داد که تقریباً نیمی از GI ها معتقد بودند که کشتن هر ژاپنی روی زمین ضروری است. ویلیام هالسی، که فرماندهی نیروهای دریایی ایالات متحده در اقیانوس آرام جنوبی در طول جنگ جهانی دوم را بر عهده داشت، مأموریت خود را به عنوان "ژاپه ها را بکشید، ژاپنی ها را بکشید، ژاپنی های بیشتری را بکشید" فکر می کرد و عهد کرده بود که پس از پایان جنگ، زبان ژاپنی فقط در جهنم صحبت می شود. ادگار ال جونز خبرنگار جنگ در فوریه 1946 نوشت ماهنامه آتلانتیک، "چه نوع جنگی غیرنظامیان را تصور می کنیم که ما به هر حال جنگیدیم؟ ما زندانیان را با خون سرد، زندانیان را از بین بردیم، قایق های نجات تدارکاتی، غیرنظامیان دشمن کشته یا بدرفتاری کردند، دشمن را زخمی کرد، مرگ را به سوراخ مرده ها انداخت، و در منطقه اقیانوس آرام جوشانده از جمجمه دشمن برای ساخت زیور آلات میز عزیزان، و یا استخوان های خود را به نامه بازکن.
در 6 آگوست 1945، پرزیدنت ترومن اعلام کرد: «شانزده ساعت پیش یک هواپیمای آمریکایی یک بمب بر روی هیروشیما، پایگاه مهم ارتش ژاپن، پرتاب کرد. قدرت آن بمب بیش از 20,000 تن TNT بود. این بمب بیش از دو هزار برابر قدرت انفجار "گرند اسلم" بریتانیا را داشت که بزرگترین بمبی است که تاکنون در تاریخ جنگ استفاده شده است. هیروشیما البته شهری پر از مردم بود نه پایگاه ارتش. اما آن مردم صرفاً ژاپنی بودند. ژنرال استرالیایی سر توماس بلامی به این موضوع گفته بود نیویورک تایمز: «مبارزه با ژاپنی ها مانند جنگیدن با انسان های عادی نیست. جاپ کمی بربر است…. ما با انسان ها آن طور که می شناسیم سر و کار نداریم. ما با یک چیز ابتدایی روبرو هستیم. نیروهای ما دید درستی از ژاپن دارند. آنها آنها را حیوان موذی می دانند.»
برخی سعی میکنند تصور کنند که بمبها جنگ را کوتاه کردند و جانهای بیشتری را از حدود 200,000 نفری که بردند نجات دادند. و با این حال، چند هفته قبل از پرتاب اولین بمب، در 13 ژوئیه 1945، ژاپن تلگرامی به اتحاد جماهیر شوروی ابراز تمایل خود برای تسلیم شدن و پایان دادن به جنگ. این ایالات متحده شکسته بود ژاپنکدها و تلگرام را بخوانید. ترومن در دفتر خاطرات خود به «تلگرام امپراتور جاپ که درخواست صلح می کرد» اشاره کرد. ترومن از سه ماه قبل از طریق کانال های سوئیسی و پرتغالی از طرح صلح ژاپن مطلع شده بود هیروشیما. ژاپن تنها با تسلیم بدون قید و شرط و تسلیم امپراتور خود مخالفت کرد، اما ایالات متحده تا پس از سقوط بمبها بر این شرایط پافشاری کرد و در آن زمان اجازه داد ژاپن برای حفظ امپراطورش
جیمز برنز، مشاور رئیسجمهور به ترومن گفته بود که انداختن این بمبها به آنها اجازه میدهد ایالات متحده برای «دیکته کردن شرایط پایان جنگ». جیمز فارستال، وزیر نیروی دریایی، در دفتر خاطرات خود نوشت که برنز «بیش از همه مشتاق بود که ماجرای ژاپن را قبل از ورود روسها به پایان برساند». ترومن در دفتر خاطرات خود نوشت که شوروی در حال آماده شدن برای راهپیمایی علیه آن بود ژاپن و "Fini Japs هنگامی که این اتفاق می افتد." ترومن دستور پرتاب بمب را داد هیروشیما در 6 آگوست و نوع دیگری از بمب، بمب پلوتونیومی، که ارتش نیز می خواست آن را آزمایش و نمایش دهد، در ناکازاکی در 9 اوت. همچنین در 9 اوت، شوروی به ژاپنی ها حمله کرد. در طول دو هفته بعد، شوروی 84,000 ژاپنی را کشت و 12,000 سرباز خود را از دست داد. ایالات متحده ادامه بمباران ژاپن با سلاح های غیر هسته ای سپس ژاپنی ها تسلیم شدند.
بررسی بمباران استراتژیک ایالات متحده به این نتیجه رسید که... «مطمئناً قبل از 31 دسامبر 1945، و به احتمال زیاد قبل از 1 نوامبر 1945، ژاپن تسلیم می شد حتی اگر بمب های اتمی پرتاب نمی شد، حتی اگر روسیه وارد این منطقه نمی شد. جنگ، و حتی اگر هیچ تهاجمی برنامه ریزی یا در نظر گرفته نشده بود.» یکی از مخالفانی که قبل از بمباران ها همین دیدگاه را به وزیر جنگ ابراز کرده بود، ژنرال دوایت آیزنهاور بود. رئیس ستاد مشترک ارتش، دریاسالار ویلیام دی لیهی موافقت کرد: «استفاده از این سلاح وحشیانه در هیروشیما و ناکازاکی در جنگ ما با ما هیچ کمکی نکرد ژاپن. ژاپنی ها قبلاً شکست خورده بودند و آماده تسلیم بودند.
هرچه که پرتاب بمبها ممکن است در پایان جنگ نقش داشته باشد، عجیب است که رویکرد تهدید به پرتاب آنها، رویکردی که در طول نیم قرن جنگ سرد مورد استفاده قرار گرفت، هرگز امتحان نشد. شاید بتوان توضیحی را در نظرات ترومن یافت که انگیزه انتقام را نشان می دهد: «با پیدا کردن بمب از آن استفاده کرده ایم. ما از آن علیه کسانی که بدون هشدار به ما حمله کردند استفاده کرده ایم پرل هاربرعلیه کسانی که اسیران جنگی آمریکایی را گرسنگی میکشند و کتک میزنند و اعدام میکنند، و علیه کسانی که تمام تظاهر به اطاعت از قوانین بینالمللی جنگ را کنار گذاشتهاند.» ترومن نمی گوید که از بمب برای کوتاه کردن جنگ یا نجات جان انسان ها استفاده کرده است. او می گوید که از بمب استفاده کرده چون می توانست. ما با پیدا کردن بمب از آن استفاده کردیم.» او به عنوان دلایلی برای استفاده از آن سه ویژگی افراد کشته شده را ارائه می دهد: آنها (یا دولت آنها) حمله کردند ایالات متحده سربازان، آنها (یا دولت آنها) وحشیانه رفتار کردند ایالات متحده زندانیان، و آنها (یا دولت آنها) - و این بدون هیچ گونه کنایه ای است - با قوانین بین المللی مخالفند.
فجایع هستهای ممکن است پایان یک جنگ جهانی نبود، بلکه آغاز نمایشی جنگ سرد بود که هدفش ارسال پیامی به شوروی بود. بسیاری از مقامات عالی رتبه و پایین در ارتش ایالات متحده، از جمله فرماندهان کل، از آن زمان وسوسه شده اند که شهرهای بیشتری را بمباران هسته ای کنند، که با تهدید ترومن به حمله اتمی چین در سال 1950 آغاز شد. چین منجر به پایان سریع جنگ کره شد. اعتقاد به این افسانه باعث شد رئیس جمهور ریچارد نیکسون، چندین دهه بعد، تصور کند که می تواند جنگ ویتنام را با تظاهر به دیوانه بودن برای استفاده از بمب های هسته ای به پایان برساند. حتی ناراحت کننده تر، او به اندازه کافی دیوانه بود. "بمب هسته ای، آیا این شما را اذیت می کند؟…. من فقط از شما می خواهم برای کریستسیک بزرگ فکر کنید، هنری،» نیکسون به هنری کیسینجر گفت: ویتنام.
Z
دیوید سوانسون فعال صلح و عدالت و نویسنده کتاب جنگ دروغ است و سپیده دم: لغو ریاست امپراتوری و تشکیل اتحادیه کامل تر.